هفت آسمان در دست های مهربانت بود
هرچند عمری سقف زندان آسمانت بود
تسبیحی از ماه و ستاره بین دستانت
خورشید در سجاده هر شب میهمانت بود
تصویر تو در قاب زندان باز می تابید
یا نور یا قدوس وقتی بر زبانت بود
با تازیانه روزه ات را باز می کردند
اشک غریبی آه غربت، آب و نانت بود
وقت قنوت آخرت خون گریه می کردند
زنجیرهایی که به دست ناتوانت بود
طعنه شنیدن، داغ دیدن، خون دل خوردن
هر چند موروثی میان دودمانت بود
اما خدا را شکر این حرمت شکستن ها
دور از نگاه مضطر معصومه جانت بود
#حسن_عباسپور
#موسي_بن_جعفر
#شهادت
⚫️ @hossein_jaan
هرچند عمری سقف زندان آسمانت بود
تسبیحی از ماه و ستاره بین دستانت
خورشید در سجاده هر شب میهمانت بود
تصویر تو در قاب زندان باز می تابید
یا نور یا قدوس وقتی بر زبانت بود
با تازیانه روزه ات را باز می کردند
اشک غریبی آه غربت، آب و نانت بود
وقت قنوت آخرت خون گریه می کردند
زنجیرهایی که به دست ناتوانت بود
طعنه شنیدن، داغ دیدن، خون دل خوردن
هر چند موروثی میان دودمانت بود
اما خدا را شکر این حرمت شکستن ها
دور از نگاه مضطر معصومه جانت بود
#حسن_عباسپور
#موسي_بن_جعفر
#شهادت
⚫️ @hossein_jaan