رسید اردو به دشت کربلا شهر حسین آباد
حسین آباد بود آن سرزمین از اول ایجاد
عزیز حضرت باری در آن جا بارها بگشاد
برای نصرت دین اهل عالم را ندا در داد

 به جان و دل بلی گفتند کوشیدند از دل ها


#مرحوم_چلویی
#ورود_به_کربلا
#محرم‌الحرام۱۴۴۵
#حسین_جان

@hossein_jaan

کشید دست خودش را سپر درست کند
سپر برای عمو نه پدر درست کند
پناه بر بدنی محتضر درست کند
به گریه مرهم چشمان تر درست کند
 
دوباره حرمله با یک سه شعبه بلوا کرد
یتیم را بروی سینه پدر جا کرد

#پوریا_هاشمی
#روضه_پنجم
#حسین_جان
#محرم‌الحرام۱۴۴۵

@hossein_jaan

سپر جسم عمو گشت پسر، می دانست
راه دیدار پدر، آه همین یک راه است

خوب شد قطع شده دست بلندم اما
حیف شد دست من از دامن تو کوتاه است…

#سیدمحمد_جوادی
#روضه_پنجم
#حسین_جان
#محرم‌الحرام۱۴۴۵

@hossein_jaan

هر کسی وقت گرفتاری سراغش را گرفت روزی سالانه ی دیگِ اجاقش را گرفت

دست خالی هر‌ کسی آمد به دیدار کریم
دست پر برگشت و عمری ارتزاقش را گرفت

#سجاد_روان‌مرد
#حسن_جان
#محرم‌الحرام۱۴۴۵

@hossein_jaan

 بی تو در بین حرم بانگ عزا افتاده
وای قاسم، عوضِ وا عطشا افتاده

چاره ای كن كه نمانند به رویِ دستم
عمه ات از نفس و نجمه ز پا افتاده

#حسن_لطفی
#روضه_ششم
#محرم‌الحرام۱۴۴۵

@hossein_jaan

نشسته‌ایم کناری و اشک می‌ریزیم
به‌ غیر گریه چه می‌آید از گرفتاران؟

غم حسین و غم زینب و غم عباس...
دو چشم هست مرا، سوگوار بسیاران

#حسین_دهلوی
#حسین_جان
#محرم‌الحرام۱۴۴۵

@hossein_jaan