پس از تو آب اگرخوردم از این چشمان تر خوردم
گلی هستم که از هر شش جهت به خار برخوردم
برای دلخوشی #دختران نیمه جانت بود
دراین یکسال و اندی لقمه نانی هم اگر خوردم
چه کارى بر مى آمد از برادر مرده اى چون من
فقط زانو بغل کردم , فقط خون جگر خوردم
منی که سایه ام را مردم کوچه نمی دیدند
منی که شش برادر داشتم, حالا نظر خوردم
به نان کوچه و خرمای مردم لب نزد #زینب
میان کوفه هر چه خوردم از دست پدر خوردم
نمی دانم تو می بینی که جایی را نمی بینم؟
غروبی داشتم میرفتم از خانه به در خوردم
شب شام غریبانت از این خیمه به آن خیمه
برای هر یتیمی که سپرگشتم سپر خوردم
دليل #تازيانه خوردن ما گريه ی ما بود
ز طفلان بيشتر گريان شدم پس بيشتر خوردم
منِ پرده نشين را محمل بى پرده اى دادند
به هرجا که گذر کردم چقدر از رهگذر خوردم
تو و پيراهن پاره , من و اين چادر پاره
تو سنگ از صد نفر خوردى, من از صدها نفر خوردم
ببين اين روزها پيراهنم هم رنگ عوض کرده
فقط گرما نخورده بودم آنهم آنقدر خوردم
#علی_اکبر_لطیفیان
#ام_المصائب
#يازينب
#روز_شهادت
⚫️ @hossein_jaan
گلی هستم که از هر شش جهت به خار برخوردم
برای دلخوشی #دختران نیمه جانت بود
دراین یکسال و اندی لقمه نانی هم اگر خوردم
چه کارى بر مى آمد از برادر مرده اى چون من
فقط زانو بغل کردم , فقط خون جگر خوردم
منی که سایه ام را مردم کوچه نمی دیدند
منی که شش برادر داشتم, حالا نظر خوردم
به نان کوچه و خرمای مردم لب نزد #زینب
میان کوفه هر چه خوردم از دست پدر خوردم
نمی دانم تو می بینی که جایی را نمی بینم؟
غروبی داشتم میرفتم از خانه به در خوردم
شب شام غریبانت از این خیمه به آن خیمه
برای هر یتیمی که سپرگشتم سپر خوردم
دليل #تازيانه خوردن ما گريه ی ما بود
ز طفلان بيشتر گريان شدم پس بيشتر خوردم
منِ پرده نشين را محمل بى پرده اى دادند
به هرجا که گذر کردم چقدر از رهگذر خوردم
تو و پيراهن پاره , من و اين چادر پاره
تو سنگ از صد نفر خوردى, من از صدها نفر خوردم
ببين اين روزها پيراهنم هم رنگ عوض کرده
فقط گرما نخورده بودم آنهم آنقدر خوردم
#علی_اکبر_لطیفیان
#ام_المصائب
#يازينب
#روز_شهادت
⚫️ @hossein_jaan