حُـسِيـنـْ جــانـ
1.35K subscribers
4.55K photos
317 videos
2 files
25 links
بـهتـريـن هـا را در كانـال #حسين_جان بـبينيد📍




✒️مرجع اشــعـار آیینی و آزاد🖋
✍🏼اشـعــار بـا ذكـر نـام شـاعر✍🏼
📚احـاديـث و سـخـن بـزرگـان📚
💽 صــوت هـاي مـناسـبـتـي 💽

ادمین👇🏻
@hossein_ai
Download Telegram
در کوفه حتی سایه اش را هم ندیدند
فرمود: غُضّوا
چشم ها در محضرش ریخت...

#علی_اکبر_لطیفیان
#کاروان_در_کوفه
#یازینب
#بنت_الحیدر

⚫️ @hossein_jaan
خیال کن سر نی آفتاب هم باشد
نگاه زینب تو بی نقاب هم باشد

خیال کن که رقیه چه می کشد بی تو
سوال هاش اگر بی جواب هم باشد

به قول تشت طلا باز هم چو خورشیدست
سر حسین اگر در حباب هم باشد

جنون آتش و آب است در دل زینب
کباب هیچ اگر که شراب هم باشد

کباب هیچ شراب به جام ها هم هیچ
خیال کن که به مجلس رباب هم باشد

کباب پشت سرش هم شراب غمناک است
به دست های ربابت طناب هم باشد

شراب پشت کباب و طناب دست رباب
و آخر همه توزیع آب هم باشد

#مهدی_رحیمی
#کاروان_در_کوفه
#یازینب
#محرم_الحرام_١٤٣٨
#حسین_جان

⚫️ @hossein_jaan
هر کس شهید تو نشد، اهل قبور شد
هر کس نمرد بهر تو، زنده به گور شد

خون تو خاک را به دو پیمانه مست کرد
بر خاک تا که ریخت، شراب طهور شد

باید که با "حسین" مزین شود فقط
اولاد شیعه تو اگر از ذکور شد!

ای چشم! اشک های تو وقف حسین باد
هر آدمی که اهل بکا شد، غیور شد

از دوستان من هرکس رفت کربلا
در ذهن من چه خاطره هایی مرور شد

گفتم به پیر اهل دلی: روضه ای بخوان
با اشک گفت "زینب" و آرام دور شد

زینب قرار بود که سر را بغل کند
آه از سعادتی که نصیب تنور شد

#پیمان_طالبی
#حسین_جان
#شب_جمعه
#کربلا
#یازینب

💠 @hossein_jaan
آنانکه مشق اشک مرتب نوشته اند
باخط عشق این همه مطلب نوشته اند

آنانکه بال گریه درآورده اند را
هم دوش انبیاء مقرب نوشته اند

این چندخط مختصراما مفید را
هر روز خوانده اند که هرشب نوشته اند

تقدیر دو پیاله ی ما را هزار سال
پیش ازشروع گریه لبالب نوشته اند

تکلیف چشم های مرا ازهمان نخست
از روی اشک حضرت زینب نوشته اند

یعنی که تشنگی ام ازین مشرب است وبس
یعنی امام گریه ما زینب است و بس

#محسن_عرب_خالقی
#یازینب
#شهادت
#جبل_الصبر

⚫️ @hossein_jaan
نازم قدم نایبة الزهرا را
ماه حرم انسیة الحورا را

میلاد شریکة الحسین آمده است
تعظیم، امام بعد عاشورا را

#محمود_ژولیده
#یازینب
#ولادت

💠 @hossein_jaan
آمدی تا که به خورشید بخوانی ما را
آمدی تا به حسینت برسانی ما را...

#حسن_لطفی
#یازینب
#ولادت

💠 @hossein_jaan
دختر شیر، صحبتش شِکَر است
در دل بیشه نی شکر دارد

زن از این دست جرأت محض است
مرد، کی اینچنین هنر دارد؟

#معنی_زنجانی
#یازینب
#ولادت

💠 @hossein_jaan
دختر اين است اگر، فاطمه پس حق دارد
از خداوند فقط مِنَّت دختر بكشد...

#علی_اکبر_لطیفیان
#یازینب
#ولادت

💠 @hossein_jaan
دمشق جمع پریشان کربلا و بقیع است
اگرچه فاصله با این نقاط داشته باشد

وزیده پرچم ارباب رو به سوی دمشقش
به خواهرش همه جا التفات داشته باشد

#مهدی_رحیمی
#یازینب
#شهادت

💠 @hossein_jaan
روز دهم قرار خدا با حسین بود
اما حسین زودتر آمد سر قرار

طفلان کاروان همه والشمس و والقمر
مردان کاروان همه واللیل و والنهار

عبدند ، عبد گوش به فرمان زینبند
از پیرمرد قافله تا طفل شیرخوار...

#علی_اکبر_لطیفیان
#محرم_الحرام۱۴۴۱
#روضه_دوم
#حسین_جان
#یازینب

⚫️ @hossein_jaan
به مدینه خبرِ سوختنش را نبَرید
آه در سایه بیایید تنش را نبرید
پیشِ او نامِ حسین و حسنش را نبرید
از روی سینه‌یِ او پیرهنش را نبرید

بگذارید که راحت بدهد جان زینب...

#حسن_لطفی
#عمه_جانم
#یازینب

🖤 @hossein_jaan
کیست که در وزن نگنجیده است؟
کوه وِقار است و نرنجیده است؟
 
کیست که مختار کند جبر را؟
کیست که بی‌تاب کند صبر را؟
 
کیست خم آورده به ابروی قهر
لرزه برافکنده به زانوی شهر؟
 
کیست به عصمت متجلّی شده
شأن ولی را متولّی شده
 
او که در افلاک نبی کوکب است
زُهره‌ی زهرای علی #زینب است
 
حلم مجسّم‌شده‌ی نشأتین
روح یکی جسم دوتا با حسین

#مجید_لشکری
#یازینب
#شهادت

🖤 @hossein_jaan
با دو پسر آمده یا ذوالفقار
یا‌ که علی آمده با ذوالفقار
چادرِ زهرا به کمر بسته و ...
با خودش آورده دوتا ذوالفقار
گفت برادر سه سپر را ببین
گفت که ای شاه بیا  ذوالفقار
 
بیرقِ تو بیرقِ زهرایی است
با دو عَلَم رزم تماشایی است

#حسن_لطفی
#طفلان_حضرت_زینب
#یازینب

🖤 @hossein_jaan
امان ز هجر امان از نبودن تو حسین
گرفت جان مرا غصه ی تن تو حسین

ز سینه ام نفس بی قرار افتاده
حسین عشق تو در احتضار افتاده

چقدر اشک بریزم نیامدی پیشم
دلم گرفته عزیزم نیامدی پیشم

دلم هوای تو کرده بیا در آغوشم
هنوز بعد عزایت سیاه میپوشم

برای تو همه زندگیم سینه زدم
کنار دخترکان یتیم سینه زدم

نگاه کن چقدر چین به صورتم‌ دارم
نشان ضربه ی سنگین به صورتم دارم

برات روضه ی هرروزه میگرفتم من
به یاد تشنگی ات روزه میگرفتم من

کسی مقابل من آب خورد غش کردم
و گاهواره کمی تاب خورد غش کردم

اگرچه از همه کس احترام میبینم
به خواب اگر بروم خواب شام میبینم

به احترام سرت چشم من نشد روشن
تنور خانه ی من مطلقا نشد روشن

پس از تو داغ کفن میکشد مرا آخر
شتر سوار شدن میکشد مرا آخر

 زمان خواندن قرآن زدم بروی لبم
به یاد آن لب و دندان زدم بروی لبم

 میان خانه غمِ آفتاب را چه کنم
به سایبان بروم من رباب را چه کنم

چقدر شام، سرت را عذاب میدادند
به قاتلت جلوی من شراب میدادند

لباس مادری ت را گرفتم‌ از دستش
مرا زیاد زد اما گرفتم از دستش

در آفتاب نشانی غربتم برگشت
شبیه صورت تو رنگ صورتم برگشت

 نگو دوباره چرا من به شام سر زده ام
پی زیارت قبر رقیه آمده ام

همینکه نیست سرم سایه ی سری سخت است
بدان برادر من بی برادری سخت است


#سید_پوریا_هاشمی
#یازینب_کبری

💠 @hossein_jaan