از خویش گریزانم و سوی تو شتابان
با این همه راهی به وصال تو ندارم...

#شفیعی_کدکنی
#حسين_جان
#شب_جمعه
#كربلا

💠 @hossein_jaan

طفلی به نامِ شادی،
دیریست گمشده‌ست
با چشم‌های روشنِ برّاق
با گیسویی بلند، به بالای آرزو

هر کس ازو نشانی دارد،
ما را کُنَد خبر
این هم نشانِ ما:
یک‌سو، خلیج فارس
سویِ دگر، خزر

#شفیعی_کدکنی
#شعر_آزاد

❤️ @hossein_jaan

در منزل خجسته‌ی اسفند
همسایه‌ی سراچه‌ی فروردین
با شاخه‌های ترد بلوغ جوانه‌ها
باران به چشم روشنی صبح آمده است
زشت است اگر که من
یار قدیم و همدم هم‌ساغر سحر
در کوچه‌های خامُش و خلوت نجویمش
یا
با جام شعر خویش
خوش آمد نگویمش . . .

#شفیعی_کدکنی

💠 @hossein_jaan

می شناسمت،
چشم های تو میزبان آفتابِ صبحِ سبزِ باغ هاست؛
می شناسمت...

#شفیعی_کدکنی


💠 @hossein_jaan

زلال روشن چشمانش
آبشار کبود
که آیتی ست
به تصویر بیم و شرم و شکوه
نگاه تُرد گوزنی ست
کز بلند ستیغ
در آب می نگرد
عبور سایه ی صیاد را
ز دامن کوه

#شفیعی_کدکنی


💠 @hossein_jaan

مگذر از من!
ای که در راه تو از هستی گذشتم

#شفیعی_کدکنی


💠 @hossein_jaan