از آستین چو دست دعا درمی آورد
صد جور راهکار شفا درمی آورد
بر روی منبری که علی حرف می زند
عالم به جای حرف صدا درمی آورد
تا که شود شبیه به او ماه چارده
از روی او چه قدر ادا درمی آورد
هرکس نبی ست معجزه ای دارد و علی
از آستین خویش خدا درمی آورد
درقبضه اش چو دست یداللهی علی ست
در جنگ، ذوالفقار،دو پا درمی آورد
زاهد نمازهای قضا را ولی علی
از کوله بار خویش غذا درمی آورد
در پیشوند اصغر و اکبر پس از خودش
سر از زمین کرب و بلا درمی آورد
تا آخرین علیِّ خداوند ضد ظلم
آخر صدای «جامعه» را درمی آورد
#مهدی_رحیمی_زمستان
#ولادت_مولا
💠 @hossein_jaan
صد جور راهکار شفا درمی آورد
بر روی منبری که علی حرف می زند
عالم به جای حرف صدا درمی آورد
تا که شود شبیه به او ماه چارده
از روی او چه قدر ادا درمی آورد
هرکس نبی ست معجزه ای دارد و علی
از آستین خویش خدا درمی آورد
درقبضه اش چو دست یداللهی علی ست
در جنگ، ذوالفقار،دو پا درمی آورد
زاهد نمازهای قضا را ولی علی
از کوله بار خویش غذا درمی آورد
در پیشوند اصغر و اکبر پس از خودش
سر از زمین کرب و بلا درمی آورد
تا آخرین علیِّ خداوند ضد ظلم
آخر صدای «جامعه» را درمی آورد
#مهدی_رحیمی_زمستان
#ولادت_مولا
💠 @hossein_jaan
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوَابُ زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجَى
حرم را حرم کرده ای با حسین
مرا برده ای سمت ارباب خود
که در شهر ری عکس شش گوشه را
نگه داشتی در دل قاب خود
درو چون که می گشت گندم به ری
تو چون شمع در جمع اصحاب خود؛
از آن روضه می ساختی،جمع را
پریشان و گریان و بی تاب خود
#مهدی_رحیمی_زمستان
#سیدالکریم
💠 @hossein_jaan
حرم را حرم کرده ای با حسین
مرا برده ای سمت ارباب خود
که در شهر ری عکس شش گوشه را
نگه داشتی در دل قاب خود
درو چون که می گشت گندم به ری
تو چون شمع در جمع اصحاب خود؛
از آن روضه می ساختی،جمع را
پریشان و گریان و بی تاب خود
#مهدی_رحیمی_زمستان
#سیدالکریم
💠 @hossein_jaan
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ یا مُوسَى بْنَ جَعْفَر علیه السلام
غم آمده ست رفیقی رسیده پیش رفیقی
چه با مرام طبیبی عجب رفیق شفیقی
سیاه چال هم از او تو را دمی نگرفته
صعود کرده به پایین هلا چه طیِّ طریقی
به ساق پا غل و زنجیر معنی اش شده اینکه؛
به ضرب خنجر اضافه کنند ضربه ی تیغی
چکیده است به زنجیر،خون پای تو یعنی:
مرصع است حدیدی به سنگ های عقیقی
چنان به غیظ خودت کاظمی و کوه ترینی؛
که سطحی است تو را هر سیاه چال عمیقی
به حُسن خلق تو معذور نیست پیش تو مأمور
عجب حضور شگرفی عجب نگاه دقیقی
به جای اینکه شود ناجی جهالت یک قوم
نجات داده خود بحر را نجات غریقی
بعید نیست که در زیر آفتاب پس از حبس
تنت بخار شود وای این قدر که رقیقی
#مهدی_رحیمی_زمستان
#شهادت
💠 @hossein_jaan
غم آمده ست رفیقی رسیده پیش رفیقی
چه با مرام طبیبی عجب رفیق شفیقی
سیاه چال هم از او تو را دمی نگرفته
صعود کرده به پایین هلا چه طیِّ طریقی
به ساق پا غل و زنجیر معنی اش شده اینکه؛
به ضرب خنجر اضافه کنند ضربه ی تیغی
چکیده است به زنجیر،خون پای تو یعنی:
مرصع است حدیدی به سنگ های عقیقی
چنان به غیظ خودت کاظمی و کوه ترینی؛
که سطحی است تو را هر سیاه چال عمیقی
به حُسن خلق تو معذور نیست پیش تو مأمور
عجب حضور شگرفی عجب نگاه دقیقی
به جای اینکه شود ناجی جهالت یک قوم
نجات داده خود بحر را نجات غریقی
بعید نیست که در زیر آفتاب پس از حبس
تنت بخار شود وای این قدر که رقیقی
#مهدی_رحیمی_زمستان
#شهادت
💠 @hossein_jaan
نازم به دهانم که به شادی و به غصه
یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت
پرونده ی اعمال مرا دید و خوشم که؛
حتی اگر از روی غضب بست، نگه داشت
#مهدی_رحیمی_زمستان
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#یاعلی_مددی
#عیدغدیر
💠 @hossein_jaan
یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت
پرونده ی اعمال مرا دید و خوشم که؛
حتی اگر از روی غضب بست، نگه داشت
#مهدی_رحیمی_زمستان
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#یاعلی_مددی
#عیدغدیر
💠 @hossein_jaan