#اربعین
💐خاطرات اربعینی شهدا
💠پیش بینی شهید ابراهیم هادی درباره کاروان های اربعین
اوایل جنگ بود و مرزها دست عراق بود.
در ارتفاعات گیلان غرب بودیم.
با حسرت به ابراهیم گفتم : یعنی میشه مردم ما راحت از این جاده عبور و به شهر خودشون برن؟
ابراهیم هادی گفت : چی میگی!
روزی میاد که از همین جاده مردم ما دسته دسته به کربلا سفر می کنند...!
#رفیق_شفیقم
#رفیق_شهیدم
شادی روح پاکشون صلوات🍃🌹🍃
Join🔜 @hor_zaman
💐خاطرات اربعینی شهدا
💠پیش بینی شهید ابراهیم هادی درباره کاروان های اربعین
اوایل جنگ بود و مرزها دست عراق بود.
در ارتفاعات گیلان غرب بودیم.
با حسرت به ابراهیم گفتم : یعنی میشه مردم ما راحت از این جاده عبور و به شهر خودشون برن؟
ابراهیم هادی گفت : چی میگی!
روزی میاد که از همین جاده مردم ما دسته دسته به کربلا سفر می کنند...!
#رفیق_شفیقم
#رفیق_شهیدم
شادی روح پاکشون صلوات🍃🌹🍃
Join🔜 @hor_zaman
Join🔜 @hor_zaman
رضا هادی برادر شهید ابراهیم هادی میگوید:
"دستگیریهای ابراهیم بسیار معروف بود هیچ فرقی بین دوستانش نمیگذاشت از هر مدلی دوست و رفیق داشت طوری که برخی ایراد میگرفتند تو چرا با این آدمها رفت و آمد میکنی؟ خیلیها را میشناختم که اهل هیچ چیز نبودند اما با رفتارهای ابراهیم جذب شده بودند ابراهیم یک نظریه ای داشت میگفت: این بچه ها را وارد هیئت و دستگاه امام حسین بکنید آقا خودش دستشان را میگیرد....
ابراهیم یک موتور گازی داشت که وقتی مشکلی پیش می آمد در سرمای هوا پیتهای نفت را جابهجا میکرد میگفت: شما در ناز و نعمت زندگی میکنید اما آنها سردشان میشود خیابان ۱۷ شهریور جوبهای بزرگی داشت وقتی باران میگرفت سیل راه میافتاد کار ابراهیم بود که کنار جوب بایستد و پیرزن و پیرمردهایی که گیر میکردند را کمک کند..."
#شهید #ابراهیم_هادی
#شهید_جاویدالاثر
#علمدار_کمیل
#رفیق_شفیقم
#رفیق_شهیدم
شادی روح پاکشون صلوات 🍃🌹🍃
Join🔜 @hor_zaman
رضا هادی برادر شهید ابراهیم هادی میگوید:
"دستگیریهای ابراهیم بسیار معروف بود هیچ فرقی بین دوستانش نمیگذاشت از هر مدلی دوست و رفیق داشت طوری که برخی ایراد میگرفتند تو چرا با این آدمها رفت و آمد میکنی؟ خیلیها را میشناختم که اهل هیچ چیز نبودند اما با رفتارهای ابراهیم جذب شده بودند ابراهیم یک نظریه ای داشت میگفت: این بچه ها را وارد هیئت و دستگاه امام حسین بکنید آقا خودش دستشان را میگیرد....
ابراهیم یک موتور گازی داشت که وقتی مشکلی پیش می آمد در سرمای هوا پیتهای نفت را جابهجا میکرد میگفت: شما در ناز و نعمت زندگی میکنید اما آنها سردشان میشود خیابان ۱۷ شهریور جوبهای بزرگی داشت وقتی باران میگرفت سیل راه میافتاد کار ابراهیم بود که کنار جوب بایستد و پیرزن و پیرمردهایی که گیر میکردند را کمک کند..."
#شهید #ابراهیم_هادی
#شهید_جاویدالاثر
#علمدار_کمیل
#رفیق_شفیقم
#رفیق_شهیدم
شادی روح پاکشون صلوات 🍃🌹🍃
Join🔜 @hor_zaman