#اسارت
کسی ندیده که زینب بلند گریه کند
میان هر چه اسیری و بند گریه کند
مقام صبر به خواهر رسیده عاشورا
که دیده خانم پوشیه بند گریه کند
نباید از دل خونین خویش تا که شود
به پیش سرور خود سربلند گریه کند
بجا بود که برای برادری مظلوم
به روی نیزه سرش را برند گریه کند
و اینکه قطع شود تا دو دست عباسش
برای دیدن آن صحنه چند گریه کند
عجیب نیست پسرهای مادری دلخون
یکی یکی که ز پیشش روند گریه کند
هزار روضه ببیند ولی پس از دیدن
نشد که با دل صدها گزند گریه کند
به خود سپرده نباید میان این همه غم
که دشمنش بزند پوزخند گریه کند
برای هر که بخواند همین قدر کافی است
که بر مصیبت زینب بلند گریه کند
Join🔜 @hor_zaman
کسی ندیده که زینب بلند گریه کند
میان هر چه اسیری و بند گریه کند
مقام صبر به خواهر رسیده عاشورا
که دیده خانم پوشیه بند گریه کند
نباید از دل خونین خویش تا که شود
به پیش سرور خود سربلند گریه کند
بجا بود که برای برادری مظلوم
به روی نیزه سرش را برند گریه کند
و اینکه قطع شود تا دو دست عباسش
برای دیدن آن صحنه چند گریه کند
عجیب نیست پسرهای مادری دلخون
یکی یکی که ز پیشش روند گریه کند
هزار روضه ببیند ولی پس از دیدن
نشد که با دل صدها گزند گریه کند
به خود سپرده نباید میان این همه غم
که دشمنش بزند پوزخند گریه کند
برای هر که بخواند همین قدر کافی است
که بر مصیبت زینب بلند گریه کند
Join🔜 @hor_zaman
#اسارت
از پشت بام بر سر تو سنگ میزنند
عمدً به پیش خواهر تو سنگ میزنند
قرآن نخوان که گوش به قرآن نمیدهند
این ها همه به باور تو سنگ میزنند
از هوش میرود به خدا مادرش رباب
وقتی به سوی اصغر تو سنگ میزنند
آلاله های روی زمین را نگاه کن
بر غنچه های پرپر تو سنگ میزنند
این دختران به نیّت بازی نیامدند
دارند سمت دختر تو سنگ میزنند
آیینه ی غرور تو را تا که بشکنند
بر من مقابل سر تو سنگ میزنند
Join🔜 @hor_zaman
از پشت بام بر سر تو سنگ میزنند
عمدً به پیش خواهر تو سنگ میزنند
قرآن نخوان که گوش به قرآن نمیدهند
این ها همه به باور تو سنگ میزنند
از هوش میرود به خدا مادرش رباب
وقتی به سوی اصغر تو سنگ میزنند
آلاله های روی زمین را نگاه کن
بر غنچه های پرپر تو سنگ میزنند
این دختران به نیّت بازی نیامدند
دارند سمت دختر تو سنگ میزنند
آیینه ی غرور تو را تا که بشکنند
بر من مقابل سر تو سنگ میزنند
Join🔜 @hor_zaman
#حضرت_زینب
#اسارت
می روی نیزه نشینم کمی آهسته برو
تا تو را سیر ببینم کمی آهسته برو
از رد بوسه ی من نیزه نشینت کردند
اسب ها رد شده و نقش زمینت کردند
از سر نی به من و قافله احسان کردی
صورتت را سپر سنگ نوازان کردی
من اسیر تو شدم مهر تو در سر دارم
لحظه ای نیست که چشم از سر تو بردارم
همه شب سر زده، خورشید شدی تابیدی
روی نی دور سر قافله می چرخیدی
من و یک قافله کودک،همه سیلی خورده
خواهرت آینه ی توست، اگر پژمرده
جان نمانده ست حسینم به تنم اما حیف
تا حد مرگ سپر شد بدنم اما حیف
صورت کودک تو سوخت،خجالت زده ام
ضربه او را به زمین دوخت، خجالت زده ام
خنده ای مست به دنبال عذاب آمده است
باز هم حرمله با کاسه ای آب آمده ست
گله ای نیست از این زخم از این تنهایی
ما ندیدیم در این مرحله جز زیبایی
Join🔜 @hor_zaman
#اسارت
می روی نیزه نشینم کمی آهسته برو
تا تو را سیر ببینم کمی آهسته برو
از رد بوسه ی من نیزه نشینت کردند
اسب ها رد شده و نقش زمینت کردند
از سر نی به من و قافله احسان کردی
صورتت را سپر سنگ نوازان کردی
من اسیر تو شدم مهر تو در سر دارم
لحظه ای نیست که چشم از سر تو بردارم
همه شب سر زده، خورشید شدی تابیدی
روی نی دور سر قافله می چرخیدی
من و یک قافله کودک،همه سیلی خورده
خواهرت آینه ی توست، اگر پژمرده
جان نمانده ست حسینم به تنم اما حیف
تا حد مرگ سپر شد بدنم اما حیف
صورت کودک تو سوخت،خجالت زده ام
ضربه او را به زمین دوخت، خجالت زده ام
خنده ای مست به دنبال عذاب آمده است
باز هم حرمله با کاسه ای آب آمده ست
گله ای نیست از این زخم از این تنهایی
ما ندیدیم در این مرحله جز زیبایی
Join🔜 @hor_zaman