Join🔜 @hor_zaman
هر چه می خواهم غمت را در دلم آمد
پنهان کنم...
سینه می گوید که من تنگ آمدم
فریاد کن....
#شهید_محمدرضا_دهقان
#رفیق_شهیدم😔
هر چه می خواهم غمت را در دلم آمد
پنهان کنم...
سینه می گوید که من تنگ آمدم
فریاد کن....
#شهید_محمدرضا_دهقان
#رفیق_شهیدم😔
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
»دهان ڪثیف«
#مادر_شہید
_ دوران ڪودڪے اگر از جایے حرف زشت یاد میگرفت و در خانہ #تڪرار مے ڪرد به او مے گفتم: دهانت #ڪثیف شده برو آن را #بشورچون بچہ بود باور مے ڪرد و دهانش را مے شست
+ یڪ بار حرف زشتے را #دوبارتڪرار ڪرد. سرے اوݪ شست و برگشت سرے دوم آن فحش را مجدد گفت تشر زدم ڪہ دهانش را خوب نشستہ است. این بار رفت و با #مایع و صابون دهانش را ڪف آݪود ڪرد و شست و پیش من آمد و گفت ڪہ حاݪا #دهانم_تمیز_شده.
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے
»دهان ڪثیف«
#مادر_شہید
_ دوران ڪودڪے اگر از جایے حرف زشت یاد میگرفت و در خانہ #تڪرار مے ڪرد به او مے گفتم: دهانت #ڪثیف شده برو آن را #بشورچون بچہ بود باور مے ڪرد و دهانش را مے شست
+ یڪ بار حرف زشتے را #دوبارتڪرار ڪرد. سرے اوݪ شست و برگشت سرے دوم آن فحش را مجدد گفت تشر زدم ڪہ دهانش را خوب نشستہ است. این بار رفت و با #مایع و صابون دهانش را ڪف آݪود ڪرد و شست و پیش من آمد و گفت ڪہ حاݪا #دهانم_تمیز_شده.
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے
🚩#شهید_یعنی...
Join🔜 @hor_zaman
وقتی محمدرضا سوریه بود یک روز خیلی دلم برایش تنگ شده بود.😔
به او گفتم: "پسرم حالا میماندی ،درست را تمام می کردی📚،بعد از تمام شدن دانشگاه می رفتی؟"
محمدرضا جواب داد :
. "مادر ، صدای هل من ناصر ینصرنی امام #حسین علیه السلام را من الان دارم می شنوم،
شما میگویید دو سال دیگر بروم⁉️
شاید آن موقع دیگر من محمدرضای الان نبودم،و شاید دیگر این صدا را نشنوم...😞💚
🚩#شهید_محمدرضا_دهقان
Join🔜 @hor_zaman
Join🔜 @hor_zaman
وقتی محمدرضا سوریه بود یک روز خیلی دلم برایش تنگ شده بود.😔
به او گفتم: "پسرم حالا میماندی ،درست را تمام می کردی📚،بعد از تمام شدن دانشگاه می رفتی؟"
محمدرضا جواب داد :
. "مادر ، صدای هل من ناصر ینصرنی امام #حسین علیه السلام را من الان دارم می شنوم،
شما میگویید دو سال دیگر بروم⁉️
شاید آن موقع دیگر من محمدرضای الان نبودم،و شاید دیگر این صدا را نشنوم...😞💚
🚩#شهید_محمدرضا_دهقان
Join🔜 @hor_zaman
عاشق رسول بود...
همه جوره دنبالش بود...
حتی عکسا و مطالبی از رسول داشت که کمتر جایی دیده میشد...
عید 94 راهی مشهد شد و از اینکه تحویل سال در کنار رسول نیست حسرت میخورد. ولی خب حسابی عاشق امام رضا علیه السلام بود ، به قول خودش زندگیشو سپرده بود دست آقا...
پیش رسول که میرفت میگفت روضه بذار؛ میگفت رو سنگ مزارش نوشته:
ای که بر تربت من میگذری روضه بخوان
شبیه او زیست
شبیه او نفس کشید
شبیه او در حلب سوریه پرپر زد
و شش روز قبل از دومین سالگرد شهادت شهید رسول خلیلی در 20سالگی به دوست شهیدش پیوست...
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
شادی روحشان صلوات
Join🔜 @hor_zaman
همه جوره دنبالش بود...
حتی عکسا و مطالبی از رسول داشت که کمتر جایی دیده میشد...
عید 94 راهی مشهد شد و از اینکه تحویل سال در کنار رسول نیست حسرت میخورد. ولی خب حسابی عاشق امام رضا علیه السلام بود ، به قول خودش زندگیشو سپرده بود دست آقا...
پیش رسول که میرفت میگفت روضه بذار؛ میگفت رو سنگ مزارش نوشته:
ای که بر تربت من میگذری روضه بخوان
شبیه او زیست
شبیه او نفس کشید
شبیه او در حلب سوریه پرپر زد
و شش روز قبل از دومین سالگرد شهادت شهید رسول خلیلی در 20سالگی به دوست شهیدش پیوست...
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
شادی روحشان صلوات
Join🔜 @hor_zaman