✍ #خاطرات
نزدیک عصر بود که گفت: به خانه برویم. میخواهم وسیلههایم را جمع کنم. باید بروم. جا خوردم. حس کرختی داشتم. گفتم: کجا میخواهی بروی؟ بس است دیگر. حداقل به من رحم کن... تو اوضاع و احوال مرا میدانی. قیافه مرا دیدهای؟ خودم حس میکردم خُرد شدهام. گفتم: میدانی من بدون تو نمیتوانم نفس بکشم. دیگر حرفی از رفتن به سوریه نزن. خودت قول داده بودی فقط یکبار بروی... گفت: زهرا من وسط مأموریت آمدهام به تو سر بزنم و بروم. دلم برایت تنگ شده بود.
✍ روایت همسر شهید
🌹 #شهید_امین_کریمی
🌹 #شهدا_را_فراموش_نکنیم
Join🔜 @hor_zaman
نزدیک عصر بود که گفت: به خانه برویم. میخواهم وسیلههایم را جمع کنم. باید بروم. جا خوردم. حس کرختی داشتم. گفتم: کجا میخواهی بروی؟ بس است دیگر. حداقل به من رحم کن... تو اوضاع و احوال مرا میدانی. قیافه مرا دیدهای؟ خودم حس میکردم خُرد شدهام. گفتم: میدانی من بدون تو نمیتوانم نفس بکشم. دیگر حرفی از رفتن به سوریه نزن. خودت قول داده بودی فقط یکبار بروی... گفت: زهرا من وسط مأموریت آمدهام به تو سر بزنم و بروم. دلم برایت تنگ شده بود.
✍ روایت همسر شهید
🌹 #شهید_امین_کریمی
🌹 #شهدا_را_فراموش_نکنیم
Join🔜 @hor_zaman
🔸 " در محضـــر شهیـــــد "...
💐محافظ درهاے حرم حضرت زینب
(سلام اللہ علیها) !
💠همسرشهیدمدافع حرم(امیݧ ڪریمے) مےگوید:
☘دو شب قبل از اینکه امین حرفی از سفر به سوریه بزند، خوابی دیده بودم که نگرانی من را نسبت به مأموریت دو چندان کرده بود.
🍃خواب دیدم یک صدایی که چهرهای از آن به خاطر ندارم، نامهای برایم آورد که در آن دقیقاً نوشته شده بود:
🌴"جناب آقای امین کریمی فرزند الیاس کریمی به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) منصوب شده است"
و پایین آن امضا شده بود...
🥀#شهید_امین_کریمی
🌷#شهید_مدافع_حرم🌷
Join🔜 @hor_zaman
💐محافظ درهاے حرم حضرت زینب
(سلام اللہ علیها) !
💠همسرشهیدمدافع حرم(امیݧ ڪریمے) مےگوید:
☘دو شب قبل از اینکه امین حرفی از سفر به سوریه بزند، خوابی دیده بودم که نگرانی من را نسبت به مأموریت دو چندان کرده بود.
🍃خواب دیدم یک صدایی که چهرهای از آن به خاطر ندارم، نامهای برایم آورد که در آن دقیقاً نوشته شده بود:
🌴"جناب آقای امین کریمی فرزند الیاس کریمی به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) منصوب شده است"
و پایین آن امضا شده بود...
🥀#شهید_امین_کریمی
🌷#شهید_مدافع_حرم🌷
Join🔜 @hor_zaman