شهید شاهرخ ضرغام 🥀حــُـر زمان 🇮🇷
138 subscribers
10.3K photos
1.77K videos
256 files
2.63K links
💥👈 تنهاکانال رسمی شهید شاهرخ ضرغام👉💥
(بدون تبلیغ)

اگر🌴حــُـر🌴شدی
لذت عشق و ایثار را با تمام وجود حس خواهی کرد

موضوعات اصلی :
💠تقویم ،ذکر روز📚احادیث موثق
📝زندگینامه شهدا🌹درس اخلاق
🎥مدح ،نوحه🎼حکمتهای نهج البلاغه

ادمین
@Shahrokh31zargham
Download Telegram
📌 #تلنگر

👌مبادا ضعف برخے #مسئولان شما را ضعیف ڪند...
👌مبادا دنیازدگے برخے #مدیران شما را از هوادارے انقلاب دور ڪند...

👈ما رزمندگان تا #آخرین_نفس پای انقلاب هستیم شما چطور؟

Join🔜 @hor_zaman
💐#عاشقانه_های_شهدا

🌷#آخرین_بار
محمود ڪه به #جبهه میرفت
جلودر #حیاط ڪه رسید برگشت
و گفت:
#ناراحت نباش اگر #شهید شدم
وبخواهم وارد #بهشت ...

#روایت_همسر_سردار_شهید
#محمود_ایزدی🍃🌹

Join🔜 @hor_zaman
🎈🍃


| گناهـان هفتـہ |


صداے انفجار آمد
و سنگرش رفټ هوا هر
چہ صداش زدیم، جواب نداد.
سرش شده بود پر از ترڪش. توۍ
جیبش یڪ ڪاغذ بود ڪہ نوشته بود:


«گناهان هفتہ:

شنبه: احساس غرور
ازگل زدن بہ طرف مقابل؛
یڪ‌شنبه: زود تمام ڪردن نماز شب؛

دوشنبه: درجمع باصداي بلندخندیدن؛
سه شنبه:شـب بـدون وضــو خــوابیـدن؛
چهارشنبه:فراموش کردن سجده‌ی شکر یومیه؛

پنجشنبه:تمام ڪردن
صلوات‌هاے مخصوص جمعه
و رضايت دادن به هفتصدتا...»
جمعه:سلام ڪردن فرمانده زودتر از من؛

اسمش «حسینے» بود تازه رفته بود دبیرستان.


📖| #آخرین_امتحان_ص74
🎈| #الگو_بردارے_از_شهدا
.
.
Join🔜 @hor_zaman
Forwarded from عکس نگار
🔶#شهیدی_که_مادرش
#صدایش_را_ازمزارش_میشنود

روزی #سیدمهدی از جبهه آمد و گفت - #مادرجان! بازهم #جدّم به دادم رسید. در حال انجام عملیات بودیم؛ در محوری که ما بودیم تمامی نیروها شهید شدند و من در آنجا تنها ماندم، راه را گم کرده بودم و نمی دانستم به کدام سمت باید بروم. آنقدر #جدم #حسین(ع) و اربابم ابالفضل را صدا زدم که به طور #تصادفی و غیر ممکن نیروهای خودی مرا پیدا کردند.

هر سال #روزمادر که می شود خواب می بینم #سیدمهدی روی سرم گلاب می پاشد، هدیه ای به من می دهد و پیشانی ام را می بوسد.

هر هفته #پنجشنبه_ها بر سر #مزارش می روم و هنگامی که قبرش را می شویم، ناگهان از دِل #قبر سید مهدی مرا #صدا می زند و چند بار می گوید: - #مامان!
سه بار این کار را انجام می دهد. سرم را روی قبر می گذارم و با #سیدمهدی دردِ دل می کنم. 😔


#سیداحمدغزالی (برادرشهید)

آخرین باری که می خواست #اعزام شود. با همه #خداحافظی کرد و من آخرین نفر بودم که باید با #سیدمهدی خداحافظی می کردم، با هم روبوسی کردیم و همدیگر را در آغوش گرفتیم.

سیدمهدی گفت: - داداش! این #آخرین باری ست که می بینیمت و در آغوشت هستم. من دیگر برنمی گردم؛ حلالم کن.
خیلی ناراحت شدم و گریه کردم. هیچ وقت #سیدمهدی را اینقدر نورانی ندیده بودم.
شب بعد، خواب دیدم که #سیدمهدی شهید شده است. دقیقاً یک هفته بعد خبر شهادت سیدمهدی را هم شنیدم.

#شهید_سید_مهدی_غزالی🌷