در سوریه ترکش به پهلو و سرش خورد
ومجروح شد میگفت:در سوریه نشان از
مادرم زهرا س گرفتم
پس از این جراحت بوضوح شوق رفتن
درچهره اش هویدا بود و در روضه مادر
بیتابی بیشتری میکرد
#شهید_جواد_محمدی
Join🔜 @hor_zaman
ومجروح شد میگفت:در سوریه نشان از
مادرم زهرا س گرفتم
پس از این جراحت بوضوح شوق رفتن
درچهره اش هویدا بود و در روضه مادر
بیتابی بیشتری میکرد
#شهید_جواد_محمدی
Join🔜 @hor_zaman
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💖خیلی زیـاد و به طور عجیـبی فاطمه
را دوسـت داشـت و به همـین نسـبت
فاطمه پدرش را.
🏡آقـا جـواد با توجـه به اینـکه زیـاد
ماموریت میرفت، کمتر در خانه بود!
اما هیچ گاه این موضوع از محبتش
به فاطمه کم نکرد! همیشـه سعیاش
بر این بود که نبودنهایش را جبران کند.
🎡 از لقمه دهان فاطمه گذاشتن تا
بیرون بردن و شـبها موقع خـواب
برایـش قصـه خواندن هر طوری که
میتوانست برای او وقت صرف میکرد.
📖پدرش قبل رفتن، اول قصه حضرت
رقیه (سلام الله) را برایـش گفت و بعـد در
مورد سفرش برای فاطمه توضیح داد.
💦آنقدر فاطمه با این قصه حضرت
رقیه (سلام الله) انس گرفته بود که برخی
اوقات در اوج بیتابیاش به من
میگفت: «مامان حضرت رقیه (سلام الله)
هم مثل من این قدر گریه میکرد؟
✍به روایت همسر بزرگوار شهید
#شهید_جواد_محمدی
Join🔜 @hor_zaman
💖خیلی زیـاد و به طور عجیـبی فاطمه
را دوسـت داشـت و به همـین نسـبت
فاطمه پدرش را.
🏡آقـا جـواد با توجـه به اینـکه زیـاد
ماموریت میرفت، کمتر در خانه بود!
اما هیچ گاه این موضوع از محبتش
به فاطمه کم نکرد! همیشـه سعیاش
بر این بود که نبودنهایش را جبران کند.
🎡 از لقمه دهان فاطمه گذاشتن تا
بیرون بردن و شـبها موقع خـواب
برایـش قصـه خواندن هر طوری که
میتوانست برای او وقت صرف میکرد.
📖پدرش قبل رفتن، اول قصه حضرت
رقیه (سلام الله) را برایـش گفت و بعـد در
مورد سفرش برای فاطمه توضیح داد.
💦آنقدر فاطمه با این قصه حضرت
رقیه (سلام الله) انس گرفته بود که برخی
اوقات در اوج بیتابیاش به من
میگفت: «مامان حضرت رقیه (سلام الله)
هم مثل من این قدر گریه میکرد؟
✍به روایت همسر بزرگوار شهید
#شهید_جواد_محمدی
Join🔜 @hor_zaman