شهید شاهرخ ضرغام 🥀حــُـر زمان 🇮🇷
128 subscribers
10.3K photos
1.77K videos
256 files
2.63K links
💥👈 تنهاکانال رسمی شهید شاهرخ ضرغام👉💥
(بدون تبلیغ)

اگر🌴حــُـر🌴شدی
لذت عشق و ایثار را با تمام وجود حس خواهی کرد

موضوعات اصلی :
💠تقویم ،ذکر روز📚احادیث موثق
📝زندگینامه شهدا🌹درس اخلاق
🎥مدح ،نوحه🎼حکمتهای نهج البلاغه

ادمین
@Shahrokh31zargham
Download Telegram
بسم الله

#شهید_شاهرخ_ضرغام (13)

#سال_پنجاه_و_هفت ۱
#راوی : آقای عباس شیرازی


اوايل سال پنجاه و هفت بود که #شاهرخ به #کاباره ميامی رفت. جایی بسيار بزرگتر و زيباتر از کاباره قبلی. شهروز جهود گفته بود: اينجا بايد ساکت و آرام باشه. چون من مهمان های خارجی دارم. برای همين هم روزی سيصد تومن بهت میدم.
در آن ايام آوازه شهرت شاهرخ تقريباً در همه محله های شرق تهران و بين اکثر #گنده_لات های آنجا پخش شده بود. من ديده بودم، چند نفر از کسانی که برای خودشان دار و دسته ای داشتند، چطور به شاهرخ احترام می گذاشتند و از او حساب می بردند.
در يکی از دعواها شاهرخ به تنهایی اصغرِ ننه ليلا به همراه دار و دسته اش را زده بود. آنها هم با نامردی از پشت به او چاقو زده بودند. شاهرخ در آن ايام هر کاری که می خواست می کرد و کسی جلودارش نبود.

عصر يکی از روزها شخصی وارد #کاباره_ميامی شد و سراغ شاهرخ را گرفت. گارسون ميز ما را نشان داد. آن شخص هم آمد و کنار ميز ما نشست. بعد از کمی صحبت های معمول، گفت: من يک کار کوچک از شما می خوام و در مقابل پول خوبی پرداخت می کنم!
بعد چند تا عکس و آدرس و مشخصات را به ما داد و گفت: اين آدرس هتل جهان است. اين هم مشخصات اتاق مورد نظر، شما امشب توی اين اتاق بايد #بهروز_وثوقی رو با چاقو بزنيد!!
چشمان شاهرخ يکدفعه گرد شد و با تعجب گفت: آدم بُکشم؟! نه آقا اشتباه گرفتی!
آن مرد ادامه داد: نه، فقط مجروحش کنيد. اين يه دعوای ناموسيه، فقط می خوام خط و نشون براش بکشيم. بعد دستش را داخل کيف بُرد و سه تا دسته اسکناس صد تومانی روی ميز گذاشت و گفت: اين پيش پرداخته، اگه موفق شديد دو برابرش رو می دم. در ضمن اگه احتياج بود،#حبيب_دولابی و دار و دسته اش هم هستن.
شاهرخ پرسيد: شما از طرف کی هستين، اين پول رو کی داده؟!
اما آن آقا جواب درستي نداد. شب با احتياط کامل رفتيم هتل جهان، يک روز هم در آن حوالی معطل شديم.
اما بهروز وثوقی عصر روز قبل از #ايران خارج شده بود.


#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...

#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید


#ادامه_دارد...


#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام

شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران

join🔜 @hor_zamann
بسم الله

#شهید_شاهرخ_ضرغام (31)

#خستگی_ناپذیر 1
#رشادتهای_شاهرخ
#راوی : آقای جبار ستوده


اوايل سال پنجاه و نه بود. هر روز درگيری داشتيم. مخالفين #جمهوری_اسلامی هر روز در گوشه ای از مرزهای #ايران، آشوب برپا می کردند. پس از #کردستان و #گنبد و #سيستان، اينبار نوبت #خوزستان بود. #گروه_خلق_عرب با حمايت بعثی های #عراق اين منطقه را ناامن کردند. #شاهرخ که به منطقه خوزستان آشنا بود، به همراه تعدادی از بچه ها راهی شد. غائله خلق عرب مدتی بعد به پايان رسيد. رشادت های شاهرخ در آن ايام مثال زدنی بود. هنوز مشکل خوزستان حل نشده بود که دوباره در مناطق غربی کشور درگيری ايجاد شد.
به همراه شاهرخ و چند نفر از دوستان راهی قصرشيرين شديم. اينبار وضعيت به گونه ای ديگر بود. نيروهای نفوذی عراق همه جا حضور داشتند. در همه استان #کرمانشاه همين وضعيت بود. هيچ رستورانی به ما غذا نمی داد. هيچ مسافرخانه ای به بچه های انقلابی جا نمی داد.
نيروهای نفوذی عراق به راحتی از مرز عبور می کردند و سلاح و مهمات را به داخل خاک ايران منتقل می کردند. آنها به چندين پاسگاه مرزی نيز حمله کرده و چندين نفر را به شهادت رساندند.
محل استقرار ما مسجدی در قصرشيرين بود. بيشتر مواقع به اطراف مرز می رفتيم. آنجا سنگر می گرفتيم و در کمين نيروهای دشمن بوديم. جنگ رسمی عراق هنوز آغاز نشده بود.


#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...

#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید

#ادامه_دارد...

#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام

شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران


join🔜 @hor_zaman