#خاطره
در راه فرودگاه امام بودیم که دیدیم یک نفر کنار خیابان به سمت ما دست تکان داد .
حسین بدون درنگ به راننده گفت وایسا و سوارش کن ..
سوارش که کردیم تا مقصد حسین با او خوش و بش کرد و با آرامش کامل با او حرف میزد ...
انگار نه انگار عازم جبهه جنگ است و ...
مسافر که پیاده شد موبایلش را روشن کرد و از من شماره کارت گرفت و به حسابم پول ریخت...
و گفت نصفش را به فلان هیئت و نصفش را به فلان هیئت بده برای خرج فاطمیه و نگو من گفتم ...
با باقی مانده پول هم برای خادم مسجد کلاه پشمی بخر بهش #قول دادم باید عمل کنم ..
المومن اذا وعد وفا ✨
(مومن وقتی وعده میدهد عمل میکند ...)
#شهید_حسین_معزغلامی
#مدافع_حرم
Join🔜 @hor_zaman
در راه فرودگاه امام بودیم که دیدیم یک نفر کنار خیابان به سمت ما دست تکان داد .
حسین بدون درنگ به راننده گفت وایسا و سوارش کن ..
سوارش که کردیم تا مقصد حسین با او خوش و بش کرد و با آرامش کامل با او حرف میزد ...
انگار نه انگار عازم جبهه جنگ است و ...
مسافر که پیاده شد موبایلش را روشن کرد و از من شماره کارت گرفت و به حسابم پول ریخت...
و گفت نصفش را به فلان هیئت و نصفش را به فلان هیئت بده برای خرج فاطمیه و نگو من گفتم ...
با باقی مانده پول هم برای خادم مسجد کلاه پشمی بخر بهش #قول دادم باید عمل کنم ..
المومن اذا وعد وفا ✨
(مومن وقتی وعده میدهد عمل میکند ...)
#شهید_حسین_معزغلامی
#مدافع_حرم
Join🔜 @hor_zaman
آتـش هجـرِ تـو
با اشڪ روان بنشانیم
سوزِ دل را بہ جز این ؛
مایه ی تسڪینـی نیست ...
#شهید_حسین_معزغلامی
Join🔜 @hor_zaman
با اشڪ روان بنشانیم
سوزِ دل را بہ جز این ؛
مایه ی تسڪینـی نیست ...
#شهید_حسین_معزغلامی
Join🔜 @hor_zaman
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#خاطرات_شهید
✍پارسال تو مراسم اﻋﺘﻜﺎﻑ ﻣﺴﺠﺪ ﻗﻤﺮ بنی ﻫﺎﺷﻢ(علیه السلام) ﺑﺎ ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮاﺭ ﺑﻮﺩﻡ. ﺑﭽﻪ ﻫﺎی ﻧﻮﺟﻮاﻥ اﻃﺮاﻓﺶ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﻴﺰﺩﻥ، ﺷﻮخی میکردن ﻭ ﺳﺮ ﻭﺻﺪای زیادی بلند می شد. حسین آقارو ﺻﺪا 8ﻛﺮﺩﻡ و ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﺎﺑﺎ ﻳﻜمی ﻣﺮاﻋﺎﺕ ﻛﻨﻴﺪ، مثلا اﻋﺘﻜﺎفه، ﺳﻦ خیلی اﺯ ﻣﻌﺘﻜﻔﻴﻦ ﺑﺎﻻﺳﺖ اعصابشون نمی کشه..
✍ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻫﻤﻴﺸگی ﮔﻔﺖ: ﺣﺎجی اﻳﻦ ﻧﺴﻞ ﺭﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎ آﻭﺭﺩ ﻣﺴﺠﺪ، می بینی ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﺴﺠﺪ ﭘﺎﺭکه و ﭼﻪ ﻭضعی ﺩاﺭﻩ. دیگه ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﺑﺎ ﺷﻮخی ﻛﺮﺩﻥ و برای اینکه ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻮﻥ ﺳﺮ ﻧﺮﻩ و ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ اﻭﻣﺪﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﻛﻨﻦ ی جوری جاذبه ایجاد کرد. ﺩﻳﺪﻡ ﺭاﺳﺖ ﻣﻴﮕﻪ ﺗﻮی اﻳﻦ ﺯﻣﻮﻧﻪ ﻭاﻧﻔﺴﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻫﺮ شکلی ﻛﻪ ﺷﺪﻩ اﻭﻝ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺎﻣﺴﺠﺪ آﺷﻨﺎ ﻛﺮﺩ.
✍ اﻣﺴﺎﻝ خیلی اﻳﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﻋﺰﻳﺰ ﺟﺎﺵ خالی ﺑﻮﺩ، هم شب قدر و هم اعتکاف. ﺗﻮ تشییعش ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺣﺮﻑ قشنگی ﺯﺩ ﮔﻔﺖ : ﺑﭽﻪ اﻡ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺑﻮﺩ و ﺧﻮﺷﺪﻝ. ﻭلی ﺧﺪا ﺑﻪ ﺧﻮشدﻟﻴﺶ ﺑﺮﺩﺵ ﺭﻭﺣﺶ ﺷﺎﺩ ان شاءالله ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﻪ.
#شهید_حسین_معزغلامی
Join🔜 @hor_zaman
#خاطرات_شهید
✍پارسال تو مراسم اﻋﺘﻜﺎﻑ ﻣﺴﺠﺪ ﻗﻤﺮ بنی ﻫﺎﺷﻢ(علیه السلام) ﺑﺎ ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮاﺭ ﺑﻮﺩﻡ. ﺑﭽﻪ ﻫﺎی ﻧﻮﺟﻮاﻥ اﻃﺮاﻓﺶ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﻴﺰﺩﻥ، ﺷﻮخی میکردن ﻭ ﺳﺮ ﻭﺻﺪای زیادی بلند می شد. حسین آقارو ﺻﺪا 8ﻛﺮﺩﻡ و ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﺎﺑﺎ ﻳﻜمی ﻣﺮاﻋﺎﺕ ﻛﻨﻴﺪ، مثلا اﻋﺘﻜﺎفه، ﺳﻦ خیلی اﺯ ﻣﻌﺘﻜﻔﻴﻦ ﺑﺎﻻﺳﺖ اعصابشون نمی کشه..
✍ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻫﻤﻴﺸگی ﮔﻔﺖ: ﺣﺎجی اﻳﻦ ﻧﺴﻞ ﺭﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎ آﻭﺭﺩ ﻣﺴﺠﺪ، می بینی ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﺴﺠﺪ ﭘﺎﺭکه و ﭼﻪ ﻭضعی ﺩاﺭﻩ. دیگه ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﺑﺎ ﺷﻮخی ﻛﺮﺩﻥ و برای اینکه ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻮﻥ ﺳﺮ ﻧﺮﻩ و ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ اﻭﻣﺪﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﻛﻨﻦ ی جوری جاذبه ایجاد کرد. ﺩﻳﺪﻡ ﺭاﺳﺖ ﻣﻴﮕﻪ ﺗﻮی اﻳﻦ ﺯﻣﻮﻧﻪ ﻭاﻧﻔﺴﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻫﺮ شکلی ﻛﻪ ﺷﺪﻩ اﻭﻝ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺎﻣﺴﺠﺪ آﺷﻨﺎ ﻛﺮﺩ.
✍ اﻣﺴﺎﻝ خیلی اﻳﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﻋﺰﻳﺰ ﺟﺎﺵ خالی ﺑﻮﺩ، هم شب قدر و هم اعتکاف. ﺗﻮ تشییعش ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺣﺮﻑ قشنگی ﺯﺩ ﮔﻔﺖ : ﺑﭽﻪ اﻡ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺑﻮﺩ و ﺧﻮﺷﺪﻝ. ﻭلی ﺧﺪا ﺑﻪ ﺧﻮشدﻟﻴﺶ ﺑﺮﺩﺵ ﺭﻭﺣﺶ ﺷﺎﺩ ان شاءالله ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﻪ.
#شهید_حسین_معزغلامی
Join🔜 @hor_zaman
آخرین بار که مداحےکرد
بیت اول شعرش این بود:
«خجالت مےکشم که من
سَرَم روےتَنَمه حسین
از اون لحظهی آخری
به تَنَم کفنه حسین»
#شهید_حسین_معزغلامی
#شهداےمدافع_حرم
Join🔜 @hor_zaman
بیت اول شعرش این بود:
«خجالت مےکشم که من
سَرَم روےتَنَمه حسین
از اون لحظهی آخری
به تَنَم کفنه حسین»
#شهید_حسین_معزغلامی
#شهداےمدافع_حرم
Join🔜 @hor_zaman