شهید شاهرخ ضرغام 🥀حــُـر زمان 🇮🇷
141 subscribers
10.3K photos
1.77K videos
256 files
2.63K links
💥👈 تنهاکانال رسمی شهید شاهرخ ضرغام👉💥
(بدون تبلیغ)

اگر🌴حــُـر🌴شدی
لذت عشق و ایثار را با تمام وجود حس خواهی کرد

موضوعات اصلی :
💠تقویم ،ذکر روز📚احادیث موثق
📝زندگینامه شهدا🌹درس اخلاق
🎥مدح ،نوحه🎼حکمتهای نهج البلاغه

ادمین
@Shahrokh31zargham
Download Telegram
🔻پدر شهید دانشگر: پسرم مقید به شرعیات و فرائض بود و هیچگاه ندیدم که #نماز اول وقتش ترک شود. همیشه به این موضوع اهمیت می‌داد و خانواده را برای خواندن نماز اول وقت تشویق و ترغیب می‌کرد.

صدای اذان همیشه در تلفن همراهش پخش میشد. یادم است پس از شهادتش، نیمه‌های شب که همه خواب بودند با صدای اذان بی‌موقع از خواب بیدار شدم و به حیاط خانه رفتم تا ببینم اذان مسجد است یا نه! علی الظاهر صدا از جای دیگر بود که پس از جستجو تلفن همراه عباس را که در چمدانش بود یافتم و آن صدای اذان از این تلفن بلند میشد.

ساعت اذان مطابق برساعت شرعی منطقه حلب سوریه بود.
خدا را بخاطر این قربانی پاک شکر کردم و با خودم گفتم «یا قابل القربان...»

#شهید_عباس_دانشگر

Join🔜 @hor_zaman
#نماز_شب_آخر

مهدی از شناسایی ڪہ آمد نیمہ شب بود و خوابید. بچہ ها ڪہ برای نماز شب بیدار شده بودند او را صدا نڪردند چون میدانستند حسابی خستہ است.

اما او صبح ڪہ برای نماز بیدار شد با ناراحتی گفت: مگر نگفتہ بودم مرا برای نماز شب بیدار ڪنید؟

دلیلش را گفتند، آه سردی ڪشید و گفت:
افسوس شب آخر عمرم، نماز شبم قضا شد ۰۰۰
فردا شب مهدی هم بہ خیل #شهیدان پیوست...


#شهید_مهدی_سامع🌷

Join🔜 @hor_zaman
طريقه خواندن #نماز_آیات؛ مطابق با فتوای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

🌘 ماه گرفتگی در امشب ۲۶ تیرماه ساعت ۱۲:۳۱ آغاز و ساعت ۳:۲۹ دقیقه رفع می‌شود.
Join🔜 @hor_zaman
🔹 حسرت نماز صبح

عملیات تا سه صبح طول کشید، خیلی خسته بودیم؛ رفتیم کمی استراحت کنیم اما صدای شلیک تانک‌ها هر از گاهی بیدارمان می‌کرد، وقتی بیدار شدم، ساعت هشت و نیم صبح شده بود. بچه‌ها را بیدار کردم تا صبحانه بخوریم، وقتی فرهاد را بیدار کردم گفتم: عجب عملیاتی بود پسر، با کمترین تلفات شهر را آزاد کردیم
با حسرت گفت: چه فایده وقتی #نماز صبحمون قضا شد...

🌹 #شهید_فرهاد_خوشه‌بر
#راز_سه_شنبه_شب_ها

(خاطره یکی از همرزمان شهید)
 
اولین روزهای سال 63 بود نشسته بودم داخل چادر فرماندهی جوان خوش سیمایی وارد شد سلام کرد و گفت : آقای مسجدیان نیرو نمی خواهی!؟گفتم : تا ببینم کی باشه!گفت : محمـد تــورجی ، گفتم این محمد آقا کی هست؟
لبخندی زد و گفت : خودم هستم
نگاهی به او کردم و گفتم : چیکار بلدی؟گفت: بعضی وقت ها می خونم گفتم اشکالی نداره ، همین الآن بخون!همانجا نشست و کمی مداحی کرد سوز درونی عجیبی داشت صدایش هم زیبا بود اشعاری در مورد #حضرت_زهـرا_س خواند.
علت حضورش را در این گردان سوال کردم فهمیدم به خاطر بعضی مسائل سیاسی از گردان قبلی خارج شده
کمی که با او صحبت کردم فهمیدم نیروی پخته و فهمیده ای است
گفتم : به یک شرط تو رو قبول می کنم باید بی سیم چی خودم باشی! قبول کرد و به گردان ما ملحق شد
مدتی گذشت محمد با من صحبت کرد و گفت: می خواهم بروم بین بقیه نیروها گفتم : باشه اما باید مسئول دسته شوید قبول کرد این اولین باری بود که مسئولیت قبول می کرد بچه ها خیلی دوستش داشتند همیشه تعدادی از نیروها اطراف محمد بودند. چند روز بعد گفتم محمـد باید معاون گروهان شوی.
قبول نمی کرد، با اسرار یه من گفت: به شرطی که #سه_شنبه_ها تا عصر چهارشنبه با من کاری نداشته باشی!
با تعجب گفتم: چطــور؟
با خنده گفت: جان آقای مسجدی نپرس!قبول کردم و محمد معاون گروهان شد مدیریت محمد خیلی خوب بود. مدتی بعد دوباره محمد را صدا کردم و گفتم : باید مسئول گروهان بشی
رفت یکی  از دوستان را واسطه کرد که من این کار را نکنم گفتم : اگه مسئولیت نگیری باید از گردان بری!
کمی فکر کرد و گفت : قبول می کنم ، اما با همان شرط قبلی!
گفتم : صبـر کن ببینم یعنی چی که تو باید شرط بذاری؟! اصلا بگو ببینم بعضی هفته ها که نیستی کجا میری؟
اصرار می کرد که نگوید من هم اصرار می کردم که باید بگویی کجا می روی بالأخره گفت حاجی تا زنده هستم به کسی نگو، من سه شنبه ها از این جا می رم #مسجد_جمکـران و تا عصر چهارشنبه بر می گردم.
با تعجب نگاهش می کردم چیزی نگفتم. بعد ها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری دارخوئین تا جمکـــران را می رود و بعد از خواندن #نماز_امام_زمـان_عجل_الله_تعالی فرجه الشریف بر می گردد.
یکبار همراهش رفتم نیمه های شب برای خوردن آب بلند شدم. نگاهی به محمـد انداختم سرش به شیشه بودمشغول خواندن نافله بودقطرات اشک از چشمانش جاری بود.
در مسیر برگشت با او صحبت می کردم می گفت: یکبـار 14 بار ماشین عوض کردم تا به جمکران رسیدم. بعد هم نماز را خواندم و سریع برگشتم!

🌷 #شهیدمحمدرضا_تورجےزاده

Join🔜 @hor_zaman
#نماز_شب


🌷 آیةالله مجتهدی تهرانی :


📿🌸 در میان نمازهای نافله، در مورد نافله شب بیشتر سفارش شده است. اگر هیچ نافله ‏ای ‏نمی‏خوانید لااقل نافله شب را ترك نكنید.

📿🌸 سحر بلند شوید، مانند خروس ‏ها كه برای ذكر ‏خدا بیدار می‏شوند. اگر حوصله ندارید یازده ركعت بخوانید، لااقل یك ركعت آخر را بخوانید، ‏اگر باز هم حوصله ندارید، بلند شوید و یك «یا رب» بگویید و بخوابید.

📿🌸 سحرها بلند شوید و ‏استغفار كنید و قرآن بخوانید.‏

📿🌸 جوانی در مسجد گوهرشاد از من پرسید: اگر لباس چربی بگیرد با صابون یا مواد پاك‏ كننده ‏آن‏را پاك می‏كنیم، اگر قلب ما زنگار گرفت چگونه آن را جلا بدهیم؟
گفتم سحرها قرآن ‏بخوان و استغفار كن.

📿🌸 حضرت رسول اكرم(صلی ‏الله ‏علیه‏ وآله) می‏فرمایند: قلب ‏ها زنگ ‏می‏زند، همان‏طور كه آهن زنگ می‏زند، و همانا جلای آن‏ها قرائت قرآن است.

📚ارشاد القلوب، ص۷۸ و بحارالانوار، ج۹۳، ص۲۸۴.

Join🔜 @hor_zaman
یکی از هم رزمان شهید علی شفیعی می گوید:

💠«ایشان (شهید علی شفیعی) ضمن اینکه خودش نماز شب را ترک نمی کرد، دیگران را نیز به این فریضه مهم تشویق می کرد👌. شبی مرا بیدار کرد و گفت: نمی خواهی نماز بخوانی؟ وقتی دیدم در آن سرمای زمستان منطقه زُبیدات که سنگ هم در اثر شدت سرما می ترکید، یک فاصله طولانی رفته و با آب تانکر یخ زده وضو گرفته است و می خواهد #نماز_شب بخواند، خجالت می کشیدم که بلند نشوم».💠



از خلوت های نیمه شب
با خدای خودت نگذر ...
همین مناجات هاست که آدم را
تا خدا می برد (:😍
این مناجات هاست که دستی میشود به سوی آسمانش برای گرفتن رحمت بی وسعتش ...
نصیب یکایکتون الهی 🌱

+ به یاد نماز شب های خالصانه شهدا🌷

Join🔜 @hor_zaman
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃

@hor_zaman

🍀 حضرت آیت ‌الله مجتهدی تهرانی:

👈🏻 سجده #گناهان را #مےریزد.

📚👈 روایت است که #انسان به سجده برود و مدتی در #سجـده باشد ،

شکراً الله و الهی العفو بگویــد ،
مخصــوصا در #نماز_شــب ، ده دقیــقہ ، یڪ ربعــی در #سجده باشــد ، حــسّ می ڪنــد وقــتے ڪہ بہ سجــده مے رود ، #سبڪ می شود .

💧آن حالـت #سبڪی بر اثــر ریخــتہ شـدن #گناهــان اسـت.

🍁 هــمانطــور که #بــاد در فصل پاییز برگ درخــتان را می ریزد ، #سجده هم #گناهان را می ریــزد.🍁

🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂

@hor_zaman
#نماز به پا دارید ؛
رسم شهدا ترک نماز نبود
حتی در شرایط سخت ...

#مهران_تیر۱۳۶۵
#منطقه‌‌عملیاتی_کربلای‌یک
Join🔜 @hor_zaman
بسم الله

#شهید_شاهرخ_ضرغام (11)

#ظاهر_و_باطن 1
#راوی : آقای عباس شیرازی

در پس هيکل درشت و ظاهر خشنی که #شاهرخ داشت، باطنی متفاوت وجود داشت که او را از بسياری از همرديفانش جدا می ساخت.
هيچگاه نديدم که در #محرم و #صفر لب به نجاست های #کاباره بزند.
#ماه_رمضان را هميشه #روزه می گرفت و #نماز می خواند.
به #سادات بسيار #احترام می گذاشت.
يکی از دوستانش می گفت: پدر و مادرش بسيار انسان های با ايمانی بودند. پدرش به #لقمه_حلال بسيار اهميت می داد. مادرش هم بسيار انسان مقيدی بود. اينها بی تاثير در اخلاق و رفتار شاهرخ نبود.
قلبی رئوف و مهربان داشت. هر چه پول داشت خرج ديگران می کرد. هر جائی که می رفتيم، هزينه همه را او می پرداخت. هيچ فقيری را دست خالی رد نمی کرد.
فراموش نمی کنم يکبار زمستان بسيار سردی بود. با هم در حال بازگشت به خانه بوديم. پيرمرد درشت اندامی مشغول گدایی بود و از سرما می لرزيد. شاهرخ فوری کاپشن گران قيمت خودش را در آورد و به مرد فقير داد. بعد هم دسته ای اسکناس از جيبش برداشت و به آن مرد داد و حرکت کرد.
پيرمرد که از خوشحالی نمی دانست چه بگويد، مرتب می گفت: جَوون،#خدا_عاقبت_به_خيرت_کنه!



#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...

#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید


#ادامه_دارد...


#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام

شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران

join🔜 @hor_zaman