Forwarded from روزمره گی ها (M Bmehr)
#شعر_شب
ببند پنجره ها را که شب هوا سردست
نگو که باد پیام تو را نیاوردست
بنا نبود خبر بی گدار گفته شود
خبر نباید از این رهگذار گفته شود
خبر تو را - نه تو آن را - به یاد آوردست
به باد می رود آن را که باد آوردست
ببند پنجره ها را ، برو بگیر بخواب
نخواستی شب دیگر دوباره دیر بخواب
تمام این همه شب را نخفته ای تا صبح
تمام روزنه ها را ببند و سیر بخواب
چگونه نام مرا سر بلند می کردی
شبانه ای هم از این دست سر به زیر بخواب
چقدر چشم به راه، چقدر بیداری
تو را به پیغمبر - هان - تو را به پیر، بخواب
بخواب پوپک من! دست از خیال بکش
برو به بستر و در ذهن خود دو بال بکش
یکی برای من اینجا که زودتر برسم
یکی برای خود آنجا به شکل دال بکش
به روی شانه من کوزه ای بزرگ بذار
به پای چشم خودت چشمه ای زلال بکش
ورق بزن به غزلهای دفتر حافظ
و روح خسته خود را به سمت فال بکش
" ز گریه مردمِ چشمم نشسته در خونست
ببین که در طلبت حال ..." هوم ... حال بکش
**
بخواب حوصله ها وقت خواب تنگ ترند ...
میان خواب ولی ... قصه ها قشنگ ترند ...
#بهروز_یاسمی
@Adambarfi1356
ببند پنجره ها را که شب هوا سردست
نگو که باد پیام تو را نیاوردست
بنا نبود خبر بی گدار گفته شود
خبر نباید از این رهگذار گفته شود
خبر تو را - نه تو آن را - به یاد آوردست
به باد می رود آن را که باد آوردست
ببند پنجره ها را ، برو بگیر بخواب
نخواستی شب دیگر دوباره دیر بخواب
تمام این همه شب را نخفته ای تا صبح
تمام روزنه ها را ببند و سیر بخواب
چگونه نام مرا سر بلند می کردی
شبانه ای هم از این دست سر به زیر بخواب
چقدر چشم به راه، چقدر بیداری
تو را به پیغمبر - هان - تو را به پیر، بخواب
بخواب پوپک من! دست از خیال بکش
برو به بستر و در ذهن خود دو بال بکش
یکی برای من اینجا که زودتر برسم
یکی برای خود آنجا به شکل دال بکش
به روی شانه من کوزه ای بزرگ بذار
به پای چشم خودت چشمه ای زلال بکش
ورق بزن به غزلهای دفتر حافظ
و روح خسته خود را به سمت فال بکش
" ز گریه مردمِ چشمم نشسته در خونست
ببین که در طلبت حال ..." هوم ... حال بکش
**
بخواب حوصله ها وقت خواب تنگ ترند ...
میان خواب ولی ... قصه ها قشنگ ترند ...
#بهروز_یاسمی
@Adambarfi1356