هنر مدیریت
16.7K subscribers
1.28K photos
61 videos
250 files
271 links
تماس با ادمين کانال:
@MrMedos
Download Telegram
مدیران عاملی که همه گزینه‌های ممکن را پیش روی خود نگاه می‌دارند، معمولا هیچ‌کدام را اجرا نخواهند کرد!

بنگاه‌هایی که همه قسمت‌های بازار را هدف می‌گیرند معمولا دست‌آخر به هیچ‌کدام دست نمی‌یابند. فروشنده‌ای که همه معامله‌ها را تعقیب می‌کند در انتها هیچ معامله‌ای را جوش نخواهد داد.

ما گرفتار یک اجبار وسواسی برای برداشتن هر تعداد هندوانه ممکن با یک دست هستیم و سوار هیچ کاری نیستیم؛ ولی گزینه‌ها را پیش رویمان باز نگه می داریم. این موضوع به‌ راحتی می‌تواند به‌ قیمت موفقیت‌مان تمام شود. باید یاد بگیریم که درها را ببندیم.

یک استراتژی کسب‌و‌کار در درجه اول بیانیه‌ای است برای چیزهایی که نباید مشغول‌شان شویم.

یک استراتژی مشابه برای زندگی‌تان قرار دهید:

چیزهایی را که نباید در زندگی دنبال کنید، روی کاغذ بیاورید. به عبارت دیگر به یک تصمیم حساب‌شده برای آزاد کردن برخی امکانات برسید و هر وقت گزینه‌ای مطرح شد آن را با فهرست آنچه که نباید سراغ‌شان بروید و درگیرشان شوید بسنجید.

این کار نه ‌تنها شما را از به دردسر افتادن حفظ می‌کند، بلکه کلی از زمانتان را برای اندیشیدن آزاد خواهد کرد. یک بار این فکر سخت را به سرانجام برسانید و بعد به‌ جای آنکه هر بار که دری گشوده‌شد بنشینید و ذهن‌تان را مشغول کنید، فقط به این لیست مراجعه کنید.

بسیاری از دروازه‌ها ارزش وارد شدن را ندارند حتی وقتی که دستگیره‌های درشان به‌راحتی بچرخد و باز شود.

رولف دوبلی



@honaremodiriat
🔅بوم تشخیص فرصت کارآفرینانه

منبع: کسب و کارهای نوپا



@honaremodiriat
قطع همکاری ریچارد برانسون با عربستان به دلیل قتل خاشقچی

ریچارد برانسون، مالک و مدیرعامل شرکت ویرجین اعلام کرد که به روابط تجاری خود باعربستان سعودی پایان می دهد.

در بیانیه ای که از سوی برانسون آمده است، اعلام شده که او به دلیل ناپدید شدن جمال خاشقجی خبرنگار عربستانی و گزارش های پلیس ترکیه مبنی بر کشته شدن او به فرمان خاندان سعود دیگر نمی تواند با خاندان پادشاهی عربستان تجارت کند.

برانسون همچنین به روزنامه گاردین گفته او امید زیادی به خاندان پادشاهی عربستان و شخص بن سلمان داشته، اما آن چه برای خاشقجی، خبرنگار عربستانی واشنگتن پست اتفاق افتاد، همه آن امیدها را بر باد داد.

برانسون گفته اگر آن چه می گویند درست باشد، همه شرکت های بزرگ غربی باید در تجارت خود با عربستان سعودی تجدیدنظر کنند. برانسون در نخستین گام مشارکت شرکت ویرجین را در پروژه توریستی دریای سرخ معلق کرد.

او همچنین مذاکرات با عربستان برای سرمایه گذاری این کشور در پروژه های فضایی شرکت ویرجین را متوقف کرد.

پیشتر نیز برخی رسانه های بزرگ جهان نظیر اکونومیست، نیویورک تایمز و بلومبرگ اعلام کرده بودند که برای پوشش خبری کنفرانس سرمایه گذاری برای آینده که قرار است در عربستان برگزار شود، خبرنگار اعزام نخواهند کرد. 
رئیس بانک جهانی نیز اعلام کرده بود که در این کنفرانس شرکت نخواهد کرد. 

بلومبرگ فارسی

@honaremodiriat


https://www.bloomberg.com/news/articles/2018-10-11/branson-suspends-saudi-talks-over-missing-journalist-khashoggi
اهمیت و اعتبار جوانان ژاپنی

دکتر حسین تهرانی، محقق ارشد شرکت تویوتا

حدود دو ماه قبل بود که شنیدم دو دانشجوی ژاپنی که در سال آخر تحصیل خود هستند قرار است برای دو هفته اینترنشیپ وارد گروه ما شوند. با اینکه در اوج مشغله کاری هستیم، ولی برای این مساله به نظر من کاملا بی اهمیت، چندین جلسه گذاشته شد و مشخص شد که مسؤل هر دانشجو چه کسی است و قرار است بر روی چه موضوعی کار کند؟ میز و وسایل کار، کامپیوتر آنها را آماده کردند ( آنهم تنها برای دو هفته و برای دو دانشجوی ناوارد سال آخر!!!)

امروز این دو نفر، پس از پایان دو هفته، نتایج کارهای خود را ارایه کردند و برای من بسیار جالب بود که برای این مساله بنظر بی اهمیت، چقدر وقت و انرژی گذاشته میشود و چقدر برای مدیران شرکت مهم است که این دو دانشجوی جوان، در طول این دو هفته خوب کار کنند و مطلب فرا بگیرند (با اینکه قرار نیست سال آینده این دو نفر وارد شرکت شوند !!!)
در پایان دوره، احترام بسیار فراوانی برای این دو جوان ۲۳ ساله گذاشته شد و آنها با کمک مسؤل خود، توانستند ارایه خوبی از نتایج دو هفته کار خود داشته باشند و با اینکه سر رشته ای از کار ما نداشتند، توانستند کارهای جالبی در همین فرصت کوتاه انجام بدهند. اینگونه است که اعتماد بنفس و روحیه جوانهای ژاپنی برای وارد شدن به فضای سخت شرکتهای ژاپنی آماده میشود و به آنها القاء میشود که اهمیت دارند و وجودشان برای آینده کشور‌ و اقتصاد ضروری است.

در طول ارایه این دو نفر ، بیاد فارغ التحصیلان جوان خودمان افتادم که پس از گذشتن از سد کنکور و تحمل سختی های آموختن، مظلومانه باید به دنبال کار ( الان هم با کم شدن فرصتهای کاری، به دنبال هرکاری!!) باشند و هیچکس هم به آنها کوچکترین اهمیتی نمیدهد. در واقعیت تحقیر هم میشوند که از سر بی عرضگی و حماقت، وارد دانشگاه شده و سختی های آموختن دانش و علم را تحمل کرده است!!! ما چه انتظاری از این جوانان تحقیر و فراموش شده میتوانیم داشته باشیم که بیایند با انبوه مشکلات دست و پنچه نرم کنند و آینده بهتری برای کشور رقم بزنند!!!



@honaremodiriat
مشتری واقعا چه چیزی از یک شرکت می‌خواهد؟

در بیست سال اخیر، گالوپ با بیش از یک میلیارد مشتری از سراسر جهان مصاحبه کرد و از آنها در مورد اینکه یک مشتری واقعا چه چیزی از یک شرکت می‌خواهد پرسید و همان‌طور که انتظار می‌رفت توقعات مشتریان از شرکت‌ها، از صنعتی به صنعت دیگر و در هر بخشی متفاوت بود.

اما آنچه در این میان جالب توجه‌تر بود اینکه همه مشتریان روی چهار مقوله کلیدی بیش از سایر موضوعات تاکید داشتند و در صورت برآورده شدن این انتظارات چهارگانه، به طرفداران دائمی و مبلغان محصولات و خدماتی که استفاده می‌کردند، تبدیل می‌شدند.

این چهار مقوله در سطوح زیر طبقه‌بندی می‌شوند:

سطح یک: در نازل‌ترین سطح، مشتریان از یک شرکت انتظار «دقت» دارند.

به عنوان مثال: اگر به رستورانی رفتند، همان غذایی که سفارش دادند به آنها تحویل شود. در این سطح، چنانچه شرکت‌ها نتوانند این انتظارات حداقلی را برآورده سازند، صرف‌نظر از اینکه کارکنان، تا چه میزان برخورد دوستانه‌ای با آنها داشته باشند و مواردی از این دست، نارضایتی مشتریان امری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

سطح دو: سطح بعدی، «فراهم بودن» است.

در این سطح مشتریان توقع دارند، مثلا بانک منتخب‌شان، در ساعات طولانی‌تر به خدمت‌رسانی برای مشتریان پرداخته و کارمندان بیشتری جهت پاسخگویی حضور داشته باشند یا رستورانی که انتخاب کرده‌اند از امکانات بیشتری برخوردار باشد.

مشتریان معتقدند که فراهم آوردن این امکانات از وظایف بدیهی شرکت‌ها محسوب می‌شود و دقت و فراهم بودن امکانات شرط لازم برای کسب رضایت مشتری هستند، اما کافی نیستند و برای برآورده ساختن آنها از سوی شرکت‌ها نمی‌تواند از مشتریان معمولی، طرفداران دوآتشه و همیشگی بسازد.

سطح سوم: در این سطح، مشتریان، توقع شراکت و همراهی دارند.

آنها از شرکت‌ها انتظار دارند که به آنها گوش فرا دهند، نسبت به خواسته‌هایشان واکنش نشان داده و به گونه‌ای رفتار کنند که مشتری مطمئن شود شرکت در کنار آنهاست و نه در مقابلشان. به‌خاطر وجود همین انتظارات است که بانک‌ها در پیامک‌هایشان روز تولد مشتریان را تبریک می‌گویند.

سطح چهارم: پیشرفته‌ترین سطح انتظارات مشتریان، مشاوره است.

شرکت مشهور آمازون، همیشه به مشتریان خود فهرستی دقیق و کامل از کتاب‌هایی را توصیه می‌کند که ممکن است برایشان جذاب و خواندنی باشد. آمازون با این مشاوره‌ها، در واقع به آنها آموزش‌های رایگانی می‌دهد که ارزش و کاربردهای فراوانی برای آنها دارد.

به‌طور کلی، سطوح سوم و چهارم انتظارات مشتریان یعنی همکاری و مشاوره، اگر به خوبی و با دقت برآورده شوند، باعث تبدیل مشتریان معمولی به طرفداران دوآتشه و همیشگی خواهند شد.

حال سوال اینجاست که چگونه می‌توان این انتظارات سطح بالا را برآورده ساخت؟

واقعیت آن است که پاسخ به این سوال فقط در مواردی همچون استفاده از پیشرفت‌های تکنولوژیک یا تنظیم دقیق مراحل کار خلاصه نمی‌شود و برای تحقق آنها به کارمندان زبده، با استعداد و باانگیزه در خط مقدم ارتباط با مشتریان نیاز هست که با استفاده از واژگان درست و با انتخاب لحنی مناسب برای هر کدام از مشتریان به گونه‌ای با آنها برخورد کنند که به آنها حس همکار و همیار بودن و همچنین مشاوره دادن القا کرده و پس از مدتی آنها را به مشتریان پروپاقرص و وفادار شرکت تبدیل کنند.

بررسی‌های موسسه گالوپ، نشان داده که مدیران بزرگ به خوبی توانسته‌اند کارمندانشان را به‌گونه‌ای هدایت کنند که در وهله اول، از ایجاد و گسترش نارضایتی بین مشتریان جلوگیری کنند و در گام بعدی با تقویت مهارت‌های گوش کردن و آموزش دادن به دیگران، به‌گونه‌ای با مشتریان برخورد کنند که به آنها از یکسو حس همیاری و از سویی دیگر حس یادگیری القا کنند و به این ترتیب از آنها طرفدارانی دوآتشه و دائمی بسازند.

منبع:
https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3314630



@honaremodiriat
🔅براساس پژوهش صورت گرفته توسط zendesk :

براي %88 مشتريان كيفيت عامل وفاداري بوده است
سپس مدیریت ارتباط بامشتریان ( CRM) با %72
قیمت %54
و راحتی %50

/جعبه ابزارمدیریت

@honaremodiriat
چه موضوعاتی در مدارس سرتاسر دنیا تدریس می شود؟

ایالات متحده آمریکا

موضوعات اجباری در دبیرستان: ریاضیات، ادبیات، علوم طبیعی، علوم اجتماعی و تربیت بدنی.

موضوعات انتخابی که هر دانش آموز یکی یا چن مورد را انتخاب میکند: بازیگری، تربیت بدنی، آمار،کامپیوتر، زبان های خارجی، تکنولوژی محیطی، نقاشی، مجسمه سازی، عکاسی، هنر فیلمبرداری، تئاتر، نوازندگی، رقص، گرافیک کامپیوتر، طراحی وب، خبرنگاری، تعمیر ماشین و نجاری نیز هستند.

استرالیا

مدارس ابتدایی: در مدارس ابتدایی علاوه بر موضوعات حساب، زبان بومی، تربیت بدنی و درس های خلاقیت به کودکان نحوه سخنرانی نیز آموزش داده می شود.

مدارس راهنمایی: انگلیسی، ریاضی، احتمال، سواد کامپیوتری، علوم اجتماعی، تاریخ، جغرافیا، زیست، هنر، تربیت بدنی و علوم طبیعی موضوعات اجباری هستند.

دبیرستان: در دبیرستان دانش آموزان اصول اولیه حرفه آینده خود را یاد می گیرند. به علاوه در شرکت ها دوره کاردانی می گذرانند. به همین دلیل بلافاصله بعد از فارغ التحصیلی جذب کار می شوند.

نکته جالب مدارس استرالیا این است که هیچ مدرسه ای باشگاه ندارد و اگر هوا بارانی باشد مدارس کاملا تعطیل می شوند.
و نکته جالب دیگر این که اگر مدرسه به ساحل نزدیک باشد آموزش های موج سواری می بینند.

ژاپن

مدارس ابتدایی: در مدارس ابتدایی ژاپن به دانش آموزان علاوه بر زبان ژاپنی جدید زبان ژاپنی قدیمی نیز آموزش داده می شود و همینطور خوشنویسی، شعر، حساب، علوم طبیعی، علوم اجتماعی، موسیقی، هنرهای تجسمی، تربیت بدنی و خانه داری.

دبیرستان: علوم انسانی و علوم طبیعی. هدف اصلی از درس خواندن رفتن به دانشگاه است به همین دلیل دانش آموزان بقیه موضوعات را به دلخواه خودشان انتخاب می کنند. به عنوان مثال: کشاورزی، صنعت، تجارت، ماهیگیری، پزشکی، زبان های خارجی و بسیاری موارد دیگر…

عربستان سعودی

موضوعات اجباری در مدارس عربستان سعودی شامل مذهب، ریاضیات و علوم طبیعی (زیست و فیزیک) می شود. در مدارس خصوصی علوم انسانی مثل تاریخ و مطالعات اجتماعی تدریس نمی شوند.

ایرلند

در مدارس ایرلند ۲ موضوع اجباری تدریس می شود:
زبان انگلیسی و ریاضی.

بقیه موضوعات کاملا اختیاری هستند. دانش آموزان باید در موضوعی که می خواهند آزمون بدهند و قبول شوند. مدارس ۳۴ موضوع مختلف دارند از جمله: حسابداری، علوم تجاری، مدیریت، موسیقی ، نقاشی، تکنولوژی اطلاعات، نجاری، زبان های خارجی، کشاورزی، تئاتر و بسیاری موارد دیگر…

اسپانیا

آموزش های ابتدایی شامل زبان اسپانیایی، ادبیات، علوم طبیعی، تربیت بدنی، ریاضی، زبان های خارجی و هنرو موسیقی

مدارس متوسطه: علوم اجتماعی، جغرافیا، تاریخ، گرافیک، هنر پلاستیک، موسیقی و تکنولوژی

در دبیرستان ها ۴ رشته انتخابی وجود دارد: علوم انسانی، تکنولوژی، علوم طبیعی و هنر.

چین

موضوعات اجباری: ریاضیات، زبان چینی، زبان خارجی، نقاشی، موسیقی و تربیت بدنی

اما در مدارس متوسطه و دبیرستان موضوعات: علوم طبیعی (فیزیک، شیمی و زیست) علوم اجتماعی، مهارت های کامپیوتر و علوم کامپیوتر آموزش داده می شود. هر سال سطح پیچیدگی مدارس بیشتر و بیشتر می شود به همین دلیل مدارس چین به سخت ترین سیستم های آموزشی دنیا معروف هستند.

همانطور که میبینید کشورهای پیشرفته بیشتر به علوم انسانی و هنر تاکید دارند.
در مدارس کشور ما چه موضوعاتی تدریس می شوند و کدام یک از این سیستم های آموزشی به شما نزدیک تر است؟

ترجمه:مریم اسدی



@honaremodiriat
چشمان کور دولت؟ مقایسه دولت هلند و ایران

چرا این قدر حاشیه نشین،گورخواب، بی خانمان و کارتن خواب در کشور داریم؟ چرا ما با «روسپیگری معیشتی» یعنی روسپیگری با هدف تامین معیشت خانوار روبرو هستیم؟علیرغم اینکه در کشورمان بیش از ده سازمان عریض و طویل حمایتی و رفاهی داریم و ماهانه میلیاردها تومان صرف امور حمایتی می شود.سازمان بهزیستی،کمیته امداد، سهام عدالت، سازمان هدفمندی یارانه ها،بنیاد برکت،بنیادهای دیگر و... نمونه ای از سازمان های حمایتی و رفاهی موجود هستند که گردش مالی آنان سر به فلک میکشد. به عنوان نمونه فقط عدد یارانه در سال برابر است با ۳۰ هزار میلیارد تومان!چرا این اعداد نجومی نمیتواند منجر به پایان کارتن خوابی و کاهش حاشیه نشینی و روسپی گری معیشتی شود.برای پاسخ به این سوال بگذارید تجربه هلند را با هم بررسی کنیم.

در هلند تمام پرداخت های حمایتی و یارانه ای کاملا متناسب با نیاز و سطح درآمد افراد پرداخت می‌شود.اینگونه نیست گشاده دستانه و با چشمان بسته به همه یارانه داده ‌شود.دولت یک پایگاه اطلاعاتی جامع،شفاف و کامل دارد.تمام اطلاعات که از درگاه های مختلف توسط خودتان یا دیگران وارد می شود، در یک پایگاه اطلاعاتی جامع ثبت می شود که ۶۰۰ ارگان و سازمان دولتی تماماً به این سامانه متصل هستند و حسب نیاز، به برخی اطلاعات آن دسترسی دارند.

هر تغییری که در میزان دارایی،محل سکونت، تعداد فرزندان مهدکودکی، محصل و دانشجو، میزان حقوق،نوع ماشین،میزان اجاره و مالیات و ... بیفتد تمام تغییرات در دسترس ۶۰۰ ارگان دولتی قرار می گیرد.قرارداد اجاره خانه تان را نه فقط خود شما بلکه صاحبخانه و آژانس املاکی نیز موظفند که به دولت اطلاع دهند.

خوب وقتی چنین اطلاعاتی وجود دارد چه اتفاقی در هلند می افتد؟دولت دو رابطه مالی اصلی با مردم دارد. یکی زمانی که پول می گیرد (مالیات و عوارض) و دیگری زمانی که پول می دهد (یارانه و پرداخت حمایتی)
مالیات و عوارض: وقتی دولت سطح مالی فرد یا خانوار را محاسبه کرد متناسب با وضعیت مالی، از وی مالیات و عوارض می گیرد و بخشودگی زیادی را نیز شامل برخی افراد می کند.در هلند شهروندان موظفند سالیانه ۷۰۰ € برای جمع آوری زباله و مالیات فاضلاب پرداخت کنند.ولی شما می توانید درخواست بدهید از این عوارض (مالیات شهری) معاف شوید.چگونه؟ به راحتی!چون شهرداری به اطلاعات شما دسترسی دارد و درخواست شما را راستی آزمایی می کند (وبسایت عیارآنلاین).

یارانه یا پرداخت های حمایتی: دولت هلند تمام کمک هزینه ها و یارانه های خود را منوط می کند به اطلاعاتی که از وضعیت مالی شما دارد. یعنی به خانواده الف ۱۰۰۰€ و به خانواده ب ۱۲۰۰€ کمک می کند. اینست معجزه کشورداری مبتنی بر اطلاعات.آن عدالتی که ما همیشه از آن دم میزنیم،سازوکارش آن است که دولت مبتنی بر یک پایگاه اطلاعاتی جامع تصمیم گیری کند با چشمانی کاملا باز.

تجویز راهبردی:
حالا نظام مالی-اطلاعاتی هلند را مقایسه کنید با طرح های رفاهی-حمایتی که در کشور اجرا می شود. به عنوان مثال در سهام عدالت به جای آنکه افراد بر اساس میزان تمکن مالی،مشمول سهام عدالت شوند بر اساس صنف انتخاب شدند و خیلی دردناک تر اینکه استادان دانشگاه مشمول سهام عدالت شدند چون اطلاعاتشان در دسترس بود اما کارتن خوابان و ۷ میلیون کارگران فصلی_ ساختمانی و خانواده هایشان فراموش شدند!!! در همین هدفمندی یارانه ها شما اگر بوگاتی سه میلیاردی سوار می شدید یا موتور گازی ۳۰ هزار تومانی، یارانه هر دو یکی است.
فاجعه دیگری که وجود دارد این است که برخی افراد از تمام سازوکارهای حمایتی استفاده می کنند یعنی هم یارانه می گیرند هم تحت پوشش سازمان های دیگر هستند هم خانه برایشان ساخته شده است و هم سهام عدالت دریافت کرده اند.و عده ای دیگر حتی یارانه هم دریافت نمی کنند.
چه می توان کرد؟خوشبختانه عده ای جوان باهوش و مدیر لایق در این کشور پایگاه جامع رفاه ایرانیان را ایجاد کرده اند که به بیش از ۵۰ پایگاه اطلاعاتی ملی دسترسی دارد.اکنون دیگر می توان بر اساس اطلاعات موجود با دقت خوبی، یارانه بگیران ثروتمند را حذف کرد. اکنون می توان تمام پرداختهای رفاهی و حمایتی را یکپارچه کرد و منوط کرد به آزمون وسیع.هر سازمان و سازوکار حمایتی باید مبتنی بر یک پایگاه اطلاعات جامع و مشترک تصمیم گیری کند. چشمان دولت کور نیست بلکه بسته است. با همین منابع محدودی که دولت دارد اگر بخواهد می تواند پرداخت های حمایتی را به گونه ای انجام دهد که کارتن خوابان و حاشیه نشینان نه 2 برابر که صد برابر دیگران پرداخت حمایتی دریافت کنند و ثروتمندان صدها برابر دیگران مالیات بپردازند بشرط آنکه دولت چشمانش را باز کند.ما چیزی از هلند کم نداریم به جز جسارت برای باز کردن چشمان و اعتماد به نظام های اطلاعاتی پیشرفته

مجتبی لشکربلوکی



@honaremodiriat
چرا اشتیاق سازمانی مهم است؟

افزایش اشتیاق پرسنل اثرات قابل توجهی در پارامترهای مثبت نیروی انسانی مانند رضایت شغلی، افزایش انگیزه های کاری، سلامت روانی در محیط کار، کاهش استرس و شادی بیشتر دارد. همزمان منجر به بهبود فاکتورهای کارایی یک سازمان میشود. بطور خلاصه آمارها نشان میدهد، در شرکتهایی که از نظر اشتیاق پرسنل جزء 25 درصد بالا هستند:

• 65درصد خروج نیروی انسانی کمتر

• 48 درصد کاهش حوادث ایمنی کار

• 41درصد کاهش خطاهای کیفی

• 37 درصد کاهش غیبت از کار

• 21 درصد افزایش بهره وری

• 22درصد سودآوری بالاتر

• و10 درصد افزایش در سنجش های رضایت مشتری وجود دارد. (Stephen Wendel,2014)

آخرین گزارش منتشر شده موسسه گالوپ ( معتبرترین موسسه سنجش و بهبود اشتیاق سازمانی در جهان) نشان میدهد سطح اشتیاق در کارمندان ایرانی 9 درصد و بسیار پایین تر از متوسط جهانی آن(16 درصد) میباشد. سطح اشتیاق کاری در اکثر کشورهای توسعه یافته بالای 30 درصد است. این آمار نشان میدهد که از هر 100 شاغل ایرانی تنها 9 نفر با علاقه و اشتیاق و متعهدانه کار می‌کنند!




@honaremodiriat
مدیران استراتژیست چه ویژگی هایی دارند؟

امروزه مدیرانی که از تفکر استراتژیک برخوردار باشند قادرند سازمان هایی ایجاد کنند که بلندمدت گرا و همه جانبه نگر باشند. استراتژیست ها از هفت استراتژی در حل مسائل بهره می گیرند:

۱- چشم انداز دارند: آن ها تصوری از آینده در ذهن خود دارند و برای دست یافتن به آن تلاش می کنند.

۲- تجزیه و تحلیل گرند: آن ها موضوعات را به اجزای سازنده شان می شکنند و هر مسئله ای را با دقت مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهند.


۳- روابط را می بینند: آن ها به طور بخشی تصمیم نمی گیرند. می دانند که هر مسئله ای ابعاد گوناگونی دارد و تأثیرات آن وسیع است. به علاوه موضوعات بسیاری هستند که می توانند آن را تحت تأثیر خود قرار دهند.

۴- پرسشگرند: فرضیات بدیهی را به چالش می کشند. از نظر آنان اگر کاری تا به امروز به شیوه یکسانی انجام می گرفته از این پس می تواند به شکل متفاوتی انجام شود. آن ها به موضوعات و علل آن ها جور دیگری می نگرند.

۵- خلاقند: آن ها موضوعات ظاهراً نامرتبط را به هم متصل می کنند و راه حل های جدیدی برای مسائل پیدا می کنند.

۶- هم افزایی ایجاد می کنند: آن ها منابع و قابلیت های موجود را به گونه ای با هم ترکیب می کنند که نتیجه از مجموع اجزا بزرگتر و مؤثرتر باشد.

۷- مزیت خلق می کنند: آن ها قادرند به منابع و قابلیت های برتر و عملکرد و نتایجی بهتر از رقبا دست پیدا کرد.




@honaremodiriat
تئوری اسب‌ مُرده

سرخ‌پوستان آمريکا یک ضرب‌المثل قدیمی دارند با اين مضمون که: "وقتی ديديد اسب‌تان مرده، پياده شويد." شاید گمان کنید که اين ضرب‌المثل بيان بدیهيات است. با اين وجود، کافيست کمی به شرکت‌ها و سازمان‌های اطراف خود نگاه کنیم.

متاسفانه اسب بسياری از شرکت‌ها و سازمان‌های ايرانی مرده است! بیشتر شرکت‌های دولتی، نیمه‌دولتی و خصوصی، به ارائه محصولات و خدماتی مشغولند که دوره آنها گذشته و مشتريان از آنها استقبال نمی‌کنند. بی‌شک شما هم تایید می‌‌کنيد که این شرکت‌ها و سازمان‌ها باید پيش‌تر از این برای توسعه محصولات و خدمات بهتر و جايگزین، نوآوری پيشه می‌کردند.

اگر اين کار را کرده بودند، الان می‌توانستند از اسب مرده پیاده و به سرعت اسبی چالاک، جوان و تازه‌نفس را سوار ‌شوند.

هنوز هم فرصت نوآوری برای برخی از این شرکت‌ها کاملا از دست نرفته است. اما در کمال شگفتی بيشتر آنها به‌جای پياده شدن از اسب مرده، کارهای عجيب ديگری می‌کنند.

مثلاً:

- تازیانه محکم‌تری می‌خرند!

- اسب‌سواران را عوض می‌کنند!

- کميته‌ای برای بررسی اسب منصوب می‌کنند!

- ماموريتی به ديگر کشورها می‌روند تا ببینند دیگران چگونه اسب مرده سوار می‌شوند!

- استانداردها را پایین می‌آورند تا اسب مرده را هم شامل شوند!

- اسب مرده را در طبقه جدیدی به نام "زنده بی‌تحرک" دسته‌بندی می‌کنند!

- پيمانکار برون‌سازمانی می‌گيرند تا اسب مرده را سوار شود!

- چند اسب مرده را هم‌زمان به کار می‌گيرند تا سرعت زیاد شود!

- بودجه و آموزش بيشتری برای بهبود عملکرد اسب مرده اختصاص می‌دهند!

- اعلام می‌کنند که چون اسب مرده غذا نمی‌خورد، هزينه‌ها کاهش و سود افزايش می‌يابد!

- اهداف عملکردی کل اسب‌های ديگر را کاهش می‌دهند!



@honaremodiriat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ آماری از نحوه تقسیم ثروت جهان

⭕️ یک درصد ثروتمند جهان،
ثروتمندتر از باقی نود و نه درصد!


از کانال تخصصی هنرمدیریت دیدن کنید:


@honaremodiriat
چرا همه انرژی خود را مصرف میکنی وقتی نیمی کفایت می کند؟

اگر دو نفر با هم طنابی را بکشند هر کدام ۹۳ درصد از قدرت خود را به کار میگیرند وقتی سه نفر باهم بکشند این عدد ۸۵ درصد است و اگر هشت نفر بکشند فقط از ۴۹ درصد قدرت استفاده میکنند

به این پدیده اثر کم کاری اجتماعی گویند زمانی که عملکرد فردی به طور مستقیم قابل مشاهده نیست و با تلاش گروهی آمیخته می شود کم کاری اجتماعی قابل مشهود است
مخصوصا وقتی که این کوتاهی ها به چشم نمی آید

یک سوال پیش می آید
چه کسی این ایده تحسین شده را مطرح کرده که تیم ها بسیار بیشتر از افراد موفق می شوند؟

شاید ژاپنی ها !زیرا کم کاری اجتماعی به ندرت در ژاپن اتفاق می افتد در غرب تیم ها فقط و فقط در صورتی بهتر عمل میکنند که کوچکتر و متشکل از افراد مختلف و متخصص باشد زیرا در این گروهها عملکرد فردی هر متخصص قابل ردیابی است

کم کاری اجتماعی پیامدهای جالبی دارد ما نه تنها در مشارکت بلکه حتی در حوزه جواب گویی هم تمایل به عقب نشینی داریم هیچ کس نمی خواهد مسئولیت کارهای خلاف یا تصمیم های بد کل گروه را قبول کند ما پشت تصمیم های تیمی پنهان می شویم
به همین دلیل است که تیم ها نسبت به تک تک اعضا ریسک های بزرگتری دارند زیرا افراد گروه استدلال میکنند که اگر کارها بد پیش برود آن ها تنها کسانی نیستند که سرزنش خواهند شد این اثر را انتقال مخاطره آمیز گویند که این برای شرکت ها و استراتژیست های صندوق بازنشستگی خطرناک است جایی که پای میلیاردها پول در میان است یا در وزارت دفاع یعنی جایی که در مورد استفاده از سلاح اتمی تصمیم میگیرند

در نتیجه مردم در گروه ها نسبت به وقتی تنها هستند متفاوت رفتار میکنند با آشکار شدن عملکردهای فردی تا حد امکان میتوان نقاط ضعف گروهها را خفیف کرد .زنده باد شایسته سالاری!زنده باد جامعه ی عملکرد محور!

هنر شفاف اندیشیدن
رولف دوبلی



@honaremodiriat
"برای تعطیلات آخر هفته زندگی نکنید؛

تک تک روزها زندگی کنید."


ریچارد برانسون


@honaremodiriat
به طور مشخص استراتژی پاسخ به پنج پرسش مرتبط با همدیگر است.

۱. آرمان پیروزی شما چیست؟

هدف کسب و کارتان، آرمان برانگیزاننده کسب و کارتان چیست؟

۲. زمین بازی کجاست؟

حوزه فعالیتی که در آن به آرمان تان دست پیدا خواهید کرد کجاست؟

۳. چگونه پیروز میشوید؟

روشی که در حوزه فعالیت و زمین بازی تان با آن پیروز خواهید شد چیست؟

۴. برای رسیدن به پیروزی به چه قابلیت هایی نیاز داریم؟

۵. برای رسیدن به پیروزی نیاز به چه سیستم های مدیریتی است؟

و اما جمع بندی استراتژیک؛
چه سیستم های مدیریتی دارید که بتواند از ۴ مورد فوق حمایت کنند؟
/مدیران خلاق



@honaremodiriat
اهمیت لیست نبایدها در کارآفرینی

اغلب کارآفرینان تنها روی هدف نهایی و کارهایی که باید انجام دهند تمرکز می کنند درصورتی که تهیه ی لیست نبایدها نیز به همان اندازه مهم است...

کارآفرینی یا همان راه اندازی کسب وکار جدید بیش از هر زمانی میان مردم جا افتاده است و اغلب آن ها با تهیه ی یک لیست انجام کار و لیستی از انتظاراتشان وارد بازار می شوند. نکته ی مهم این که که تهیه ی لیستی از کارهایی که نباید انجام شود نیز به همان اندازه مهم است. به عبارت دیگر این افراد مقصد نهایی خود را می دانند اما مشکلات مسیر را پیش بینی نمی کنند. این افراد باید عجله را کنار بگذارند و از خود و ایده شان محافظت کنند. هدف داشتن در هر کسب وکاری ضروری است اما اجتناب از اشتباهات نیز مهم است. علاوه براین پیش بینی مشکلات مسیر، سرعت رسیدن به اهداف نهایی را نیز تسریع می کند. در ادامه این مقاله ی زومیت به بررسی زیادتر کارهایی می پردازیم که باید در لیست نبایدهای یک کارآفرین جا بگیرد.
 

۱. انتظار نداشته باشید بازاریابان اولین مشتری را پیدا کنند.

هرگز انتظار نداشته باشید که اولین مشتری کسب وکار از کمپین های بازاریابی پیدا شود. مشتری های اولیه برند باید توسط کارآفرین کشف شده و سپس وارد مذاکره شوند. بسیاری از محققان موافق این موضوع هستند و عنوان کرده اند مذاکرات رو در رو تا ۳۴ درصد موفق تر از بازاریابی ایمیلی عمل می کند.


۲. کسب درآمد تمام ماجرا نیست.

پول درآوردن مهم است اما نباید هدف اول و آخر یک کارآفرین باشد. حتی تمام پول های کره ی زمین هم نمی توانند کسب وکاری با طراحی و بنیان گذاری ضعیف را نجات دهند. بنابراین پیش از اینکه به فکر جذب سرمایه باشید، استراتژی های خود را دوباره ارزیابی کنید. به عنوان مثال بسیاری از مردم حتی پیش از ارزیابی محصول خود برای جذب سرمایه اقدام می کنند. شاید مفهوم ایده روی کاغذ جالب باشد اما مشکلات اصلی را حل نمی کند. بسیاری از مشکلات زمانی که وارد عمل شوید بروز پیدا می کنند. جالب است بدانید اغلب استارتاپ ها به دلیل عدم آگاهی از کار و نه به دلیل کمبود سرمایه محکوم به شکست هستند.


۳. حسرت فرصت‌های گذشته را نخورید.

هیچ‌کس به فرصت‌های از دست رفته اهمیت نمی‌دهد بنابراین دست از سرزنش خودتان بردارید و نگویید که می‌توانستید قانع‌کننده‌تر ظاهر شوید. این افکار نه تنها نتیجه‌ی مثبتی ندارند بلکه ابتکار عمل را نیز از بین می‌برند. تصور و مرور موقعیت‌های غیرواقعی شانس رسیدن به دستاوردهای جدید را کاهش می‌دهد، فرآیند پیشرفت را کند کرده و فرصت پیشرفت را به رقبا واگذار می‌کند.

به جای فکر کردن به اینکه چرا نفر اول نیستید روی دستاوردهایی که داشته‌اید تمرکز کنید. کارآفرینی مسیری است که باید به کمک اعضای تیم طی شود و هیچ‌کس دلیل اصلی موفقی یا شکست نیست. اینکه چه توانایی یامهارت‌هایی دارید مهم نیست، مهم این است که کل اعضای تیم تا چه اندازه موفق خواهند بود.


۴. گوش دادن را فدای صحبت کردن نکنید.

آیا همیشه دنبال این هستید که خودتان را ثابت کنید؟ شما یک زبان و دو گوش دارید. به عبارت دیگر باید دو برابر بیشتر از زمانی که حرف می‌زنید، گوش دهید تا نکات مثبت و جدید یاد بگیرید. از سوال کردن نترسید و با دقت به پاسخ طرف مقابل گوش دهید. داشتن مربی و گوش دادن به صحبت‌های او بهترین تمرین برای تقویت مهارت شنیداری است.

۵. برای پیشرفت عجله نکنید

اگر برای رسیدن به موفقیت عجله دارید و بیش از اندازه روی این موضوع تمرکز کرده‌اید باید بدانید احتمال اشتباه کردن را افزایش داده‌اید. موفق شدن در هر کسب‌وکاری مهم است اما یک شبه حاصل نمی‌شود. موفقیت در استارتاپ مانند مسابقه‌ی دوی ماراتن است نه دوی سرعت.

پیشرفت کردن را در اولیت قرار دهید و از شکست‌ها استقبال کنید. قبل از اینکه به گسترش کسب‌وکار فکر کنید، از استخدامنیروی کار مناسب مطمئن شوید و ببنید آیا در مسیر درستی قرار گرفته‌اید یا خیر؟ آیا استراتژی کسب‌وکارتان با هدف جذب مشتری‌های وفادار طراحی شده است یا خیر؟ این موارد بهتر است پیش از گسترش کسب‌وکار در نظر گرفته شوند.

قبل از اینکه به طور جدی به راه‌اندازی استارتاپ فکر کنید لیست نبایدها را نیز همزمان با لیست بایدها تنظیم کنید. در این صورت می‌توانید رو به جلو حرکت کرده و با پیش‌بینی اشتباه‌ها مسیر موفقیت را هموار کنید.
/زومیت



@honaremodiriat
۳۰ ویژگی مثبت چرچیل

دکتر محمود سریع القلم

۱-وقتی مسایل برخلاف میل او بود، می­گفت: زمان یادگیری و تغییر است؛

۲-از چالش ­های زندگی نمی­ترسید؛

۳-معتقد بود برای پیروزی در هر امری، باید شریک داشت؛

۴-در جنگ جهانی دوم، بارها از فراز آسمان آلمان پرواز کرد؛

۵-سخنرانی­ های او، یک مجموعه ۱۸ جلدی است؛

۶-با Fact تصمیم می­گرفت؛

۷-قدرت خارق­ العاده در تمرکز داشت؛

۸-وقتی اشتباه می­کرد از زیردستان خود عذرخواهی می­کرد؛

۹-از مخالفین خود، انتقام نمی­گرفت؛

۱۰-معنای استراتژی را آمادگی برای جابه­ جایی اولویت­ها می­­دانست؛

۱۱- ۹۰ درصد مدیریت را در هماهنگی امور با دیگران می­دانست؛

۱۲-از هیچکس متنفر نبود؛

۱۳-در دو دوره نخست­ وزیری (مجموعاً ۹ سال)، حدود یازده هزار یادداشت دست نویس کاری برای زیرمجموعه خود نوشت؛

۱۴-در هر لحظه برای مسایل دور از انتظار، آمادگی داشت؛

۱۵-برای سخنرانی­ های خود بسیار وقت می­گذاشت؛

۱۶-در ۲۱ سالگی، متون فلاسفه و اقتصاد دانان بزرگ را خوانده بود؛

۱۷-از نظر او، مدیریت جزحل و فصل بحران نیست؛

۱۸-اعتقاد داشت برای موفق شدن، باید اول ناکامی ­ها را قبول کرد؛

۱۹-با افراد قوی کار می­کرد حتی اگر بحث بر­انگیز باشند؛

۲۰-در سخنرانی همیشه یک درخواست مهم از مخاطبان خود داشت؛

۲۱-از منظر او، توانایی افراد را باید در سطح درک آنها از جزئیات سراغ گرفت؛

۲۲-معتقد بود افراد قوی عموماً آمادگی کنار آمدن را دارند. ضعیف­ ها بیشتر دعوا می­کنند؛

۲۳-مسایل سخت با مخالفین داخلی و خارجی خود را، سر میز ناهار یا شام مطرح می­کرد؛

۲۴-در سخنرانی­ ها با محاسبه قبلی، چند بار مکث می­کرد؛

۲۵-بهترین فرصت برای نمایش شجاعت را زمانی می­دانست که شرایط بد است؛

۲۶-از ۹ صبح تا ۲ بامداد روز بعد کار می­کرد (۱۷ ساعت کار در روز)؛

۲۷-بهترین واکنش به توهین را سکوت می­دانست؛

۲۸-معتقد بود زندگی ذاتاً بهم ریخته است، ولی باید یک هدف والا داشت؛

۲۹-عاشق زندگی کردن بود؛

۳۰-با دستان خود نیز کار می­کرد: ۲۰۰ آجر در روز را برای ساختن خانه روستایی پیشخدمت خود، آجرچینی می­کرد.

کانال دکتر سریع القلم



@honaremodiriat
🔅 هشت قانون مارک کوبانز برای استارت آپ ها



@honaremodiriat
هنر مدیریت
@honaremodiriat
کدام برندهای خودرویی وفادارترین مشتریان را دارند؟

این گزارش به بررسی روند نقل و انتقال و خرید 13.9 میلیون خودرو بین سال‌های 2007 تا 2017 پرداخته است.

ممکن است مرسدس ارزشمندترین برند خودرویی جهان باشد، اما قطعا نتوانسته آن قدر خوب نشان دهد که مشتریانش وفادارترین مشتریان یک برند خودرویی در جهان باشند و در انتخاب‌های بعدی خود چیزی جز یک بنز را ترجیح ندهند.

به گزارش گزارش خودروی عصر ایران به نقل از"اتومارکتینگ"، به نظر می‌رسد وفاداراترین مشتریان خودرو در جهان طرفدار برندهای ژاپنی هستند.

موسسه تحلیلی- خبری ادموند در سال 2018 گزارشی را در خصوص وفاداری مشتریان به برندها منتشر کرده که در آن به بررسی روند نقل و انتقال و خرید 13.9 میلیون خودرو بین سال‌های 2007 تا 2017  پرداخته است.

نتایج حاصل از این مطالعه نشان می‌دهد که مشتریان برندهای تویوتا، سوبارو و هوندا پس از استفاده از محصولات این کارخانه‌ها همچنان خودروی دیگری از این کمپانی را برمی‌گزینند و تمایلی به خودروهای دیگر نشان نمی‌دهند.

برندهای رم و شورلت نیز در این طبقه‌بندی، با نرخ وفاداری 54 درصدی مشتریان در رتبه‌های چهارم و پنجم قرار می‌گیرند.

درست در جریان مخالف این مشتریان وفادار، برندهایی کرایسلر، اسمارت و دوج قرار دارند. فیات و میتسوبیشی نیز مشتریانی دارند که در انتخاب‌های بعدی از این برندها رو برمی‌گردانند و یا دیگران را تشویق به خرید خودرویی از برندهای دیگر می‌کنند.

این روند در دهه گذشته برنده و بازندگان بزرگی داشته است. سوبارو و مزدا یک جهش و رشد بزرگی را در حفظ دوباره مشتریان نشان می‌دهند . مزدا به تنهایی در سال 2017 با ساخت کراس‌اوور CX-5 خود توانست تعداد زیادی از مشتریان از دست رفته‌اش را  به سمت خود بازگرداند.

در بخش بازندگان نیز باید از فرار مشتریان دوج و کرایسلر سخن بگوییم. در هر دو برند نرخ وفاداری مشتریان در طی دهه گذشته حدود 50 درصد کاهش نشان می‌دهد. بیوک نیز در این زمینه کار و فعالیت زیادی نشان نداده و به همین دلیل  نرخ وفاداری مشتریانش از 35 درصدر از سال 2007 به 29 درصد در سال 2017 می‌رسد.

در بخش خودروهای لاکچری بیشترین مشتریان وفادار علاقه‌مند به لکسوس هستند. آئودی و لندروور نیز در مقام اول و دوم قرار می‌گیرند. مرسدس، پورشه و ب‌ام‌و نیز با اختلاف اندکی با این خودرو در مقام چهارم تا ششم قرار می گیرند. در انتهای این لیست مشتریان اینفینیتی، جگوار و ولوو وفاداری کمتری به برند خود نشان می‌دهند.

 

@honaremodiriat
🔅 مقایسه 10 مهارت در سال 2015 و 2020
🔵 صعود 7 پله ای خلاقیت از سال 2015 تا 2020
🔵 اضافه شدن هوش هیجانی به این ده مهارت در سال 2020


@honaremodiriat