لطفا روز خبرنگار را تبریک نگویید!
لطفا روز خبرنگار را تبریک نگویید. نویسندهای که تحمل شنیدن یک ایراد کوچک به نوشتهات را نداری. مدیری که تحمل یک خط انتقاد به عملکردت را نداری. ناشری که خبرنگار را دربست در اختیار خودت میخواهی. آقای مدیر رسانهای که به راحتی نیروی چندسال کار کرده را با ناجوانمردانهترین لفظ عذرش را خواستی... لطفا شما روز خبرنگار را تبریک نگویید.
خبرنگاری که برایش هیچ اعتباری باقی نگذاشتهاید را کاری نداشته باشید، تبریک پیشکش. خبرنگاری که اگر حرف بزند، کاری میکنید که از نان خوردن بیفتد، همانطور که خیلیها افتادهاند. خبرنگاری که قرار بود صدای وجدان بیدار جامعه باشد را بیخاصیت کردهاید و حالا روز خبرنگار را تبریک میگویید؟
خبرنگاری که مشغول وصله و پینه کردن زندگیاش است مگر دیگر نا و رمقی برایش میماند که صدای وجدان بیدار جامعه باشد. خبرنگاری که با تلفنهایتان یا خودش را یا مدیرش را مجبور میکنید ساکت شود. فکر میکنید از پچپچههایتان پشت سرش بیخبر است؟
شما لطفا روز خبرنگار را تبریک نگویید. بگذارید این جماعت فکر کنند اصلا این روز نیست. آنها که با هر سختی و فشاری کارشان را میکنند بعید است نیازی به این تبریکها داشته باشند. خبرنگار را میخواهید تا افاضات شما را در بوق کند ولی اگر بگوید پادشاه لخت است، لختش میکنید.
لطفا روز خبرنگار را تبریک نگویید!
با تشکر.
حسام آبنوس.
لطفا روز خبرنگار را تبریک نگویید. نویسندهای که تحمل شنیدن یک ایراد کوچک به نوشتهات را نداری. مدیری که تحمل یک خط انتقاد به عملکردت را نداری. ناشری که خبرنگار را دربست در اختیار خودت میخواهی. آقای مدیر رسانهای که به راحتی نیروی چندسال کار کرده را با ناجوانمردانهترین لفظ عذرش را خواستی... لطفا شما روز خبرنگار را تبریک نگویید.
خبرنگاری که برایش هیچ اعتباری باقی نگذاشتهاید را کاری نداشته باشید، تبریک پیشکش. خبرنگاری که اگر حرف بزند، کاری میکنید که از نان خوردن بیفتد، همانطور که خیلیها افتادهاند. خبرنگاری که قرار بود صدای وجدان بیدار جامعه باشد را بیخاصیت کردهاید و حالا روز خبرنگار را تبریک میگویید؟
خبرنگاری که مشغول وصله و پینه کردن زندگیاش است مگر دیگر نا و رمقی برایش میماند که صدای وجدان بیدار جامعه باشد. خبرنگاری که با تلفنهایتان یا خودش را یا مدیرش را مجبور میکنید ساکت شود. فکر میکنید از پچپچههایتان پشت سرش بیخبر است؟
شما لطفا روز خبرنگار را تبریک نگویید. بگذارید این جماعت فکر کنند اصلا این روز نیست. آنها که با هر سختی و فشاری کارشان را میکنند بعید است نیازی به این تبریکها داشته باشند. خبرنگار را میخواهید تا افاضات شما را در بوق کند ولی اگر بگوید پادشاه لخت است، لختش میکنید.
لطفا روز خبرنگار را تبریک نگویید!
با تشکر.
حسام آبنوس.
👍9❤1
کسی با تازهکارها عکس نمیگیرد
درباره مدیریت فرهنگی با عقل فوتبالی
داشتم به اینکه چرا تیم ملی فوتبال ایران در رده زیر بیست و سه سال، سالهاست نتوانسته سهمیه شرکت در مسابقات المپیک کسب کند، فکر میکردم. دلایل زیادی دارد ولی چیزی که به ذهنم آمد این بود که خب اعضای این تیم هنوز اسم و رسمی ندارند و عکس گرفتن با آنها و تقدیر کردن از آنها برای کسی اعتباری نمیآورد. مثلا ببینید و مقایسه کنید که تیم ملی بزرگسالان فوتبال ایران که آن هم سالهاست موفقیتی در هیچ سطحی کسب نکرده، وقتی از دور گروهی جام جهانی حذف میشود باز هم روی سر میگذارندشان ولی مثلا تیم ملی فوتبال ساحلی یا تیم ملی فوتسال موفقیتهای بزرگی کسب میکنند ولی اندازه فوتبالیها ارج نمیبینند.
در همین فکرها بودم که ذهنم یهو کشیده شد به سمت نویسندگان جوان و تازهکار! نویسندگانی که اسم و رسمی ندارند ولی فقط عشق دارند. مثل آن امیدهای فوتبال که عشق فوتبالاند و اگر درست روی آنها سرمایهگذاری شود خروجیاش میشود یک تیم بزرگسالان خوب. در عکس گرفتن با این نویسندهها نه برای خواننده، نه برای ناشر، نه برای مدیر مزیتی نیست. نویسندهای که یک چاپ کتابش هم بعید است بفروشد. تصور کنید فلان مدیر با یک نفر عکس بگیرد که هیچکس او را نمیشناسد. حالا باید کلی توضیح داد که این فرد یک نویسنده جوان است که میتواند راوی تاریخ این سرزمین باشد و...
به نظرم رسید این مشکل ریشهدار است. ذهن فقیر مدیریت فرهنگی در این مملکت اهمیتی برای تازهکارها قائل نیست. حتی رسانه هم که میخواهد بر فرض مثال از کتاب حرف بزند دنبال فلان نویسنده مشهور است. بارها برایم پیش آمده زنگ زدهاند که «فلانی را میتوانی هماهنگ کنی در برنامهمان شرکت کند؟» مدتی واکنشم این بود «چرا به نویسندههای جوانتر نمیپردازید؟» که جوابهای پرت و پلایی گرفتم، مثل اینکه «به آنها هم میپردازیم ولی کسی آنها را نمیشناسد و برای کسی جذابیتی ندارند...» یکی نیست بگوید مگر قرار نبود تو (به عنوان رسانه) آنها را معرفی کنی و راه شناساندشان باشی...
به هر صورت مدیرت فرهنگی (اگر قائل به اینکه وجود دارد باشیم) ترجیح میدهد با فلان نویسنده سلبریتی و مشهور عکس بگیرد تا اینکه سراغی از نویسنده تازهکار بگیرد یا ناشر ترجیح میدهد برای فلان نویسنده که فروش اثرش تضمینشده است کار کند، تا اینکه روی نویسندههای جوانتر سرمایهگذاری کند.
در واقع این چرخه معیوب خودش را بازتولید میکند. ما هیچوقت تیم فوتبال بزرگسالان خوبی نخواهیم داشت، چون از پایه روی فوتبالیست نونهال و نوجوان سرمایهگذاری نکردهایم و هرکس که توانسته گلیم خودش را از آب بکشد بیرون، سری توی سرها در میآورد وگرنه بعید است به جایی برسد. در فرهنگ و هنر هم همین است، اگر کسی توانست خودش کاری برای خودش کند، بُرده وگرنه نویسنده ورشکستهای است که یا باید از عشقش دست بکشد یا با خود به گور ببرد!
درباره مدیریت فرهنگی با عقل فوتبالی
داشتم به اینکه چرا تیم ملی فوتبال ایران در رده زیر بیست و سه سال، سالهاست نتوانسته سهمیه شرکت در مسابقات المپیک کسب کند، فکر میکردم. دلایل زیادی دارد ولی چیزی که به ذهنم آمد این بود که خب اعضای این تیم هنوز اسم و رسمی ندارند و عکس گرفتن با آنها و تقدیر کردن از آنها برای کسی اعتباری نمیآورد. مثلا ببینید و مقایسه کنید که تیم ملی بزرگسالان فوتبال ایران که آن هم سالهاست موفقیتی در هیچ سطحی کسب نکرده، وقتی از دور گروهی جام جهانی حذف میشود باز هم روی سر میگذارندشان ولی مثلا تیم ملی فوتبال ساحلی یا تیم ملی فوتسال موفقیتهای بزرگی کسب میکنند ولی اندازه فوتبالیها ارج نمیبینند.
در همین فکرها بودم که ذهنم یهو کشیده شد به سمت نویسندگان جوان و تازهکار! نویسندگانی که اسم و رسمی ندارند ولی فقط عشق دارند. مثل آن امیدهای فوتبال که عشق فوتبالاند و اگر درست روی آنها سرمایهگذاری شود خروجیاش میشود یک تیم بزرگسالان خوب. در عکس گرفتن با این نویسندهها نه برای خواننده، نه برای ناشر، نه برای مدیر مزیتی نیست. نویسندهای که یک چاپ کتابش هم بعید است بفروشد. تصور کنید فلان مدیر با یک نفر عکس بگیرد که هیچکس او را نمیشناسد. حالا باید کلی توضیح داد که این فرد یک نویسنده جوان است که میتواند راوی تاریخ این سرزمین باشد و...
به نظرم رسید این مشکل ریشهدار است. ذهن فقیر مدیریت فرهنگی در این مملکت اهمیتی برای تازهکارها قائل نیست. حتی رسانه هم که میخواهد بر فرض مثال از کتاب حرف بزند دنبال فلان نویسنده مشهور است. بارها برایم پیش آمده زنگ زدهاند که «فلانی را میتوانی هماهنگ کنی در برنامهمان شرکت کند؟» مدتی واکنشم این بود «چرا به نویسندههای جوانتر نمیپردازید؟» که جوابهای پرت و پلایی گرفتم، مثل اینکه «به آنها هم میپردازیم ولی کسی آنها را نمیشناسد و برای کسی جذابیتی ندارند...» یکی نیست بگوید مگر قرار نبود تو (به عنوان رسانه) آنها را معرفی کنی و راه شناساندشان باشی...
به هر صورت مدیرت فرهنگی (اگر قائل به اینکه وجود دارد باشیم) ترجیح میدهد با فلان نویسنده سلبریتی و مشهور عکس بگیرد تا اینکه سراغی از نویسنده تازهکار بگیرد یا ناشر ترجیح میدهد برای فلان نویسنده که فروش اثرش تضمینشده است کار کند، تا اینکه روی نویسندههای جوانتر سرمایهگذاری کند.
در واقع این چرخه معیوب خودش را بازتولید میکند. ما هیچوقت تیم فوتبال بزرگسالان خوبی نخواهیم داشت، چون از پایه روی فوتبالیست نونهال و نوجوان سرمایهگذاری نکردهایم و هرکس که توانسته گلیم خودش را از آب بکشد بیرون، سری توی سرها در میآورد وگرنه بعید است به جایی برسد. در فرهنگ و هنر هم همین است، اگر کسی توانست خودش کاری برای خودش کند، بُرده وگرنه نویسنده ورشکستهای است که یا باید از عشقش دست بکشد یا با خود به گور ببرد!
❤2
کتاب خریدن سخت شده... اثر تورم و گرانی بر معیشت به قدری زیاد شده که خرید کتاب برای اهلش هم کار راحتی نیست. برای آنها که اولویتشان نیست که هیچی. حالا در این وضعیت باز یک عده سادهلوحانه دم از فرهنگسازی میزنند.
👍11👎1
کودتایی که ارزان تمام شد!
کرمیت روزولت سال ۱۹۷۹ در مصاحبه با لوسآنجلس تایمز گفت: از یک میلیون دلاری که برای برپا کردن تظاهرات ضد دکتر مصدق تخصیص داده شده بود، هفتاد و پنج هزار دلار بیشتر خرج نشد و بقیه آن را پس از پایان عملیات به شاه تحویل دادند.
کرمیت روزولت سال ۱۹۷۹ در مصاحبه با لوسآنجلس تایمز گفت: از یک میلیون دلاری که برای برپا کردن تظاهرات ضد دکتر مصدق تخصیص داده شده بود، هفتاد و پنج هزار دلار بیشتر خرج نشد و بقیه آن را پس از پایان عملیات به شاه تحویل دادند.
❤5
ناشری که برای تبلیغ کتابی که مدعی است بابتش زحمت کشیده، کاری نمیکند، به احتمال زیاد خیالش از جهاتی راحت است و دغدغه فروش ندارد.
اثری که اسمی ازش در طول سال برده نمیشود ولی سال بعد در نمایشگاه میبینی چندچاپ فروخته است. 🥸
اثری که اسمی ازش در طول سال برده نمیشود ولی سال بعد در نمایشگاه میبینی چندچاپ فروخته است. 🥸
😁4👍2🔥1
یکی یا بیشتر
اختراع قوم یهود در آزمایشگاهها! این کتاب که توسط نویسندهای اسرائیلی نوشته شده، پژوهشی تاریخی است که در آن نویسنده کوشش کرده با شواهد تاریخی نشان دهد چیزی به اسم قوم یهود که سرچشمه تشکیل دولت یهودی در سرزمینهای اشغالی است یک جعل تاریخی است. شلومو زند…
«اگر کوزوویی در جلیل فوران کند، نه قدرت نظامی اسرائیل چندان به کار میآید، نه زرادخانه هستهایاش و نه حتی دیوار بزرگ بتنی که دور خود کشیده است.»
از همین کتاب.
از همین کتاب.
❤2
🚦بازگشت صالحی به بهارستان با چراغ سبز
هفته گذشته با مطرح شدن نام سید عباس صالحی به عنوان وزیر پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به دعوت روزنامه فرهیختگان مطلبی درباره ایشان و چالشهای پیشروی وزارتش نوشتم.
با توجه به حرفهای امروز پزشکیان درباره شیوه حضور صالحی در جمع وزرا، تیتر و محتوای مطلب بیشتر به واقعیت نزدیک شد.
+ لینک مطلب در سایت روزنامه فرهیختگان
هفته گذشته با مطرح شدن نام سید عباس صالحی به عنوان وزیر پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به دعوت روزنامه فرهیختگان مطلبی درباره ایشان و چالشهای پیشروی وزارتش نوشتم.
با توجه به حرفهای امروز پزشکیان درباره شیوه حضور صالحی در جمع وزرا، تیتر و محتوای مطلب بیشتر به واقعیت نزدیک شد.
+ لینک مطلب در سایت روزنامه فرهیختگان
👍4
تراوشات
🚦بازگشت صالحی به بهارستان با چراغ سبز هفته گذشته با مطرح شدن نام سید عباس صالحی به عنوان وزیر پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به دعوت روزنامه فرهیختگان مطلبی درباره ایشان و چالشهای پیشروی وزارتش نوشتم. با توجه به حرفهای امروز پزشکیان درباره شیوه…
آقای سید عباس صالحی با رای بالای مجلس وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت چهاردهم شد.
حالا میماند آقای صالحی و وزارتخانه:
که
1️⃣ آیا میخواهد شرکت سهامی تشکیل دهد و سهمها را بدهد،
یا
2️⃣اینکه میخواهد راه خودش را برود و سهمی تقسیم نکند؟
که
🔺در صورت اول حملات کم میشود و با چالش امنیتیهای حوزه فرهنگ (که در مطلب بالا بهش اشاره کردم) کمتر مواجه میشود
و
🔻در صورت دوم حملات کمکم اوج میگیرد!
حالا میماند آقای صالحی و وزارتخانه:
که
1️⃣ آیا میخواهد شرکت سهامی تشکیل دهد و سهمها را بدهد،
یا
2️⃣اینکه میخواهد راه خودش را برود و سهمی تقسیم نکند؟
که
🔺در صورت اول حملات کم میشود و با چالش امنیتیهای حوزه فرهنگ (که در مطلب بالا بهش اشاره کردم) کمتر مواجه میشود
و
🔻در صورت دوم حملات کمکم اوج میگیرد!
❤1
تراوشات
آقای سید عباس صالحی با رای بالای مجلس وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت چهاردهم شد. حالا میماند آقای صالحی و وزارتخانه: که 1️⃣ آیا میخواهد شرکت سهامی تشکیل دهد و سهمها را بدهد، یا 2️⃣اینکه میخواهد راه خودش را برود و سهمی تقسیم نکند؟ که 🔺در صورت اول…
سید عباس صالحی وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی شد.
پ.ن: از بین گزینههایی که دربارهشان حرف زده میشد به نظرم از همه بهتر است. ایرادش این است که زود وا میدهد!
توییت.
و این توییت را هفته قبل وقتی اسم ایشان به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت مطرح شد نوشتم. تجربه نشان میدهد ایشان همان مسیر اول را که در نوشته بالا اشاره کردم طی خواهد کرد.
پ.ن: از بین گزینههایی که دربارهشان حرف زده میشد به نظرم از همه بهتر است. ایرادش این است که زود وا میدهد!
توییت.
و این توییت را هفته قبل وقتی اسم ایشان به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت مطرح شد نوشتم. تجربه نشان میدهد ایشان همان مسیر اول را که در نوشته بالا اشاره کردم طی خواهد کرد.
❤1
امیرسرتیپ نصیرزاده (وزیر دفاع دولت چهاردهم) وقتی معاون هماهنگکننده ستاد فرماندهی نیروی هوایی ارتش بود، شنبهها در صبحگاه شرکت میکرد و کادر و سرباز از مقابل جایگاه رژه میرفتیم.
یک مرتبه به گروهان ما «خیلی بد» داد و یک هفته هر صبح در میدان صبحگاه ستاد فرماندهی نیروی هوایی ارتش تمرین رژه تنبیهی نوشت برامون.
🥸😁
یک مرتبه به گروهان ما «خیلی بد» داد و یک هفته هر صبح در میدان صبحگاه ستاد فرماندهی نیروی هوایی ارتش تمرین رژه تنبیهی نوشت برامون.
🥸😁
😁12
شهید بهشتی و اهمیت داستان
یکی از مشکلات زمان ما این است که آدمها و انسانها بیش از حد قالبی هستند. یکی از عوامل نجات دادن انسانهای نسل بعد، از قالبی شدن و فکر قالبی داشتن، این است که در بچگی کتاب داستان زیاد بخوانند. چون کتابهای داستان معمولا این خاصیت را دارند که در چارچوب واقعیات روز محصور نیستند و به بچه امکان میدهند مقداری برتر از این واقعیات محدود محیطی بیندیشند.
یکی از مشکلات زمان ما این است که آدمها و انسانها بیش از حد قالبی هستند. یکی از عوامل نجات دادن انسانهای نسل بعد، از قالبی شدن و فکر قالبی داشتن، این است که در بچگی کتاب داستان زیاد بخوانند. چون کتابهای داستان معمولا این خاصیت را دارند که در چارچوب واقعیات روز محصور نیستند و به بچه امکان میدهند مقداری برتر از این واقعیات محدود محیطی بیندیشند.
❤4👍2
Forwarded from مجله الکترونیک واو
📝ظریفترین شکل برقراری رابطه
🖌#حسام_آبنوس درباره کتاب «تاریخ کتابخوانی» نوشت:
🔹«تاریخ کتابخوانی» روایتی از کسی است که به تعبیر خودش «با خطر انقراض مواجه است» و سعی میکند همزمان که درباره تاریخ خواندن و کتاب حرف میزند، به ما یاد بدهد «مطالعه چگونه چیزی است»!
🔹مانگوئل داشت چیزهایی را میگفت که در گذر سالیان خردخرد لمس کرده بودم ولی نمیتوانستم برای کسی از آنها حرف بزنم، شاید دیوانه خطابم میکردند یا فکر میکردند برای خودنمایی دارم این حرفها را میزنم ولی باز هم مانگوئل به دادم رسید: «کسانی هستند که هنگام خواندن کتابی یاد احساسات نهفته در کتابهای دیگری میافتند که خوانده بودند و آنها را کنار هم قرار میدهند و مقایسه میکنند. این یکی از ظریفترین اَشکال برقراری رابطه است.» حالا برایم مهم نبود دیگران چه تصوری از من دارند مهم این بود یکی را پیدا کردهام که انگار داشت از پنهانترین بخشهای وجودم با من سخن میگوید و من را کاملا میشناسد.
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#حسام_آبنوس درباره کتاب «تاریخ کتابخوانی» نوشت:
🔹«تاریخ کتابخوانی» روایتی از کسی است که به تعبیر خودش «با خطر انقراض مواجه است» و سعی میکند همزمان که درباره تاریخ خواندن و کتاب حرف میزند، به ما یاد بدهد «مطالعه چگونه چیزی است»!
🔹مانگوئل داشت چیزهایی را میگفت که در گذر سالیان خردخرد لمس کرده بودم ولی نمیتوانستم برای کسی از آنها حرف بزنم، شاید دیوانه خطابم میکردند یا فکر میکردند برای خودنمایی دارم این حرفها را میزنم ولی باز هم مانگوئل به دادم رسید: «کسانی هستند که هنگام خواندن کتابی یاد احساسات نهفته در کتابهای دیگری میافتند که خوانده بودند و آنها را کنار هم قرار میدهند و مقایسه میکنند. این یکی از ظریفترین اَشکال برقراری رابطه است.» حالا برایم مهم نبود دیگران چه تصوری از من دارند مهم این بود یکی را پیدا کردهام که انگار داشت از پنهانترین بخشهای وجودم با من سخن میگوید و من را کاملا میشناسد.
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
❤4
پس از وقایع هفدهم شهریور ۵۷ که به جمعه سیاه مشهور شد، منفردزاده پیشنهاد کرد پس از هفت سال، آهنگ جمعه را دوباره و با تنظیم جدید ضبط کنند.
در تنظیم جدید، صدای مسلسل را با صدای برخورد سنگهایی که خسرو لاوی به استودیو آورده بود شبیهسازی کردند. «شبانه ۲» و تنظیم جدید «جمعه» در کنار چند اثر دیگر در یک نوار کاست به نام «جمعه برای جمعه» روانه بازار شد.
جلد کاست را هم اسفندیار منفردزاده طراحی کرده بود، تصویری از راهپیمایی مردم زیر میلههای زندان.
در تنظیم جدید، صدای مسلسل را با صدای برخورد سنگهایی که خسرو لاوی به استودیو آورده بود شبیهسازی کردند. «شبانه ۲» و تنظیم جدید «جمعه» در کنار چند اثر دیگر در یک نوار کاست به نام «جمعه برای جمعه» روانه بازار شد.
جلد کاست را هم اسفندیار منفردزاده طراحی کرده بود، تصویری از راهپیمایی مردم زیر میلههای زندان.
❤5