تراوشات
415 subscribers
651 photos
17 videos
13 files
505 links
Download Telegram
این مستندنگاری است!

درباره کتاب «خیابان 204» که روایت شاهدان فاجعه منا را در خود دارد.

جام‌جم
گودریدز
آدمی کوهیست چون مفتون شود
کوه اندر مار حیران چون شود


خویشتن نشناخت مسکین آدمی
از فزونی آمد و شد در کمی


خویشتن را آدمی ارزان فروخت
بود اطلس، خویش بر دلقی بدوخت

از مثنوی معنوی.
چون بسی ابلیس آدم‌روی هست
پس به هر دستی نشاید داد دست

از مثنوی معنوی.
زاری ما شد دلیل اضطرار
خجلت ما شد دلیل اختیار

از مثنوی معنوی. دفتر اول.
از سوره طه - آیه چهاردهم.


ما شنوا نیستیم وگرنه خدا با ما حرف می‌زند.
از کتاب الغدیر و نویسنده‌اش چه می‌دانیم؟

«قفسه کتاب» این هفته را بخوانید.
حال دلم
بَده
حرم می‌خوام...


📸هلال ماه محرم از فراز گنبد قمر بنی‌هاشم(ع) - کربلا
به توصیف‌های ناشر اعتماد نکنید

گودریدز
🔺ما به گریه محتاج‌تریم!

🔸امروز در خبری (+) دیدم که کارگران یک شرکت جلوی یکی از مدیران دولتی را گرفته‌اند و مطالبه حقوق معوقشان را داشته‌اند. خبری که دیگر تازگی ندارد و مدتی است این حرف‌ها و خبرها را می‌خوانیم و برایمان عادی شده است. عادی از حیث پرتکرار بودن آن!

🔸همین که خبر را دیدم یاد حرف و حدیث‌های چند وقت اخیر افراد با مقام‌ها و مرتبه‌های مختلف افتادم که درباره نحوه عزاداری در این روزها سخن گفته بودند. هرکسی سعی می‌کرد از دیگری سبقت بگیرد و خود را حسینی نشان دهد. ولی کسی از این دلسوزی‌ها برای مردمی که لنگ نان شبشان هستند ندارد، ممکن است بگویید دارند که خب من می‌گویم اینطور نیست. اگر بود امروز کارگران با خانواده‌هایشان راه یک مدیر دولتی را نمی‌بستند و مطالبه حقوقشان را آن هم معوق نمی‌کردند. (توجه کنید چیز زیادی نخواسته‌اند. فقط گفته‌اند حقوق عقب افتاده‌مان را بدهید. نگفته‌اند سهمی از سفره انقلاب برایمان در نظر بگیرید! نگفته‌اند ما را هم در بازی بخور بخور آقازاده‌هایتان شریک کنید! فقط گفته‌اند بعد از چند ماه حقوقمان را بدهید که از گرسنگی نمیریم!)

🔸این افکار در سرم می‌گشت و با خودم گفتم اگر یادآوری قیام سیدالشهدا (ع) ما را بیدار نکند و به ما تلنگر نزند، برای چه خون عزیزترین خلق خدا روی زمین ریخته شد؟ پس فایده این گریستن‌ها چیست؟ اینکه گناهمان بخشوده شود (این حرف انحرافی است چرا که خون حسین کفاره گناهان امت نیست) یا اینکه متوجه شویم حسین در برابر شمشیر سر خم نکرد تا ظلم جاری نشود و اسلام بماند!

🔹اگر گریستن ما را بیدار نکند بهتر است بر خود بگرییم که خودمان بیشتر احتیاج داریم. حسین نیازی به این اشک‌ها ندارد. در واقع اگر خون حسین و یارانش چشم ما را باز نکند، بهتر است بر چشم‌های بسته خود گریستن آغاز کنیم، که گریستن بر این درد بالاتر از گریستن بر کسی است که «کشته اشک چشم» است.

#غیرکتابی
🔺جنابِ ملکِ مرگ، سلام!

▪️مرگ را باید جدی گرفت، ما تصوری از مرگ داریم که هیچ نسبتی با حقیقت آن ندارد. همه ترس ما از این اتفاق به‌خاطر ناشناخته بودن پس از آن است. مرگ به خودی خود ترسناک نیست، بعد از آن و اینکه نمی‌دانیم با چه اتفاقی قرار است روبه‌رو شویم ما را می‌ترساند.

▪️ولی از مرگ گریزی نیست. باید به آن فکر کرد. باید با آن انس گرفت. بهتر است با آن همنشین شد تا حین مواجهه با او غریبگی نکنیم. هرچند احتمالا فکر کردن به لحظات جان‌دادن سخت باشد چون واقعا آن لحظات سخت است و در توصیفاتی که از این پدیده آمده می‌بینیم که چه اتفاق هولناکی است ولی گریزی نیست.

▪️بهتر است با ملک مرگ رفیق شویم. هرچند گویند که بسته به مرتبه شخص در عالم گیرنده جانش هم فرق می‌کند. یعنی اینطور نیست همه انسان‌ها توسط جناب عزرائیل قبض روح شوند ولی خب شاید اگر روزی یک مرتبه به ایشان سلام کنیم حین مرگ به دستیارانشان توصیه ما را بکنند. که البته اگر عملمان درست باشد نیازی به همان سلام روزانه هم نیست.
🔺هر روز عاشوراست...

▪️در تواریخ نقل شده اباعبدالله الحسین (ع) وقت سحر روز عاشورا لحظه‌ای بر زمین نشست. در حالتی شبیه خواب قرار گرفت. وقتی برخواست فرمودند: «در خواب دیدم که سگانی چند بر من هجوم آوردند...»

▪️حالا قریب به 1400 سال از عاشورای 61 هجری و خوابی می‌گذرد که برخی آن را در روز عاشورا از سیدالشهدا (ع) نقل کرده‌اند و برخی در منزل‌های قبل از کربلا، اما می‌بینیم همچنان عده‌ای هستند که این داغ بر ایشان گران است و حتی تاب سیاه‌پوش شدن دوست‌داران امام شهیدان را ندارند. آن‌ها هر سال با روشی سعی می‌کنند توهین کنند و از دشنام دادن به روش‌های مختلف ابایی ندارند.

▪️امسال هم با این طرح سعی کردند ناراحتی خود از این اتفاق را بروز دهند. نشان دهند که این فریاد (هل من ناصر ینصرنی) خواب آرام آن‌ها را بر هم زده و نمی‌گذارد راحت باشند. این رفتار نشان می‌دهد که پیام حسین (ع) هنوز مخاطب دارد.

▪️حالا در روزگار تاریکی و خاموشی باز هم همان سگ‌ها دندان نشان می‌دهند و همچنان حمله می‌کنند و می‌بینیم رویای صادقه سیدالشهدا(ع) در تاریخ جاری است و حتما یاری‌دهندگان ایشان در هر عصر و زمانی، اجر یاران ایشان در عاشورای 61 را دارند.
🔺ضیافت آلمانی

▪️حرف حساب اولین رمان یک نویسنده برنده نوبل ادبیات چیست؟

▪️درباره رمان «بودنبروک‌ها» که یک اثر کلاسیک از ادبیات آلمان محسوب می‌‌شود در ضمیمه «قفسه کتاب» روزنامه جام‌جم نوشتم:
قفسه کتاب
گودریدز
🔺این نمایش نکبت نیست!

▪️اکثریت جامعه هیچ‌گاه خودشان را در قاب رسانه نمی‌بینند (منظورم بیشتر رسانه ملی است). رسانه هیچ تلاشی برای بازنمایی آن‌ها نکرده و نمی‌کند و تنها زمانی آن‌ها را می‌بینیم که #محمود_کریمی برای مداحی به کوره‌های آجرپزی می‌رود. کسانی که همیشه نایده گرفته شدند و در حاشیه زندگی کردند.

▪️ رسانه برنامه‌ای برای حاشیه‌نشینی ندارد، حتی وقتی به زندگی آنها تجاوز می‌شود هم رسانه از موضع انفعال دست روی دست می‌گذارد و روی موج رسانه‌های بیگانه حرکت کند و واکنش نشان می‌دهد. این را وقتی شادی کودکانی که در عزاداری محمود کریمی پس از پخش تصویرشان از تلویزیون دیدم، می‌گویم یعنی آن‌ها وقتی فقط چهره خودشان را و نه تصویر دردهایشان را دیدند شاد شدند.

▪️ رسانه تلاش نمی‌کند صدای محرومیت آنها باشد و آن‌ها را زمانی نشان می‌دهد که قرار است توسط یک بزرگتری مورد تفقد واقع شوند. آن‌ها به خودی خود اهمیتی ندارند.

▪️ نه‌صدایشان و نه تصویرشان برای رسانه ارزشی ندارد چون آورده‌ مالی برای رسانه ندارند و فقط زمانی که قرار است نمایش احسان داده شود و چهره‌های عزیز رسانه‌ای کریم معرفی شوند آنها نشان داده می‌شوند که با سری افکنده مورد مورد اکرام قرار می‌گیرند.

▪️نکته مغفول این است که رسانه به دلیل ساختاری که دارد اساسا خود را بی‌نیاز از نمایش تصویر آن‌ها می‌داند و دلیل و توجیهی برای نمایش آنها ندارد. حتی گاهی آن را نمایش فلاکت و نکبت می‌دانند و طوری وانمود می‌کنند که انگار بازنمایی تصویر قشر بزرگی از جامعه سیاه‌نمایی است.

▪️در حالی که این سیاه‌نمایی نیست. این حداقل حق یکی از شهروندان این جامعه است که به دردها و مشکلات و زندگی او نیز پرداخته شود و بتواند تصویر خویش را در قاب رسانه به تماشا بنشیند.

#غیرکتابی
حسام آبنوس
«اگر کسی تمام اشعار عرب و عجم را از حفظ داشته باشد» صلاحیت عضویت در مجلس را پیدا نمی‌کند، «بلکه اشخاصی باید باشند که وقتی از ایشان بپرسند چه جهت دارد که روز به روز پول ما در تنزل است» بتوانند جواب درست بدهند، «چاره‌اش را هم بدانند». از این گونه اشخاص «در تمام ایران یک‌صد نفر نمی‌توانید پیدا کنید، پس برای چه فریاد می‌کنید؟... برای که سنگ به سینه می‌زنید؟»

از نامه ناصرالملک به سیدمحمد طباطبائی | از کتاب خواب آشفته نفت (از قرارداد دارسی تا سقوط رضاشاه) - محمدعلی موحد - نشر کارنامه
🔺این داستان ادامه دارد...

▪️امروز سالروز آغاز جنگ جهانی دوم است. به این بهانه در شماره‌ امروز «قفسه کتاب» درباره رمان «جنگ کی تمام می‌شود؟» اثر صادق وفایی یادداشتی نوشتم.

گودریدز
قفسه کتاب
کتاب‌هایی که ردی از پرده نقره‌ای دارند.

قفسه کتاب
تاریکی که ترس نداره.pdf
170.9 KB
این هم اولین تجربه داستانی من که در همین شماره قفسه جام‌جم منتشر شده است.
تنفس سود!

آدم تا وقتی چیزی برای خوردن دارد و می‌تواند مالیاتش را بپردازد، زمینش را نگه می‌دارد. می‌شود این جوری سر کرد.
تا وقتی زراعت ورشکستش نکرده است این‌جوری سر می‌کند. آن‌وقت ناچار است از بانک وام بگیرد. ولی می‌دانید بانک یا کمپانی نمی‌تواند این کار را بکند. این مخلوقات نمی‌توانند هوا تنفس کنند و گوشت بخورند. آنها سود تنفس می‌کنند و ربح می‌خورند. بدون این‌ها خواهند مُرد...

از «خوشه‌های خشم» - جان اشتاین‌بک