Forwarded from مجله الکترونیک واو
📝گیرنده: مرتضی کیوان
🖌#حسام_آبنوس نوشت:
🔹«هفت نامه به مرتضی کیوان» از آن کتابهایی است که خواندنش میتواند مصداق خواندن دانستنیهای خطرناک باشد. البته نگران نباشید، آنقدرها که فکر میکنید خطرناک نیست ولی بارقههایی در خود دارد که میتواند هرکسی را که ذرهای کلهاش بوی قورمهسبزی بدهد را به سمت پرتگاه بکشاند.
🔹این روزها ندانستن رنج و درد کمتری دارد، برای همین خواندن و دانستن درباره کسی مثل مرتضی کیوان که در برابر استبداد ایستاد و چسب تودهای بودن خورد، مضراتش بیشتر از ندانستن درباره اوست. کسی که توده را نه برای توده بلکه به عنوان یک پایگاه برای مبارزه با ظلم و بیداد انتخاب کرده بود. حالا یک روز از سالگرد اعدامش میگذرد ولی کسی یادش نبود، انگار همه ندانستن را انتخاب کردهاند.
🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
🖌#حسام_آبنوس نوشت:
🔹«هفت نامه به مرتضی کیوان» از آن کتابهایی است که خواندنش میتواند مصداق خواندن دانستنیهای خطرناک باشد. البته نگران نباشید، آنقدرها که فکر میکنید خطرناک نیست ولی بارقههایی در خود دارد که میتواند هرکسی را که ذرهای کلهاش بوی قورمهسبزی بدهد را به سمت پرتگاه بکشاند.
🔹این روزها ندانستن رنج و درد کمتری دارد، برای همین خواندن و دانستن درباره کسی مثل مرتضی کیوان که در برابر استبداد ایستاد و چسب تودهای بودن خورد، مضراتش بیشتر از ندانستن درباره اوست. کسی که توده را نه برای توده بلکه به عنوان یک پایگاه برای مبارزه با ظلم و بیداد انتخاب کرده بود. حالا یک روز از سالگرد اعدامش میگذرد ولی کسی یادش نبود، انگار همه ندانستن را انتخاب کردهاند.
🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
Forwarded from مجله الکترونیک واو
📝عدالت ترانه فرداست
🖌#حسام_آبنوس نوشت:
🔹«چشم انتظار در خاک رفتگان» قصه یک مبارزه است. مبارزهای که فرودستترین افراد جامعه گواتمالا علیه دیکتاتور این کشور، که حمایت شرکت آمریکایی موز را نیز داشت، به راه انداختند. دیکتاتوری که از او با عبارت «پلنگ» در داستان یاد میشود و شخصیتهای داستان که هرکدام در گوشهای هستند علیه او بلند میشوند. مبارزهای که برای به مقصد رسیدن آن هرکسی از چیزی دست میکشد تا به چیز بزرگتری که همان پیروزی است برسند. داستان با یک شروع فوقالعاده که بیانگر شرایط حاکم بر جامعه است آغاز میشود. شروعی که پر سر و صدا و رنگارنگ است ولی نویسنده خیلی زود خواننده را از این رویایی که میبیند، بیرون میآورد.
🔹سرچشمه امید چیزهایی نیست كه در گذشته رخ داده، بلكه خبرهایی است كه در باب آینده گفتهاند. گفتهاند روزی خواهد رسید كه مردان و زنان در آن ترانه خواهند خواند. اما دیگر صحبت از زنان و مردان نبود. خود آنان بودند كه میخواندند. یكیك آحاد خلق كه سرود فردا را سرداده بودند.
🔺متن کامل این یادداشت را از این اینجا بخوانید.
🖌#حسام_آبنوس نوشت:
🔹«چشم انتظار در خاک رفتگان» قصه یک مبارزه است. مبارزهای که فرودستترین افراد جامعه گواتمالا علیه دیکتاتور این کشور، که حمایت شرکت آمریکایی موز را نیز داشت، به راه انداختند. دیکتاتوری که از او با عبارت «پلنگ» در داستان یاد میشود و شخصیتهای داستان که هرکدام در گوشهای هستند علیه او بلند میشوند. مبارزهای که برای به مقصد رسیدن آن هرکسی از چیزی دست میکشد تا به چیز بزرگتری که همان پیروزی است برسند. داستان با یک شروع فوقالعاده که بیانگر شرایط حاکم بر جامعه است آغاز میشود. شروعی که پر سر و صدا و رنگارنگ است ولی نویسنده خیلی زود خواننده را از این رویایی که میبیند، بیرون میآورد.
🔹سرچشمه امید چیزهایی نیست كه در گذشته رخ داده، بلكه خبرهایی است كه در باب آینده گفتهاند. گفتهاند روزی خواهد رسید كه مردان و زنان در آن ترانه خواهند خواند. اما دیگر صحبت از زنان و مردان نبود. خود آنان بودند كه میخواندند. یكیك آحاد خلق كه سرود فردا را سرداده بودند.
🔺متن کامل این یادداشت را از این اینجا بخوانید.
مولوی در دفتر اول در ماجرای خرگوش با هوش و شیر ستمکار که برگرفته از کتاب کلیله و دمنه است، بعد از شرح ماجرا که خرگوش موفق میشود شیر را به چاه اندازد و حیوانات را از دستش خلاص کند، از زبان حیوانات خطاب به خرگوش چنین میگوید:
بازگو تا چون سگالیدی به مکر؟
آن عَوان را چون بمالیدی به مکر؟
بازگو تا #قصه درمانها شود
بازگو تا مرهم جانها شود
بازگو کز ظلم آن اِستمنما
صد هزارا زخم دارد جان ما
پ.ن: مولوی از زبان حیوانات ستمدیده، «قصه» را مرهمی بر زخمهای آنها میداند.
.
بازگو تا چون سگالیدی به مکر؟
آن عَوان را چون بمالیدی به مکر؟
بازگو تا #قصه درمانها شود
بازگو تا مرهم جانها شود
بازگو کز ظلم آن اِستمنما
صد هزارا زخم دارد جان ما
پ.ن: مولوی از زبان حیوانات ستمدیده، «قصه» را مرهمی بر زخمهای آنها میداند.
.
Forwarded from مجله الکترونیک واو
📝علیه واقعیت
🖌#حسام_آبنوس نوشت:
🔹حرف درباره «سمفونی پاستورال» اثر آندره ژید است. اثری که درباره چیز مرموز و ناشناختهای به نام عشق است. چیزی که بیاجازه وارد میشود و هرقدر تلاش کنید انکارش کنید موفق نمیشوید. ژید در این داستان بلند که به سبک یک اعتراف نوشته شده، تلاش میکند از چیزی سخن بگوید که برای همیشه ممنوع است. در این کتاب از احساسی حرف زده میشود که هرکسی در زندگی تجربه میکند. تجربهای که همیشه شیرین نیست و گاهی دردسرهایی درست میکند.
🔹کشیش را در این داستان باید نماد فردی دانست که تلاش میکند همه در بیخبری به سر ببرند. او خواسته یا ناخواسته چون پای عشق در میان است و تلاش میکند هرگونه تعلق و عشق را انکار کند، افراد را در تاریکی نگه میدارد. کشیش فردی است که آگاهی را تا آنجایی مجاز میداند که منجر به حرکت نشود. آنجا که حرکتی آغاز شود او بساط دانایی را جمع میکند و از پاسخ دادن طفره میرود. او تلاش میکند افراد رستگار شوند ولی اگر افراد خودشان بخواهند سرنوشتشان را انتخاب کنند مانع میشود.
🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
🖌#حسام_آبنوس نوشت:
🔹حرف درباره «سمفونی پاستورال» اثر آندره ژید است. اثری که درباره چیز مرموز و ناشناختهای به نام عشق است. چیزی که بیاجازه وارد میشود و هرقدر تلاش کنید انکارش کنید موفق نمیشوید. ژید در این داستان بلند که به سبک یک اعتراف نوشته شده، تلاش میکند از چیزی سخن بگوید که برای همیشه ممنوع است. در این کتاب از احساسی حرف زده میشود که هرکسی در زندگی تجربه میکند. تجربهای که همیشه شیرین نیست و گاهی دردسرهایی درست میکند.
🔹کشیش را در این داستان باید نماد فردی دانست که تلاش میکند همه در بیخبری به سر ببرند. او خواسته یا ناخواسته چون پای عشق در میان است و تلاش میکند هرگونه تعلق و عشق را انکار کند، افراد را در تاریکی نگه میدارد. کشیش فردی است که آگاهی را تا آنجایی مجاز میداند که منجر به حرکت نشود. آنجا که حرکتی آغاز شود او بساط دانایی را جمع میکند و از پاسخ دادن طفره میرود. او تلاش میکند افراد رستگار شوند ولی اگر افراد خودشان بخواهند سرنوشتشان را انتخاب کنند مانع میشود.
🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
مجله الکترونیک واو
📝علیه واقعیت 🖌#حسام_آبنوس نوشت: 🔹حرف درباره «سمفونی پاستورال» اثر آندره ژید است. اثری که درباره چیز مرموز و ناشناختهای به نام عشق است. چیزی که بیاجازه وارد میشود و هرقدر تلاش کنید انکارش کنید موفق نمیشوید. ژید در این داستان بلند که به سبک یک اعتراف نوشته…
چون امروز سالروز تولد آقای آندره ژید است!
Forwarded from مجله الکترونیک واو
📝سکوت سیاه…
🖌#حسام_آبنوس نوشت:
🔹«سونیا» شخصیت داستان خانم بربرووا است. دخترکی که زندگیاش فراز و فرودهای بسیاری داشته و حالا ما مشغول خواندن دستنوشتههای او هستیم. فردی که تنهایی و انزوا را چشیده و رنج نگاه سنگین دیگران را تحمل کرده است. در واقع باید گفت «نوازنده همراه» روایت تنهایی است، انسانی که با محیط پیرامون سنخیتی ندارد و برای بقا تلاش میکند و بدش نمیآید از ضعفهای دیگران برای خودش قایق نجات بسازد.
🔹«سونیا» هنرمندی است که در سایه دیگری قرار گرفته و هیچگاه فرصتی برای بروز خودش نداشته. او در سراسر داستان منتظر فرصتی است تا بتواند خشمش را تخلیه کند و خلاص شود ولی هیچگاه این فرصت را پیدا نمیکند. برای بهبود اوضاع خود سکوت میکند و چیزی نمیگوید و با سکوت زندگی میکند. در واقع اینطور میتوان نتیجه گرفت که «سکوت سیاه» (یکی از سکوتهای موسیقی با ارزش زمانی یک ضرب است) نت همیشگی دفتر زندگی فرودستان است، حال این فرودستان میتواند فرودستان اقتصادی باشد یا فرودستان فرهنگی و اجتماعی!
🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
🖌#حسام_آبنوس نوشت:
🔹«سونیا» شخصیت داستان خانم بربرووا است. دخترکی که زندگیاش فراز و فرودهای بسیاری داشته و حالا ما مشغول خواندن دستنوشتههای او هستیم. فردی که تنهایی و انزوا را چشیده و رنج نگاه سنگین دیگران را تحمل کرده است. در واقع باید گفت «نوازنده همراه» روایت تنهایی است، انسانی که با محیط پیرامون سنخیتی ندارد و برای بقا تلاش میکند و بدش نمیآید از ضعفهای دیگران برای خودش قایق نجات بسازد.
🔹«سونیا» هنرمندی است که در سایه دیگری قرار گرفته و هیچگاه فرصتی برای بروز خودش نداشته. او در سراسر داستان منتظر فرصتی است تا بتواند خشمش را تخلیه کند و خلاص شود ولی هیچگاه این فرصت را پیدا نمیکند. برای بهبود اوضاع خود سکوت میکند و چیزی نمیگوید و با سکوت زندگی میکند. در واقع اینطور میتوان نتیجه گرفت که «سکوت سیاه» (یکی از سکوتهای موسیقی با ارزش زمانی یک ضرب است) نت همیشگی دفتر زندگی فرودستان است، حال این فرودستان میتواند فرودستان اقتصادی باشد یا فرودستان فرهنگی و اجتماعی!
🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
مجله الکترونیک واو
📝سکوت سیاه… 🖌#حسام_آبنوس نوشت: 🔹«سونیا» شخصیت داستان خانم بربرووا است. دخترکی که زندگیاش فراز و فرودهای بسیاری داشته و حالا ما مشغول خواندن دستنوشتههای او هستیم. فردی که تنهایی و انزوا را چشیده و رنج نگاه سنگین دیگران را تحمل کرده است. در واقع باید گفت…
کتابی که بسیار دوستش داشتم و دو مرتبه خواندمش
گذاشتم کنار دستم تا برای سومین مرتبه هم بخوانم.
گذاشتم کنار دستم تا برای سومین مرتبه هم بخوانم.
Forwarded from مجله الکترونیک واو
📝مشت این کتاب باز است
🖌#حسام_آبنوس نوشت:
🔹ما در کتاب «چهل و یکم» با یک واقعه تاریخی که همان متحدالشکل شدن لباسها و کشتار گوهرشاد است، مواجهیم. از این نظر کتاب حرف تازهای ندارد جز اینکه روایتی از یکی از شخصیتهای حاضر در واقعه ماجرا را برای خواننده بازگو میکند. آن هم شخصیتی که علیرغم میل باطنی در ماجرایی دست دارد که نتیجهاش ریخته شدن خون افراد است، هرچند که ادریس در واقعه ظاهرا نقشی نداشته و اصطلاحا مامور بوده و معذور!
🔹باید گفت داستان تاریخی با رفتن به درون حفرههای تاریخ روایتش را میسازد. به این معنا که نویسنده آنجایی میایستد و سخن میگوید که تاریخ سکوت کرده و دستش خالی است. این هنر نویسنده است که داستانش را در این موقعیت شکل دهد و آن را با روایت تاریخ گره بزند تا باورپذیر باشد. اما در کتاب «چهل و یکم» خبری از این اتفاق نیست و ما یک روایت تخت بدون فراز و فرود از تاریخ را شاهدیم که چیزی اضافه بر آن چیزهایی که با یک جستجو در اینترنت میتوان پیدا کرد، ندارد.
🔺متن کامل این روایت را از اینجا بخوانید.
🖌#حسام_آبنوس نوشت:
🔹ما در کتاب «چهل و یکم» با یک واقعه تاریخی که همان متحدالشکل شدن لباسها و کشتار گوهرشاد است، مواجهیم. از این نظر کتاب حرف تازهای ندارد جز اینکه روایتی از یکی از شخصیتهای حاضر در واقعه ماجرا را برای خواننده بازگو میکند. آن هم شخصیتی که علیرغم میل باطنی در ماجرایی دست دارد که نتیجهاش ریخته شدن خون افراد است، هرچند که ادریس در واقعه ظاهرا نقشی نداشته و اصطلاحا مامور بوده و معذور!
🔹باید گفت داستان تاریخی با رفتن به درون حفرههای تاریخ روایتش را میسازد. به این معنا که نویسنده آنجایی میایستد و سخن میگوید که تاریخ سکوت کرده و دستش خالی است. این هنر نویسنده است که داستانش را در این موقعیت شکل دهد و آن را با روایت تاریخ گره بزند تا باورپذیر باشد. اما در کتاب «چهل و یکم» خبری از این اتفاق نیست و ما یک روایت تخت بدون فراز و فرود از تاریخ را شاهدیم که چیزی اضافه بر آن چیزهایی که با یک جستجو در اینترنت میتوان پیدا کرد، ندارد.
🔺متن کامل این روایت را از اینجا بخوانید.
Forwarded from دیوار فرهاد حسنزاده (Far Had)
🔹این کتاب عصا قورت نداده
🔸بازنویسی یک داستان از شاهنامه آقای فردوسی
یادداشتی بر کتاب «برف و آفتاب» / حسام آبنوس / منبع: سایت «واو»
«ادبیات کهن با اشیای موزه فرق دارد. به اشیای موزه نمیتوان دست زد، اما داستانهای قدیمی را میتوان به صورتی خوش و امروزی بازگو کرد.»
این چندجمله در پشت جلد کتاب «برف و آفتاب» اثر فرهاد حسنزاده به دلم نشست. طوری که دلم خواست این کتاب را که برای نوجوانها نوشته شده را بخوانم. طرح جلد و اسم نویسنده هم دلایل خوبی بودند که بیشتر راغب باشم این کتاب را بخوانم.
کتاب «برف و آفتاب» در واقع بازنویسی داستان «بیژن و منیژه» است. حسنزاده سعی کرده این روایت را که آقای فردوسی در شاهنامه به شعر سروده بوده را با زبانی امروزین و روان برای مخاطب نوجوان بازگو کند. ضمنا آنقدر که من از داستان بیژن و منیژه میدانم این کتاب اختلاف آنچنانی با متن اصلی ندارد. حسنزاده فقط آن را به نثر در آورده و سعی کرده به مخاطب توجه کند.
👉 متن کامل را اینجا بخوانید:🔻
yun.ir/g68xc1
🔸بازنویسی یک داستان از شاهنامه آقای فردوسی
یادداشتی بر کتاب «برف و آفتاب» / حسام آبنوس / منبع: سایت «واو»
«ادبیات کهن با اشیای موزه فرق دارد. به اشیای موزه نمیتوان دست زد، اما داستانهای قدیمی را میتوان به صورتی خوش و امروزی بازگو کرد.»
این چندجمله در پشت جلد کتاب «برف و آفتاب» اثر فرهاد حسنزاده به دلم نشست. طوری که دلم خواست این کتاب را که برای نوجوانها نوشته شده را بخوانم. طرح جلد و اسم نویسنده هم دلایل خوبی بودند که بیشتر راغب باشم این کتاب را بخوانم.
کتاب «برف و آفتاب» در واقع بازنویسی داستان «بیژن و منیژه» است. حسنزاده سعی کرده این روایت را که آقای فردوسی در شاهنامه به شعر سروده بوده را با زبانی امروزین و روان برای مخاطب نوجوان بازگو کند. ضمنا آنقدر که من از داستان بیژن و منیژه میدانم این کتاب اختلاف آنچنانی با متن اصلی ندارد. حسنزاده فقط آن را به نثر در آورده و سعی کرده به مخاطب توجه کند.
👉 متن کامل را اینجا بخوانید:🔻
yun.ir/g68xc1
فرهاد حسنزاده
این کتاب عصا قورت نداده - فرهاد حسنزاده
فضاسازی کردن و باورپذیر کردن اسطورهها دیگر نکتهای است که در «برف و آفتاب» به چشم میآید. فرهاد حسنزاده تلاش کرده تا آنجا که اقتضائات یک
همین که یکنفر میگوید: «فلان کتاب را که معرفی کرده بودی، خواندم و خوشم آمد»، برایم کافی است!
❤1
Forwarded from مجله الکترونیک واو
📝آمد، اندیشید ولی خواب نبود!
🖌#حسام_آبنوس نوشت:
🔹فرهاد مهراد چهرهای است که بعد بیست سال از مرگش و گذشت بیش از چهل سال از پیروزی انقلاب هنوز هم حرف و حدیث دربارهاش بسیار است. خوانندهای با آن صدای «تِنور»، که از خاطره جمعی گروههای مختلف پاک نمیشود. یکی با «والا پیامدار…» (وحدت) و دیگری با «بوی عیدی، بوی توپ…» و یکی هم با «هفته خاکستری» یعنی با وجود سبک خاص موسیقی و صدای متفاوتش اما سلیقههای بسیاری هستند که ترانههایش را زمزمه میکنند و با آنها خاطره دارند.
🔹«چون بوی تلخ خوش کُندر» از آن کتابهایی است که نویسندهاش شیفته و مجذوب سوژه نبوده و سعی کرده عقلانی باشد. نمیتوان ادعا کرد راوی بیطرفی بوده، ولی راوی منصف چرا! در این کتاب با روایتهایی مواجه میشویم که تا حدودی باورکردنی نیست. روایتها به شکلی است که سوالات بسیاری مانند اینکه فرهاد نماز میخوانده، او نهتنها قرآن میخوانده بلکه بر ترجمه بهاالدین خرمشاهی از آن حاشیه مینوشته، مگرکمونیست نبوده و… چراغهایی است که در صفحات مختلف بالای سر خواننده روشن میشود و او را وارد حالتی از بهت و تعجب میکند.
🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
🖌#حسام_آبنوس نوشت:
🔹فرهاد مهراد چهرهای است که بعد بیست سال از مرگش و گذشت بیش از چهل سال از پیروزی انقلاب هنوز هم حرف و حدیث دربارهاش بسیار است. خوانندهای با آن صدای «تِنور»، که از خاطره جمعی گروههای مختلف پاک نمیشود. یکی با «والا پیامدار…» (وحدت) و دیگری با «بوی عیدی، بوی توپ…» و یکی هم با «هفته خاکستری» یعنی با وجود سبک خاص موسیقی و صدای متفاوتش اما سلیقههای بسیاری هستند که ترانههایش را زمزمه میکنند و با آنها خاطره دارند.
🔹«چون بوی تلخ خوش کُندر» از آن کتابهایی است که نویسندهاش شیفته و مجذوب سوژه نبوده و سعی کرده عقلانی باشد. نمیتوان ادعا کرد راوی بیطرفی بوده، ولی راوی منصف چرا! در این کتاب با روایتهایی مواجه میشویم که تا حدودی باورکردنی نیست. روایتها به شکلی است که سوالات بسیاری مانند اینکه فرهاد نماز میخوانده، او نهتنها قرآن میخوانده بلکه بر ترجمه بهاالدین خرمشاهی از آن حاشیه مینوشته، مگرکمونیست نبوده و… چراغهایی است که در صفحات مختلف بالای سر خواننده روشن میشود و او را وارد حالتی از بهت و تعجب میکند.
🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
سینما یک دروغ بزرگ است!
این روزها دارم کتابی میخوانم که شرح یکی از عملیاتهای نظامی است. از قضا فیلمی هم درباره این ماجرا چندسال پیش با سروصدای بسیار با سرمایهگذاری یک موسسه وابسته به حاکمیت تولید و اکران شد.
حالا که دارم به صفحات آخر کتاب میرسم هرقدر دنبال نشانههای آن فیلم در کتاب میگردم اثری نمیبینم.
شاید این حقیقت باشد که «سینما یک دروغ بزرگ است!»
پ.ن: نویسنده کتاب مذکور بیش از هفتاد ساعت مصاحبه با حاضران در عملیات مصاحبه انجام داده تا روایتش را بنویسد.
این روزها دارم کتابی میخوانم که شرح یکی از عملیاتهای نظامی است. از قضا فیلمی هم درباره این ماجرا چندسال پیش با سروصدای بسیار با سرمایهگذاری یک موسسه وابسته به حاکمیت تولید و اکران شد.
حالا که دارم به صفحات آخر کتاب میرسم هرقدر دنبال نشانههای آن فیلم در کتاب میگردم اثری نمیبینم.
شاید این حقیقت باشد که «سینما یک دروغ بزرگ است!»
پ.ن: نویسنده کتاب مذکور بیش از هفتاد ساعت مصاحبه با حاضران در عملیات مصاحبه انجام داده تا روایتش را بنویسد.
بهم گفت: «هرچی میخواهی باشی، باش، فقط خودت باش و بدلی نباش!» خیلی از روزی که این جمله را شنیدم به آن فکر کردم. خیلی تلاش کردم ببینم اصل بودن و بدلی نبودن و خودم بودن یعنی چه؟
تا اینکه امروز تماسی از طرف یک دوست داشتم که بعد از کمی گفتوگو، برگشت پرسید: «از فلان ماجرا، چیزی شنیدهای؟» من هم که در این چندوقت اخیر بارها درباره آن از زبان آدمهای مختلف چیزهایی شنیده بودم تایید کردم. ولی نمیدانم چرا اصلا کنجکاو نشده بودم ببینم قضیه از چه قرار است. بعد از تماس سراغ گوگل رفتم و درباره آن ماجرا جستجو کردم. وقتی با پوسته آن موضوع روبهرو شدم حالم بهم خورد. اصلا نمیدانم چرا ولی دلم نخواست ادامه بدهم و سریع خارج شدم.
یاد جمله آن دوست شفیق افتادم: «هرچی میخواهی باشی، باش، فقط خودت باش و بدلی نباش!»
تا اینکه امروز تماسی از طرف یک دوست داشتم که بعد از کمی گفتوگو، برگشت پرسید: «از فلان ماجرا، چیزی شنیدهای؟» من هم که در این چندوقت اخیر بارها درباره آن از زبان آدمهای مختلف چیزهایی شنیده بودم تایید کردم. ولی نمیدانم چرا اصلا کنجکاو نشده بودم ببینم قضیه از چه قرار است. بعد از تماس سراغ گوگل رفتم و درباره آن ماجرا جستجو کردم. وقتی با پوسته آن موضوع روبهرو شدم حالم بهم خورد. اصلا نمیدانم چرا ولی دلم نخواست ادامه بدهم و سریع خارج شدم.
یاد جمله آن دوست شفیق افتادم: «هرچی میخواهی باشی، باش، فقط خودت باش و بدلی نباش!»
جادوگر در تاکسی
کلمات بزرگترین جادوگران عالم امکاناند. کاری که کلمات میکنند را هیچ گزینه دیگری نمیتواند انجام دهد. حتی به زعم من موسیقی هم در مواردی به پای کلمات نمیرسد و نمیتواند آنطور که کلمات جوش و خروش ایجاد میکنند، حرکت ایجاد کند.
گاهی یک پاراگراف، گاهی یک جمله و حتی گاهی یک کلمه چنان تاثیری میگذارد که ساعتها فیلم و تصویر و صدا توانایی آن را ندارد. به واقع جادوی کلمات جادویی دوستداشتنی سکرآور است.
امروز [10 بهمن 1400] صبح داخل تاکسی نشسته بودم و داشتم به سیاق همیشگی کتاب میخواندم. کلمات و سطرهای آن بخش، کاری با من کرد که از خود بیخود شدم. دهانم خشک شده بود و سعی میکردم شمرده نفس بکشم تا کلمات کارشان تمام شود. قسمت بد ماجرا آنجا بود که داشتم به آخر خط نزدیک میشدم و مجبور بودم کتاب را ببندم و کرایه را پرداخت کنم. در واقع مانند یک خواب که ناگهان بیدار میشوی و میبینی جهان آنطور که دیده بودی نیست!
کلمات بزرگترین جادوگران عالم امکاناند. کاری که کلمات میکنند را هیچ گزینه دیگری نمیتواند انجام دهد. حتی به زعم من موسیقی هم در مواردی به پای کلمات نمیرسد و نمیتواند آنطور که کلمات جوش و خروش ایجاد میکنند، حرکت ایجاد کند.
گاهی یک پاراگراف، گاهی یک جمله و حتی گاهی یک کلمه چنان تاثیری میگذارد که ساعتها فیلم و تصویر و صدا توانایی آن را ندارد. به واقع جادوی کلمات جادویی دوستداشتنی سکرآور است.
امروز [10 بهمن 1400] صبح داخل تاکسی نشسته بودم و داشتم به سیاق همیشگی کتاب میخواندم. کلمات و سطرهای آن بخش، کاری با من کرد که از خود بیخود شدم. دهانم خشک شده بود و سعی میکردم شمرده نفس بکشم تا کلمات کارشان تمام شود. قسمت بد ماجرا آنجا بود که داشتم به آخر خط نزدیک میشدم و مجبور بودم کتاب را ببندم و کرایه را پرداخت کنم. در واقع مانند یک خواب که ناگهان بیدار میشوی و میبینی جهان آنطور که دیده بودی نیست!
نام اثر: آزادی هدایتگر مردم.
نقاش: اوژن دولاکروا.
این نقاشی از تأثیرگذارترین آثار مربوط به انقلاب ۱۸۳۰ فرانسه است. در عالم هنر آثاری ملهم از آن خلق شده. این نقاشی یک اثر تمثیلی است و پیامهایی از آن استنباط میشود، مانند خط سیر نگاه زن و افراد حاضر در صحنه...
پ.ن: در رمان «خانواده تیبو» آقای مارتن دوگار (نویسنده کتاب) موقعیتی را به این صحنه تشبیه میکند.
نقاش: اوژن دولاکروا.
این نقاشی از تأثیرگذارترین آثار مربوط به انقلاب ۱۸۳۰ فرانسه است. در عالم هنر آثاری ملهم از آن خلق شده. این نقاشی یک اثر تمثیلی است و پیامهایی از آن استنباط میشود، مانند خط سیر نگاه زن و افراد حاضر در صحنه...
پ.ن: در رمان «خانواده تیبو» آقای مارتن دوگار (نویسنده کتاب) موقعیتی را به این صحنه تشبیه میکند.
قیمت مخابرات ایران فوقالعاده در اروپا گران است و فرستادن آنها به توسطِ سفارتها اسباب تاخیر مخابرات میشود. با کمپانی [هند و اروپ] قرار بدهید تلگرافهایی را که به امضای من میرسد یا معینالملک امضا و ابلاغ میکند مجانا قبول و مخابره نمایند.
پ.ن: درخواست احمدشاه قاجار برای اینکه از او بابت تلگرافهایی که در سفر فرنگ به ایران میزده پولی دریافت نشود. ظاهرا اداره تلگراف کمپانی مذکور چنین درخواستی را نپذیرفته است.
پ.ن: درخواست احمدشاه قاجار برای اینکه از او بابت تلگرافهایی که در سفر فرنگ به ایران میزده پولی دریافت نشود. ظاهرا اداره تلگراف کمپانی مذکور چنین درخواستی را نپذیرفته است.
Forwarded from مجله الکترونیک واو
📝چنان که مینماید نیست
🖌#حسام_آبنوس نوشت:
🔹«کهکشان نیستی» زندگینامه داستانی نیست چون نویسنده ذوب در شخصیت مرحوم قاضی بوده و سعی کرده برای هر خط از داستانش استناد جور کند و خواننده را به آنها ارجاع دهد، به همین خاطر بیشتر از آنکه با یک داستان روبهرو باشید با یک زندگینامه مستند روبهرو هستید. کتاب «کهکشان نیستی» آن چیزی نیست که میگوید ولی حرفهای بسیاری برای گفتن دارد، البته برای اهلش!
🔹نکته دیگری که حین خواندن این کتاب احتمالا توجه شما را به خود جلب میکند، تاکید کردن نویسنده بر وجوه فقاهتی مرحوم قاضی است، در حالی که میدانیم همین امروز نیز نگاه خوبی به عرفان از سوی طیف وسیعی از حوزه علمیه وجود ندارد و آن را اگر مطرود ندانند، تایید هم نمیکنند. نویسنده بسیار تلاش میکند نشان دهد که عرفان و شیوه سلوکی مرحوم قاضی برآمده از جریان فقهی حوزه است در صورتی که در همین کتاب میبینیم که فقیه اعلم زمانه تحت فشار مخالفان عرفان، بسیاری از شاگردان مرحوم قاضی را از نجف دور کرده و حتی خود مرحوم قاضی نیز در محدودیت قرار گرفته است.
🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
🖌#حسام_آبنوس نوشت:
🔹«کهکشان نیستی» زندگینامه داستانی نیست چون نویسنده ذوب در شخصیت مرحوم قاضی بوده و سعی کرده برای هر خط از داستانش استناد جور کند و خواننده را به آنها ارجاع دهد، به همین خاطر بیشتر از آنکه با یک داستان روبهرو باشید با یک زندگینامه مستند روبهرو هستید. کتاب «کهکشان نیستی» آن چیزی نیست که میگوید ولی حرفهای بسیاری برای گفتن دارد، البته برای اهلش!
🔹نکته دیگری که حین خواندن این کتاب احتمالا توجه شما را به خود جلب میکند، تاکید کردن نویسنده بر وجوه فقاهتی مرحوم قاضی است، در حالی که میدانیم همین امروز نیز نگاه خوبی به عرفان از سوی طیف وسیعی از حوزه علمیه وجود ندارد و آن را اگر مطرود ندانند، تایید هم نمیکنند. نویسنده بسیار تلاش میکند نشان دهد که عرفان و شیوه سلوکی مرحوم قاضی برآمده از جریان فقهی حوزه است در صورتی که در همین کتاب میبینیم که فقیه اعلم زمانه تحت فشار مخالفان عرفان، بسیاری از شاگردان مرحوم قاضی را از نجف دور کرده و حتی خود مرحوم قاضی نیز در محدودیت قرار گرفته است.
🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.