Forwarded from گاف
گسترش #فرهنگ ایثار و #شهادت به سبک فروشگاه مرکزی انتشارات #روایت_فتح
کتابفروشی که کاملا کارمندی اداره میشود و ظاهرا فروش برایشان مسئله نیست
https://telegram.me/joinchat/Bg6Jbz90Qc38QlBHhSo6rA
کتابفروشی که کاملا کارمندی اداره میشود و ظاهرا فروش برایشان مسئله نیست
https://telegram.me/joinchat/Bg6Jbz90Qc38QlBHhSo6rA
Forwarded from گاف
در توضیح این عکس باید گفت که این تصویر در ساعت 11:30 دقیقه گرفته شده و البته گمان نمیکنم از موارد استثنا محسوب شود. یعنی در ساعات مختلفی از مقابل این فروشگاه عبور کرده ام که تعطیل بوده.
این در حالی است که بسیاری از جناح های فرهنگی مومن در عرضه کتاب برای ادامه بقای خود به محلی اینچنین نیاز دارند آن وقت این ناشر ...
پ.ن: این عکس در وسط هفته تهیه شده و روزکاری بوده است
https://telegram.me/joinchat/Bg6Jbz90Qc38QlBHhSo6rA
این در حالی است که بسیاری از جناح های فرهنگی مومن در عرضه کتاب برای ادامه بقای خود به محلی اینچنین نیاز دارند آن وقت این ناشر ...
پ.ن: این عکس در وسط هفته تهیه شده و روزکاری بوده است
https://telegram.me/joinchat/Bg6Jbz90Qc38QlBHhSo6rA
روایتی از ژنرالهای سربلند ایرانی
«عادت نداشتم هنگام ورود زنها یا پرستاران آلمانی سرم را بالا بگیرم. پرفسور که شاید میدانست پایین بودن سرم از چیست، دست زیر چانهام برد و گفت: «ژنرال شما ایرانیها سربلند هستید، شما زیر بار ظلم نرفتهاید، مقابل آمریکا ایستادهاید، پس سرتان را بالا بگیرید.»
این تنها چند خط از کتاب 742 صفحهای «آب هرگز نمیمیرد» خاطرات جانباز میرزا محمد سلگی است. خاطراتی که موید مسئلهای است که پرفسور آلمانی به آن اشاره کرده و با خواندن این کتاب که تنها گوشه کوچکی از حماسه و رشادت سربازان خمینی(ره) است بالا بودن سر سربازان انقلاب در برابر ظلم را به رخ خواننده میکشد.
خاطراتی که از ابتدای تولد جانباز سلگی آغاز میشود و بخش اعظم آن در دوران دفاع مقدس میگذرد. این کتاب خاطرات فرمانده همیشه در صحنه گردان حضرت اباالفضل (ع) تیپ انصارالحسین(ع) همدان است که در آن ویژگیهای بسیاری است که اشاره به هرکدام از آنها مطلبی مفصل را میطلبد و در این مقال در نظر نیست که مفصل به کتاب «آب هرگز نمیمیرد» بپردازیم.
این کتاب سراسر رشادت و روحیه مردانگی است و خواننده در سطر سطر آن این روحیه را میبیند. میرزا محمد سلگی که خود همواره در میدان نبرد حاضر است و هیچگاه راضی نمیشود که رزمندگان را تنها بگذارد این روحیه را حتی پس از، از دست دادن هر دو پا نیز حفظ میکند و در شرایط سخت با پای مصنوعی یا روی برانکارد وارد میدان رزم شده تا روحیه رزمندگان را بالا ببرد. ایمان و اخلاص دیگر وجهی است که در این کتاب بازتاب بسیار دارد و خواننده را تحت تاثیر قرار میدهد.
میرزا محمد سلگی رزمندهای است که تحصیلات آکادمیک نداشته و در حد مرسوم زمان خود در روستا تحصیل کرده اما شرایطی که دفاع مقدس و انقلاب اسلامی برای جوانان فراهم کردند سبب شد که او در میان فرماندهان دفاع مقدس به «شیخ فرماندهان» شهرت پیدا کند.
این کتاب را حمید حسام تدوین کرده و خواننده در طول کتاب حضور نویسنده را به خوبی حس میکند. او تنها به خاطرات سردار سلگی اکتفا نکرده و در تایید خاطراتی که در موقعیتهای خاص روی داده سراغ حاضران و همراهان سلگی نیز رفته است و این موضوع استناد کتاب را بالا برده و به خواننده اطمینان میدهد که با متنی مستند روبرو است.
میرزا محمد سلگی در طول هشت سال دفاع مقدس به صورت پیوسته و مستمر در جبههها حضور داشته و حتی مجروحیت نیز نتوانست او را از حضور در صحنه نبرد باز دارد. او حتی زمانی که هر دو پا را از دست داد پس طی کردن دوران درمان مجدد وارد صحنه نبرد شد و مردان در مقابل دشمن ایستاد. او در حالی که پا در بدن نداشت در روزهای حساس عملیات «مرصاد» با دست خالی در برابر منافقین فریبخورده که مجهز به سلاحهای ارتش بعث بودند، ایستادگی کرد و حماسه آفرید. از این رو کسی نیست که بر تاثیر حضور سردار میرزا محمد سلگی در این عملیات حیاتی نتواند صحه گذارد.
این کتاب بر خلاف حجم زیاد، بسیار روان و خوشخوان است که بخشی از این خوشخوان بودن به خاطر صمیمت و صفای باطن راوی است که در متن منعکس شده و همین سبب میشود که متن روان باشد. البته از تلاشهای حمید حسام نیز نبایست چشم پوشید که کوشیده متنی روان و بدون دستانداز و گره را به خواننده عرضه کند که الحق موفق نیز بوده است.
این کتاب هرچند که سال گذشته توانست جایزه بخش مستندنگاری جایزه ادبی جلال آلاحمد را برنده شود اما نتوانست توفیقی کسب کند که نشان میدهد جوایز ادبی آنطور که باید در کشور ما اثرگذاری لازم را ندارند و مخاطب را نمیتوانند تحریک کنند اما چندی پیش پس از توجه رهبر معظم انقلاب اسلامی به این کتاب، «آب هرگز نمیمیرد» مورد توجه خوانندگان قرار گرفت و به عنوان یکی از آثار پرفروش بر سرزبانها افتاد.
#آب_هرگز_نمیمیرد
#حمید_حسام
#نشر_صریر
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
«عادت نداشتم هنگام ورود زنها یا پرستاران آلمانی سرم را بالا بگیرم. پرفسور که شاید میدانست پایین بودن سرم از چیست، دست زیر چانهام برد و گفت: «ژنرال شما ایرانیها سربلند هستید، شما زیر بار ظلم نرفتهاید، مقابل آمریکا ایستادهاید، پس سرتان را بالا بگیرید.»
این تنها چند خط از کتاب 742 صفحهای «آب هرگز نمیمیرد» خاطرات جانباز میرزا محمد سلگی است. خاطراتی که موید مسئلهای است که پرفسور آلمانی به آن اشاره کرده و با خواندن این کتاب که تنها گوشه کوچکی از حماسه و رشادت سربازان خمینی(ره) است بالا بودن سر سربازان انقلاب در برابر ظلم را به رخ خواننده میکشد.
خاطراتی که از ابتدای تولد جانباز سلگی آغاز میشود و بخش اعظم آن در دوران دفاع مقدس میگذرد. این کتاب خاطرات فرمانده همیشه در صحنه گردان حضرت اباالفضل (ع) تیپ انصارالحسین(ع) همدان است که در آن ویژگیهای بسیاری است که اشاره به هرکدام از آنها مطلبی مفصل را میطلبد و در این مقال در نظر نیست که مفصل به کتاب «آب هرگز نمیمیرد» بپردازیم.
این کتاب سراسر رشادت و روحیه مردانگی است و خواننده در سطر سطر آن این روحیه را میبیند. میرزا محمد سلگی که خود همواره در میدان نبرد حاضر است و هیچگاه راضی نمیشود که رزمندگان را تنها بگذارد این روحیه را حتی پس از، از دست دادن هر دو پا نیز حفظ میکند و در شرایط سخت با پای مصنوعی یا روی برانکارد وارد میدان رزم شده تا روحیه رزمندگان را بالا ببرد. ایمان و اخلاص دیگر وجهی است که در این کتاب بازتاب بسیار دارد و خواننده را تحت تاثیر قرار میدهد.
میرزا محمد سلگی رزمندهای است که تحصیلات آکادمیک نداشته و در حد مرسوم زمان خود در روستا تحصیل کرده اما شرایطی که دفاع مقدس و انقلاب اسلامی برای جوانان فراهم کردند سبب شد که او در میان فرماندهان دفاع مقدس به «شیخ فرماندهان» شهرت پیدا کند.
این کتاب را حمید حسام تدوین کرده و خواننده در طول کتاب حضور نویسنده را به خوبی حس میکند. او تنها به خاطرات سردار سلگی اکتفا نکرده و در تایید خاطراتی که در موقعیتهای خاص روی داده سراغ حاضران و همراهان سلگی نیز رفته است و این موضوع استناد کتاب را بالا برده و به خواننده اطمینان میدهد که با متنی مستند روبرو است.
میرزا محمد سلگی در طول هشت سال دفاع مقدس به صورت پیوسته و مستمر در جبههها حضور داشته و حتی مجروحیت نیز نتوانست او را از حضور در صحنه نبرد باز دارد. او حتی زمانی که هر دو پا را از دست داد پس طی کردن دوران درمان مجدد وارد صحنه نبرد شد و مردان در مقابل دشمن ایستاد. او در حالی که پا در بدن نداشت در روزهای حساس عملیات «مرصاد» با دست خالی در برابر منافقین فریبخورده که مجهز به سلاحهای ارتش بعث بودند، ایستادگی کرد و حماسه آفرید. از این رو کسی نیست که بر تاثیر حضور سردار میرزا محمد سلگی در این عملیات حیاتی نتواند صحه گذارد.
این کتاب بر خلاف حجم زیاد، بسیار روان و خوشخوان است که بخشی از این خوشخوان بودن به خاطر صمیمت و صفای باطن راوی است که در متن منعکس شده و همین سبب میشود که متن روان باشد. البته از تلاشهای حمید حسام نیز نبایست چشم پوشید که کوشیده متنی روان و بدون دستانداز و گره را به خواننده عرضه کند که الحق موفق نیز بوده است.
این کتاب هرچند که سال گذشته توانست جایزه بخش مستندنگاری جایزه ادبی جلال آلاحمد را برنده شود اما نتوانست توفیقی کسب کند که نشان میدهد جوایز ادبی آنطور که باید در کشور ما اثرگذاری لازم را ندارند و مخاطب را نمیتوانند تحریک کنند اما چندی پیش پس از توجه رهبر معظم انقلاب اسلامی به این کتاب، «آب هرگز نمیمیرد» مورد توجه خوانندگان قرار گرفت و به عنوان یکی از آثار پرفروش بر سرزبانها افتاد.
#آب_هرگز_نمیمیرد
#حمید_حسام
#نشر_صریر
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
روایتی از ژنرالهای سربلند ایرانی
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
نگاهی #تصادفی به یک رمان تصادفی!
تصادف! مگر میشود همه اتفاقات عالم بر اساس تصادف روی دهد. مگر ممکن است تصادف تا این حد تعیین کننده باشد، اصلا گیریم که تصادف میتواند عامل حتی پدید آمدن جهان باشد اما با کدام منطق میتوان آن را توجیه کرد؟ ضمنا در داستاننویسی که همه داد از منطق داستانی میزنند نوشتن داستانی که تمام اتفاقات آن بر مبنای تصادف (آن هم غیر منطقی) روی داده کمی تعجب برانگیز است. رمان «سرخِ سفید» مهدی یزدانیخرم را باید یک رمان تصادفی خواند که نویسنده ظاهرا به هیچ اصل داستاننویسی پایبند نیست (در حالی که همین نویسنده بسیاری از آثار را بر همین مبنا مینوازد) و تمام اتفاقات رمان بر مبنای یک تصادف جلوی دیدگان خواننده رژه میرود و روی میدهد. وقتی تصادف و اتفاقات یهویی! ملاک باشد دیگر نباید انتظار طرح و پیرنگ محکمی هم داشته باشیم.
در این رمان روایتی از یک کیوکوشینکای سیوساله بازگو شده که نویسنده رمانهای زرد است که هیچ مخاطبی ندارد و کارمند دونپایه اداره آمار است و میخواهد کمربند مشکی رشته خود را کسب کند و برای کسب این کمربند باید ۱۵ مسابقه یک دقیقهای بدهد تا بتواند در پایان به این کمربند دست پیدا کند. در هر مبارزه و استراحتهایی که میان آن برای کیوکاشینکا روی میدهد روایتهایی از روزهای دی ۱۳۵۸ در حوالی خیابان شانزده آذر برای خواننده روایت میشود. روایتهایی که فاقد منطق روایی است و کاملا تصادفی روایت میشود و تنها به این دلیل که در خیابان شانزده آذر روی داده بازگو میشود. این حجم از تصادف واقعا تعجب برانگیز است و مشخص نیست هدف و نیت نویسنده از این میزان تصادف در نوشتن یک رمان چیست؟
نویسنده به بهانه خیابان شانزده آذر به تاریخ پرداخته و روشن نیست هدف از این برشهای تاریخی که مملو از جزئیات است چه کمکی به این رمان تصادفی میکند. نویسنده با پرداختن به جزئیاتِ خرده روایتهایش سعی کرده ذهن خواننده را از مسیر اصلی رمان منحرف کند تا مبادا دستش رو شود که رمانش فاقد قصهای مشخص و منطقی است و به عبارتی در بیان قصه الکن و ناتوان است. نکتهای که میتوان گفت این است که نویسنده در این رمان کوشیده نشان دهد که بسیاری از وقایع به خاطر انقلاب روی داده و تلخی و سیاهی آنها ناشی از انقلاب اسلامی است و تمام ناکامیها را به نام انقلاب زده است. اما با استفاده از این روش تصادفی سعی کرده به نوعی یک روایت منسجم ارائه نکند و خرد خرد این ناکامیها را به کام خواننده بریزد و آنها را به نام انقلاب کند. این در حالی است که این رمان در جایزه کتاب سال شهید حبیب غنیپور در بخش رمان انقلاب و دفاع مقدس کاندیدا شده بود و وقتی این موضوع در فضای رمان را دیدم دچار تعجب شدم که داوران این جایزه مسجدی چه نکته مثبتی در این رمان دیدهاند که آن را در این بخش کاندیدا کردهاند!
#حسام_آبنوس
#سرخ_سفید
#مهدی_یزدانی_خرم
@ketabhayam
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
تصادف! مگر میشود همه اتفاقات عالم بر اساس تصادف روی دهد. مگر ممکن است تصادف تا این حد تعیین کننده باشد، اصلا گیریم که تصادف میتواند عامل حتی پدید آمدن جهان باشد اما با کدام منطق میتوان آن را توجیه کرد؟ ضمنا در داستاننویسی که همه داد از منطق داستانی میزنند نوشتن داستانی که تمام اتفاقات آن بر مبنای تصادف (آن هم غیر منطقی) روی داده کمی تعجب برانگیز است. رمان «سرخِ سفید» مهدی یزدانیخرم را باید یک رمان تصادفی خواند که نویسنده ظاهرا به هیچ اصل داستاننویسی پایبند نیست (در حالی که همین نویسنده بسیاری از آثار را بر همین مبنا مینوازد) و تمام اتفاقات رمان بر مبنای یک تصادف جلوی دیدگان خواننده رژه میرود و روی میدهد. وقتی تصادف و اتفاقات یهویی! ملاک باشد دیگر نباید انتظار طرح و پیرنگ محکمی هم داشته باشیم.
در این رمان روایتی از یک کیوکوشینکای سیوساله بازگو شده که نویسنده رمانهای زرد است که هیچ مخاطبی ندارد و کارمند دونپایه اداره آمار است و میخواهد کمربند مشکی رشته خود را کسب کند و برای کسب این کمربند باید ۱۵ مسابقه یک دقیقهای بدهد تا بتواند در پایان به این کمربند دست پیدا کند. در هر مبارزه و استراحتهایی که میان آن برای کیوکاشینکا روی میدهد روایتهایی از روزهای دی ۱۳۵۸ در حوالی خیابان شانزده آذر برای خواننده روایت میشود. روایتهایی که فاقد منطق روایی است و کاملا تصادفی روایت میشود و تنها به این دلیل که در خیابان شانزده آذر روی داده بازگو میشود. این حجم از تصادف واقعا تعجب برانگیز است و مشخص نیست هدف و نیت نویسنده از این میزان تصادف در نوشتن یک رمان چیست؟
نویسنده به بهانه خیابان شانزده آذر به تاریخ پرداخته و روشن نیست هدف از این برشهای تاریخی که مملو از جزئیات است چه کمکی به این رمان تصادفی میکند. نویسنده با پرداختن به جزئیاتِ خرده روایتهایش سعی کرده ذهن خواننده را از مسیر اصلی رمان منحرف کند تا مبادا دستش رو شود که رمانش فاقد قصهای مشخص و منطقی است و به عبارتی در بیان قصه الکن و ناتوان است. نکتهای که میتوان گفت این است که نویسنده در این رمان کوشیده نشان دهد که بسیاری از وقایع به خاطر انقلاب روی داده و تلخی و سیاهی آنها ناشی از انقلاب اسلامی است و تمام ناکامیها را به نام انقلاب زده است. اما با استفاده از این روش تصادفی سعی کرده به نوعی یک روایت منسجم ارائه نکند و خرد خرد این ناکامیها را به کام خواننده بریزد و آنها را به نام انقلاب کند. این در حالی است که این رمان در جایزه کتاب سال شهید حبیب غنیپور در بخش رمان انقلاب و دفاع مقدس کاندیدا شده بود و وقتی این موضوع در فضای رمان را دیدم دچار تعجب شدم که داوران این جایزه مسجدی چه نکته مثبتی در این رمان دیدهاند که آن را در این بخش کاندیدا کردهاند!
#حسام_آبنوس
#سرخ_سفید
#مهدی_یزدانی_خرم
@ketabhayam
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
#ادامه
زبان داستان ... و ... نثر ... «سرخِ سفید» ... عامیانه ... و فاقد هرگونه ادبیت است ... و نویسنده با استفاده از زبان محاوره و ویرایش نشده ... همراه با «...»(سه نقطه) سعی کرده ضعفهای نثر خود را پوشش دهد. این رمان متاثر از نثر فضای مجازی بوده و در بخشهای بسیاری نیاز به ویرایش دارد. نویسنده که کوشیده اطلاعات تاریخی خود را با استفاده از خرده روایتها به رخ خواننده بکشد کلمات بسیاری را دانسته یا نادانسته غلط نوشته که این نیز بر ضعفهای رمان افزوده میشود.
از آنجا که با یک قصه منسجم روبرو نیستیم طبیعتا نمیتوان شخصیتپردازیهای عمیقی هم داشته باشیم و نویسنده از این مورد نیز جسته و با سر هم کردن خرده روایتهای تصادفی در رمانش شخصیتهایی را در حد چند صفحه به خواننده معرفی میکند که نیازی به واکاوی لایههای عمیق شخصیت آنها نیاز نیست. البته نویسنده با پرداختن به جزئیات در هر روایت سعی کرده سر خواننده را گرم کند و او را سرحال بیاورد. مانند اینکه آیتالله طالقانی چه سیگاری میکشیده، یا فلان فوتبالیست چه ماشینی سوار میشده و یا کدام کتاب در روزهای ملتهب انقلاب بیشتر فروش داشته؛ اما اینها تمهیداتی است که نویسنده با آویختن به آنها سعی کرده از زیر بار طرح و پیرنگ و ... فرار کند.
شخصیت اصلی که همان کیوکشینکای سی و سه ساله باشد بی هدف و بی انگیزه و مایوس است و اساسا خودش هم نمیداند برای چه زنده است و فعالیت میکند و چرا باید چنین شخصیتی که خود برای کارهایش انگیزه و هدفی ندارد تبدیل به شخصیتی شود که حاضر است پانزده راند مبارزه کند تا کمربندی بگیرد که میلیونها نفر بیرون از باشگاه آن را دارند و برای دیگران چنین کمربندی ارزشی ندارد. این جهانبینی نویسنده «سرخِ سفید» است که کاملا مایوس است و انگیزهای ندارد. ضمنا اعتقادی هم به #آسمان ندارد و معتقد است باید سفت به زمین چسبید. او حتی در بخشهایی کنایههای تمسخرآلود به مذهبیها میزند و آنها را مورد تمسخر قرار میدهد.
نکته دیگری که میتوان در کنار تمام نکات بالا مطرح کرد تغییر راوی از دانای کل به اول شخص است. خواننده در رمان مهدی یزدانی خرم با چنین مسئلهای روبرو میشود و در حالی که تمام کتاب را با راوی دانای کل خوانده ناگهان شاهد تغییر زاویه دید به راوی اول شخص است. شاید حتی بتوان تمام تصادفات و اتفاقات رمان تصادفی «سرخ سفید» را با همین روای دانای کل توجیه کرد اما این تغییر ناگهانی راوی را کجای دلمان بگذاریم.
اما خدا باید شانس بدهد که چنین رمانی بنویسی و این همه منتقدان و رفقایت چنین برایت هورا بکشند و از رمانت تعریف کنند، یا آنها در رودبایستی ماندهاند یا چیز دیگری در میان است. بالاخره مهدی یزدانیخرم صاحب رسانه است و اگر به رمانش چپ بگویی ممکن است در رسانهاش رمانت را دراز کند و از رویش رد شود.
#حسام_آبنوس
#سرخ_سفید
#مهدی_یزدانی_خرم
@ketabhayam
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
زبان داستان ... و ... نثر ... «سرخِ سفید» ... عامیانه ... و فاقد هرگونه ادبیت است ... و نویسنده با استفاده از زبان محاوره و ویرایش نشده ... همراه با «...»(سه نقطه) سعی کرده ضعفهای نثر خود را پوشش دهد. این رمان متاثر از نثر فضای مجازی بوده و در بخشهای بسیاری نیاز به ویرایش دارد. نویسنده که کوشیده اطلاعات تاریخی خود را با استفاده از خرده روایتها به رخ خواننده بکشد کلمات بسیاری را دانسته یا نادانسته غلط نوشته که این نیز بر ضعفهای رمان افزوده میشود.
از آنجا که با یک قصه منسجم روبرو نیستیم طبیعتا نمیتوان شخصیتپردازیهای عمیقی هم داشته باشیم و نویسنده از این مورد نیز جسته و با سر هم کردن خرده روایتهای تصادفی در رمانش شخصیتهایی را در حد چند صفحه به خواننده معرفی میکند که نیازی به واکاوی لایههای عمیق شخصیت آنها نیاز نیست. البته نویسنده با پرداختن به جزئیات در هر روایت سعی کرده سر خواننده را گرم کند و او را سرحال بیاورد. مانند اینکه آیتالله طالقانی چه سیگاری میکشیده، یا فلان فوتبالیست چه ماشینی سوار میشده و یا کدام کتاب در روزهای ملتهب انقلاب بیشتر فروش داشته؛ اما اینها تمهیداتی است که نویسنده با آویختن به آنها سعی کرده از زیر بار طرح و پیرنگ و ... فرار کند.
شخصیت اصلی که همان کیوکشینکای سی و سه ساله باشد بی هدف و بی انگیزه و مایوس است و اساسا خودش هم نمیداند برای چه زنده است و فعالیت میکند و چرا باید چنین شخصیتی که خود برای کارهایش انگیزه و هدفی ندارد تبدیل به شخصیتی شود که حاضر است پانزده راند مبارزه کند تا کمربندی بگیرد که میلیونها نفر بیرون از باشگاه آن را دارند و برای دیگران چنین کمربندی ارزشی ندارد. این جهانبینی نویسنده «سرخِ سفید» است که کاملا مایوس است و انگیزهای ندارد. ضمنا اعتقادی هم به #آسمان ندارد و معتقد است باید سفت به زمین چسبید. او حتی در بخشهایی کنایههای تمسخرآلود به مذهبیها میزند و آنها را مورد تمسخر قرار میدهد.
نکته دیگری که میتوان در کنار تمام نکات بالا مطرح کرد تغییر راوی از دانای کل به اول شخص است. خواننده در رمان مهدی یزدانی خرم با چنین مسئلهای روبرو میشود و در حالی که تمام کتاب را با راوی دانای کل خوانده ناگهان شاهد تغییر زاویه دید به راوی اول شخص است. شاید حتی بتوان تمام تصادفات و اتفاقات رمان تصادفی «سرخ سفید» را با همین روای دانای کل توجیه کرد اما این تغییر ناگهانی راوی را کجای دلمان بگذاریم.
اما خدا باید شانس بدهد که چنین رمانی بنویسی و این همه منتقدان و رفقایت چنین برایت هورا بکشند و از رمانت تعریف کنند، یا آنها در رودبایستی ماندهاند یا چیز دیگری در میان است. بالاخره مهدی یزدانیخرم صاحب رسانه است و اگر به رمانش چپ بگویی ممکن است در رسانهاش رمانت را دراز کند و از رویش رد شود.
#حسام_آبنوس
#سرخ_سفید
#مهدی_یزدانی_خرم
@ketabhayam
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
حتی همین یادداشت را هم نخوانید!
این روزها که در آستانه نوروز باستانی ایرانی هستیم #مطبوعات اعم از روزنامه، هفتهنامه، ماهنامه، فصلنامه، گاهنامه، سالنامه، دوسالنامه و ... در حال تکثیر بیشتر خود هستند و ویژهنامههایی #نوروزی برای مخاطبان خود تولید میکنند. حتی همین متنی که در حال خواندن آن هستید نیز به نوعی شما را از خواندن کتابهای عزیز باز میدارد و وقتتان را میگیرد پس همین یادداشت را نیز نخوانید!
از این بگذریم که هرکدام از این نشریات در صدد تکثیر خود هستند و دعوت به خواندن خود و اطفاء نیاز به خوانده شدن ولی همین نشریات فخیمه در طول سال از پایین بودن سرانه #مطالعه گلایه دارند که پایین بودن سرانه انتشار آنها ناشی از پایین بودن سرانه مطالعه در جامعه است.
در حالی که این حجم از ویژهنامههای نوروزی برای اهل مطالعه فرصتی نمیگذارد و تمام اوقات فراغت آنها را مختل میکند. آن هم ویژهنامههایی با جلدهای رنگارنگ و اسامی دهانپرکن که هر خوانندهای را تحریک میکند که نگاهی به داخلش بیاندازد.
در این بین باید یادآوری کرد که خواندن کتاب مورد علاقه در ژانری که دوست داریم میتواند اوقات فراغت و تعطیلی نوروز را پر کند و چه تفریحی بالاتر از این.
جالب اینجا یکی از همین ویژهنامهها در شمارهای که به مناسبت نوروز بسته بود هیچ خبری از #کتاب و دعوت به خواندن آنها نبود و تنها به چند گفتوگوی بهاری با شاعر و مترجم و نویسنده اکتفا کرده بود.
#نوروز_کتاب_بخوانیم
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
این روزها که در آستانه نوروز باستانی ایرانی هستیم #مطبوعات اعم از روزنامه، هفتهنامه، ماهنامه، فصلنامه، گاهنامه، سالنامه، دوسالنامه و ... در حال تکثیر بیشتر خود هستند و ویژهنامههایی #نوروزی برای مخاطبان خود تولید میکنند. حتی همین متنی که در حال خواندن آن هستید نیز به نوعی شما را از خواندن کتابهای عزیز باز میدارد و وقتتان را میگیرد پس همین یادداشت را نیز نخوانید!
از این بگذریم که هرکدام از این نشریات در صدد تکثیر خود هستند و دعوت به خواندن خود و اطفاء نیاز به خوانده شدن ولی همین نشریات فخیمه در طول سال از پایین بودن سرانه #مطالعه گلایه دارند که پایین بودن سرانه انتشار آنها ناشی از پایین بودن سرانه مطالعه در جامعه است.
در حالی که این حجم از ویژهنامههای نوروزی برای اهل مطالعه فرصتی نمیگذارد و تمام اوقات فراغت آنها را مختل میکند. آن هم ویژهنامههایی با جلدهای رنگارنگ و اسامی دهانپرکن که هر خوانندهای را تحریک میکند که نگاهی به داخلش بیاندازد.
در این بین باید یادآوری کرد که خواندن کتاب مورد علاقه در ژانری که دوست داریم میتواند اوقات فراغت و تعطیلی نوروز را پر کند و چه تفریحی بالاتر از این.
جالب اینجا یکی از همین ویژهنامهها در شمارهای که به مناسبت نوروز بسته بود هیچ خبری از #کتاب و دعوت به خواندن آنها نبود و تنها به چند گفتوگوی بهاری با شاعر و مترجم و نویسنده اکتفا کرده بود.
#نوروز_کتاب_بخوانیم
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
برنامه تلویزیونی #شابک ( برنامهای با محوریت #کتاب ) در یکی از بخشهای خود سراغ مردم رفته و از آنها سوال کرده #نام_کتاب_زندگی_خود_را_چه_میگذارید؟
چالش جالبی است ...
شما نام کتاب زندگیتان را چه میگذارید؟
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
چالش جالبی است ...
شما نام کتاب زندگیتان را چه میگذارید؟
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
تراوشات
نگاهی #تصادفی به یک رمان تصادفی! https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
#یادداشت یکی از #اعضای_کانال در مورد رمان #سرخ_سپید
⭕ اگر قرار باشد مثل یزدانیخرم بنویسم لااقل چاپش نمیکنم
راستش حجم این همه داستان اتفاقی برای من هم آزار دهنده بود. اوایل کتاب این داستان های اتفاقی را دوست داشتم اما از جایی به بعد احساس میکردم محکوم هستم به خواندن یک پروسه ی تکراری در هر فصل کتاب.
بخش صفر کتاب آنقدر برای من ملال آور بود که میخواستم در همان لحظات اول خواندن کتاب را رها کنم اما از بخش یک به بعد کمی بهتر شد.
متاسفانه فضای بیش از حد خاکستری کتاب بخصوص در رابطه با انقلاب اسلامی کاملا تاثیر گذار بود. نسل ما دهه هفتادی ها که تصور پررنگ و تجربه زیسته ای از انقلاب و آرمان های ارزشمند آن ندارند با خواندن این کتاب کاملا دچار القائات اشتباه خواهند شد. باید اعتراف کنم در ایامی که کتاب را میخواندم حتی خود من هم حس بدی به دوران اوایل انقلاب پیدا کرده بودم. واقعا برای من جای تعجب هست که بنا به گفته شما این کتاب کاندیدای جایزه غنی پور بوده است...انگار کسی واقعا محتوای کتاب را نخوانده...
تفکرات چپ گرایانه هم که از سر و روی کتاب میبارد. از جایی به بعد، تقریبا وقتی دو سوم کتاب را پشت سر گذاشته بودم دیگر انگیزه ای برای ادامه ی آن نداشتم. برای همین چندین روز خواندنش را رها کردم. خصوصا حجم بالای انرژی منفی که میخواست به خواننده القا کند: ما داشتیم زندگیمان را میکردیم، انقلاب شد و بدبخت شدیم!، واقعا برایم آزار دهنده بود.
اما در نهایت خوشحالم که کتاب را مطالعه کردم. تجربه ی خوبی بود چون به من یاد داد چگونه کلمات نویسنده ای که فکر میکند شاهکار خلق کرده است میتواند ملال آور و تکراری باشد. چون به من یاد داد داستان خوب چیزی فراتر از لفاظی و توضیحات پیچیده و اطلاعات عجیب و غریب و بلااستفاده است. چون به من یاد داد اگر روزی قرار باشد شبیه مهدی یزدانی خرم داستان بنویسم لااقل از خیر چاپ کردنش بگذرم.
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
⭕ اگر قرار باشد مثل یزدانیخرم بنویسم لااقل چاپش نمیکنم
راستش حجم این همه داستان اتفاقی برای من هم آزار دهنده بود. اوایل کتاب این داستان های اتفاقی را دوست داشتم اما از جایی به بعد احساس میکردم محکوم هستم به خواندن یک پروسه ی تکراری در هر فصل کتاب.
بخش صفر کتاب آنقدر برای من ملال آور بود که میخواستم در همان لحظات اول خواندن کتاب را رها کنم اما از بخش یک به بعد کمی بهتر شد.
متاسفانه فضای بیش از حد خاکستری کتاب بخصوص در رابطه با انقلاب اسلامی کاملا تاثیر گذار بود. نسل ما دهه هفتادی ها که تصور پررنگ و تجربه زیسته ای از انقلاب و آرمان های ارزشمند آن ندارند با خواندن این کتاب کاملا دچار القائات اشتباه خواهند شد. باید اعتراف کنم در ایامی که کتاب را میخواندم حتی خود من هم حس بدی به دوران اوایل انقلاب پیدا کرده بودم. واقعا برای من جای تعجب هست که بنا به گفته شما این کتاب کاندیدای جایزه غنی پور بوده است...انگار کسی واقعا محتوای کتاب را نخوانده...
تفکرات چپ گرایانه هم که از سر و روی کتاب میبارد. از جایی به بعد، تقریبا وقتی دو سوم کتاب را پشت سر گذاشته بودم دیگر انگیزه ای برای ادامه ی آن نداشتم. برای همین چندین روز خواندنش را رها کردم. خصوصا حجم بالای انرژی منفی که میخواست به خواننده القا کند: ما داشتیم زندگیمان را میکردیم، انقلاب شد و بدبخت شدیم!، واقعا برایم آزار دهنده بود.
اما در نهایت خوشحالم که کتاب را مطالعه کردم. تجربه ی خوبی بود چون به من یاد داد چگونه کلمات نویسنده ای که فکر میکند شاهکار خلق کرده است میتواند ملال آور و تکراری باشد. چون به من یاد داد داستان خوب چیزی فراتر از لفاظی و توضیحات پیچیده و اطلاعات عجیب و غریب و بلااستفاده است. چون به من یاد داد اگر روزی قرار باشد شبیه مهدی یزدانی خرم داستان بنویسم لااقل از خیر چاپ کردنش بگذرم.
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
#عید_چی_بخونیم
#یک
متن روان #دخیل_هفتم را از دست ندهید
نه تاریخی است نه اجتماعی و نه عاشقانه اما همه اینها هست
کمی هم فراواقعی بوده و به دنیاهای موازی سرک میکشد
تصاویر هولناک رمان از شکنجه های #ساواک حتما دلتان را ریش ریش خواهد کرد
#محمد_رودگر این #رمان را نوشته و انتشارات #شهرستان_ادب
طرح جلد کتاب حالم را بد کرد... همین
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
#یک
متن روان #دخیل_هفتم را از دست ندهید
نه تاریخی است نه اجتماعی و نه عاشقانه اما همه اینها هست
کمی هم فراواقعی بوده و به دنیاهای موازی سرک میکشد
تصاویر هولناک رمان از شکنجه های #ساواک حتما دلتان را ریش ریش خواهد کرد
#محمد_رودگر این #رمان را نوشته و انتشارات #شهرستان_ادب
طرح جلد کتاب حالم را بد کرد... همین
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
پلویی که از دیگ #انگلیس بیرون بیاید به درد ما نمیخورد!
برشی از #کتاب این روزهایم
#رمان #ظلمت_سفید اثر سجاد خالقی
آقا نفس بلندی میکشد و داد میزند:
-تا دیروز نهضت، عدالت خانه بود و پناه ما حضرات معصومین بودند. اما حالا سفارت بریتانیا توکل و پناه عدهای شده. آقای نوری فرمودند پلویی که از دیگ انگلیس بیرون بیایدبه درد ما نمیخورد.
هر سه نفر ساکت میشوند و مردی که صدای نچسب دارد این بار آرامتر حرف میزند:
-خان چه فرقی دارد نام نهضت چه باشد، مشروطه باشد یا مشروعه یا حتی عدالتخانه؟ سفارت انگلیس باشد یا بقعهی یک امامزاده؟
آقا عصبانی میشود؛ الان است که با سیلی صئرت مرد را کبود کند:
- وختی شما فرق سفارت و حرم را نفهمید، چطور میخواهید برای مردم مسلمان دل بسوزانید؟ اصلا علمای متحصن در قم هم راضی به اقامت در سفارت نیستند و نگرانند این سفرهای که پهن شده مردم را مسموم کند.
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
برشی از #کتاب این روزهایم
#رمان #ظلمت_سفید اثر سجاد خالقی
آقا نفس بلندی میکشد و داد میزند:
-تا دیروز نهضت، عدالت خانه بود و پناه ما حضرات معصومین بودند. اما حالا سفارت بریتانیا توکل و پناه عدهای شده. آقای نوری فرمودند پلویی که از دیگ انگلیس بیرون بیایدبه درد ما نمیخورد.
هر سه نفر ساکت میشوند و مردی که صدای نچسب دارد این بار آرامتر حرف میزند:
-خان چه فرقی دارد نام نهضت چه باشد، مشروطه باشد یا مشروعه یا حتی عدالتخانه؟ سفارت انگلیس باشد یا بقعهی یک امامزاده؟
آقا عصبانی میشود؛ الان است که با سیلی صئرت مرد را کبود کند:
- وختی شما فرق سفارت و حرم را نفهمید، چطور میخواهید برای مردم مسلمان دل بسوزانید؟ اصلا علمای متحصن در قم هم راضی به اقامت در سفارت نیستند و نگرانند این سفرهای که پهن شده مردم را مسموم کند.
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
#عید_چی_بخونیم
رمان #بی_کتابی اثر #محمدرضا_شرفی_خبوشان که تازه وارد بازار کتاب شده و انتشارات شهرستان ادب آن را منتشر کرده است را برای روزهای عید خودم در نظر گرفتم.
رمانی که بزرگ و کوچک ازش تعریف کردن و مدت زیادی منتظر انتشارش بودم.
این رمان با موضوع #کتاب نوشته شده و در دوران #قاجار میگذرد.
رمان #عاشقی_به_سبک_ونگوگ از همین نویسنده را اینجا معرفی کرده بودم که در جایزه جلال آلاحمد کاندیدای بخش رمان شده بود. خواندن این رمان واقعا لذتبخش بود از این رو منتظرم تا رمان #بی_کتابی را شروع کنم.
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
رمان #بی_کتابی اثر #محمدرضا_شرفی_خبوشان که تازه وارد بازار کتاب شده و انتشارات شهرستان ادب آن را منتشر کرده است را برای روزهای عید خودم در نظر گرفتم.
رمانی که بزرگ و کوچک ازش تعریف کردن و مدت زیادی منتظر انتشارش بودم.
این رمان با موضوع #کتاب نوشته شده و در دوران #قاجار میگذرد.
رمان #عاشقی_به_سبک_ونگوگ از همین نویسنده را اینجا معرفی کرده بودم که در جایزه جلال آلاحمد کاندیدای بخش رمان شده بود. خواندن این رمان واقعا لذتبخش بود از این رو منتظرم تا رمان #بی_کتابی را شروع کنم.
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
نازکترین عیدی امسال به قطر پنج میلیمتر❗
یک #عیدی ساده ولی هیجان انگیز
#نشر_افق با چند #داستان_کوتاه در قالب #کتاب_های_پنج_میلیمتری سال نود و شش را تبریک گفت
اقدامی کاملا فرهنگی
شاید هزینه زیادی نداشته باشه ولی یادمون کردن با این هدیه
پ.ن: کتاب های پنج میلی متری نشر افق برای هدیه دادن مناسبه
داستانهایی از #هاروکی_موراکامی #آلیس_مونرو #تی_سی_بویل #ریچارد_رایت #سیلویا_پلات
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
یک #عیدی ساده ولی هیجان انگیز
#نشر_افق با چند #داستان_کوتاه در قالب #کتاب_های_پنج_میلیمتری سال نود و شش را تبریک گفت
اقدامی کاملا فرهنگی
شاید هزینه زیادی نداشته باشه ولی یادمون کردن با این هدیه
پ.ن: کتاب های پنج میلی متری نشر افق برای هدیه دادن مناسبه
داستانهایی از #هاروکی_موراکامی #آلیس_مونرو #تی_سی_بویل #ریچارد_رایت #سیلویا_پلات
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
✳ از نبرد رستم و سوپرمن تا دیدار نوجوانان ۱۵ ساله با صدام
یکی از اعضای فرهیخته گروه که معلم نیز هستند برای دانشآموزان خود کتابهایی خواستند که من نیز تعدادی کتاب به ذهنم رسید و امروز اسامی آنها با اندکی توضیحات را در ادامه مینویسم.
1⃣
#آن_بیست_و_سه_نفر
سرگذشت هشت ماه اسارت ۲۳ نوجوان ایرانی که نویسنده کتاب یکی از آن بیست و سه نفر است. این نوجوانان مردانگی خود را به اوج کمال رساندند و در برابر دشمن کوتاه نیامدند. در این کتابها روایتهای خواندنی از روزهای اسارت و دیدار با صدام حسین را میخوانید. / ناشر سوره مهر / نویسنده احمد یوسفزاده
2⃣
#آن_مرد_با_باران_میآید
در این رمان خواننده با شخصیت پسرکی نوجوان به اسم «بهزاد» رو به رو میشود که به عبارتی سرش به کار خودش است و از دور و بر خود چندان اطلاعی ندارد و این موجب میشود که سلسلهای از اتفاقات را از سر بگذارند تا به انتهای رمان برسد. او در خانوادهای است که برادر بزرگتر آنها (بهروز) یک دانشجوی مبارز است و علیه رژیم پهلوی فعالیت مبارزاتی میکند. «بهزاد» در مدرسه متوجه تحرکاتی میشود اما کلا از مرحله پرت است که این پرت بودن موجب میشود که دوستانش این را پای «ترسو» بودن او بنویسند و بهزاد برای اینکه خلاف این را ثابت کند با ترس و لرز پا به میدان میگذارد و فعالیتهایی میکند. قضیه وقتی جدی میشود که بهزاد خبردار میشود خواهرش «بهناز» نیز دستی در مبارزه دارد. /ناشر کتابستان معرفت / نویسنده وجیهه علیاکبری سامانی
3⃣
#زایو
اگر به پیشرفتهای علمی و تحقیقاتی و ماجراجویی علاقه دارید توصیه میکنم حتما رمان «زایو» (Zi.O) را از دست ندهید. ایران در 25 سال آینده و تغییراتی که کشورمان کرده همه اتفاقاتی است که در این رمان با آن روبرو هستید. ویروسی مرگبار در تمام جهان شیوع پیدا کرده و راه درمان آن تنها در دست دانشمندان ایرانی است. / ناشر کتابستان معرفت / نویسنده مصطفی رضایی
4⃣
#مترسک_مزرعه_آتشین
این رمان سرگذشت نوجوان سیزده چهارده سالهای به نام آیدین است، که در مسیر به اصطلاح مرد شدن تصمیم میگیرد به جبهه برود تا بتواند از رهگذر حضور در جبهه به مردانگی دست یابد. / ناشر کتابستان معرفت / نویسنده داود امیریان
5⃣
#ظلمت_سفید
این رمانی است که شخصیتهای اصلی آن نوجوانان هستند که در عصر مشروطظه و پهلوی میگذرد. رمان مملو از تعلیق است و توصیفهای آن خواننده را متحیر میکند. سرما، گرگ، مردانه ایستادن نکاتی است که در کتاب با آنها رویارو میشوید. / ناشر کتابستان معرفت / نویسنده سجاد خالقی
6⃣
#نرگس
این کتاب داستان مصطفی، پسر بچهای نوجوان است که در دوران شاه در مقطع راهنمایی تحصیل میکند و خواهری دارد به اسم نرگس که در مقطع دبیرستان مشغول به تحصیل است. طبق بخشنامه جدید نرگس به علت داشتن حجاب از مدرسه اخراج میشود و این تلنگری برای بیداری مصطفی و پیوستن وی به جمع انقلابیون میگردد. / ناشر سوره مهر / نویسنده رحیم مخدومی
7⃣
#تن_تن_و_سندباد
رمانی که نوجوان در آن شاهد نبردی افسانهای میشود. نبردی میان پهلوانها و قهرمانهای مشرق زمین با اساطیر غربی. نبردی میان رستم و سوپر من. این رمان علاوه بر اینکه به خواننده یادآوری میکند که گذشته و پیشینه او چه بوده در ضمن تلنگر میزند که باید مراقب آنها نیز باشد. / ناشر قدیانی / نویسنده محمد میرکیانی
این لیست طبیعتا کامل نیست و قابلیت آن را دارد که تکمیل شود در به روز رسانی آن کمکمان کنید.
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
یکی از اعضای فرهیخته گروه که معلم نیز هستند برای دانشآموزان خود کتابهایی خواستند که من نیز تعدادی کتاب به ذهنم رسید و امروز اسامی آنها با اندکی توضیحات را در ادامه مینویسم.
1⃣
#آن_بیست_و_سه_نفر
سرگذشت هشت ماه اسارت ۲۳ نوجوان ایرانی که نویسنده کتاب یکی از آن بیست و سه نفر است. این نوجوانان مردانگی خود را به اوج کمال رساندند و در برابر دشمن کوتاه نیامدند. در این کتابها روایتهای خواندنی از روزهای اسارت و دیدار با صدام حسین را میخوانید. / ناشر سوره مهر / نویسنده احمد یوسفزاده
2⃣
#آن_مرد_با_باران_میآید
در این رمان خواننده با شخصیت پسرکی نوجوان به اسم «بهزاد» رو به رو میشود که به عبارتی سرش به کار خودش است و از دور و بر خود چندان اطلاعی ندارد و این موجب میشود که سلسلهای از اتفاقات را از سر بگذارند تا به انتهای رمان برسد. او در خانوادهای است که برادر بزرگتر آنها (بهروز) یک دانشجوی مبارز است و علیه رژیم پهلوی فعالیت مبارزاتی میکند. «بهزاد» در مدرسه متوجه تحرکاتی میشود اما کلا از مرحله پرت است که این پرت بودن موجب میشود که دوستانش این را پای «ترسو» بودن او بنویسند و بهزاد برای اینکه خلاف این را ثابت کند با ترس و لرز پا به میدان میگذارد و فعالیتهایی میکند. قضیه وقتی جدی میشود که بهزاد خبردار میشود خواهرش «بهناز» نیز دستی در مبارزه دارد. /ناشر کتابستان معرفت / نویسنده وجیهه علیاکبری سامانی
3⃣
#زایو
اگر به پیشرفتهای علمی و تحقیقاتی و ماجراجویی علاقه دارید توصیه میکنم حتما رمان «زایو» (Zi.O) را از دست ندهید. ایران در 25 سال آینده و تغییراتی که کشورمان کرده همه اتفاقاتی است که در این رمان با آن روبرو هستید. ویروسی مرگبار در تمام جهان شیوع پیدا کرده و راه درمان آن تنها در دست دانشمندان ایرانی است. / ناشر کتابستان معرفت / نویسنده مصطفی رضایی
4⃣
#مترسک_مزرعه_آتشین
این رمان سرگذشت نوجوان سیزده چهارده سالهای به نام آیدین است، که در مسیر به اصطلاح مرد شدن تصمیم میگیرد به جبهه برود تا بتواند از رهگذر حضور در جبهه به مردانگی دست یابد. / ناشر کتابستان معرفت / نویسنده داود امیریان
5⃣
#ظلمت_سفید
این رمانی است که شخصیتهای اصلی آن نوجوانان هستند که در عصر مشروطظه و پهلوی میگذرد. رمان مملو از تعلیق است و توصیفهای آن خواننده را متحیر میکند. سرما، گرگ، مردانه ایستادن نکاتی است که در کتاب با آنها رویارو میشوید. / ناشر کتابستان معرفت / نویسنده سجاد خالقی
6⃣
#نرگس
این کتاب داستان مصطفی، پسر بچهای نوجوان است که در دوران شاه در مقطع راهنمایی تحصیل میکند و خواهری دارد به اسم نرگس که در مقطع دبیرستان مشغول به تحصیل است. طبق بخشنامه جدید نرگس به علت داشتن حجاب از مدرسه اخراج میشود و این تلنگری برای بیداری مصطفی و پیوستن وی به جمع انقلابیون میگردد. / ناشر سوره مهر / نویسنده رحیم مخدومی
7⃣
#تن_تن_و_سندباد
رمانی که نوجوان در آن شاهد نبردی افسانهای میشود. نبردی میان پهلوانها و قهرمانهای مشرق زمین با اساطیر غربی. نبردی میان رستم و سوپر من. این رمان علاوه بر اینکه به خواننده یادآوری میکند که گذشته و پیشینه او چه بوده در ضمن تلنگر میزند که باید مراقب آنها نیز باشد. / ناشر قدیانی / نویسنده محمد میرکیانی
این لیست طبیعتا کامل نیست و قابلیت آن را دارد که تکمیل شود در به روز رسانی آن کمکمان کنید.
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
داستان مباهله برای بچهها خواندنی شد
کتاب #دعوت_مردی_که_راست_میگفت! اثر #ابراهیم_حسنبیگی
روایتی از ماجرای #مباهله که از زبان یکی از مسیحیان روایت شده برای گروه سنی نوجوان از سوی نشر کتاب جمکران منتشر شده است.
تصاویر کتاب و همچنین قطع آن قابل توجه است. ضمنا از جایگاه نوجوان متن قابل توجه است ولی اگر از نگاه یک بزرگسال به کتاب نگاه کنیم چیزی قابل عرضهای نداشت و تمهیدی برای بیان یک رویداد تاریخی در صدر اسلام به کار نبسته بود ولی مخاطب نوجوان (در سنین ابتدای راهنمایی) احتمالا با کتاب ارتباط برقرار میکند و آن را میخواند. ناگفته نماند که من هم خواندم
از این رو توصیه میکنم کتاب را برای نوجوانان تهیه کنید و بازخوردهای آنها را ببینید.
ضمنا نوروز ۹۶ بر شما مبارک باد
پینوشت: مباهله در لغت عرب به معنی درخواست عذاب بر مخالف در اعتقاد است
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
کتاب #دعوت_مردی_که_راست_میگفت! اثر #ابراهیم_حسنبیگی
روایتی از ماجرای #مباهله که از زبان یکی از مسیحیان روایت شده برای گروه سنی نوجوان از سوی نشر کتاب جمکران منتشر شده است.
تصاویر کتاب و همچنین قطع آن قابل توجه است. ضمنا از جایگاه نوجوان متن قابل توجه است ولی اگر از نگاه یک بزرگسال به کتاب نگاه کنیم چیزی قابل عرضهای نداشت و تمهیدی برای بیان یک رویداد تاریخی در صدر اسلام به کار نبسته بود ولی مخاطب نوجوان (در سنین ابتدای راهنمایی) احتمالا با کتاب ارتباط برقرار میکند و آن را میخواند. ناگفته نماند که من هم خواندم
از این رو توصیه میکنم کتاب را برای نوجوانان تهیه کنید و بازخوردهای آنها را ببینید.
ضمنا نوروز ۹۶ بر شما مبارک باد
پینوشت: مباهله در لغت عرب به معنی درخواست عذاب بر مخالف در اعتقاد است
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
کتابی ۱۰۰ صفحهای با عنوان «همه آنچه مردان درباره زنان میدانند» وجود دارد، تمام صفحات این کتاب خالی است 😂
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA
https://telegram.me/joinchat/Bg6JbzyRlPbdgrxsLXruMA