بنشین! مرو!
که در دلِ شب، در پناه ماه..
خوشتر ز حرف ِ
عشق و سڪوت و نگاه نیست..
بنشین
و جاودانه به آزار من مڪوش
یک دم ڪنار دوست نشستن گناه نیست!
#فریدون_مشیری
💧❄️
که در دلِ شب، در پناه ماه..
خوشتر ز حرف ِ
عشق و سڪوت و نگاه نیست..
بنشین
و جاودانه به آزار من مڪوش
یک دم ڪنار دوست نشستن گناه نیست!
#فریدون_مشیری
💧❄️
کی چهره می نمايی؟
ای نور مبهمی که نمی بينمت درست
کی پرده می گشايی ؟
امروز دست گير که فردا
از دست رفته است
انسان خسته ای که نجاتش به دست تست...
#فریدون_مشیری
💧❄️
ای نور مبهمی که نمی بينمت درست
کی پرده می گشايی ؟
امروز دست گير که فردا
از دست رفته است
انسان خسته ای که نجاتش به دست تست...
#فریدون_مشیری
💧❄️
باد نجوا می کند در گوش برگ
سر در آغوش گلی دارم
کنار چتر بید
راه دوری نیست
پیدایم کنید...
#فریدون_مشیری🦋
💧❄️
سر در آغوش گلی دارم
کنار چتر بید
راه دوری نیست
پیدایم کنید...
#فریدون_مشیری🦋
💧❄️
بنشین! مرو!
که در دلِ شب، در پناه ماه..
خوشتر ز حرف ِ
عشق و سڪوت و نگاه نیست..
بنشین
و جاودانه به آزار من مڪوش
یک دم ڪنار دوست نشستن گناه نیست!
#فریدون_مشیری🦋
💧❄️
که در دلِ شب، در پناه ماه..
خوشتر ز حرف ِ
عشق و سڪوت و نگاه نیست..
بنشین
و جاودانه به آزار من مڪوش
یک دم ڪنار دوست نشستن گناه نیست!
#فریدون_مشیری🦋
💧❄️
ای عـشـق، پنـاهگـاه پنداشـتـمـت
ای چاه ِنـهـفـته، راه پنداشـتـمـت
ای چشـمِ سیاه، آه ای چشـم سیـــاه
آتـش بـودی، نـگـاه پـنـداشـتـمـت!
#فریدون_مشیری
💧❄️
ای چاه ِنـهـفـته، راه پنداشـتـمـت
ای چشـمِ سیاه، آه ای چشـم سیـــاه
آتـش بـودی، نـگـاه پـنـداشـتـمـت!
#فریدون_مشیری
💧❄️
از گل فروش، لاله رُخی، لاله می خرید
می گفت: بی تبسمِ گل، خانه بی صفاست
گفتم: صفای خانه ،کفایت نمی کند
باید صفای روح یابی ،که کیمیاست
#فریدون_مشیری
💧❄️
می گفت: بی تبسمِ گل، خانه بی صفاست
گفتم: صفای خانه ،کفایت نمی کند
باید صفای روح یابی ،که کیمیاست
#فریدون_مشیری
💧❄️
من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاک شقایق را در سینه کوه
صحبت چلچله ها را با صبح
گردش رنگ و طراوت را در گونه
گل
همه را میشنوم، می بینم ...
#فریدون_مشیری
💧❄️
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاک شقایق را در سینه کوه
صحبت چلچله ها را با صبح
گردش رنگ و طراوت را در گونه
گل
همه را میشنوم، می بینم ...
#فریدون_مشیری
💧❄️
گفتی که چو خورشید زنم سوی تو پر
چون ماه شبی می کشم از پنجره سر
اندوه که خورشید شدی تَنگِ غروب
افسوس که مهتاب شدی وقت سحر
#فریدون_مشیری
💧❄️
چون ماه شبی می کشم از پنجره سر
اندوه که خورشید شدی تَنگِ غروب
افسوس که مهتاب شدی وقت سحر
#فریدون_مشیری
💧❄️
به چه می ارزد عشق
به یکی دل که چه آرام شکست
هیچ نگفت
به دو تا چشم که نگاهش همه تر
هیچ نگفت
یا به صــد خاطره کز یاد تو
مانده است به جا
من ندانم توبگو،
به چه می ارزد عشق
#فریدون_مشیری
💧❄️
به یکی دل که چه آرام شکست
هیچ نگفت
به دو تا چشم که نگاهش همه تر
هیچ نگفت
یا به صــد خاطره کز یاد تو
مانده است به جا
من ندانم توبگو،
به چه می ارزد عشق
#فریدون_مشیری
💧❄️