اندیشکدهٔ هاتف
1.11K subscribers
92 photos
21 videos
263 links
کانال رسمی اندیشکدهٔ هاتف

🌐 سایت:
HatefCenter.org

اندیشکده.com

📷 اینستاگرام:
Instagram.com/hatefcenter_org

📌 ارتباط با ما:
@Ali_soltanzadeh
Download Telegram
پول و ناپول؛ سرمایه‌های غیرنقدی برای کارآفرینی و توسعهٔ کسب‌و‌کار: شکل‌گیری و توازن روابط (۱)

[بخش 12 از 12]
فهرست منابع
[۱] Stephen Knack and Philip Keefer
[۲] Knack, Stephen and Keefer, Philip (2015). Does Social Capital Have an Economic Payoff? A Cross-Country Investigation. American University and IRIS, University of Maryland

[۳] Robert Putnam

[۴] Putnam, Robert (1380). Democracy and Civic Traditions. Translated by Delafrouz, T. Salaam Newspaper Press {in Persian}

[۵] Adler, Paul, and Kwon, Seok. (2002). Social capital: prospects for a new concept. Academy of Management Review, 27

[۶] Murphy, L. J., Pickernell, D., Thomas, B., & Fuller, D. (2018). Innovation, social capital and regional policy: The case of the Communities First programme in Wales.

[۷] Rahbari, L. et al (1393). Social Traps and the Problematic of Trust. Agah Press. Tehran {in Persian}

[۸] Mondragon Cooperative Group

[۹] Aragón Amonarriz, C., Iturrioz, C., Narvaiza, L., & Parrilli, M. D. (2019). The role of social capital in regional innovation systems: Creative social capital and its institutionalization process: Social capital in regional innovation systems. Papers in Regional Science, 98(1), 35–51.

[۱۰] Kallio, A., Harmaakorpi, V., & Pihkala, T. (2010). Absorptive Capacity and Social Capital in Regional Innovation Systems: The Case of the Lahti Region in Finland. Urban Studies, 47(2), 303–319.

[۱۱] Nahapiet, Janine, and Ghoshal, Sumantra. (1998). Social Capital, Intellectual Capital and the Organizational Advantage. Academy of Management Review, 23

[۱۲] Luna, M., & Velasco, J. L. (2003). Bridging the gap between firms and academic institutions: The role of ‘translators’. Industry and Higher Education, 17(5), 313–323.

[۱۳] Alvani, M., and Abdollahpour, M. (1387). Role of Social Capital in Organizational Entrepreneurship. The Massage from the Manager 27

[۱۴] Larson, Andrea, and Starr, Jennifer. (1993). A network model of organization formation. Entrepreneurship theory and practice

[۱۵] Per Davidsson and Benson Honig

[۱۶] Davidsson, Per, and Honig, Benson. (2003). The role of social and human capital among nascent entrepreneurs. Journal of Business Venturing, 18

[۱۷] Stam, Wouter, Souren Arzlanian, and Tom Elfring. (2014). Social capital of entrepreneurs and small firm performance: A meta-analysis of contextual and methodological moderators. Journal of business venturing 29.1

[۱۸] Lee, Robert. (2009). Social capital and business and management: Setting a research agenda. Intrernational Journal of Management Reviews

[۱۹] Creative Social Capital

[۲۰] Florida, R., Cushing, R., & Gates, G. (2002). When Social Capital Stifles Innovation. Harvard Business Review, 20.

[۲۱] Patulny, R., & Svendsen, G. (2007). Exploring the social capital grid: Bonding, bridging, qualitative, quantitative. International Journal of Sociology and Social Policy, 27, 32–51.

[۲۲] Free Riding

[۲۳] Inkpen, A., & Tsang, E. (2005). Social Capital, Networks, and Knowledge Transfer. The Academy of Management Review, 30(1), 146–165.

[۲۴] Nooteboom, Bart. (2002). Trust: Forms, foundations, functions, failures and figures. Edward Elgar Publishing,

[۲۵] Ahuja, G. (2000). Collaboration networks, structural holes, and innovation: A longitudinal study. Administrative Science Quarterly, 45(3), 425–455.

[۲۶] Route 128

[۲۷] Silicon Valley

[۲۸] Saxenian, A. (1994). Regional Advantage: Culture and Competition in Silicon Valley and Route 128. Harvard University Press.

[۲۹] Pedro M. García-Villaverde, et al. (2018). Technological dynamism and entrepreneurial orientation: The heterogeneous effects of social capital. Journal of Business Research 83

[۳۰] Andrew Hargadon

[۳۱] Hargadon, Andrew. (2002). Brokering knowledge: Linking learning and innovation. Research in Organizational behavior 24

[۳۲] Andrea Larson and Jennifer Starr

[۳۳] Julie Hite and William Hesterly

[۳۴] Hite, Julie, and Hesterly, William. (2001). The evolution of firm networks: From emergence to early growth of the firm. Strategic management journal 22.3

[۳۵] Martin Gargiulo and Mario Benassi
📝پول و ناپول؛ سرمایه‌های غیرنقدی برای کارآفرینی و توسعهٔ کسب‌و‌کار: شکل‌گیری و توازن روابط (۲)

✍🏼 نرگس نراقی
زمان مطالعه: ۲۷ دقیقه


برای رشد کسب‌وکارها سرمایه‌های گوناگونی اهمیت دارند. یعنی نه‌تنها سرمایه‌گذاری مالی، بلکه افزودن دارایی‌های ارتباطی یک کسب‌وکار نیز می‌تواند یک سرمایه‌گذاری کلیدی و ضروری باشد....

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:

وبسایت هاتف:
https://hatefcenter.org/fa/سرمایه-اجتماعی-کارآفرینی-و-کسبوکار-2/
تلگرام هاتف:
https://t.me/HatefCenter_org/458

@HatefCenter_org
اینستاگرام هاتف
پول و ناپول؛ سرمایه‌های غیرنقدی برای کارآفرینی و توسعهٔ کسب‌و‌کار: شکل‌گیری و توازن روابط (۲)

✍🏼 نرگس نراقی
زمان مطالعه: ۲۷ دقیقه

[بخش 1 از 7]

🔸برای رشد کسب‌وکارها سرمایه‌های گوناگونی اهمیت دارند. یعنی نه‌تنها سرمایه‌گذاری مالی، بلکه افزودن دارایی‌های ارتباطی یک کسب‌وکار نیز می‌تواند یک سرمایه‌گذاری کلیدی و ضروری باشد. این موضوع زمانی بیشتر حائز اهمیت می‌نماید که وضعیت اجتماعی و اقلیمی به آن دامن بزند. به بیان دیگر، به‌طور خاص درمورد ایران شکاف‌های میان دولت-ملت سبب می‌شود که سرمایۀ اجتماعی در جامعۀ معاصر ایرانی مخدوش باشد؛ در چنین شرایطی، ساختارهای متمرکز و عمودی و صُلب، فضای پویا و منعطف و متکثر را از بین می‌برد. جامعۀ مدنی به کمک ابزارهای دیجیتالی، تمایل بسیاری برای خودابرازی و کنشگری فعال خواهد داشت؛ اما ساختار مانع چنین تحرکی خواهد شد. این وضعیت، شرایطی را سبب می‌شود که جامعه‌شناسان آن را ذره‌ای‌شدن جامعه می‌نامند؛ یعنی وضعیتی که در آن افراد ترجیح می‌دهند حلقه‌های اعتمادشان را کوچک‌تر کرده و اهداف خود را به‌صورت فردی دنبال کنند. استدلالی که چنین وضعیتی را توجیه می‌کند می‌تواند اتکا به درآمدهای نفتی در حکومت‌ها و بی‌نیازی آن‌ها به مردم (برای نمونه بی‌نیاز از جلب اعتماد جامعه برای دریافت مالیات) باشد. بر همین اساس است که  افراد در برقراری ارتباطات افقی ناتوان بوده و هم‌افزایی با دیگران در زیست اجتماعی را کمتر می‌آموزند [[۱]].

🔹با این مقدمه، این مقاله، مقالۀ دوم از بخش دوم این پرونده، به بررسی این می‌پردازد که گردآوری و داشتن این نوع سرمایه برای کسب‌وکارها چه اهمیتی دارد. در بخش اول پرونده، با عنوان مرثیه‌ای بی‌اشک بر مرگ عموزنجیرباف، پیرامون ماهیت و تشکیل سرمایۀ اجتماعی صحبت شده است که محل بحث اصلی در این بخش پرونده است.

@HatefCenter_org
ادامه در پیام بعد👇
سرمایه اجتماعی برای توسعه کارآفرینی (تصویر را هوش مصنوعی ساخته است)

@HatefCenter_org
پول و ناپول؛ سرمایه‌های غیرنقدی برای کارآفرینی و توسعهٔ کسب‌و‌کار: شکل‌گیری و توازن روابط (۲)

✍🏼 نرگس نراقی
زمان مطالعه: ۲۷ دقیقه

[بخش 2 از 7]

🔸چرا سازمان‌ها به سرمایۀ اجتماعی نیاز دارند؟
درخصوص شیوۀ اثرگذاری سرمایۀ اجتماعی بر موفقیت اقتصادی بنگاه‌‌ها استدلال‌های متنوعی ارائه شده است. آدلر و کوان[۲] (۲۰۰۲) سرمایۀ اجتماعی را یک منبع بالقوۀ مهم برای سازمان‌ها برای مزیت رقابتی می‌دانند. در محافل مدیریت و کسب‌وکار، این باور وجود دارد که ارتباطات فردی هر بازیگر هم برای خودش و هم به‌نوبۀ خود برای شرکت، حکم منبع را خواهد داشت [[۳]]. سرمایۀ اجتماعی ازطریق ایجاد یک مکانیزم یکپارچۀ اجتماعی، موجب تبدیل دانش بالقوۀ بیرونی به توانمندی‌های یک شرکت خواهد شد. همچنین موجب دسترسی به منابع و دانش ضمنی بیرون از شرکت خواهد شد که دسترسی به آن از مسیرهای دیگر دشوارتر خواهد بود. این مقوله بر فرآیند جذب دانش نیز اثر می‌گذارد؛ انتقال دانش ضمنی و پیچیده را تسهیل می‌کند؛ توانمندی شرکت در شناسایی و ارزیابی کارآمد اطلاعات داخلی و بیرونی را افزایش می‌دهد؛ و درواقع به شرکت‌ها کمک می‌کند تا بدانند هر دانشی نزد چه کسی است و راه دسترسی به آن کدام است. اعتماد موجود بین اعضای یک شبکه، موجب حجم گسترده‌تری از تبادل دانش خواهد شد، زمانی که دو شرکت به هم اعتماد دارند، تعهد برای به‌اشتراک‌گذاشتن دانش به‌خصوص نوع ضمنی آن افزایش می‌یابد. همچنین فرهنگ مشترک بین بازیگران، موجب جذب دانش ضمنی بیشتر شده و تمایل بازیگران مختلف را در به‌اشتراک‌گذاشتن منابع افزایش می‌دهد [[۴]].

🔹در اینجا لازم است به دیدگاه فلوریدا[۵] و همکاران (۲۰۰۲) مبتنی‌بر اثرگذاری معکوس میان سرمایۀ اجتماعی و نوآوری نیز، اشاره شود. آن‌ها معتقد هستند محیطی با سرمایۀ اجتماعی قوی درواقع بدترین فضا برای بروز خلاقیت و نوآوری است. در استدلال فلوریدا، فضاهایی با سرمایه اجتماعی بالا بیش ‌از اندازه به خود متکی بوده و خود را از محیط بیرونی مجزا می‌کنند [[۶]]. فرامهولد[۷] (۲۰۰۳) دیدگاهی مشابه دارد؛ او معتقد است سرمایه اجتماعی به‌دنبال پایداری و اطمینان بیشتر است؛ اما در مقابل، نوآوری به قابلیت پذیرش اطلاعات جدید، اعضای تازه و روش‌های نو نیاز دارد. بنابراین محیط نوآور به‌دنبال آن چیزی است که سرمایۀ اجتماعی از آن می‌گریزد [[۸]].

🔸اما با این وجود، پژوهش‌های بسیاری که سرمایۀ اجتماعی را در سطح سازمان‌ها بررسی می‌کنند، اثرگذاری مثبت آن را روی مقولاتی چون عملکرد سازمانی، کارآفرینی سازمانی و نوآوری سازمانی بررسی کرده‌اند؛ و این نگاه آن چیزی است که در این مقاله نیز دنبال شده است. همچنین لازم به بیان است در مطالعه و بررسی شرکت‌ها، سرمایه اجتماعی صرفاً در زمینه‌ای که اقدامات اقتصادی در درون شبکه صورت بگیرند، به ‌کار برده می‌شود [۲۲].

🔹از میان شاخص‌های متنوعی که در این پژوهش‌ها مورد بررسی قرار گرفته و اثرگذاری سرمایۀ اجتماعی روی آن‌ها آزموده شده است، برخی المان‌ها در ادبیات مدیریت فناوری از اهمیت بالاتری برخوردار بوده و در دنیای دیجیتال نیز، پیچیدگی مضاعفی برای آن‌ها تخمین زده می‌شود. در ادامه به تحلیل اثرات سرمایۀ اجتماعی بر برخی از این شاخص‌ها پرداخته شده است.

@HatefCenter_org
ادامه در پیام بعد👇
پول و ناپول؛ سرمایه‌های غیرنقدی برای کارآفرینی و توسعهٔ کسب‌و‌کار: شکل‌گیری و توازن روابط (۲)

✍🏼 نرگس نراقی
زمان مطالعه: ۲۷ دقیقه

[بخش 3 از 7]

🔸قابلیت‌های پویا و جهت‌گیری کارآفرینانه
قابلیت‌های پویا عبارت از توانایی یک سازمان در یکپارچه‌کردن، ایجاد و بازسازی توانمندی‌های داخلی و بیرونی برای هماهنگی سریع با تغییرات محیطی است. مطالعات نشان از آن دارند که سرمایۀ اجتماعی تأثیر مثبتی روی ایجاد قابلیت‌های پویا برای یک کسب‌وکار دارد [[۹]]. کمااینکه رودریگو[۱۰] و همکاران (۲۰۱۸) نیز معتقدند که یکی از موضوعاتی که تأثیر سرمایۀ اجتماعی روی تمایلات کارآفرینی را تشریح می‌کند، قابلیت‌های پویا است [۱۹]. سرمایۀ اجتماعی رویه‌هایی را ایجاد می‌کند که سازمان دانش بیرونی را به قابلیت پویا تبدیل کند و از آن‌ها در محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید استفاده کند. بنابراین سرمایه اجتماعی، اگر با محوریت ایجاد و تقویت توانمندی‌های پویا شکل گرفته باشد، موجب تقویت تمایلات کارآفرینی خواهد شد [۱۹].

🔹جهت‌گیری کارآفرینانه نیز از سایر مقوله‌هایی است که از سرمایۀ اجتماعی اثر می‌پذیرد. از دید لامپکین و دس[۱۱] (۱۹۹۶) جهت‌گیری کارآفرینانه به‌عنوان تمایلات استراتژیک شرکت تعریف می‌شود و شامل فرآیندها، اقدامات و تصمیم‌گیری‌های مرتبط با تازه‌واردان بازار، در حوزه عمل کارآفرینانه است [[۱۲]]. ویکلاند و شفرد[۱۳] (۲۰۰۳) بیان داشتند که جهت‌گیری‌ کارآفرینانه می‌تواند بین منابع دانش‌بنیان، ازجمله توانمندی‌های فنی و بازاریابی و عملکرد شرکت‌های کوچک، ارتباط برقرار کند [[۱۴]]. چن[۱۵] و همکاران (۲۰۰۷) جهت‌گیری کارآفرینانه را یک مفهوم راهبردی می‌دانند که بیان می‌کند که کسب‌وکار چگونه باید سازمان یابد تا بتواند از فرصت‌ها بیشترین بهره را ببرد [[۱۶]]. به نقل از پدرو و همکاران (۲۰۱۸)، جهت‌گیری کارآفرینانه شامل فرآیندها، اقدامات و تصمیم‌گیری‌های مرتبط با تازه‌واردان بازار است. این مقوله روی نوآورانه‌بودن، ریسک‌پذیری و حضور فعالانه در بازار تأثیر دارد. در مطالعات یکی از ابعاد درونی تأثیرگذار روی این مفهوم، فرهنگ و سرمایه اجتماعی است. ادبیات اشاره دارد که تصمیمات استراتژیک مدیران و کارآفرینان وابسته به تعاملات اجتماعی آن‌ها و ارتباطاتی است که در شبکه خود دارند [۲۲].

🔸به نقل از رودریگو و همکاران، تمایلات کارآفرینانه یک سازۀ ارزشمند برای درک چگونگی و چرایی نو‌کردن کسب‌وکار‌ها در طول زمان و در مسیر رشد هستند. ضمن اینکه این تمایلات بخشی از ابعادی هستند که ایجاد یک شرکت را تشریح می‌کنند. جهت‌گیری کارآفرینانه شامل فرآیندهایی ازجمله تجربه تکنولوژی جدید، اشتیاق برای به‌دست‌آوردن فرصت‌های جدید محصول یا بازار، و پتانسیل سرمایه‌گذاری خطرپذیر است [۱۹]. ارتباطات در شبکه گاهی موجب کاهش عدم‌اطمینان در جهت‌گیری کارآفرینی می‌شود. تغییرات محیطی، چه در ابعاد فناورانه و چه در ابعاد بازار، رویکرد کارآفرینی یک شرکت را مشخص خواهد کرد. پویایی محیطی به نرخ تغییرات غیرقابل پیش‌بینی در محیط اشاره دارد و روی توانایی مدیران برای پیش‌بینی آینده تأثیر می‌گذارد. با توجه به این ویژگی محیط کسب‌وکار، مدیران از الگوهای شناختی برای درک تعاملات آینده و تصمیم‌گیری در رابطه با روبه‌رو‌شدن با تغییرات و تشخیص فرصت‌های جدید استفاده می‌کنند. ازاین‌رو در محیط‌هایی با تغییرات زیاد، مدیران و شرکت‌ها به‌دنبال توسعۀ رفتار نوآورانه، فعال‌بودن و پذیرش سطح بالاتری از ریسک هستند تا در کشف و استفاده از فرصت‌های جدید، کارآمدتر عمل کنند [۲۲]. بنابراین موضوع دیگری که می‌تواند در نقش سرمایۀ اجتماعی در سازمان مورد توجه قرار گیرد، نقش این مقوله در رفع شکاف بین جهت‌گیری کارآفرینانه و تغییرات فناورانه است. سرمایه اجتماعی از دو طریق به رفع این شکاف کمک می‌کند؛ اول اطلاعاتی را فراهم می‌کند که موجب تطبیق تصمیمات با تغییرات محیطی می‌شوند، و دوم فرصت‌های جدیدی را ازطریق شبکه رقم می‌زند که از آن طریق می‌توان ایده‌های نو را شناسایی کرد. چراکه تناقض‌های موجود در شبکه، منبع اکتساب دانش نسبت به محیط است [۲۲].

@HatefCenter_org
ادامه در پیام بعد👇
پول و ناپول؛ سرمایه‌های غیرنقدی برای کارآفرینی و توسعهٔ کسب‌و‌کار: شکل‌گیری و توازن روابط (۲)

✍🏼 نرگس نراقی
زمان مطالعه: ۲۷ دقیقه

[بخش 4 از 7]

🔸بیان شد که یکی از سه بعد کلیدی در سرمایۀ اجتماعی، بعد شناختی است که بر زبان مشترک دلالت دارد. هرچه میزان هنجارها، اهداف و فرهنگ مشترک افزایش یابد، تمایلات بازیگران برای به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات و دانش مفید افزایش خواهد یافت و منجر به نوآوری می‌شود. شرکت‌ها با سرمایۀ اجتماعی شناختی بالا، به درک بالاتری از اطلاعات ارزشمند خواهند رسید و اگر فعالانه عمل کنند قادر خواهند بود تا از دانش برای شناسایی فرصت‌های جدید استفاده بهتری ببرند. شبکه‌ای با سطح بالای سرمایه اجتماعی شناختی، به شرکت‌ها امکان خواهد داد تا از منابع و اطلاعات خارجی بهره ببرند و سطح بالاتری از ریسک پذیری را تجربه کنند. سرمایۀ اجتماعی درک بهتر رفتارها و اقدامات سایر بازیگران را ممکن می‌سازد و موجب تفسیر صحیح فعالیت‌ها می‌شود. سرمایۀ اجتماعی تفکر مستقل را تشویق می‌کند؛ لذا موجب کاهش نیاز به حمایت و پذیرش شده و خودمختاری بازیگران را در رفتار استراتژیک افزایش می‌دهد [۱۹]. همچنین سرمایۀ شناختی قوی‌تر ذهنیت مشابه را در رابطه با چگونگی تعاملات تقویت می‌کند؛ از این رو بازیگران حاضر در شبکه می‌توانند از هر سوءتفاهم بالقوه‌ای جلوگیری کنند [۲۲]. دراین‌خصوص همچنین می‌توان به مقولۀ تقسیم کار و زبان تخصصی اشاره کرد؛ با افزایش تنوع مهارت‌ها و تقسیم کار در جوامع مدرن، زبان تخصصی حرف مختلف از یکدیگر تفکیک شده و برقراری ارتباط میان رشته‌های مختلف، با دشواری‌هایی همراه شده است. این درحالی‌ست که در عصر دیجیتال، نوآوری و کارآفرینی ماهیتی میان‌رشته‌ای داشته و بنابراین برقراری ارتباط میان متخصصان مهارت‌های مختلف، تسلط زبانی متنوعی را مطالبه می‌کند.

🔹بیان شد که سرمایۀ اجتماعی می‌تواند بر جهت‌گیری‌ کارآفرینی تاثیر مثبت داشته باشد. این رابطه، به‌عنوان یک رابطۀ دوسویه نیز قابل بررسی است؛ یعنی جهت‌گیری‌ کارآفرینی نیز می‌تواند نقش سازنده بر سرمایۀ اجتماعی داشته باشد. هرچه میزان این شاخص افزایش یابد، شرکت‌ها برای دسترسی به منابع ارزشمند و فرصت‌های اقتصادی ازطریق شبکه اجتماعی خود توانمندی بیشتری خواهند داشت و برای مشتریان و کسب‌وکار خود ارزش بیشتری ایجاد خواهند کرد. برای شرکت‌هایی که جهت‌گیری‌ کارآفرینی ندارند، دشوار خواهد بود تا منابع لازم را ازطریق سرمایۀ اجتماعی خود فراهم کنند [۲۵].

@HatefCenter_org
ادامه در پیام بعد👇
سرمایه اجتماعی برای توسعه کارآفرینی (تصویر را هوش مصنوعی ساخته است)

@HatefCenter_org
پول و ناپول؛ سرمایه‌های غیرنقدی برای کارآفرینی و توسعهٔ کسب‌و‌کار: شکل‌گیری و توازن روابط (۲)

✍🏼 نرگس نراقی
زمان مطالعه: ۲۷ دقیقه

[بخش 5 از 7]

🔸سرمایۀ اجتماعی و نوآوری
نوآوری از دانش جدیدی سرچشمه می‌گیرد که برای فائق‌شدن بر مشکلات طراحی و تولید استفاده می‌شود. سرمایه اجتماعی سازمان به‌عنوان مهد نوآوری شناخته می‌شود و موجب می‌شود تا دانش فنی و ارزشمند در داخل شرکت آزادانه جریان یابد و کارکنان قادر شوند از دانش پراکنده استفاده کرده تا خدمات جدیدی ارائه کنند. مدیران نیز با استفاده از دسترسی به منابع در شبکه و ارتقای سرمایه اجتماعی، تغییرات لازم در خدمات خود را شناسایی کرده و با دسترسی به منابع ازطریق سرمایه اجتماعی، مدیریت نوآوری را تسهیل می‌کنند. در نهایت اینکه سرمایه اجتماعی درون‌زا نه‌تنها مسیری برای انتشار دانش و اطلاعات است بلکه از رفتار نوآورانه نیز پشتیبانی می‌کند [۱۲].

🔹درخصوص نقشی که سرمایۀ اجتماعی بر نوآوری در سازمان‌ها دارد، پژوهش‌های بسیاری در دنیا و همچنین در ایران انجام شده است. تحقیقات، براساس درجه نوآوری، تولید نوآوری را از پذیرش آن متمایز می‌کند [[۱۷]]. نوآوری تولیدشده نیازمند به دانش جدید است؛ یعنی دانشی که ترکیب ادغام و به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات موجود ازطریق روابط شبکه است [۲۶][[۱۸]] و سرمایه اجتماعی باعث ایجاد چنین دانشی می‌شود [۲۶]. بنابراین پیشنهاد اساسی نظریۀ سرمایۀ اجتماعی این است که ارتباطات شبکه دسترسی به منابع را فراهم می‌کند؛ به‌عبارت دیگر، سرمایۀ اجتماعی ازطریق روابط شبکه، مشوق تشریک دانش در میان بازیگران است که در نهایت باعث ایجاد دانش جدیدی می‌شود که خالق نوآوریست [[۱۹]]. این موضوع از نگاه نظری، قرابت بالایی با مفهوم نوآوری باز دارد.

🔸برخی دیگر از مطالعات، بر نقش سرمایه اجتماعی در شناسایی و به‌کارگیری فرصت‌های نوآورانه تمرکز دارند. به‌طور کلی سرمایه اجتماعی شرطی لازم و ناکافی برای قابلیت نوآوری‌ست. برای مثال درخصوص توسعۀ قابلیت نوآوری خوشه‌های صنعتی، چهار نقش اصلی برای سرمایۀ اجتماعی در نظر گرفته می‌شود. اول آنکه سرمایه اجتماعی با کاهش عدم‌قطعیت و تخصصی‌شدن و تقسیم نیروی کار، بر بهره‌وری شبکه تاثیر می‌گذارد. دوم، هزینۀ معاملات شبکه را کاهش می‌دهد. سوم، بر هزینه‌های همکاری و فعالیت‌های مشترک در شبکه موثر است. چهارمین مورد و شاید مهمترین نقش سرمایه اجتماعی به میزان و تنوع دانش در دسترس اعضا اشاره دارد [[۲۰]].

🔸از جنبۀ پذیرش نوآوری نیز، رجبی و ملیانیان (۱۳۹۷) نقش سرمایۀ اجتماعی در سازمان را، در افزایش پذیرش نوآوری می‌دانند. از دید آن‌ها پذیرش، یک فرآیند حل مسئله برای پاسخگویی به نیازهای شناخته‌شده در یک سازمان است؛ که خود یک مکانیزم ارتباط و هماهنگی، و عمدتاً ازطریق به‌اشتراک‌گذاری دانش بین بخش‌های شرکت است. به بیان دیگر، اطلاعات و دانش زمانی که هر دو طرف در تعامل هستند به دست می‌آید. از دید آن‌ها، یادگیری فرآیندی است که ازطریق آن، شرکت‌ها اطلاعات مورد نیاز را کسب کرده و از آن‌ها برای پذیرش اهداف استفاده می‌کنند. در طول این فرآیند، سرمایه اجتماعی نقش ابزاری را دارد که پشتیبان حضور افراد در این شبکه‌های ارتباطی و اطلاعاتی است. بنابراین این مطالعه نشان می‌دهد که سرمایه اجتماعی با ویژگی‌های اشتراک دانش، شبکه و تعامل، اسبابی برای تسهیل دستیابی به دانش از داخل و خارج از مرزهای شرکت بوده و تأثیر مثبتی در پذیرش نوآوری دارد [۲۸].

🔹از دیگر جنبه‌هایی که سرمایۀ اجتماعی در نوآوری سازمانی را حائز توجه و اهمیت می‌کند، مقولۀ تثبیت نوآوری‌های رادیکال است؛ تحقیقی قدیمی توسط شُون[۲۱] (۱۹۶۳) درمورد قهرمانان محصول تأکید می‌کند که چگونه شبکه و لابی پویا در سازمان‌ها، تصویب و اجرای نوآوری‌های رادیکال را تسهیل می‌کند. شبکه‌های درحال رشد و روابط بین سازمان‌ها برای پذیرش استانداردهای جدید ناشی از ایده‌های انقلابی در سطح صنعت بسیار مهم هستند [[۲۲]].

🔸مطابق ادبیات، اگر بین شرکت‌ها اعتماد وجود داشته باشد، هزینه‌های نظارتی کاهش یافته و شرکت‌ها اجازه خواهند یافت تا زمان و پول، صرف اقدامات دیگری ازجمله فعالیت‌های نوآورانه گردد که این امر به‌نوبۀ خود می‌تواند موجب شکل‌گیری پروژه‌های رادیکال مشارکتی نوآورانۀ بیشتری شود. اعتماد بیشتر موجب تسهیل گردش اطلاعات، کسب دانش جدید و ترکیب آن با دانش موجود شرکت می‌شود که سبب خواهد شد تا حضور فعالانه بهبود یابد. این بعد از سرمایۀ اجتماعی میزان ریسک‌پذیری مدیران را نیز براساس اعتماد بین بازیگران افزایش خواهد داد. همچنین موجب خواهد شد تا شرکت‌ها ازطریق ترویج محصولات، مشوق‌های فروش و بهبود محصولات موجود جنبه تهاجمی خود را در رقابت تقویت کنند [۲۲].

@HatefCenter_org
ادامه در پیام بعد👇
پول و ناپول؛ سرمایه‌های غیرنقدی برای کارآفرینی و توسعهٔ کسب‌و‌کار: شکل‌گیری و توازن روابط (۲)

✍🏼 نرگس نراقی
زمان مطالعه: ۲۷ دقیقه

[بخش 6 از 7]

🔸همچنین سرمایه اجتماعی می‌تواند یک عامل کلیدی در ارتقای ظرفیت جذب باشد؛ چراکه با تأثیر مثبت روی شاخص‌هایی ازجمله نوآوری شرکت، موجب ایجاد بینش کافی نسبت به محیط و استفادۀ بهتر از دانش کسب شده می‌شود [۲۲]. رودریگو و همکاران (۲۰۱۸) به نقل از منابع متعدد، نقل کرده‌اند که سرمایه اجتماعی یک شرکت، همکاری با تأمین‌کنندگان را تقویت کرده، یادگیری درون‌سازمانی را بهبود بخشیده و شناسایی فرصت‌های جدید و اکتساب منابع مکمل را تشویق می‌کند [۱۹]. اندرسون[۲۳] و همکاران (۲۰۰۷) نیز در مطالعات خود بیان می‌دارند که سرمایۀ اجتماعی یک المان کلیدی برای توسعۀ رفتار کارآفرینانه، ارتقای دسترسی به منابع، بازار و تکنولوژی‌ها است [[۲۴]].

🔹صنعت مورد بررسی و سطح پیچیدگی فناوری
با بسته‌تر‌کردن لنز دوربین می‌توان بررسی‌ها را معطوف به صنعت مورد بررسی و سطح پیچیدگی فناوری‌های آن صنعت کرد. شرکت‌هایی که در محیط‌های با تغییرات سریع و مبتنی‌بر اطلاعات فعال هستند، مزیت رقابتی خود را ازطریق قابلیت‌های بیشتر برای پاسخ چابک به تغییرات در بازار و فناوری به‌دست می‌آورند. ازاین‌رو در صنایعی با تکنولوژی پیشرفته، شرکت‌هایی که کارآفرینان آن‌ها شبکه‌های شخصی دارند آسان‌تر از تهدیدات و فرصت‌ها مطلع می‌شوند. از موضوعات مهم دیگر در رابطه با صنایع با تکنولوژی پیشرفته، نقش حفره‌های ساختاری است که ادعا می‌کند در چنین شرایطی، روابط ضعیف‌تر در عملکرد نوآورانه شرکت تأثیر مثبت دارد. چراکه در صنایع با تکنولوژی پیشرفته، اطلاعات معمولاً درون گروه‌ها به‌اشتراک گذاشته می‌شود تا بین گروه‌ها؛ ازاین‌رو استفاده از فضای حفره‌های ساختاری و روابطی که ضعیف‌تر هستند موجب خواهد شد تا کارآفرین به فرصت‌ها و اطلاعات جدید دسترسی یابد. موضوع بعدی تأثیر تنوع شبکۀ کارآفرین است؛ که در صنایع با تکنولوژی پیشرفته، تنوع و گستردگی شبکه در عملکرد شرکت اهمیت دارد ولی در صنایع با تکنولوژی پایین، لزومی به پرداخت هزینۀ دسترسی به شبکه‌های متنوع نیست و معمولاً شبکه‌های در دسترس کارآفرین، منابع مورد نیاز را فراهم می‌کنند [[۲۵]].

🔸بیان شد که سرمایۀ اجتماعی در سه بُعد ساختاری، ارتباطی و شناختی تحلیل می‌شود. بعد ساختاری در بستر سطح فناوری تحلیل‌های ارزشمندی را به‌همراه دارد. در صنایع تکنولوژی پیشرفته، شرکت‌ها از ساختارهای ارگانیک سود می‌برند که انعطاف‌پذیری، نوآوری و تصمیم‌گیری سریع را تسهیل می‌کند. ازاین‌رو خطوط ارتباطی ضعیف کارآمدتر هستند چراکه رفتارهای جست‌وجوی گسترده‌تری را ممکن می‌سازند که همان شناسایی گزینه‌های بدیل در محیط است. کارآفرینان می‌توانند تعداد زیادی خطوط ارتباطی ضعیف و مرتبط با یکدیگر را مدیریت کنند و از مواجهه با اطلاعات محصولات و تکنولوژی‌های جدید اطمینان حاصل کنند. این درحالی‌ست که سرمایه‌گذاری زمانی و احساسی لازم برای خطوط ارتباطی قوی، ذهن کارآفرینان را به‌سمت تعداد محدودی از روابط هدایت می‌کند که موجب تحلیل جانب‌دارانۀ محیط می‌شود. در مقابل، در صنایع تکنولوژی با سطح پایین، یا برای شرکت‌هایی که در محیط پایدار فعالیت می‌کنند، روابط قوی به پالایش تکنولوژی‌ها و توانمندی‌های موجود کمک می‌کند [۲۲].

🔹سرمایۀ اجتماعی و ارتباط با مشتری
بین کیفیت روابط و توانمندی بازاریابی نیز ارتباط قوی وجود دارد. این بدان معنا است که اگر مدیریت کسب‌وکار جدید کیفیت ارتباطات خود با خریداران و فروشندگان را نادیده بگیرد، به قابلیت بازاریابی خود ضربه خواهد زد. این رابطه ماهیتاً دوسویه است؛ یعنی از طرف دیگر توانمندی بازاریابی شرکت نوپا روی کیفیت روابط اجتماعی آن تأثیر خواهد داشت. علاوه‌بر بازاریابی، در ادبیات از اثرات مثبت سرمایۀ اجتماعی بر رشد، اندازۀ شرکت، سهم بازار، و سود نیز شواهدی گزارش شده است [۲۵].

🔸بُعد ارتباطی سرمایۀ اجتماعی به سطح تعاملات و کیفیت روابط اجتماعی اشاره دارد؛ دارایی که موجب خواهد شد تا شرکت‌ها بتوانند ازطریق مشتریان فعلی خود به مشتریان جدید متصل شوند. بُعد ساختاری به روابط درون شبکه، چیدمان بازیگران، پایداری روابط، نقش‌ها و قوانین اشاره دارد؛ لذا موجب نگهداشت روابط اجتماعی نزدیک با مشتریان خواهد شد. بعد شناختی نیز هنجارها، ارزش‌ها، نگرش اعضای شبکه و باورهای آن را شامل می‌شود؛ بنابراین با افزایش کیفیت ارتباطات اهداف، ارزش‌ها و انتظارات فی‌مابِین اشتراک بیشتری پیدا کرده و درک متقابل نیز بهبود می‌یابد. این انتظارات و اهداف مشترک نیاز به نظارت رسمی را کاهش می‌دهد و این امر موجب مشارکت بیشتر مشتریان خواهد شد تا اطلاعات شخصی و تمایلات خود را به اشتراک بگذارند.

@HatefCenter_org
ادامه در پیام بعد👇
پول و ناپول؛ سرمایه‌های غیرنقدی برای کارآفرینی و توسعهٔ کسب‌و‌کار: شکل‌گیری و توازن روابط (۲)

✍🏼 نرگس نراقی
زمان مطالعه: ۲۷ دقیقه

[بخش 7 از 7]

🔸در صنایعی که ارتباط با مشتریان اهمیت بالایی دارد، بعد ساختاری سرمایه اجتماعی به‌عنوان بازتاب‌دهندۀ روابط بین شرکت با مشتریانش اهمیت بالاتری دارد. این مفهوم به شرکت کمک خواهد کرد تا به سطح گسترده‌تری از بازار یا مجموعه‌ای از مشتریان دسترسی پیدا کند. همچنین براساس مطالعات، در صنایع خدماتی سرمایه اجتماعی موجب موفقیت شرکت‌های کوچک و متوسط شده است؛ چراکه شبکه‌سازی، اعتماد و هنجارهای اجتماعی می‌توانند به‌عنوان ابزارهای بازاریابی و تقویت رقابت‌پذیری مورد استفاده قرار گیرند [[۲۶]].

🔹سرمایۀ اجتماعی و دسترسی به منابع
تئوری مبتنی‌بر منابع (بارنی، ۱۹۹۱) بیانگر این است که منابع کمیاب و غیرقابل جانشینی هستند و نمی‌توان نسخۀ دومی از آن‌ها را تهیه کرد و این منابع برای سازمان مزیت رقابتی پایدار به وجود می‌آورند [[۲۷]]. برای بیشتر سرمایه‌گذاری‌های جدید، منابع درون‌سازمانی محدود هستند لذا ضروری است تا سازمان‌ها با محیط بیرونی تعامل داشته باشند و نقاط قوتی را ایجاد کنند. سرمایۀ اجتماعی می‌تواند به‌عنوان شبکه‌ای که کسب‌وکارها را به یکدیگر متصل می‌کند دیده شود. در ادبیات به‌طور گسترده‌ای به ارتباط میان سرمایۀ اجتماعی و منابع سازمانی نیز پرداخته شده است. ناهابیت و کوشال درخصوص نقش منابع انسانی، با اتکا به اهرم سرمایه‌های اجتماعی، در راستای پاسخ‌دهی به کمبود منابع صحبت کرده‌اند [۱۳]. از دید چن و همکاران (۲۰۰۷)، منابع درون‌سازمانی شامل مهارت‌هایی برای تبدیل ورودی‌ها به خروجی است. یک شرکت با منابع مناسب شانس بیشتری برای پیدا‌کردن شریک مناسب برای هر نوع همکاری خواهد داشت. همچنین کسب‌وکارها می‌توانند ازطریق سرمایۀ اجتماعی خود به فناوری، نیروی انسانی و منابع مالی برسند که تأثیر مثبتی روی منابع درونی آن‌ها دارد. به بیان دیگر، شرکت‌هایی با سرمایۀ اجتماعی مطلوب، شانس بیشتری برای شناسایی فرصت‌های سودآور و کسب منابع بیرونی (به‌عنوان مکمل منابع خود) خواهند داشت. با همین منطق، کسب‌وکارهای جدید به اکتساب منابع مکمل ازطریق سرمایۀ اجتماعی تشویق می‌شوند؛ چراکه آن‌ها منابع داخلی کمتری را در دسترس دارند. به بیان دیگر برای کسب‌وکارهای جدید، اکتساب منابع بیرونی ظرفیت و توانمندی آن‌ها را افزایش خواهد داد [۲۵].

🔸علاوه بر دسترسی به منابع، سرمایۀ اجتماعی با ایجاد روابط همکاری قوی بین سازمان‌ها، اعتماد بین شرکت‌ها را افزایش داده و هزینه مبادلۀ منابع بین‌سازمانی را کاهش می‌دهد. این مقوله، به‌عنوان شبکه‌ای شناخته می‌شود که کسب‌وکارها را متصل کرده و موجب تسهیل عملکرد مناسب و دستیابی به مزیت رقابتی می‌شود. بر همین مبنا، برای کسب‌وکارهای جدید نیز سرمایۀ اجتماعی نقش مهمی در شناسایی فرصت‌های کارآفرینی و اطمینان از دسترسی به منابع بیرونی ایجاد می‌کند [۲۵]. این رابطه نیز رابطه‌ای دوسویه است؛ یعنی علاوه‌بر اینکه سرمایۀ اجتماعی دسترسی به منابع را تسهیل می‌کند، منابعی نیز وجود دارند که می‌توانند سرمایۀ اجتماعی را برای سازمان فراهم کنند. ازجمله منابعی که در بنگاه‌ها حائز اهمیت کلیدی بوده و سرمایۀ اجتماعی را تقویت می‌کند، نیروی انسانی است. یکی از مفاهیم کلیدی در این زمینه، جوامع حرفه‌ای[۲۸] هستند که طبق تعریف، عبارت‌اند از گروهی از افراد که به‌صورت غیررسمی [و غیرجبری] به‌واسطۀ تخصص‌ها و دغدغه‌هایشان در قبال یک تشکیلات اقتصادی، در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند [[۲۹]]. از آنجایی که مشارکت در این جوامع حرفه‌ای اساساً یک مشارکت داوطلبانه است، انگیزۀ اعضا برای حضور در تعاملات یک جامعۀ حرفه‌ای یک عامل تعیین‌کننده است. این انگیزه، می‌تواند با فعالیت‌های مدیریت منابع انسانی تقویت شده، و افراد را به‌سمت مشارکت در پیشرفت‌ها سازمان سوق دهد. به بیان دیگر، افراد درصورتی‌که با فرصت‌های آموزشی بیشتری مواجه باشند، تمایل و انگیزۀ بیشتری خواهند داشت تا مسائل را در گروه‌ها به بحث بگذارند و در فعالیت‌هایی گروهی‌ همچون جوامع حرفه‌ای مشارکت داشته باشند. بنابراین تقویت نیروی انسانی عاملی است برای تقویت سرمایۀ اجتماعی ساختاری در سازمان. همچنین سرمایه‌گذاری روی سرمایۀ اجتماعی در شکل‌گیری اعتماد (که سرمایۀ اجتماعی ارتباطی است) و نیز شکل‌گیری کُدها و زبان مشترک (که سرمایۀ اجتماعی شناختی است) نقش بازی می‌کند. بر همین اساس، پژوهشی در کره نشان می‌دهد که سرمایۀ اجتماعی برای تبدیل‌شدن سرمایه‌گذاری بر منابع انسانی به عملکرد نوآورانۀ شرکت، نقش میانجی را بازی می‌کند [[۳۰]].

📌لینک کامل متن:
https://hatefcenter.org/fa/سرمایه-اجتماعی-کارآفرینی-و-کسبوکار-2/

@HatefCenter_org
جمع‌بندی آنچه که درخصوص «سرمایۀ اجتماعی در سازمان» عنوان شد، در شکل زیر ارائه شده است:


@HatefCenter_org
پول و ناپول؛ سرمایه‌های غیرنقدی برای کارآفرینی و توسعهٔ کسب‌و‌کار: شکل‌گیری و توازن روابط (۲)

✍🏼 نرگس نراقی
زمان مطالعه: ۲۷ دقیقه


فهرست منابع و مراجع
[۱] Zargham Afshar, M. T. (no date). Reproducing Social Capital in Iran Based on New Institutionalist Approach and Game Theory {in Persian} “

[۲] Paul Adler and Seok Kwon

[۳] Adler, Paul, and Kwon, Seok. (2002). Social capital: prospects for a new concept. Academy of Management Review, 27

[۴] Rodrigo-Alarcón, Job, et al. (2018). From Social Capital to Entrepreneurial Orientation: The Mediating Role of Dynamic Capabilities. European Management Journal 36.2

[۵] Richard Florida

[۶] Florida, Richard, and Cushing, Robert, and Gates, Gary. (2002). When Social Capital Stifles Innovation. Harvard Business Review, August 2002, p. 20.

[۷] Martina Fromhold-Eisebith

[۸] Fromhold-Eisebith, Martina. (2002). Innovative Milieu and Social Capital– Exploring Conceptual Complementarities. Conference Report. 42nd Congress of the European Regional Science Association (ERSA). Dortmund Germany 27-31.

[۹] Pedro M. García-Villaverde, et al. (2018). Technological Dynamism and Entrepreneurial Orientation: The Heterogeneous Effects of Social Capital. Journal of Business Research 83

[۱۰] Job Rodrigo-Alarcon

[۱۱] Tom Lumpkin and Gregory Dess

[۱۲] Lumpkin, Tom, and Dess, Gregory. Clarifying the Entrepreneurial Orientation Construct and Linking it to Performance. Academy of management Review 21.1 (1996): 135-172.

[۱۳] Johan Wiklund and Dean Shepherd

[۱۴] Wiklund, Johan, and Shepherd, Dean. (2003). Knowledge‐based Resources, Entrepreneurial Orientation, and the Performance of Small and Medium‐sized Businesses. Strategic Management Journal

[۱۵] Cheng-Nan Chen

[۱۶] Chen, Cheng-Nan, et al. (2007). The Relationship among Social Capital, Entrepreneurial Orientation, Organizational Resources and Entrepreneurial Performance for New Ventures. Contemporary Management Research

[۱۷] Damanpour, Fariborz, and Wischnevsky, Daniel. (2006). Research on Innovation in Organizations: Distinguishing Innovation-generating from Innovation-adopting Organizations. Journal of Engineering and Technology Management, 23

[۱۸] Ghlichli, Behrouz, and Hoseini, Khodadad, and Moshabaki, Ahmad. (2009). The Role of Intellectual Capital in Creation of Competitive Advantage. Daneshvar (Raftar) Shahed University, 32 {in Persian}

[۱۹] Rajabipour, A., Malilenian, R. (1397). Reinvestigating Intellectual Capital in Generation and Acceptace of Innovation in Organizations. ۱۵th International Conference on Industrial Management. Yazd {in Persian}

[۲۰] Valizadeh, M. (1392). Role of Social Capital in Innovative Capabilities of Industrial Clusters. 2nd International Conference on Management, Entrepreneurship, and Economic Development {in Persian}

[۲۱] Donald Schon

[۲۲] Schon, Donald. (1963). Champions for Radical New Inventions, Harvard Business Review, 41

[۲۳] Alistair Anderson

[۲۴] Anderson, Alistair, Park, John, and Jack, Sarah. (2007). Entrepreneurial Social Capital: Conceptualizing Social Capital in New High-tech Firms. International small business journal 25.3

[۲۵] Stam, Wouter, Souren Arzlanian, and Tom Elfring. (2014). “Social capital of entrepreneurs and small firm performance: A meta-analysis of contextual and methodological moderators.” Journal of business venturing 29.1

[۲۶] Liu, Chih-Hsing, and Tingko, Lee. (2015). Promoting Sntrepreneurial Orientation through the Accumulation of Social Capital, and Knowledge Management. International Journal of Hospitality Management 46

[۲۷] Barney, J, B. (1991). Firm Resources and Sustained Competetive Advantage. Journal of Management, 17, 99-120

[۲۸] Communities of Practice (CoPs)

[۲۹] Wenger, E.C., Snyder,W.M. (2000). Communities of Practice: The Organizational Frontier. Harvard Business Review, 78

[۳۰] Ahn, Se-Yeon, Kim, So-Hyung. (2017). What Makes Firms Innovative? The Role of Social Capital in Corporate Innovation. Sustainability 9

@HatefCenter_org
📝اقتصاد سیاسی پلتفرم‌های دیجیتال در ایران (۲)

✍🏼 امیر محمدی‌دوست
زمان مطالعه: ۲۰ دقیقه


امتناع عدم مداخله حاکمیت در ۲۵تیرماه۱۴۰۱ رییس کمیتۀ دانش‌بنیان و اقتصاد دیجیتال مجلس شورای اسلامی (در نامه‌ای که در رسانه‌ها نیز به شکل گسترده‌ای...

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:

وبسایت هاتف:
https://hatefcenter.org/fa/اقتصاد-سیاسی-پلتفرمهای-دیجیتال-2/
تلگرام هاتف:
https://t.me/HatefCenter_org/470

@HatefCenter_org
اینستاگرام هاتف
⚜️اقتصاد سیاسی پلتفرم‌های دیجیتال در ایران(۲)⚜️

✍🏼 امیر محمدی‌دوست
زمان مطالعه: ۲۰ دقیقه

[بخش 1 از 6]

امتناع عدم مداخله حاکمیت
در ۲۵تیرماه۱۴۰۱ رییس کمیتۀ دانش‌بنیان و اقتصاد دیجیتال مجلس شورای اسلامی (در نامه‌ای که در رسانه‌ها نیز به شکل گسترده‌ای بازتاب داشت) خطاب به رییس سازمان صداوسیما نسبت به تعطیلی پلتفرم‌‌های خانگی پخش آنلاین فیلم هشدار داده و وزرا و مدیران ارشد نهادها و وزارتخانه‌های دولتی را که به دستور ساترا مبنی بر تعطیلی دو پلتفرم آنلاین شبکه خانگی (نماوا و فیلیمو) تمکین کنند را نیز تهدید به پاسخگویی به مجلس (در قالب ابزارهای قانونی مجلس چون سوال و استیضاح) کرد [۱]. به نظر نگارنده این متن این رویداد بسیار جالب توجه است، اما چرا تعطیلی دو بنگاه اقتصادی که بسیار نوپا نیز هستند می‌تواند چنین تعارضی در بین سیاست‌گذاران یک حوزه شکل دهد؟ به نظر می‌رسد که پاسخ این پرسش را باید در اقتصاد سیاسی پلتفرم‌های دیجیتال سراغ گرفت. اما این عبارت بسیار کلی و حتی مبهم است و در مواجهه نخست به هیچ عنوان تبیین‌گر نیست. لهذا در طی این متون (اقتصاد سیاسی پلتفرم‌های آنلاین در ایران) سعی خواهم کرد توضیح دهم که اقتصاد سیاسی پلتفرم‌های آنلاین در ایران ناظر به چه موضوعاتی است و مسائل اصلی و فرعی که حول این مفهوم کلی و مبهم اما بسیار تعیین‌کننده آرایش می‌یابد چیست. در همین راستا عبارت فوق را در قالب مسئله‌ای بازتعریف و به دو پرسش زیر می‌شکنم و سعی خواهم کرد پاسخ خود را با توجه به این سه پرسش صورت‌بندی کنم:

به چه دلایلی حاکمیت نمی‌تواند نسبت به پلتفرم‌های آنلاین بزرگ که نمونه‌های بااهمیت آن‌ها در ایران شامل اسنپ، دیجی‌کالا، تپسی، کافه‌بازار، علی‌بابا، دیوار، آپارات، نماوا، فیلیمو و… می‌شوند، حساسیت نشان ندهد و چرا این پلتفرم‌ها باید پیوسته مترصد سیاست‌هایی حتی بعضا ضدونقیض و بسیار چالش‌برانگیز باشند که حتی ممکن است جهت و مسیر توسعه آن‌ها را دچار تغییرات اساسی کند و به هیچ عنوان این موضوع را متغیری غیرقابل انتظار نپندارند.
چگونه می‌توان پیامدهای نامطلوب روند پیش رو را کمینه کرد و حتی در برخی موارد خاص و مشخص روند مذکور را به‌مثابۀ فرصتی متفاوت از فرصت‌های مانوس قبلی تلقی کرده و هوشمندانه از آن بهره برد.
در پاسخ به پرسش نخست و در دو یادداشت حاضر و آتی در پی آن خواهم بود که دلایل حساسیت حاکمیت نسبت به پلتفرم‌های آنلاین را تشریح کرده و تبیین کنم که چرا ممکن نیست حاکمیت نسبت به پلتفرم‌های آنلاین بزرگ حساسیت نشان ندهد و پس از آن به راهکارهایی بپردازم که چگونه می‌توان در چنین فضایی به‌مثابۀ بازیگر بخش خصوصی به کنشگری ناظر به ادامه بقا و توسعه پرداخت. آنچه در ادامه این متن بیان خواهد شد، تشریح بخشی از پاسخ من به پرسش نخست است.

۱ . ترس حاکمیت از عواقب عمومی تعطیلی این پلتفرم‌ها:
بسته‌شدن پلتفرم‌های دیجیتال بزرگ می‌تواند پیامدهای اجتماعی متعددی داشته باشد که بسته به پلتفرم خاص و نقش آن در جامعه متفاوت است. برخی از پیامدهای اجتماعی و اقتصادی بالقوه تعطیلی این پلتفرم‌ها عبارت‌اند از:

۱.۱. تبعات اجتماعی و امنیتی ناشی از بیکار‌شدن شاغلان این پلتفرم‌ها: پلتفرم‌های دیجیتال بزرگ اغلب به‌طور مستقیم و غیرمستقیم تعداد زیادی از افراد ازجمله مهندسان، کارکنان پشتیبانی مشتری، ناظران محتوا و پرسنل تحویل را استخدام می‌کنند. بسته‌شدن این شرکت‌ها می‌تواند منجر به ازدست‌دادن شغل تعداد قابل توجهی شود که نه‌تنها بر کارکنان بلکه بر پیمانکاران، فروشندگان و سایر افراد در اکوسیستم تأثیر می‌گذارد این موضوع می‌تواند عواقب مهم اجتماعی و حتی در برخی موارد امنیتی به‌همراه داشته باشد. شاید بتوان درمورد ایران گستره و میزان این عواقب را ناظر به متغیرهای زیر توضیح داد:

@HatefCenter_org
ادامه در پیام بعد👇
اقتصاد سیاسی پلتفرم‌های دیجیتال در ایران(۲)

✍🏼 امیر محمدی‌دوست
زمان مطالعه: ۲۰ دقیقه

[بخش 2 از 6]

۱.۱.۱. تعداد کارکنان آن پلتفرم: این متغیر نشان‌دهنده این است که درصورت تعطیلی این پلتفرم چه تعدادی از افراد به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم شغل خود را از دست می‌دهند. که این افراد یا در بخش ستادی آن شرکت مشغول به کار هستند یا اینکه به شکل عملیاتی کارکردهای پلتفرم را محقق می‌کنند. به‌عنوان مثال براساس گزارش عملکرد گروه اسنپ در سال ۱۴۰۰؛ کل کاربران این پلتفرم در سال ۱۴۰۰ از مرز ۵۲ میلیون نفر گذشته است که از این تعداد بیش از ۳میلیون نفر صرفا به‌عنوان راننده در این پلتفرم به عرضه خدمت مشغول‌اند. همچنین در سال ۱۴۰۰ بیش از ۵۷۵۵ نفر در بخش ستادی این پلتفرم فعالیت داشته‌اند [۲].وضعیت عمومی اقتصادی حاکم بر جامعه: به نظر می‌رسد تعطیلیپلتفرم‌ها در زمان‌های مختلف و در شرایط اقتصادی مختلف به وضوح تبعات و اثرات اجتماعی متفاوتی به‌همراه خواهد داشت و به نظر می‌رسد به‌عنوان قاعده‌ای کلی هرچه شرایط عمومی حاکم بر اقتصاد کشور (وضعیت عمومی حاکم بر فضای کسب‌وکار و معیشتی و چه وضعیت عمومی حاکم بر اقتصاد کلان) ناپایدار، بی‌ثبات و شکننده باشد، تبعات عمومی (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی) تعطیلی پلتفرم‌ها گسترده‌تر، جدی‌تر و پرهزینه‌تر بوده و اتخاذ تصمیمات و سیاست‌هایی که منجر به چنین تبعاتی شود برای سیاست‌گذار مبهم، پرریسک‌تر و نتیجتا سخت‌تر خواهد بود. به‌عنوان مثال در شرایطی که وضعیت اقتصاد کلان ناپایدار است و راهبرد عموم شرکت‌های بخش خصوصی عدم سرمایه‌گذاری جدید، عدم استخدام نیروی جدید و تعدیل نیرو است، یکی از مهمترین آلترناتیوهای قشرهای مشخص و قابل توجهی از جامعه، استفاده از بستر ایجادشده توسط پلتفرم‌های تاکسی‌های اینترنتی برای کسب درآمد و تامین معیشت است، در چنین شرایطی تعطیلی این پلتفرم‌ها می‌تواند پیامدهای بسیار جدی‌ عمومی را برای عاملان آن در بر داشته باشد.

۱.۱.۲. طبقه اجتماعی بیکارشدگان ناشی از تعطیلی پلتفرم: مهم است که توجه داشته باشیم عموم افرادی که شغلشان و به‌تبع آن معیشتشان وابسته با فعالیت یک پلتفرم مشخص است عموما در چه طبقۀ اجتماعی جای می‌گیرند. به این معنی که توزیع اثرات سیاستی دولت‌ها لزوما در بین اقشار مختلف به شکل متقارنی نخواهد بود و برخی اقشار آسیب بیشتری از برخی سیاست‌ها در قبال پلتفرم‌های مشخصی می‌بینند. به‌عنوان مثال با تعطیلی پلتفرم اسنپ، با اینکه تمامی افراد مرتبط با این پلتفرم (هر دو سویه بازار) از این رخداد متاثر خواهند شد اما رانندگان و سایر عرضه‌کنندگان خدمات در این پلتفرم به مراتب سهم بیشتر را از این زیان اجتماعی متحمل خواهند شد و عموم این افراد متعلق به طبقات خاصی از جامعه هستند. براساس گزارش سال ۱۴۰۰ اسنپ، میانگین درآمد کاربران راننده‌ای که به‌صورت تمام‌وقت در این پلتفرم کار می‌کنند حدود ۱۰میلیون تومان و رانندگانی که به‌صورت پاره‌وقت از اسنپ امرار معاش می‌کنند بین ۳ تا ۴میلیون اعلام شده است [۲] و به نظر می‌رسد روشن است که کدام طبقات اجتماعی درصورت تعطیلی این پلتفرم بیشتر متضرر خواهند شد و نکته حساس و مهم اینکه رفتارشناسی اعتراضی این اقشار دلالت‌هایی قابل توجه برای سیاست‌گذار به‌همراه دارد.

@HatefCenter_org
ادامه در پیام بعد👇
اقتصاد سیاسی پلتفرم‌های دیجیتال در ایران(۲)

✍🏼 امیر محمدی‌دوست
زمان مطالعه: ۲۰ دقیقه

[بخش 3 از 6]

۱.۲ اختلال در زنجیره عرضه خدمات عمومی: بسته‌شدن پلتفرم‌های بزرگ دیجیتال می‌تواند تاثیر اقتصادی مهمی به‌همراه داشته باشد. این شرکت‌ها اغلب ازطریق توسعه نوآوری‌های فنی و تجاری، سرمایه‌گذاری و ایجاد بازارهای جدید به اقتصاد محلی و ملی کمک می‌کنند[۱]. اما آنچه از اهمیت بسیار بیشتری برای حکمران برخوردار است و دغدغه وی محسوب می‌شود، نه اندازه اقتصاد این پلتفرم‌ها بلکه نقشی است که این پلتفرم‌ها در زنجیرۀ تامین خدمات بازی می‌کنند و بسته‌شدن آن‌ها می‌تواند زنجیره تامین را در حوزه‌های بااهمیتی به‌صورت جدی مختل کند، زیرا این پلتفرم‌ها به‌نحوی تبدیل به زیرساخت‌های عمومی شده‌اند که بخشی از مسئولیت ارائه خدماتی که پیش‌از این صرفا به واسطۀ زیرساخت‌های عمومی غیرخصوصی و توسط نهادهای حاکمیتی ارائه می‌شد را عرضه می‌کنند و حتی در مواقعی نیز بخشی از مسئولیتی که حاکمیت بر عهده داشته و یا به عبارت دقیق‌تر کاستی‌هایی که حاکمیت در عرضه خدمات عمومی از انجام آن ناتوان بوده است را ارائه می‌دهند. نمونه‌ای برای این مورد مدیریت و همین‌طور رصد رفت‌وآمد در ایام پاندمی کرونا در ساعات محدودیت عبورومرور یا تامین کاستی‌ عرضه سفر ناشی از تقاضای بسیار بالای سفر در مناطق مرزی غربی در ایام پیاده‌روی اربعین با کمک پلتفرم‌های تاکسی‌های اینترنتی بود. جالب‌توجه خواهد بود که بدانیم در سال ۱۴۰۰ به‌طور متوسط حدود ۲میلیون‌و۵۵۰هزار سفر در طول روز توسط تاکسی‌های اینترنتی صورت پذیرفته است[۲]، یا به‌عنوان مثال دیجی‌کالا ۱۲۶ مرکز زیرساختی، بیش از ۷میلیون‌و۶۰۰هزار ظرفیت انبار کالا و ۹۶۰هزار ظرفیت پردازش کالا در روز را در گزارش عملکرد سال ۱۴۰۰ خود ثبت کرده است. اعدادی که به هیچ عنوان نمی‌شود آن را در محاسبات مربوط به تامین زنجیره کالا و خدمات در کشور نادیده گرفت [۳].

نکته قابل ‌تامل دیگر آنکه پلتفرم‌های دیجیتال اغلب «خدماتی نوینی» را ارائه می‌کنند که این خدمات یا با این پلتفرم‌ها اساسا شروع شده است و یا به‌واسطۀ این پلتفرم‌ها توسعه یافته و به بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره مردم تبدیل شده‌اند. مواردی مانند تجارت الکترونیک، اشتراک‌گذاری سواری به‌واسطۀ تاکسی‌های اینترنتی، خرید و تحویل آنلاین غذا و پیام‌رسانی و همچنین ارتباطات جمعی از شبکه‌های اجتماعی. بسته‌شدن این پلتفرم‌ها می‌تواند دسترسی به این خدمات را مختل و یا اساسا ناممکن سازد و باعث ایجاد نارضایتی عمومی گسترده‌ای شود. این موضوع نیز به سبب متغیرهای برون‌زای دیگر تقویت می‌گردد. به‌عنوان مثال در زمان شرایط خاص حاکم بر مناسبات اقتصادی و اجتماعی ایجادشده بر اثر مثلا پاندمی کرونا تعطیلی پلتفرم‌های آنلاین که بسیاری از نیازهای اجتماعی را در شرایط پاندمی برطرف می‌کردند، بسیار متفاوت خواهد بود. برای نمونه تا زمانی که شیوع کووید-۱۹ ادامه داشت، وابستگی جوامع در سراسر جهان به تعداد انگشت‌شماری از شرکت‌های فناوری (که تقریبا تمامی آن‌ها ماهیت پلتفرمی داشتند) برای امورات «ابتدایی» زندگی روزمره – ازجمله دوستی‌ها، روابط، ارتباطات خانوادگی، تحصیلات، اشتغال، مراقبت‌های بهداشتی، امور مالی و خیلی چیزهای دیگر- بسیار بیش ‌از پیش افزایش یافت، در چنین شرایطی و حتی در زمان‌های بعد از برچیده‌شدن آن شرایط خاص (به‌دلیل وابستگی بیش ‌از پیش ایجادشده ازسوی جامعه به خدمات این پلتفرم‌ها، حتی در سطح ابتدایی‌ترین نیازها) سیاستی که نه‌تنها حیات، بلکه عدم توسعه این پلتفرم‌ها را به مخاطره بیندازد، جرقه‌زدن به انبار باروتی است که از اولین ذی‌ضررهای آن خود ساختارهای حکومتی هستند.

@HatefCenter_org
ادامه در پیام بعد👇
اقتصاد سیاسی پلتفرم‌های دیجیتال در ایران(۲)

✍🏼 امیر محمدی‌دوست
زمان مطالعه: ۲۰ دقیقه

[بخش 4 از 6]

۱.۳ آسیب جدی کسب‌وکارهای سطح خرد: بسیاری از کسب‌وکارهای کوچک برای حضور آنلاین، تبلیغات و دسترسی به مشتری به پلتفرم‌های دیجیتال بزرگ متکی هستند. اگر این پلتفرم‌ها بسته شوند، می‌تواند به‌طور نامتناسبی بر کسب‌وکارهای کوچکی که برای دیده‌شدن و فروش به آن‌ها متکی هستند، تأثیر بگذارد. به‌عنوان مثال در سال ۱۴۰۰، اسنپ بیش از ۳۰هزار فروشگاه خدمات‌دهنده در بخش غذا، نان، شیرینی، میوه و پروتئین را پشتیبانی کرده و علاوه‌بر این بیش از ۶۰۰۰ نفر در ناوگان این بخش فعالیت داشته‌اند [۲] یا به‌عنوان نمونه‌ای دیگر، براساس گزارش سال ۱۴۰۰ دیجی‌کالا، این پلتفرم بیش از ۸۷۰۰ همکار مستقیم و بیش از ۲۴۹هزار فروشنده داشته است که با این پلتفرم همکاری داشته‌اند [۳]. طبیعتا تعطیلی چنین پلتفرم‌هایی بر کسب‌وکارهای بخش‌های مذکور تاثیر بسیار بزرگی خواهد گذاشت.

۲ . اقتصاد سیاسی حقوق مالکیت داده:
اقتصاد سیاسی مالکیت داده در پلتفرم‌های دیجیتال به تعامل پیچیده بین سیاست، اقتصاد و پویایی قدرت پیرامون کنترل و بهره‌برداری از داده‌های تولیدشده توسط کاربران در این پلتفرم‌ها اشاره دارد. در اینجا بسیار ضروری است که دو موضوع را از یکدیگر تفکیک کنیم:

دستۀ نخست نگرانی‌هایی است که حول نقش ذاتی حاکمیت در بهینه‌کردن نفع عمومی شکل گرفته است و به نظر می‌رسد که کم‌وبیش و با تاخیر و تقدم‌های زمانی اموری جهان‌شمول است و ناظر به چالش‌هایی است که پیش روی سیاست‌گذار بهینه‌کنندۀ نفع عمومی در نسبت با پلتفرم‌ها و در رابطه با تجمیع و استفاده پلتفرم‌ها از داده‌های کاربران است. این مورد حول محورهای کلیدی زیر شکل می‌گیرند:

نظام حقوقی تجمیع داده‌های تولیدشده توسط کاربر: پلتفرم‌های دیجیتال حجم زیادی از داده‌های تولیدشده توسط کاربر را ازطریق فعالیت‌هایی مانند جست‌وجوهای آنلاین، پست‌های رسانه‌های اجتماعی، رفتار خرید و ردیابی موقعیت مکانی جمع‌آوری می‌کنند. این داده‌ها دارای ارزش اقتصادی زیادی هستند زیرا می‌توان آن‌ها را تجزیه‌وتحلیل و پردازش کرد و برای تبلیغات هدفمند، تحقیقات بازار، توسعه محصول و موارد دیگر استفاده کرد، اینکه براساس چه مدل حقوقی و از چه طریقی این داده‌ها تجمیع می‌شوند یکی از مسائل پیش‌روی سیاست‌گذاران در این حوزه است.

چگونگی تعریف داده به‌عنوان یک منبع: مشابه نفت یا گاز طبیعی در اقتصاد صنعتی، داده‌ها نیز در اقتصاد دیجیتال اغلب به‌عنوان یک منبع ارزشمند در نظر گرفته می‌شوند. شرکت‌هایی که حجم زیادی از داده‌های کاربر را در اختیار دارند و کنترل می‌کنند، می‌توانند با کسب درآمد از آن یا استفاده از آن برای به‌دست‌آوردن بینشی که عملیات تجاری آن‌ها را بهبود می‌بخشد، از مزایای اقتصادی ارزشمندی برخوردار شوند. این تمرکز مالکیت داده‌ها می‌تواند عدم تعادل قدرت ایجاد کند و سلطه شرکت‌های بزرگ پلتفرمی را تقویت کند.

@HatefCenter_org
ادامه در پیام بعد👇
اقتصاد سیاسی پلتفرم‌های دیجیتال در ایران(۲)

✍🏼 امیر محمدی‌دوست
زمان مطالعه: ۲۰ دقیقه

[بخش 5 از 6]

سوال بسیار مهمی که در اینجا مطرح شده است این است که این داده‌ها باید چه نوع منبعی تعریف ‌شوند؟ آیا این داده‌ها منابعی خصوصی هستند؟ اگر بله مختص به چه کسی هستند؟ پلتفرم یا کاربر؟ و یا اینکه نه، این داده‌ها منابعی با مالکیت مشترک (CPR)[۳] هستند؟ و یا اینکه این داده‌ها باید به‌عنوان منابع عمومی تعریف شوند؟ در این رویکرد از افزایش دسترسی به داده‌ها، شفافیت و کنترل دموکراتیک بر حاکمیت داده حمایت می‌شود. اما در این رویکرد دو دیدگاه که در برخی موارد در تعارض با هم هستند رخ می‌نماید. برخی استدلال می‌کنند که داده‌ها باید به‌عنوان یک کالای عمومی در نظر گرفته شوند که به‌عنوان یک کل به نفع جامعه است، نه اینکه منحصراً تحت مالکیت و کنترل نهادهای خصوصی باشد. ایده این است که داده‌ها، به‌ویژه داده‌های ناشناس و جمع‌آوری‌شده، می‌توانند برای تحقیقات، ابتکارات بهداشت عمومی، برنامه‌ریزی شهری و سایر اهداف اجتماعی مفید مورد استفاده قرار گیرند. اما در این رویکرد دیدگاه دیگری طرح می‌شود که حاکمیت عمومی نسبت به داده‌ها را منحصر به حاکمیت ملی ندانسته بلکه آن را موضوعی مربوط به حاکمیت بین‌المللی می‌داند. در این دیدگاه مالکیت داده فراتر از مرزهای ملی است. این دیدگاه با تشریح مسائلی که جریان‌های داده‌های فرامرزی ایجاد می‌کنند، مقررات داده‌ها را امری فراسرزمینی قلمداد کرده و کشورها و سازمان‌های بین‌المللی را به ایجاد چهارچوب‌ها و توافق‌هایی دربارۀ حریم خصوصی، امنیت و مالکیت داده‌ها در یک زمینه جهانی توصیه می‌کند.
دغدغه‌های مربوط به رقابت و انحصار: پلتفرم‌های دیجیتالی بزرگ حجم زیادی از داده‌ها را جمع‌آوری می‌کنند. آن‌ها می‌تواند موقعیت‌های مسلطی را در بازارهای مربوطه خود ایجاد کند و این تسلط می‌تواند به تمایلات انحصاری منجر شود، جایی که تعداد کمی از شرکت‌ها دسترسی به داده‌ها را کنترل می‌کنند، رقابت را محدود می‌کنند و به‌طور بالقوه بازارها را دستکاری می‌کنند. تمرکز مالکیت داده می‌تواند مانع نوآوری شود، ورود بازیگران جدید به بازار را محدود کند و انتخاب مصرف‌کننده را کاهش دهد.

۲. دستۀ دوم مربوط به انگیزه‌های منفعت‌طلبانه نهادهای حاکمیتی است که این انگیزه‌ها در استفاده از این داده‌ها جهت اهداف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی مدنظر آن‌ها شکل می‌گیرند. که اتفاقا این دسته نقش بسیار تعیین‌کننده‌تری حداقل در ایران در این موضوع دارند و محل نزاع اصلی در این مورد بر سر حقوق مالکیت داده است. حقوق مالکیت از ۴ حق تشکیل شده است: ۱. حق مصرف از یک چیز، ۲. حق کسب درآمد از یک چیز، ۳. حق انتقال آن و در ‌نهایت ۴. حق نابود‌کردن آن. ارزش کالاها و خدمات نیز به حقوق متصل به آن‌ها و همچنین ایجاد، تخصیص، انتقال و اجرای این حقوق بستگی دارد. حال اگر چنین حقوقی درمورد هر کالا، خدمت یا منبعی ازجمله داده‌ها تعریف نشده باشد، طبیعتا بازیگری که از قدرت نسبی بیشتری (حاکمیت) در بین سایر بازیگران (کاربر، پلتفرم‌ها و حاکمیت) برخوردار است حق هرگونه استفاده‌ای در هر ۴ جنبه مذکور حقوق مالکیت را برای خود مفروض می‌داند. مبنای نظری این تبیین دیدگاه انتخاب عمومی است. براساس تئوری انتخاب عمومی، سیاست‌مداران و کارگزاران دولتی منافع شخصی و نهادی خود را فدای منافع شهروندان نمی‌کنند. بدین معنا که اگر آنان کاری به نفع شهروندان انجام می‌دهند آن کار برای خود آنان نیز منافع مستقیمی را به ارمغان می‌آورد. به‌عبارت دیگر کارگزاران بخش عمومی بیشتر در پی منافع خویش‌اند تا در پی منافع شهروندان و در اساس هیچ تضمین یا دلیل منطقی وجود ندارد که چنین افرادی تنها به علت این که در جایگاه خاصی قرار گرفته‌اند دچار دگرگونی شخصیتی شوند و منافع دیگران را مقدم بر منافع خود بدانند. آنان درست مانند من و شما منافع شخصی و نهادی خویش را مقدم بر منافع دیگران می‌دانند.

@HatefCenter_org
ادامه در پیام بعد👇
اقتصاد سیاسی پلتفرم‌های دیجیتال در ایران(۲)

✍🏼 امیر محمدی‌دوست
زمان مطالعه: ۲۰ دقیقه

[بخش 6 از 6]

پانوشت‌ها:
[۱] . براساس اطلاعات گزارش ماهانه شرکت تپسی، درآمد عملیاتی این شرکت در ۱۱ماهه سال گذشته بیش از ۵۴۷میلیارد تومان بوده که از این مقدار، حدود ۵۲۵میلیارد تومان آن مربوط به کمیسیون دریافتی از رانندگان (۱۵درصد دریافتی از راننده) بوده است. به‌عبارتی مجموع گردش مالی سفرهای تپسی (سهم ۱۵درصدی شرکت به علاوه سهم ۸۵درصدی راننده) در ۱۱ماهه سال ۱۴۰۱ به حدود ۳۵۰۰میلیارد تومان می‌رسد. با مبنا قرار دادن این گزارش می‌توان تخمینی از حجم بازار تاکسی‌های اینترنتی کشور داشت. برخلاف تپسی که به‌دلیل ورود به بورس موظف است گزارش مالی سالانه خود را منتشر کند، اسنپ هیچ‌گاه مبادرت به چنین اقدامی نکرده اما با توجه به اظهارنظر مدیرعامل این شرکت مبنی بر اینکه این پلتفرم در حدود ۹۰درصد از سهم بازار تاکسی‌های اینترنتی را دارد، می‌توان حجم بازار تاکسی‌ اینترنتی کشور در ۱۱ماهه سال ۱۴۰۱ را در حدود ۳۵هزار میلیارد تومان برآورد کرد که سهم اسنپ از این بازار ۵/۳۱هزار میلیارد تومان و سهم تپسی نزدیک به ۳۵۰۰میلیارد تومان است. البته این درآمد به‌جز درآمدهای خرد همچون درآمد سوءپیشینه و سرویس تلفنی و سایر درآمدهاست. اما با توجه به میزان تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۱۴۰۰، این عدد برابر است با حدود کمتر از ۵درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور.
[۲] . بر اساس اعلام مدیرعامل اسنپ در مراسم اختتامیۀ سیزدهمین جشنوارۀ وب و موبایل ایران، اسنپ روزانه به تقاضایی در حدود ۲میلیون‌و۳۰۰هزار سفر در روز پاسخ می‌دهد، با فرض سهم بازار حدودا ۹۰درصدی این پلتفرم، برآورد می‌شود که در حدود ۲میلیونو۵۵۰هزار سفر در طول روز توسط پلتفرم‌های تاکسی‌ آنلاین صورت پذیرد.
[۳] . Common-pool resource
كالاها با مالكيت مشترک یا مشترکات عمومی به منابعی اطلاق می‌گردد که دارای ويژگی تفريق‌پذيری كالاهای خصوصي و استثناءناپذيری كالاهای عمومی باشند، كه شامل مصاديقي نظير جنگل‌ها، نظام‌های آب‌رسانی، مناطق مناسب ماهی‌گيری و مراتع هستند. [۴]

منابع:
[۱] “هشدار توانگر، نماینده مجلس به صدا‌وسیما درباره نامه رئیس ساترا,” پایگاه خبری تحلیلی انتخاب, ۱۴۰۱.
[۲] “گزارش عملکرد اسنپ در سال ۱۴۰۰؛ مسیر همراهی,” اسنپ, تهران, ۱۴۰۰.
[۳] “گزارش سالانه دیجی کالا و کسب و کارهای بومی محلی,” دیجی کالا, ۱۴۰۰.
[۴] E. Ostrom, Governing the Commons: The Evolution of Institutions for Collective Action, Cambridge, UK: Cambridge University Press, 1990.

📌لینک کامل متن:
https://hatefcenter.org/fa/اقتصاد-سیاسی-پلتفرمهای-دیجیتال-2/

@HatefCenter_org