Forwarded from فراسوی سیاست (Abbas Khalaji)
🔷 پیشبینی جامعهایرانی -1
🔹 سندرم کاساندرای جامعهشناسی ایرانی
✍️ محمد آقاسی
🟡 میان پیشبینی(Prediction) و پیشگویی(Prophecy) تفاوت است. اولی محصول جهان اجتماعی علمِ مرسومِ مُدرن یا امروزی، و دومی محصول تفکر در جهانهای اجتماعی دیگر است که مورد بحث ما نمیباشد. چه، پیشگویی هم انواعی دارد که در جای خود قابل بحث و بررسی است. علم مُدّعا و قُوای پیشبینی را داشته و دارد.
🟡 هرچه در جهان اجتماعی مدرن هم پیشتر آمده، به این امر بیشتر مجهز شده. تا جایی که رشتهای تاسیس شده به عنوان آیندهپژوهی (Future Study) که تلاش برای روشن کردن چراغ آینده دارد و دولتهایی را وادار کرده که 30سال(ایالات متحده) یا 50 سال (جمهوری خلق چین) خویش را بکاوند و بنویسند. البته این فقط مختص به این رشته نیست و جامعهشناسی نیز امکان پیشبینی تغییرات جامعه و آینده جامعه را داشته و دارد.
🟡 اما این که جامعهشناسی ایرانی، بدین امر اشتغال یا اشتهار ندارد، قابل بررسی است و دلایل متعدد برای آن قابل ذکر است و یک دلیل ابتلا به سندرم کاساندرا (Syndrome Cassandra) است.
🟡 در تروا که داستان اسباش برای ما ایرانیها مشهور است، شاهزاده زیبایی به نام کاساندرا نیز وجود دارد، که بسیاری پریاموس، پدر او را، به خاطر این شاهزاده زیبا، در جنگ یاری و همراهی کردند. در میان خیل علاقهمندان، آپولون که مقام الوهیتی داشت نیز عاشق او شد. کاساندرا در ازای ازدواج، دریافت قدرت پیشگویی را کابین خود قرار داد. اما بعد از رسیدن به این قدرت، از ازدواج سرباز زد. آپولون نیز کاری کرد که هیچ کس پیشگوییهای بسیار دقیق او را باور نکند. او گفت که اگر پاریس، دومین پسر پریاموس، به اسپارت برود، جنگ آغاز میشود و شهر به نابودی کامل کشیده میشود. او درست گفت اما کسی باور نکرد.
🟡 جامعهشناسی ایرانی از حدود ربع قرن پیش، به صورت غیرسیستماتیک، دست به پیشبینیهایی زده است. این بدان معنی است که آکادمی علماجتماعیایرانی، اهتمامی برای پیشبینی جامعه و آینده آن نداشته است، نه درسی، نه واحدی و نه پزوهش جدی در این خصوص داشته است. اما بودهاند کسانی که به صورت انفرادی، و با توجه به ویژگیهای علمی خاص خویش به پیشبینیهایی دست زدهاند. البته، در نگاه اصیل جامعهشناختی، نوعی زنهارگری و هشداردهی وجود داشته و دارد که سطحی نازل از پیشبینی را با خود به همراه دارد. اما انتظار از جامعهشناسی، پیشبینی نبوده است. نه جامعهشناسان از خود، و نه مردم، سیاستمدارن، روشنفکران و خبرنگاران (کلیه کسانی که دستی بر آتش رسانه دارند)، چنین انتظاری از جامعهشناسی نداشته اند. از این جهت اگر پیشبینی هم صورت گرفته و بعد از مدتی، رخ داده، چندان مورد توجه قرار نگرفته. به ویژه، برای آینده نیز به سراغ جامعهشناس یا جامعهشناسی نیامدهاند.
🟡 از این رواست که جامعهشناسی ایرانی، دچار سندرم کاساندرا شده، حتی اگر پیشبینی هم داشته باشد، کسی به آن توجه نمیکند. به طور دقیقتر با سه تیپ یا دسته در جامعهشناسی ایرانی روبرو هستیم که گرفتار چنین سندرمی هستند:
🔸 تیپ نخست شخص یا اشخاصی هستند که امکان پیشبینی داشته و انجام دادهاند، اما با مواجهه سرد یا سخت دولت و دولتِجامعهشناسی (آکادمی رسمی جامعهشناسی) روبرو شده است. بهترین مثال برای این تیپ ماجرای پیشبینی نتایج انتخابات ۱۳۹۶ توسط ایسپا است.
🔸تیپ دوم شامل عدم امکان متقاعد کردن جامعه و جامعهعلمی است. یعنی زبان پیشبینی با زبان مسلط آکادمی در تفاوت یا تعارض است. به هر ترتیب ابزاری برای انتقال پیام پیشبینی وجود ندارد.
🔸تیپ سوم شامل کسانی است که شاید به انحایی پیشبینی داشتهاند اما توانایی در بیان استدلال که چگونه پیشبینی کردهاند را ندارند. معمولا در این دسته، هرچند پیشبینی وجود دارد، اما از مکانیسمهای جامعهشناختی، استفاده نمیشود و صدفه و تصادف محتمل است.
@MohammadAghasi8
#آینده #آیندهپژوهی #پیش_بینی #جامعهشناسی_ایرانی #سندرم_کاساندرا
@akhalaji
🔹 سندرم کاساندرای جامعهشناسی ایرانی
✍️ محمد آقاسی
🟡 میان پیشبینی(Prediction) و پیشگویی(Prophecy) تفاوت است. اولی محصول جهان اجتماعی علمِ مرسومِ مُدرن یا امروزی، و دومی محصول تفکر در جهانهای اجتماعی دیگر است که مورد بحث ما نمیباشد. چه، پیشگویی هم انواعی دارد که در جای خود قابل بحث و بررسی است. علم مُدّعا و قُوای پیشبینی را داشته و دارد.
🟡 هرچه در جهان اجتماعی مدرن هم پیشتر آمده، به این امر بیشتر مجهز شده. تا جایی که رشتهای تاسیس شده به عنوان آیندهپژوهی (Future Study) که تلاش برای روشن کردن چراغ آینده دارد و دولتهایی را وادار کرده که 30سال(ایالات متحده) یا 50 سال (جمهوری خلق چین) خویش را بکاوند و بنویسند. البته این فقط مختص به این رشته نیست و جامعهشناسی نیز امکان پیشبینی تغییرات جامعه و آینده جامعه را داشته و دارد.
🟡 اما این که جامعهشناسی ایرانی، بدین امر اشتغال یا اشتهار ندارد، قابل بررسی است و دلایل متعدد برای آن قابل ذکر است و یک دلیل ابتلا به سندرم کاساندرا (Syndrome Cassandra) است.
🟡 در تروا که داستان اسباش برای ما ایرانیها مشهور است، شاهزاده زیبایی به نام کاساندرا نیز وجود دارد، که بسیاری پریاموس، پدر او را، به خاطر این شاهزاده زیبا، در جنگ یاری و همراهی کردند. در میان خیل علاقهمندان، آپولون که مقام الوهیتی داشت نیز عاشق او شد. کاساندرا در ازای ازدواج، دریافت قدرت پیشگویی را کابین خود قرار داد. اما بعد از رسیدن به این قدرت، از ازدواج سرباز زد. آپولون نیز کاری کرد که هیچ کس پیشگوییهای بسیار دقیق او را باور نکند. او گفت که اگر پاریس، دومین پسر پریاموس، به اسپارت برود، جنگ آغاز میشود و شهر به نابودی کامل کشیده میشود. او درست گفت اما کسی باور نکرد.
🟡 جامعهشناسی ایرانی از حدود ربع قرن پیش، به صورت غیرسیستماتیک، دست به پیشبینیهایی زده است. این بدان معنی است که آکادمی علماجتماعیایرانی، اهتمامی برای پیشبینی جامعه و آینده آن نداشته است، نه درسی، نه واحدی و نه پزوهش جدی در این خصوص داشته است. اما بودهاند کسانی که به صورت انفرادی، و با توجه به ویژگیهای علمی خاص خویش به پیشبینیهایی دست زدهاند. البته، در نگاه اصیل جامعهشناختی، نوعی زنهارگری و هشداردهی وجود داشته و دارد که سطحی نازل از پیشبینی را با خود به همراه دارد. اما انتظار از جامعهشناسی، پیشبینی نبوده است. نه جامعهشناسان از خود، و نه مردم، سیاستمدارن، روشنفکران و خبرنگاران (کلیه کسانی که دستی بر آتش رسانه دارند)، چنین انتظاری از جامعهشناسی نداشته اند. از این جهت اگر پیشبینی هم صورت گرفته و بعد از مدتی، رخ داده، چندان مورد توجه قرار نگرفته. به ویژه، برای آینده نیز به سراغ جامعهشناس یا جامعهشناسی نیامدهاند.
🟡 از این رواست که جامعهشناسی ایرانی، دچار سندرم کاساندرا شده، حتی اگر پیشبینی هم داشته باشد، کسی به آن توجه نمیکند. به طور دقیقتر با سه تیپ یا دسته در جامعهشناسی ایرانی روبرو هستیم که گرفتار چنین سندرمی هستند:
🔸 تیپ نخست شخص یا اشخاصی هستند که امکان پیشبینی داشته و انجام دادهاند، اما با مواجهه سرد یا سخت دولت و دولتِجامعهشناسی (آکادمی رسمی جامعهشناسی) روبرو شده است. بهترین مثال برای این تیپ ماجرای پیشبینی نتایج انتخابات ۱۳۹۶ توسط ایسپا است.
🔸تیپ دوم شامل عدم امکان متقاعد کردن جامعه و جامعهعلمی است. یعنی زبان پیشبینی با زبان مسلط آکادمی در تفاوت یا تعارض است. به هر ترتیب ابزاری برای انتقال پیام پیشبینی وجود ندارد.
🔸تیپ سوم شامل کسانی است که شاید به انحایی پیشبینی داشتهاند اما توانایی در بیان استدلال که چگونه پیشبینی کردهاند را ندارند. معمولا در این دسته، هرچند پیشبینی وجود دارد، اما از مکانیسمهای جامعهشناختی، استفاده نمیشود و صدفه و تصادف محتمل است.
@MohammadAghasi8
#آینده #آیندهپژوهی #پیش_بینی #جامعهشناسی_ایرانی #سندرم_کاساندرا
@akhalaji
Forwarded from در جستوجوی حقیقت | حسین حقپناه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هوش_مصنوعی به #گروه_مرجع نسل جدید تبدیل شده و دانشآموزها از تکالیف ریاضی تا کنجکاویهای جنسی و مشکلات خانوادگیشان را با چتباتها در میان میگذارند.
بازیهای #متاورسی جای خودشان را در ذائقه گیمرها باز کردهاند و بچهها با ساخت و فروش آواتارهای مجازی و پوستههای شخصیشده #ارز_دیجیتال به دست میآورند.
شرق و غرب عالم هم بر سر 5G و تیکتاک و تلگرام رسماً دست به یقهشدهاند و از گروگانگیری و دادگاه و حذف فیزیکی هم باکی ندارند.
این وسط ما کجاییم؟ برای تربیت نوجوان دیجیتال و خلق اقتدار در #آینده برنامهریزی میکنیم یا هنوز دعواهای #گذشته دربارهی فیلترینگ و پیامرسان و صیانت و... ما را به خودمان مشغول داشته؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM