Forwarded from 🌍📚 باشگاه علوم انسانی 📚🌎
نقدی بر چپ ایران
✍️ #مجید_توکلی
1⃣ بخش نخست
شوراگرایی، توزیعگرایی، اقلیتگرایی و ترجمهگرایی؛ مشکلاتِ اصلی چپ در ایران است. مشکلاتی که تصویری غیردموکراتیک و غیرملی از نیروهای چپ در ایران ارائه داده است. چپِ ایرانی در بحران است و چپِ شورایی با استفاده از گفتمان چپ فرهنگی، سایر گرایشها را مرعوب کرده و درخدمت درآورده است.
الف) شوراگرایی و کشورِ شوراها بهجای دموکراسی:
نیروهای چپ هنوز از ایدهی شکستخوردهی ادارهی شورایی عبور نکردهاند و معتقدند که کشورِ شوراها (شوروی) بر دموکراسیهای موجود برتری دارد. ایدهی ادارهی شورایی و سندیکاهای درونگرای صنفی با قواعدِ مخالفتِ مُجاز میتواند سازگار شود.
بنابراین از سرکوبِ تمامیتخواهانه در امان مانده و تنها برنامهی سیاسیِ چپ شده است. برنامهی اداره شورایی یا سیاستِ مردمی با نادیدهگیریِ فاجعهی کشورِ شوراهای واقعاً-موجود و اختلال در فهمِ تاریخیِ سوسیالها؛ ادارهی شورایی (جمهوریِ خلق) را امکانِ تأسیسِ کشورِ شوراها میداند.
اینچنین، سوسیالهای دموکرات مرعوب و درخدمتِ ایدهی پایانتاریخیِ کمونیسم شدهاند و اختلال در فهمِ تاریخی به ناتوانی از اندیشیدن و استقلال کشیده شد تا با ستیز با نولیبرالیسم، ستیز با مدرنیسم، ستیز با ملیگرایی و ستیز با اکثریت؛ از جریانهای دیگر یارکشی و اتحاد جدیدی ایجاد کند.
ب) توزیعگرایی و مبارزه با نولیبرالیسم:
چپِ ایرانی برنامهای برای تولید ثروت ندارد و تمام تمرکزش را بر توزیعِ ثروت قرار داده و با توجه به محدودیتهای ثروتِ ملی به سوی ثروتِ جهانی رفته و تمرکزشان برای تحققِ عدالت بر توزیعِ ثروت جهانی و مبارزه با (ناموجودِ) نولیبرالیسم است.
آنها همچون پدران فکریِ جهانیشان متوجه نیستند که مصادره و توزیعِ همهی ثروتهای موجود پس از مدتِ کوتاهی به بنبست و ویرانی میرسد. آنها حتی به برنامههای عدالت در موضوعهای مختلف نیاندیشدهاند و برای اجرای هیچ یک از برنامههای عدالت در اینسالها توضیحی ندادهاند.
بنابراین این جنگجویان عدالت اجتماعی بهجای پرداختن به جزئیاتِ امکانپذیریهای ۱.مالکیت عمومی، ۲.توزیعِ برابر داراییهای عمومی، ۳.سهیمشدن مردم (کارگران) در مالکیت و سودِ تولیدات و خدمات، ۴.مالیات سنگین بیننسلی، ۵.مالیات بر کل دارایی، ۶.کاهش ساعت کار، ۷.افزایش حداقل دستمزد، خدمات درمانیِ حمایتی، ۹.خدمات بهداشتیِ ارزان، ۱۰.خدماتِ باکیفیتِ برابر و ارزانِ آموزشی و ۱۱.تأمین اجتماعیِ فراگیر و توانمندساز از گروههای آسیبپذیر؛ به یکسانانگاری محدودیتهای عدالت و رفاه در تمام کشورها (بسته و آزاد) میپردازند و با آسیابِ بادی نولیبرالیسم میجنگند.
پ) اقلیتگرایی و پیامدهای ملیستیزانهی چپِ فرهنگی:
دو ایدهی ستیزهجویانهی؛ بیشتربودنِ اقلیت از اکثریت و کنسل-کالچر از چپ فرهنگی برخاست.
ایده کنسل-کالچر قبل از آنکه توسط چپ در ایران استفاده شود، در یک برنامهی دادخواهیِ پیشرو برای رسواسازی و شرمساری همکاری با قدرت استفاده شد.
و امکان بهرهگیری چپها از این برنامه ازبینرفت. درواقع چپها چون خودشان را از اهداف این برنامهی دادخواهیِ پیشرو (رسواسازی عادیسازانِ شر) میدیدند، به مقابله با آن برخاستند و ظرفیت بهرهگیری از آن را ازدستدادند. بنابراین فقط برنامهی سیاسیِ یارکشی از اقلیتها باقی ماند.
جبران تبعیضهای انباشته و تاریخی چون بهطور گسترده مورد توجه لیبرالها قرار داشت، استفاده از این شکاف نیاز به یک برنامهی سیاسی ستیزهجویانه داشت تا چپها بتوانند از آن استفاده کنند. بنابراین ایدهی اقلیتها از اکثریت بیشترند، با اقلیتسازیِ افراطی و سیاستهای هویت پیگیری شد.
اگر در همه موضوعها به اقلیتها هویت و سازمان داده شود و همه اقلیتها با هم پیوند بخورند، از هر اکثریتی بیشتر میشوند. گرچه گامهای اولیه این ایده مثبت و سازنده است، اما با توجه به اکثریتستیزیای که نیاز دارد، گاهی دموکراسیستیز است و اغلب در گروی جداییطلبیِ قومی میشود.
چپها با توجه به شکستهای پیدرپی در سیاستهای اقتصادی بهسوی ایدههای سیاستهای هویت (بهویژه جنسیت و قومیت) رفتهاند و با اقلیتسازیِ افراطی (تا جایی که هر سال یک جنسیت و قومیت جدید کشف میکنند) به یارکشی از این گروهها برای پیشبرد برنامهی سیاسی میپردازند.
چپها معتقدند که گروههای قومی، جنسی و دینی نباید با لیبرالها همپیمان شوند و با برجستهسازی برنامههای چپ فرهنگی درپیِ یارکشی و ستیزند. تسخیر نهادهای بینالمللی، همراهی رسانهها و دانشگاهها و وجود منابع مالی و حمایتهای اطلاعاتی کشورهای منطقه هم تقویتکننده و انگیزاننده است.
ادامه دارد
#سیاست
#چپ
#انتقادی
#اقتصاد
#فرهنگ
🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
شوراگرایی، توزیعگرایی، اقلیتگرایی و ترجمهگرایی؛ مشکلاتِ اصلی چپ در ایران است. مشکلاتی که تصویری غیردموکراتیک و غیرملی از نیروهای چپ در ایران ارائه داده است. چپِ ایرانی در بحران است و چپِ شورایی با استفاده از گفتمان چپ فرهنگی، سایر گرایشها را مرعوب کرده و درخدمت درآورده است.
الف) شوراگرایی و کشورِ شوراها بهجای دموکراسی:
نیروهای چپ هنوز از ایدهی شکستخوردهی ادارهی شورایی عبور نکردهاند و معتقدند که کشورِ شوراها (شوروی) بر دموکراسیهای موجود برتری دارد. ایدهی ادارهی شورایی و سندیکاهای درونگرای صنفی با قواعدِ مخالفتِ مُجاز میتواند سازگار شود.
بنابراین از سرکوبِ تمامیتخواهانه در امان مانده و تنها برنامهی سیاسیِ چپ شده است. برنامهی اداره شورایی یا سیاستِ مردمی با نادیدهگیریِ فاجعهی کشورِ شوراهای واقعاً-موجود و اختلال در فهمِ تاریخیِ سوسیالها؛ ادارهی شورایی (جمهوریِ خلق) را امکانِ تأسیسِ کشورِ شوراها میداند.
اینچنین، سوسیالهای دموکرات مرعوب و درخدمتِ ایدهی پایانتاریخیِ کمونیسم شدهاند و اختلال در فهمِ تاریخی به ناتوانی از اندیشیدن و استقلال کشیده شد تا با ستیز با نولیبرالیسم، ستیز با مدرنیسم، ستیز با ملیگرایی و ستیز با اکثریت؛ از جریانهای دیگر یارکشی و اتحاد جدیدی ایجاد کند.
ب) توزیعگرایی و مبارزه با نولیبرالیسم:
چپِ ایرانی برنامهای برای تولید ثروت ندارد و تمام تمرکزش را بر توزیعِ ثروت قرار داده و با توجه به محدودیتهای ثروتِ ملی به سوی ثروتِ جهانی رفته و تمرکزشان برای تحققِ عدالت بر توزیعِ ثروت جهانی و مبارزه با (ناموجودِ) نولیبرالیسم است.
آنها همچون پدران فکریِ جهانیشان متوجه نیستند که مصادره و توزیعِ همهی ثروتهای موجود پس از مدتِ کوتاهی به بنبست و ویرانی میرسد. آنها حتی به برنامههای عدالت در موضوعهای مختلف نیاندیشدهاند و برای اجرای هیچ یک از برنامههای عدالت در اینسالها توضیحی ندادهاند.
بنابراین این جنگجویان عدالت اجتماعی بهجای پرداختن به جزئیاتِ امکانپذیریهای ۱.مالکیت عمومی، ۲.توزیعِ برابر داراییهای عمومی، ۳.سهیمشدن مردم (کارگران) در مالکیت و سودِ تولیدات و خدمات، ۴.مالیات سنگین بیننسلی، ۵.مالیات بر کل دارایی، ۶.کاهش ساعت کار، ۷.افزایش حداقل دستمزد، خدمات درمانیِ حمایتی، ۹.خدمات بهداشتیِ ارزان، ۱۰.خدماتِ باکیفیتِ برابر و ارزانِ آموزشی و ۱۱.تأمین اجتماعیِ فراگیر و توانمندساز از گروههای آسیبپذیر؛ به یکسانانگاری محدودیتهای عدالت و رفاه در تمام کشورها (بسته و آزاد) میپردازند و با آسیابِ بادی نولیبرالیسم میجنگند.
پ) اقلیتگرایی و پیامدهای ملیستیزانهی چپِ فرهنگی:
دو ایدهی ستیزهجویانهی؛ بیشتربودنِ اقلیت از اکثریت و کنسل-کالچر از چپ فرهنگی برخاست.
ایده کنسل-کالچر قبل از آنکه توسط چپ در ایران استفاده شود، در یک برنامهی دادخواهیِ پیشرو برای رسواسازی و شرمساری همکاری با قدرت استفاده شد.
و امکان بهرهگیری چپها از این برنامه ازبینرفت. درواقع چپها چون خودشان را از اهداف این برنامهی دادخواهیِ پیشرو (رسواسازی عادیسازانِ شر) میدیدند، به مقابله با آن برخاستند و ظرفیت بهرهگیری از آن را ازدستدادند. بنابراین فقط برنامهی سیاسیِ یارکشی از اقلیتها باقی ماند.
جبران تبعیضهای انباشته و تاریخی چون بهطور گسترده مورد توجه لیبرالها قرار داشت، استفاده از این شکاف نیاز به یک برنامهی سیاسی ستیزهجویانه داشت تا چپها بتوانند از آن استفاده کنند. بنابراین ایدهی اقلیتها از اکثریت بیشترند، با اقلیتسازیِ افراطی و سیاستهای هویت پیگیری شد.
اگر در همه موضوعها به اقلیتها هویت و سازمان داده شود و همه اقلیتها با هم پیوند بخورند، از هر اکثریتی بیشتر میشوند. گرچه گامهای اولیه این ایده مثبت و سازنده است، اما با توجه به اکثریتستیزیای که نیاز دارد، گاهی دموکراسیستیز است و اغلب در گروی جداییطلبیِ قومی میشود.
چپها با توجه به شکستهای پیدرپی در سیاستهای اقتصادی بهسوی ایدههای سیاستهای هویت (بهویژه جنسیت و قومیت) رفتهاند و با اقلیتسازیِ افراطی (تا جایی که هر سال یک جنسیت و قومیت جدید کشف میکنند) به یارکشی از این گروهها برای پیشبرد برنامهی سیاسی میپردازند.
چپها معتقدند که گروههای قومی، جنسی و دینی نباید با لیبرالها همپیمان شوند و با برجستهسازی برنامههای چپ فرهنگی درپیِ یارکشی و ستیزند. تسخیر نهادهای بینالمللی، همراهی رسانهها و دانشگاهها و وجود منابع مالی و حمایتهای اطلاعاتی کشورهای منطقه هم تقویتکننده و انگیزاننده است.
ادامه دارد
#سیاست
#چپ
#انتقادی
#اقتصاد
#فرهنگ
🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from 🌍📚 باشگاه علوم انسانی 📚🌎
نقدی بر چپ ایران
✍️ #مجید_توکلی
2️⃣ بخش دوم و پایانی
آنها به ضرورتهای ایجاد دولتِ مدرن (دولتِ ملی) در ایرانِ امروز بیتوجهند و با کوچکشماری نقش حکومتِ تمامیتخواه در تبعیضها و نادیدهگیری مسائل منطقهای و اهمیتِ نمادهای ملی برای همبستگی و صلح؛ مانع از حلِ مسئلهی ایراناند. پیوندهای اسلامهراسیستیزی با هویتطلبی قومی
در دانشگاه و رسانه جریان اصلی به خاورمیانه که میرسد، حمایت از سلفیهای جهادی و پیکارجویان شیعه میشود و فرهنگگرایانشان بهروشنی، اخوانی یا نوگرای دینی میشوند. گاهی بهسختی میتوان فهمید که حمایتهای دستگاههای اطلاعاتی همسایههاست یا بقایای امریکاستیزی (غربستیزی).
ت) ترجمهگرایی و گمکردنِ مسئلهی ایران:
دانشگاه و رسانه، خانهی چپها شده است. اما مسئلههای دانشگاه و رسانه نسبتی با مشکلات کشورهایی مانند ایران ندارد. اما چون پیشروبودن برای آنها اهمیت و اولویت دارد، انبوهی از مسائل دیگران و راهکارهای مشکلات آنها را ترجمه میکنند.
ایران برای آنها دردسرساز است. چون آنچه در متنهای آشفتهی کتابهای ترجمهشدهشان یا گفتگوهای سردرگم کافهنشینیشان هست، نسبتی با فریادها و دردهایی مردم ندارد. مسائل دیگران و راهکارهایشان برای ایران "نامسئله" است. بنابراین مردم اگر آنها را هم جدی بگیرند، مسخره میکنند.
سالهاست که آنها با تمرکز بر تغییر ذهن و باورِ مردم (کسانی که بیرون از قدرتند) میخواهند، گذشته، فرهنگ و داشتههای مردم را براندازند، سپس به جدال همهی دموکراسیها بروند و هر جریان و گروهِ رقیبی را که درپیِ دموکراسی است، براندازی کنند و شاید درنهایت به جدال با استبداد برسند.
امیدوارم فضا تغییر کند.
چپِ ایرانی باید بتواند با توجه به مسئلهی ایران، مسائل و راهکارهای متفکرانش را بازبینی و بازاندیشی کند و از مفهومها و بیان بومیِ استفاده کند. از تعارض و دوگانگی پرهیز کند و با تأکید بر مسئولیت شخصی در دوران تمامیتخواهی، تمرکزش را بر تغییر سیاسی بگذارد.
بیعدالتیها و تبعیضهای انباشته و تاریخی در ایران نیاز به برنامههای عدالت دارد که در یک ساختار پاسخگو هر دولتی باید برنامههای کارآمد و پایداری برای آن ارائه کند. اما همهی اینها مستلزم گذار به دموکراسی با تمرکز بر مسئلهی ایران و توجه به خواستهها و داشتههای ایرانیان است.
چپهای دموکراسیخواهِ ملی در ایران همیشه بودهاند. اما بهعللی صدایشان شنیده نمیشود. ایراندوستی، آزادیخواهی، فهمِ روزآمد از مسائل جهانی، تمرکز بر مسئلهی ایران، پذیرشِ اشتباهات گذشته (برای پیشگیری از خطای آیندگان) و پیگیری راهحلِ سیاسی برای مسائل، از ویژگیهای آنهاست.
#سیاست
#چپ
#انتقادی
#اقتصاد
#فرهنگ
🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
آنها به ضرورتهای ایجاد دولتِ مدرن (دولتِ ملی) در ایرانِ امروز بیتوجهند و با کوچکشماری نقش حکومتِ تمامیتخواه در تبعیضها و نادیدهگیری مسائل منطقهای و اهمیتِ نمادهای ملی برای همبستگی و صلح؛ مانع از حلِ مسئلهی ایراناند. پیوندهای اسلامهراسیستیزی با هویتطلبی قومی
در دانشگاه و رسانه جریان اصلی به خاورمیانه که میرسد، حمایت از سلفیهای جهادی و پیکارجویان شیعه میشود و فرهنگگرایانشان بهروشنی، اخوانی یا نوگرای دینی میشوند. گاهی بهسختی میتوان فهمید که حمایتهای دستگاههای اطلاعاتی همسایههاست یا بقایای امریکاستیزی (غربستیزی).
ت) ترجمهگرایی و گمکردنِ مسئلهی ایران:
دانشگاه و رسانه، خانهی چپها شده است. اما مسئلههای دانشگاه و رسانه نسبتی با مشکلات کشورهایی مانند ایران ندارد. اما چون پیشروبودن برای آنها اهمیت و اولویت دارد، انبوهی از مسائل دیگران و راهکارهای مشکلات آنها را ترجمه میکنند.
ایران برای آنها دردسرساز است. چون آنچه در متنهای آشفتهی کتابهای ترجمهشدهشان یا گفتگوهای سردرگم کافهنشینیشان هست، نسبتی با فریادها و دردهایی مردم ندارد. مسائل دیگران و راهکارهایشان برای ایران "نامسئله" است. بنابراین مردم اگر آنها را هم جدی بگیرند، مسخره میکنند.
سالهاست که آنها با تمرکز بر تغییر ذهن و باورِ مردم (کسانی که بیرون از قدرتند) میخواهند، گذشته، فرهنگ و داشتههای مردم را براندازند، سپس به جدال همهی دموکراسیها بروند و هر جریان و گروهِ رقیبی را که درپیِ دموکراسی است، براندازی کنند و شاید درنهایت به جدال با استبداد برسند.
امیدوارم فضا تغییر کند.
چپِ ایرانی باید بتواند با توجه به مسئلهی ایران، مسائل و راهکارهای متفکرانش را بازبینی و بازاندیشی کند و از مفهومها و بیان بومیِ استفاده کند. از تعارض و دوگانگی پرهیز کند و با تأکید بر مسئولیت شخصی در دوران تمامیتخواهی، تمرکزش را بر تغییر سیاسی بگذارد.
بیعدالتیها و تبعیضهای انباشته و تاریخی در ایران نیاز به برنامههای عدالت دارد که در یک ساختار پاسخگو هر دولتی باید برنامههای کارآمد و پایداری برای آن ارائه کند. اما همهی اینها مستلزم گذار به دموکراسی با تمرکز بر مسئلهی ایران و توجه به خواستهها و داشتههای ایرانیان است.
چپهای دموکراسیخواهِ ملی در ایران همیشه بودهاند. اما بهعللی صدایشان شنیده نمیشود. ایراندوستی، آزادیخواهی، فهمِ روزآمد از مسائل جهانی، تمرکز بر مسئلهی ایران، پذیرشِ اشتباهات گذشته (برای پیشگیری از خطای آیندگان) و پیگیری راهحلِ سیاسی برای مسائل، از ویژگیهای آنهاست.
#سیاست
#چپ
#انتقادی
#اقتصاد
#فرهنگ
🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM