Forwarded from عرصههای ارتباطی
🔸اختلاط نقشِ روزنامهنگاری و روابطعمومی؛اقدام علیه افکارِعمومی
▫️#پژمان_موسوی
امروز ۲۷ اردیبهشت روز #ارتباطات و #روابط_عمومی است؛ درباره #روزنامهنگاری، روابط عمومی و نسبت متقابل این دو، تا کنون بسیار گفته و نوشته شده و صاحبنظران درباره اختلاط نقشِ فعالان روابط عمومی و #روزنامهنگاران هشدار دادهاند اما عجیب آن است که هر چه زمان میگذرد، مرزهای این دو کمرنگ و کمرنگتر میشود و عجیبتر آنکه عدد روزنامهنگارهایی که نقش فعالان حوزه روابط عمومی را بر عهده میگیرند، هر روز بیشتر از روزِ قبل از آن میشود. اما مگر چه تفاوتی در وظایفِ این دو شاخهی علوم ارتباطاتِ اجتماعی وجود دارد که اختلاط این دو نقش را خطرناک و آسیبزا میکند؟
روزنامهنگار نقش دیدهبانی را بر عهده دارد: دیدهبانی اقتصاد، جامعه، فرهنگ و سیاست؛دیدهبانیِ نهادها، سازمانها، ارگانها، آثار و تولیدات فرهنگی و هنری و... روابط عمومی اما در تمامی این حوزهها نقش گزارشگری و توجیهکنندگی را بر عهده دارد؛ نقشی که البته ممکن است مورد قبول و خواست فعالان روابط عمومی در ایران نباشد اما به هر حال این نقش به آنها تحمیل شده است و آنها در حال انجامِ وظیفه در این نقش بوده و هستند. همین تضادِ نقش هم هست که این اختلاطِ نقش را آسیبزا میکند. با دو مثال تلاش میکنم موضوع را ملموس کنم.
سازمانی را در نظر بگیرید که خطا، فساد، حادثه یا رویدادی در آن روی میدهد؛ روزنامهنگاران در چنین موقعیتی میکوشند با ایفای نقش دیدهبانی مردم، آن رویداد را بررسی بیطرفانه کرده و گزارشی جامع و کامل از ابعاد مختلف آن تهیه نمایند. در مسیر این بررسی، روزنامهنگاران بدون توجه به خوشآمدِ مدیران آن سازمان، تنها از واقعیت جانبداری میکنند و تلاش میکنند تنها خدمتگزارِ #حقیقت و خدمتگزار #آزادی باشند. اگر هم در مسیر این بررسی، کاستی، خطا یا سوء استفادهای را مشاهده کردند، وظیفه دارند آن را گزارش کرده و افکار عمومی را در جریانِ اصل ماجرا قرار دهند. روابط عمومی اما چه؟کارمندان، کارشناسان یا مدیران روابط عمومی در همین سازمان، بعد از انتشار زمزمههایی از خطا یا سوء استفاده در سطح رسانهها، ابتدا کل ماجرا را تکذیب کرده و به دنبالِ راهی برای سرپوش گذاشتن بر واقعیت میگردند. کمی که ماجرا جدیتر شد، تلاش میکنند اطلاعاتی ناقص، مبهم و چندلایه را از آن واقعه منتشر نمایند تا افکار عمومی را از اصل رویداد منحرف نمایند. در نهایت هم با بالا گرفتنِ موضوع، میکوشند با تهدید و تطمیع، روزنامهنگاران را از کشف حقیقت منحرف کرده و در نهایت بیانیهای کمخاصیت از ابعاد آن اتفاق را منتشر کرده و ماجرا را تمام کنند.
و مثالی دیگر؛ فیلمی را تصور کنید که مراحل پیش تولید آن آغاز شده است؛ از همان ابتدا روابط عمومی آن فیلم، با ارتباط برقرار کردن با خبرنگاران حوزه، تلاش میکنند آنطور که خود میخواهند افکار عمومی را در جریان آغازِ تولید اثر سینماییِ خود قرار دهند. در ادامهی مسیر، اخبار و اطلاعاتی قطرهچکانی منتشر شده و در نهایت با اکران فیلم، اوج تلاش تیم روابط عمومی آغاز میشود. نشست خبری فیلم برگزار، گفتگوهایی برای کارگردان، تهیه کننده و سایر عوامل هماهنگ و یادداشتهایی در همراهی با این اثر سینمایی از اهل فن منتشر میشود. یک روزنامهنگار مستقلِ حوزه #سینما اما از همان ابتدا با نگاهی حرفهای و انتقادی، به بررسی و تحلیل این اثر از جنبههای مختلف پرداخته و ضعف و قوتهای آن را برای مخاطب بازگو مینماید. اگر فیلم ضعیف یا غیرقابل قبول هم بود، روزنامهنگار میکوشد نقدی بیرحمانه بر آن نوشته و جنبههای مختلفِ آن اثرِ سینمایی را برای افکار عمومی مطرح نماید. یک روزنامهنگاری حرفهای هیچگاه یک فیلم ضعیف را تبلیغ نکرده و با آبروی حرفهایی خود بازی نمیکند.
حال تصور کنید، روزنامهنگاری، روابط عمومی شود و روزنامهنگار بهجای ایفای نقش دیدهبانی، توجیهکننده رویدادها و فرآیندها شود؛ واقعا چه خواهد شد؟ آنقدر این اتفاق و ابعادش برای جامعه و مردم فاجعهبار خواهد بود که قلم از بیانش ناتوان است. کمترین آسیب این تداخل نقش، دور شدن مردم از واقعیت و محروم کردن آنها از حق اطلاع و آگاهی است.
البته که روابط عمومی در جای خود و به شکلِ حرفهایاش، شغل و فنی است محترم و کارگزارانِ روابط عمومی هم اگر امکانش را داشته باشند، تلاش میکنند تا به ایفای نقش حرفهای خود بپردازند اما سخن اینجا، تداخل و تضادِ دو شغل و حرفهای است که به هیچ روی آبِشان با هم در یک جوی نمیرود و هیچگاه نخواهند توانست با هم آشتی کنند. از همین رو هم هست که کمرنگ شدن مرزِ این دو حرفه و ایفای نقش متضادِ روابط عمومی و روزنامهنگاری به ویژه از سوی روزنامهنگاران، خطایی استراتژیک و بیشک اقدامی علیهِ افکار عمومی است.
▫️روزنامه شرق | ۲۷ اردیبهشت ۹۹
▫️#پژمان_موسوی
امروز ۲۷ اردیبهشت روز #ارتباطات و #روابط_عمومی است؛ درباره #روزنامهنگاری، روابط عمومی و نسبت متقابل این دو، تا کنون بسیار گفته و نوشته شده و صاحبنظران درباره اختلاط نقشِ فعالان روابط عمومی و #روزنامهنگاران هشدار دادهاند اما عجیب آن است که هر چه زمان میگذرد، مرزهای این دو کمرنگ و کمرنگتر میشود و عجیبتر آنکه عدد روزنامهنگارهایی که نقش فعالان حوزه روابط عمومی را بر عهده میگیرند، هر روز بیشتر از روزِ قبل از آن میشود. اما مگر چه تفاوتی در وظایفِ این دو شاخهی علوم ارتباطاتِ اجتماعی وجود دارد که اختلاط این دو نقش را خطرناک و آسیبزا میکند؟
روزنامهنگار نقش دیدهبانی را بر عهده دارد: دیدهبانی اقتصاد، جامعه، فرهنگ و سیاست؛دیدهبانیِ نهادها، سازمانها، ارگانها، آثار و تولیدات فرهنگی و هنری و... روابط عمومی اما در تمامی این حوزهها نقش گزارشگری و توجیهکنندگی را بر عهده دارد؛ نقشی که البته ممکن است مورد قبول و خواست فعالان روابط عمومی در ایران نباشد اما به هر حال این نقش به آنها تحمیل شده است و آنها در حال انجامِ وظیفه در این نقش بوده و هستند. همین تضادِ نقش هم هست که این اختلاطِ نقش را آسیبزا میکند. با دو مثال تلاش میکنم موضوع را ملموس کنم.
سازمانی را در نظر بگیرید که خطا، فساد، حادثه یا رویدادی در آن روی میدهد؛ روزنامهنگاران در چنین موقعیتی میکوشند با ایفای نقش دیدهبانی مردم، آن رویداد را بررسی بیطرفانه کرده و گزارشی جامع و کامل از ابعاد مختلف آن تهیه نمایند. در مسیر این بررسی، روزنامهنگاران بدون توجه به خوشآمدِ مدیران آن سازمان، تنها از واقعیت جانبداری میکنند و تلاش میکنند تنها خدمتگزارِ #حقیقت و خدمتگزار #آزادی باشند. اگر هم در مسیر این بررسی، کاستی، خطا یا سوء استفادهای را مشاهده کردند، وظیفه دارند آن را گزارش کرده و افکار عمومی را در جریانِ اصل ماجرا قرار دهند. روابط عمومی اما چه؟کارمندان، کارشناسان یا مدیران روابط عمومی در همین سازمان، بعد از انتشار زمزمههایی از خطا یا سوء استفاده در سطح رسانهها، ابتدا کل ماجرا را تکذیب کرده و به دنبالِ راهی برای سرپوش گذاشتن بر واقعیت میگردند. کمی که ماجرا جدیتر شد، تلاش میکنند اطلاعاتی ناقص، مبهم و چندلایه را از آن واقعه منتشر نمایند تا افکار عمومی را از اصل رویداد منحرف نمایند. در نهایت هم با بالا گرفتنِ موضوع، میکوشند با تهدید و تطمیع، روزنامهنگاران را از کشف حقیقت منحرف کرده و در نهایت بیانیهای کمخاصیت از ابعاد آن اتفاق را منتشر کرده و ماجرا را تمام کنند.
و مثالی دیگر؛ فیلمی را تصور کنید که مراحل پیش تولید آن آغاز شده است؛ از همان ابتدا روابط عمومی آن فیلم، با ارتباط برقرار کردن با خبرنگاران حوزه، تلاش میکنند آنطور که خود میخواهند افکار عمومی را در جریان آغازِ تولید اثر سینماییِ خود قرار دهند. در ادامهی مسیر، اخبار و اطلاعاتی قطرهچکانی منتشر شده و در نهایت با اکران فیلم، اوج تلاش تیم روابط عمومی آغاز میشود. نشست خبری فیلم برگزار، گفتگوهایی برای کارگردان، تهیه کننده و سایر عوامل هماهنگ و یادداشتهایی در همراهی با این اثر سینمایی از اهل فن منتشر میشود. یک روزنامهنگار مستقلِ حوزه #سینما اما از همان ابتدا با نگاهی حرفهای و انتقادی، به بررسی و تحلیل این اثر از جنبههای مختلف پرداخته و ضعف و قوتهای آن را برای مخاطب بازگو مینماید. اگر فیلم ضعیف یا غیرقابل قبول هم بود، روزنامهنگار میکوشد نقدی بیرحمانه بر آن نوشته و جنبههای مختلفِ آن اثرِ سینمایی را برای افکار عمومی مطرح نماید. یک روزنامهنگاری حرفهای هیچگاه یک فیلم ضعیف را تبلیغ نکرده و با آبروی حرفهایی خود بازی نمیکند.
حال تصور کنید، روزنامهنگاری، روابط عمومی شود و روزنامهنگار بهجای ایفای نقش دیدهبانی، توجیهکننده رویدادها و فرآیندها شود؛ واقعا چه خواهد شد؟ آنقدر این اتفاق و ابعادش برای جامعه و مردم فاجعهبار خواهد بود که قلم از بیانش ناتوان است. کمترین آسیب این تداخل نقش، دور شدن مردم از واقعیت و محروم کردن آنها از حق اطلاع و آگاهی است.
البته که روابط عمومی در جای خود و به شکلِ حرفهایاش، شغل و فنی است محترم و کارگزارانِ روابط عمومی هم اگر امکانش را داشته باشند، تلاش میکنند تا به ایفای نقش حرفهای خود بپردازند اما سخن اینجا، تداخل و تضادِ دو شغل و حرفهای است که به هیچ روی آبِشان با هم در یک جوی نمیرود و هیچگاه نخواهند توانست با هم آشتی کنند. از همین رو هم هست که کمرنگ شدن مرزِ این دو حرفه و ایفای نقش متضادِ روابط عمومی و روزنامهنگاری به ویژه از سوی روزنامهنگاران، خطایی استراتژیک و بیشک اقدامی علیهِ افکار عمومی است.
▫️روزنامه شرق | ۲۷ اردیبهشت ۹۹
Forwarded from عرصههای ارتباطی
🔸روزنامه ارزانتر از روزنامه باطله!
▫️#پژمان_موسوی
انگیزهی این یادداشت، گفتگویی است که بین من و چند تن از دوستانم در موقعیتهای مشابه با چند دکهدار محترم در موقعیتهای مختلف زمانی و مکانی صورت گرفت؛ گفتگویی که هم برای ما در جایگاه #روزنامهنگار هم برای آنها در جایگاه #دکهدار، نتیجهای جز حسرت و آه نداشت.
این گفتگوی کوتاه از این قرار بود:
ما: سلام. روزنامه باطله خدمتتون هست؟
دکهدار: الان ندارم ولی چرا روزنامههای امروز را نمیبری؟
ما: چطور مگه؟
دکهدار: هر جوری حساب کنی قیمت کاغذ یا روزنامه باطله الان از قیمت روزنامههای روز بالاتره!
ما: یعنی چی؟
دکهدار: شما الان چند تا روزنامه پر صفحه بخری میشه یک کیلو! این، از یک کیلو روزنامه باطله برات ارزونتر در میاد و زودتر هم کارت راه میافته!
ما: نه متشکرم...
این گفتگوی کوتاه جز حسرت و آهی که بر جای گذاشت، حاوی چند نکته از چند منظرِ متفاوت است؛ از نکات محیطزیستی و فرآیند تولید #کاغذ از طبیعت و تبدیل آن به آشغال که البته در جای خود بسیار هم مهم و قابل تامل است میگذرم و به سایر جنبههای این اتفاق میپردازم.
چندی پیش تصویری از پکهای باز نشدهی یکی از روزنامههای صبح تهران در فضای مجازی منتشر شد؛ فردی که معلوم نبود چه کسی بود، پکهای این روزنامه را به عنوان کاغذ باطله در سایت #دیوار عرضه کرده بود و آن را به قیمت کاغذ باطلهی روز میفروخت. این اقدام را در کنارِ صحبتهای دکهدار محترم بگذارید، فکر میکنید علتالعلل این زخم ناسور چیست؟ آیا جز این است که علتالعلل آن، نظام توزیع رانتی و بیحساب و کتاب کاغذِ سهمیهای، بیحرمتی به «کلمه» و البته بیتعهدی به حرفه روزنامهنگاری است؟ وقتی عدهای به صرف اینکه مجوزی را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کردهاند، میتوانند هم از چارچوبهای قانونی و هم از چارچوبهای رانتی، کاغذ سهمیهای دریافت کرده، روزنامهشان را چاپ کنند و پکهای روزنامه خود را بدون عرضه در دکههای مطبوعاتی، مستقیم یا با واسطه به عنوان #کاغذ_باطله با قیمتی بالاتر از قیمت تمام شده برای خودشان در بازار آزاد بفروشند، چرا به خوشان زحمت دهند و روزنامهای خواندنی را منتشر کرده و به امیدِ جذب مخاطب، کالایی مرغوب را به دست مخاطب برسانند؟ اینها خیلی آسان کاغذ را به قیمت دولتی از وزارت ارشاد دریافت میکنند، روزنامه خود را با هر کیفیتی که هست منتشر میکنند و بیدغدغه از #مخاطب و فروش و هزار مسئله دیگر، به اسم روزنامه باطله و کاغذ، نسخههای خود را میفروشند. فکر هم نکنید که این مسئله احیانا محدود به یک یا دو روزنامه است، نه! آنها که این موضوع را دریافتهاند، پس از گران شدن سرسامآور قیمت کاغذ در بازار آزاد، این نوع فروش را به عنوان رویه اصلی خود درآورده و اساسا قید #روزنامهنگاری_حرفهای و متعهد را زدهاند. اقدامی علیه روزنامهنگاری، علیه مردم و علیه هر آنچه نام #حقیقتطلبی و #آزادیخواهی دارد. فقط هم روزنامهها نیستند، بعضی از مجلات هم اخیرا چنین رویهای را اتخاذ کردهاند؛ تازه این، آن بخش از کاری است که بعد از انتشار به عنوان کاغذ باطله در بازار آزاد فروخته میشود؛ بعضیها هم هستند که از همان ابتدا بندهای کاغذ خود را به عنوان کاغذ نو میفروشند و اساسا زحمت چاپ و کپی و سیاهکردن صفحات را هم به خود نمیدهند. آدمی را تصور کنید که پکهای روزنامه را باز نشده، خریداری میکند، واقعا فکر میکنید چه تصوری درباره روزنامهنگاری مکتوب و روزنامهنگاری ایران خواهد داشت؟ آیا برای او که البته دیگر کم هم نیستند، روزنامهنگاری و مفاهیمی چون تعهد قلم،دیگر اعتبار و آبرویی خواهد داشت؟ آیا وقت آن نرسیده که ما #روزنامهنگاران، بر ضد اقدامکنندگان علیه اعتبار و آبروی حرفهمان، اقدامی هماهنگ و یکپارچه انجام دهیم؟ تا کی باید اجازه دهیم سوءاستفاده کنندگان، تنها برای کسب سود بیشتر، با اعتبار حرفه ما بازی کنند؟ آیا وقت آن نرسیده که جملگیمان از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت مطبوعاتی آن بخواهیم شیوهنامههای تخصیص کاغذ را تغییر دهد؟ اصلا ما هم هیچ، خود وزارت ارشاد نباید علیه اینان دست به اقدامی فوری و عاجل بزند و سهمیه کاغذ آنها را حذف کند؟ آیا نباید نظارتها دقیقتر و تخصیصها موشکافانهتر باشد؟
این را باور کنیم تا وقتی که روزنهای برای سوءاستفاده باشد، همواره هستند عدهای که از همان روزنه استفاده کرده و شرایط را به نفع خود و به ضرر جامعه تغییر میدهند، مهم بستنِ این روزنههاست، البته اگر اساسا ارادهای برای بستن این روزنهها باشد...
▫️روزنامه شرق | ۱۰ خرداد ۹۹
▫️#پژمان_موسوی
انگیزهی این یادداشت، گفتگویی است که بین من و چند تن از دوستانم در موقعیتهای مشابه با چند دکهدار محترم در موقعیتهای مختلف زمانی و مکانی صورت گرفت؛ گفتگویی که هم برای ما در جایگاه #روزنامهنگار هم برای آنها در جایگاه #دکهدار، نتیجهای جز حسرت و آه نداشت.
این گفتگوی کوتاه از این قرار بود:
ما: سلام. روزنامه باطله خدمتتون هست؟
دکهدار: الان ندارم ولی چرا روزنامههای امروز را نمیبری؟
ما: چطور مگه؟
دکهدار: هر جوری حساب کنی قیمت کاغذ یا روزنامه باطله الان از قیمت روزنامههای روز بالاتره!
ما: یعنی چی؟
دکهدار: شما الان چند تا روزنامه پر صفحه بخری میشه یک کیلو! این، از یک کیلو روزنامه باطله برات ارزونتر در میاد و زودتر هم کارت راه میافته!
ما: نه متشکرم...
این گفتگوی کوتاه جز حسرت و آهی که بر جای گذاشت، حاوی چند نکته از چند منظرِ متفاوت است؛ از نکات محیطزیستی و فرآیند تولید #کاغذ از طبیعت و تبدیل آن به آشغال که البته در جای خود بسیار هم مهم و قابل تامل است میگذرم و به سایر جنبههای این اتفاق میپردازم.
چندی پیش تصویری از پکهای باز نشدهی یکی از روزنامههای صبح تهران در فضای مجازی منتشر شد؛ فردی که معلوم نبود چه کسی بود، پکهای این روزنامه را به عنوان کاغذ باطله در سایت #دیوار عرضه کرده بود و آن را به قیمت کاغذ باطلهی روز میفروخت. این اقدام را در کنارِ صحبتهای دکهدار محترم بگذارید، فکر میکنید علتالعلل این زخم ناسور چیست؟ آیا جز این است که علتالعلل آن، نظام توزیع رانتی و بیحساب و کتاب کاغذِ سهمیهای، بیحرمتی به «کلمه» و البته بیتعهدی به حرفه روزنامهنگاری است؟ وقتی عدهای به صرف اینکه مجوزی را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کردهاند، میتوانند هم از چارچوبهای قانونی و هم از چارچوبهای رانتی، کاغذ سهمیهای دریافت کرده، روزنامهشان را چاپ کنند و پکهای روزنامه خود را بدون عرضه در دکههای مطبوعاتی، مستقیم یا با واسطه به عنوان #کاغذ_باطله با قیمتی بالاتر از قیمت تمام شده برای خودشان در بازار آزاد بفروشند، چرا به خوشان زحمت دهند و روزنامهای خواندنی را منتشر کرده و به امیدِ جذب مخاطب، کالایی مرغوب را به دست مخاطب برسانند؟ اینها خیلی آسان کاغذ را به قیمت دولتی از وزارت ارشاد دریافت میکنند، روزنامه خود را با هر کیفیتی که هست منتشر میکنند و بیدغدغه از #مخاطب و فروش و هزار مسئله دیگر، به اسم روزنامه باطله و کاغذ، نسخههای خود را میفروشند. فکر هم نکنید که این مسئله احیانا محدود به یک یا دو روزنامه است، نه! آنها که این موضوع را دریافتهاند، پس از گران شدن سرسامآور قیمت کاغذ در بازار آزاد، این نوع فروش را به عنوان رویه اصلی خود درآورده و اساسا قید #روزنامهنگاری_حرفهای و متعهد را زدهاند. اقدامی علیه روزنامهنگاری، علیه مردم و علیه هر آنچه نام #حقیقتطلبی و #آزادیخواهی دارد. فقط هم روزنامهها نیستند، بعضی از مجلات هم اخیرا چنین رویهای را اتخاذ کردهاند؛ تازه این، آن بخش از کاری است که بعد از انتشار به عنوان کاغذ باطله در بازار آزاد فروخته میشود؛ بعضیها هم هستند که از همان ابتدا بندهای کاغذ خود را به عنوان کاغذ نو میفروشند و اساسا زحمت چاپ و کپی و سیاهکردن صفحات را هم به خود نمیدهند. آدمی را تصور کنید که پکهای روزنامه را باز نشده، خریداری میکند، واقعا فکر میکنید چه تصوری درباره روزنامهنگاری مکتوب و روزنامهنگاری ایران خواهد داشت؟ آیا برای او که البته دیگر کم هم نیستند، روزنامهنگاری و مفاهیمی چون تعهد قلم،دیگر اعتبار و آبرویی خواهد داشت؟ آیا وقت آن نرسیده که ما #روزنامهنگاران، بر ضد اقدامکنندگان علیه اعتبار و آبروی حرفهمان، اقدامی هماهنگ و یکپارچه انجام دهیم؟ تا کی باید اجازه دهیم سوءاستفاده کنندگان، تنها برای کسب سود بیشتر، با اعتبار حرفه ما بازی کنند؟ آیا وقت آن نرسیده که جملگیمان از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت مطبوعاتی آن بخواهیم شیوهنامههای تخصیص کاغذ را تغییر دهد؟ اصلا ما هم هیچ، خود وزارت ارشاد نباید علیه اینان دست به اقدامی فوری و عاجل بزند و سهمیه کاغذ آنها را حذف کند؟ آیا نباید نظارتها دقیقتر و تخصیصها موشکافانهتر باشد؟
این را باور کنیم تا وقتی که روزنهای برای سوءاستفاده باشد، همواره هستند عدهای که از همان روزنه استفاده کرده و شرایط را به نفع خود و به ضرر جامعه تغییر میدهند، مهم بستنِ این روزنههاست، البته اگر اساسا ارادهای برای بستن این روزنهها باشد...
▫️روزنامه شرق | ۱۰ خرداد ۹۹
Forwarded from عرصههای ارتباطی
▫️غفلتی که ۶۴ ساله شد
🔸درباره آموزش روزنامهنگاری حرفهای در ایران
#پژمان_موسوی
امروز برای جامعه #روزنامهنگارانِ ایرانی یک سالروزِ مهم است؛ یک شروع، یک نقطه عطف. ۶۴ سال پیش در چنین روزی، نخستین دوره #آموزش_روزنامهنگاری حرفهای در ایران آغاز به کار کرد، در ساختمان قدیمی و خاطرهانگیز #روزنامه_اطلاعات در حوالی میدان توپخانهی تهران. برای شرکت در این دوره آموزشی که در آن برای تدریس از اساتید داخلی و خارجی استفاده میشد، شوقِ زیادی وجود داشت. تا پیش از آن، کوششهای پراکندهای برای برگزاری دورههای حرفهای و آکادمیکِ روزنامهنگاری از سوی موسسات بزرگ مطبوعاتی صورت گرفته بود اما ۲۴ خرداد ۱۳۳۵ نخستین بروزِ جدی و همهجانبه این کوششها بود و همین موضوع هم این دوره را به دورهای متفاوت برای روزنامهنگاران و علاقمندان به روزنامهنگاری تبدیل کرده بود. این دوره،دورههای مشابه و کوششهایی که برای حرفهای شدن و بهرهگیریِ روزنامهنگاری ایران از آموزشهای آکادمیکِ روزِ جهانی صورت میگرفت، در سالهای بعد به تشکیل #موسسه_عالی_مطبوعات و روابطعمومی و در نهایت دانشکده ارتباطات و روزنامهنگاری منجر شد و روزنامهنگاری معاصر ایران را وارد مرحلهی تازهای کرد.
امروز اما در بیست و چهارم خرداد ماه سال ۱۳۹۹، یعنی ۶۴ سال بعد از آن نقطه عطف، روزنامهنگاری ایران کجا ایستاده است؟ مرورِ تمامِ تجربیاتِ این ۶۴ سال، چه در سالهای پیش از انقلاب و چه در سالهای پس از آن، چه آموزههایی برای روزنامهنگاران ایران دارد؟ آیا امروز میتوانیم با قاطعیت از حرکتِ سپهر رسانهای ایران و #روزنامهنگاران_حرفهای آن بر مدارِ دانش روزِ جهانی در عرصه روزنامهنگاری سخن بگوییم؟ آیا اگر به تمام این سالها نگاه کنیم، میتوانیم به این جمعبندی برسیم که #روزنامهنگاری_ایران همواره مبتنی بر دانشِ روزِ #ارتباطات و روزنامهنگاری و عمل به استانداردهای آن حرکت کرده است؟ آیا میتوانیم به این پرسش یک پاسخِ درست بدهیم که چه میزان از روزنامهنگاری ایران بر اساس تجربه جلو میرود و چه میزان بر پایه ترکیبی از علم و تجربه؟ آیا واقعا روزنامهنگاران ایران از جدیدترین نظریات حوزه ارتباطات و روزنامهنگاری آگاهی دارند و مهمتر از آن به اصول آن عمل میکنند؟ آیا روزنامهنگارانِ ایرانی میدانند در دانشکدهها و موسسات تحقیقاتی و آموزشی روزنامهنگاری چه میگذرد و جدیدترین نظریاتِ این حوزه روی چه چیزهایی تاکید دارد؟ مهمتر از تمام اینها، آیا روزنامهنگاران ایرانی میدانند عمل به قواعدِ آکادمیک و رعایتِ استانداردهای حرفهای روزنامهنگاری چگونه میتواند آنها را در خدمتگزاری #حقیقت و خدمتگزاری #آزادی و در یک کلام دفاع از منافع مردم و مخاطبان یاری رساند؟
این پرسشها و پرسشهایی از این دست، جملگی مسائل مهم و قابل اعتنایی هستند که به نظر میرسد خیلی وقت است فراموش شدهاند؛ انگار که روزنامهنگاران ایران در یک دورِ تندِ رقابت افتادهاند که تنها هدف، ربودن گوی سبقت و عمل بر پایه اصل #سرعت است؛آن هم مبتنی بر تجربه صرف. این نه یک ادعا که گزارهای قابل اثبات است که بسیاری از روزنامهنگاران ایران، اساسا پیوندهای معرفتی و آکادمیکِ خود را با مراکز آموزشی و حرفهای در دنیا قطع کردهاند و واقعا نمیدانند دانشِ روزِ روزنامهنگاری چه ویژگیها، کارکردها و آموزههایی برایشان دارد. بخشی از آنها حتی نمیدانند تحریریه فلان رسانه معتبر جهانی که بر پایه آموزههای نوین ارتباطات و روزنامهنگاری اداره میشود، چگونه تحریریهایست و کار در یک رسانه حرفهای از زمان انتخاب سوژه تا لحظهی انتشار، چه مسیری را طی میکند و مخاطب کجای این مسیر ایستاده است؟ (اینکه تاکید بر «ندانستن»دارم طبعا اشارهام عدم آگاهی از مجاری دانشگاهی و آکادمیک است وگرنه که اطلاعات ویکیپدیایی را که همگان دارند و اساسا دردی را در این موضوع از ما دوا نمیکند.)
راه چاره اما چیست؟ چگونه میتوان هم مسلح به دانشِ روزِ روزنامهنگاری شد و هم همچنان برای مردم نوشت و مدافع منافعِ مردم بود؟ به نظر میرسد سرراستترین پاسخ،تعهد حرفهای شخصی و تعهد حرفهای رسانههای معتبر، رسمی و مهم ایران به بهرهگیری از دانشِ روزِ آکادمیک و چگونگی پیوندِ آن با روزنامهنگاری معاصر است .اولی حتی از دومی هم مهمتر است چرا که اگر ما به عنوانِ روزنامهنگار، خودمان را به دانش روزِ جهانی مجهز کنیم و خود را ملزم به رعایتِ قواعد آن نماییم، رسانههای ما هم متاثر از این تعهد، به این سمت گام بر خواهند داشت.طبیعی هم هست که این دانشِ روز که این همه مورد تاکید است، چیزی نیست جز راههایی برای ایفای نقش درستتر، حرفهایتر و متعهدانهتر به مخاطب.
🔸درباره آموزش روزنامهنگاری حرفهای در ایران
#پژمان_موسوی
امروز برای جامعه #روزنامهنگارانِ ایرانی یک سالروزِ مهم است؛ یک شروع، یک نقطه عطف. ۶۴ سال پیش در چنین روزی، نخستین دوره #آموزش_روزنامهنگاری حرفهای در ایران آغاز به کار کرد، در ساختمان قدیمی و خاطرهانگیز #روزنامه_اطلاعات در حوالی میدان توپخانهی تهران. برای شرکت در این دوره آموزشی که در آن برای تدریس از اساتید داخلی و خارجی استفاده میشد، شوقِ زیادی وجود داشت. تا پیش از آن، کوششهای پراکندهای برای برگزاری دورههای حرفهای و آکادمیکِ روزنامهنگاری از سوی موسسات بزرگ مطبوعاتی صورت گرفته بود اما ۲۴ خرداد ۱۳۳۵ نخستین بروزِ جدی و همهجانبه این کوششها بود و همین موضوع هم این دوره را به دورهای متفاوت برای روزنامهنگاران و علاقمندان به روزنامهنگاری تبدیل کرده بود. این دوره،دورههای مشابه و کوششهایی که برای حرفهای شدن و بهرهگیریِ روزنامهنگاری ایران از آموزشهای آکادمیکِ روزِ جهانی صورت میگرفت، در سالهای بعد به تشکیل #موسسه_عالی_مطبوعات و روابطعمومی و در نهایت دانشکده ارتباطات و روزنامهنگاری منجر شد و روزنامهنگاری معاصر ایران را وارد مرحلهی تازهای کرد.
امروز اما در بیست و چهارم خرداد ماه سال ۱۳۹۹، یعنی ۶۴ سال بعد از آن نقطه عطف، روزنامهنگاری ایران کجا ایستاده است؟ مرورِ تمامِ تجربیاتِ این ۶۴ سال، چه در سالهای پیش از انقلاب و چه در سالهای پس از آن، چه آموزههایی برای روزنامهنگاران ایران دارد؟ آیا امروز میتوانیم با قاطعیت از حرکتِ سپهر رسانهای ایران و #روزنامهنگاران_حرفهای آن بر مدارِ دانش روزِ جهانی در عرصه روزنامهنگاری سخن بگوییم؟ آیا اگر به تمام این سالها نگاه کنیم، میتوانیم به این جمعبندی برسیم که #روزنامهنگاری_ایران همواره مبتنی بر دانشِ روزِ #ارتباطات و روزنامهنگاری و عمل به استانداردهای آن حرکت کرده است؟ آیا میتوانیم به این پرسش یک پاسخِ درست بدهیم که چه میزان از روزنامهنگاری ایران بر اساس تجربه جلو میرود و چه میزان بر پایه ترکیبی از علم و تجربه؟ آیا واقعا روزنامهنگاران ایران از جدیدترین نظریات حوزه ارتباطات و روزنامهنگاری آگاهی دارند و مهمتر از آن به اصول آن عمل میکنند؟ آیا روزنامهنگارانِ ایرانی میدانند در دانشکدهها و موسسات تحقیقاتی و آموزشی روزنامهنگاری چه میگذرد و جدیدترین نظریاتِ این حوزه روی چه چیزهایی تاکید دارد؟ مهمتر از تمام اینها، آیا روزنامهنگاران ایرانی میدانند عمل به قواعدِ آکادمیک و رعایتِ استانداردهای حرفهای روزنامهنگاری چگونه میتواند آنها را در خدمتگزاری #حقیقت و خدمتگزاری #آزادی و در یک کلام دفاع از منافع مردم و مخاطبان یاری رساند؟
این پرسشها و پرسشهایی از این دست، جملگی مسائل مهم و قابل اعتنایی هستند که به نظر میرسد خیلی وقت است فراموش شدهاند؛ انگار که روزنامهنگاران ایران در یک دورِ تندِ رقابت افتادهاند که تنها هدف، ربودن گوی سبقت و عمل بر پایه اصل #سرعت است؛آن هم مبتنی بر تجربه صرف. این نه یک ادعا که گزارهای قابل اثبات است که بسیاری از روزنامهنگاران ایران، اساسا پیوندهای معرفتی و آکادمیکِ خود را با مراکز آموزشی و حرفهای در دنیا قطع کردهاند و واقعا نمیدانند دانشِ روزِ روزنامهنگاری چه ویژگیها، کارکردها و آموزههایی برایشان دارد. بخشی از آنها حتی نمیدانند تحریریه فلان رسانه معتبر جهانی که بر پایه آموزههای نوین ارتباطات و روزنامهنگاری اداره میشود، چگونه تحریریهایست و کار در یک رسانه حرفهای از زمان انتخاب سوژه تا لحظهی انتشار، چه مسیری را طی میکند و مخاطب کجای این مسیر ایستاده است؟ (اینکه تاکید بر «ندانستن»دارم طبعا اشارهام عدم آگاهی از مجاری دانشگاهی و آکادمیک است وگرنه که اطلاعات ویکیپدیایی را که همگان دارند و اساسا دردی را در این موضوع از ما دوا نمیکند.)
راه چاره اما چیست؟ چگونه میتوان هم مسلح به دانشِ روزِ روزنامهنگاری شد و هم همچنان برای مردم نوشت و مدافع منافعِ مردم بود؟ به نظر میرسد سرراستترین پاسخ،تعهد حرفهای شخصی و تعهد حرفهای رسانههای معتبر، رسمی و مهم ایران به بهرهگیری از دانشِ روزِ آکادمیک و چگونگی پیوندِ آن با روزنامهنگاری معاصر است .اولی حتی از دومی هم مهمتر است چرا که اگر ما به عنوانِ روزنامهنگار، خودمان را به دانش روزِ جهانی مجهز کنیم و خود را ملزم به رعایتِ قواعد آن نماییم، رسانههای ما هم متاثر از این تعهد، به این سمت گام بر خواهند داشت.طبیعی هم هست که این دانشِ روز که این همه مورد تاکید است، چیزی نیست جز راههایی برای ایفای نقش درستتر، حرفهایتر و متعهدانهتر به مخاطب.
Forwarded from عرصههای ارتباطی
🔸روزنامهنگاری ایرانی یک مربع و یک کمیسیون
▫️#یونس_شکرخواه
میشود به فضای رسانهای در هر جای جهان از چند زاویه نگریست:
۱) وضعیت مقررات و قوانین حاکم بر فضای رسانهها؛
۲) وضعیت میثاقها و مقررات درون رسانهها؛
۳) وضعیت حرفهای دستاندرکاران درون رسانهها؛
۴) وضعیت نهادهای صنفی رسانهها.
فضای رسانهای چاپی ایران نیز از این چارچوب خارج نیست. میکوشم به اصلیترین مسائل مطرح در این ۴ عرصه بزرگ بهگونهای فهرستوار اشاره کنم. من طرح این مسائل را صرفا یک پیشدرآمد میدانم برای آنچه در پایان بهعنوان پیشنهاد ارائه خواهم داد.
▫️قوانین متعددی درباره #مطبوعات بهنگارش در آمده است. حقوقدانان میدانند که طی بیش از صد سال قانونگذاری چه مواردی در این زمینه تدوین شده است. راه دور نرویم؛ متن کامل قانونهای مطبوعات، لایحهها، طرحها، آییننامهها، تصویبنامهها و استفساریههای مهم از آغاز تا امروز و در کتاب ارزشمند #سیدفرید_قاسمی با عنوان «مجموعه قوانین مطبوعاتی ایران» وجود دارد. تکالیف #روزنامهنگاران و حقوق آنان از چه شرایطی برخوردار است؟ این مجموعه قوانین کافی و پاسخگوست؟ بهنظر میرسد در همان نگاه اول، تکلیفها بر حقها سنگینی میکند. در همین راستا باید پرسید چه کارهایی در این زمینه باید صورت گیرد؟
▫️میثاق هر رسانهای میتواند میثاق بانیان و مؤسسان آن باشد و در فضایی دموکراتیکتر، بانیان رسانه و بدنه تحریریه میتوانند بر پایه یک میثاق مشترک کار خود را آغاز کنند، اما رگه اصلی میثاقهای اکثر سازمانهای رسانهای ایران را عمدتا سازمانهای راهانداز آنها تعیین کردهاند و خواهند کرد؛ همشهری (شهرداری)، جامجم (صداوسیما)، ایران (دولت)، کیهان و اطلاعات (نظام)، شهروند (هلالاحمر) و... در بخش خصوصی نیز رگه اصلی هر میثاقی تابعی از میثاقهای استقلال مدیرانمسئول یا میزان دوری و نزدیکی آنان به کانونهای قدرت و ثروت است. چه مواردی در این زمینه باید بررسی و دگرگون شود؟
▫️وضعیت حرفهای درون رسانهها از چه قرار است؟ در نگاه اولیه میتوان گفت که سیاسیهای ستوننویس به درون تحریریهها آمدهاند. نسل جوان هم علیرغم کمتجربگی بر فضای تحریریهها غلبه یافتهاند. تجربه دارهای حرفهای تقریبا دیگر نقشی در تحریریهها ندارند و از تای اول صفحات اول نیز میتوان بهروشنی دریافت که شبهخبرها و خبرهای رسمی تا حد زیاد جای خبرهای روندی را گرفتهاند. دریغ از خبر و گزارش تولیدی و...! رقابت با رسانههای جدید هم بهکنار. سانسور چقدر فرارسانهای و چقدر درونرسانهای است؟ آنچه هنوز بهطرزی آشکار برقرار است، کماکان همان فرمان ایست روزنامهها به جهان است که سالی دوسه هفته نوروزها بهگوش میرسد. چه کارهایی در این زمینهها باید صورت گیرد؟
▫️چندین و چند نهاد صنفی از دیرباز در پهنه روزنامهنگاری ایران ظهور یافتهاند که بعضی شبیه باشگاه دوستان قدیمی شدهاند و حتی یکبار در یکی از فراگیرترین آنها در کمال تعجب، مدیرانمسئول روزنامهها بانی مجلس روزنامهنگاران شدند، بیتوجه به بدیهیترین اصل روزنامهنگاری که آنکه قدرت استخدام و اخراج دارد، روزنامهنگار نیست. همین حالا هم نهادهای صنفی با کمال تأسف حتی از سوی خود روزنامهنگاران هم تحت فشار قرار میگیرند. بافت و ساخت این نهادها هم مسئله مهمی برای روزنامهنگاری ایران است. کارکرد این نهادها چیست و از چه قراراست؛ لابیگر یا خلاق؟ مسئلهگرا یا رویدادزده؟
▫️من صرفا برای نمونه به چند مسئله در ۴ سطح فوق در روزنامهنگاری ایران اشاره کردم. این مسائل در صورت پژوهش دقیق تبدیل به یک فهرست بلند خواهد شد. شاید هیچگاه زمان برای تشکیل یک کمیسیون فراگیر برای آسیب شناسی عمیق و ارائه راهحل به روزنامهنگاری ایرانی، این همه ضرورت نداشته است. #روزنامهنگاری_ایرانی میتواند تصویر تمامقد خود را در آیینه یافتههای چنین کمیسیونی که حتما باید مرکب از حرفهایها و متخصصان بینرشتهای باشد، بهوضوح ببیند. وقت آن است که نهاد صنفی روزنامهنگاران آستین بالا زند و چنین کمیسیونی را تشکیل دهد. تشکیل چنین کمیسیونی، صرفا یک پیشنهاد نیست؛ ضرورتی تاریخی در برابر این حرفه است.
▫️#یونس_شکرخواه
میشود به فضای رسانهای در هر جای جهان از چند زاویه نگریست:
۱) وضعیت مقررات و قوانین حاکم بر فضای رسانهها؛
۲) وضعیت میثاقها و مقررات درون رسانهها؛
۳) وضعیت حرفهای دستاندرکاران درون رسانهها؛
۴) وضعیت نهادهای صنفی رسانهها.
فضای رسانهای چاپی ایران نیز از این چارچوب خارج نیست. میکوشم به اصلیترین مسائل مطرح در این ۴ عرصه بزرگ بهگونهای فهرستوار اشاره کنم. من طرح این مسائل را صرفا یک پیشدرآمد میدانم برای آنچه در پایان بهعنوان پیشنهاد ارائه خواهم داد.
▫️قوانین متعددی درباره #مطبوعات بهنگارش در آمده است. حقوقدانان میدانند که طی بیش از صد سال قانونگذاری چه مواردی در این زمینه تدوین شده است. راه دور نرویم؛ متن کامل قانونهای مطبوعات، لایحهها، طرحها، آییننامهها، تصویبنامهها و استفساریههای مهم از آغاز تا امروز و در کتاب ارزشمند #سیدفرید_قاسمی با عنوان «مجموعه قوانین مطبوعاتی ایران» وجود دارد. تکالیف #روزنامهنگاران و حقوق آنان از چه شرایطی برخوردار است؟ این مجموعه قوانین کافی و پاسخگوست؟ بهنظر میرسد در همان نگاه اول، تکلیفها بر حقها سنگینی میکند. در همین راستا باید پرسید چه کارهایی در این زمینه باید صورت گیرد؟
▫️میثاق هر رسانهای میتواند میثاق بانیان و مؤسسان آن باشد و در فضایی دموکراتیکتر، بانیان رسانه و بدنه تحریریه میتوانند بر پایه یک میثاق مشترک کار خود را آغاز کنند، اما رگه اصلی میثاقهای اکثر سازمانهای رسانهای ایران را عمدتا سازمانهای راهانداز آنها تعیین کردهاند و خواهند کرد؛ همشهری (شهرداری)، جامجم (صداوسیما)، ایران (دولت)، کیهان و اطلاعات (نظام)، شهروند (هلالاحمر) و... در بخش خصوصی نیز رگه اصلی هر میثاقی تابعی از میثاقهای استقلال مدیرانمسئول یا میزان دوری و نزدیکی آنان به کانونهای قدرت و ثروت است. چه مواردی در این زمینه باید بررسی و دگرگون شود؟
▫️وضعیت حرفهای درون رسانهها از چه قرار است؟ در نگاه اولیه میتوان گفت که سیاسیهای ستوننویس به درون تحریریهها آمدهاند. نسل جوان هم علیرغم کمتجربگی بر فضای تحریریهها غلبه یافتهاند. تجربه دارهای حرفهای تقریبا دیگر نقشی در تحریریهها ندارند و از تای اول صفحات اول نیز میتوان بهروشنی دریافت که شبهخبرها و خبرهای رسمی تا حد زیاد جای خبرهای روندی را گرفتهاند. دریغ از خبر و گزارش تولیدی و...! رقابت با رسانههای جدید هم بهکنار. سانسور چقدر فرارسانهای و چقدر درونرسانهای است؟ آنچه هنوز بهطرزی آشکار برقرار است، کماکان همان فرمان ایست روزنامهها به جهان است که سالی دوسه هفته نوروزها بهگوش میرسد. چه کارهایی در این زمینهها باید صورت گیرد؟
▫️چندین و چند نهاد صنفی از دیرباز در پهنه روزنامهنگاری ایران ظهور یافتهاند که بعضی شبیه باشگاه دوستان قدیمی شدهاند و حتی یکبار در یکی از فراگیرترین آنها در کمال تعجب، مدیرانمسئول روزنامهها بانی مجلس روزنامهنگاران شدند، بیتوجه به بدیهیترین اصل روزنامهنگاری که آنکه قدرت استخدام و اخراج دارد، روزنامهنگار نیست. همین حالا هم نهادهای صنفی با کمال تأسف حتی از سوی خود روزنامهنگاران هم تحت فشار قرار میگیرند. بافت و ساخت این نهادها هم مسئله مهمی برای روزنامهنگاری ایران است. کارکرد این نهادها چیست و از چه قراراست؛ لابیگر یا خلاق؟ مسئلهگرا یا رویدادزده؟
▫️من صرفا برای نمونه به چند مسئله در ۴ سطح فوق در روزنامهنگاری ایران اشاره کردم. این مسائل در صورت پژوهش دقیق تبدیل به یک فهرست بلند خواهد شد. شاید هیچگاه زمان برای تشکیل یک کمیسیون فراگیر برای آسیب شناسی عمیق و ارائه راهحل به روزنامهنگاری ایرانی، این همه ضرورت نداشته است. #روزنامهنگاری_ایرانی میتواند تصویر تمامقد خود را در آیینه یافتههای چنین کمیسیونی که حتما باید مرکب از حرفهایها و متخصصان بینرشتهای باشد، بهوضوح ببیند. وقت آن است که نهاد صنفی روزنامهنگاران آستین بالا زند و چنین کمیسیونی را تشکیل دهد. تشکیل چنین کمیسیونی، صرفا یک پیشنهاد نیست؛ ضرورتی تاریخی در برابر این حرفه است.
Forwarded from عرصههای ارتباطی
#کتاب🔸رسانههای مغرض
کتاب رسانههای مغرض؛ چگونه رسانهها به ما میآموزند عاشق سانسور باشیم و از روزنامهنگاری متنفر، نوشته #شریل_اتکیسون با ترجمه دکتر #علی_شاکر از سوی #نشر_خزه منتشر شده است. اتکیسون در این کتاب که پرفروشترین کتاب #یواسای_تودی بوده، یک کیفرخواست علیه رسانهها مطرح میکند، علیه رسانههایی که با نادیدهانگاشتن #اخلاقحرفهای و استانداردهای #روزنامهنگاری، فقط میخواهند #روایت دلخواه خود را ارائه کنند.
کتاب رسانههای مغرض؛ چگونه رسانهها به ما میآموزند عاشق سانسور باشیم و از روزنامهنگاری متنفر، نوشته #شریل_اتکیسون با ترجمه دکتر #علی_شاکر از سوی #نشر_خزه منتشر شده است. اتکیسون در این کتاب که پرفروشترین کتاب #یواسای_تودی بوده، یک کیفرخواست علیه رسانهها مطرح میکند، علیه رسانههایی که با نادیدهانگاشتن #اخلاقحرفهای و استانداردهای #روزنامهنگاری، فقط میخواهند #روایت دلخواه خود را ارائه کنند.
Forwarded from عرصههای ارتباطی (Younes Shokrkhah)
🔸روزنامهنگاری كه مجرم سابقهدار میشود
🔹#بهروز_بهزادی
همانطور كه در خبر آمده است بر اساس رای هيات منصفه مرا مجرم شناخته و مستحق تخفيف مجازات ندانسته است. در دادگاه به ۶ ماه حبس تعزيری محكوم میشوم و بر اساس يك تبصره بندی از قانون مطبوعات دادگاه مجازات حبس را به محروميت از مسووليت مطبوعاتی به مدت يك سال تبديل میكند. گفتنی است با خواندن اين رای ناگهان متوجه تقارن جالبی شدم. ۵۶ سال پيش، يعنی مردادماه سال ١٣۴٧ من كه دانشجوی رشته #روزنامهنگاری دانشگاه تهران بودم به روزنامه اطلاعات رفتم و هميشه گفتهام نخستين حضورم در تحريريه روزنامه اطلاعات يكی از بهترين و شيرينترين دورانهای زندگیام بوده است و تقارن اينجا است كه در همين مرداد، البته امسال يعنی ١۴٠٢ دادگاهی در تهران حكمی میدهد كه از شغل روزنامهنگاری كه به شدت به آن وابستهام، جدا شوم. متن کامل
🔹#بهروز_بهزادی
همانطور كه در خبر آمده است بر اساس رای هيات منصفه مرا مجرم شناخته و مستحق تخفيف مجازات ندانسته است. در دادگاه به ۶ ماه حبس تعزيری محكوم میشوم و بر اساس يك تبصره بندی از قانون مطبوعات دادگاه مجازات حبس را به محروميت از مسووليت مطبوعاتی به مدت يك سال تبديل میكند. گفتنی است با خواندن اين رای ناگهان متوجه تقارن جالبی شدم. ۵۶ سال پيش، يعنی مردادماه سال ١٣۴٧ من كه دانشجوی رشته #روزنامهنگاری دانشگاه تهران بودم به روزنامه اطلاعات رفتم و هميشه گفتهام نخستين حضورم در تحريريه روزنامه اطلاعات يكی از بهترين و شيرينترين دورانهای زندگیام بوده است و تقارن اينجا است كه در همين مرداد، البته امسال يعنی ١۴٠٢ دادگاهی در تهران حكمی میدهد كه از شغل روزنامهنگاری كه به شدت به آن وابستهام، جدا شوم. متن کامل
Forwarded from عرصههای ارتباطی (Younes Shokrkhah)
#روزنامهنگاری
🔸طرح معاضدت قضایی برای روزنامهنگاران
تفاهمنامه همکاری میان اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران(اسکودا) و انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران منعقد خواهد شد. بر اساس این تفاهمنامه تمامی خبرنگاران و روزنامهنگارانی که به سبب فعالیتهای حرفهای خود دچار مشکلات حقوقی و قضایی میشوند میتوانند با اخذ معرفینامه از انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران از خدمات رایگان معاضدت قضایی #اسکودا برخوردار شوند.
برگزاری دورههای آموزشی رایگان در حوزههای #حقوق و #رسانه و نیز #روابطعمومی و #ارتباطات از دیگر محورهای این تفاهمنامه همکاری مشترک است. این تفاهمنامه روز چهارشنبه ۲۶ مهر ماه ساعت ۱۰ صبح در مراسمی با حضور روسای اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران و انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران و جمعی از پیشکسوتان عرصه رسانه به به آدرس میدان آرژانتین، خیابان احمد قصیر، خیابان بهزاد شفق (۱۷)، پلاک ۲۰، طبقه دوم به امضا میرسد.
🔸طرح معاضدت قضایی برای روزنامهنگاران
تفاهمنامه همکاری میان اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران(اسکودا) و انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران منعقد خواهد شد. بر اساس این تفاهمنامه تمامی خبرنگاران و روزنامهنگارانی که به سبب فعالیتهای حرفهای خود دچار مشکلات حقوقی و قضایی میشوند میتوانند با اخذ معرفینامه از انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران از خدمات رایگان معاضدت قضایی #اسکودا برخوردار شوند.
برگزاری دورههای آموزشی رایگان در حوزههای #حقوق و #رسانه و نیز #روابطعمومی و #ارتباطات از دیگر محورهای این تفاهمنامه همکاری مشترک است. این تفاهمنامه روز چهارشنبه ۲۶ مهر ماه ساعت ۱۰ صبح در مراسمی با حضور روسای اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران و انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران و جمعی از پیشکسوتان عرصه رسانه به به آدرس میدان آرژانتین، خیابان احمد قصیر، خیابان بهزاد شفق (۱۷)، پلاک ۲۰، طبقه دوم به امضا میرسد.
Forwarded from ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)
🟢🟢« روزنامه نگاری، اخلاق حرفهای یا جرم؟ »/ بخش نخست
✍️ فریبا نظری
🔵 سادهترین تعریف روزنامهنگاری این است:
جمعآوری و ثبت وقایع و تولید محتوا به صورت گفتاری، شنیداری، و نوشتاری برای رسانههای مختلف تلویزیونی، رادیویی، اینترنتی، مطبوعاتی. روزنامهنگار، وظایفش گستردهتر از خبرنگار است و شامل: سردبیری، گویندگی و تحلیل و تفسیر اخبار و رویدادهاست.
اطلاعرسانی و افزایش آگاهی جامعه با محوریت حقایق و ابعاد شفاف و مختلف رخدادها، اصلیترین کارکرد روزنامهنگار است.
میدانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی؛ نیز گسترهی کار روزنامهنگار است.
🔷 در برخی جوامع و رویدادها، روزنامهنگاران با چالش و مشکلاتی روبرو میشوند: محدودیت، سانسور، بازداشت، تهدید، اخراج و ممنوعیت ادامهی کار، و حتی حذف و مرگ؛ ازجملهی این چالشهاست.
در این جوامع، مرز بسیار باریکی میان وظایف یک روزنامهنگار و مسئولیت اجتماعی او در رعایت اخلاق حرفهای با جرائم مدنظر نظام حکمرانی؛ وجود دارد. مرزی که بنابه مورد ازسوی حاکمیت تعریف میشود و آییننامه و خطوطی مشخص برمبنای مفاد مورد توافق همگانی یعنی قانون رسمی جامعه، ندارد بنابراین قابل تشخیص برای روزنامهنگار نیست، چراکه او بهدنبال کشف حقایق و جمعآوری مستندات رویدادهاست تا آن را به اطلاع عموم جامعه برساند و آگاهی ایشان را افزایش دهد.
بهنظر میرسد حکومتهای اقتدارگرا با شدت بیشتری به جرم انگاری گزارشگری مستقل ادامه داده و با بیرحمانه ترین روشها به خاموشسازی صدای مخالفان و سرکوب آزادی مطبوعات میپردازند.
🔺 برخیاز این چالشها و ناامنیها در جهان عبارتنداز:
۱- مارینا اوسیانیکووا، روزنامهنگار روس که در سال ۲۰۲۲ به جنگ روسیه علیه #اوکراین در تلویزیون دولتی روسیه اعتراض کرد، به اتهام انتشار آگاهانه اطلاعات نادرست در مورد نیروهای مسلح #روسیه به هشت سال و نیم زندان محکوم شد. او سپس در مقابل کاخ کرملین با در دست داشتن پلاکاردهایی با شعار «چند کودک دیگر باید بمیرند تا جنگ را متوقف کنید؟» و «پوتین قاتل، ارتش روسیه فاشیست» بازداشت و به حبس خانگی محکوم شد. (https://ir-voanews-com).
۲- پولیتکوفسکایا در نیویورک متولد شد اما اصالتاً روسی بود. او یکی از روزنامهنگاران و فعالان حقوق بشر بود که در زمان جنگ #چچن فعالیتهای زیادی را انجام داده بود. جسد وی که منتقد #پوتین به شمار می رفت و به ضرب گلوله کشده شده بود، در منزلش پیدا شد.
۳- در #بلاروس، کاتسیارینا آندریوا، خبرنگار شبکهی بلست تی وی، که یکی از دهها روزنامهنگاری است که به دلیل مستندسازی اعتراضات سراسری علیه رئیس جمهور این کشور #لوکاشنکو بازداشت شده بود، در آستانه اتمام دورهی دو ساله زندان خود بود که دادگاه او را به اتهام افشای اسرار دولتی به هشت سال دیگر محکوم کرد( آرلین گتز، CPJ).
۴- در #ترکیه، دادگاه قانون اساسی حکم به محاکمه مجدد هاتیس دومان داد که در حال حاضر ۲۰ سال از محکومیت حبس ابد خود را سپری کرده است. این روزنامه نگار در دادگاهی در استانبول افشا کرد که چندین هفته قبل از آغاز محاکمه مسئولان زندان اسناد حقوقی و یادداشتهای او را ضبط کرده و به این ترتیب حق طبیعی او برای آماده شدن دفاع از خود را نقض کردهاند.
(آرلین گتز، CPJ).
۵- جمال خاشقچی، روزنامهنگار، مقالهنویس و نویسندهی اهل #عربستانسعودی بود. او مدیر و سردبیر ارشد شبکهی خبری العرب و از منتقدان نحوهی حکمرانی در عربستان بود. شواهد نشان میدهد او پساز گریختن از کشورش، در کنسولگری عربستان در ترکیه به قتل رسیده است.
۶- در #ویتنام فام دون تران که مشغول سپری کردن محکومیت ۹ سالهی خود به جرم تبلیغ علیه دولت بود، از هانوی به زندانی دورافتاده که ۹۰۰ مایل با خانوادهاش فاصله دارد منتقل شد. این یک راهکنش رایج برای ممانعت از ملاقات خانوادهها با زندانیان است.
#روزنامهنگاری
#سانسور
#حکومتهای_اقتدارگرا
#جرمانگاری
📌 ادامه دارد 👇👇
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
✍️ فریبا نظری
🔵 سادهترین تعریف روزنامهنگاری این است:
جمعآوری و ثبت وقایع و تولید محتوا به صورت گفتاری، شنیداری، و نوشتاری برای رسانههای مختلف تلویزیونی، رادیویی، اینترنتی، مطبوعاتی. روزنامهنگار، وظایفش گستردهتر از خبرنگار است و شامل: سردبیری، گویندگی و تحلیل و تفسیر اخبار و رویدادهاست.
اطلاعرسانی و افزایش آگاهی جامعه با محوریت حقایق و ابعاد شفاف و مختلف رخدادها، اصلیترین کارکرد روزنامهنگار است.
میدانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی؛ نیز گسترهی کار روزنامهنگار است.
🔷 در برخی جوامع و رویدادها، روزنامهنگاران با چالش و مشکلاتی روبرو میشوند: محدودیت، سانسور، بازداشت، تهدید، اخراج و ممنوعیت ادامهی کار، و حتی حذف و مرگ؛ ازجملهی این چالشهاست.
در این جوامع، مرز بسیار باریکی میان وظایف یک روزنامهنگار و مسئولیت اجتماعی او در رعایت اخلاق حرفهای با جرائم مدنظر نظام حکمرانی؛ وجود دارد. مرزی که بنابه مورد ازسوی حاکمیت تعریف میشود و آییننامه و خطوطی مشخص برمبنای مفاد مورد توافق همگانی یعنی قانون رسمی جامعه، ندارد بنابراین قابل تشخیص برای روزنامهنگار نیست، چراکه او بهدنبال کشف حقایق و جمعآوری مستندات رویدادهاست تا آن را به اطلاع عموم جامعه برساند و آگاهی ایشان را افزایش دهد.
بهنظر میرسد حکومتهای اقتدارگرا با شدت بیشتری به جرم انگاری گزارشگری مستقل ادامه داده و با بیرحمانه ترین روشها به خاموشسازی صدای مخالفان و سرکوب آزادی مطبوعات میپردازند.
🔺 برخیاز این چالشها و ناامنیها در جهان عبارتنداز:
۱- مارینا اوسیانیکووا، روزنامهنگار روس که در سال ۲۰۲۲ به جنگ روسیه علیه #اوکراین در تلویزیون دولتی روسیه اعتراض کرد، به اتهام انتشار آگاهانه اطلاعات نادرست در مورد نیروهای مسلح #روسیه به هشت سال و نیم زندان محکوم شد. او سپس در مقابل کاخ کرملین با در دست داشتن پلاکاردهایی با شعار «چند کودک دیگر باید بمیرند تا جنگ را متوقف کنید؟» و «پوتین قاتل، ارتش روسیه فاشیست» بازداشت و به حبس خانگی محکوم شد. (https://ir-voanews-com).
۲- پولیتکوفسکایا در نیویورک متولد شد اما اصالتاً روسی بود. او یکی از روزنامهنگاران و فعالان حقوق بشر بود که در زمان جنگ #چچن فعالیتهای زیادی را انجام داده بود. جسد وی که منتقد #پوتین به شمار می رفت و به ضرب گلوله کشده شده بود، در منزلش پیدا شد.
۳- در #بلاروس، کاتسیارینا آندریوا، خبرنگار شبکهی بلست تی وی، که یکی از دهها روزنامهنگاری است که به دلیل مستندسازی اعتراضات سراسری علیه رئیس جمهور این کشور #لوکاشنکو بازداشت شده بود، در آستانه اتمام دورهی دو ساله زندان خود بود که دادگاه او را به اتهام افشای اسرار دولتی به هشت سال دیگر محکوم کرد( آرلین گتز، CPJ).
۴- در #ترکیه، دادگاه قانون اساسی حکم به محاکمه مجدد هاتیس دومان داد که در حال حاضر ۲۰ سال از محکومیت حبس ابد خود را سپری کرده است. این روزنامه نگار در دادگاهی در استانبول افشا کرد که چندین هفته قبل از آغاز محاکمه مسئولان زندان اسناد حقوقی و یادداشتهای او را ضبط کرده و به این ترتیب حق طبیعی او برای آماده شدن دفاع از خود را نقض کردهاند.
(آرلین گتز، CPJ).
۵- جمال خاشقچی، روزنامهنگار، مقالهنویس و نویسندهی اهل #عربستانسعودی بود. او مدیر و سردبیر ارشد شبکهی خبری العرب و از منتقدان نحوهی حکمرانی در عربستان بود. شواهد نشان میدهد او پساز گریختن از کشورش، در کنسولگری عربستان در ترکیه به قتل رسیده است.
۶- در #ویتنام فام دون تران که مشغول سپری کردن محکومیت ۹ سالهی خود به جرم تبلیغ علیه دولت بود، از هانوی به زندانی دورافتاده که ۹۰۰ مایل با خانوادهاش فاصله دارد منتقل شد. این یک راهکنش رایج برای ممانعت از ملاقات خانوادهها با زندانیان است.
#روزنامهنگاری
#سانسور
#حکومتهای_اقتدارگرا
#جرمانگاری
📌 ادامه دارد 👇👇
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
Telegram
جامعهشناسی گروههای اجتماعی
👈تحلیل، نقد، معرفی کتاب، مقالات و پژوهش ها
در حوزه جامعه شناسی گروههای اجتماعی، جنگ، ادبیات، غذا
✅فریبا نظری
دانش آموخته دکترای جامعهشناسی
و مطالبی از دنیای:
👈ادبیات
👈 موسیقی
👈سینما
📝 @f_nazari :ارتباط با من👈
در حوزه جامعه شناسی گروههای اجتماعی، جنگ، ادبیات، غذا
✅فریبا نظری
دانش آموخته دکترای جامعهشناسی
و مطالبی از دنیای:
👈ادبیات
👈 موسیقی
👈سینما
📝 @f_nazari :ارتباط با من👈
Forwarded from عرصههای ارتباطی (Younes Shokrkhah)
#حقوقارتباطات
🔸پارلمان و شورای اتحادیه اروپا بر سر قانون آزادی رسانهها به توافق رسیدند
#پارلماناروپا و شورای #اتحادیهاروپا که هر دو از ارکان قانونگذاری در این اتحادیه هستند، ۱۵ دسامبر ٢٠٢٣ بر سر تصویب قانون اروپایی آزادی رسانهای (EMFA)* که مشتمل بر حمایت از آزادی، تکثر و استقلال تحریری رسانهها است به توافق رسیدند.
پیشنویس این قانون در سپتامبر ۲۰۲۲ توسط کمیسیون اروپا ارائه شده بود؛ بویژه با توجه به وخامت اوضاع آزادی مطبوعات در برخی کشورهای اروپایی از جمله مجارستان و لهستان همچنین استفاده از برخی نرمافزارهای جاسوسی علیه روزنامهنگاران. به همین دلیل نیز در متن این قانون، بر "احترام" به محرمانه بودن منابع #روزنامهنگاری و ممنوعیت نصب نرم افزارهای جاسوسی مانند #پگاسوس در دستگاههای ارتباطی مورد استفاده خبرنگاران تاکید شده است. قانون اروپایی آزادی رسانهای فعلا یک توافق موقت است و پس از تغییرات تکنیکی متن، بهار ٢٠٢۴ بین پارلمان و شورای اتحادیه اروپا امضا خواهد شد.
*The European media freedom act
🔸پارلمان و شورای اتحادیه اروپا بر سر قانون آزادی رسانهها به توافق رسیدند
#پارلماناروپا و شورای #اتحادیهاروپا که هر دو از ارکان قانونگذاری در این اتحادیه هستند، ۱۵ دسامبر ٢٠٢٣ بر سر تصویب قانون اروپایی آزادی رسانهای (EMFA)* که مشتمل بر حمایت از آزادی، تکثر و استقلال تحریری رسانهها است به توافق رسیدند.
پیشنویس این قانون در سپتامبر ۲۰۲۲ توسط کمیسیون اروپا ارائه شده بود؛ بویژه با توجه به وخامت اوضاع آزادی مطبوعات در برخی کشورهای اروپایی از جمله مجارستان و لهستان همچنین استفاده از برخی نرمافزارهای جاسوسی علیه روزنامهنگاران. به همین دلیل نیز در متن این قانون، بر "احترام" به محرمانه بودن منابع #روزنامهنگاری و ممنوعیت نصب نرم افزارهای جاسوسی مانند #پگاسوس در دستگاههای ارتباطی مورد استفاده خبرنگاران تاکید شده است. قانون اروپایی آزادی رسانهای فعلا یک توافق موقت است و پس از تغییرات تکنیکی متن، بهار ٢٠٢۴ بین پارلمان و شورای اتحادیه اروپا امضا خواهد شد.
*The European media freedom act
Forwarded from عرصههای ارتباطی (Younes Shokrkhah)
#روزنامهنگاری🔸مدیر مسئول آفتاب یزد از تعطیلی این روزنامه در سال ١۴٠٣ خبر داد
شفقنا رسانه: مدیر مسئول روزنامه آفتاب یزد از تعطیلی این روزنامه در سال جدید خبر داد و گفت: رسانه باید موثر باشد، وقتی با وجود هشدارها و گزارش هایی که برای مدیران و وزیران فرستادیم و پاسخی دریافت نکردیم یعنی موثر نبودیم. بنابراین تصمیم گرفتیم روزنامه آفتاب یزد را تعطیل کنیم تا شرمنده مردم و شهدا در آن دنیا نباشیم... +
شفقنا رسانه: مدیر مسئول روزنامه آفتاب یزد از تعطیلی این روزنامه در سال جدید خبر داد و گفت: رسانه باید موثر باشد، وقتی با وجود هشدارها و گزارش هایی که برای مدیران و وزیران فرستادیم و پاسخی دریافت نکردیم یعنی موثر نبودیم. بنابراین تصمیم گرفتیم روزنامه آفتاب یزد را تعطیل کنیم تا شرمنده مردم و شهدا در آن دنیا نباشیم... +
Forwarded from عرصههای ارتباطی (Younes Shokrkhah)
#تکنیک🔸روزنامهنگاری نظری چیست؟
#روزنامهنگاری نظری* (افکار یا عقیده) زمانی است که بتوانید حرف خود را بگویید و از قید عینیت رها شوید و در عین حال استدلال قانعکنندهای هم ارائه کنید. شما میتوانید هر طور که دوست دارید (البته در حد منطق) در مورد هر موضوع جاری یا هر موضوعی که توجه شما را جلب کند، اعم از سیاست، روند یا یک برنامه جدید، نظرتان را بنویسید. اگر بتوانید یک متن قانعکننده و مبتنی بر واقعیت بنویسید و موضوع را جالب توجه کنید و وظیفهتان را انجام دهید، میتوانید بابت "طرح ماجرا آنچنانکه هس"» پول دریافت کنید. نظرات به گونهای کوتاهتر بین ٣٠٠ تا ٧٠٠ کلمه مطرح میشوند و در عین حال باید به موقع بر روی موضوعات و تمرکز کنید. هرچه بتوانید سریعتر ایدههای خود را در نشریات مرتبط مطرح کنید، بهتر است. ستوننویسها هم میتوانند نظرات خود را ارائه دهند، و بسیاری از روزنامهنگاران از همین طریق نظرات خود را درباره آخرین اخبار یا رویدادها به اشتراک میگذارند و به جایگاههای بهتری دست مییابند. ستون معمولاً یک قطعه تکراری در یک مجله یا روزنامه است که روزانه، هفتگی یا ماهانه منتشر میشود. اما همه ستونها نظری نیستند و به مواردی چون کسبوکار، باغبانی، فناوری یا چیزهای دیگر میپردازند.
معمولاً، یک نظر خوب یا ستون در مورد یک موضوع بحث برانگیز نیاز به تحقیق دارد تا نویسنده بتواند استدلالهای خود را با حقایق و ارقام و شاید چند نقل قول انتخاب همراه سازد. بهترین بخش روزنامهنگاری نظری این است که نویسندگان در انتخاب موضوعات خود آزادند. نظرات را میتوان توسط متخصصان موضوع، کسانی که دیدگاه منحصر به فرد دارند، ارتباط با موضوع دارند، یا هر متخصص آزاد کارشناس عمومی ارائه کرد. برخی افراد از طریق ستوننویسی امرار معاش میکنند.
نیویورکتایمز در سال ٢٠٢١، تصمیم گرفت اصطلاح op-ed (صفحه یادداشتهای خوانندگان) را کنار بگذارد و به جای آن از "مقالات مهمان" در اشاره به نظرات نوشته شده توسط همکاران خارجی استفاده کند.
* Opinion Journalism
▫️Writers Digest
#روزنامهنگاری نظری* (افکار یا عقیده) زمانی است که بتوانید حرف خود را بگویید و از قید عینیت رها شوید و در عین حال استدلال قانعکنندهای هم ارائه کنید. شما میتوانید هر طور که دوست دارید (البته در حد منطق) در مورد هر موضوع جاری یا هر موضوعی که توجه شما را جلب کند، اعم از سیاست، روند یا یک برنامه جدید، نظرتان را بنویسید. اگر بتوانید یک متن قانعکننده و مبتنی بر واقعیت بنویسید و موضوع را جالب توجه کنید و وظیفهتان را انجام دهید، میتوانید بابت "طرح ماجرا آنچنانکه هس"» پول دریافت کنید. نظرات به گونهای کوتاهتر بین ٣٠٠ تا ٧٠٠ کلمه مطرح میشوند و در عین حال باید به موقع بر روی موضوعات و تمرکز کنید. هرچه بتوانید سریعتر ایدههای خود را در نشریات مرتبط مطرح کنید، بهتر است. ستوننویسها هم میتوانند نظرات خود را ارائه دهند، و بسیاری از روزنامهنگاران از همین طریق نظرات خود را درباره آخرین اخبار یا رویدادها به اشتراک میگذارند و به جایگاههای بهتری دست مییابند. ستون معمولاً یک قطعه تکراری در یک مجله یا روزنامه است که روزانه، هفتگی یا ماهانه منتشر میشود. اما همه ستونها نظری نیستند و به مواردی چون کسبوکار، باغبانی، فناوری یا چیزهای دیگر میپردازند.
معمولاً، یک نظر خوب یا ستون در مورد یک موضوع بحث برانگیز نیاز به تحقیق دارد تا نویسنده بتواند استدلالهای خود را با حقایق و ارقام و شاید چند نقل قول انتخاب همراه سازد. بهترین بخش روزنامهنگاری نظری این است که نویسندگان در انتخاب موضوعات خود آزادند. نظرات را میتوان توسط متخصصان موضوع، کسانی که دیدگاه منحصر به فرد دارند، ارتباط با موضوع دارند، یا هر متخصص آزاد کارشناس عمومی ارائه کرد. برخی افراد از طریق ستوننویسی امرار معاش میکنند.
نیویورکتایمز در سال ٢٠٢١، تصمیم گرفت اصطلاح op-ed (صفحه یادداشتهای خوانندگان) را کنار بگذارد و به جای آن از "مقالات مهمان" در اشاره به نظرات نوشته شده توسط همکاران خارجی استفاده کند.
* Opinion Journalism
▫️Writers Digest