Forwarded from فراسوی سیاست (Abbas Khalaji)
🔷 چرایی بیاعتنایی جوانان به انتخابات!
✍️ سعید پیوندی
نظرات پزشکیان در باره زن، خانواده، سبک زندگی، جوانان متناقض، مبهم و عامیانه است. هم گشت ارشاد را محکوم میکند و هم میگوید که از کودکستان باید بچهها را طوری تربیت کنیم که در کف خیابان مشکل حجاب نداشته باشیم برای همین هم دایم تکرار میکند که تقصیر ماست.
این حرفها از طرف کسی که خود را اصلاحطلب میداند جای تامل و تاسف دارد. معنای این حرف چیزی نیست جز بازگشت به اتوپیای اول انقلاب و باور سادهاندیشانه به تربیت اسلامی فراگیر برای ساختن جامعه اسلامی. آنچه که در این 4 دهه گذشت نتیجه این درک غلط از آموزش، فرهنگ، جامعه مدرن و امروزی و الزامات آن بود. گافمن جامعه شناس کانادا-امریکایی از نهاد فراگیر (توتال) حرف می زد درباره فضاهایی که میخواهند افراد شبیه یکدیگر درست کنند مانند یک سربازخانه. در چنین نهادی فردیت و حقوق فردی به سود هنجارها و نظم آمرانه عمودی (از بالا به پائین) سرکوب میشود.
دستگاه فرهنگی و نظام آموزشی از سال 1357 در جستجوی چنین تربیتی بود و از سال های 1390 هم با مشاهده ناکارا بودن تربیت دینی آمرانه حکومت با پروژه تغییر بنیادی نظام آموزشی رفت دنبال تشدید فشار ایدئولوژیک بروی نسل جوان با اضافه کردن درس سبک زندگی اسلامی، آوردن روحانیون به مدارس و یا فعالیتهای فرهنگی که نماد آن سرود معروف "سلام فرمانده" بود. تبدیل مدرسه و دانشگاه به سربازخانه و محل تبدیل نسل جوان به سربازان ولایت. از انقلاب فرهنگی سال 1359 تا امروز نتیجه جنگ کور با فرهنگ سکولار و یا فرهنگ غربی چیزی شد که اکنون میبینیم.
حکومت مدرسه، دانشگاه، رسانهها و دستگاههای فرهنگی را شبیه کارخانه رباتسازی میداند. تربیت انسانهای مطیع و شبیه یکدیگر از طریق خرد کردن شخصیت آنها و القای ایدئولوژیک یک پروژه شکست خورده است چرا که یادگیری برای نسل جوان با حسها، ذهنیت و تجربههای روزمره پیوند خورده است، آنها شبکهای زندگی میکنند، با دنیا در رابطه هستند و به منابع گوناگونی برای یادگیری و اندیشیدن در جهان کنونی دسترسی دارند.
همین تحلیل را درباره خانواده، "مهندسی فرهنگی"، زن، سیاست جمعیتی و دیگر مسائل اجتماعی صدق میکند. به نظر میرسد کاندیداها درکی از تحولات ژرف در ساختار و معنای خانواده، نقشهای زنانه و مردانه و انتظارات جوانان ندارند. آنها هنوز در دنیای سنتی و انگاره یک جامعه اسلامی و دوران طلایی اسلامی زندگی میکنند. آنها شاید درکی درستی از چرایی سقوط نرخ باروری ندارند. آنها شاید نمیدانند که تعداد ازدواج ها در 20 سال گذشته نصف شده، تعداد طلاقها سه برابر شده و نسبت طلاقها به ازدواجهای ثبت شده به 34 درصد رسیده است. آنها شاید نمیدانند که بیش از 10 میلیون جوان مجرد زیر سی سال در ایران وجود دارد و بسیاری از آنها دیگر سبک زندگی سنتی را نمیپذیرد. آنها شاید نمیدانند بریدگی تاریخی میان خانه (فضایی برای زن به عنوان مادر و همسر و خواهر این یا آن مرد) و عرصه عمومی (فضای اعمال سلطه مردانه) از میان رفته است. آنها شاید نمیدانند ساختار و مفهوم خانواده دستخوش تغییرات ژرفی شده است. آنها شاید نمیداند نیاز به شادی، به کرامت انسانی، به حقوق شهروندی، به زندگی بدون تحقیر و تبعیض هم به اندازه مسکن و کار برای نسل جوان مهم هستند. آنها شاید نمیدانند که جوانان مانند گذشته خودشان را مسلمان نمیدانند، سبک دینداری و رابطه با دین و امر قدسی دگرگون شده است و بسیاری دیگر دینی ندارند و یا از روزمرهگی تبعیض دینی خسته و سرخوردهاند. آنها شاید نمیدانند که فرهنگ مرگزده، سوگوار و ضد شادی حکومتی جذابیتی برای نسل جوان ندارد ...
هر 6 نامزد با وجود تفاوتهای آشکار توانایی درک و تحلیل تحولات اجتماعی و ذهنیتی جامعه کنونی را ندارند. حرفهای پورمحمدی با آن سابقه بد گاه منسجمتر از پزشکیان است. شاید آنها میبایست پیش از ثبت نام در انتخابات سری هم به کارهای خوب همکاران جامعهشناس میزدند و یا دست کم فیلم برادران لیلا را میدیدند ...
این که جوانان بر خلاف سال 1376، 1388 و یا حتا 1392 تا این اندازه بیاعتنا به انتخابات هستند قابل درک است. آنها و بسیاری دیگر نمایندهای در میان نامزدهای کنونی و نهادهای رسمی ندارند. آنها دیگر کاری به حکومت پیرسالاری که صدای جوانان را نمیشنود و از درک دنیای آنها عاجز است ندارند.
https://t.me/paivandisaeed
#انتخابات #تحریم #تحریمگران_جوان
@akhalaj
✍️ سعید پیوندی
نظرات پزشکیان در باره زن، خانواده، سبک زندگی، جوانان متناقض، مبهم و عامیانه است. هم گشت ارشاد را محکوم میکند و هم میگوید که از کودکستان باید بچهها را طوری تربیت کنیم که در کف خیابان مشکل حجاب نداشته باشیم برای همین هم دایم تکرار میکند که تقصیر ماست.
این حرفها از طرف کسی که خود را اصلاحطلب میداند جای تامل و تاسف دارد. معنای این حرف چیزی نیست جز بازگشت به اتوپیای اول انقلاب و باور سادهاندیشانه به تربیت اسلامی فراگیر برای ساختن جامعه اسلامی. آنچه که در این 4 دهه گذشت نتیجه این درک غلط از آموزش، فرهنگ، جامعه مدرن و امروزی و الزامات آن بود. گافمن جامعه شناس کانادا-امریکایی از نهاد فراگیر (توتال) حرف می زد درباره فضاهایی که میخواهند افراد شبیه یکدیگر درست کنند مانند یک سربازخانه. در چنین نهادی فردیت و حقوق فردی به سود هنجارها و نظم آمرانه عمودی (از بالا به پائین) سرکوب میشود.
دستگاه فرهنگی و نظام آموزشی از سال 1357 در جستجوی چنین تربیتی بود و از سال های 1390 هم با مشاهده ناکارا بودن تربیت دینی آمرانه حکومت با پروژه تغییر بنیادی نظام آموزشی رفت دنبال تشدید فشار ایدئولوژیک بروی نسل جوان با اضافه کردن درس سبک زندگی اسلامی، آوردن روحانیون به مدارس و یا فعالیتهای فرهنگی که نماد آن سرود معروف "سلام فرمانده" بود. تبدیل مدرسه و دانشگاه به سربازخانه و محل تبدیل نسل جوان به سربازان ولایت. از انقلاب فرهنگی سال 1359 تا امروز نتیجه جنگ کور با فرهنگ سکولار و یا فرهنگ غربی چیزی شد که اکنون میبینیم.
حکومت مدرسه، دانشگاه، رسانهها و دستگاههای فرهنگی را شبیه کارخانه رباتسازی میداند. تربیت انسانهای مطیع و شبیه یکدیگر از طریق خرد کردن شخصیت آنها و القای ایدئولوژیک یک پروژه شکست خورده است چرا که یادگیری برای نسل جوان با حسها، ذهنیت و تجربههای روزمره پیوند خورده است، آنها شبکهای زندگی میکنند، با دنیا در رابطه هستند و به منابع گوناگونی برای یادگیری و اندیشیدن در جهان کنونی دسترسی دارند.
همین تحلیل را درباره خانواده، "مهندسی فرهنگی"، زن، سیاست جمعیتی و دیگر مسائل اجتماعی صدق میکند. به نظر میرسد کاندیداها درکی از تحولات ژرف در ساختار و معنای خانواده، نقشهای زنانه و مردانه و انتظارات جوانان ندارند. آنها هنوز در دنیای سنتی و انگاره یک جامعه اسلامی و دوران طلایی اسلامی زندگی میکنند. آنها شاید درکی درستی از چرایی سقوط نرخ باروری ندارند. آنها شاید نمیدانند که تعداد ازدواج ها در 20 سال گذشته نصف شده، تعداد طلاقها سه برابر شده و نسبت طلاقها به ازدواجهای ثبت شده به 34 درصد رسیده است. آنها شاید نمیدانند که بیش از 10 میلیون جوان مجرد زیر سی سال در ایران وجود دارد و بسیاری از آنها دیگر سبک زندگی سنتی را نمیپذیرد. آنها شاید نمیدانند بریدگی تاریخی میان خانه (فضایی برای زن به عنوان مادر و همسر و خواهر این یا آن مرد) و عرصه عمومی (فضای اعمال سلطه مردانه) از میان رفته است. آنها شاید نمیدانند ساختار و مفهوم خانواده دستخوش تغییرات ژرفی شده است. آنها شاید نمیداند نیاز به شادی، به کرامت انسانی، به حقوق شهروندی، به زندگی بدون تحقیر و تبعیض هم به اندازه مسکن و کار برای نسل جوان مهم هستند. آنها شاید نمیدانند که جوانان مانند گذشته خودشان را مسلمان نمیدانند، سبک دینداری و رابطه با دین و امر قدسی دگرگون شده است و بسیاری دیگر دینی ندارند و یا از روزمرهگی تبعیض دینی خسته و سرخوردهاند. آنها شاید نمیدانند که فرهنگ مرگزده، سوگوار و ضد شادی حکومتی جذابیتی برای نسل جوان ندارد ...
هر 6 نامزد با وجود تفاوتهای آشکار توانایی درک و تحلیل تحولات اجتماعی و ذهنیتی جامعه کنونی را ندارند. حرفهای پورمحمدی با آن سابقه بد گاه منسجمتر از پزشکیان است. شاید آنها میبایست پیش از ثبت نام در انتخابات سری هم به کارهای خوب همکاران جامعهشناس میزدند و یا دست کم فیلم برادران لیلا را میدیدند ...
این که جوانان بر خلاف سال 1376، 1388 و یا حتا 1392 تا این اندازه بیاعتنا به انتخابات هستند قابل درک است. آنها و بسیاری دیگر نمایندهای در میان نامزدهای کنونی و نهادهای رسمی ندارند. آنها دیگر کاری به حکومت پیرسالاری که صدای جوانان را نمیشنود و از درک دنیای آنها عاجز است ندارند.
https://t.me/paivandisaeed
#انتخابات #تحریم #تحریمگران_جوان
@akhalaj
Telegram
کانال سعید پیوندی Paivandi
کانال شخصی سعید پیوندی از پاریس