📕📒📗 دکتر اردستانی
255 subscribers
3.8K photos
450 videos
1.02K files
2.5K links
دکتر حسن سبیلان اردستانی #استاداردستانی
🔸Hasan sabilan ardestani

🔹 www.instagram.com/hasansabilanardestani

🔸 https://t.me/Hasanardestani

📚 hasanardestani@yahoo.com

🔹 http://sabilan.blog.ir/

🔸http://advertisers.blog.ir/

🔹 http://sabilan.blogfa.com/
Download Telegram
@DrNematallahFazeli

📝علم نارس

🔻نعمت الله فاضلی، 17 مرداد 1401

مکرر در مکرر یادآور می شوند که «بحث نظری» را کنار بگذارید و سراغ «مشکلات مردم» بروید، «راهکار» بدهید و «مرد میدان» باشید. این ها کلمات کلیدی گفتمان عامه پسند و هژمونیک شده ای است که نه تنها مطبوعات و حکومتی ها، بلکه دانشگاهیان بسیاری به صورت کلیشه ای نخ نما شده گاه و بی گاه آنها را فریاد می زنند. این فریادها گاه از روی دلسوزیست، گاه نمایش دلسوز و متعهد بودن است و گاه نیز پیامد پدیده های «توهم آگاهی» و «اشتیاق به جهل» و «نادانی خود خواسته» است. همچنین قصه ترس، طمع و تنبلی در اینجا هم صدق می کند.

🔻اما ریشه این شیوه اندیشیدن، «گفتمان عمل گرایی کور» است. عمل گرایی کور را در مقابل و متمایز از «عمل گرایی» یا پراگماتیسم می دانم. پراگماتیسم بنیان فلسفی و معرفتی دقیقی دارد و اندیشمندان بزرگ مانند ویلیام جیمز، چالرز پیرس و ریچارد رورتی و متفکران دیگر آن را تبیین و تشریح کرده اند. پراگماتیسم باور ندارد که حقیقت وجود دارد و وظیفه علم را با توجه به پیامدها و نتایج و دستاوردهای آن می سنجد. درخت علم را از میوه اش می شناسد و بر این اساس مبانی فلسفی و معرفت شناختی بزرگی تدارک دیده است؛ مبانی که امکان پرورش درخت علم و میوه های رسیده و قابل استفاده آن را فراهم می سازد.

🔻پراگماتیسم، فلسفه و معرفت شناسی «علمِ رسیده» است. در حالی که عمل گرایی کور، میوه اش «علم نارس» است؛ علمی که درخت (محققان و دانش آموختگان) و باغستان (دانشگاه ها و مراکز پژوهشی) و میوه ها (کتاب ها و مقالات و گزارش ها) کاملا شبیه علم و درخت علم اصیل است اما هنوز قابل خوردن و استفاده نیست و هرگز هم قابل استفاده نمی شود.

عمل گرایی کور گفتمان است، زیرا محصول روابط قدرت و سلطه در جامعه ماست و صرفا ریشه در دانش و دانشگاه ندارد. شیوه ای از اندیشیدن است که زبان و مفاهیم و احکام و همچنین نهادها و سیاست های خاص خود را دارد. این شیوه اندیشیدن عمل گراست، زیرا می خواهد یا این گونه تظاهر می کند که نیازمند علم است و برای شکل دادن و پیشبرد سیاست ها، خط مشی ها و برنامه هایش به قدرت عقل و قابلیت علم باور دارد و حتی سیاست های خود را علمی و عالمانه می شناسد یا این گونه می شناساند. اما در عین حال کور است، «کوری نظری» و «کوری انتقادی».

🔻عمل گرایی کور، توجهی به فهم پدیده ها و چیستی و چگونگی و چرایی آنها ندارد. این کار را اتلاف سرمایه و وقت می داند و می خواهد در کم ترین زمان ممکن و بدون فوت وقت با دم دست ترین مفاهیم و زبان موجود، دانشی برای مداخله در واقعیت و جهان و چیزها بسازد. عمل گرایی کور، کورست، زیرا ظرفیت مواجهه انتقادی با خود، با دانش و با جامعه را ندارد. عمل گرایی کور، عمل کردن را به همان معنای «شعور متعارف» می فهمد و اعتنایی به فهم علمی از اقدام و عمل ندارد. در شعور متعارف، عمل کردن در مقیاس فردی سنجیده می شود و تابع محاسبه سود و زیان فوری و فردی است. در حالی که اقتضای علم، چشم انداز دوراندیشانه و تاریخی و جمعی است.

عمل گرایی کور محصول وضعیتی است که نظام حکمرانی و جامعه باور و اعتمادی به علم ندارد ولی تظاهر به علم دوستی می کند و می خواهد نشان دهد که خواهان بهره گیری از علم است. در چنین فضایی است که ریاکاری معرفتی حاکم، شعار کاربردی شدن یا کاربردی سازی، تجاری سازی و توجه به مشکلات جامعه و مردم در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی، مشروع ترین و مجازترین گفتمان است.

🔻سرزنش دانشگاهیان بابت بی توجهی به مشکلات مردم و جامعه هم از جمله «شبه نقدهای مجاز» است که مطبوعات و رسانه ها و کسانی که نیازمند «ژست انتقادی» هستند، می توانند این شبه نقد را با صدای بلند فریاد بزنند. همان طور که گلایه از چاله چوله های خیابان ها یا بالا بودن قیمت ها یا قانون گریزی مردم، نقدهای مجاز و حتی ضروری اند، نقد بی توجهی تحقیقات و دانشگاهیان به مشکلات جامعه و مردم هم مجاز و حتی ضروری است.
اما واقعیت از قضا اینست که تحقیقات دانشگاهی در ایران بی توجه به مشکلات جامعه و مردم نیست. کجا و کدام پایان نامه، رساله و گزارش تحقیقاتی می شناسیم که موضوع آن ایران و مشکلی از مشکلات جامعه و تاریخ و فرهنگ و زبان و انسان ایرانی نباشد؟ از استثناها بگذرید و روند حاکم بر تحقیقات دانشگاهی را در نظر بگیرید.

🔻بیش از سی سال است که سروکارم با دانشگاه ها و مراکز پژوهشی است. بدون تکیه بر آمار و اطلاعات کشف این نکته دشوار نیست. کافی است مجلات علمی و پژوهشی (جایی که نتایج تحقیقات دانشگاهی در آن نشر می شود) را نگاه کنیم و می بینیم جریان غالب و مرسوم در مقالات این مجلات مشکلات جامعه و فرهنگ ماست. مقایسه هم کنیم به همین نتیجه می رسیم. مجلات انجمن جامعه شناسی ایران یا انجمن مطالعات درسی یا هر مجله دانشگاهی دیگری را با مجلات بین المللی علوم اجتماعی مقایسه کنیم. چون با این مجلات سروکار دارم می گویم سهم مقالاتی که با مشکلات جامعه ایران سروکار ندارد در این دو مجله تقریبا صفر است.

چیزی که در فرهنگ تحقیقاتی ایران سیطره دارد نه تنها پرهیز از عمل و دوری از جامعه نیست، بلکه «عمل گرایی کور» است. دانشگاه ها و مراکز پژوهشی و آموزشی و حتی رسانه ها مروج و مبلغ و متعهد به عمل گرایی کور هستند.

🔻بله، تحقیقات و نوشته جات دانشگاهی هنوز کمک شایسته و بایسته ای به جامعه ما نکرده اند. این نقد بجاست. اینجا نیمی از مسئله نظام حکمرانی است که مشتاق بهره گیری از «ذخیره دانایی» کشور نیست و مواجهه ایدئولوژیک با جامعه دارد و نه عقلی. و نیم دیگر مسئله، کیفیت و چگونگی تحقیقات و نوشته جات هستند که نتوانسته اند خلاقانه و نقادانه، افق گشایی کنند و نظام حکمرانی و جامعه را ناگزیر از اندیشیدن سازند.

🔻 چرا نتوانسته اند؟ واضح است چون تأکید بر «عمل گرایی کور» نمی تواند «دانش اثربخش» و «عقل راهگشا» و «علم رسیده» خلق کند. دانشجویان و محققان برای این که خرشان از پُل نظام اداری، ممنوعیت های ایدئولوژیک و سیاسی و موانع منفعتی شان عبور کند به راحتی موضوع تحقیق شان را ایران و «آسیب شناسی» چیزی یا «گردآوری آمار» در زمینه ی جامعه ایران انتخاب می کنند. اما بعد از آن نیز ناگزیرند مطابق گفتمان عمل گرایی کور پژوهش شان را پیش ببرند و پذیرای «سوگیری های شناختی» این گفتمان باشند.

روان شناسان و متخصصان علوم اعصاب در دهه های اخیر نشان داده اند مغز و سیستم ادراکی و عصبی انسان ها هنگام درک و شناخت امور درگیر خطاها و سوگیری هایی می شود که مانع قضاوت و داوری درست افراد می شود. اگر عمل گرایی کور را شکلی از سیستم ادراکی و شناختی بدانیم، سوگیری های شناختی آن را می شود تشخیص داد.

🔻عمل گرایی کور ، شکلی از «سوگیری تنزیل هذلولی» است؛ سوگیری که نتایج کوتاه مدت را به دستاوردهای بلندمدت ترجیح می دهد. نقد را چسبیدن و نسیه را به هیچ گرفتن. تاریخ علم، تقریبا تاریخ نسیه هاست. در نظام دانشگاهی و تحقیقاتی امروز ما تنزیل هذلولی به طور سیستمی در آموزش و پژوهش حاکم شده و حتی ارزش مهم دانسته می شود. دانالد گیلیس در کتاب «پژوهش چگونه باید سامان یابد» (1396) نشان می دهد نگاه نقد و فوری به تحقیق، می تواند شبه علم را جایگزین علم کند. گیلیس توضیح می دهد نتایج علم را صرفا در چشم انداز تاریخی بلند مدت می شود ارزیابی کرد.

🔻عمل گرایی کور، دچار «سوگیری اثر تأخر» است. سیستم صرفا به رویدادها و تجربیات تازه رخ داده توجه می کند و اتفاقات گذشته را کم یا بی ارزش می شمارد. جهان انسانی و اجتماعی، تاریخمند و زمانمند است. نادیدن گذشته و رویداد محور کردن پژوهش، تقلیل کار علم به فعالیت های روزنامه نگارانه و رسانه ای است. اثر تأخر، «علم نمایشی» را جایگزین «علم اصیل» می کند.

🔻عمل گرایی کور، دچار «سوگیری تأیید خود» است؛ این که صرفا علم و تحقیق را برای تأیید خود می خواهد و تحمل نتایج تحقیقاتی را ندارد که نقاط ضعف آن را آشکار کند. در عمل گرایی کور، نقد حکم سیاه نمایی دارد و وظیفه دانش سفید نمایی است. قصه همان «کوری سفید» در رمان «کوری» ژوزه ساراماگوست.

می توان درباره شکل های متعدد سوگیری های گفتمان عمل گرایی کور بحث کرد. قصدم تنها اینست که مسئله عمل گرایی کور را بیان کنم و تحلیل جنبه های گوناگون این امر نیازمند مطالعه و متن مستقلی است.

🔻مواجهه با عمل گرایی کور نیازمند توسعه خرد نظری و نقاد است. تا «خِرد» و «اندیشه ورزی نظری» در ایران پا نگیرد و توسعه نیابد، دانشگاه در ایران همچنان پا در هوا خواهد ماند و «توسعه علمی» نیز بسان فانتزی برای خیال بافی های بی پایان در گفتار ها و گفتمان های عمومی و دانشگاهی پُر بسامد تکرار خواهد شد.
عباس کاظمی در کتاب خواندنی اش «سفر نظریه» (1401) شرحی از چگونگی و چرایی «مسئله نظریه گریزی» در دانشگاه ایرانی می دهد؛ مسئله ای که من نیز در کتاب «زندگی سراسر فهم مسئله است» (1399) و نوشته های دیگرم به آن پردخته ام. قصه سر راست و روشن است؛ در دانشگاه ایرانی از توضیح و تفسیر «چیستی» و «چرایی» و «چگونگی» پدیده ها سرباز می زنیم؛ و اهمیتی جدی برای «فهمیدن» امور قایل نیستیم؛ و میدان اندیشه را برای «رقابت نظری» یا به تعبیر فرهنگ رجایی «معرکه آراء» باز نمی کنیم.

🔻کشمکش ها، اگر کشمکشی کلا در میان باشد، بر سر «مواضع سیاسی و ایدئولوژیک» و «منافع شخصی» است و نه مواضع معرفت شناختی و «جنگ پارادایم ها». به تعبیر علی پایا «زیست بوم عقلانیت» در دانشگاه های ما ضعیف است؛ و میل جدی برای انباشت انتقادی دانش نداریم و به شیوه ای نقادانه در امتداد یکدیگر نمی اندیشیم.

اندیشه ورز کسی است که مسئله ای را در امتداد سنت فکری به منظور شناخت چیستی و چرایی و چگونگی آن می کاود و می کوشد با مفاهیمی روشن و دقیق آن مسئله را صورت بندی کند. چنین اندیشه ای در قید این نیست که «نیاز فوری» را پاسخ دهد و «نتایج اقتصادی و سیاسی کارش هدایت کننده فرایند اندیشه ورزی او نیست».

🔻چنین اندیشه ورزی از نفس اندیشیدن لذت می برد و باور دارد که سودمندی کار فکری در خود آن است و نه چیز دیگری. این سخن به معنای جدا بودن نظر و عمل نیست، بلکه نظرورزی ماهیتا کاری عملی است؛ زیرا به انکشاف و آشنایی زدایی از واقعیت ها می انجامد و موجب تعامل و گفتگوی عقلانی و انتقادی می شود و این کار عمیق ترین شکل مداخله در زندگی و جهان است. البته «مداخله ای شتابزده» نیست و پیامدهای واقعی و عینی آن در بستر تاریخ ظهور می یابد.

عمل گرایی کور، شیوه ای از اندیشیدن است که ثمره آن علم نارس و پیامدهای آن شتابزدگی، قضاوت های نادرست و سوگیرانه و سیاست ها و نهادهای ظاهرا فعال و گاه بیش فعال اما همراه با نتایج مخرب است. عمل گرایی کور با درک نظری پدیده سر ستیز دارد و آن را همچون خصمی می پندارد که موجب مرگش می شود.

🔻امیل دورکیم دانش نظری را «دانش مقدس» می دانست، و معتقد بود همان طور که ادیان شناختی از انسان و جهان و هستی ارایه می کنند که هدف نهایی آن فایده ی مادی نیست، بلکه رشد معنوی بشر است؛ علم نیز مانند دین اولا «برای دیدن امر فراسوی فردی»، و ثانیا «برای برقراری ارتباطاتی میان جهان های مادی و غیرمادی» به کار می رود (ویلاهان 101:1396).
📛 فشار تحریمها بر روی اقتصاد ایران:
سقوط ۸۵ درصدی تجارت ایران با کشورهای توسعه یافته

فشار تحریمها موجب شد که تجارت ایران با کشورهای توسعه یافته، با ۸۵ درصد کاهش از ۴۱ میلیارد دلار در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ میلادی به ۶ میلیارد دلار در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ میلادی سقوط پیدا کند. در این مدت صادرات ایران به کشورهای توسعه یافته با ۹۶ درصد کاهش از ۲۸ به ۱.۲ و واردات ایران از کشورهای توسعه یافته با ۶۲ درصد کاهش از ۱۳ به ۵ میلیارد دلار تنزل پیدا کرد

🔴 #تلخندسیاسی‌ 👇
@Talkhand_Siyasi2
@DrNematallahFazeli

📝 چه نیازی به متفکران بزرگ داریم؟

🔻نعمت الله فاضلی، 19 مرداد 1401

از ویژگی های بارز «گفتمان عمل گرایی کور»، «مفهوم ستیزی» و دعوت مصرانه به «نظریه پرهیزی» و اجتناب از «تفکر انتزاعی» است. عمل گرایی کور کارشناسان و مبلغان تلویزیونی و رسانه ای را به متفکران و صاحبنظران ترجیح می دهد، چرا که این «شبه دانشمندان» یا «دانشمندان دروغین»، نسخه ها و دستورالعمل های آماده را تجویز می کنند و با زبان عامه فهم، روایت ساده شده ای از واقعیت اجتماعی را به رُخ مردم می کشانند.

🔻عمل گرایی کور وانمود می کند چیز پنهانی وجود ندارد. تکلیف امور را «ایدئولوژی رسمی» مشخص کرده است. می گوید کافی است با دقت بیش تر سخنان سیاستمداران را گوش کنیم. تأمل و تعمق نظری در امور را تعلل و اهمال و گاه توطئه دشمنان می شناسد.

🔻 گفتمان عمل گرایی کور جز دانش های مهندسی، پزشکی و دانش های فنی و خدماتی، دانش های دیگر را زائد می داند و نه تنها فلسفه و ادبیات بلکه حتی علوم سیاسی و علوم اجتماعی را دانش های مزاحم می شناسد و آن ها را دانش هایی عمدتا نظری می داند که پیوندی با میدان عمل ندارند. اینست که این دانش ها را سربار یا مزاحم سیستم می داند و می کوشد «صبغه نظری» آنها را تحقیر کند.

🔻 گفتمان عمل گرایی کور این دانش ها را با جرایم ایدئولوژیکی آماده چون «غربی بودن»، «غیربومی بودن»، «ترجمه ای بودن» و «غیرکاربردی بودن»، و گاه صراحتا «نظری بودن» برچسب می زند تا در نهایت بتوانند «سویه انتقادی»، «سویه نظری»، «سویه تاریخی» و «سویه تفهمی» آن ها را را به حاشیه رانده و آنها در اندازه و قامت دلخواه سامان بروکراتیک و گفتمان ایدئولوژیک خود در آورد.

از آنجا که عمل گرایی کور دهه های طولانی در نظام حکمرانی و دانشگاهی کشور رواج دارد و عملا قدرت هژمونیک پیدا کرده است، این کامیابی را بدست آورده که نه تنها عامه مردم و رسانه ها بلکه خود دانشگاهیان نیز عموما آن را باور کرده اند و اغلب به صراحت با بدبینی، تلخی و بی اعتمادی از وجوه نظری، مفهومی، تفهمی، تاریخی و انتقادی دانش سخن می گویند. این باور عامیانه را بارها از دانشگاهیان شنیده ام که رسانه ها و مطبوعات و شبکه های اجتماعی همه چیز را می گویند و نیازی به ما دانشگاهیان نیست.

🔻 راب استونز در کتاب «متفکران بزرگ جامعه شناسی» بیست و یک نظریه پرداز بزرگ از کارل مارکس، ماکس وبر، دورکیم گرفته تا هابرماس، میشل فوکو و آنتونی گیدنز را به کمک بیست و یک متخصص برجسته تحلیل می کند و نشان می دهد «آنچه را لازم است درباره ی جامعه بدانیم نمی توان از اخبار مربوط به سخنرانی سیاستمداران، میزگردهای رادیو-تلویزیونی و از اعتراضاتی که به صورت احساسی و با حالتی برآشفته درباب مسائل روز بیان می شود به دست آورد» (استونز 1379: 441).

دقت کنیم. جامعه، سیاست و فرهنگ بسیار پیچیده تر از آن است که عملگرایان کور تبلیغ می کنند. بگذارید قصه تاریخی را یادآوریم. بعد از جنگ جهانی دوم و بمباران هیروشیما انجمن بین المللی فیزیک نشست سالانه ای داشت و در آن نشست آلبرت انیشتین نیز شرکت کرد. یکی از حاضران از انیشتین پرسید: جناب پروفسور شما دانشمندان که چنان نبوغی داشتید که دانش بمب اتم را خلق کنید چرا دانشی برای جلوگیری از استفاده از این بمب را خلق نکردید؟ انیشتین گفت: «من فیزیکدان هستم و جهان فیزیک در مقایسه با جهان سیاست بسیار ساده است. عزیزم سیاست پیچیده تر از نبوغ و هوش من است».

🔻این که عمل گرایان کور جامعه و سیاست را ساده نشان می دهند هم ریشه در جهل آنها دارد و هم در منافع آنها. اما جهل آنها چیست؟ این که نمی دانند نظریه ها برای جامعه و سیاست چه کار می کند. راب استونز در فصل نتیجه گیری کتاب «متفکران بزرگ جامعه شناسی» ماحصل اندیشه نظری را این می داند که:

🔻متفکران ...با دیدگاه های بسیار درباره اعمال رایج، با شرح شان از علیت و پیوندهای سیستمی با امکاناتی که برای ترکیب و پیوند دیدگاه های تئوریک در اختیار ما قرار می دهند، منابعی که برای بررسی دقیق امکانات اجتماعی به آن نیاز داریم را فراهم آورده اند. این متفکران منابعی فراهم آورده اند که برای تفکر شایسته و مسئولانه درباره جوامعی که در آن زندگی می کنیم، درباب موضوعات اجتماعی که بر هریک از ما تأثیر می گذارد و معمولا هر یک از ما نظری درباره آن داریم، می توان از آن بهره برد. تفکر اجتماعی در حد بالای خود ما را قادر می سازد که قبل از اظهار نظر به طور جدی کار کنیم، می توان ارزیابی کرد و فهمید کدام بخش سیستمی از جامعه در برابر عمل افراد به طور قطع از خود مقاومت نشان داده و کدام بخش در برابر "اراده "کنشگران و بازیگران صحنه اجتماع تأثیرپذیرتر است. ... هیچ راه هموار و بدون دردسری برای رسیدن به تفکر جامعه شناسی وجود ندارد و چیزی این واقعیت را تغییر نمی دهد (استونز 1379: 461).
در نظام حکمرانی و جامعه ی ما این گونه تعریف و تعیین تکلیف شده است که پرسش هایی که به تعبیر راب استونز «متفکران بزرگ» می توانند و شایستگی پاسخ گویی آن را دارند، پرسش های ایدئولوژیک اند و پاسخ های ایدئولوژیک می طلبند و نسبتی با اندیشه ورزی و تأمل جدی ندارند.

🔻در نظر بگیریم این پرسش را که «کدام بخش سیستمی از جامعه در برابر عمل افراد مقاومت نشان می دهد و کدام بخش در برابر اراده کنشگران و بازیگران صحنه اجتماع تأثیرپذیر است؟». این پرسش را اگر به دانش واگذاریم و به نتایج آن تن دهیم، به معنای «استقبال از امر واقع است» و سرآغاز ورود به دنیایی جدید، دنیایی که در آن که واقعیت اجتماعی از اعتبار و منزلت کافی برخوردار می شود و به جای هزینه کردن برای مهار واقعیت ها، به شیوه ای دموکراتیک می کوشیم واقعیت ها را بشناسیم و از سرکوب و سرزنش و تلاش برای سرسپرده کردن آنها اجتناب کنیم.
📚 نگاه اول به نظریه ارتباطات (جلد اول)
نویسنده: ام. گریفیناندرو لدبترگلن اسپارکس
مترجم: غلامرضا آذری
انتشارات سمت
📕«نگاه اول به نظریه ارتباطات (جلد اول)» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/127323
📚 نگاه اول به نظریه ارتباطات (جلد دوم)
نویسنده: ام. گریفیناندرو لدبترگلن اسپارکس
مترجم: غلامرضا آذری
انتشارات سمت
📙«نگاه اول به نظریه ارتباطات (جلد دوم)» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/127324
🔷انتشار گزارش خشمگین‌ترین مردم جهان؛
ایران در محاصره همسایگانی عصبانی‌تر 

🔹موسسه گالوپ بر پایه بررسی خود در سال ۲۰۲۱ و اوایل سال ۲۰۲۲ رتبه‌بندی تازه عصبانی‌ترین مردم جهان را منتشر کرد.

🔹نتایج این گزارش که بر اساس روش نمونه‌‌گیری در میان جمعیت بزرگسال دارای ۱۵ سال و بیشتر در ۱۲۲ کشور و منطقه جهان و از طریق مصاحبه‌های تلفنی و حضوری به دست آمده، نشان می‌دهد که نزدیک به نیمی (۴۹ درصد) از مردم لبنان در آستانه زمانی که مورد پرسش قرار گرفته‌اند، حجم بالای احساسات منفی ناشی از خشمگینی و عصبانیت را تجربه کرده‌ و از این نظر در صدر رتبه‌بندی جهانی گالوپ قرار گرفته‌اند. 
 
🔹در این رتبه‌بندی پس از لبنانِ صدرنشین، چهار کشور همسایه ایران قرار دارد. ترکیه (۴۸ درصد) ، عراق (۴۶ درصد) ، ارمنستان (۴۶ درصد) و افغانستان (۴۱ درصد) به ترتیب جایگاه دوم تا پنجم خشمگین‌ترین مردم جهان را به خود اختصاص داده‌اند.

🔹در این بررسی ایرانی‌ها پس از سیرآلئون، مالی و اردن در رتبه نهم قرار گرفته‌اند. به طوری که ۳۴ درصد ایرانی‌های شرکت کننده در مصاحبه موسسه گالوپ عنوان کرده‌اند که اخیرا به شدت خشمگین و عصبانی شده‌اند.
هند نیز پس از ایران در جایگاه دهم قرار گرفته است.

🔹در مقابل تنها ۵ درصد فنلاندی‌ها گفته‌اند که اخیرا حجم بالای احساسات منفی ناشی از خشمگینی و عصبانیت را تجربه کرده‌اند. بدین ترتیب آنها پایین‌تر از مردم استونی (۶ درصد)، عنوان آرام‌ترین مردم جهان را از آن خود کرده‌‌اند.

@economistfarsi
🌐کانال اکونومیست فارسی
💠شرکت‌های دانش‌بنیان بیش از 100 برابر شده اما تولید سرانه کشور بیش از 36 درصد سقوط کرده است

فرشاد مومنی:

🔹یکی از طنزهای تلخ این است که در دهه 1390 تعداد شرکت های دانش بنیان بیش از 100 برابر افزایش پیدا کرده اما اندازه تولید سرانه کشور بیش از 36 درصد سقوط کرده است.

🔹متاسفانه محاسبات نشان می دهد که به جای تولید یک کالای معین، اگر آن را قاچاق یا از خارج وارد کنی، 11 تا 24 برابر بیشتر از تولید کننده سود می کنی در نتیجه از دل این مناسبات دانش بنیانی شدن بیرون نمی آید.

🔹در دوره سال های 1380 تا 1396 گونه های متفاوت خام فروشی در ایران با جهش های صادراتی وحشتناک روبرو شدند. در این دوره حجم صادرات محصولات پتروشیمی که خام فروشی بزک شده است، 10 برابر، صدور آهن و فولاد خام 17 برابر و صدور سنگ آهن 39 برابر شده است.

🔹ای کاش دوستان اقتصادخوانده ما بگویند این 39 برابر دیگر به معنی تغییرات چنددرصدی نیست و هر یک برابرش به معنی 100 درصد افزایش است. به نام دانش بنیانی بی سابقه ترین صنعت زدایی در تاریخ اقتصادی معاصر ایران اتفاق افتاده است.

🔹گزارش رسمی وزارت کار گفته است در 8 ساله احمدی نژاد 7 هزار کارگاه ورشکسته شده اند. طبق داده های سرشماری 1385 و 1390 حدود 621 میلیارد دلار به اقتصاد ایران تزریق شده اما خالص فرصت های شغلی بخش صنعت منفی 415 هزار نفر بوده است.

@economistfarsi
🌐کانال اکونومیست فارسی
🔸کتاب‌های‌ من
#یونس_شکرخواه #رخ‌نما
🔹 تالیف:
*واژه‌نامه پژوهش‌های ارتباطی و رسانه‌ای، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، ۱۳۷۰.
*تکنولوژی‌های‌ارتباطی و جامعه اطلاعاتی، تهران: انوشه، ۱۳۷۹.
*مبانی خبرنویسی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰.
*مجموعه مقالات خبرنویسی مدرن، تهران: روابط عمومی و امور بین‌الملل توانیر، ۱۳۸۰.
واژه‌نامه ارتباطات، تهران: سروش، چاپ دوم، ۱۳۸۲.
*خبر، تهران: مرکز گسترش آموزش رسانه‌ها، ویراست دوم، ۱۳۹۲، چاپ یازدهم ۱۳۹۲.
*خبرنویسی مدرن، تهران: خجسته، ۱۳۸۱، ویراست دوم، چاپ پنجم ۱۳۹۸.
*روزنامه‌نگاری سایبر: جامعه‌اطلاعاتی و آزادی بیان، تهران: ثانیه، ۱۳۸۴.
*سبک‌های خبرنویسی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی واجتماعی وزارت‌علوم، ۱۳۸۵.
*انفجار بزرگ خاموش، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶.
*فضای مجازی، ملاحظات اخلاقی، حقوقی و اجتماعی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۹۰.
*تاریخ مطبوعات ایران، سیدفرید قاسمی، پیشینه مطبوعات جهان، یونس شکرخواه، تهران: انتشارات ثانیه، ۱۳۹۰.
*جامعه اطلاعاتی چیست؛ پیشینه و نشست‌های جهانی دربارهٔ یک مفهوم، تهران: مؤسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپای دانشگاه تهران، ۱۳۹۰.
*روابط عمومی از زاویه ارتباطات، تهران: انتشارات سیمای شرق، ۱۳۹۳.
*گرافیک خبری و اطلاع‌رسان، تهران: دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها، ۱۳۹۳.
🔹ترجمه
*وینکلر، جیمز، عصر اقیانوس آرام، ترجمهٔ یونس شکرخواه، تهران: کیهان، ۱۳۶۵
*جی. بارکلی، گلن، ناسیونالیسم قرن بیستم، ترجمهٔ یونس شکرخواه، تهران: نشر سفیر، ۱۳۶۹.
*جی. ویلسون، لاری و مولانا، حمید، گذر از نوگرایی، ترجمهٔ یونس شکرخواه، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، ۱۳۷۱.
*مولانا، حمید، جریان بین‌المللی اطلاعات، ترجمهٔ یونس شکرخواه، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، ۱۳۷۱.
*جاشواس، گلداستین، خیابان سه طرفه: کنش و واکنش استراتژیک در سیاست جهانی، ترجمهٔ یونس شکرخواه، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۲.
*جیکس، جان، شمال وجنوب، مترجمان یونس شکرخواه و احمد صدارتی، تهران: نشر نی، چاپ چهارم ۱۳۷۲.
*لوپیکوپی، خوان پنه، سپید در اندلس، ترجمهٔ یونس شکرخواه، تهران: برگ، ۱۳۷۳.
*شیلر، هربرت، اطلاعات و اقتصاد بحران، ترجمهٔ یونس شکرخواه، تهران: آفتاب، ۱۳۷۵.
*بلاکمن، مالوری، اسم رمز، ترجمهٔ یونس شکرخواه، تهران: آتش، ۱۳۷۷.
*اینگلیس، سارا، ارتباطات، ترجمهٔ یونس شکرخواه، تهران: آتش، ۱۳۷۸.
*دان، سوزان، شیوه‌های مصاحبه در مطبوعات، مترجمان یونس شکرخواه، علی کسمایی، تهران: روزنامهٔ ایران، ۱۳۸۱.
*هربرت، جان، هربرت، روزنامه‌نگاری جهانی، مترجمان یونس شکرخواه، علی کسمایی، تهران:روزنامهٔ ایران، ۱۳۸۳.
Freedom of Expresion.pdf
358.9 KB
🔸آزادی بیان در مصوبه‌های جهانی
▫️نوشته #یونس_شکرخواه
▫️فصلنامه رسانه (پیاپی ۵۹، پاییز ۱۳۸۳)
▫️#حقوق‌ارتباطات #آزادی‌بیان #رخ‌نما
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
🔺از عصبانی ترین استان های ایران تا عصبانی ترین کشورهای جهان
✍️ صلاح الدین خدیو

🔸بر اساس نظرسنجی موسسه گالوپ، ایران در سال 2022 و اوایل 2021 با شش پله بهبود نسبت به سال قبل، در رتبه نهم کشورهای عصبانی جهان قرار گرفته است.
لبنان و ترکیه و ارمنستان به ترتیب خشمگین ترین جوامع جهان هستند.
🔸مطابق یک پژوهش داخلی بر مبنای آمارهای سازمان پزشکی قانونی درباره میزان مراجعات مربوط به نزاع، در سطح کشور استان های اردبیل، آذربایجان شرقی و زنجان در صدر عصبانی ها قرار دارند.
سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر هم به ترتیب خونسردترین استان های کشورند.
پیدا کردن ارتباطی معنادار میان عصبانیت استان های شمال غرب با آرامش و خونسردی استان های جنوبی دشوار است. آیا اقلیم متفاوت، فرهنگ و هنجارهای عرفی و مذهبی و عادتواره های اجتماعی و ...دخیلند؟
عصبانی تر بودن کشورهای خاورمیانه به نسبت بقیه جهان هم بدون دلیل نیست. بیشتر منازعات و جنگ های جاری در خاورمیانه و غرب آسیا و قفقاز در جریان است. در حالی که جوامع آرام اسکاندیناوی و غرب اروپا، دهه هاست که درگیری مسلحانه و بحران سیاسی مهمی را تجربه نکرده اند.
آیا میان آرامش و خونسردی با توسعه یافتگی سیاسی و اقتصادی رابطه وجود دارد؟
جوامع سنتی که صورت های مدرن آن ها را در سیستم های سیاسی تکامل نیافته و بسیط امروزی می توان یافت، از نوعی آرامش رواقی برخوردار بودند، جوامع مدرن نیز از قسمی آسایش و خونسردی نهادی!
اما معما جوامعی است که از سنت عبور کرده ولی در نیل به توسعه مکفی ناکام بوده اند: ایران، ارمنستان، ترکیه، اردن و ...که هر یک دارای درجاتی از دمکراسی هستند، از این دسته اند!
با این تفسیر در خاورمیانه ای که از سنت کنده شده و به لحاظ معنوی مدرن هم نشده، نه از آرامش رواقی قدیم خبری هست و نه امنیت و آسایش نهادی جدید.
اخلاق هدونیستی غالب که ویژگی دوران گذار طولانی جوامع خاورمیانه ای است و اصالت را به اصالت لذت و کاهش رنج می دهد، درست در نقطه مقابل اخلاق سنتی و مذهبی دوران پیشامدرن است.
این انگاره همچنین نسبت اندکی با اخلاق مدرن دارد که با قیودی چون مسئولیت شناسی، جامعه پذیری و زیست در چارچوب های نهادی معین، فاصله معناداری را با شادخواری و لذت گرایی هدونیسم حفظ می کند.
به عبارتی لذت گرایی و شادزیستی به هر قیمت و رها از قیود سنتی و مدرن، مستعد خشمگینی و عصبانیت و سرخوردگی هم است.
🔸چرا آنها از ما عصبانی هستند؟ این پرسشی بود که چند سال قبل برنارد لوئیس مورخ و اسلام شناس معروف آمریکایی طرح کرد. آقای لوئیس بدنبال این بود که رابطه میان ایدئولوژی های افراطی و خشونت گرا با زیستگاە خاورمیانە را کشف نماید.
در نهایت وی می گفت میان ناکامی امروز و گذشته طلایی منطقه که در قالب روایت های شورانگیز اسطوره پردازی هم می شود، تضادی احساسی و معرفتی پدید می آید.
این شکاف زمانی وقتی با شکاف بزرگ توسعه ای میان اروپا و جهان اسلام متراکم می شود، دره ای عمیق از احساسات منفی و آمیخته با تنفر و شیدایی پدید می آید. این ژرفا با ایدئولوژی های افراطی پر می شود.
نمی توان استنتاج لوئیس را به نظرسنجی های بالا تسری داد که عمدتا ناظر به احساسات فردی هستند. اما می شود سرنخ هایی بدست آورد و با ملاحظه تمام متغیرهای مرتبط، به ارزیابی های محتاطانه دست زد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers

و اینجا در اینستاگرام خبری در راه است
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تنها مرکز آزمون جاده‌ای خودروهای کشور تعطیل شد!

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
@DrNematallahFazeli

📝عملگرایی کور از کجا می آید؟

🔻نعمت الله فاضلی، 21 مرداد 1401

این پرسش مهمی است برای فهم گفتمان عمل گرایی کور. اگر عمل گرایی کور را شیوه ای از اندیشیدن و فهمیدن جهان، انسان و جامعه و دانش بدانیم، در آن صورت آن را پدیده ای سطحی، گذار و موقت یا حتی انحراف و خطایی عامدانه نمی شناسیم. عمل گرایی کور چیزی فراتر از بخشنامه یا دستورالعمل اداری و سیاسی مدون شده یا حتی مانیفست و بیانیه ی سیاسی صادر شده است. این گفتمان مانند دیگر گفتمان ها، احکام و گزاره های روشن دارد اما جایی ثبت و مستند نشده است.

🔻چیزی شبیه هوایی که تنفس می کنیم، یا شعور و بی شعوری است. این شیوه اندیشیدن تعجیل را بر تأمل ترجیح می دهد، ساده سازی را بر پیچیدگی برتر می داند، «زحمت کشیدن» (صرف انرژی و دوندگی) و «کار کردن» (تولید کالا) را بر عمل و تعامل یا اندیشه ورزی و سخن (در معنای هانا آرنتی آن) رجحان می بخشد، و با مجموعه ای از جانبداری ها و سوگیری های شناختی آشکارا ویرانگر درگیر است.

طبیعی است چنین گفتمانی دست پخت فرد خاص یا حتی نیرو و سازمان ویژه ای نیست. گفتمان عمل گرایی کور، پیامد و برساخت موقعیت تاریخی و شرایط مادی و معنایی معینی است. اگر تاریخی بیندیشیم عمل گرایی کور از همان لحظه ای آغاز به رویش و گسترش کرد که ما در مواجهه با علم مدرن، آن را مجموعه ای از فنون و مهارت های عملی و ابزاری فهم کردیم و نخواستیم پرسشگرانه جامعه و جهان و انسان را به کمک علم نقد و تحلیل کنیم؛ همان لحظه ای که «مهندسی» (نظامی، شهرسازی، نقشه کشی و خدمات فنی و تلگراف و ...) برای ما اهمیت داشت نه مفهوم و نه چیزی دیگر از جنس معنا.

🔻منظورم آشکارست، دوره قاجار و شکل گیری دارالفنون را می گویم. در طول مسیر تاریخ مدرن، تدریجا بر این «وجه ابزاری» و «خردگریزانه» آن افزوده شد. تا زمانی که هنوز دستگاه بروکراسی بزرگ نشده بود، هنوز مدارس و دانشسراها و خاندان ها و افراد، فضاهایی تا حدودی خودمختار برای اندیشیدن داشتند و همین زمینه و به تعبیر گیدنز «ساخت فرصت» فراهم بود، خلاقیت ها و خودبودگی ها و خودانگیختگی هایی می جوشید؛ اما با تکوین و گسترش دستگاه بروکراسی، نظم دیوانسالارانه به تدریج به سرکوب هر شکلی از خودمختاری و خودبودگی و نهایتا خلاقیت و خودجوشی فکری و خودابرازگری پرداخت.

🔻در دوره پهلوی دوم به ویژه از سال های 1340 به بعد با سیطره اقتصاد نفتی و گسترش دولت رانتی، «فرهنگ عمل گرایی کور» جلوه های عینی خود را آشکار ساخت و به صورت گفتمانی هژمونیک تعین یافت. با ظهور انقلاب 1357 و تکوین و توسعه «گفتمان انقلابی» و «انقلابی گری»، عمل گرایی از پشتوانه سیاسی و ایدئولوژیک نیرومندی برخوردار شد. گفتمان انقلابی این باور را فراگیر و بدیهی کرد که نیازی به تفسیر جهان نیست و می توان با اراده ای انقلابی و ایمان راسخ و پذیرش ایدئولوژی، جهان را تغییر داد. در این گفتمان نه تنها جایی برای «وجوه تغییرناپذیر جهان» نبود بلکه اساسا اراده گرایی انقلابی خود را با «انفجار آگاهی» تجربه و احساس می کرد که گویی نقطه تاریک و مبهم و چیزی برای پرسش و تأمل باقی نمانده است.

🔻گفتمان انقلابی گری را هم چپ ها و هم اسلام گراها با طرح اتهام «برج عاج نشینی دانشگاهیان» و خلق دو گانه «تعهد» در برابر «تخصص» و از همه مهم تر «غربی بودن» علم و توجه به و برجسته سازی ریشه های استعماری علم مدرن، پیش بردند. با گذشت زمان، گفتمان عمل گرایی کور، لایه لایه فربه تر و به صورت افزایشی، انباشته تر شد. گفتمان انقلابی و اراده گرا حاوی نگاه های خصمانه و اعتراضی به علم مدرن و نهادهای آن نیز بود. در عین حال دستگاه دولت و نظام دیوانسالاری نیز هر سال حجیم تر و چاق تر می شد.

🔻 در سطح جهانی نیز با تکوین و گسترش نگاه های پست مدرن، حجم عظیمی از ایده ها و نقدهای منتقدان مدرنیته و علم، این فرصت را می داد تا گفتمان عمل گرایی کور حتی به معرفت شناسی انتقادی پست مدرن نیز تکیه کند و از آن تغذیه نماید. برایند این عوامل «همایندی» و «همراهی و تلاقی» چندین جریان تاریخی، سیاسی و معرفت شناختی است که دست به دست هم داده و گفتمان عمل گرایی کور را به صورت فرهنگ و فضا و فکر در نظام حکمرانی و نظام دانش ایران در دهه های اخیر تثبیت نماید.

البته در این فضایی که عمل گرایی کور هژمونیک شده است، فرصت برای فرصت طلبان باز است تا بدون داشتن مهارت ها، شایستگی ها، خلاقیت ها و توانایی ها و قابلیت های بایسته و شایسته کارها، در مسند مدیریت ها و امور قرار بگیرند و با طرح شعارهای عمل گرایان و ادعاهای آشکارا باطل، منابع مادی و منزلتی کشور را تصاحب کنند و رقبای واقعی و شایسته را به اتهام «اهل عمل نبودن» و اتهام های ایدئولوژیک دیگر از صحنه حذف نمایند.
🔻فرصت طلبان، نیروی بزرگی هستند که در صحنه حضوری فعال دارند و گفتمان عمل گرایی کور را تبلیغ و ترویج می کنند. این گروه در هر زمانی و مکانی زبان و ابزار خودش را می آفریند و می کوشد مانع توجه به علم، نقد، نگاه تاریخی، فهم و اندیشه ورزی خردمندانه شود. فرصت طلبان از ابزارهای رسانه ای و مطبوعات و تریبون های رسمی استفاده می کنند و شعور متعارف عامه مردم هم به خدمت می گیرند.

🔻همچنین سیطره عملگرایی کور مانع از این می شود که ذخیره ی دانایی و علم بتواند در جریان تصمیم سازی ها، سیاستگذاری ها و حتی جریان گفت و گوهای اجتماعی نقش موثر و همه جانبه ای ایفا کند.

تاریخ معاصر ایران نشان می دهد ما نگاهی دوگانه به علم و اندیشه ورزی داشتیم. از سویی خواهان و حتی شیفته آن بودیم و از سوی دیگر آن را مغایر ارزش ها و آرمان های معنوی خود می دانستیم. برای درمان بیماری ها و رفع و رجوع کردن عقب ماندگی های مان خواهان علم و اندیشه ورزی بودیم و همین موجب تکوین و توسعه سازوکارهای آموزشی و پژوهشی یعنی نظام مدرسه ای و نظام آموزش عالی شد. اما به طور همزمان خردورزی نقادانه و شک و شبهه آفرینی و اعطای خودمختاری به فرد برای اندیشیدن و «خود ابرازی» را مغایر اسطوره ها و کهن الگوهای ذهنی و فرهنگی مان یافته و از اعطای آزادی اندیشه و بیان هراسیدیم و همچنان می هراسیم.

🔻گفتمان عمل گرایی کور در چنین زمین، زمینه، زمان و زبانی رشد و نمو کرده و اکنون هیولایی شده است که هزار سر دارد و سودای بلعیدن همه چیز در او هویداست. ریشه های این هیولای هزار سر را مروری اجمالی کردم و فهم دقیق آن نیازمند فهم پیامدهای این گفتمان است. شاید اگر نتوانیم عمل گرایی کور را بفهمیم و کمی دست و پای این هیولا را کوتاه نکنیم، دیر یا زود ایران این گربه ملوس و تاریخی را قورت بدهد.
بالاخره اندیشه التقاطی، تفکر چپ و مارکسیستی و امپریالیسم ستیزی خوب است یا بد؟
مرکز آمار ایران در گزارشی در زمینه هزینه و درآمد شهروندان در سال ۱۴۰۰ با اشاره به افزایش روزافزون هزینه‌ها اشاره کرده حدود ۶۸.۳ درصد ایرانیان مالک مسکن، ۲۳.۲ درصد مستاجر و ۸.۵ درصد ساکن خانه‌های سازمانی، وقفی و رایگان هستند.
@DrNematallahFazeli

📝 قانون مِرتُن

🔻نعمت الله فاضلی، ۲۴ مرداد ۱۴۰۱

حادترین جنبه گفتمان عمل گرایی کور، ناتوانی این گفتمان از توجه و فهم «پیامدهای ناخواسته و کارکردهای پنهان اعمال و رویه های اجتماعی از جمله سیاست ها و برنامه ها و اقدامات حکومتی است» مجموعه ای از بحران های بزرگ و کوچک سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی جامعه را محاصره کرده است، در حالی که حکومت و دولت و شهرداری ها و همه نهادها و سازمان ها نیز تلاش می کرده اند و هزاران هزار میلیارد دلار سرمایه های طبیعی و تولیدی نیز هزینه شده است. می دانید چرا؟

🔻بخش مهمی از پاسخ این پرسش در کم کاری و سوء نیت و توطئه دشمنان و خشم و غضب الهی یا هر توضیح دیگری از این جنس نیست، پاسخ ساده ای دارد که رابرت مرتون جامعه شناس بلندآوازه آمریکایی آن را ناتوانی و بی توجهی به پیامدهای ناخواسته و کارکردهای پنهان اعمال و رویه های اجتماعی نامید.

مرتن مبدع «قانون پیامدهای ناخواسته» بود. در سال 1936 مقاله ی «عواقب پیش بینی نشده فعالیت های اجتماعی» را نوشت که بعدا هم آن را در مشهورترین و ماندگارترین کتابش «تئوری اجتماعی و ساختار اجتماعی» چاپ کرد.

🔻مرتن پنج منشا پیامدهای ناخواسته را توضیح داد شامل 1) جهل و «بی توجهی» ، 2) «خطا»، 3) «منافع ضروری» که در واقع سازمان ها یا گروه ها تشخیص می دهند و تحت تاثیر آنها به پیامدها توجهی نمی کنند. 4) «ارزش های اساسی» و ایدئولوژی که به آن ارزش ها تکیه می کند و دیگر برایش مهم نیست چه چیزی پیش می آید. 5) «پیش بینی های محکوم به شکست»، یعنی سازمان ها یا کشورها یا مردم تصور می کنند که کارهایشان محکوم به شکست است.

🔻به اعتقاد مرتن وظیفه علم اجتماعی و از جمله جامعه شناسی توضیح عواقب پیش بینی نشده فعالیت های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. کشوری که می خواهد عواقب ناخواسته اعمال و سیاست هایش را بشناسد محتاج علم است و این کار مطلقا از عهده ایدئولوژی برنمی آید. گفتمان عمل گرایی کور دچار کوربینی است و براساس همین پنج عامل منحرف کننده و همچنین سوگیری های شناختی، تن به قواعد بازی علم نمی دهد.

قانون عواقب ناخواسته مرتن حرف عجیب و غریبی نیست؛ بدیهیات است؛ دو دو تا، چهارتاست. کار محققان اجتماعی و فرهنگی توضیح بدیهیات برای جامعه و حکمرانان است. شاید گمان کنیم که توضیح بدیهیات نیازمند تحقیق و تفکر نیست. حق با شماست. اما اگر «تاریخ بی خردی» نوشته باربارا تاکمن را بخوانیم می بینیم که از «تروا تا ویتنام» امپراطورها و سلاطین و سیاستمداران در نتیجه بی توجهی به بدیهیات نمایش عجیبی از بی خردی را در تاریخ اجرا کرده اند. یکی از این بدیهیات توجه به «عواقب ناخواسته» کنش ها و فعالیت هاست.

🔻می دانیم که عمل به بدیهیات، امر بدیهی نیست. امور انسانی و به ویژه امور جمعی و اجتماعی، پیچیده و فراپیچیده اند. غرایز، منافع، جهل و عواطف دست در دست هم می دهند و گاهی یا شاید اغلب اوقات ما را از عمل و توجه به بدیهی ترین بدیهیات باز می دارند. کار علم این است که بدیهیات را به ما نشان دهد و دائم آن ها را یادآوری کند.

محققان علوم انسانی و اجتماعی در هر رشته ای که هستند از اقتصاد گرفته تا جامعه شناسی، انسان شناسی یا هر رشته دیگر، اگر بخواهند از راه دانش در خدمت جامعه باشند مهم ترین کاری که می توانند بکنند توضیح عواقب پیش بینی نشده سیاست ها و فعالیت ها و اعمال و رویه های اجتماعی است. این سخن را نه تنها مرتن جامعه شناس بلکه بروس مازولیش مورخ بلندآوازه آمریکایی در «دانش های ناروشن: بنیادهای تاریخی و چشم اندازهای علوم انسانی» (1399) با شرح و تفصیل بیان می کند.

🔻مازولیش که در «جست‌وجوی وضعیت علوم انسانی، از دستاوردها و امکاناتش» از قرن هفدهم و اندیشه های فرانسیس بیکن آغاز می کند و تحلیل اندیشه انسانی در عصر روشنگری و تحولات قرن نوزدهم، نهایتا وارد قرن بیستم می شود تا ببیند «علوم انسانی مدعی ارائه چگونه دانشی هستند؟ چنان دانشی را تا چه میزان می‌توان «علمی» دانست؟ منظورمان از «علمی بودن چیست؟»؛ مازولیش در نهایت به این نتیجه می رسد که این علوم، دانش های دوره معاصر و مدرن اند و آمیزه ای از پوزیتویوسیم و هرمنوتیک هستند که تاریخمند بودن آگاهی انسان را نشان می دهند و این که «آگاهی انسان از علم برمی آید.» مازولیش نقش علوم انسانی را در دو چیز می داند:یک؛ انسان به کمک علم انسانی «همه چیز را، ازجمله خودش را از یک چشم‌انداز ویژه خودآگاه می‌بیند». دو؛ همان قانون عواقب ناخواسته مرتن.

شاید تکراری ترین سخنی که در قرن اخیر در زمینه دگرگونی های بزرگ شنیده ایم این باشد که «چی فکر می کردیم، چی شد». این سخن بیان دیگری از نادیده گرفتن «قانون عواقب ناخواسته» است.
🔻گفتمان عمل گرایی کور با کور بینی درگیرست که نمی تواند به علوم اجتماعی و انسانی اعتماد کند و به جای تأمل و چاره اندیشی در کوربینی خود، می کوشد علم را اصلاح و متحول کند. این جا تراژدی بزرگی نهفته که شرحش به همان اندازه واقعیت وجودش رنج آور و دشوار است. همان سخن معروف آئینه است که اگر عیب تو بنمود راست، خود شکن آئینه شکستن خطاست.