This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باز گردد عاقبت این در بلی
رو نماید یار سیمین بر بلی
ساقی ما یاد این مستان کند
بار دیگر با می و ساغر بلی
نوبهار حسن آید سوی باغ
بشکفد آن شاخههای تر بلی
آن بر سیمین و این روی چو زر
اندرآمیزند سیم و زر بلی
این سر مخمور اندیشه پرست
مست گردد زان می احمر بلی
من خمش گردم ولیکن در دلم
تا ابد روید نی و شکر بلی
#هانیه_حیدری
#مولانا
@haniehheydarii
رو نماید یار سیمین بر بلی
ساقی ما یاد این مستان کند
بار دیگر با می و ساغر بلی
نوبهار حسن آید سوی باغ
بشکفد آن شاخههای تر بلی
آن بر سیمین و این روی چو زر
اندرآمیزند سیم و زر بلی
این سر مخمور اندیشه پرست
مست گردد زان می احمر بلی
من خمش گردم ولیکن در دلم
تا ابد روید نی و شکر بلی
#هانیه_حیدری
#مولانا
@haniehheydarii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتی که مستت میکنم،پر زانچه هستت میکنم
گفتم چگونه از کجا؟ گفتی که تا گفتی خودآ
گفتی که درمانت دهم. بر هجر پایانت دهم
گفتم کجا،کی خواهد این؟گفتی صبوری باید این
گفتی تویی دُردانه ام.تنها میان خانه ام
مارا ببین،خود را مبین درعاشقی یکدانه ام
گفتی بیا.گفتم کجا.گفتی در آغوش بقا
گفتی ببین.گفتم چه را؟گفتی خدا را در خود آ
#مولانا
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
گفتم چگونه از کجا؟ گفتی که تا گفتی خودآ
گفتی که درمانت دهم. بر هجر پایانت دهم
گفتم کجا،کی خواهد این؟گفتی صبوری باید این
گفتی تویی دُردانه ام.تنها میان خانه ام
مارا ببین،خود را مبین درعاشقی یکدانه ام
گفتی بیا.گفتم کجا.گفتی در آغوش بقا
گفتی ببین.گفتم چه را؟گفتی خدا را در خود آ
#مولانا
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
Audio
من در رویای خود دنیایی را میبینم
که در آن هیچ انسانی انسان دیگر را خوار نمیشمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش، گذرگاههایش را میآراید.
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن
همهگان راه گرامی ِ آزادی را میشناسند
حسد جان را نمیگزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمیکند.
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن
سیاه یا سفید
ــ از هر نژادی که هستی ــ
از نعمتهای گسترهی زمین سهم میبرد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی از شرم سر به زیر میافکند
و شادی همچون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامی ِ بشریت را برمیآورد.
چنین است دنیای رویای من !
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
که در آن هیچ انسانی انسان دیگر را خوار نمیشمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش، گذرگاههایش را میآراید.
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن
همهگان راه گرامی ِ آزادی را میشناسند
حسد جان را نمیگزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمیکند.
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن
سیاه یا سفید
ــ از هر نژادی که هستی ــ
از نعمتهای گسترهی زمین سهم میبرد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی از شرم سر به زیر میافکند
و شادی همچون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامی ِ بشریت را برمیآورد.
چنین است دنیای رویای من !
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
Audio
همیشه آدمهای بلندپرواز و هدفمند را دوست تر داشته ام ؛
آدمهایی که مدام درتلاش و در جریاناند، و هرگز بخاطر هراس از غرق شدن، دست از عبور بر نداشته اند .
آدمهایی که قعر ناشناخته ترین اقیانوسها را به امنیت و آسایشِ ساحل، ترجیح داده اند و پذیرفته اند که آدمی زمانی زنده است که در جریان باشد، مانند رودی بخروشد و از سنگهای مسیر، تندیسهای ماندگار بسازد.
آدمهایی که درکمال خودباوری، از بنبستها، مسیرهای عبور ساخته اند و از تاریکیها، نور ...
همانها که ثابت کردهاند؛ هیچ فاتحی، از جاده های هموار، به قله نرسیده،
هیچ صیادی، از سطح آب، مروارید نیافته و هیچ دونده ای بدون دویدن، پیروز نشده!
من همیشه عاشقِ بلندترین قلهها، عمیقترین اقیانوسها، دستنیافتنی ترین مرواریدها و جسورترین آدمها بوده ام ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
@narges_sarrafian_toofan
آدمهایی که مدام درتلاش و در جریاناند، و هرگز بخاطر هراس از غرق شدن، دست از عبور بر نداشته اند .
آدمهایی که قعر ناشناخته ترین اقیانوسها را به امنیت و آسایشِ ساحل، ترجیح داده اند و پذیرفته اند که آدمی زمانی زنده است که در جریان باشد، مانند رودی بخروشد و از سنگهای مسیر، تندیسهای ماندگار بسازد.
آدمهایی که درکمال خودباوری، از بنبستها، مسیرهای عبور ساخته اند و از تاریکیها، نور ...
همانها که ثابت کردهاند؛ هیچ فاتحی، از جاده های هموار، به قله نرسیده،
هیچ صیادی، از سطح آب، مروارید نیافته و هیچ دونده ای بدون دویدن، پیروز نشده!
من همیشه عاشقِ بلندترین قلهها، عمیقترین اقیانوسها، دستنیافتنی ترین مرواریدها و جسورترین آدمها بوده ام ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
@narges_sarrafian_toofan
Audio
همه ما هزاران بار پشتِ میلههای زندانی ایستاده ایم که خودمان یا دیگری برایمان ساخته است. بارها هوای خفقان آورِ بن بستهای تنگ و تاریکِ زندگی را طوری تنفس کرده ایم که میلِ شدیدِ نبودن را در هر دم و بازدم آرزو کرده ایم، آنهم نه یکبار که هزار بار، که هزاران بار. همه ما به تکرار به آن لحظهای رسیده ایم که خسته از طول و عرضِ چهار دیوارِ زندانمان، چشم دوخته ایم به دریچهای که رو به تکه ی کوچکی از آسمان باز میشود و در دل رها شدن را فریاد کرده ایم ، و پرواز را و زیستن در خلأ یی بی انتها را.
نیکی فیروزکوهی
📚راس ساعت هیچ
@nikifiroozkoohi
@haniehheydarii
#هانیه_حیدری
نیکی فیروزکوهی
📚راس ساعت هیچ
@nikifiroozkoohi
@haniehheydarii
#هانیه_حیدری
Audio
《قوی باش》
من به تو میگویم که قوی باشی و میدانم که گاهی کلمات، واقعا معجزه میکنند.
من روزهای سخت زیادی دیدهام، رنجهای زیادی کشیدهام و اندوه زیادی را به جانم، خریدهام. من تا انتهای دردهای زیادی رفتهام، زخمهای زیادی را به جان لمس کرده و پایان اندوههای زیادی را به چشم، دیدهام.
من به تو میگویم که قوی باشی چون دیدهام که تمام مسیرهای درد، به مقصدهای خوبی میرسند و هیچ مسیری خالی از امّید نیست. که هیچ شبی بدون ماه و هیچ ماهی، بدون خورشید نیست.
من به تو میگویم که قوی باش و ایمان دارم که گاهی کلمات، واقعا معجزه میکنند...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
@haniehheydarii
#هانیه_حیدری
من به تو میگویم که قوی باشی و میدانم که گاهی کلمات، واقعا معجزه میکنند.
من روزهای سخت زیادی دیدهام، رنجهای زیادی کشیدهام و اندوه زیادی را به جانم، خریدهام. من تا انتهای دردهای زیادی رفتهام، زخمهای زیادی را به جان لمس کرده و پایان اندوههای زیادی را به چشم، دیدهام.
من به تو میگویم که قوی باشی چون دیدهام که تمام مسیرهای درد، به مقصدهای خوبی میرسند و هیچ مسیری خالی از امّید نیست. که هیچ شبی بدون ماه و هیچ ماهی، بدون خورشید نیست.
من به تو میگویم که قوی باش و ایمان دارم که گاهی کلمات، واقعا معجزه میکنند...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
@haniehheydarii
#هانیه_حیدری
Audio
برای همه ی آنچه بوده و دیگر نیست اندوهگین نباش که در بطنِ هر از دست دادنی اگر منفعت بزرگی نباشد درسِ بزرگی پنهان است.برای همه ی آنچه شنیده ای و تمام آن قضاوت های ناآگاهانه خشمی به دل راه نده که برخی از آدمها مبتلا به جهلی خاموش اند آنقدر که با هیچ نور و شعله ای روشن نخواهند شد.برای تمام آنچه بوده،دیگر نیست و نخواهد بود تمام گذشته را راه و بیراه زیر و رو نکن.فریاد بزن،اشک بریز اما تا آنجا که سنگینیِ بار آن شب های تاریک از شانه هایت بیافتد و دور شود.هیچ چیز بدتر از آن نیست که آدمی با غم هایش عجین شود.نخواه و نگذار نبودنِ کسی یا چیزی تو را از پای دربیاورد که اگر از برایِ تو بود همین حالا حوالی دلتنگی هایت نفس میکشید...
👤 حاتمه ابراهیم زاده
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
👤 حاتمه ابراهیم زاده
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
Audio
کیستی که من
اینگونه به اعتماد
نام خود را
با تو می گویم…
کلید قلبم را
در دستانت می گذارم
نان شادی ام را با تو قسمت می کنم
به کنارت می نشینم
و سربر شانهی تو
اینچنین آرام
به خواب می روم؟
کیستی که من
اینگونه به جد در دیار رویاهای خویش با تو درنگ می کنم؟!!
کیستی که من
جز او
نمی بینم و نمی یابم ؟!!
دریای پشت کدام پنجره ای؟
که اینگونه شایدهایم را گرفته ای
زندگی را دوباره جاری نموده ای
پر شور
زیبا
و
روان
دنیای با تو بودن در اوج همیشه هایم
جان می گیرد
و هر لحظه تعبیری می گردد
ازفردایی بی پایان
در تبلور طلوع ماهتاب
باعبور ازتاریکی های سپری شده…
کیستی
ای مهربان ترین؟
(احمد شاملو)
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
اینگونه به اعتماد
نام خود را
با تو می گویم…
کلید قلبم را
در دستانت می گذارم
نان شادی ام را با تو قسمت می کنم
به کنارت می نشینم
و سربر شانهی تو
اینچنین آرام
به خواب می روم؟
کیستی که من
اینگونه به جد در دیار رویاهای خویش با تو درنگ می کنم؟!!
کیستی که من
جز او
نمی بینم و نمی یابم ؟!!
دریای پشت کدام پنجره ای؟
که اینگونه شایدهایم را گرفته ای
زندگی را دوباره جاری نموده ای
پر شور
زیبا
و
روان
دنیای با تو بودن در اوج همیشه هایم
جان می گیرد
و هر لحظه تعبیری می گردد
ازفردایی بی پایان
در تبلور طلوع ماهتاب
باعبور ازتاریکی های سپری شده…
کیستی
ای مهربان ترین؟
(احمد شاملو)
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
Audio
در سحرگاه سر از بالش ِ خوابت بردار
کاروان های فروماندۀ خواب از چشمت بیرون کن
باز کن پنجره را!
تو اگر باز کنی پنجره را
من نشان خواهم داد،
به تو زیبایی را
بگذر از زیور و آراستگی
من تو را با خود تا خانه ی خود خواهم برد
که در آن شوکت ِ پیراستگی
چه صفایی دارد
آری از سادگی اش،
چون تراویدن مهتاب به شب
مهر از آن می بارد
باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد؛
به عروسی ِ عروسک های ِ کودک خواهر خویش
که در آن مجلس جشن
صحبتی نیست ز دارایی ِ داماد و عروس
صحبت از ساده گی و کودکی است
چهره ای نیست عبوس
کودک ِ خواهر من
در شب جشن عروسی ِ عروسک هایش می رقصد
کودک ِ خواهر من
امپراتوری ِ پر وسعت خود را هر روز
شوکتی می بخشد
کودک ِ خواهر من نام تو را می داند
نام تو را می خواند!
گُل قاصد آیا
با تو این قصه ی خوش خواهد گفت ؟!
باز کن پنجره را!
من تو را خواهم برد
به سر ِ رود ِ خروشان ِ حیات،
آب این رود به سرچشمه نمی گردد باز؛
بهتر آن است که غفلت نکنیم از آغاز
باز کن پنجره را !
ــ صبح دمید !
" حمید مصدق "
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
کاروان های فروماندۀ خواب از چشمت بیرون کن
باز کن پنجره را!
تو اگر باز کنی پنجره را
من نشان خواهم داد،
به تو زیبایی را
بگذر از زیور و آراستگی
من تو را با خود تا خانه ی خود خواهم برد
که در آن شوکت ِ پیراستگی
چه صفایی دارد
آری از سادگی اش،
چون تراویدن مهتاب به شب
مهر از آن می بارد
باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد؛
به عروسی ِ عروسک های ِ کودک خواهر خویش
که در آن مجلس جشن
صحبتی نیست ز دارایی ِ داماد و عروس
صحبت از ساده گی و کودکی است
چهره ای نیست عبوس
کودک ِ خواهر من
در شب جشن عروسی ِ عروسک هایش می رقصد
کودک ِ خواهر من
امپراتوری ِ پر وسعت خود را هر روز
شوکتی می بخشد
کودک ِ خواهر من نام تو را می داند
نام تو را می خواند!
گُل قاصد آیا
با تو این قصه ی خوش خواهد گفت ؟!
باز کن پنجره را!
من تو را خواهم برد
به سر ِ رود ِ خروشان ِ حیات،
آب این رود به سرچشمه نمی گردد باز؛
بهتر آن است که غفلت نکنیم از آغاز
باز کن پنجره را !
ــ صبح دمید !
" حمید مصدق "
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
Audio
گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن !
گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن !
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری می توانم ... بشنو و باور مکن !
عشق اگر افسانه می سازد که در زندان دل
چند روزی میهمانم ، بشنو و باور مکن !
در جواب نامه فرهاد اگر شیرین نوشت:
"با همه نامهربانم" ، بشنو و باور مکن !
گاه اگر در پاسخ احوال پرسی های تو
گفته بودم شادمانم ، بشنو و باور مکن !
سجاد سامانی
@sajjadSamani
@haiehheydarii
#هانیه_حیدری
گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن !
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری می توانم ... بشنو و باور مکن !
عشق اگر افسانه می سازد که در زندان دل
چند روزی میهمانم ، بشنو و باور مکن !
در جواب نامه فرهاد اگر شیرین نوشت:
"با همه نامهربانم" ، بشنو و باور مکن !
گاه اگر در پاسخ احوال پرسی های تو
گفته بودم شادمانم ، بشنو و باور مکن !
سجاد سامانی
@sajjadSamani
@haiehheydarii
#هانیه_حیدری
Audio
دنیا به من ثابت کرده آدمهای زندگیم خیلی دور از انصاف نبودند .
آدمهای زندگیم خواستند مثل اونها باشم
اما یه جایی
یه روزی
با تلنگری
فهمیدم دیگه بسه.
درسته سالهای زیادی رو از دست دادم اما اگر این از دست دادن نبود زمانش نمیرسید که بایستم و حقم رو از زندگی بگیرم .
آدم های زندگیم فقط کمی بیانصاف بودن ، به خودشون حق انتخاب میدادند اما از من میخواستن انتخابم انتخاب اونها باشه
اما یه جایی
یه روزی
یه تلنگری
بهم گفت
فرصت زیادی ندارم و باید
یاد بگیرم خودم انتخاب کنم
آدمهای زندگیم یاد گرفته بودند درست و غلط رو مدام دیکته کنند
اما یه جایی
یه روزی
یه تلنگری
بهم گفت درست و غلط اصلا چیه ؟
آدمهای زندگیم میخواستند من اونی باشم که اونها دوست دارند و من هم سالها تلاش کردم اما
یه جایی
یه روزی
یه تلنگری
بهم گفت آدمها هرگز راضی نمیشن
آدمهای زندگیم انسانهای خوبی بودند
چون
یه جایی
یه روزی
با تلنگری
بهم یادآوری کردند
دست از
درست کردن
شخصیت دلخواه اونها بردارم
خود خود واقعی م رو زندگی کنم
دلنوشته:#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
آدمهای زندگیم خواستند مثل اونها باشم
اما یه جایی
یه روزی
با تلنگری
فهمیدم دیگه بسه.
درسته سالهای زیادی رو از دست دادم اما اگر این از دست دادن نبود زمانش نمیرسید که بایستم و حقم رو از زندگی بگیرم .
آدم های زندگیم فقط کمی بیانصاف بودن ، به خودشون حق انتخاب میدادند اما از من میخواستن انتخابم انتخاب اونها باشه
اما یه جایی
یه روزی
یه تلنگری
بهم گفت
فرصت زیادی ندارم و باید
یاد بگیرم خودم انتخاب کنم
آدمهای زندگیم یاد گرفته بودند درست و غلط رو مدام دیکته کنند
اما یه جایی
یه روزی
یه تلنگری
بهم گفت درست و غلط اصلا چیه ؟
آدمهای زندگیم میخواستند من اونی باشم که اونها دوست دارند و من هم سالها تلاش کردم اما
یه جایی
یه روزی
یه تلنگری
بهم گفت آدمها هرگز راضی نمیشن
آدمهای زندگیم انسانهای خوبی بودند
چون
یه جایی
یه روزی
با تلنگری
بهم یادآوری کردند
دست از
درست کردن
شخصیت دلخواه اونها بردارم
خود خود واقعی م رو زندگی کنم
دلنوشته:#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من زخمهای بی نظیری به تن دارم اما
تو مهربان ترینشان بودی
عمیق ترینشان
عزیزترین شان
بعد از تو آدم ها
تنها خراش های کوچکی بودند بر پوستم
که هیچ کدامشان
به پای تو نرسیدند
به قلبم نرسیدند
بعد از تو آدم ها
تنها خراش های کوچکی بودند
که تو را از یادم ببرند، اما نبردند
تو بعد از هر زخم تازه ای دوباره باز می گردی...
هر بار عزیزتر از پیش
هر بار عمیق تر...
(رویا شاه حسین زاده)
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
تو مهربان ترینشان بودی
عمیق ترینشان
عزیزترین شان
بعد از تو آدم ها
تنها خراش های کوچکی بودند بر پوستم
که هیچ کدامشان
به پای تو نرسیدند
به قلبم نرسیدند
بعد از تو آدم ها
تنها خراش های کوچکی بودند
که تو را از یادم ببرند، اما نبردند
تو بعد از هر زخم تازه ای دوباره باز می گردی...
هر بار عزیزتر از پیش
هر بار عمیق تر...
(رویا شاه حسین زاده)
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
Audio
دلم میخواهد ذوقزده شوم از حادثه یا اتفاقی.
دلم میخواهد چیزی یا کسی مرا عمیقا به وجد بیاورد، لبریز شادی و اشتیاق شوم و بیاختیار بخندم.
دلم میخواهد اتفاق هیجانانگیزی بیفتد، مثلا چیزی که مطلقا فکرش را نمیکردم و محال میدانستمش، سهم همیشگیِ من شدهباشد.
مثلا یک صبح چشم باز کنم و تمام نگرانیها محو شدهباشند از جهانم و به تمام نقاط تاریک زندگیام، نور تابیده باشد.
دلم اتفاقی هیجانانگیز میخواهد
مثلا یک صبح، با طلوع آفتاب، زمین، سیارهی امن و آرامی شدهباشد برای زیستن، و دیگر دلی گرفتهنباشد، قلبی شکسته نباشد، و اشکی ریختهنباشد.
مثلا در دل زمستان، بهار شدهباشد.
دلم هیجانی عمیق میخواهد.
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
دلم میخواهد چیزی یا کسی مرا عمیقا به وجد بیاورد، لبریز شادی و اشتیاق شوم و بیاختیار بخندم.
دلم میخواهد اتفاق هیجانانگیزی بیفتد، مثلا چیزی که مطلقا فکرش را نمیکردم و محال میدانستمش، سهم همیشگیِ من شدهباشد.
مثلا یک صبح چشم باز کنم و تمام نگرانیها محو شدهباشند از جهانم و به تمام نقاط تاریک زندگیام، نور تابیده باشد.
دلم اتفاقی هیجانانگیز میخواهد
مثلا یک صبح، با طلوع آفتاب، زمین، سیارهی امن و آرامی شدهباشد برای زیستن، و دیگر دلی گرفتهنباشد، قلبی شکسته نباشد، و اشکی ریختهنباشد.
مثلا در دل زمستان، بهار شدهباشد.
دلم هیجانی عمیق میخواهد.
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
Audio
تقدیم به تمام مادران قهرمان سرزمینم
مادر به من بگو چگونه سالها تنهاییت را تاب آوردی؟
به من یاد بده چگونه قلب مهربانت را از نگرانیهای آینده آرام کردی؟
چگونه توانستی غم درونت را با لبخندی نثار فرزندانت کنی ؟
مادر به من نشان بده تو چه دیدی که به این زندگی ناعادلانه عشق ورزیدی؟
تو چگونه در شبهای ناارامت دخترانت را در آغوش کشیدی ؟
دوست داشتن تو زیباترین و شگفت انگیزترین کاری است که در این دنیا انجام دادم.
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
مادر به من بگو چگونه سالها تنهاییت را تاب آوردی؟
به من یاد بده چگونه قلب مهربانت را از نگرانیهای آینده آرام کردی؟
چگونه توانستی غم درونت را با لبخندی نثار فرزندانت کنی ؟
مادر به من نشان بده تو چه دیدی که به این زندگی ناعادلانه عشق ورزیدی؟
تو چگونه در شبهای ناارامت دخترانت را در آغوش کشیدی ؟
دوست داشتن تو زیباترین و شگفت انگیزترین کاری است که در این دنیا انجام دادم.
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
Audio
دوستت دارم چون نگران منی
وقتی بی دلیل نگران منی یعنی بی دلیل دوستم داری
و دلیلت دل است عشق است
همه دوست داشتن ها در نگرانی ها خلاصه می شود
وقتی نگران کسی هستی یعنی برایت مهم است
یعنی برایت فرق می کند
یعنی در فکرت جای دارد
مهم نیست مالکیت
مهم نیست وصال
ان را که در سفر عشق است
تحمل باید دوری و خطر را .
سفر حکایت از سختی هجران دارد
و عاشق را باید تاب تحمل داشتن
اصلا عشق شاید سفری ابدی باشد
از اولین نگاه اولین اغاز
شاید همان اخرین دیدار باشد
چرا که عشق سفری است از ازل تا به ابد
وقتی تو نگران منی
یعنی بودنم با نبودنم فرق دارد
و این برای اجابت عشق کافیست
برای رضایت دل کافیست
بعضی ها عشق را باید تنها سفر کردن
محکومند به این تقدیرسرنوشت
انکه عشق را می نوشت برای شان اینگونه می نوشت
اخلاص عاشق را در جدایی ها سرشت
عشق فاصله ی میان دو نگاه است
چشم هایی که در عمق دل فرو می شوند
ان پرتوهای ناشناس بادل چه آشناست
تو نگران لحظه های منی
ومن نگران نگرانی های توام
همیشه در فکر توام
دلنوشته؛ سلیمان نظری
خوانش؛
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
#دکلمه
#دکلمه_عاشقانه
#دکلمه_احساسی
#عشق
وقتی بی دلیل نگران منی یعنی بی دلیل دوستم داری
و دلیلت دل است عشق است
همه دوست داشتن ها در نگرانی ها خلاصه می شود
وقتی نگران کسی هستی یعنی برایت مهم است
یعنی برایت فرق می کند
یعنی در فکرت جای دارد
مهم نیست مالکیت
مهم نیست وصال
ان را که در سفر عشق است
تحمل باید دوری و خطر را .
سفر حکایت از سختی هجران دارد
و عاشق را باید تاب تحمل داشتن
اصلا عشق شاید سفری ابدی باشد
از اولین نگاه اولین اغاز
شاید همان اخرین دیدار باشد
چرا که عشق سفری است از ازل تا به ابد
وقتی تو نگران منی
یعنی بودنم با نبودنم فرق دارد
و این برای اجابت عشق کافیست
برای رضایت دل کافیست
بعضی ها عشق را باید تنها سفر کردن
محکومند به این تقدیرسرنوشت
انکه عشق را می نوشت برای شان اینگونه می نوشت
اخلاص عاشق را در جدایی ها سرشت
عشق فاصله ی میان دو نگاه است
چشم هایی که در عمق دل فرو می شوند
ان پرتوهای ناشناس بادل چه آشناست
تو نگران لحظه های منی
ومن نگران نگرانی های توام
همیشه در فکر توام
دلنوشته؛ سلیمان نظری
خوانش؛
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
#دکلمه
#دکلمه_عاشقانه
#دکلمه_احساسی
#عشق
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
من مرغِ آتشَم !
شب را
به زیرِ سرخ پَرِ خویش میکشم . . .
در من ؛
هراس نیست
ز سردی و تیرگی !
من از سپیدههای دروغین مشوَّشم !
(کسرایی)
———————-
تا امروز صدبار زمین خوردهام
هزاران بار تاب آوردهام
و ناگفتههای بسیار
از قدمهای کوچک
که هرگز آزادی دخترک بلند پرواز
را فراموش نکردهاست .
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
شب را
به زیرِ سرخ پَرِ خویش میکشم . . .
در من ؛
هراس نیست
ز سردی و تیرگی !
من از سپیدههای دروغین مشوَّشم !
(کسرایی)
———————-
تا امروز صدبار زمین خوردهام
هزاران بار تاب آوردهام
و ناگفتههای بسیار
از قدمهای کوچک
که هرگز آزادی دخترک بلند پرواز
را فراموش نکردهاست .
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عدالت کجایی؟؟؟
هر وعده که دادند به ما باد هوا بود
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود
چوپانی این گله به گرگان بسپردند
این شیوه و این قاعده ها رسم کجا بود ؟
رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود!
خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند
هر چیز در این خانه بی برگ و نوا بود .
گفتند چنینیم و چنانیم دریغا ...
اینها همه لالایی خواباندن ما بود !
ایکاش در دیزی ما باز نمی ماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود!!!!!
منسوب به ایرج میرزا
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
#محمد_قبادلو
#محمد_بروغنی
#مسعود_بیرانوند
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#ایران
هر وعده که دادند به ما باد هوا بود
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود
چوپانی این گله به گرگان بسپردند
این شیوه و این قاعده ها رسم کجا بود ؟
رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود!
خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند
هر چیز در این خانه بی برگ و نوا بود .
گفتند چنینیم و چنانیم دریغا ...
اینها همه لالایی خواباندن ما بود !
ایکاش در دیزی ما باز نمی ماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود!!!!!
منسوب به ایرج میرزا
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
#محمد_قبادلو
#محمد_بروغنی
#مسعود_بیرانوند
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#ایران
برایت سال خوبی آرزو دارم
برایت یک بغل آرامش، امنیّت
برایت عشق، ثروت، دلخوشی، لبخند، آزادی🌱
برایت سرزمینی، غرق آبادی...
برایت حالِ خوبی آرزو دارم!
برایت آشناییهای تازه، حرفهای ناب،
برایت سینهای بیتاب...
و میخواهم که امسالت، پر از سیر و سفر باشد،
خوشیهایت بماند، غصههایت در گذر باشد،
و لبخندت؛ ز هر سالی، عمیقا بیشتر باشد...
برایت لذتِ آغوش میخواهم
و شورِ مبتلا بودن
و شوقی بیهوا از اینکه تنها نیستی در این دیار بیسرانجامی
و دوری از شکست و رنج و ناکامی...
برایت جسم سالم، حال خوش، ذهنی پر از ایده
برایت نور عشقی، بر شبِ تاریک، تابیده...
برایت سال خوبی آرزو دارم...❤️
پیشاپیش سال نو مبارک
#هانیه_حیدری
متن:#نرگس_صرافیان_طوفان
برایت یک بغل آرامش، امنیّت
برایت عشق، ثروت، دلخوشی، لبخند، آزادی🌱
برایت سرزمینی، غرق آبادی...
برایت حالِ خوبی آرزو دارم!
برایت آشناییهای تازه، حرفهای ناب،
برایت سینهای بیتاب...
و میخواهم که امسالت، پر از سیر و سفر باشد،
خوشیهایت بماند، غصههایت در گذر باشد،
و لبخندت؛ ز هر سالی، عمیقا بیشتر باشد...
برایت لذتِ آغوش میخواهم
و شورِ مبتلا بودن
و شوقی بیهوا از اینکه تنها نیستی در این دیار بیسرانجامی
و دوری از شکست و رنج و ناکامی...
برایت جسم سالم، حال خوش، ذهنی پر از ایده
برایت نور عشقی، بر شبِ تاریک، تابیده...
برایت سال خوبی آرزو دارم...❤️
پیشاپیش سال نو مبارک
#هانیه_حیدری
متن:#نرگس_صرافیان_طوفان
فرارسیدن سال نو و فرخنده نوروز باستانی مبارک باد
من از خزان به بهار، از عطش به آب رسیدم
من از سیاهترین شب به آفتاب رسیدم
هم از خمار رهیدم٬ هم از فریب گذشتم
که از سراب به دریایی از شراب رسیدم
اگر نشیب رها کردم و فراز گرفتم
به یاری تو بدین حُسن انتخاب رسیدم
چگونهاست و کجا؟ دیگر از بهشت نپرسم
که در تو٬ در تو به زیباترین جواب رسیدم
کتاب عمر ورق خورد بار دیگر و در تو
به عاشقانهترین فصل این کتاب رسیدم
#حسین_منزوی
#هانیه_حیدری
#نوروز_باستانی
@haniehheydarii
من از خزان به بهار، از عطش به آب رسیدم
من از سیاهترین شب به آفتاب رسیدم
هم از خمار رهیدم٬ هم از فریب گذشتم
که از سراب به دریایی از شراب رسیدم
اگر نشیب رها کردم و فراز گرفتم
به یاری تو بدین حُسن انتخاب رسیدم
چگونهاست و کجا؟ دیگر از بهشت نپرسم
که در تو٬ در تو به زیباترین جواب رسیدم
کتاب عمر ورق خورد بار دیگر و در تو
به عاشقانهترین فصل این کتاب رسیدم
#حسین_منزوی
#هانیه_حیدری
#نوروز_باستانی
@haniehheydarii