هانیه حیدری
195 subscribers
9 photos
95 videos
13 links
من شاعر نیستم،
صرفا شعرهایی را که دوست داشته باشم،
می خوانم
ایدی من :
@Heydarihanieh

پیج اینستاگرام :

https://www.instagram.com/invites/contact/?i=hpji1bq655np&utm_content=60lafxk
Download Telegram
Audio
هـرگز تـو هـم مــانـنــد مـــن آزار دیــدی؟
یــار خــودت را از خــودت بــیــزار دیـــدی؟

آیــا تـو هـم هــر پــرده ای را تا گشودی
از چــار چــوب پـنـجـــره دیـــــوار دیــدی؟

اصـلا بـبـیـنـم تـا بـه حـالا صـخــره بودی؟
از زیـــر امــــواج آســـمـان را تـــار دیدی؟

نـام کـسی را در قـنـوتت گـــریـه کـردی؟
از «آتـنــا» گـفـتن «عــذابَ النـّار» دیدی؟

در پـشـت دیـوار ِحیاطـی شعـر خوانـدی؟
دل کـنـدن از یــک خــانه را دشـوار دیدی؟

آیا تو هم با چشم ِ بـاز و خیس ِ از اشک
خواب کسی را روز و شب بـیـدار دیدی؟

رفتی مطب بی نسخه برگردی به خانه؟
بیـمـار بـودی مثل ِمن ؟ بیمار دیــدی؟؟

حقــــا که بـا مـن فــرق داری ؛لا اقـل تـو
او را که می خواهی خودت یک بـار دیدی؟؟

#کاظم_بهمنی
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هـرگز تـو هـم مــانـنــد مـــن آزار دیــدی؟
یــار خــودت را از خــودت بــیــزار دیـــدی؟

آیــا تـو هـم هــر پــرده ای را تا گشودی
از چــار چــوب پـنـجـــره دیـــــوار دیــدی؟

اصـلا بـبـیـنـم تـا بـه حـالا صـخــره بودی؟
از زیـــر امــــواج آســـمـان را تـــار دیدی؟

نـام کـسی را در قـنـوتت گـــریـه کـردی؟
از «آتـنــا» گـفـتن «عــذابَ النـّار» دیدی؟

در پـشـت دیـوار ِحیاطـی شعـر خوانـدی؟
دل کـنـدن از یــک خــانه را دشـوار دیدی؟

آیا تو هم با چشم ِ بـاز و خیس ِ از اشک
خواب کسی را روز و شب بـیـدار دیدی؟

رفتی مطب بی نسخه برگردی به خانه؟
بیـمـار بـودی مثل ِمن ؟ بیمار دیــدی؟؟

حقــــا که بـا مـن فــرق داری ؛لا اقـل تـو
او را که می خواهی خودت یک بـار دیدی؟؟

#کاظم_بهمنی
#هانيه_حيدري
@haniehheydarii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باز گردد عاقبت این در بلی
رو نماید یار سیمین بر بلی
ساقی ما یاد این مستان کند
بار دیگر با می و ساغر بلی
نوبهار حسن آید سوی باغ
بشکفد آن شاخه‌های تر بلی
آن بر سیمین و این روی چو زر
اندرآمیزند سیم و زر بلی
این سر مخمور اندیشه پرست
مست گردد زان می احمر بلی
من خمش گردم ولیکن در دلم
تا ابد روید نی و شکر بلی
#هانیه_حیدری
#مولانا
@haniehheydarii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‍گفتی که مستت میکنم،پر زانچه هستت میکنم
گفتم چگونه از کجا؟ گفتی که تا گفتی خودآ

گفتی که درمانت دهم. بر هجر پایانت دهم‌
گفتم کجا،کی خواهد این؟گفتی صبوری باید این

گفتی تویی دُردانه ام.تنها میان خانه ام
مارا ببین،خود را مبین درعاشقی یکدانه ام

گفتی بیا.گفتم کجا.گفتی در آغوش بقا
گفتی ببین.گفتم چه را؟گفتی خدا را در خود آ
#مولانا
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
Audio
من در رویای خود دنیایی را می‌‌بینم
 
که در آن هیچ انسانی انسان دیگر را خوار نمی‌‌شمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش، گذرگاه‌‌هایش را می‌‌آراید.
من در رویای خود دنیایی را می‌‌بینم که در آن
همه‌گان راه گرامی ِ آزادی را می‌‌شناسند
حسد جان را نمی‌‌گزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمی‌‌کند.
من در رویای خود دنیایی را می‌‌بینم که در آن
سیاه یا سفید
ــ از هر نژادی که هستی ــ
از نعمت‌‌های گستره‌‌ی زمین سهم می‌‌برد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی از شرم سر به زیر می‌‌افکند
و شادی همچون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامی ِ بشریت را برمی‌‌آورد.
چنین است دنیای رویای من !
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
Audio
همیشه آدم‌های بلندپرواز و هدف‌مند را دوست تر داشته ام ؛
آدم‌هایی که مدام درتلاش و در جریان‌اند، و هرگز بخاطر هراس از غرق شدن، دست از عبور بر نداشته اند .
آدم‌هایی که قعر ناشناخته‌ ترین اقیانوس‌ها را به امنیت و آسایشِ ساحل، ترجیح داده اند و پذیرفته اند که آدمی زمانی زنده است که در جریان باشد، مانند رودی بخروشد و از سنگ‌های مسیر، تندیس‌های ماندگار بسازد.
آدم‌هایی که درکمال خودباوری، از بن‌بست‌ها، مسیرهای عبور ساخته اند و از تاریکی‌ها، نور ...
همان‌ها که ثابت کرده‌اند؛ هیچ فاتحی، از جاده های هموار، به قله نرسیده،
هیچ صیادی، از سطح آب، مروارید نیافته و هیچ دونده ای بدون دویدن، پیروز نشده!
من همیشه عاشقِ بلندترین قله‌ها، عمیق‌ترین اقیانوس‌ها، دست‌نیافتنی ترین مرواریدها و جسورترین آدم‌ها بوده ام ...

#نرگس_صرافیان_طوفان
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
@narges_sarrafian_toofan
Audio
همه ما هزاران بار پشتِ میله‌های زندانی ایستاده ایم که خودمان یا دیگری برایمان ساخته است. بار‌ها هوای خفقان آورِ بن بست‌های تنگ و تاریکِ زندگی‌ را طوری تنفس کرده ایم که میلِ شدیدِ نبودن را در هر دم و بازدم آرزو کرده ایم، آنهم نه یکبار که هزار بار، که هزاران بار. همه ما به تکرار به آن لحظه‌ای رسیده ایم که خسته از طول و عرضِ چهار دیوارِ زندانمان، چشم دوخته ایم به دریچه‌ای که رو به تکه ی کوچکی از آسمان باز می‌‌شود و در دل رها شدن را فریاد کرده ایم ، و پرواز را و زیستن در خلأ یی بی‌ انتها را.

نیکی‌ فیروزکوهی
📚راس ساعت هیچ


@nikifiroozkoohi
@haniehheydarii
#هانیه_حیدری
Audio
قوی باش

من به تو می‌گویم که قوی باشی و می‌دانم که گاهی کلمات، واقعا معجزه می‌کنند.
من روزهای سخت زیادی دیده‌ام، رنج‌های زیادی کشیده‌ام و اندوه زیادی را به جانم، خریده‌ام. من تا انتهای دردهای زیادی رفته‌ام، زخم‌های زیادی را به جان لمس کرده و پایان اندوه‌های زیادی را به چشم، دیده‌ام.
من به تو می‌گویم که قوی باشی چون دیده‌ام که تمام مسیرهای درد، به مقصدهای خوبی می‌رسند و هیچ مسیری خالی از امّید نیست. که هیچ شبی بدون ماه و هیچ ماهی، بدون خورشید نیست.
من به تو می‌گویم که قوی باش و ایمان دارم که گاهی کلمات، واقعا معجزه می‌کنند...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@narges_sarrafian_toofan
@haniehheydarii
#هانیه_حیدری
Audio
برای همه ی آنچه بوده و دیگر نیست اندوهگین نباش که در بطنِ هر از دست دادنی اگر منفعت بزرگی نباشد درسِ بزرگی پنهان است.برای همه ی آنچه شنیده ای و تمام آن قضاوت های ناآگاهانه خشمی به دل راه نده که برخی از آدمها مبتلا به جهلی خاموش اند آنقدر که با هیچ نور و شعله ای روشن نخواهند شد.برای تمام آنچه بوده،دیگر نیست و نخواهد بود تمام گذشته را راه و بیراه زیر و رو نکن.فریاد بزن،اشک بریز اما تا آنجا که سنگینیِ بار آن شب های تاریک از شانه هایت بیافتد و دور شود.هیچ چیز بدتر از آن نیست که آدمی با غم هایش عجین شود.نخواه و نگذار نبودنِ کسی یا چیزی تو را از پای دربیاورد که اگر از برایِ تو بود همین حالا حوالی دلتنگی هایت نفس میکشید...

👤 حاتمه ابراهیم زاده
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
Audio
کیستی که من
اینگونه به اعتماد
نام خود را
با تو می گویم…
کلید قلبم را
در دستانت می گذارم
نان شادی ام را با تو قسمت می کنم
به کنارت می نشینم
و سربر شانه‌ی تو
اینچنین آرام
به خواب می روم؟

کیستی که من
اینگونه به جد در دیار رویاهای خویش با تو درنگ می کنم؟!!

کیستی که من
جز او
نمی بینم و نمی یابم ؟!!
دریای پشت کدام پنجره ای؟
که اینگونه شایدهایم را گرفته ای
زندگی را دوباره جاری نموده ای
پر شور
زیبا
و
روان

دنیای با تو بودن در اوج همیشه هایم
جان می گیرد
و هر لحظه تعبیری می گردد
ازفردایی بی پایان
در تبلور طلوع ماهتاب
باعبور ازتاریکی های سپری شده…

کیستی

ای مهربان ترین؟

(احمد شاملو)
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
Audio
در سحرگاه سر از بالش ِ خوابت بردار

کاروان های فروماندۀ خواب از چشمت بیرون کن

باز کن پنجره را!



تو اگر باز کنی پنجره را

من نشان خواهم داد،

به تو زیبایی را



بگذر از زیور و آراستگی

من تو را با خود تا خانه ی خود خواهم برد

که در آن شوکت ِ پیراستگی

چه صفایی دارد

آری از سادگی اش،

چون تراویدن مهتاب به شب

مهر از آن می بارد

باز کن پنجره را

من تو را خواهم برد؛

به عروسی ِ عروسک های ِ کودک خواهر خویش

که در آن مجلس جشن

صحبتی نیست ز دارایی ِ داماد و عروس

صحبت از ساده گی و کودکی است

چهره ای نیست عبوس



کودک ِ خواهر من

در شب جشن عروسی ِ عروسک هایش می رقصد

کودک ِ خواهر من

امپراتوری ِ پر وسعت خود را هر روز

شوکتی می بخشد



کودک ِ خواهر من نام تو را می داند

نام تو را می خواند!

گُل قاصد آیا

با تو این قصه ی خوش خواهد گفت ؟!

باز کن پنجره را!
من تو را خواهم برد

به سر ِ رود ِ خروشان ِ حیات،

آب این رود به سرچشمه نمی گردد باز؛

بهتر آن است که غفلت نکنیم از آغاز

باز کن پنجره را !

ــ صبح دمید !

" حمید مصدق "
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii