پاییز استمرار لحظه های ناب
در خاطره های پر تب و تاب
از شبگردی های کوچه های خلوت
تا دلتنگی در افول باریدن
در هجوم قدم های توست
تو که نباشی
باران هم میخواهم که نبارد
ببارد که بجای صدای باران
همهمه یاد تو بزم اشک هایم شود؟
ببارد که یاد شانه های تو
آوردگاه بی کسی هایم شود؟
ببارد که باز نفس هایم
در التماس لمس دستانت به شماره افتند؟
ببارد که باز چتر خاطره هایمان
بجای باران بر سرم فرو ریزد؟
میخواهم که نبارد...
نه باران ببارد نه ابر دلتنگی
نه آسمان مهتاب ببیند نه رنگین کمان رنگی
بگذار تنها چیزی که بریزد
همین اشکهای بی تو بودن باشد
بگذار تنها کلامم از عشق
همین شعرهای از تو سرودن باشد
باران را میخواهم چکار؟
باران!! نبار!
که خبری نیست از یار
باران!! نبار!
که حتی شاهدی نیست
از آمدن بی بازگشت دلدار
باران!
اگر باریدی به اشک های من طعنه نزن
بیا و آبروداری کن و آب به این صحنه نزن
بگذار جای تو، همین اشکها
روایتگر پاییزم باشند
بگذار در انزوای بی برگی
تنها خاطره هایش راه نجاتم باشند
باران!! نبار!
باران!! نبار!
اگر به باریدن آغشته شدی
بودن های آغشته به عشق به یادم نیار!
اگر به هجوم قطراتت
بر شاخه های بی برگ فکر کردی
دغدغه با عشق بودنم بجانم نکار!
باران!
باران!
اصلا بیا و ببار!
شاید با بارش گاه و بیگاه تو
بیاید آن معشوق از عشق بی عار
اصلا بیا و ببار بر این تن خسته
شاید که بسازی باز
این قلب شکسته...
باران!
بیا و ببار! ببار!
#سیدمجتبی_موسوی
#هانيه_حيدري
@haniehheydarii
در خاطره های پر تب و تاب
از شبگردی های کوچه های خلوت
تا دلتنگی در افول باریدن
در هجوم قدم های توست
تو که نباشی
باران هم میخواهم که نبارد
ببارد که بجای صدای باران
همهمه یاد تو بزم اشک هایم شود؟
ببارد که یاد شانه های تو
آوردگاه بی کسی هایم شود؟
ببارد که باز نفس هایم
در التماس لمس دستانت به شماره افتند؟
ببارد که باز چتر خاطره هایمان
بجای باران بر سرم فرو ریزد؟
میخواهم که نبارد...
نه باران ببارد نه ابر دلتنگی
نه آسمان مهتاب ببیند نه رنگین کمان رنگی
بگذار تنها چیزی که بریزد
همین اشکهای بی تو بودن باشد
بگذار تنها کلامم از عشق
همین شعرهای از تو سرودن باشد
باران را میخواهم چکار؟
باران!! نبار!
که خبری نیست از یار
باران!! نبار!
که حتی شاهدی نیست
از آمدن بی بازگشت دلدار
باران!
اگر باریدی به اشک های من طعنه نزن
بیا و آبروداری کن و آب به این صحنه نزن
بگذار جای تو، همین اشکها
روایتگر پاییزم باشند
بگذار در انزوای بی برگی
تنها خاطره هایش راه نجاتم باشند
باران!! نبار!
باران!! نبار!
اگر به باریدن آغشته شدی
بودن های آغشته به عشق به یادم نیار!
اگر به هجوم قطراتت
بر شاخه های بی برگ فکر کردی
دغدغه با عشق بودنم بجانم نکار!
باران!
باران!
اصلا بیا و ببار!
شاید با بارش گاه و بیگاه تو
بیاید آن معشوق از عشق بی عار
اصلا بیا و ببار بر این تن خسته
شاید که بسازی باز
این قلب شکسته...
باران!
بیا و ببار! ببار!
#سیدمجتبی_موسوی
#هانيه_حيدري
@haniehheydarii
از عاشق شدن نهراسید.
زمانی که نغمهی عشق را میشنوید که شما را میخواند، به دنبالش روان شوید و به هر سو که شما را هدایت میکند با اعتماد کامل به پیش بروید.
کاملاً خود را در عشق رها کنید.
خود را از عشق، پنهان و محافظت نکنید؛
زیرا عشق دشمن شما نیست، بلکه تنها دوست شماست.
بله در عشق لحظههای غمانگیزی نیز وجود دارند؛
غم و شادی همراه یکدیگرند.
درست مانند شب و روز به دنبال هم میآیند.
اما زمانی که انسان از شادی و شور عشق سرشار است، آمادگی قبول هرگونه غم و اندوهی را دارد و از اینکه بهای آن همه وجد و شادی را بپردازد، خوشحال میشود.
عشق رفیعترین قلهی آگاهی است و برای صعود به آن قله باید خطر سقوط به دره را به جان بخرید. کسانی که نمیتوانند خطر سقوط در درههای عمیق را بپذیرند، هرگز لذت صعود به قلههای رفیع را تجربه نمیکنند.
وقتی عشق به سراغتان میآید،
تا جایی که خود کاملاً محو شوید به دنبالش بروید.
عشق مانند شعلههای آتش و عاشق همچون پروانه است.
عشق را از پروانه بیاموزید.
او از سرّ عشق آگاه است
و میداند چگونه از فرط عشق، شادی و رقص بمیرد.
مردن به خاطر عشق، آغاز یک زندگی حقیقی است.
#Osho
#هانيه_حيدري
@haniehheydarii
زمانی که نغمهی عشق را میشنوید که شما را میخواند، به دنبالش روان شوید و به هر سو که شما را هدایت میکند با اعتماد کامل به پیش بروید.
کاملاً خود را در عشق رها کنید.
خود را از عشق، پنهان و محافظت نکنید؛
زیرا عشق دشمن شما نیست، بلکه تنها دوست شماست.
بله در عشق لحظههای غمانگیزی نیز وجود دارند؛
غم و شادی همراه یکدیگرند.
درست مانند شب و روز به دنبال هم میآیند.
اما زمانی که انسان از شادی و شور عشق سرشار است، آمادگی قبول هرگونه غم و اندوهی را دارد و از اینکه بهای آن همه وجد و شادی را بپردازد، خوشحال میشود.
عشق رفیعترین قلهی آگاهی است و برای صعود به آن قله باید خطر سقوط به دره را به جان بخرید. کسانی که نمیتوانند خطر سقوط در درههای عمیق را بپذیرند، هرگز لذت صعود به قلههای رفیع را تجربه نمیکنند.
وقتی عشق به سراغتان میآید،
تا جایی که خود کاملاً محو شوید به دنبالش بروید.
عشق مانند شعلههای آتش و عاشق همچون پروانه است.
عشق را از پروانه بیاموزید.
او از سرّ عشق آگاه است
و میداند چگونه از فرط عشق، شادی و رقص بمیرد.
مردن به خاطر عشق، آغاز یک زندگی حقیقی است.
#Osho
#هانيه_حيدري
@haniehheydarii
هانیه حیدری pinned «من شاعر نیستم، صرفا شعرهایی را که دوست داشته باشم، می خوانم 🕊️ایدی من : @Heydarihanieh 🕊️ اینستاگرام : https://www.instagram.com/invites/contact/?i=hpji1bq655np&utm_content=60lafxk 🕊️ تلگرام : https://t.me/haniehheydarii 🕊️ یوتوب: https://www.you…»
Audio
مراقب حرفهایمان باشیم
حرف هایی که میزنیم،دست دارند!دست های بلندی که گاهی،
گلویی را می فشارند
و نفس فرد را می گیرند…
حرف هایی که میزنیم،پا دارند !پاهای بزرگی که گاهی جایشان را روی دلی می گذارند
و برای همیشه می مانند…
حرف هایی که میزنیم ،چشم دارند !
چشم های سیاهی که،
گاهی به چشم های دیگران نگاه میکنند،
و آنها را در شرمی بیکران فرو میبرند…
پس . . .
مراقب حرفهایی که میزنیم باشیم زیرا سنجیده سخن گفتن از سکوت هم دشوار تر است .
متن : ناشناس
#هانيه_حيدري
@haniehheydarii
حرف هایی که میزنیم،دست دارند!دست های بلندی که گاهی،
گلویی را می فشارند
و نفس فرد را می گیرند…
حرف هایی که میزنیم،پا دارند !پاهای بزرگی که گاهی جایشان را روی دلی می گذارند
و برای همیشه می مانند…
حرف هایی که میزنیم ،چشم دارند !
چشم های سیاهی که،
گاهی به چشم های دیگران نگاه میکنند،
و آنها را در شرمی بیکران فرو میبرند…
پس . . .
مراقب حرفهایی که میزنیم باشیم زیرا سنجیده سخن گفتن از سکوت هم دشوار تر است .
متن : ناشناس
#هانيه_حيدري
@haniehheydarii
Audio
تقدیم به تمام مادران قهرمان سرزمینم
مادر به من بگو چگونه سالها تنهاییت را تاب آوردی؟
به من یاد بده چگونه قلب مهربانت را از نگرانیهای آینده آرام کردی؟
چگونه توانستی غم درونت را با لبخندی نثار فرزندانت کنی ؟
مادر به من نشان بده تو چه دیدی که به این زندگی ناعادلانه عشق ورزیدی؟
تو چگونه در شبهای ناارامت دخترانت را در آغوش کشیدی ؟
دوست داشتن تو زیباترین و شگفت انگیزترین کاری است که در این دنیا انجام دادم.
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
مادر به من بگو چگونه سالها تنهاییت را تاب آوردی؟
به من یاد بده چگونه قلب مهربانت را از نگرانیهای آینده آرام کردی؟
چگونه توانستی غم درونت را با لبخندی نثار فرزندانت کنی ؟
مادر به من نشان بده تو چه دیدی که به این زندگی ناعادلانه عشق ورزیدی؟
تو چگونه در شبهای ناارامت دخترانت را در آغوش کشیدی ؟
دوست داشتن تو زیباترین و شگفت انگیزترین کاری است که در این دنیا انجام دادم.
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
مهر ورزیدن زیباترین کار دنیاست.
اصلاجهان باید روی عشق بچرخد.
روی هر چیزی که آدها را به هم نزدیک میکند.
روی هر چیزی که از شدت تلخی ها کم کند و بر قوت خوبی ها اضافه.
روی هر چیزی که برای حتی چند لحظه ما را از عمق تاریک روح خسته مان بکشد بالا، به سمت نور، به سمت روشنایی، به سمت شادمانی.
روی هر چیزی که برای مدت کوتاهی هم که شده کمکمان کند تا سردی و سرما و روزهای سخت را فراموش کنیم.
فراموش کنیم که یک روز تاریخ بودن هایمان تمام می شود.
فراموش کنیم که یک روز فراموش می شویم.
و دوست داشتن را باید گفت.
چرا که این غنی ترین حس دنیا، باید در زبان ما، درنگاهمان، در دل هامان در هوایی که نفس می کشیم جاری باشد.
باید جسارت گشودن قلب ها را از گفتن چیزهای قشنگ شروع کرد تا یاد بگیریم حرف زدن و درست حرف زدن کلید خوشبختی آدمهاست حتی اگر موافق هم نباشیم. چرا که هیچکس، هیچوقت نباید از ابراز خوشی ها یا
از وجود دردهایش بترسد.
چه تصور درد آوری اگر آدمها بترسند از عشق بگویند، بترسند از دلتنگی بنویسند، بترسند تعریف کند گم کرده ای دارند، بترسند بگویند از دست رفته اند یا از دست داده اند، یا بترسند که بترسند. ....
بله! زندگی با تمام سختی ها و رنجهایش و از پس تمام فاصله های دردناکش، می تواند همینقدر ساده و زیبا باشد ...
نیکی فیروزکوهی
📚راس ساعت هیچ/نشر ایجاز
@nikifiroozkoohi
@haniehheydarii
اصلاجهان باید روی عشق بچرخد.
روی هر چیزی که آدها را به هم نزدیک میکند.
روی هر چیزی که از شدت تلخی ها کم کند و بر قوت خوبی ها اضافه.
روی هر چیزی که برای حتی چند لحظه ما را از عمق تاریک روح خسته مان بکشد بالا، به سمت نور، به سمت روشنایی، به سمت شادمانی.
روی هر چیزی که برای مدت کوتاهی هم که شده کمکمان کند تا سردی و سرما و روزهای سخت را فراموش کنیم.
فراموش کنیم که یک روز تاریخ بودن هایمان تمام می شود.
فراموش کنیم که یک روز فراموش می شویم.
و دوست داشتن را باید گفت.
چرا که این غنی ترین حس دنیا، باید در زبان ما، درنگاهمان، در دل هامان در هوایی که نفس می کشیم جاری باشد.
باید جسارت گشودن قلب ها را از گفتن چیزهای قشنگ شروع کرد تا یاد بگیریم حرف زدن و درست حرف زدن کلید خوشبختی آدمهاست حتی اگر موافق هم نباشیم. چرا که هیچکس، هیچوقت نباید از ابراز خوشی ها یا
از وجود دردهایش بترسد.
چه تصور درد آوری اگر آدمها بترسند از عشق بگویند، بترسند از دلتنگی بنویسند، بترسند تعریف کند گم کرده ای دارند، بترسند بگویند از دست رفته اند یا از دست داده اند، یا بترسند که بترسند. ....
بله! زندگی با تمام سختی ها و رنجهایش و از پس تمام فاصله های دردناکش، می تواند همینقدر ساده و زیبا باشد ...
نیکی فیروزکوهی
📚راس ساعت هیچ/نشر ایجاز
@nikifiroozkoohi
@haniehheydarii
خوب یا بد به مصلحت یا سرنوشت ، مدتیست که فراموشم کرده ای
و من خوب می دانم ما در فرامشی مطلق خواهیم مرد
آدم تنها هرچه که پیرتر می شود تنهاتر می شود
هرکسی می گوید فراموشی عشق کار ساده ایست دروغ می گوید هیچ کس فراموش نمی کند
بلکه مجبورست خو کند
و به نبودنش زنده ماند
کاش مجال لحظه ای به دیدنت در اغوش کشیدنت قسمت بود
می دانم می دانم بعد از لحظه دیدنت بازجدایی از پس پرده ی سرد زمان می رسد و ما را در اندوه فرو می برد
اما این دلیل نمی شود قدر و کیفیت ان لحظه ی وصل را نبینیم
چون ادمی می میرد دلیل نمی شود که زندگی نکند
تو یک آن دیدنت به تمام خستگی ها می ارزد
تو یک لحظه بودنت به تمام زندگی ها می ارزد
دیدار تو شایسته تر از هر زمانست
همه چیز گذراست
عشق یک اتفاق است
و پیدا کردنش محال است
مثل همه صیادانی که به هدف صید مروارید به دریا می روند و اغلب دست خالی می گردند
عشق هم مروارید نایاب است که در اقبال هرکسی رخ نمی نماید
زندگی عبور لحظاتست
و هر روز با سرعت ثابتی می گذرد
نه شب از روز جلو می زند و نه روز به شب می رسد
در میان این حرکت شبانه ی دوار من مجذوب تو شدم
و پیوسته در من با من به جلو می آیی
در این سفر همراه منی
هرجا که می روم در جان منی
آشنایی ها یک اتفاق است و آدمها قدر ان را نمی فهمند مگر وقتی که دیگر نباشد
تو همیشه برای من بوده ای هستی وخواهی بود
ایا هرگز دیده ای یک لحظه از تو بگذرم؟
تو وجودت همه مهرست
می شناسم تو را
مهر درون تو را لمس کرده ام
به امید دیدار توام....
(نوشته از ، جناب سلیمان کلبه سنگی)
@haniehheydarii
#هانيه_حيدري
و من خوب می دانم ما در فرامشی مطلق خواهیم مرد
آدم تنها هرچه که پیرتر می شود تنهاتر می شود
هرکسی می گوید فراموشی عشق کار ساده ایست دروغ می گوید هیچ کس فراموش نمی کند
بلکه مجبورست خو کند
و به نبودنش زنده ماند
کاش مجال لحظه ای به دیدنت در اغوش کشیدنت قسمت بود
می دانم می دانم بعد از لحظه دیدنت بازجدایی از پس پرده ی سرد زمان می رسد و ما را در اندوه فرو می برد
اما این دلیل نمی شود قدر و کیفیت ان لحظه ی وصل را نبینیم
چون ادمی می میرد دلیل نمی شود که زندگی نکند
تو یک آن دیدنت به تمام خستگی ها می ارزد
تو یک لحظه بودنت به تمام زندگی ها می ارزد
دیدار تو شایسته تر از هر زمانست
همه چیز گذراست
عشق یک اتفاق است
و پیدا کردنش محال است
مثل همه صیادانی که به هدف صید مروارید به دریا می روند و اغلب دست خالی می گردند
عشق هم مروارید نایاب است که در اقبال هرکسی رخ نمی نماید
زندگی عبور لحظاتست
و هر روز با سرعت ثابتی می گذرد
نه شب از روز جلو می زند و نه روز به شب می رسد
در میان این حرکت شبانه ی دوار من مجذوب تو شدم
و پیوسته در من با من به جلو می آیی
در این سفر همراه منی
هرجا که می روم در جان منی
آشنایی ها یک اتفاق است و آدمها قدر ان را نمی فهمند مگر وقتی که دیگر نباشد
تو همیشه برای من بوده ای هستی وخواهی بود
ایا هرگز دیده ای یک لحظه از تو بگذرم؟
تو وجودت همه مهرست
می شناسم تو را
مهر درون تو را لمس کرده ام
به امید دیدار توام....
(نوشته از ، جناب سلیمان کلبه سنگی)
@haniehheydarii
#هانيه_حيدري
Audio
دوستت دارم چون نگران منی
وقتی بی دلیل نگران منی یعنی بی دلیل دوستم داری
و دلیلت دل است عشق است
همه دوست داشتن ها در نگرانی ها خلاصه می شود
وقتی نگران کسی هستی یعنی برایت مهم است
یعنی برایت فرق می کند
یعنی در فکرت جای دارد
مهم نیست مالکیت
مهم نیست وصال
ان را که در سفر عشق است
تحمل باید دوری و خطر را .
سفر حکایت از سختی هجران دارد
و عاشق را باید تاب تحمل داشتن
اصلا عشق شاید سفری ابدی باشد
از اولین نگاه اولین اغاز
شاید همان اخرین دیدار باشد
چرا که عشق سفری است از ازل تا به ابد
وقتی تو نگران منی
یعنی بودنم با نبودنم فرق دارد
و این برای اجابت عشق کافیست
برای رضایت دل کافیست
بعضی ها عشق را باید تنها سفر کردن
محکومند به این تقدیرسرنوشت
انکه عشق را می نوشت برای شان اینگونه می نوشت
اخلاص عاشق را در جدایی ها سرشت
عشق فاصله ی میان دو نگاه است
چشم هایی که در عمق دل فرو می شوند
ان پرتوهای ناشناس بادل چه آشناست
تو نگران لحظه های منی
ومن نگران نگرانی های توام
همیشه در فکر توام
دلنوشته؛ سلیمان نظری
خوانش؛
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
#دکلمه
#دکلمه_عاشقانه
#دکلمه_احساسی
#عشق
وقتی بی دلیل نگران منی یعنی بی دلیل دوستم داری
و دلیلت دل است عشق است
همه دوست داشتن ها در نگرانی ها خلاصه می شود
وقتی نگران کسی هستی یعنی برایت مهم است
یعنی برایت فرق می کند
یعنی در فکرت جای دارد
مهم نیست مالکیت
مهم نیست وصال
ان را که در سفر عشق است
تحمل باید دوری و خطر را .
سفر حکایت از سختی هجران دارد
و عاشق را باید تاب تحمل داشتن
اصلا عشق شاید سفری ابدی باشد
از اولین نگاه اولین اغاز
شاید همان اخرین دیدار باشد
چرا که عشق سفری است از ازل تا به ابد
وقتی تو نگران منی
یعنی بودنم با نبودنم فرق دارد
و این برای اجابت عشق کافیست
برای رضایت دل کافیست
بعضی ها عشق را باید تنها سفر کردن
محکومند به این تقدیرسرنوشت
انکه عشق را می نوشت برای شان اینگونه می نوشت
اخلاص عاشق را در جدایی ها سرشت
عشق فاصله ی میان دو نگاه است
چشم هایی که در عمق دل فرو می شوند
ان پرتوهای ناشناس بادل چه آشناست
تو نگران لحظه های منی
ومن نگران نگرانی های توام
همیشه در فکر توام
دلنوشته؛ سلیمان نظری
خوانش؛
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
#دکلمه
#دکلمه_عاشقانه
#دکلمه_احساسی
#عشق
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
آن لحظهها جوانی ما بود.
▪️آن لحظهها جوانی ما بود
آن لحظهها که روح، در آنها
مثلِ نگاهِ آهوی کوهی
بر دشت و بر گریوه رها بود.
زان لحظهها چهگونه توانیم
جز با درود و تلخیِ بدرود
یاد کرد
آن لحظهها که خوبترینها
از سالهای عُمرِ خدا بود.
آن لحظهها، جوانیِ ما بود.
ـــــــــــــــــــــــ
آن لحظهها جوانی ما بود.
▪️آن لحظهها جوانی ما بود
آن لحظهها که روح، در آنها
مثلِ نگاهِ آهوی کوهی
بر دشت و بر گریوه رها بود.
زان لحظهها چهگونه توانیم
جز با درود و تلخیِ بدرود
یاد کرد
آن لحظهها که خوبترینها
از سالهای عُمرِ خدا بود.
آن لحظهها، جوانیِ ما بود.