همراه با خیام
328 subscribers
143 photos
40 videos
2 files
24 links
کانالی برای زندگی با رباعیات حکیم خیام نیشابوری
Download Telegram
🔸هفده سال قبل در چنین روزی، زمین‌لرزۀ مهیبی شهر بم را ...


گردون ز زمین هیچ گُـلی برنآرد
کش نشکند و هم به زمین نسپارد
گر ابر چو آب، خاک را بردارد
تا حشر همه خون عزیزان بارد
#خیام
▫️
از آمدن و رفتن ما سودی کو؟
وز تار وجود عمر ما پودی کو؟
در چنبر چرخ جان چندین پاکان
می‌سوزد و خاک می‌شود، دودی کو؟
#خیام
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
به زانکه طفیل خوان ناکس بودن
با نان جوین خویش حقا که به است
کآلوده به پالودۀ هر خس بودن
#خیام
▫️
در هر دشتی که لاله‌زاری بوده است
از سرخی خون شهریاری بوده است
هر شاخ بنفشه کز زمین می‌روید
خالی است که بر رخ نگاری بوده است
#خیام

💔 پرواز ۷۵۲
بر شاخ امید اگر بری یافتمی
هم رشتۀ خویش را سری یافتمی
تا چند ز تنگنای زندان وجود
ای کاش سوی عدم دری یافتمی
#خیام
▫️
کم کن طمع از جهان و می‌زی خرسند
وز نیک و بد زمانه بگسل پیوند
خوش باش چنان که هست کاین دور فلک
هم بگذرد و نماند این روزی چند
#خیام

📸 اتاق شهریار (شاعر)
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر کهن درگذریم
با هفت هزار سالگان سربسریم
#خیام
▫️
آن قصر که با چرخ همی زد پهلو
بر درگه آن شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای
بنشسته همی گفت که کوکو کوکو
#خیام

↩️ از پُستهای قبلی
این فرش زمین که سقف او گردون است
شرحش نتوان داد که حالش چون است
کم کن تو حدیث آسیایی کو را
مردم همه گندمند و آبش خون است
#خیام
#هرات
#غزه
▫️
در مصطبهٔ وجود دیر آمده‌ایم
وز پایهٔ مردمی به زیر آمده‌ایم
چون چرخ نه بر مراد ما می‌گردد
ای کاش سرآمدی که سیر آمده‌ایم
#خیام

مصطبه: جایگاه
دیر آمدن: بی‌موقع آمدن
▫️
🔸اگر بخت با ما یار نبوده و در شمارِ اندک انسانهای مرفه این جهان نیستیم، چارهٔ کار زانوی غم به بغل گرفتن نیست. بکوشیم این زندان را برای خود قابل تحمل کنیم.

رفته‌ است قضا و بودنی‌ها بوده است
از حُکم بد و نیک قلم آسوده‌ است
شادی ‌و طرب گزین که غم بیهوده است
غم خوردنِ بیهوده کسی نستوده است
#خیام
▫️
◽️بدن روزانه بین ٣٠ تا ۴٠ هزار سلول پوست جدید ایجاد می‌کند و به همین میزان سلولهای مرده را از خود دفع می‌کند که مانند برگ درختان بر زمین می‌ریزد. به گفتهٔ محققان بیشترین حجم گرد و غبار موجود در خانه از همین سلولهای مردهٔ پوست یا موی ریخته شده تشکیل شده است که ندانسته بر آنها پا می‌گذاریم:

هر خاک که زیر پای هر نادانی است
زلفین بتی و عارض جانانی است
هر خشت که بر کنگرهٔ ایوانی است
انگشت وزیری و سر سلطانی است
#خیام
🔸 زیاده خواه به آنچه که هست رضایت نمی‌دهد و پیوسته به دنبال بیشتر است. پس همیشه و تا دم مرگ نگران و غمگین است و از خرسند زیستن محروم. فرمود:

کم کن طمع از جهان و می‌زی خرسند
و ز نیک و بد زمانه بگسل پیوند
خوش باش چنان که هست کاین دور فلک
هم بگذرد و نماند این روزی چند
#خیام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنگام صبوح ای صنم فرخ‌ پی
برساز ترانه‌ای و پیش آور می
کافکند به خاک صد هزاران جم و کی
این آمدن تیر مه و رفتن دی
#خیام