همراه با خیام
410 subscribers
147 photos
40 videos
2 files
28 links
کانالی برای زندگی با رباعیات حکیم خیام نیشابوری
Download Telegram
🔸هفده سال قبل در چنین روزی، زمین‌لرزۀ مهیبی شهر بم را ...


گردون ز زمین هیچ گُـلی برنآرد
کش نشکند و هم به زمین نسپارد
گر ابر چو آب، خاک را بردارد
تا حشر همه خون عزیزان بارد
#خیام
▫️
از آمدن و رفتن ما سودی کو؟
وز تار وجود عمر ما پودی کو؟
در چنبر چرخ جان چندین پاکان
می‌سوزد و خاک می‌شود، دودی کو؟
#خیام
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
به زانکه طفیل خوان ناکس بودن
با نان جوین خویش حقا که به است
کآلوده به پالودۀ هر خس بودن
#خیام
▫️
در هر دشتی که لاله‌زاری بوده است
از سرخی خون شهریاری بوده است
هر شاخ بنفشه کز زمین می‌روید
خالی است که بر رخ نگاری بوده است
#خیام

💔 پرواز ۷۵۲
بر شاخ امید اگر بری یافتمی
هم رشتۀ خویش را سری یافتمی
تا چند ز تنگنای زندان وجود
ای کاش سوی عدم دری یافتمی
#خیام
▫️
کم کن طمع از جهان و می‌زی خرسند
وز نیک و بد زمانه بگسل پیوند
خوش باش چنان که هست کاین دور فلک
هم بگذرد و نماند این روزی چند
#خیام

📸 اتاق شهریار (شاعر)
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر کهن درگذریم
با هفت هزار سالگان سربسریم
#خیام
▫️
آن قصر که با چرخ همی زد پهلو
بر درگه آن شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای
بنشسته همی گفت که کوکو کوکو
#خیام

↩️ از پُستهای قبلی
این فرش زمین که سقف او گردون است
شرحش نتوان داد که حالش چون است
کم کن تو حدیث آسیایی کو را
مردم همه گندمند و آبش خون است
#خیام
#هرات
#غزه
▫️
در مصطبهٔ وجود دیر آمده‌ایم
وز پایهٔ مردمی به زیر آمده‌ایم
چون چرخ نه بر مراد ما می‌گردد
ای کاش سرآمدی که سیر آمده‌ایم
#خیام

مصطبه: جایگاه
دیر آمدن: بی‌موقع آمدن
▫️
🔸اگر بخت با ما یار نبوده و در شمارِ اندک انسانهای مرفه این جهان نیستیم، چارهٔ کار زانوی غم به بغل گرفتن نیست. بکوشیم این زندان را برای خود قابل تحمل کنیم.

رفته‌ است قضا و بودنی‌ها بوده است
از حُکم بد و نیک قلم آسوده‌ است
شادی ‌و طرب گزین که غم بیهوده است
غم خوردنِ بیهوده کسی نستوده است
#خیام
▫️
◽️بدن روزانه بین ٣٠ تا ۴٠ هزار سلول پوست جدید ایجاد می‌کند و به همین میزان سلولهای مرده را از خود دفع می‌کند که مانند برگ درختان بر زمین می‌ریزد. به گفتهٔ محققان بیشترین حجم گرد و غبار موجود در خانه از همین سلولهای مردهٔ پوست یا موی ریخته شده تشکیل شده است که ندانسته بر آنها پا می‌گذاریم:

هر خاک که زیر پای هر نادانی است
زلفین بتی و عارض جانانی است
هر خشت که بر کنگرهٔ ایوانی است
انگشت وزیری و سر سلطانی است
#خیام
🔸 زیاده خواه به آنچه که هست رضایت نمی‌دهد و پیوسته به دنبال بیشتر است. پس همیشه و تا دم مرگ نگران و غمگین است و از خرسند زیستن محروم.
فرمود:

کم کن طمع از جهان و می‌زی خرسند
و ز نیک و بد زمانه بگسل پیوند
خوش باش چنان که هست کاین دور فلک
هم بگذرد و نماند این روزی چند
#خیام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنگام صبوح ای صنم فرخ‌ پی
برساز ترانه‌ای و پیش آور می
کافکند به خاک صد هزاران جم و کی
این آمدن تیر مه و رفتن دی
#خیام
زیستن در لحظه راهی برای کاهش اضطراب است، چرا که زیستن در لحظه به معنی فراموش کردن گذشته و کنار گذاشتن آینده است و می‌دانیم که فکر کردن به گذشته و آینده منشاء بسیاری از اضطرابهای ماست.

زیستن در لحظه برای کودکان کار دشواری نیست، زیرا آنها گذشتهٔ طولانی نداشته و نیز به آینده و فراز و نشیبهای آن واقف نیستند؛ ولی برای ما چنین نیست. ما برای زیستن در لحظه باید تمرین کنیم. باید مثل یک بندباز بیاموزیم که پیوسته روی خط باریک لحظه حرکت کنیم و مراقب افتادن در دو طرف گذشته و آینده باشیم.

فرمود:
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده‌ است فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
#خیام
B2n.ir/k18047
شاید اگر قبل از به دنیا آمدن، زندگی را به ما نشان داده بودند در آمدن تردید می‌کردیم، ولی اکنون که کار از کار گذشته و طعم دلچسب بودن را چشیده‌ایم، زنده بودن را دوست داریم و حاضریم با وجود سخت بودن زندگی با آن کنار بیاییم. اضافه بر اینکه از مرگ و از آنچه بر سر ما می‌آورد بیمناکیم و بودن را بر نبودن ترجیح می‌دهیم.

به نظر خیام بهتر همان بود که از ابتدا پای ما به این جهان باز نمی‌شد تا نه طعم بودن را احساس می‌کردیم و نه بیم نبودن را:

گر آمدنم به خود بُدی نامدمی
ور نیز به خود شدن بُدی کی شدمی
بِه ز آن نبُدی که اندرین دیر خراب
نه آمدمی، نه شدمی، نه بُدمی
#خیام
B2n.ir/e35020
▫️آسان گذرد عمر، تو دشوار مدار

از رنج گذشته هیچ تیمار مدار
وز نامده جان خویش بیمار مدار
آسان گذرد عمر، تو دشوار مدار
یک‌ساعته عمرِ خویش را خوار مدار
#خیام
🔹اگر می‌توانستم به کاراکتر یک انیمیشن که شکل و شمایل و رفتار و گفتار او را دیگران تعیین کرده‌اند بگویم که تو قدرت تغییر آینده را نداری مگر به همان اندازه که در فیلمنامه نوشته‌اند، این رباعی را برای او می‌خواندم:

رفته‌ است قضا و بودنی‌ها بوده است
از حکم بد و نیک قلم آسوده‌ است
شادی‌ و طرب گزین که غم بیهوده است
غم خوردنِ بیهوده کسی نستوده است
#خیام
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده است
این دسته که بر گردن او می‌بینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است
#خیام
▫️وین یک دم عمر را غنیمت شمریم

ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر کهن درگذریم
با هفت هزار ساله‌گان سربه‌سریم
#خیام