Forwarded from اتچ بات
🎻 #ویولن همسایه به روایت روحالله #خالقی
🔸شبهای تابستان، بریانی، صدای ویولن
شبهای تابستان، در آجر فرش جلوی اطاق پنجدری، روی قالیچهای که با کتان آبیرنگ فرش شده بود، مینشستیم. یک فانوس قشنگ هم در کنار حوض بزرگ مربعمستطیلی که نمای آن از سنگ بود قرار داشت و نیمی از حیاط را روشن میکرد و عطر گلهای درهم اطلسی و شاهپسند مشام جان را تازه مینمود. پیرزن اصفهانی خوشصحبتی در خانه ما بود که قصه میگفت. بعضی شبها هم به سبک ولایتش «بریانی» درست میکرد. رسمش این بود که باید هر کس بشقابش را دست بگیرد تا او یک کفگیر از بریانی را با پیاز خرد شده لای نان سنگک تازه بگذارد و به او بدهد. بعد از شام روی تخت بزرگی که چندین رختخواب رویش جا میگرفت، دراز میکشیدیم و پیرزن قصه را آغاز میکرد. گاهی کلام خود را ناگهان میبرید و میگفت: «بچهها گوش کنید، صدای ویولن بلند شد». ما هم طوری به این صدا مأنوس بودیم که سکوت میکردیم و گوش میدادیم و با نغمه ساز به خواب میرفتیم.
🔸از کمانچه تا ویولن
نوازنده ویولن یک صاحب منصف نظمیه بود که پشت منزل ما در پارک پدرش منزل داشت. من آن موقع هنوز شکل ویولن را ندیده بودم؛ ولی مادرم برایم گفته بود که ویولن سازی است شبیه کمانچه که به عوض اینکه روی زانو یا زمین بگذارند زیر چانه مینهند و با کمانی که آن را تفاوت دارد و قبلا سادهتر بوده و بیش از دو سیم نداشته است مینوازند؛ بهطوریکه لاند در کتاب تجسس در گامهای عرب مینویسد: «بعید به نظر میرسد که این ساز قبلا آرشهای باشد».
✔️ادامه در https://goo.gl/HUQv4M
———————————-
⬅️ #آموزشگاه_موسیقی همراز تحت مدیریت و نظارت دکتر #مجید_اخشابی
🔶آدرس: خیابان ونک، پاساژ تک، آسانسور دوم، طبقه اول، واحد 3
ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:
☎️ 021-88205001-88205002-88773732
📱09191399002-09199099125
🆑@hamraazacademy
🌐 hamraaz.ir
🔸شبهای تابستان، بریانی، صدای ویولن
شبهای تابستان، در آجر فرش جلوی اطاق پنجدری، روی قالیچهای که با کتان آبیرنگ فرش شده بود، مینشستیم. یک فانوس قشنگ هم در کنار حوض بزرگ مربعمستطیلی که نمای آن از سنگ بود قرار داشت و نیمی از حیاط را روشن میکرد و عطر گلهای درهم اطلسی و شاهپسند مشام جان را تازه مینمود. پیرزن اصفهانی خوشصحبتی در خانه ما بود که قصه میگفت. بعضی شبها هم به سبک ولایتش «بریانی» درست میکرد. رسمش این بود که باید هر کس بشقابش را دست بگیرد تا او یک کفگیر از بریانی را با پیاز خرد شده لای نان سنگک تازه بگذارد و به او بدهد. بعد از شام روی تخت بزرگی که چندین رختخواب رویش جا میگرفت، دراز میکشیدیم و پیرزن قصه را آغاز میکرد. گاهی کلام خود را ناگهان میبرید و میگفت: «بچهها گوش کنید، صدای ویولن بلند شد». ما هم طوری به این صدا مأنوس بودیم که سکوت میکردیم و گوش میدادیم و با نغمه ساز به خواب میرفتیم.
🔸از کمانچه تا ویولن
نوازنده ویولن یک صاحب منصف نظمیه بود که پشت منزل ما در پارک پدرش منزل داشت. من آن موقع هنوز شکل ویولن را ندیده بودم؛ ولی مادرم برایم گفته بود که ویولن سازی است شبیه کمانچه که به عوض اینکه روی زانو یا زمین بگذارند زیر چانه مینهند و با کمانی که آن را تفاوت دارد و قبلا سادهتر بوده و بیش از دو سیم نداشته است مینوازند؛ بهطوریکه لاند در کتاب تجسس در گامهای عرب مینویسد: «بعید به نظر میرسد که این ساز قبلا آرشهای باشد».
✔️ادامه در https://goo.gl/HUQv4M
———————————-
⬅️ #آموزشگاه_موسیقی همراز تحت مدیریت و نظارت دکتر #مجید_اخشابی
🔶آدرس: خیابان ونک، پاساژ تک، آسانسور دوم، طبقه اول، واحد 3
ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:
☎️ 021-88205001-88205002-88773732
📱09191399002-09199099125
🆑@hamraazacademy
🌐 hamraaz.ir
Telegram
attach 📎