همخونه 💒
68 subscribers
182 photos
106 videos
17 files
12.2K links
کانال رسمی همخونه

ارتباط مستقیم با مدیریت:
info@hamkhone.ir

جهت ارسال مطلب عضو سایت بشید:

http://hamkhone.ir




























































...
Download Telegram
پدر و مادرم در خانه نیستند
آنان را در جایی از مسیر اهدافشان تنها گذاشته و به خانه بازگشته ام
اکنون که کیلومتر ها با هم فاصله داریم
همان گونه که همیشه دیده و شنیدهام؛
اول صبح پرده ها را کنار میزنم
با شعله کم آشپزی میکنم
شبانه حداقل چند صفحه کتاب میخوانم
چراغ های اضافی را خاموش میکنم
و دست هایم را با لباسِ تنم خشک نمیکنم

برادرم از در وارد میشود
با تعجب میگوید:
مامان و بابا هم اومدن؟؟
و میبیند که نه، من تنها هستم
اما کارهای خانه بی کم و کاست و روی روال همیشه پیش رفته است و رنگی از آنها دارد.

من؛ نسخه تربیت شده ی آن دو نفر
کاملا به صورت ناخودآگاه، خواسته ها و رفتارهای آنان را، حتی در نبودشان عیناً تکرار میکنم!
این واقعیست اما زیبا نیست!

با خود میاندیشم
پس چه تفاوتی بین نسل هاست؟
آیا من محکوم به تکرار آن ها هستم؟
و پاسخم یک نه بزرگ است

من، آگاهانه به خودم این اجازه را میدهم که عیناً مثل آن ها نباشم؛
باور های درست را ادامه دهم
و باور های غلط را تغییر دهم

فردا که از خواب برخیزم،
ویرایش جدیدی از پدر و مادرم را ارائه خواهم دادم
مثلا:
اولِ صبح پرده ها را کنار خواهم زد
با شعله کم آشپزی خواهم کرد
شبانه حداقل چند صفحه کتاب خواهم خواند
چراغ های اضافی را خاموش خواهم کرد
اما؛
دست هایم را با لباسِ تنم خشک خواهم کرد!

چون تا به امروز، هیچ دلیل منطقی برای ترک این کار نیافتهام!





📝 نویسنده : raha1374

🔗 مشاهده مطلب اصلی


🆔 👉 Join
#دلنوشته
اولین سال میوه دادن باغ خودم خیلی منتظر این روزا بودم
.




📝 نویسنده : arsham00

🔗 مشاهده مطلب اصلی


🆔 👉 Join
#شخصی
با یه گروه اومدم مسافرت که اصلا اهل چایی نیستن
و به تبعش بساط چایی هم جور نیست
نه کتری و سماور،
نه قوری،
نه فلاسک،
نه چایی خشک،
نه قند!
چایی نبود و من حس میکردم هر جور شده باید چایی بخورم!
شروع کردم به تهیه وسایل اماهر دفعه اتفاقی میافتاد
که بساطش تکمیل نمیشد، اونم با دلایل خیلی ساده
بالاخره بعد از کلی تلاش
روز سوم؛
هم کتری بود، هم قوری
هم چایی خشک و هم قند.
چایی آماده شد!
با ولع خاصی برای خودم چایی ریختم
و نوشِ جان شد...
فنجون خالی رو گذاشتم رو میز
یکی از همسفر هام که در حال رصد کردن لحظه وصال من و چایی بود، با تعجب پرسید:
همین؟؟ اون همه هیجان و فقط یه فنجون کوچیک؟ اونم بدون قند؟
سوالِ به جایی بود
دقیق شدم؛
دیدم تنها دلیلش، طَمَعی بود که به واسطهی محرومیت درونم ایجاد شده بود
خواستم نتیجه بگیرم که محرومیت چیز خوبی نیست
وقتی آدم رو تا این حد حریص میکنه که حتی خودت رو هم نشناسی!
که یادت بره تو اصلا چاییت رو با قند نمیخوری!
اما
یاد تک تک لحظه هایی افتادم که همین محرومیت برام شیرینش کرده بود؛
مزه همین چایی، بعد از چند روز
یا
لذت دیدار، بعد از مدتی دوری
دیدن نتیجه کار، بعد از ساعت ها تلاش
حس تمیزی، بعد از خونه تکونی
راحتیِ لباس خونگی، بعد از ساعت ها فعالیت بیرون از خونه با لباس رسمی
افطار کردن، بعد از یک روزِ تمام روزه داری
به دست آوردن سلامتی، بعد از یک دوره تحمل درد
توی همه این شرایط، محرومیت، چه کوتاه مدت و چه بلند مدت،
تفاوت ایجاد کرده بود
و طعم خوشایند و ناخوشایند رو به من چشونده بود

به نتیجه رسیدم؛
تا سختی نباشه، آسونی معنایی نداره
تا بد... 🔗 ادامه متن



📝 نویسنده : raha1374

🔗 مشاهده مطلب اصلی


🆔 👉 Join
#دلنوشته
مرابهکجاکشاندهاستدستسرنوشت
کهنورامیدیدردلمپیدانمیشود
هرآنچههستسیاهیوپلیدیوغماست
درآسماندلمستارهایچشمکنمی زند
دراینصحرایسوزانکهنامشدلهست
توگوییمرغاننیزبرایغممگریستهاند
کجارومکهازاینغمرهاشوم
کهرابیابمکهمرهمیبرغممشود
قلبمچنانپرندهایدرقفسمانده
کسینیستدرقفسرابگشاید
جهانودنیاممسراسراندوهاست
کورسویامیدیدرشپیدانمیشود
غممراسپردمدستیارتاامیدیشود
غمم.رایاربرآنافزودوخویشبرفت
دگرکنونچهگویمچهکنمیاربرفت
منماندموکوهیازغمکهبرایمبهارمغانآورد
دلوقلبمرابیاجازهباخویشببرد
منماندهامتهیفقطخیالیکهازاناوست
کنونگرفتاروماندهوخستهام
چنانمرغیکهبالوپرششکستهاست
دگرنورامیدیدربدنمنماندهاست
هرانچههستخیالاوستکهرهایمنمیکند
دگرراهیبهجزصبربرایمنماندهاست
شایدگشایشیشودومنازغمبهدرآیم
دستروزگارچنانخیمهزدهستبرروزگارم
بایددریدآینخیمهرابلکهنوریدرونآید
درنورآفتابودردرخششماهمینگرمم
چهزیباآفریدههستخداوندگارم
خداوندمانخالقزیباییهاست
باشدکهزندگیمرارونقیتازهدهد



📝 نویسنده : salin

🔗 مشاهده مطلب اصلی


🆔 👉 Join
#عمومی
روستای آبکنار یکی از بزرگترین روستاهای گیلان و از توابع شهرستان انزلی است. به دلیل قرارگیری این

روستا در کنار آب، از چند قرن قبل، نام آبکنار بر این روستا گذاشته شد. پل چوبی و گلهای نیلوفر از

مهمترین جاذبههای گردشگری این منطقه است که متاسفانه به دلیل رویش سنبل آبی در

تالاب انزلی، احتمال تخریب این تالاب وجود دارد






































📝 نویسنده : hosein12345

🔗 مشاهده مطلب اصلی


🆔 👉 Join
#عمومی
دنیا پر از جزییاتی هست که بدون درک اون ها، فهمِ کلیات ممکن نیست

مروارید خانم و بچه هاش


توپکِ گُلی







📝 نویسنده : raha1374

🔗 مشاهده مطلب اصلی


🆔 👉 Join
#عکس
پرسیدم: چی میشه که بعضی اتفاقا تو ذهن ما ثبت میشن و بعضیاشون خیلی زود فراموش میشن؟
گفت: هیجانها وشدت اونها
گفتم: بیشتر توضیح میدی؟
گفت: هر اتفاقی که تجربه میکنیم، با یک میزانی از هیجان همراه هست، هر چقدر هیجان بیشتر باشه، میزان ماندگاری اون اتفاق تو ذهن ما هم بیشتر می شه
ببینم، روز اول مدرسه رو به خاطر داری؟
گفتم: ریز به ریز، با جزئیات
گفت: چه حسی داشتی؟
گفتم:خوشحالی از دیدن بچه ها، نگرانی از روبرو شدن با آدم ها و فضای جدید،
حس بزرگ شدن، و یه مقدار بیپناهی و دلتنگی وقتی از مادرم جدا شدم
گفت: همه این حسها یک نوع هیجان هستن، که باعث تثبیت اون روز توی ذهنت شدن
خاطره ی دیگهای هم هست که تو ذهنت مونده باشه، جوری که هر موقع اراده کنی بتونی با جزییات به یاد بیاری؟
گفتم: آره، خیلی زیاد
گفت: مثال بزن
گفتم :
اولین بار که دریا رو دیدم
اولین باری که دوچرخه سواری کردم
خاطره تک تک مسافرتهایی که با خانواده رفتم
اردوهای مدرسه
چند تا خاطره مربوط به ضایع شدن تو جمع
چند تا خاطره مربوط به تشویق شدنم تو مدرسه و خونه
قربون صدقه رفتن های مادربزرگم
شیطنتهام با دختر خالهم
عروسی برادرم
تولد برادر زادههام
آسمونی شدن مادر بزرگم
وقتی حس کردم قلبم برای کسی خیلی متفاوت از همیشه تپید
خیلی زیادن...
گفت: آیا زندگیت تو همین ها خلاصه میشه؟
گفتم: صد البته که نه! هزاران اتفاق دیگه هم هست که هر چی فکر میکنم کامل به یاد نمیارمشون
گفت: درسته، همینایی که مثال زدی رو ببین، چه مثبت و چه منفی کنارشون یه هیجان عمیقی بوده
و همه اونهایی که کامل به یاد نمیاری ،جزو اون دسته هستن که
هیجان خیلی خاصی همراهشون ... 🔗 ادامه متن



📝 نویسنده : raha1374

🔗 مشاهده مطلب اصلی


🆔 👉 Join
#دلنوشته
پرسیدم: چی میشه که بعضی اتفاقا تو ذهن ما ثبت میشن و بعضیاشون خیلی زود فراموش میشن؟
گفت: هیجانها وشدت اونها
گفتم: بیشتر توضیح میدی؟
گفت: هر اتفاقی که تجربه میکنیم، با یک میزانی از هیجان همراه هست، هر چقدر هیجان بیشتر باشه، میزان ماندگاری اون اتفاق تو ذهن ما هم بیشتر می شه
ببینم، روز اول مدرسه رو به خاطر داری؟
گفتم: ریز به ریز، با جزئیات
گفت: چه حسی داشتی؟
گفتم:خوشحالی از دیدن بچه ها، نگرانی از روبرو شدن با آدم ها و فضای جدید،
حس بزرگ شدن، و یه مقدار بیپناهی و دلتنگی وقتی از مادرم جدا شدم
گفت: همه این حسها یک نوع هیجان هستن، که باعث تثبیت اون روز توی ذهنت شدن
خاطره ی دیگهای هم هست که تو ذهنت مونده باشه، جوری که هر موقع اراده کنی بتونی با جزییات به یاد بیاری؟
گفتم: آره، خیلی زیاد
گفت: مثال بزن
گفتم :
اولین بار که دریا رو دیدم
اولین باری که دوچرخه سواری کردم
خاطره تک تک مسافرتهایی که با خانواده رفتم
اردوهای مدرسه
چند تا خاطره مربوط به ضایع شدن تو جمع
چند تا خاطره مربوط به تشویق شدنم تو مدرسه و خونه
قربون صدقه رفتن های مادربزرگم
شیطنتهام با دختر خالهم
عروسی برادرم
تولد برادر زادههام
آسمونی شدن مادر بزرگم
وقتی حس کردم قلبم برای کسی خیلی متفاوت از همیشه تپید
خیلی زیادن...
گفت: آیا زندگیت تو همین ها خلاصه میشه؟
گفتم: صد البته که نه! هزاران اتفاق دیگه هم هست که هر چی فکر میکنم کامل به یاد نمیارمشون
گفت: درسته، همینایی که مثال زدی رو ببین، چه مثبت و چه منفی کنارشون یه هیجان عمیقی بوده
و همه اونهایی که کامل به یاد نمیاری ،جزو اون دسته هستن که
هیجان خیلی خاصی همراهشون ... 🔗 ادامه متن



📝 نویسنده : raha1374

🔗 مشاهده مطلب اصلی


🆔 👉 Join
#دلنوشته
گاهی اوقات وظیفه آدمی، تنها صبوریست.
و صبوری منفعل بودن نیست،
بلکه مبارزهایست تن به تن با افکار و خواستههایی که تو را به انجام آنچه که نباید، فرا میخوانند.
صبوری مقدس است؛
و آدمی را اگر چه توأم با درد، اما آن به آن تطهیر میکند.




📝 نویسنده : raha1374

🔗 مشاهده مطلب اصلی


🆔 👉 Join
#دلنوشته
تو مسیر زندگی هزار و یک لحظه یا صحنه برامون پیش میاد که نیازمند تفکر، تمرکز، حوصله و تماشاست.
اما خیلی از ماها تحملِ ماندنِ طولانی روی چیزی رو نداریم.
دلیلش شاید عادت نداشتن به خرجِ حوصله و عدم تمرینِ تماشای با توجه باشه،
و شاید ترس از مواجه شدن با اونچه که نتیجهی این تمرکز و تفکر خواهد بود.
به هر حال خیلیهامون تن به اولین مفهومی میدیم که برامون مقرون به صرفهتر هست و با پذیرفتنش نیازی به ایجاد تغییرهای بزرگ در خودمون نداریم!
به زبان ساده تر؛ اونچه که برامون آسونتر، دم دستیتر و کمزحمتتر هست رو انتخاب میکنیم
و با عنوان برداشت از یک مسئله، یک . پایانِ این مفهوم میگذاریم و به سرعت ازش عبور میکنیم.
و میریم سراغ بعدی...

یاد فیلمی افتادم که پسربچه برای اولین بار وارد یه رستوران سلف سرویس شد،
عجولانه مقداری از هر چیز رو مزه کرد و آخر سر
با بدحالی ناشی از درهم خوری وقتی بلند شد بره سمت سرویسبهداشتی
دید بغل دستیش فقط یک نوع غذا رو انتخاب کرده و با آرامش و دقت داره میل میکنه.

واقعا اینهمه عجله برای چیِ؟
برای مزه کردن مقداری از هر چیز؟
که بعدش اصلا ندونیم چه گذشت؟ چگونه گذشت و چه کردیم؟

شاید کمی حوصله و توقف،درمانِخیلی از مشکلات انسان امروزی و عصرِمیل به اراده و اجابتِ آنیباشه.




📝 نویسنده : raha1374

🔗 مشاهده مطلب اصلی


🆔 👉 Join
#دلنوشته
سلام:)
الآن که دارم این متن رو مینویسم، ساعت از 2 بامداد گذشته و تنها عضو آنلاین اینجا منم.
چند سال پیش داستانهای کوتاه سریالی مینوشتم و اینجا میذاشتم، چند نفری هم بودن که لطف داشتن و میخوندن و با کامنتاشون کلی بهم انرژی میدادن.
امشب یادم افتاد. چقدر خوب بود، چقدر لذت بخش بود. چقدر اتفاقای ساده گاهی زیبا و به یاد موندنیان.



📝 نویسنده : elahebeheshti

🔗 مشاهده مطلب اصلی


🆔 👉 Join
#عمومی
پاییز هزار‌ رنگ می‌رود
و زمستان سپید رنگ از راه می‌‌رسد
و در این میان شبی است بلند
به بلندای یک فرهنگ
آیینی رنگارنگ به سان پاییز
و درون‌ مایه‌‌ای سپید به رنگ زمستان
یلدا مبارک🌱🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بوی جان می آید اینک از نفس های بهار
دسته ای پر گل اند این شاخه ها، بهر نثار
با پیام دلکش نوروزتان پیروز باد 
با سرود تازه هر روزتان نوروز باد 
شهر سرشار است از لبخند، از گل، از امید
تا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد

پیشاپیش بهار ۱۴۰۳ مبارک باد..🌺
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبکه اجتماعی همخونه بعد از ۱۲ سال به فعالیت خود پایان می دهد.

سایت همخونه در سال ۱۳۹۱ تاسیس و در مدت کوتاهی جز ۵ شبکه اجتماعی بومی پرترافیک کشور شد.
در سال ۱۳۹۴ به عنوان برترین شبکه اجتماعی کشور از دید داوران جشنواره وب و موبایل ایران با حضور وزیر محترم فناوری اطلاعات انتخاب گردید.
دفتر کار این شبکه سال ۱۳۹۵ در پارک علم و فناوری شهرستان نهاوند با حضور ریاست محترم پارک علم و فناوری همدان و فرماندار و نماینده محترم شهرستان افتتاح گردید.

اما با توجه به محدودیت ها و عدم تمایل به توسعه آن و مطابق با نظر هیئت مدیره، تصمیم بر این است که سرور این سرویس برای همیشه خاموش شود.

از کاربران عزیز و قدیمی این سرویس دردمندانه پوزش می طلبیم و تقاضا داریم در این فرصت یکی دوماهه اگر محتوای خاصی برای کپی برداری یا ذخیره نسخه پشتیبان در نظر دارند از فرصت استفاده کنند.

با احترام
۱۴۰۳/۰۵/۲۷