Forwarded from حمیدرضا جلائیپور (جامعهشناس)
ص آخر از سه ص
➖در بند 4 نوشته تان بازهم خودتان اشکارا از چیرگی یک زبان محلی بر دیگر زبان های محلی گفته اید. اگرچه در بررسی دقیق میدانی بازهم در می یابیم؛ چنین نیست که مثلا لهجه تبریزی بر دیگر لهجه های ترکی در ایران برتری داشته باشد (از نظر ساختار زبانی و محتوایی و یا از نظر تعداد گویشوران) اما می توان گفت از این روی که تبریز مرکز اداری_تجاری آذربایجان بوده است، شاید لهجه ی تبریزی، لهجه ای تشریفاتی تر از دیگر لهجه های زبان ترکی در ایران است که اینهم باز به معنی برتری آن نبوده و نیست. درباره کردی سنندجی هم همین گونه است.
➖برای کسیکه درپی نگهداری و پاسداری از زبان های محلی و بومی ایران است و آنها را به سان گنجینه هایی از فرهنک ایران می داند، پیگیری چیرگی(غلبه) یکی از آنها بر دیگران، کار درستی نیست و خودش دور شدن از هدف اصلی است. برای ما گویش ترکی تبریزی و با ترکی اردبیلی و ترکمنی و ترکی قشقایی و... نباید تفاوت کند. گویش کردی سنندجی با کردی کرمانجی و ... نباید تفاوت کند. همه این گویش ها و زبان ها، در دل خود یادگارهایی نهفته از تلاش نیاکان ایرانیان برای ماندگار کردن(ثبت) فرهنگ ایرانی داشته است. آن مادری که آیین های نوروز ایرانی یا شب چله ایرانی و ... را با زبان ترکی آذربایجانی می آمیزد و به فرزندان یاد میدهد با مادرانی که این آیین های ایرانی را با زبان تالشی یا مازنی یا کردی سورانی یا بلوچی و.... به فرزندان خود می آموزند همگی شان فرهنگ ایرانی را در دل نسل آینده می کارند. برای همین همگی این زبان ها در خود گوهرهایی زیبا از فرهنگ ایران دارند که در داستانهای بومی و نغمه ها و ترانه ها و لالایی ها و مثل هایشان آن ها را نگهداشته اند. یادآوری این مطلب هم لازم است که منظور از زبان های بومی و محلی، از دید کنشگران فرهنگی و نیز سازمان یونسکو، تنها آن چیزی نیست در دانش زبان شناسی به نام زبان مستقل شناخته می شود و دستور زبان و ساختار مستقل دارد. بلکه در کنار زبان های مستقل، همه گویش ها و لهجه های سرزده از یک زبان مستقل را هم به عنوان زبان های محلی می نامیم که با این تعریف ما در ایران بیش از 100 زبان بومی و محلی داریم که هریک حامل فرهنک و آیین های ایرانی بوده اند. و البته که #زبان_فارسی نیز در کنار همه زبان های محلی، نه تنها زبان ملی ما ایرانیان است، که بلکه بیشتر از آن، #زبان_مادری همه ما ایرانیان نیز هست چرا که در ساختن و پیرایش و پالایش این زبان فاخر، به راستی و درستی، همه اقوام ایرانی به طور عام، و همه ادیبان و شاعران و نویسندگان و بزرگان از جای جای ایران زمین به طور خاص، نقش تاریخی و انکارنشدنی را داشته اند.
➖در پاسخ بند 5 نوشته ایشان باید گفت، پزشکی دانشی است که از آغاز به شکل پیوسته و مکتوب ثبت و ضبط و ماندگار شده است و ابزاری بوده که برای استفاده از گستردگی آن، راهی جز نگارشش نبوده است. اما زبان چیزی است که از آغاز و پیش از دست بردن بشر به نگارش، از راه سخن گفتن منتقل شده است . و تا امروز هم اینکه می گوییم زبان های محلی سینه به سینه و شفاهی حفظ شده اند سخنی بسیار درست است که گواه های فراوانی برای آن هست. و البته این به آن معنا نیست که ادبیات محلی و بومی نباید نگاشته و نگارش شود که اتفاقا باید به دست فعالان فرهنگی هر استان این کار انجام شود. همانگونه که گفتید، این کار پیشتر و از 100 سال پیش درباره زبان ترکی آذربایجانی انجام شده است و این خیلی خوب و ارزنده است که علاقه مندان بتوانند به نوشته ها و متن های استاندارد هر یک از زبان های بومی ایرانی دسترسی داشته باشند و ساختار دستوری زبان خود را بررسی کنند و بر دانش زبانی خود بیفزایند.
@hamidrezajalaeipoor
➖در بند 4 نوشته تان بازهم خودتان اشکارا از چیرگی یک زبان محلی بر دیگر زبان های محلی گفته اید. اگرچه در بررسی دقیق میدانی بازهم در می یابیم؛ چنین نیست که مثلا لهجه تبریزی بر دیگر لهجه های ترکی در ایران برتری داشته باشد (از نظر ساختار زبانی و محتوایی و یا از نظر تعداد گویشوران) اما می توان گفت از این روی که تبریز مرکز اداری_تجاری آذربایجان بوده است، شاید لهجه ی تبریزی، لهجه ای تشریفاتی تر از دیگر لهجه های زبان ترکی در ایران است که اینهم باز به معنی برتری آن نبوده و نیست. درباره کردی سنندجی هم همین گونه است.
➖برای کسیکه درپی نگهداری و پاسداری از زبان های محلی و بومی ایران است و آنها را به سان گنجینه هایی از فرهنک ایران می داند، پیگیری چیرگی(غلبه) یکی از آنها بر دیگران، کار درستی نیست و خودش دور شدن از هدف اصلی است. برای ما گویش ترکی تبریزی و با ترکی اردبیلی و ترکمنی و ترکی قشقایی و... نباید تفاوت کند. گویش کردی سنندجی با کردی کرمانجی و ... نباید تفاوت کند. همه این گویش ها و زبان ها، در دل خود یادگارهایی نهفته از تلاش نیاکان ایرانیان برای ماندگار کردن(ثبت) فرهنگ ایرانی داشته است. آن مادری که آیین های نوروز ایرانی یا شب چله ایرانی و ... را با زبان ترکی آذربایجانی می آمیزد و به فرزندان یاد میدهد با مادرانی که این آیین های ایرانی را با زبان تالشی یا مازنی یا کردی سورانی یا بلوچی و.... به فرزندان خود می آموزند همگی شان فرهنگ ایرانی را در دل نسل آینده می کارند. برای همین همگی این زبان ها در خود گوهرهایی زیبا از فرهنگ ایران دارند که در داستانهای بومی و نغمه ها و ترانه ها و لالایی ها و مثل هایشان آن ها را نگهداشته اند. یادآوری این مطلب هم لازم است که منظور از زبان های بومی و محلی، از دید کنشگران فرهنگی و نیز سازمان یونسکو، تنها آن چیزی نیست در دانش زبان شناسی به نام زبان مستقل شناخته می شود و دستور زبان و ساختار مستقل دارد. بلکه در کنار زبان های مستقل، همه گویش ها و لهجه های سرزده از یک زبان مستقل را هم به عنوان زبان های محلی می نامیم که با این تعریف ما در ایران بیش از 100 زبان بومی و محلی داریم که هریک حامل فرهنک و آیین های ایرانی بوده اند. و البته که #زبان_فارسی نیز در کنار همه زبان های محلی، نه تنها زبان ملی ما ایرانیان است، که بلکه بیشتر از آن، #زبان_مادری همه ما ایرانیان نیز هست چرا که در ساختن و پیرایش و پالایش این زبان فاخر، به راستی و درستی، همه اقوام ایرانی به طور عام، و همه ادیبان و شاعران و نویسندگان و بزرگان از جای جای ایران زمین به طور خاص، نقش تاریخی و انکارنشدنی را داشته اند.
➖در پاسخ بند 5 نوشته ایشان باید گفت، پزشکی دانشی است که از آغاز به شکل پیوسته و مکتوب ثبت و ضبط و ماندگار شده است و ابزاری بوده که برای استفاده از گستردگی آن، راهی جز نگارشش نبوده است. اما زبان چیزی است که از آغاز و پیش از دست بردن بشر به نگارش، از راه سخن گفتن منتقل شده است . و تا امروز هم اینکه می گوییم زبان های محلی سینه به سینه و شفاهی حفظ شده اند سخنی بسیار درست است که گواه های فراوانی برای آن هست. و البته این به آن معنا نیست که ادبیات محلی و بومی نباید نگاشته و نگارش شود که اتفاقا باید به دست فعالان فرهنگی هر استان این کار انجام شود. همانگونه که گفتید، این کار پیشتر و از 100 سال پیش درباره زبان ترکی آذربایجانی انجام شده است و این خیلی خوب و ارزنده است که علاقه مندان بتوانند به نوشته ها و متن های استاندارد هر یک از زبان های بومی ایرانی دسترسی داشته باشند و ساختار دستوری زبان خود را بررسی کنند و بر دانش زبانی خود بیفزایند.
@hamidrezajalaeipoor
🍁 دو دهه پرچالش برای زبان فارسی در حکومتهای کرزی و غنی
✍🏻 محمدکاظم کاظمی:
زبان فارسی در افغانستان پیشینهای دیرین دارد. مردم افغانستان در زمانی نه چندان دور، تقریباً به طور عموم فارسیزبان بودهاند. ولی در دو سه قرن اخیر این کشور فارسیزبان با حاکمیتهایی اداره شده است که عمدتاً با این زبان نامهربان بودهاند یا حداقل میتوان گفت که برای رشد و تعالی زبان و ادب فارسی در کشور کار چندانی نکردهاند.
دو دهه اخیر هم به دلایل مختلف از دورانهای پرچالش برای زبان و ادب فارسی در افغانستان بوده است، با آسیبها و در کنار آن رویشهایی که ما در این یادداشت به آنها اشاره میکنیم.
➊ حاکمیتهای ناسازگار
حکومتهای افغانستان در ۲۸۰ سال گذشته تقریباً همه پشتون بودهاند، اما بعضی از آنها برای تسلط زبان پشتو بر کشور تلاش سیستماتیک داشتهاند و بعضی نیز نداشتهاند. متأسفانه هر دو حاکمیت حامد کرزی و اشرف غنی، علاوهبر پشتونبودن، پشتونگرا بودند و به زبان فارسی به چشم یک مزاحم مینگریستند. این دو زمامدار و افراد نزدیک به آنها، که حلقههایی از انحصارگری قومی و زبانی را در ارگ ریاست جمهوری میساختند، در این ۲۰ سال کوشیدند که از زبان اداری و رسمی کشور همچنان فارسیزدایی کند.
➋ مؤسسات خارجی
در این ۲۰ سال مؤسسات غیردولتی خارجی (انجیاوها) در افغانستان بسیار فعال بودند و گاهی حتی نقش اینها از دولت پررنگتر بود، هم از نظر بودجه و امکانات و هم از نظر گستردگی فعالیتها و کارمندان. در این مؤسسات دیگر زبان رسمی نه فارسی بود و نه پشتو، بلکه انگلیسی بود. رؤسای این مؤسسات غالباً خارجیها بودند و کارمندان محلی آنها هم برای فعالیت در اینها لاجرم باید انگلیسی میدانستند. نامهنگاریهای داخلی و نیز طرح و برنامههای این مؤسسات به زبان انگلیسی بود و این قضیه بسیاری از مردم افغانستان را که مستقیم یا غیرمستقیم با این مؤسسات سر و کار داشتند به زبان انگلیسی عادت داد.
به این صورت، زبان فارسی افغانستان بهناگاه در معرض هجوم بیرویۀ واژگان و اصطلاحات زبان انگلیسی قرار گرفت و بیش از هر زمان دیگر، کلماتی از این زبان را در خود پذیرفت، به طوری که زبان رایج در مؤسسات خارجی، مراکز آموزشی، مراکز رسانهای و حتی ادارات دولتی، گاهی بیش از این که کلمات فارسی در خود داشته باشد، کلمات بیگانه داشت.
➌ پایداری فارسیزبانان
طبیعتاً تهاجمهای خواسته و یا ناخواستهای که بر زبان فارسی افغانستان صورت میگرفت مقاومت و پایداری فارسیزبانانی را، که دلبسته به این زبان بودند، در پی داشت. کم کم مسئلۀ زبان برای فارسیزبانان، یک موضوع حیثیتی شد و وقتی احساس کردند که کسانی به عمد میخواهند این زبان را در کشور تضعیف کنند، اینها به مقاومت پرداختند. این مقاومتها به اعتراضهایی در رسانهها و حتی تظاهراتهایی نیز کشیده شد. همچنین بعضی از این فارسیزبانان که در دستگاه دولتی افغانستان هم به هر حال نقش و حضوری داشتند در مقابل کوشیدند که به فارسیگرایی بپردازند، که این قضیه به خصوص در شهر مزارشریف و گاه هرات مشهود است.
➍ رسانهها و فضای مجازی
یکی از چیزهایی که در این دو دهه بسیار به کمک فارسیزبانان افغانستان آمد آزادی رسانهها و نیز گسترش فضای مجازی بود. درست است که بعضی از این رسانههای آزاد، از منظر پخش محتواهای گاه سکولار و حتی دینستیز قابل نقد به نظر میرسند، ولی از نظر اهتمام و توجهی که به حفظ اصالت زبان فارسی داشتند کارشان بسیار قابل تحسین است. مثلاً تلویزیون طلوع، صرفنظر از همه مسائل دیگر، یک پایگاه مهم گسترش زبان فارسی شده بود. در آنجا جمعی از اُدبای برجسته زبان فارسی در نقش نویسنده و ویراستار، در پاکیزگی و سلامت زبان بسیار مؤثر بودند که از این میان نقش مرحوم اعظم رهنورد زریاب بسیار برجسته است. از همین روی، هم مجریان این تلویزیون و دیگر رسانههایی که در این مسیر حرکت میکردند غالباً از سوی فارسیستیزان مورد انتقاد بودند. همچنین باید به بعضی نشریات از جمله روزنامه انصاف و روزنامه هشت صبح اشاره کرد که این اولی حتی سلسله مطالبی برای حفظ اصالت زبان فارسی منتشر میکرد.
خاتمه
ما در ختم یک دورۀ تاریخی هستیم و در حکومت جدید، یعنی امارت طالبان، سیاستها نسبت به زبان فارسی نامعلوم است. قدر مسلم این است که تاکنون چشمانداز خوبی از آینده به چشم نمیآید. امیدواریم که رویهها عوض شود و توان و انرژیای که از هر دو جانب برای کشمکشهای زبانی صرف میشود صرف بهبود و اعتلای هر دو زبان فارسی و پشتو در کشور بشود تا ما از این دایرۀ بستهٔ ستیزه و جدال بر سر زبان رهایی یابیم. ولی به راستی چنین خواهد شد؟ باید منتظر ماند.
📝 متن کامل را در اینجا بخوانید.
© از: خبرگزاری تسنیم (۱۴۰۰/۶/۲۷)
#️⃣ #زبان_فارسی #فارسی_افغانستانی #فارسیستیزی #زبان_و_سیاست #زبان_و_رسانه #رسانههای_اجتماعی
✍🏻 محمدکاظم کاظمی:
زبان فارسی در افغانستان پیشینهای دیرین دارد. مردم افغانستان در زمانی نه چندان دور، تقریباً به طور عموم فارسیزبان بودهاند. ولی در دو سه قرن اخیر این کشور فارسیزبان با حاکمیتهایی اداره شده است که عمدتاً با این زبان نامهربان بودهاند یا حداقل میتوان گفت که برای رشد و تعالی زبان و ادب فارسی در کشور کار چندانی نکردهاند.
دو دهه اخیر هم به دلایل مختلف از دورانهای پرچالش برای زبان و ادب فارسی در افغانستان بوده است، با آسیبها و در کنار آن رویشهایی که ما در این یادداشت به آنها اشاره میکنیم.
➊ حاکمیتهای ناسازگار
حکومتهای افغانستان در ۲۸۰ سال گذشته تقریباً همه پشتون بودهاند، اما بعضی از آنها برای تسلط زبان پشتو بر کشور تلاش سیستماتیک داشتهاند و بعضی نیز نداشتهاند. متأسفانه هر دو حاکمیت حامد کرزی و اشرف غنی، علاوهبر پشتونبودن، پشتونگرا بودند و به زبان فارسی به چشم یک مزاحم مینگریستند. این دو زمامدار و افراد نزدیک به آنها، که حلقههایی از انحصارگری قومی و زبانی را در ارگ ریاست جمهوری میساختند، در این ۲۰ سال کوشیدند که از زبان اداری و رسمی کشور همچنان فارسیزدایی کند.
➋ مؤسسات خارجی
در این ۲۰ سال مؤسسات غیردولتی خارجی (انجیاوها) در افغانستان بسیار فعال بودند و گاهی حتی نقش اینها از دولت پررنگتر بود، هم از نظر بودجه و امکانات و هم از نظر گستردگی فعالیتها و کارمندان. در این مؤسسات دیگر زبان رسمی نه فارسی بود و نه پشتو، بلکه انگلیسی بود. رؤسای این مؤسسات غالباً خارجیها بودند و کارمندان محلی آنها هم برای فعالیت در اینها لاجرم باید انگلیسی میدانستند. نامهنگاریهای داخلی و نیز طرح و برنامههای این مؤسسات به زبان انگلیسی بود و این قضیه بسیاری از مردم افغانستان را که مستقیم یا غیرمستقیم با این مؤسسات سر و کار داشتند به زبان انگلیسی عادت داد.
به این صورت، زبان فارسی افغانستان بهناگاه در معرض هجوم بیرویۀ واژگان و اصطلاحات زبان انگلیسی قرار گرفت و بیش از هر زمان دیگر، کلماتی از این زبان را در خود پذیرفت، به طوری که زبان رایج در مؤسسات خارجی، مراکز آموزشی، مراکز رسانهای و حتی ادارات دولتی، گاهی بیش از این که کلمات فارسی در خود داشته باشد، کلمات بیگانه داشت.
➌ پایداری فارسیزبانان
طبیعتاً تهاجمهای خواسته و یا ناخواستهای که بر زبان فارسی افغانستان صورت میگرفت مقاومت و پایداری فارسیزبانانی را، که دلبسته به این زبان بودند، در پی داشت. کم کم مسئلۀ زبان برای فارسیزبانان، یک موضوع حیثیتی شد و وقتی احساس کردند که کسانی به عمد میخواهند این زبان را در کشور تضعیف کنند، اینها به مقاومت پرداختند. این مقاومتها به اعتراضهایی در رسانهها و حتی تظاهراتهایی نیز کشیده شد. همچنین بعضی از این فارسیزبانان که در دستگاه دولتی افغانستان هم به هر حال نقش و حضوری داشتند در مقابل کوشیدند که به فارسیگرایی بپردازند، که این قضیه به خصوص در شهر مزارشریف و گاه هرات مشهود است.
➍ رسانهها و فضای مجازی
یکی از چیزهایی که در این دو دهه بسیار به کمک فارسیزبانان افغانستان آمد آزادی رسانهها و نیز گسترش فضای مجازی بود. درست است که بعضی از این رسانههای آزاد، از منظر پخش محتواهای گاه سکولار و حتی دینستیز قابل نقد به نظر میرسند، ولی از نظر اهتمام و توجهی که به حفظ اصالت زبان فارسی داشتند کارشان بسیار قابل تحسین است. مثلاً تلویزیون طلوع، صرفنظر از همه مسائل دیگر، یک پایگاه مهم گسترش زبان فارسی شده بود. در آنجا جمعی از اُدبای برجسته زبان فارسی در نقش نویسنده و ویراستار، در پاکیزگی و سلامت زبان بسیار مؤثر بودند که از این میان نقش مرحوم اعظم رهنورد زریاب بسیار برجسته است. از همین روی، هم مجریان این تلویزیون و دیگر رسانههایی که در این مسیر حرکت میکردند غالباً از سوی فارسیستیزان مورد انتقاد بودند. همچنین باید به بعضی نشریات از جمله روزنامه انصاف و روزنامه هشت صبح اشاره کرد که این اولی حتی سلسله مطالبی برای حفظ اصالت زبان فارسی منتشر میکرد.
خاتمه
ما در ختم یک دورۀ تاریخی هستیم و در حکومت جدید، یعنی امارت طالبان، سیاستها نسبت به زبان فارسی نامعلوم است. قدر مسلم این است که تاکنون چشمانداز خوبی از آینده به چشم نمیآید. امیدواریم که رویهها عوض شود و توان و انرژیای که از هر دو جانب برای کشمکشهای زبانی صرف میشود صرف بهبود و اعتلای هر دو زبان فارسی و پشتو در کشور بشود تا ما از این دایرۀ بستهٔ ستیزه و جدال بر سر زبان رهایی یابیم. ولی به راستی چنین خواهد شد؟ باید منتظر ماند.
📝 متن کامل را در اینجا بخوانید.
© از: خبرگزاری تسنیم (۱۴۰۰/۶/۲۷)
#️⃣ #زبان_فارسی #فارسی_افغانستانی #فارسیستیزی #زبان_و_سیاست #زبان_و_رسانه #رسانههای_اجتماعی
Telegraph
دو دهه پرچالش برای زبان فارسی در حکومتهای کرزی و غنی
محمدکاظم کاظمی: افغانستان، با ورود به قرن جدید هجری شمسی، در پایان یک دوره تاریخی ایستاده است و اکنون میتوان از جهات مختلف دو دهه گذشته را ارزیابی کرد. یکی از این جهات، وضعیت زبان فارسی است. زبان فارسی در افغانستان پیشینهای دیرین دارد. مردم افغانستان در…
Forwarded from 🇵🇸 مکشوفات
🔸 در هند با آن وسعت چند ده زبانه انگلیسی را تحمیل کردند و برای منزوی کردن زبان فارسی کوشیدند. حالا دههها بعد، چشم دیدن فارسی به عنوان زبان واحد یک ملت را ندارند. این برنامه و این قاب، تداوم خباثت دیرینه انگلیسها برای تجزیه ایران است. گام اول از بین بردن زبان واحد یک ملت است.
سلطانی
🔹 آنچه #ایران_ما را مقابل هجومها حفظ کرده هویت ملی و فرهنگی ایرانیان بوده و #زبان_فارسی نمود این هویت، حلقه وصل ایرانیان و عنصر مهم انسجام ملی «ما» بوده و است. از زمان کوروش، فردوسی و مولوی تا اخوان، شجریان و نامجو. حمله ایرانستیزان به زبان فارسی برای از بین بردن «وحدت ملی» ماست.
قلیزاده
🔸 در مقابل جعلهای آشکار از گذشته و حال زبان فارسی باید ایستاد. یادمان نرود همین دولتها (انگلستان، شوروی و ...) به منظور تسلط استعماری بر سرزمینهای جدا شده از ایران «فارسی زدایی» را در اولویت قرار دادند.
منصوری
🔹 به نظر بنده اینها نشانههای خوبی هستند، یکی اینکه معلوم میکند دشمن ایران تیرهایش به سنگ خورده که به سراغ زبان فارسی آمده و دیگر اینکه دوستداران واقعی ایران را فارغ از هر عقیده ای کنار هم قرار میدهد.
شیرزاد
@maktubaat
سلطانی
🔹 آنچه #ایران_ما را مقابل هجومها حفظ کرده هویت ملی و فرهنگی ایرانیان بوده و #زبان_فارسی نمود این هویت، حلقه وصل ایرانیان و عنصر مهم انسجام ملی «ما» بوده و است. از زمان کوروش، فردوسی و مولوی تا اخوان، شجریان و نامجو. حمله ایرانستیزان به زبان فارسی برای از بین بردن «وحدت ملی» ماست.
قلیزاده
🔸 در مقابل جعلهای آشکار از گذشته و حال زبان فارسی باید ایستاد. یادمان نرود همین دولتها (انگلستان، شوروی و ...) به منظور تسلط استعماری بر سرزمینهای جدا شده از ایران «فارسی زدایی» را در اولویت قرار دادند.
منصوری
🔹 به نظر بنده اینها نشانههای خوبی هستند، یکی اینکه معلوم میکند دشمن ایران تیرهایش به سنگ خورده که به سراغ زبان فارسی آمده و دیگر اینکه دوستداران واقعی ایران را فارغ از هر عقیده ای کنار هم قرار میدهد.
شیرزاد
@maktubaat