💠احسان بجای کتک جواب داد
مدتی بود که شخصی دایم نزد #امام_کاظم علیه السلام میآمد و فحش و ناسزا میگفت. بعضی از نزدیکان حضرت که قضیه را چنین دیدند، به ایشان عرض کردند:
- اجازه بدهید ما این #فاسق را بکشیم!
حضرت اجازه ندادند و از مکان و #مزرعه او پرسیدند و سپس سوار بر مرکبی به مزرعه وی رفتند. آن مرد صدا زد:
- از میان #زراعت من نیایید! حاصل مرا پایمال میکنید!
حضرت آمدند نزدیک ایشان پیاده شدند. با لبخندی در کنارش نشستند و سپس فرمودند:
- چقدر برای زراعت خرج کرده ای؟
گفت:
- صد #دینار.
فرمود:
- چقدر امید دخل داری؟
گفت:
- دویست دینار.
فرمود:
- این سیصد دینار را بگیر و مزرعه هم مال خودت باشد. خداوند آنچه را که امید داری به تو مرحمت میکند.
مرد پول را گرفت و پیشانی حضرت را بوسید. حضرت #تبسم کرده، برگشت.
فردا که امام علیه السلام #مسجد آمدند، آن مرد نشسته بود. وقتی که حضرت را دید گفت:
- الله اعلم حیث یجعل رسالته [۱]
اصحاب پرسیدند دیروز چه میگفت، امروز چه میگوید، دیروز فحش و ناسزا میگفت، امروز #تعریف و #تمجید میکند؟
حضرت به اصحاب فرمودند:
- شما گفتید اجازه بده ما این مرد را بکشیم و لکن من با مبلغی #پول او را #اصلاح کردم! [۲] یکی از راههای اصلاح حال مردم #احسان و #بخشش است.
----------
📚منابع:
[۱]: خداوند داناتر است به اینکه رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد.
[۲]: بحار، ج ۲۸، ص ۱۰۳
🆔 @hajfathi_ir
مدتی بود که شخصی دایم نزد #امام_کاظم علیه السلام میآمد و فحش و ناسزا میگفت. بعضی از نزدیکان حضرت که قضیه را چنین دیدند، به ایشان عرض کردند:
- اجازه بدهید ما این #فاسق را بکشیم!
حضرت اجازه ندادند و از مکان و #مزرعه او پرسیدند و سپس سوار بر مرکبی به مزرعه وی رفتند. آن مرد صدا زد:
- از میان #زراعت من نیایید! حاصل مرا پایمال میکنید!
حضرت آمدند نزدیک ایشان پیاده شدند. با لبخندی در کنارش نشستند و سپس فرمودند:
- چقدر برای زراعت خرج کرده ای؟
گفت:
- صد #دینار.
فرمود:
- چقدر امید دخل داری؟
گفت:
- دویست دینار.
فرمود:
- این سیصد دینار را بگیر و مزرعه هم مال خودت باشد. خداوند آنچه را که امید داری به تو مرحمت میکند.
مرد پول را گرفت و پیشانی حضرت را بوسید. حضرت #تبسم کرده، برگشت.
فردا که امام علیه السلام #مسجد آمدند، آن مرد نشسته بود. وقتی که حضرت را دید گفت:
- الله اعلم حیث یجعل رسالته [۱]
اصحاب پرسیدند دیروز چه میگفت، امروز چه میگوید، دیروز فحش و ناسزا میگفت، امروز #تعریف و #تمجید میکند؟
حضرت به اصحاب فرمودند:
- شما گفتید اجازه بده ما این مرد را بکشیم و لکن من با مبلغی #پول او را #اصلاح کردم! [۲] یکی از راههای اصلاح حال مردم #احسان و #بخشش است.
----------
📚منابع:
[۱]: خداوند داناتر است به اینکه رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد.
[۲]: بحار، ج ۲۸، ص ۱۰۳
🆔 @hajfathi_ir
💠احسان بجای کتک جواب داد
مدتی بود که شخصی دایم نزد #امام_کاظم علیه السلام میآمد و فحش و ناسزا میگفت. بعضی از نزدیکان حضرت که قضیه را چنین دیدند، به ایشان عرض کردند:
- اجازه بدهید ما این #فاسق را بکشیم!
حضرت اجازه ندادند و از مکان و #مزرعه او پرسیدند و سپس سوار بر مرکبی به مزرعه وی رفتند. آن مرد صدا زد:
- از میان #زراعت من نیایید! حاصل مرا پایمال میکنید!
حضرت آمدند نزدیک ایشان پیاده شدند. با لبخندی در کنارش نشستند و سپس فرمودند:
- چقدر برای زراعت خرج کرده ای؟
گفت:
- صد #دینار.
فرمود:
- چقدر امید دخل داری؟
گفت:
- دویست دینار.
فرمود:
- این سیصد دینار را بگیر و مزرعه هم مال خودت باشد. خداوند آنچه را که امید داری به تو مرحمت میکند.
مرد پول را گرفت و پیشانی حضرت را بوسید. حضرت #تبسم کرده، برگشت.
فردا که امام علیه السلام #مسجد آمدند، آن مرد نشسته بود. وقتی که حضرت را دید گفت:
- الله اعلم حیث یجعل رسالته [۱]
اصحاب پرسیدند دیروز چه میگفت، امروز چه میگوید، دیروز فحش و ناسزا میگفت، امروز #تعریف و #تمجید میکند؟
حضرت به اصحاب فرمودند:
- شما گفتید اجازه بده ما این مرد را بکشیم و لکن من با مبلغی #پول او را #اصلاح کردم! [۲] یکی از راههای اصلاح حال مردم #احسان و #بخشش است.
----------
📚منابع:
[۱]: خداوند داناتر است به اینکه رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد.
[۲]: بحار، ج ۲۸، ص ۱۰۳
#رسانه_حاج_فتحی
🆔 @hajfathi_ir
مدتی بود که شخصی دایم نزد #امام_کاظم علیه السلام میآمد و فحش و ناسزا میگفت. بعضی از نزدیکان حضرت که قضیه را چنین دیدند، به ایشان عرض کردند:
- اجازه بدهید ما این #فاسق را بکشیم!
حضرت اجازه ندادند و از مکان و #مزرعه او پرسیدند و سپس سوار بر مرکبی به مزرعه وی رفتند. آن مرد صدا زد:
- از میان #زراعت من نیایید! حاصل مرا پایمال میکنید!
حضرت آمدند نزدیک ایشان پیاده شدند. با لبخندی در کنارش نشستند و سپس فرمودند:
- چقدر برای زراعت خرج کرده ای؟
گفت:
- صد #دینار.
فرمود:
- چقدر امید دخل داری؟
گفت:
- دویست دینار.
فرمود:
- این سیصد دینار را بگیر و مزرعه هم مال خودت باشد. خداوند آنچه را که امید داری به تو مرحمت میکند.
مرد پول را گرفت و پیشانی حضرت را بوسید. حضرت #تبسم کرده، برگشت.
فردا که امام علیه السلام #مسجد آمدند، آن مرد نشسته بود. وقتی که حضرت را دید گفت:
- الله اعلم حیث یجعل رسالته [۱]
اصحاب پرسیدند دیروز چه میگفت، امروز چه میگوید، دیروز فحش و ناسزا میگفت، امروز #تعریف و #تمجید میکند؟
حضرت به اصحاب فرمودند:
- شما گفتید اجازه بده ما این مرد را بکشیم و لکن من با مبلغی #پول او را #اصلاح کردم! [۲] یکی از راههای اصلاح حال مردم #احسان و #بخشش است.
----------
📚منابع:
[۱]: خداوند داناتر است به اینکه رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد.
[۲]: بحار، ج ۲۸، ص ۱۰۳
#رسانه_حاج_فتحی
🆔 @hajfathi_ir