هفت‌برکه گراش -گریشنا
2.7K subscribers
15.9K photos
1.35K videos
167 files
18.8K links
🔻هفت‌برکه : خبر و فرهنگ در گراش
‌‌‌
محصولی از موسسه فرهنگی هنری هفت برکه گراش

🔖 سایت: 7Berkeh.ir
🔖 نظرات شما: T.me/Gerash7
🔖 سردبیر: @MasoudGhafoori
🔖 سفارش آگهی: @Gerash
🔖 ارسال عکس: @Gerishna
Download Telegram
📚 حافظ ما را نوبهار کرد!
✍🏼 #یادداشت عزیز نوبهار
6️⃣ پرونده #ثبت_احوال

▫️چند روز پیش روز ثبت احوال بود به ذهنم رسید قصه فامیلی خودم را بنویسم. اگر دیگر فامیل‌های گراشی هم بتوانند این موضوع را مکتوب کنند می‌تواند موضوع جالبی برای تاریخ اجتماعی گراش باشد.

▫️قضیه مواجه من با فامیلی‌ام از مدرسه شروع شد. وقتی در کلاس اول ابتدایی فامیلم را گفتم: خانم معلم شعر «آمد نوبهار، طی شد هجر یار» را خواند که بعدها فهمیدم شعری از نواب صفا است و در دهه ۲۰ مرحومه دلکش، که آن زمان خواننده مشهوری بوده، اجرا کرده است.

▫️برخورد بعدی من با این کلمه در مکانی بود کاملا متفاوت؛ قضیه به سال‌هایی برمی‌گردد که در سنین بچگی، اولین بار به جبهه رفتم. وقتی که صادق آهنگران نوحه «نوبهار آمد پدید...فجر صادق بر دمید...» را خواند از چهره‌ی دوستانم می‌توانستم تشخیص دهم که از فردا کلی با این آهنگ شوخی می‌کنند. دقیقا هم همین شد، فردای آن روز در جبهه، رزمندگان تا من را می دیدند فوری صدا می زدند: نوبهار آمد پدید...! و با هم می‌خندیدیم.

▫️خیلی پیش می‌آید که یکی از دوستان ما جایی واقع می‌شود که کوچه‌ای، مغازه‌ای یا چیزی نام نوبهار است یا در شعرهای فارسی (معمولا از مولانا و سعدی) آن را می‌خواند، عکس می‌گیرد و برای من یا یکی از اعضای خانواده ارسال می‌کند.

▫️جالب‌ترین آن‌ها برای ما یکی آتشکده نوبهار در بلخ افغانستان بود و دیگری همین تیم فوتبال «نوبهار» یا به تلفظ ازبکی «نوفباخور» است که اخیرا در جام باشگا‌ه‌های آسیا با نماینده کشورمان، نساجی مازندران بازی کرد.

▫️اما درباره این که فامیل نوبهار از کجا آمده، تا جایی که می‌دانم اولین شناسنامه با این فامیلی در گراش را پدربزرگم، کربلایی عزیز گرفته و این شهرت از او به ما ارث رسیده است. خود او عمو زاده‌هایی داشته که اکنون نام خانوادگی پای‌برجا دارند.

▫️قصه این فامیلی چنان که از مرحوم پدرم شنیده‌ام به سال‌های قبل از ۱۳۱۴ بر می‌گردد. تا جایی که اطلاع دارم، پدر پدرم در آن سال از دنیا رفته و قبل از آن خودش، پسرش و بعدا دو دخترش با این شهرت، شناسنامه گرفته‌اند. گویا در آن سال‌های اولیه صدور شناسنامه برای ثبت آن مامورینی به شهرها می‌آمده‌اند (اطلاع ندارم که این اتفاق در گراش افتاده یا لار). در آغاز هم خیلی از این امر استقبال نمی‌شده است، اما بعد که گفته می‌شود برای رفتن به حج و کربلا ‌باید سجل داشته باشید، خیلی‌ها شناسنامه می‌گیرند.

🔻پدربزرگم، به همراه پدر من که در آن زمان کمتر از ده سال داشته با هم برای سجل می‌روند. گویا مرحوم پدربزرگم که از بقیه سجل گرفته‌های گراشی، شنیده بوده که می‌بایست کلمه‌ای را برای فامیلی‌اش انتخاب کند ، قبل از رفتن فال گرفته و این بیت آمده که:
«ای روی ماه‌منظر تو نوبهار حُسن»

▫️این بیت را به فال نیک می‌گیرد و آنجا فامیل نوبهار را پیشنهاد می‌دهد. گویا مامور سجل هم به کودک همراه پدربزرگم که لباس سفید با گلدوزی رنگی بر تن داشته اشاره می‌کند و می‌گوید، به این پسر بچه هم می‌آید. این مبدأ انتخاب فامیلی ما می‌شود و چون پدرم عمو و برادر نداشته این فامیلی فقط از این طریق استمرار یافته است. دو دختر کربلایی عزیز هم یکی همسر مرحوم حاجی غلام نوروزی و دیگری همسر مرحوم حاج محمد اسدالله روانبخش هستند که الحمدالله هنوز در قید حیات هستند.

▫️طبق این داستان، هر وقت کسی از من می‌پرسد، فامیل شما از کجا آمده با شوخی می‌گویم: حضرت حافظ شیرازی این فامیلی را برایمان انتخاب کرده است!

#روزها  #ثبت_احوال ‌۶

🔻در هفت‌برکه بخوانید :
☑️https://www.gerishna.com/archives/141518

#فامیلینیا
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
♨️ #یخدو ۱۱ : در ستایش زودپز، عضو تپل آشپزخانه
✍🏼 محمد خواجه‌پور

▫️ می‌گویند ایمن نیست ولی هنوز هیچ وسیله پخت‌وپزی به خوبی زودپز خمره‌ای، طعم غذا را خاص نمی‌کند و با آن سوت دلکش با موسیقی قار و قور شکم همراه نمی‌شود.

▫️هر وقت اسم زودپز بیاید، این زودپزهای سوسول و جدید و ایمن به ذهن ما نمی‌رسد و هیچ کدام از این مدل‌های رنگارنگ زودپز، هنوز جای زودپز‌های قدیمی را نگرفنه است.

🔻برای هر کسی زودپز می‌تواند یادآور یک غذای خاص باشد. اما  کار اصلی زودپزها در گراش پختن نخود، باقلا و در درجه بعد کله‌پاچه است. 

▫️نمی‌دانم این سبک پختن و خوردن نخود در گراش و بعضی شهرهای جنوبی در جاهای دیگر هم مرسوم است یا نه. اما پختن نخود در دیگ یک توهین آشکار به شعور نخودخوران است. برای آن‌هایی که آشنایی ندارند:

🔥 نخود را یک روز قبل از عملیات شسته و خیس می‌کنید و در این ۲۴ ساعت بهتر است چند بار آب آن را عوض کنید. داخل زودپز فقط نخود، آب، نمک و فلفل قرمز خشک می‌ریزید و البته با کمی هوا، غذای جادویی پخته می‌شود. برای یک زودپز معمولی، زمان حدود یک ساعت و نیم مناسب است. ترکیب نهایی باید هم شفاف باشد و هم نخود به خوبی پخته شده باشد و این کار فقط از دست زودپز بر می‌آید.

👌🏻 کله‌پاچه هم در لیست غذاهای زودپزی قرار می‌گیرد. ولی بعد از پختن باقلا یا کله‌پاچه، تا چند نوبت مزه و بوی آن‌ها روی پخت غذای بعدی اثر می‌گذارد. به خاطر همین بعضی خانواده‌ها ترجیح می‌دهند دو یا حتی سه زودپز برای پخت هر کدام از غذاهای زودپزی داشته باشند. 

▫️در سال‌های اخیر که زودپز دمده شده و احترام آن از بین رفته، به یکی از ظروف صحراو تبدیل شده است. به خاطر همین، زودپز برای پختن آبگوشت مستقیم روی آتش یا توی تنور می‌رود.

برای ایمنی زودپز و پیش‌گیری از انفجار آن بهتر است در طول آشپزی یکی دو بار سوتک آن را بچرخانید که مطمئن شوید مسیر خروج هوا باز است در این صورت نگرانی خاصی نخواهید داشت. یکی دیگر از دردسرهای کار با زودپز، آب دیده شدن واشر آن است که هر از چند وقتی نیاز به تعویض دارد.

▫️البته فروشگاه کاخ بلور که یک بازار مکاره جذاب است، هنوز خدمات فروش و پس از فروش زودپزهای خمره‌ای را ارائه می‌کند تا این لوازم ضروری آشپزخانه هنوز هم در جهیزیه بعضی خانواده‌ها حضور داشته باشد و به کل فراموش نشود.

▫️زودپز صالحی را که مارک شناخته‌شده‌ی زودپز است، می‌توانید با قیمت یک میلیون تومان بخرید و زودپزهای ارزان‌تر تا ۵۰۰ هزار تومان هم در دسترس است.

🔻تا اینجا که هنوز دارید مطلب را می‌خوانید، بد نیست یادی از پدران زودپز هم بکنیم:

▫️ به روایت ویکی‌پدیا، دنیس پاپن، فیزیکدان فرانسوی، سال ۱۶۷۹ دیگ زودپز را اختراع کرد و سال ۱۹۳۷ آلفرد ویلشتر زودپز کوچک آشپزخانه‌ای را ساخته است. 

گرامی‌داشت زودپز را با یک کلمه خاص گراشی به پایان می‌بریم: «لیوِزَه».
برای این کلمه معادل فارسی چه پیشنهاد می‌دهید؟

🔻 #یادداشت در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141951

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🪓 چرا شورا و شهرداری با افکار عمومی لج کرده است؟
✍️ محسن مهرابی

⁉️ با شروع دوره شورای ششم، بحث فضای سبز و زیباسازی شهری بدل به یکی از پر چالش‌ترین بخش‌های مدیریت شهر شده است، به نحوی که هر روز صدای اره برقی از گوشه‌ای بلند است و در مقابل نیز صدای منتقدین این تصمیمات در فضای مجازی و حقیقی به گوش می‌رسد؛ صدایی که البته رییس شورا معتقد است از سوی عده‌ای خاص و معدود بوده که آن هم از سر بی‌اطلاعی از طرح‌هاست؛ هرچند معلوم نیست رییس شورا چطور و با چه سازوکاری به این جمع‌بندی رسیده است.

🪚 این مناقشه اما با آغاز پروژه زیباسازی رفوژ بلوار سرداران (کمربندی) و تصمیم بر قطع درختان کویتی این بلوار حالا به اوج خود رسیده است اما باز هم کارگران بی‌وقفه مشغول به کار هستند و انگار هرچه نقدها بیشتر شود، عجله‌ی شهرداری برای قلع و قمع درختان نیز افزایش می‌یابد.

🔅 من کارشناس فضای سبز نیستم، نظری هم در مورد استدلال‌های شهردار گراش برای قطع درختان کویتی نمی‌توانم بدهم. اما این چند خط را برای دفاع از آنچه که به آن «افکار عمومی» گفته می‌شود می‌نویسم.

در جایی که به تعداد درختان قطع شده، افرادی هستند که خود را کارشناس می‌دانند و هر کدام سعی دارند دیگری را ناآگاه به مسئله جلوه دهند، بی‌توجهی شورا و شهرداری به علامت سوال‌های افکار عمومی نازیباترین اتفاق ممکن است، تا جایی که مدت‌ها از مصاحبه‌ی رییس شورا می‌گذرد و مشخص نیست زمان قرار بود چه چیزی را به مردم نشان دهد که دانشور از مردم خواسته بود که به آنها زمان دهند.

🗳 شورای شهر در اصل یک نهاد مدنی و مردمی و برآمده از انتخاب مردم است و نه انتصاب دولتی و حاکمیتی. هرچند نفس مردمی بودن و حاکمیتی نبودن شوراهای شهر طی سنوات اخیر و با آیین‌نامه و مدل برگزاری انتخابات‌ها از اساس زیر سوال است و تلاش‌های عیان شورا و شهردار در جهت جلب رضایت یکی دو نهاد مشخص در شهرستان نمایانگر این موضوع است که انگار رضایت آنان از رضایتمندی مردم مهم‌تر است، اما باز هم نمی‌توان نقش مردم را در انتخاب اعضا نادیده گرفت.

📌 چیزی که باید آن را مکرر به اعضای شورای شهر گوشزد کرد این است که شما در نهایت وظیفه‌ی جلب رضایت شهروندان را دارید و افکار عمومی و رضایتمندی شهروندان ابدا موضوع بی‌اهمیتی نیست که در تمام مدت مسئولیت خود بارها نسبت به آن بی‌تفاوت بوده‌اید و دائم با وعده‌های «پیگیری می‌کنیم» و «افشاگری می‌کنیم» سعی در شانه خالی کردن از بار مسئولیت داشته باشید.

🌳 موضوع فضای سبز و بی‌توجهی به سوالات و ابهامات افکار عمومی و اصرار بر یک رویه‌ی غلط، آنجا خطرناک می‌شود که حتی شورای شهر برآمده از رای مردم هم برایش مهم نیست که پاسخگو باشد. پاسخگو بودن در سطح مدیریتی گراش، خیلی شدیدتر از سطوح کلان، بدل به آرزویی محال شده و اعضای شورای شهر هر روز بیشتر بر این پاسخگو نبودن خود و نادیده گرفتن افکار عمومی تاکید دارند.

⚔️ من نه قصد دارم جوانان شورا را نفی کنم و نه تلاش‌هایشان را زیر سوال ببرم و معتقدم این شورا کماکان باید مورد حمایت مردم قرار گیرد، چرا که پرونده‌های مهمی همچون محدوده روی میز است و شورا تنها نهادِ مردمیِ باقیمانده برای دفاع از حقوق مردم گراش است. در جایی که دغدغه‌ها به در افتادن با یک روز مردمی و یا عوض کردن مدیر یک کانون دانش‌آموزی تقلیل یافته و مفاهیم مهم مدنی به ابتذال کشیده شده، در جایی که نه هنرمند و فعال سیاسی و اجتماعی حمایت می‌شود و نه قانون در حال اجراست، شورای شهر آخرین گزینه‌ی باقیمانده برای رجوع و مطالبه است و باید نهاد شورا تقویت شود.

باید خیلی جدی پرسید که چرا خبری از طرح تفضیلی نیست؟ پروژه تصفیه‌خانه شهر و هدایت روان‌آب‌ها به کجا رسید؟ چرا باید هر روز شاهد جلسات بی‌خروجی باشیم؟ کمربندی به کجا رسید؟ رینگ ساحلی چرا تکمیل نمی‌شود؟ چرا تمام مطالبات شهر طی سال‌های اخیر شده «محمدآباد» و «سلطان‌آباد» و «شهرک آزادگان» و برای همیشه این مسائل حل نمی‌شود و دیگر کسی نمی‌پرسد شهرک جدید چه شد؟ چرا کسی پاسخگوی مزایده‌های نجومی زمین‌های دولتی گراش نیست؟ با اقدامات نمایشی و عکس گرفتن با المان‌های پیش پا افتاده، هیچ تحولی در سطح شهر رخ نخواهد داد.

🔻 #یادداشت کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/143072

#شوراششم
▪️🪓▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🗳 درس آموزی از اولین کمپین انتخاباتی اوز‌ی‌ها برای مجلس
✍🏼 #یادداشت : فرهاد ابراهیم‌پور - فعال اجتماعی اوز
#مجلس۱۲

▫️ از میان ۱۵ کاندید نهایی انتخابات که در پنج شهرستان اوز، گراش، خنج، لار و جویم رقابت کردند. آقای علاالدین بروجردی پیروز این رقابت‌ها شد و آقای مهران عسکری کاندیدای اوزی بین ۱۵ نفر، پنجم شد.

▫️ما در این مسیر که برای اولین بار بعد از ۴۰ سال کاندیدای شهرمان دکتر مهران عسکری تایید صلاحیت شده بود، با آنچه در توان داشتیم حضور پیدا کردیم و در این مسیر به بیشتر نقاط حوزه انتخابیه در ۵ شهرستان رفتیم.

🔻 با تمام تلاش با وجود همه مشکلات

▫️منطقه وسیع بود، جاهایی که شاید هیچ گاه در عمرمان نرفته بودیم و حالا به خاطر انتخابات آنجا می‌رفتیم، مردم از این که از اوز و اهل سنت هم بعد از سالیان دراز نامزدی حضور دارند، خوشحال بودند و تشویق هم می‌کردند.

▫️ما نزدیک یک ماه فرصت تبلیغ و هماهنگی از دست دادیم چون اول تایید شدیم و بعد رد صلاحیت کردند و در آخر تایید کردند این امر موجب شد ما وقت گرانبهایی را برای تدارک تبلیغاتی از دست بدهیم.

▫️متاسفانه منابع مالی ما بسیار کم بود، عزیزان اندکی حمایت کردند. نه پوستر آنچنانی داشتیم و نه بنرهای بزرگ و زیاد، ما به جای آن نداشتن‌ها به شهرها سفر کردیم و از فضای مجازی و ارتباط رودر روی مردمی استفاده کردیم .

🔻علت شکست ما در این آزمون

▫️برای تاریخ و برای نسل‌های آینده مهم خواهد بود که چرا اوزی‌ها در اولین رقابت انتخاباتی مجلس که بعد از ۴۰ سال از اوز یک کاندیدای جوان داشت، نتوانست پیروز شود.

1️⃣ مهمترین عامل و اصلی‌ترین عامل در شکست که برای ما بیشتر مشهود بود عدم استقبال مردم و به خصوص جوانان بود که از مشارکت دوری کردند مردمی که به حق خواسته های زیادی داشتند که در چندین دوره نمایندگان قبلی نه تنها برآورده نشده بود بلکه با انبوهی از نارضایتی همراه گردیده است و سبب قهر از صندوق رای شد.

2️⃣ حریفان اصلی ما که در دو شهرستان لارستان و‌ گراش بودند تجربه چندین ساله داشتند. لاری‌ها که ۹ دوره همیشه نماینده داشتند و از لابی و جمعیت بالا و اعمال نفوذ در دیگر شهرها و بخش ها برخوردار بودند و تجربه فراوانی داشتند گراشی ها که در دو دوره نماینده ای از شهرشان به مجلس راه یافته بود باز بیشتر از ما تجربه و امکانات داشتند و توانستند بهتر از ما عمل کنند.

3️⃣ به نظر می رسد در این دوره از انتخابات برای جلب و جذب رای بیشتر، طرح دیگری اجرا شده است و‌ ان هم اضافه شدن تعداد نامزدهای تأیید شده و کمتر شناخته شده محلی بود. تنها فرد مطرح که سابقه حضور در چندین دوره مجلس داشت آقای علاالدین بروجردی بود، بقیه ناشناخته و اکثرا بدون سابقه سیاسی در سطح بالا بودند.

4️⃣ عرصه رقابت‌ها نه سیاست و برنامه مدون برای کشور ،که قومی و طایفه‌ای و مذهبی و منطقه ای شد و آن که منطقه وسیعتر و جمعیت بیشتر و زور و پول و تبلیغات و تعصب بیشتر داشت توانستند بهتر بهره بگیرند.

🔻آیا با این توضیحات صلاح بود که در انتخابات شرکت کنیم؟

💬 بله باز هم باید شرکت می‌کردیم. قبلاً در نوشته‌ای دلایل روشن خود را برای شرکت و حمایت از دکتر مهران عسکری اعلام کرده بودم که می‌توانید بخوانید و این را نوعی تقویت باور در آینده شهر و جوانان اوز می‌دانم.

▫️کناره گیری از عرصه انتخابات و سیاست برای شهر اوز نه تنها مفید نمی‌دانم بلکه باعث شده در خودباوری و عنصر توانستن ذلیل شویم و همیشه دنباله‌رو همسایگان باشیم این انفعال که همواره با منفی‌نگری توام شده است نه بار معنایی تولید کرده است نه توانسته ما را از یک ناراضی فراتر برد تا جایی که همواره در حسرت شدن فلان شهر شدن به سر می‌بریم .‌

آیا بروجردی به پیروی از نمایندگان پیشین در برخورد با خواسته‌های بحق مردم پیش خواهد رفت یا طرحی برای برون رفت از این انجماد پیدا خواهد کرد که با قومیت و گروه و جریان خودی و غیر خودی فاصله پیدا می‌کند . زمان و فعالیت ایشان نشان خواهد داد کدام سوی طریق آقای نماینده است؟

▫️همشهریان عزیز ما اول راه هستیم، ما توان پیروز شدن نداشتیم اما گام مهمی برداشتیم تا انفعال پیشه نکنیم و برای نسل آینده مشوق باشیم.

🔻متن کامل‌تر یادداشت در سایت هفت‌برکه:
https://7berkeh.ir/archives/144206

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
👁‍🗨 #ازچشم_شما
⚠️ هزار قدم، نیم ساعت، این همه آشغال!
✍️ یکی از خوانندگان هفت‌برکه

▫️ ماشين را پارک كردم و تعدادی كیسه پلاستيكی همراه خود برداشتم تا همزمان كه پياده‌روی می‌كنم، بطری‌های كنار جاده را هم جمع كنم. از كنار ترمينال جدید شروع كردم به پياده‌روی. هنوز چند متر هم راه نرفته بودم كه با تعداد زيادی بطری مواجه شدم. حتی به ميدان ورودی شهر هم نرسيده بودم!

❗️ توی یک فضای هزار متری، در عرض تقريبا نيم ساعت، صندوق عقب ماشينم پر از بطری شيشه‌ای شد. كيسه‌هایی كه همراه داشتم تمام شد وگرنه آنجا به اندازه‌ی یک وانت‌بار پر از بطری بود.

🚗 شاید بسیاری از مردم ندانند که یکی از تخلفات رانندگی، «پرتاب کردن یا ریختن ضایعات، زباله، اشیاء، آب دهان و بینی و امثالهم از وسیله نقلیه به سطح معابر» است. برای این تخلف ۳۰۰ هزار ریال در کلان‌شهرها و ۲۰۰هزار ریال در شهرهای دیگر جریمه تعیین شده است. كاش همانند كشورهای عربی و غربی این تخلف با سختگیری بالایی جريمه می‌شد...

🔻 #یادداشت کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/145464

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
🌀 تارون میانِ مخمصه‌ی تحمل‌ناپذیر هستی و مرگ
✍️ راحله بهادر
▫️ کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی

🎭 اجرای دوباره و زیبای نمایشنامه‌ی «۱۱۳ دقیقه پس از غروب» از گروه هنری صبا در لار، بهانه‌ای برای نوشتن این یادداشت شد. این نمایشنامه‌ی یک پرده‌ای نوشته‌ی سیلویا خوری به شکل دقیقی، مینیاتور و خُردجهانی از دنیای بیرونی یا کلان جهانی است که با تسلط دوباره‌ی افراط‌گرایان مذهبی، تعلیق، عدم قطعیت، وحشت و بی‌ثباتی با همه‌ی اجزای آن آمیخته است. ترسِ سیال در کلیت فضای نمایشنامه ما را در شکل کلاسیک به یاد سینمای دلهره‌آور هیچکاک می‌اندازد. تشویش و شک و تردید مداوم بین شخصیت‌های نمایش و دشواری تصمیم‌گیری، سایه‌های جنگ در بیرون از چهاردیواری خانه است. در این میان تحلیل کنش شخصیت تارون (با بازی محمود علیپور)، مرد جوانی که تا قبل از این مترجم نیروهای آمریکایی بوده و حالا در تعقیب طالبان است، تمرکز این یادداشت است.

🌏 تارون محبوس در دنیای درون و بیرون، یادآور مفهومی در فلسفه‌ی هستی‌شناسی هایدگر است به نام دازاین (da-sein) (اجازه بدهید با احتیاط و فقط در اشاره‌ای کوتاه به ایشان نزدیک بشویم!). دازاین کلمه‌ای آلمانی و البته یکی از مفاهیمِ ساخته‌ی خودِ هایدگر و معادل انسان است. اما مهم است که به پیشوند آن توجه کنیم. Da به معنی آنجا (اشاره به مکان) و sein همان سوژه یا انسان است. او این مفهوم را در رابطه با قرار داشتن انسان در جهان و محدودیت زمانی‌اش تعریف می‌کند. هایدگر با نفی فلسفه‌ی جاودانگی آن را مغایر با دازاین یا انسان و زندگی اصیل می‌داند. چون جاودانگی و قرار گرفتن انسان در یک گستره‌ی زمانی بی‌‌پایان هر امکانی را در زندگی او ممکن می‌کند و بنابراین مفاهیمی چون انتخاب و تصمیم‌گیری بی‌معنا می‌شود. اما لازمه‌ی رد زندگی جاودانه در بیان هایدگر «مرگ‌آگاهی» است. مرگ‌آگاهی یعنی مواجه‌ی انسان با زمان، هستی انسان در زمانی محدود، که ناتمام نیست و در اینجاست که اراده و اختیار و انتخاب (هر سه مفهوم از مشخصات دازاین و در دایره‌ی تعریف هایدگر از او است) انسان معنا پیدا می‌کند. قرار گرفتن و مواجه با این «نیستی» نه تنها زدودن یاس بلکه شروع به «هستی»، تغییر و جنبش و انتخاب زندگی اصیل برای دازاین است....

▫️ با این توضیح می‌توان گفت شخصیت تارون منفعل است و نشانه‌ای از بودن در جهان، مرگ‌آگاهی و اراده در تصمیم‌گیری در او وجود ندارد....

📌 نمایش در مکانی بسته که اتاقی در خانه‌ی عافیه، خواهر تارون است اتفاق می‌افتد. حتی در داخل خانه نشانه‌ای از امنیت جانی و روانی برای تارون وجود ندارد. هر صدای در و زنگ تلفن او را پریشان می‌کند. حتی شکل محبوس بودن تارون از این هم فراتر می‌رود. او بیشترِ حضورش در نمایش در کمدی می‌گذرد که از ترس در آن پنهان شده است. تارون سوژه‌ای غیرسیاسی در فضایی به شدت سیاسی است: یعنی فاقد قدرت تصمیم‌گیری که معلولِ خفقان حاکم است. او بر خلاف دو شخصیت دیگر (عافیه و جاوید) کنشِ فعال سیاسی در دایره‌ی یک شهروند معمولی را ندارد و با عدم انتخاب برای خودش، خالی از کنشگری موثر سیاسی است....

✔️ در این بین شاید بتوان گفت عافیه (با بازی عاطفه امین‌زاده) نقطه‌ی مقابل سرگشتگی تارون و مرکزیت اخلاقی روایت است. نشانه‌های این دازاین اصیل، بارداری ناموفقِ او، تقلا برای نجات جان برادرش، رفت وآمد به بیرون و خیاطی کردن است. در همه‌ی این تکاپوها، اراده و انتخاب او برای معنادار شدن در زمان و مکان خودش وجود دارد. بر خلاف اضطراب و پریشانی مداومش، دازاین قوی و متمرکزی است که اتفاقا در سخت‌ترین شرایط –در میانه‌ی جنگ– دست به انتخاب می‌زند. او یک سوژه‌ی فعال سیاسی است نه فقط به دلیل خودآگاهی و اراده بلکه به یک دلیل مهم‌تر یعنی «زن بودن»؛ مفهوم یا هویت و وجودی که سیستم سیاسی حاکم بر زندگی آنها در پی زدودن آن است اما عافیه با آگاهی نسبت به زمان و مکان خود و داشتنِ نگرانی و اضطرابی که لازمه‌ی پویایی در تصمیم‌گیری دازاین اصیل است، در تلاش برای معنادار کردن زندگی‌اش و همراهی با هستی و به طور ضمنی قبول مرگ است. در پایان‌بندی نمایش هم وجود گهواره‌ وسط اتاق که نشانه‌ای از ادامه‌ی زندگی است، شاید پاداش عافیه در مواجه با زمان محدود انسان و متناهی بودن هستی است وقتی ما چاره‌ای جز «زندگی کردن» و قبول شکوهمندیِ مرگ به خاطر ماهیت زندگی‌بخش آن نداریم.

🔻 #یادداشت کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/145949

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🧩 زیستن در میانه‌‌ی فرهنگ‌ها: ریشه‌های گراشی، شاخه‌های جهانی
✍️ راحله بهادر
📌 معرفی ستون جدید هفت‌برکه با عنوان #درمیانه

🌐 شاید آنجا که بر اساس داستان‌های مذهبی، نخستین بار انسان از بهشت رانده و ساکن زمین شد، هویت انسان هم با تبعید و مهاجرت آمیخته شد؛ زمین که مفهومش در واقع تلاش ابدی برای ساختن زندگی است. حالا در دوران پساپست‌مدرن، شهروندِ این جهان بودن بیش از هر زمان دیگری یک مفهوم دیاسپورایی بی‌مرز است. آدم‌هایی که دور از وطن زندگی می‌کنند، با پراکندگی و گوناگونی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، قومی و زبانی، جهانی را می‌سازند که تکثر چهره‌ی اصلی آن است. در روزگار ما، برای بسیاری از انسان‌ها مرزی ثابت و همیشگی به نام وطن که تولد و زیستن و مرگ آنها در آنجا باشد وجود ندارد و همه‌ی اینها در چند کشور اتفاق می‌افتد. کوچ کردن به هر دلیلی، از انسان مفهومی به نام مهاجر می‌سازد اما در جوامع سنتی‌تر مثل گراش، شاید هنوز ریشه‌ها باعث اتصال نسل‌های جدید مهاجر به زادگاه خود یا زادگاه نیاکان‌شان می‌شود. گراشی‌ها هم بخشی از این جامعه‌ی دیاسپورا یا مهاجران و دورافتادگان از وطن هستند که همچون بنفشه‌ها در تمام جهان پراکنده‌اند.

🌀 گراشی‌های بسیاری از قدیم در کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس علاوه کسب‌وکار و تجارت، به زندگی هم مشغول بوده‌اند و این برای ما پدیده‌ی تازه‌ای نیست. اما این مهاجرت‌ها به قاره‌های دیگر هم بوده و هست و حتما حالا که دارید این جملات را می‌خوانید، نامِ حداقل یک همشهریِ مهاجر از ذهن شما هم گذشت. خیلی از آنها حالا دیگر از نسل جدید و شهروند کشوری دیگر هستند و به سختی می‌توان آنها را گراشی نامید. اما آنها هنوز به واسطه‌ی خانواده‌های پدر یا مادری‌شان که از همین زاد و بوم هستند، فرزندان گراش حساب می‌شوند. نسل اولِ مهاجران علقه‌های زیادی با شهر مادری دارند؛ اما نسل دوم یاد می‌گیرند که چطور این حس و ارتباط را محدود کنند؛ و نسل سوم عموما در فرهنگ کشور مقصد حل می‌شوند و تنها به تصویرهایی گذرا از سرزمین مادری‌شان بسنده می‌کنند.

🖤 شاید تلخ‌ترین و به‌یادماندنی‌ترین نام‌هایی که در چند سال اخیر از میان مهاجرین گراشی به ذهن خیلی از ماها می‌آید، سارا و صبا سعادت، دختران دکتر عباس سعادت و دکتر شکوفه چوپان‌نژاد باشند. دختران جوانی که در حادثه‌ی هواپیمای اوکراینی جان‌شان را از دست دادند، سال‌ها خارج از ایران زندگی می‌کردند و گاه‌به‌گاه برای دیدار اقوام به گراش می‌آمدند اما ریشه‌های آنها باعث شد آنها را از خودمان و همشهری‌مان بدانیم. سرانجام این دو برای همیشه به گراش برگشتند و در خاک شهر پدری آرام گرفتند.

🌏 این آدم‌ها بهانه‌ای شدند برای باز کردن ستونی تازه در هفت‌برکه که در آن راویِ سرگذشت و‌ زندگی مهاجران گراشی شویم. معرفی و شناختن نام و نشان و ریشه‌های گراشی و زندگی آنها، چیدن تکه‌های پازل پراکنده‌ی مهاجرانِ گراشی است تا بدانیم فرزندان گراش و همشهری‌های ما مانند شاخه‌ها تا کجا گسترده‌اند. این جامعه‌ی مهاجران همچون آینه‌ای است که جامعه‌ی چندوجهی، دنیادیده و پیشروی گراش را بازتاب می‌دهد و شناخت آنها برای شناخت گراش و گراشی‌ها لازم است. از طرفی دیگر، آنها که زندگی‌شان را با نشیب‌وفرازهای مختلف در نقاط مختلف جهان می‌گذرانند، به نوعی با رشته‌های نامرئی به گراش وصلند، و حفظ ارتباط با آنها می‌تواند بهانه‌ای برای استفاده از موفقیت‌ها و تجربیات زیسته‌ی آنها باشد.

☑️ این سلسله روایت‌ها درباره‌ی زندگی گراشی‌های مهاجر خارج از ایران است؛ آنها که در میانه‌ی دو یا چند کشور زندگی و هویت‌شان را ساخته‌اند اما نام گراش به گوشه‌ای از زندگی‌شان سنجاق شده است. نام ستون، «درمیانه» اشاره‌ای به همین تلفیق هویتی ناشی از چندگانگی جغرافیایی است. «درمیانه» معادلی است که برای واژه انگلیسی inbetweener برگزیده‌ایم؛ واژه‌ای علمی که امروزه به آدم‌ها یا چیزهایی اشاره دارد که در میانه چند گروه یا خصوصیت قرار می‌گیرند و از همه‌ی آنها چیزی در خود دارند.

▫️ حتما شما هم در میان اقوام و دوستان دور و نزدیک چنین آدم‌هایی را می‌شناسید. کمک شما در معرفی آنها مثل همیشه می‌تواند باعث تنوع و تفاوت روایت‌ها شود.

🔻 #یادداشت در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146111

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
💢 نه طاقت خاموشی، نه میل سخن داریم!
✍️ یادداشتی از محسن مهرابی
▫️ فعال اجتماعی

🔻 بخشی از یادداشت:
📌 این یک یادداشت شخصی است، یک دل‌نوشته. پس اگر دوست ندارید، می‌توانید آن را مطالعه نکنید.

🏠 یک بار دوستی گفت «گراش خونم کم شده!» و من هر بار که به یاد این حرف می‌افتم، با تمام وجود آن را می‌فهمم. گراش برای من و برای بسیاری دیگر که کم و بیش می‌شناسم چیزی فراتر از یک شهر و زادگاه، که گویی یک هویت و سبک زندگی است و ما برای خودمان در کنار هر کار و برنامه و پروژه شخصی دیگر، یک کلان‌پروژه به اسم گراش داریم...

🚦 برای من اما موضوع وقتی پررنگ‌تر می‌شود که مشکلات و معضلات و آینده‌ی نامعلوم شهرم را می‌بینم و هرچه که تلاش می‌کنم و تلاش می‌کنیم، گویی قرار نیست این صداها به جایی برسد.

🚫 شاعر راست می‌گوید؛ امید رهایی نیست تا زمانی که همه دورِ هم دیوار می‌کشند و روبه‌روی هم سد می‌شوند.

✉️ پیش از فرا رسیدن نوروز و سال نو، به صورت مکتوب از فرماندار خواستم که مجوز برگزاری همایشی با عنوان «دغدغه گراش» را صادر کند تا با دعوت از صاحب‌نظران و دلسوزان و نخبگان -گرچه خود به این واژه نقد جدی دارم- بنشینیم و کمی گپ بزنیم که برای توسعه شهرستان، برای برون‌رفت از بحران‌های اساسی موجود، برای آینده باید چه کرد؛ تا هر کسی سهمی در این تلاش بر عهده بگیرد و اگر خدا بخواهد جمعیتی، گروهی، حزبی محلی یا انجمنی یا هر عنوان دیگری شکل بگیرد که کمکی به حال و اوضاع شهر بشود. اما حالا که به پایان اردیبهشت نزدیک شده‌ایم، جناب فرماندار محترم حتی فرصت نکرده‌اند که مخالفت صریح و قاطع خود را مکتوب کنند؛ یا شاید فرصتش را دارند ولی مایی را که دلمان برای این شهر می‌سوزد، قابل پاسخ دادن نمی‌دانند.

⚖️ گرچه چند بار عزم کردم که از این رفتار و این واکنش که گویی خاص شهرستان ماست و این همه ضدیت با افکار عمومی و جامعه مدنی به مراجع بالاتری همچون استانداری یا وزارت کشور شکایت ببرم (و از شما چه پنهان امکان و زبانش را هم داشتم)، اما شکایت که را به که ببرم؟ شکایت کارگزار این دستگاه را به کارگزار همان دستگاه؟!

⚠️ القصه، حرفم فقط این همایش و گله‌های بعدش نبود؛ اصل حرف این است که این مدل برخوردها و رفتارها که بیشتر از سمت مسئولینی است که درکی اشتباه از فضای گراش دارند و طی سال‌های اخیر هم شدت گرفته، گروه‌های فعال مردمی را سرخورده کرده و دیگر رمق و امیدی برای اینکه نقش‌آفرینی کنند نیست. مثلا وقتی کنکور از گراش به اوز می‌رود، باید «نردبان» حرف بزند و صدای دانش‌آموزانی باشد که از این تصمیم آسیب می‌بینند؛ اما خبری از آنان نیست. یا وقتی بنایی میراثی رو به نابودی است، همچون برکه حاج اسدالله، این انجمن ایکوموس گراش است که باید نقش‌آفرینی کند، اما خبری از آنها هم نیست. حتی در انتخابات مجلس هم که رخوت و بی‌رمقی آن بر همگان واضح بود، باید «جمعیت جوانان گراش» و «گروه ده‌نفره» باشند که در شورآفرینی و ایجاد فضای انتخاباتی فعال شوند، اما سرخوردگی و ناامیدی از هرگونه امکان نقش‌آفرینی در این فضای بسته سبب شده دیگر خبری از انجمن‌ها و سمن‌ها و گروه‌های شناسنامه‌دار مردمی نباشد.

❗️ و دود این اتفاق، مستقیم به چشم شهر و مردم شهر می‌رود؛ نه آن مسئولی که دو روز دیگر برای همیشه از گراش می‌رود.

‼️ ما عادت کرده‌ایم که با فعالان اجتماعی و مجازی در این شهر به راحتی برخورد شود و کسی عین خیالش نباشد. دادستان اسبق گراش که به شهرستان دیگری رفته بود و دادستان شده بود، به خود من گفت که در حوزه فضای مجازی برخوردهایی را که در گراش می‌کردم، اینجا نمی‌کنم!

📣 آقایان شورای تامین، حضرات شورای شهر، آقای امام جمعه، نهادهای امنیتی، گروه‌های اثرگذار مردمی، مجامع محترم خیرین در حوزه‌های مختلف، مردم شریف گراش، این شهر با سرعت عجیبی به سمت انزوا، عقب‌ماندگی و بحران‌های اجتماعی و سیاسی و انسانی پیش می‌رود. به جای آنکه تمرکز کنید بر نشنیدن و ساکت کردن، صداهای بلندشده از هر سو را بشنوید. مگر مولا علی(ع) نفرمودند: «اُنْظُرْ الی مَا قَالَ، و لا تَنْظُر إِلَی مَنْ قَالَ»؛ «به گفته بنگر نه به گوینده» (غررالحکم، ص 361)؟

💢 پس بشنوید. دست از دور گردن دلسوزان و فعالان شهر بردارید. فضا را باز کنید و اجازه بدهید که حرف‌ها زده شود، نقدها بیان شود، آنان که حرفی برای گفتن دارند حضور داشته باشند و هوایی تازه در فضای مدنی و سیاسی شهر دمیده شود.

🔻 #یادداشت کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146362

▪️💢▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
👁‍🗨 #ازچشم_شما:
💥 ترقه‌بازی یا بازی با جان بیماران

هفت‌برکه: تیراندازی و ترقه‌بازی در عروسی‌ها همیشه محل بحث و اعتراض بوده است. اما وقتی این کار در نزدیکی بیمارستان و محل‌های حساسی همچون سی‌سی‌یو و آی‌سی‌یو اتفاق می‌افتد، عملا به کاری غیرقانونی و غیر اخلاقی تبدیل می‌شود که می‌تواند موجب خطر جانی برای بیماران شود. گفتنی است که حتی بوق زدن در نزدیکی کلینیک‌ها و بیمارستان‌ها هم از لحاظ قانونی ممنوع است و جریمه دارد، چه برسد به تیراندازی و ترقه‌بازی!
🔻 این مطلب کوتاه را یکی از پرستاران بیمارستان امیرالمومنین برای هفت‌برکه فرستاده است و در آن به صورت واضحی توضیح داده است که منظور از خطرات جانی جبران‌ناپذیر چیست.

✍️ پرستار بیمارستان گراش
⚠️ این عکس واضح و باکیفیتی نیست، ولی چند دقیقه پیش از پنجره‌ی بخش مراقبت‌های ویژه قلبی سی‌سی‌یو ccu گرفتم. ظاهرا مراسم عروسی بود و طبق عادت نادرستی که هست، قبل از میدان بیمارستان، روبه‌روی مجتمع سیمرغ، دقیقا جایی که پنجره‌های بخش سی‌سی‌یو مشرف به آنجاست، توقف می‌کنند و شروع به تیراندازی و استفاده از انواع و اقسام ترقه می‌کنند.
🔴 امشب یکی از مریض‌های قلبی به علت صدای انفجار، دچار بی‌قراری، افزایش شدید ضربان قلب و افزایش فشار خون شد. البته خدا را شکر مدیریت و کنترل شد و به خیر گذشت.
📌 اینجا مریض‌هایی که سکته قلبی کرده‌اند یا مشکوک به سکته هستند، برای جلوگیری از ایجاد لخته و سکته قلبی مجدد، داروی هپارین را که ضد لخته است به صورت مداوم دریافت می‌کنند. اگر بیماری که خونش به سبب گرفتن دارو رقیق شده، دچار افزایش شدید فشار خون شود، از آن طرف احتمال ریسک پارگی عروق مغز و سکته مغزی بالا به وجود می‌آید.
▫️ دقیقا مشابه همین اتفاقی که شرح دادم، حدود دو سه روز قبل برای یک مریض گراشی رخ داد. طبق شنیده‌ها از همکاران بخش، مریض به علت افزایش فشار خون در ccu بستری بوده و بعد از کنترل فشار، با دستور دارویی ترخیص می‌شود. به هر دلیل در خانه دچار افزایش فشار خون می‌شود و متاسفانه به خاطر خون‌ریزی مغزی، سکته مغزی و نهایتا بعد از دو روز در icu فوت می‌شود.
خلاصه این موارد را نوشتم که باید از یک جایی فرهنگ‌سازی کرد که حداقل این سروصداها در نقاط حساس شهر نظیر میدان بیمارستان ایجاد نشود. با قاطعیت می‌گویم تابه‌حال حتی یک بار از مریض‌ها و همراهانشان بابت این سروصداها، آرزو و دعای خیر نشنیدم.

🔻 #یادداشت و نظر شما در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146480

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
💠 شِکوِه از شِکُوه
✍️ یادداشتی از دکتر ابراهیم مهرابی

🔻 بخش‌هایی از یادداشت:
▫️ بنده مهندس شهرساز نیستم. از این روی از خیلی از قوانین موجود شهرسازی، مضایق تصمیم‌سازی، ضرورت‌های پدافند غیر عامل و الزامات بالادستی خبر ندارم. اما با توجه به مسافرت‌های متعدد به شهرهای داخل و خارج کشور و دیدن خیابان‌ها، محلات، دکوراسیون شهری و بافت‌های اختصاصی آنها، احساس می کنم شهر گراش دچار یک بیماری ضد هارمونی و ضد ضرورت شده است. وقتی در خیابان اصلی گراش قدم می‌زنید، لحظه‌به‌لحظه و قدم‌به‌قدم، شِکوه ساختمان‌های فرهنگی، آموزشی، مذهبی و... تو را مجذوب خود می‌کند. این شِکُوه گویا با شما با دو زبان متضاد سخن می‌گوید:

1️⃣ روزی ضروری بودم و شِکوُه داشتم.
2️⃣ اینک اما فضا را برای اشتغال و ارتزاق جوانانِ جویای کار تنگ کرده‌ام و لذا مورد شِکوِه هستم!

🔻 در چند سال اخیر، با افزایش نیروی کار و جویای شغل (بخصوص با سخت شدن حضور و کار در کشورهای حوزه خلیج همیشه فارس)، اغلب مردم گراش متوجه شده و به زبان می آورند که:

1️⃣ تعداد واحدهای تجاری در خیابان‌های اصلی شهر بسیار کم است (گرچه در مجموع، اعم از خیابان اصلی و فرعی و کوچه‌ها نرم مناسبی را داریم).
2️⃣ اجاره‌بهای واحد تجاری خیلی گران است و سال به سال نیز به صورت تصاعدی افزایش می‌یابد.

📌 عوامل متعددی می‌تواند در این دو مساله، بخصوص افزایش اجاره‌بها، دخیل باشد؛ از جمله تورم بالا و... اما در اینجا فقط به یکی از عواملِ عمده و تاثیرگذار (که در گراش بیشتر جلوه و اثر داشته) اشاره می‌کنیم: «جانمایی و ایجاد واحدهای آموزشی، فرهنگی، مذهبی و... در مکان‌هایی که در اولویت نخست، مخصوص ایجاد واحدهای تجاری هستند.»

🏙 خوانندگان محترمی که به بلوارهای شهدا، سپاه، شیخ احمد انصاری، معلم و... و خیابان امام اشراف دارند، تعداد واحدهای چندگانه فوق را در ذهن خود مجسم کنند تا ببینند چه متراژ وسیعی از مرکز شهر و بَرِ خیابان‌های اصلی در اختیار واحدهای غیرتجاری است در حالی که باید به صورت واحدهای تجاری (ولو بخش پیشین آن مراکز، مانند مدرسه سعادت) ساخته می‌شدند.

🌃 سطح اشتغال همین تعداد واحدهای غیر تجاری را در نظر بگیرید؛ مطمئنا اگر همین واحدها (به فرض ضرورت ایجاد) فقط یک کوچه بعد از برِ اصلی خیابان اصلی شهر ساخته شده بود، امکان ساختِ چه تعداد واحد تجاری فراهم می‌شد و چه نقشی در کاهش اجاره‌بها و کنترلِ قدرت مانور مالکین، ایفا می‌کرد.

🅿️ بی‌شک وقتی پیشنهاد افزایش واحد تجاری در خیابان‌های اصلی داده می‌شود، نباید از یک ضرورت مهم دیگری غافل شد و آن تعبیه فضای مخصوص پارک خودروها است.

🔻 به هر حال، پیشنهاد می‌گردد:
1️⃣ مسئولین و موظفین از طریق دولت یا مجلس یا حتی شورای اسلامی استان‌ها، مثل خیلی از کشورهای دنیا، سقف افزایش سالانه اجاره بهاء را با درصد کم تعیین کنند.
2️⃣ شهرداری با ایجاد و ساخت موسسات مشابه موسسات فوق در بَرِ اصلی خیابان‌های مرکزی شهر مخالفت کند و اجازه کار صادر نکند یا با تغییر کاربری بخش مشرف به خیابان به تجاری، حسب ضرورت و لحاظ کردن همه بایستگی‌ها و الزامات عقل‌پسند و ضروری موافقت کند.
3️⃣ مردم و خیرین نیز این معضل را مد نظر قرار دهند و اصرار بر ایجاد واحدهای چندگانه فوق در بَرِ خیابان‌های اصلی نکنند یا لا اقل بخش مشرف به خیابان را با موافقت سازمان‌های دخیل به تجاری تغییر کاربری دهند. این بینش و رفتار نیز، خود یک نوع نذر نرم و نشانه بلوغ واقفین خیراندیش خواهد بود.
4️⃣ طراحان شهری بخصوص در تفکیک‌های آینده در اختصاص کاربری‌های آموزشی، فرهنگی، مذهبی دقت لازم را داشته باشند.
5️⃣ شورا و شهرداری برای خیابان‌های اصلی قدیم و جدید با عرض بالا که استعداد دارد تا به صورت لاینی تجاری خاص (مثلا راسته اغذیه، راسته لوازم خانگی و...) تبدیل شوند، تسهیلات و تخفیفات ویژه‌ای برای تغییر کاربری‌های ممکن و ساخت واحد تجاری قایل شوند.
6️⃣ حسب ضرورت‌های پدافند غیر عامل و فعال بودنِ حداقلیِ خیابان‌ها در شب، لااقل با استفاده از ایجاد و تلفیق پیادروهای ورزش_محور با واحدهای کوچک تجاری مثل کافه و...، در محلات و خیابان‌های فرعی، نظارت عمومی شبانه را جهت کاهش نرخ بزه افزایش دهند. دو سال پیش برای بلوار عاشورا همین پیشنهاد را در مسجد مهدیه به شورای محترم شهر دادم.
7️⃣ در نگاهی آینده محور، در امتداد بازارهای موجود و فعال که نسبتا جا افتاده‌اند، مانند بازار مرکزی، مسیر توسعه را مسدود نکنیم؛ کاری که متاسفانه در قالب ساخت همراه‌سرای بیمارستان کردند و اینک بازار بزرگ، در کوچکی خویش، ماندگار و حیران شده است!

📷 توضیح: عکس تزئینی و به انتخاب هفت‌برکه است.

🔻 #یادداشت کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146797

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
📚 نبض کتابخوانی در نمایشگاه کتاب تهران
✍️ عزیز نوبهار

▫️ سی ‌و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بعد از یازده روز، شنبه ۲۹ اردیبهشت به ایستگاه آخر رسید. من بعد از سال‌ها توانستم در نمایشگاه شرکت کنم. در این سال‌ها به خاطر طرح «برات کتاب» و نذرهای فرهنگی، همیشه در جریان تحولات بازار کتاب بوده‌ام اما در این پنج سالی که به نمایشگاه نرفته بودم، کتاب و کتابخوانی در ایران تغییرات زیادی کرده است. از گران شدن کاغذ و قهر برخی نشرها با نمایشگاه کتاب گرفته تا ظهور نشرهای قدرتمند جدید و جدی‌تر شدن کتاب الکترونیک در ایران. گزارش پیش رو برداشتی شخصی از سی و پنجمین نمایشگاه کتاب تهران است.

▫️دیرپایی نشرها در ایران همیشه به واسطه موضوع اقتصاد کتاب، مسئله مهمی بوده است. نشرهایی نظیر اطلاعات و علمی فرهنگی که سابقه زیادی در انتشارات دارند یکی از مقاصد من در نمایشگاه بود. وقتی سراغ غرفه اطلاعات را گرفتیم متوجه شدم که این نشر امروز یک مهمان ویژه هم دارد: سید عباس عراقچی، معاون سابق وزیر خارجه ایران که به دلیل حضور فعالش در مذاکرات هسته‌ای به شخصیتی رسانه‌ای تبدیل شده بود. او برای مراسم امضای کتاب خود «قدرت مذاکره» آمده بود. فرصت را مغتنم شمردیم و ضمن خریداری کتاب این دیپلمات قدیمی، با او هم کلام شدیم. دو اثر دیگر نیز در حوزه سیاست خارجی در این غرفه قابل توجه بود: یکی کتاب «ایران تایشی» خاطرات سید عباس عراقچی از زمان سفیر بودنش در ژاپن؛ و دیگری کتاب «پایاب شکیبایی» اثر دکتر جواد ظریف، وزیر سابق امور خارجه، که در کمتر از سه ماه به چاپ پنجم رسیده بود.

📌 در تبلیغات محیطی نمایشگاه امسال یک نکته بیش از همه جلب توجه می‌کرد: با توجه به تحولات اخیر خاورمیانه و حملات بی‌رحمانه اسرائیلی‌ها به مردم فلسطین، نمادهای تبلیغاتی قدس در این نمایشگاه دیده می‌شد. شاید بین‌المللی بودن این رویداد در تاکید زیاد برگزارکنندگان آن روی این مسئله موثر بوده باشد.

📌 زیبایی محیط نمایشگاه در بعضی موارد با بی‌سلیقگی انجام شده بود. ظاهرا هیچ برنامه‌ریزی درستی در خصوص قرارگیری سطل‌های زباله و... که موجب به‌هم‌ریختگی ظاهر برنامه می‌شد وجود نداشت.

▫️به غرفه نشر چشمه رفتیم که یکی از نشرهای موفق سال‌های اخیر ایران بوده است. من نشر چشمه را بیشتر به واسطه ترجمه‌های عادل فردوسی‌پور می‌شناختم. همانطور که انتظار می‌رفت این غرفه بسیار شلوغ بود و استقبال بی‌نظیری از آخرین ترجمه عادل به اسم «مارادونا» شده بود. این استقبال برای ما فوتبالی‌ها که پای ثابت برنامه نود بودیم هم مایه خرسندی بود و هم موجب ناراحتی!

▫️ از قبل برنامه داشتم که به غرفه انتشارات نشر سخن بروم و کتاب اخیر آیت‌الله دکتر محقق داماد را تهیه کنم. ظاهرا بخت با ما یار بود و خود استاد هم آن روز در این نمایشگاه حضور داشت. کمی پای صحبت ایشان نشستیم و از فرصت استفاده کردیم و چند جلد از کتاب «حکمت و دیانت» را برای خودم و دوستانم تهیه کردم تا به امضای او برسد. استاد محقق داماد در عصر ما به عنوان یکی از استوانه‌های حوزه فلسفه و اندیشه شناخته می‌شود.

▫️ در جای‌جای نمایشگاه جشن‌های امضای کتاب و جلسات نقد کتاب برقرار بود.

📘 نکته جالب دیگر در این نمایشگاه حضور اولین اثر داستانی نویسنده جوان گراشی، آقای مجتبی بنی‌اسدی، با عنوان «از این شهر می‌روم» بود. کتاب او توسط نشر صاد منتشر شده است. دیدن چنین آثاری از جوانان خوش‌آتیه شهر ما باعث دلگرمی و مسرت است. امیدوارم روند فعالیت ادبی این نویسنده با قدرت استمرار یابد.

🔻 #یادداشت کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/147043

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️  Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
👨‍👩‍👧‍👦 خانواده باشکوه، خانواده باکیفیت

☑️ هفت‌برکه: شمیلا غیرتی، کارشناس ارشد روانشناسی و فعال در زمینه‌ی فرزندپروری و رشد فردی، در یادداشتی که برای هفت‌برکه نوشته است، به نقد یکی از پوسترهای هفته ملی جمعیت و بازتعریف خانواده‌ی باشکوه و باکیفیت پرداخته است. به مناسبت دیروز، اول ماه ژوئن میلادی، که روز جهانی والدین Global Day of Parents بود، خواندن این یادداشت را با دیدن ویدئوهای غیرتی در صفحه‌ی اینستاگرامی‌اش تکمیل کنید:
🆔 instagram.com/shamila.gheirati


🔻بخشی از یادداشت:
▫️ اواخر اردیبهشت‌ماه، یک پوستر پیاده‌روی خانوادگی به مناسبت هفته ملی جمعیت و روز دختر از طرف نهادهای برگزارکننده منتشر شد. نکته جالب توجه پوستر این بود که برای «خانواده‌ باشکوه» بخش ویژه‌ای برای تجلیل در نظر گرفته شده بود، و خصوصیات این خانواده را بر این اساس تعریف می‌کرد: مادر زیر ۲۰ سال با ۲ فرزند یا بیشتر؛ مادر زیر ۳۰ سال دارای ۴ فرزند و بیشتر؛ مادر تا ۴۰ سال دارای ۵ فرزند و بیشتر.

به نظر می‌رسد این تصور از شکوهمند بودن خانواده که به شکلی ساده‌انگارانه در جهت تبلیغ سیاست فرزندآوری است، جای نقد و بازبینی داشته باشد. آیا صرف تاکید بر فرزندآوری در دنیای کنونی که حق هر فرزندی داشتن والدینی آگاه و بامهارت است، می‌تواند سلامت روان والد و فرزند و پرورش فرزندانی شاد و خلاق را تضمین کند؟

🔻 فرزندپروری یک مهارت است که باید یاد گرفت
✔️ فرزندآوری یک فرآیند زیستی است، اما فرزندپروری یک مهارت است و مانند سایر مهارت‌ها نیاز به یادگیری دارد.

🚂 برای درک بهتر مطلب، اجازه دهید مسیر فرزندپروری را به نقل از دکتر علی صاحبی، به فرآیند ریل‌گذاری قطار تشبیه کنیم: همانطور که قطار برای حرکت بر روی مسیر و رسیدن به مقصد‌های مختلف، نیاز به ریل‌گذاری دارد، فرزند هم برای رشد و رسیدن به سرمنزل مقصود، نیاز به ریل‌گذاری والدین دارد. بسیار طبیعی است که اگر ریل‌گذاری قطار به نحو مناسبی انجام نشود، قطار به خوبی حرکت نخواهد کرد و حتی امکان واژگونی و منحرف شدن در طول خط وجود دارد.

▫️ والدین برای ریل‌گذاری صحیح و هماهنگ با هم به دو خط نیاز دارند: ۱. تحول و رشد روانی؛ ۲. جامعه‌پذیری. مسئولیت یادگیری و طراحی مسیر فرزندپروری ابتدا به عهده خود فرد و بعد بر عهده جامعه است.

با این توصیف، هر انسانی می‌تواند والد باشد اما آیا هر والدی هم می‌تواند مسئولانه در مسیر فرزندپروری قدم بردارد تا آسیب‌ها را به حداقل برساند؟

سوال دیگری که مطرح می‌شود این است: آیا یک والد ۲۰ساله، در حالی که نوجوان به حساب می‌آید و اکنون دارای ۲ فرزند یا بیشتر شده است، به سطحی از بلوغ فکری و پختگی رسیده است که بتواند فرزندپروری آگاهانه‌ای داشته باشد؟

🔻 فرآیند آموختن باید مداوم و همیشگی باشد
یکی از رخدادهایی که متاسفانه در جامعه با آن روبرو هستیم و اغلب مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد، مساله توقف یادگیری بعد از تحصیلات است. یعنی فرد بعد از آموزش‌های رسمی در مدرسه و دانشگاه، یادگیری را در زمینه‌هایی که رشد در آن بسیار حائز اهمیت است متوقف می‌کند. چرا که در مدرسه و دانشگاه به ما یاد نمی‌دهند چگونه با دیگران تعامل کنیم، یا چگونه با فرزندمان رفتار کنیم که احساس خودارزشمندی بیشتری داشته باشد. و این یکی از بدترین آسیب‌هایی است که می‌توانیم به خودمان و فرزندانمان وارد کنیم.

🔻 خانواده باشکوه کدام است؟
▫️ این یادداشت به معنای تایید یا رد مساله تعدد فرزندان نیست؛ چرا که این مساله هم یک تصمیم شخصی است و هم یک مساله‌ی اجتماعی و سیاسی. فرد باید با توجه به شرایط زندگی خود، جامعه، سطح سلامت روان و میزان دانش خود در رابطه با فرزند، تصمیم بگیرد چه تعداد فرزند داشته باشد. هدف از این یادداشت، یادآوریِ اهمیت توجه فرد و جامعه به یادگیری مداوم و نه مقطعی است. باید فضایی برای آموزش مداوم افراد ایجاد کرد تا روابط بهتری بسازند و فرزندانی شاد و مسئولیت‌پذیر تربیت کنند، نه این که صرفا بر فرزندآوری و تعدد فرزندان تاکید کرد. آیا بهتر نیست که «خانواده باشکوه» را با توجه به اصول فرزندپروری تعریف کرد، نه صرف فرزندآوری؟

🔻 #یادداشت کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/147092

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️  Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🪴عشق کافی نیست
🌱 چیزهایی که باید در مورد نگهداری از گل و گیاه بدانید
✍️ مریم مالدار

▫️ ۲۶ خرداد امسال مصادف با ۱۵ ژوئن روز گل و گیاه است. سر و کار داشتن با گل و گیاه حس بسیار لطیفی است و این لطافت زمانی بیشتر می‌شود که بتوانی ساعت‌ها با گل‌ها به گفت‌وگو بنشینی، با آهنگ رشدشان برقصی و در حوالی‌شان سبز شوی و شکوفه دهی. گپ زدن با گیاهان اصلا کار دشواری نیست! گل‌ها بلدند با هر زبانی با انسان‌ها حرف بزنند و از خوشحالی‌شان شاد و از غمشان دلگیر شوند.

▫️ امسال تقریبا هفتمین سالی است که در عرصه فروش و مشاوره گل و گیاه فعالم. تمام تلاش من در کنار فروش، آموزش نگهداری گیاه است. اینکه فرد پس از خرید، تمام نکات نگهداری گیاه را بداند و بتواند از رشد و سرسبزی‌اش لذت ببرد. هر چند این تاکید بر مشاوره خیلی وقت‌ها برای کسب‌وکار من نتیجه معکوس داشته و مشتری پس از گرفتن اطلاعات، قیدِ خریدِ گیاه را زده اما همچنان با عزمی راسخ بر آموزش نکاتی که از طریق تجربه و کارگا‌ه‌های آموزشی کسب کرده‌ام، تاکید دارم.

🔻 سلیقه‌ی همیشه‌-سبز را کنار بگذارید
🌱 با تمام اتفاقات خوب و بد و انجام خدمات مختلف در حیطه‌ی فضای سبز و مشاوره‌هایم هنوز که هنوز است نمی‌توانم برخی همشهریانم را به خرید برخی گونه‌های گیاهی متقاعد کنم، از جمله واریته‌های بلک و ابلق از هر خانواده. مثلا چند سال پیش وقتی داشتم به یکی از همشهریان پیشنهاد گیاه آگلونما برفی را می‌دادم، سریع گفت: «این چیه دیگه؟ نمی‌خوامش! انگار روش سفیدکننده ریختن! من چیزی می‌خوان که همیشه سبز باشه!»

🌿 دقیقا جمله‌ی آخر همان مشتری، حرفِ مشترک اکثر گراشی‌‌هاست! خریدِ دائمی گیاهانِ سبز. همین اصرار بر سلیقه‌ی سبز و برخی نمونه‌های سازگار، باعث شده یک سری گیاهان همیشه در منو گلخانه‌ی خانگی‌ام باشد، مثل سانسوریا، زاموفولیا و خصوصا پتوس. پتوس یکی از گیاهان سازگار است که کمتر کسی هست که در خانه‌اش حداقل یک گلدان پتوس نداشته باشد.

🍀 البته تنوع گیاهان آپارتمانی سازگار در منطقه ما بیشتر از سه گیاه نامبرده در بالاست. جدای از سلیقه، با توجه به نور و تهویه، گیاهانی مثل شامادورا، برگ انجیری، انواع آگلونما، انواع فیکوس، انواع فیلودندرون‌ها، اریکا، بامبو، انواع افوربیا، دیفن باخیا و… گزینه‌های شناخته‌ شده‌ای است که به مشتری پیشنهاد می‌دهیم.

🪴جنس گلدان در رشد گیاه تاثیر دارد
🪹 درست است که ما برای خرید گیاه محدودیت داریم اما نمی‌شود برای گلدان‌ هم محدودیت داشته باشیم. برای همین هم تصمیم گرفتم در کنار فروش گیاه، انواع جنس‌های گلدان‌ را در فروشگاه آنلاین خانگی‌ام داشته باشم تا همشهری‌هایم حداقل برای خرید گلدان‌های متفاوت دستشان بسته نباشد.
▫️ اگر از من بپرسند جنس گلدان‌ها در رشد گیاه تاثیر دارد؟ با قاطعیت می‌گویم: بله، حتی رنگ گلدان نیز تاثیرگذار است.

📌 خوشبختانه دیدگاه‌ها برای خرید و هدیه‌ی گیاهان آپارتمانی نسبت به سال‌های قبل در شهرستان ما خیلی خیلی بهتر شده و خیلی‌ها به جای خرید شکلات یا حتی قرار دادن پول در پاکت‌ نامه، برای افتتاح فروشگاه، منزل نو، عیادت، تولد و گاهی حتی تاکِ دستمال، گل و گلدان خریداری می‌کنند و این اتفاق خوب و لذت‌بخشی است.

🔻 گل‌ و گیاه هم بازار مد دارد
🌵 اما هنوز نمی‌شود گیاهانی را که سریعا وارد بازار مد گیاهی می‌شود، در سلیقه‌های گراشی‌ها جا داد. دو سالی می‌شود که کاکتوس‌های بزرگ، پایِ ثابت تمام دکوراسیون‌های داخلی در شهر‌های بزرگ شده است. اما خیلی از گراشی‌ها را نمی‌شود به خریدِ خار سوق داد. به قول یکی از مشتری‌ها: «یعنی پول بدم و خار بگیرم؟»

🪺 استرس کشتن گیاه و هدر رفتن هزینه همیشه وبالِ جان مشتری‌های ماست، چه ارزان باشد و چه گران! مثل اینکه کسی برود ظرف بخرد و به فروشنده بگوید: «حالا نمی‌شکنه؟» سوال‌هایی که آدم نمی‌داند چگونه باید لب به پاسخ گشاید که به شخص بر نخورد!

🍃 با اطلاع از شرایط بهار و تابستان، خیلی از مشتری‌ها طرفدار بی‌چون و چرای گیاهان معطر و گلدارند. و هیچ تعریفی برای گیاهان زینتی و سبز ندارند! واقعیت امر این است که هیچ گیاه گلدار و معطری برای فضای داخل در شهر ما مناسب نیست.

✔️ با تمام نکات و خاطرات خوبی که گفته شد، یک گیاه طبیعی درست مثل همه‌ی موجودات زنده‌ی دیگر نیاز به نگهداری درست و اصولی دارد. اگر هیچ اطلاعی از گیاه ندارید، خواهش می‌کنم مشاوره بگیرید و سلیقه‌ای دست به خرید نزنید که جانِ گیاه را بگیرید.

🔻 #یادداشت کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/147927

▪️🪴▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh