☔️ هر وقت خبر از هواشناسی و باران میشود گراشیها به یاد این دو نفر میافتند:
▫️محمود آذرآیین دانشآموخته کارشناسی ارشد هواشناسی و همراه با او عبدالله احمد محسنی دو نفری هستند که با همه کنایهها و حرفها، عاشقانه هواشناسی را دنبال کردهاند و مردم هم صمیمانه آنها را دوست دارند.
🗓 ۳ فروردین روز جهانی هواشناسی را به آنها تبریک میگوییم.
#روزها #هواشناسی
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: bit.ly/7B-Wa
✔️ Ble.ir/7Berkeh
▫️محمود آذرآیین دانشآموخته کارشناسی ارشد هواشناسی و همراه با او عبدالله احمد محسنی دو نفری هستند که با همه کنایهها و حرفها، عاشقانه هواشناسی را دنبال کردهاند و مردم هم صمیمانه آنها را دوست دارند.
🗓 ۳ فروردین روز جهانی هواشناسی را به آنها تبریک میگوییم.
#روزها #هواشناسی
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp: bit.ly/7B-Wa
✔️ Ble.ir/7Berkeh
📷 سیاست درهای باز!
🔻#عسک با عبدالرضا افشار
▫️شاید به زبان نیاورند اما همیشه منتظرند بچهها، نوهها و بچههای نوهها از راه برسند و سکوت خانه را بشکنند. آنها که نباشند صدای تلویزیون و گاهی قلقل قلیان در خانه میپیچد و تنهایی را داد میزند.
🌖 امشب یلدا است اگر آنقدر خوشبخت هستید که خانهای هست و در آن خانه بزرگِ فامیلی، این خوشبختی را از دست ندهید و سرمای زمستان با سلامی پشت در بگذارید.
▫️یلدا هم که نباشد این خوشبختی را از خود دریغ نکنید. آغوش مادرها و پدرها همیشه باز است مثل درِ خانهشان، مثل درِ قلبشان
#روزها
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🔻#عسک با عبدالرضا افشار
▫️شاید به زبان نیاورند اما همیشه منتظرند بچهها، نوهها و بچههای نوهها از راه برسند و سکوت خانه را بشکنند. آنها که نباشند صدای تلویزیون و گاهی قلقل قلیان در خانه میپیچد و تنهایی را داد میزند.
🌖 امشب یلدا است اگر آنقدر خوشبخت هستید که خانهای هست و در آن خانه بزرگِ فامیلی، این خوشبختی را از دست ندهید و سرمای زمستان با سلامی پشت در بگذارید.
▫️یلدا هم که نباشد این خوشبختی را از خود دریغ نکنید. آغوش مادرها و پدرها همیشه باز است مثل درِ خانهشان، مثل درِ قلبشان
#روزها
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
هفتبرکه گراش -گریشنا
📅 امروز سوم دیماه به مناسبت صدور اولین شناسنامه در سوم دی ماه ۱۲۹۷ در ایران، روز ثبتاحوال است. روز ثبت احوال معمولا چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. 🔻 اما در پرونده #ثبت_احوال هفتبرکه، امروز ۵ گزارش متفاوت خواهید خواند: 1️⃣ اولین شناسنامهداران گراش 2️⃣…
📔 اولین شناسنامهداران گراش
✍🏼 #بازنشر گزارش محمد خواجهپور در سال ۱۳۸۶
▫️در مصاحبه با شیخ محمدعلی زاهدی او گفت که پدرش اولین شناسنامه گراش را گرفته است. شیخ زینالعابدین زاهدی گراشی برای این که بتواند با خیال آسوده به مشهد سفر کند شناسنامه گرفته است. اسناد ثبتاحوال گراش نیز شماره شناسنامه یک را به نام او ثبت کرده است.
▫️در آن روزها بسیاری شناسنامه را مدرکی برای اعزام به اجباری یا همان خدمت نظام وظیفه میدانستند و از گرفتن آن خودداری میکردند.
▫️ اولین شناسنامههای گراش در تاریخ ۹ جوزا یا همان خرداد ۱۳۱۱ صادر شده است.
🔻 نفرات نخستین
1️⃣ زینالعابدین زاهدی گراشی فرزند زاهد و خورشید شماره شناسنامه یک است. در شناسنامه تاریخ تولد او هفت جدی یعنی دیماه ۱۲۷۵ هجری شمسی ثبت شده است هر چند نمیشود کاملاً به این تاریخها اعتماد کرد و معمولاً معتمدین محلی از روی حدس و گمان تاریخ تولدی را برای ثبت در شناسنامه پیشنهاد میکردند.
▫️حاج ملا درویشی ۵۶ ساله و حاج محمد صادق حیدری لارستانی ۶۶ ساله شهود شناسنامه یک هستند که تاریخ تولد و نسب را گواهی کردهاند.
2️⃣ شناسنامه دوم به سید عبدالرسول معصومی تعلق دارد. او فرزند مرحوم سید محمد و سکینه است و در شناسنامه شغل او را محرر نوشتهاند. او در سوم آذر ۱۲۷۳ متولد شده است.
3️⃣ علی اکبر واحدی گراشی فرزند مرحوم حسنعلی و فاطمه سوم مهر ۱۲۷۱ متولد شده است و در چهل سالگی شناسنامه خود را دریافت کرده است. آن زمان به شناسنامه سجلد گفته میشد و وزارت داخله که بعداً به وزارت کشور تبدیل شد صدور شناسنامه را بر عهده داشته است.
4️⃣ شناسنامه چهار به حسین حسنزاده گراشی رسیده است. نام پدر حسن و متولد ۴ آذر ۱۲۶۷ است.
5️⃣ نفر پنجم حاج محمد محمدی گراشی است نام پدر او هم مرحوم حاج محمد است و شاید چون پدرش وفات کرده است نام او هم نام پدرش است. در ۳ خرداد ۱۲۴۹ متولد شده است. نام فرزندان حاج محمد هم ثبت شده است. احمد متولد ۵ آذر ۱۲۸۸، فاطمه بیبی متولد ۴ جوزا ۱۲۹۸، فاطمه نسا متولد ۲ تیر ۱۳۰۷ و سرانجام حسینعلی
🔻 اولین زنان شناسنامهدار
▫️نامها را ورق میزنیم تا به اولین زنان شناسنامهدار برسیم.
▫️شماره ۲۷ به اولین زن دارای شناسنامه میرسیم. این شناسنامهها چند ماه بعد در ۹ مهرماه ۱۳۱۱ صادر شده است و محمدابراهیم بازرگانی ۴۸ ساله و ملا محمد رایگان ۵۵ ساله شهود صدور شناسنامه بودهاند.
▫️ شناسنامه شماره ۲۷ برای فاطمه آهنپور فرزند عبداله و زوجه شیخ محمود صادر شده است. او متولد ۸ آذر ۱۲۶۳ است. جالب است که شناسنامههای شماره۲۸ و ۲۹ نیز به دو دختر او امی خانم آهنپور متولد آذر ۱۲۹۲ و شهربانو آهنپور تعلق دارد که این دو خواهر نامخانوادگی مادر خود را دریافت کردهاند.
▫️رییس اداره ثبت احوال زونکن قدیمیاش را میبندد و نامها بر میگردند به بایگانی پر از نام ثبت احوال، چه چیزها که میشود از این دفترهای خاک خورده فهمید. به حیاط خلوت ثبت احوال برمیگردیم و از دور قبرستان برقروز پیداست. بر مرگ خود فکر میکنم و گمشدن نامی بین نامها
🔻این گزارش اولین بار آبان ۱۳۸۶ در صحبتنو ویژه گراش منتشر شد و سال ۱۴۰۲ به مناسبت روز ثبت احوال در هفتبرکه بخوانید:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141413
#روزها #ثبت_احوال ۱ #فامیلینیا
▪️▫️ ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍🏼 #بازنشر گزارش محمد خواجهپور در سال ۱۳۸۶
▫️در مصاحبه با شیخ محمدعلی زاهدی او گفت که پدرش اولین شناسنامه گراش را گرفته است. شیخ زینالعابدین زاهدی گراشی برای این که بتواند با خیال آسوده به مشهد سفر کند شناسنامه گرفته است. اسناد ثبتاحوال گراش نیز شماره شناسنامه یک را به نام او ثبت کرده است.
▫️در آن روزها بسیاری شناسنامه را مدرکی برای اعزام به اجباری یا همان خدمت نظام وظیفه میدانستند و از گرفتن آن خودداری میکردند.
▫️ اولین شناسنامههای گراش در تاریخ ۹ جوزا یا همان خرداد ۱۳۱۱ صادر شده است.
🔻 نفرات نخستین
1️⃣ زینالعابدین زاهدی گراشی فرزند زاهد و خورشید شماره شناسنامه یک است. در شناسنامه تاریخ تولد او هفت جدی یعنی دیماه ۱۲۷۵ هجری شمسی ثبت شده است هر چند نمیشود کاملاً به این تاریخها اعتماد کرد و معمولاً معتمدین محلی از روی حدس و گمان تاریخ تولدی را برای ثبت در شناسنامه پیشنهاد میکردند.
▫️حاج ملا درویشی ۵۶ ساله و حاج محمد صادق حیدری لارستانی ۶۶ ساله شهود شناسنامه یک هستند که تاریخ تولد و نسب را گواهی کردهاند.
2️⃣ شناسنامه دوم به سید عبدالرسول معصومی تعلق دارد. او فرزند مرحوم سید محمد و سکینه است و در شناسنامه شغل او را محرر نوشتهاند. او در سوم آذر ۱۲۷۳ متولد شده است.
3️⃣ علی اکبر واحدی گراشی فرزند مرحوم حسنعلی و فاطمه سوم مهر ۱۲۷۱ متولد شده است و در چهل سالگی شناسنامه خود را دریافت کرده است. آن زمان به شناسنامه سجلد گفته میشد و وزارت داخله که بعداً به وزارت کشور تبدیل شد صدور شناسنامه را بر عهده داشته است.
4️⃣ شناسنامه چهار به حسین حسنزاده گراشی رسیده است. نام پدر حسن و متولد ۴ آذر ۱۲۶۷ است.
5️⃣ نفر پنجم حاج محمد محمدی گراشی است نام پدر او هم مرحوم حاج محمد است و شاید چون پدرش وفات کرده است نام او هم نام پدرش است. در ۳ خرداد ۱۲۴۹ متولد شده است. نام فرزندان حاج محمد هم ثبت شده است. احمد متولد ۵ آذر ۱۲۸۸، فاطمه بیبی متولد ۴ جوزا ۱۲۹۸، فاطمه نسا متولد ۲ تیر ۱۳۰۷ و سرانجام حسینعلی
🔻 اولین زنان شناسنامهدار
▫️نامها را ورق میزنیم تا به اولین زنان شناسنامهدار برسیم.
▫️شماره ۲۷ به اولین زن دارای شناسنامه میرسیم. این شناسنامهها چند ماه بعد در ۹ مهرماه ۱۳۱۱ صادر شده است و محمدابراهیم بازرگانی ۴۸ ساله و ملا محمد رایگان ۵۵ ساله شهود صدور شناسنامه بودهاند.
▫️ شناسنامه شماره ۲۷ برای فاطمه آهنپور فرزند عبداله و زوجه شیخ محمود صادر شده است. او متولد ۸ آذر ۱۲۶۳ است. جالب است که شناسنامههای شماره۲۸ و ۲۹ نیز به دو دختر او امی خانم آهنپور متولد آذر ۱۲۹۲ و شهربانو آهنپور تعلق دارد که این دو خواهر نامخانوادگی مادر خود را دریافت کردهاند.
▫️رییس اداره ثبت احوال زونکن قدیمیاش را میبندد و نامها بر میگردند به بایگانی پر از نام ثبت احوال، چه چیزها که میشود از این دفترهای خاک خورده فهمید. به حیاط خلوت ثبت احوال برمیگردیم و از دور قبرستان برقروز پیداست. بر مرگ خود فکر میکنم و گمشدن نامی بین نامها
🔻این گزارش اولین بار آبان ۱۳۸۶ در صحبتنو ویژه گراش منتشر شد و سال ۱۴۰۲ به مناسبت روز ثبت احوال در هفتبرکه بخوانید:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141413
#روزها #ثبت_احوال ۱ #فامیلینیا
▪️▫️ ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
هفتبرکه گراش -گریشنا
📔 اولین شناسنامهداران گراش ✍🏼 #بازنشر گزارش محمد خواجهپور در سال ۱۳۸۶ ▫️در مصاحبه با شیخ محمدعلی زاهدی او گفت که پدرش اولین شناسنامه گراش را گرفته است. شیخ زینالعابدین زاهدی گراشی برای این که بتواند با خیال آسوده به مشهد سفر کند شناسنامه گرفته است. اسناد…
📔 اولین سجلد فداغ به نام سام خان نریمانی
✍🏼 فاضل نریمانی
▫️حدود ۹۰ سال پیش، اولین مأمور ثبت احوال برای صدور شناسنامه به روستای فداغ میآید.
▫️طبیبیزاده که ظاهرا کارمند ثبت احوال لار بوده، در اسفند سال ۱۳۱۱ شمسی برای آمارگیری و صدور شناسنامه به فداغ میآید و در منزل عباس حاجی بابا از بزرگان و معتمدین منطقه ساکن میشود.
▫️جمعیت فداغ در آن زمان زیر هزار نفر بوده و شناسنامه یا سجلی تنها برای تعداد خاصی از افراد در فداغ صادر شد و باقی اهالی برای دریافت سجلی به لار مراجعه میکردند.
▫️اولین شناسنامههای صادرشده برای سامخان نریمانی و عباس رزمجو بود که نام فرزندان و تاریخ ازدواج آنها در سجلی پدر ذکر میشد و فرزندان برای دریافت شناسنامه مجزا باید به لار مراجعه میکردند.
▫️نحوه تعیین شهرت یا فامیلی افراد بستگی به شغل، سابقه فعالیت و یا نام یکی از بزرگان همان طایفه بود که با مشورت بزرگان انتخاب و با موافقت افراد ثبت میشد.
🔻سامخان نریمانی در چند بیت شعر که در دسترس است تاریخ حضور مامور ثبت احوال را ذکر میکند:
سجلی که طبیبیزادهای بود
حقیقت که نجیبیزادهای بود
فداغ آمد به اسفند سال شمسی
هزار و سیصد و یک با دهی بود
فداغیها بفرمود جمع رفتند
به اسم و سن و شغل خود بگفتند...
▫️طبق شنیدهها چند سال بعد یک دوره دیگر نیز مامور ثبت احوال به منطقه میآید و تعدادی از افراد موفق به دریافت شناسنامه میشوند اما بعد از آن خود اهالی به لار مراجعه میکردند.
فداغ اولین روستای منطقه جهت صدور شناسنامه بود و مامور ثبت احوال پس از آن به روستاها و آبادیهای اطراف فداغ مراجعه میکرد.
🔻طبق یادداشت سام خان نریمانی آماری نیز از جمعیت فداغ در سال ۱۳۳۱ در دسترس است:
🔘 جمعیت فداغ در سال ۱۳۳۱ : ۸۳۷
🔘 مرد: ۴۲۲
🔘 زن: ۴۱۵
🔘 تعداد خانوار: ۲۰۸
▫️به نظر میرسد آمار جمعیت فداغ در آن زمان به عنوان بیشترین آمار جمعیتی ثبت شده در منطقه شناخته شده است.
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140515
#روزها #ثبت_احوال ۲ #فامیلینیا
▪️▫️ ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍🏼 فاضل نریمانی
▫️حدود ۹۰ سال پیش، اولین مأمور ثبت احوال برای صدور شناسنامه به روستای فداغ میآید.
▫️طبیبیزاده که ظاهرا کارمند ثبت احوال لار بوده، در اسفند سال ۱۳۱۱ شمسی برای آمارگیری و صدور شناسنامه به فداغ میآید و در منزل عباس حاجی بابا از بزرگان و معتمدین منطقه ساکن میشود.
▫️جمعیت فداغ در آن زمان زیر هزار نفر بوده و شناسنامه یا سجلی تنها برای تعداد خاصی از افراد در فداغ صادر شد و باقی اهالی برای دریافت سجلی به لار مراجعه میکردند.
▫️اولین شناسنامههای صادرشده برای سامخان نریمانی و عباس رزمجو بود که نام فرزندان و تاریخ ازدواج آنها در سجلی پدر ذکر میشد و فرزندان برای دریافت شناسنامه مجزا باید به لار مراجعه میکردند.
▫️نحوه تعیین شهرت یا فامیلی افراد بستگی به شغل، سابقه فعالیت و یا نام یکی از بزرگان همان طایفه بود که با مشورت بزرگان انتخاب و با موافقت افراد ثبت میشد.
🔻سامخان نریمانی در چند بیت شعر که در دسترس است تاریخ حضور مامور ثبت احوال را ذکر میکند:
سجلی که طبیبیزادهای بود
حقیقت که نجیبیزادهای بود
فداغ آمد به اسفند سال شمسی
هزار و سیصد و یک با دهی بود
فداغیها بفرمود جمع رفتند
به اسم و سن و شغل خود بگفتند...
▫️طبق شنیدهها چند سال بعد یک دوره دیگر نیز مامور ثبت احوال به منطقه میآید و تعدادی از افراد موفق به دریافت شناسنامه میشوند اما بعد از آن خود اهالی به لار مراجعه میکردند.
فداغ اولین روستای منطقه جهت صدور شناسنامه بود و مامور ثبت احوال پس از آن به روستاها و آبادیهای اطراف فداغ مراجعه میکرد.
🔻طبق یادداشت سام خان نریمانی آماری نیز از جمعیت فداغ در سال ۱۳۳۱ در دسترس است:
🔘 جمعیت فداغ در سال ۱۳۳۱ : ۸۳۷
🔘 مرد: ۴۲۲
🔘 زن: ۴۱۵
🔘 تعداد خانوار: ۲۰۸
▫️به نظر میرسد آمار جمعیت فداغ در آن زمان به عنوان بیشترین آمار جمعیتی ثبت شده در منطقه شناخته شده است.
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140515
#روزها #ثبت_احوال ۲ #فامیلینیا
▪️▫️ ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
هفتبرکه گراش -گریشنا
📔 اولین سجلد فداغ به نام سام خان نریمانی ✍🏼 فاضل نریمانی ▫️حدود ۹۰ سال پیش، اولین مأمور ثبت احوال برای صدور شناسنامه به روستای فداغ میآید. ▫️طبیبیزاده که ظاهرا کارمند ثبت احوال لار بوده، در اسفند سال ۱۳۱۱ شمسی برای آمارگیری و صدور شناسنامه به فداغ میآید…
🌼 قصهی گل و بلبل و دیگر نامهای خانوادگی
✍🏼 #یادداشت نوریه بلبل
😳 بلبل؟ بله، فامیل ما بلبل است. بلبلی هم همان بلبل است با یک «یاء» اضافهتر.
▫️همیشه، هرجایی بعد از گفتن فامیلام، اگر کسی آن را نشنیده باشد، از زاویهای که به چشمهایش میدهد میتوانم تعجباش را ببینم. من فامیلم را دوست دارم اما قبلترها که کوچکتر بودم نه. قاعدهی زمان، همان که با گذشتنش خیلی چیزها را عوض میکند، اینجا کارساز بوده و حسِ من را به فامیلم عوض کرده است. این روزها بیشتر از هر زمانی آن را دوست دارم.
▫️ سالهای زیادی از دوران شناسنامه دادن و فامیل انتخاب کردن گذشته است. شاید به سن خیلی از ما قد ندهد و از بزرگترهایمان داستان یا نکتهای در مورد بعضی از نامهای خانوادگی شنیده باشیم. ۳ دی در تقویم ایران به نام روز ثبت احوال نامگذاری شده است. خالی از لطف نیست که به مناسبت این روز، کمی پای قصهی پشت نامهای خانوادگیِ بعضی از گراشیها بنشینیم.
▫️برای اینکه یخ مجلس آب بشود اول از همه خودم شروع کردم.
🔻گل و بلبل
▫️فامیل ما تقریباً کم است. این را از وقتی فهمیدم که گاهی در گوگل اسمهای مختلف را با فامیلمان سرچ میکنم و پیشنهادهایی که میدهد کم است.
🦜 خاطرهها و سوتیهای زیادی دارم از شوخیهایی که بعضیها با فامیلمان میکنند و به جای اینکه بلبل صدایمان بزنند، «قناری، طوطی» میگویند. من به پای این میگذارم که همان بعضیها سدیمکلریدهای وجودیشان کمی از حد اشباع زیادتر شده و برای اینکه فشار خون نگیرند، آن را کمی در احوالات زندگیشان خرج میکنند! بگذریم، اوایل ناراحت میشدم ولی همان قاعدهی زمان اینجا هم کارساز بوده و الان ناراحت نمیشوم.
🥳 فامیلمان رابطهی مستقیمی با احوالات خانوادگی و طایفهایمان دارد. این را از وقت گذراندن با ما میشود، فهمید. سعدی هم در تایید حرف من این بیت شعر را گفته است «گر گلشن خوشبو تویی، ور بلبل خوشگو تویی/ ور در جهان نیکو تویی، ما نیز هم بد نیستیم».
▫️بعضی وقتها در جواب «چرا بلبل؟» مجبوریم قصهی پشتش را که از نسلهای قبل سینه به سینه نقل شده است، بگویم:
💬 روزی جد پدریمان حاج ماشالله، به همراه همسرش گلناز بانو، برای گرفتن شناسنامه میروند. موقع تقسیم فامیل که میشود، کارمند ثبتاحوال گویا اهل دل و حافظشناس بوده به حاج ماشالله میگوید نام خودت و همسرت چیست؟ در جواب میگوید: «نام ماشالله، نام همسر گلناز». کارمند ثبتاحوال هم میگوید: «گل که داری. پس یک بلبل کم داری!» و از آنجا بود که فامیلمان میشود بلبل.
⚠️ پس دقت کنید که فامیل ما بلبل است، نه دیگر پرندههای زینتیِ خوشاَلحان.
🔻آخرین فروهرهای گراش
▫️قصهی پشت نامهای خانوادگیمان که فقط این نیست. ما داستان دیگری هم با نام خانوادگی دو مادربزرگهایم داریم. «فروهر». بله درست شنیدید، فامیل دو مادربزرگهایم فروهر است. زمانی که هر دو در قید حیات بودند ماجراهایی با فامیلشان داشتند.
▫️همیشه برایم سوال است روزی که پدرِ مادربزرگهایم، حاج حسنعلی، برای شناسنامه مراجعه میکند، کارمند ثبت احوال لابد گفتار، کردار و پندار نیک حاج حسنعلی را دیده و این فامیل را برایش انتخاب کرده است. البته بگویم این داستان تخیل ذهن من است و هیچ سندی در طایفه ندارد.
😁 در ادامهی داستانهای پشت پردهی این نامخانوادگی، داستانی را سربسته بگویم که همیشه بعد از دیدن شناسنامهی بیبی میگفتند. «خانم فروهر، لیلا چه نسبتی با شما دارد؟» بیبی هم در جواب میگفت: «دخترم.» لازم است در توضیحات بگویم که خالهای به نام لیلا دارم یا خودتان متوجه شدید؟
🔻آن کارمند ثبت احوال
▫️اشتباهنویسی یا حروفاندازی در آن سالها یک چیز روتین بوده و کسی زیاد پیاش را نمیگرفته است. مثالهای زیادی از نامهای خانوادگی داریم که این مسئله را دارند و بعضی از آنها یک یا چند حرف کم، اضافه یا جابجا نسبت به نامخانوادگی اصلیشان دارند.
▫️مثلا پابرجا که در نوع خودش خیلی جالب است. «یاء» در کل این نامخانوادگی در گردش است. ۴ شکل نوشتاری دارد: پابرجا، پایبرجا، پابرجای، پایبرجای. با شنیدن آن در پسِ ذهنم صدای سالار عقیلی با آن ابهت همیشگیاش میآید که میگوید: «وطنم ای شکوه پابرجا!»
▫️قضیه تغییر دادن نام خانوادگی هم قصه دیگری است که آن را به کامنتهای شما وا میگذاریم. شما چه خاطرهای از نام خانوادگی خودتان یا فامیلیهای غیر معمولی که شنیدهاید، دارید؟ آن را بنویسید تا در گزارش بعدی به سراغ آنها برویم.
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140515
#روزها #ثبت_احوال ۳ #فامیلینیا
▪️▫️ ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍🏼 #یادداشت نوریه بلبل
😳 بلبل؟ بله، فامیل ما بلبل است. بلبلی هم همان بلبل است با یک «یاء» اضافهتر.
▫️همیشه، هرجایی بعد از گفتن فامیلام، اگر کسی آن را نشنیده باشد، از زاویهای که به چشمهایش میدهد میتوانم تعجباش را ببینم. من فامیلم را دوست دارم اما قبلترها که کوچکتر بودم نه. قاعدهی زمان، همان که با گذشتنش خیلی چیزها را عوض میکند، اینجا کارساز بوده و حسِ من را به فامیلم عوض کرده است. این روزها بیشتر از هر زمانی آن را دوست دارم.
▫️ سالهای زیادی از دوران شناسنامه دادن و فامیل انتخاب کردن گذشته است. شاید به سن خیلی از ما قد ندهد و از بزرگترهایمان داستان یا نکتهای در مورد بعضی از نامهای خانوادگی شنیده باشیم. ۳ دی در تقویم ایران به نام روز ثبت احوال نامگذاری شده است. خالی از لطف نیست که به مناسبت این روز، کمی پای قصهی پشت نامهای خانوادگیِ بعضی از گراشیها بنشینیم.
▫️برای اینکه یخ مجلس آب بشود اول از همه خودم شروع کردم.
🔻گل و بلبل
▫️فامیل ما تقریباً کم است. این را از وقتی فهمیدم که گاهی در گوگل اسمهای مختلف را با فامیلمان سرچ میکنم و پیشنهادهایی که میدهد کم است.
🦜 خاطرهها و سوتیهای زیادی دارم از شوخیهایی که بعضیها با فامیلمان میکنند و به جای اینکه بلبل صدایمان بزنند، «قناری، طوطی» میگویند. من به پای این میگذارم که همان بعضیها سدیمکلریدهای وجودیشان کمی از حد اشباع زیادتر شده و برای اینکه فشار خون نگیرند، آن را کمی در احوالات زندگیشان خرج میکنند! بگذریم، اوایل ناراحت میشدم ولی همان قاعدهی زمان اینجا هم کارساز بوده و الان ناراحت نمیشوم.
🥳 فامیلمان رابطهی مستقیمی با احوالات خانوادگی و طایفهایمان دارد. این را از وقت گذراندن با ما میشود، فهمید. سعدی هم در تایید حرف من این بیت شعر را گفته است «گر گلشن خوشبو تویی، ور بلبل خوشگو تویی/ ور در جهان نیکو تویی، ما نیز هم بد نیستیم».
▫️بعضی وقتها در جواب «چرا بلبل؟» مجبوریم قصهی پشتش را که از نسلهای قبل سینه به سینه نقل شده است، بگویم:
💬 روزی جد پدریمان حاج ماشالله، به همراه همسرش گلناز بانو، برای گرفتن شناسنامه میروند. موقع تقسیم فامیل که میشود، کارمند ثبتاحوال گویا اهل دل و حافظشناس بوده به حاج ماشالله میگوید نام خودت و همسرت چیست؟ در جواب میگوید: «نام ماشالله، نام همسر گلناز». کارمند ثبتاحوال هم میگوید: «گل که داری. پس یک بلبل کم داری!» و از آنجا بود که فامیلمان میشود بلبل.
⚠️ پس دقت کنید که فامیل ما بلبل است، نه دیگر پرندههای زینتیِ خوشاَلحان.
🔻آخرین فروهرهای گراش
▫️قصهی پشت نامهای خانوادگیمان که فقط این نیست. ما داستان دیگری هم با نام خانوادگی دو مادربزرگهایم داریم. «فروهر». بله درست شنیدید، فامیل دو مادربزرگهایم فروهر است. زمانی که هر دو در قید حیات بودند ماجراهایی با فامیلشان داشتند.
▫️همیشه برایم سوال است روزی که پدرِ مادربزرگهایم، حاج حسنعلی، برای شناسنامه مراجعه میکند، کارمند ثبت احوال لابد گفتار، کردار و پندار نیک حاج حسنعلی را دیده و این فامیل را برایش انتخاب کرده است. البته بگویم این داستان تخیل ذهن من است و هیچ سندی در طایفه ندارد.
😁 در ادامهی داستانهای پشت پردهی این نامخانوادگی، داستانی را سربسته بگویم که همیشه بعد از دیدن شناسنامهی بیبی میگفتند. «خانم فروهر، لیلا چه نسبتی با شما دارد؟» بیبی هم در جواب میگفت: «دخترم.» لازم است در توضیحات بگویم که خالهای به نام لیلا دارم یا خودتان متوجه شدید؟
🔻آن کارمند ثبت احوال
▫️اشتباهنویسی یا حروفاندازی در آن سالها یک چیز روتین بوده و کسی زیاد پیاش را نمیگرفته است. مثالهای زیادی از نامهای خانوادگی داریم که این مسئله را دارند و بعضی از آنها یک یا چند حرف کم، اضافه یا جابجا نسبت به نامخانوادگی اصلیشان دارند.
▫️مثلا پابرجا که در نوع خودش خیلی جالب است. «یاء» در کل این نامخانوادگی در گردش است. ۴ شکل نوشتاری دارد: پابرجا، پایبرجا، پابرجای، پایبرجای. با شنیدن آن در پسِ ذهنم صدای سالار عقیلی با آن ابهت همیشگیاش میآید که میگوید: «وطنم ای شکوه پابرجا!»
▫️قضیه تغییر دادن نام خانوادگی هم قصه دیگری است که آن را به کامنتهای شما وا میگذاریم. شما چه خاطرهای از نام خانوادگی خودتان یا فامیلیهای غیر معمولی که شنیدهاید، دارید؟ آن را بنویسید تا در گزارش بعدی به سراغ آنها برویم.
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140515
#روزها #ثبت_احوال ۳ #فامیلینیا
▪️▫️ ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️زنی که امضایش پای شناسنامه گراشیهاست
🎤 گفتگوی فاطمه یوسفی با معصومه فروزان
▫️«با یک خداحافظی ساده بعد از ۲۷ سال خدمت در ثبت احوال بازنشسته شدم. پیشنهاد ریاست را نپذیرفتم چون فکر میکنم فرهنگ سنتی گراش با رییس بودن یک زن مغایر است و از طرفی خودم هم نمیخواستم زیر بار این مسئولیت سنگین بروم.»
📎دست خط و امضای او را در بسیاری از شناسنامهها و اسناد معتبر گراشیها میتوان پیدا کرد. حالا که دو سال از بازنشستگی معصومه فروزان در ادارهی ثبت احوال میگذرد، او روبهرویم نشسته تا از تجربیاتش بگوید. او حالا مادر یک پسر و یک دختر است که از آب و گل درآمدهاند.
🔗ادارهی ثبت احوال، یکی از معدود ادارههایی است که قبل از شهرستان شدن گراش راهاندازی شد، سال ۷۰ اعلام کردند برای صورتبرداری از اسناد سجلی به چند نیرو نیاز دارند من به همراه خانم جمالی در این سال استخدام شدیم و کارمان را شروع کردیم.
📄آن موقع حقوق ما ۶ هزار تومان بود که سه ماه یک بار از طریق معتمدین تامین میشد.دردسر ما بازنویسی سندها با رسمالخط قدیمی بود که در بعضی از اسناد، کلمات هیچ نقطهای نداشت.
☑️برای گفتن از اهمیت ثبت احوال همین کافی است که بگویم اگر ثبت احوال به مشکلی بخورد، هیچ ارگانی نمیتواند کار کند چون همه ارگانها به ثبت احوال وصل است و یک ادارهی پایه است مثلا در حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ثبت احوال نقش کلیدی دارد. در انتخابات، یکی از مهرههای اصلی ثبت احوال است.
☑️اگر اطلاعات هویتی نباشد، نه کسی در مدرسه ثبتنام میشود، نه خبری از گرفتن یارانه است، ورود یا خروج از کشور به مشکل میخورد و... پس کار ما پایهی کار همهی ادارت و مرتبط با عرصههای مختلف است.
➖صدور شناسنامه برای متولدشدگان، صدور گواهی فوتیها، آمار ازدواج و طلاقها، دادن استعلام به دادگاه، فرمانداری و شهرداری. قبلا آمار سربازان را نیز باید مشخص میکردیم. تمام سندها را بررسی میکردیم و مشخصات را درمیآوردیم که چه تعداد سرباز باید اعزام شوند.
📂وقتی در اداره بودم سعی میکردم هیچ کسی دست خالی از اداره نرود. مثلا اگر رییس نبود. نمیگفتم برو رییس نیست، فردا بیا. من عادت نداشتم به زدن این حرف.
🔺از سال ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ سمت معاونت اداره را پذیرفتم البته با پذیرش معاونت، مسئولیت من زیاد تغییر نکرد. چون در طول آن سالها بیشتر کارها بر عهدهی خودم بود. و از طرفی رییس اداره پشت سر هم عوض میشد و رییس غیر بومی دیگری میآمد که در نهایت لازم بود سررشتهی کار را خودم دستشان بدهم.
💻در حال حاضر ثبت احوال چهار نیرو دارد، رییس و ۳ کارمند و همه کارها هم به صورت سیستمی است و دیگر به صورت دستی انجام نمیشود.
▫️به من پیشنهاد دادند که رییس شوم. مدیر کل قبلی میگفت حق خودت است که رییس شوی. اما من قبول نکردم. چون ریاست ثبت احوال مسئولیت خیلی سنگینی است.
▫️یادم است من در اداره و سر پستم بودم؛ یک ارباب رجوع وارد میشد و میپرسید: کسی نیست؟ جواب میدادم: پس من اینجا نشستم، چه هستم؟! یعنی به زن اهمیت نمیدادند. هنوز هم نمیدهند. دید من این طور بود اگر من بروم رییس شوم و پشت میز بنشینم، کسی حرفم را قبول نمیکند.
➕من ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ بعد از ۲۷ سال خدمت خودم را بازنشست کردم. همیشه دوست داشتم وقتی بازنشسته میشوم حداقل یک گراشی در اداره باشد. با این دلیل که ما در اداره یک سری اطلاعات و اسناد مواجه هستیم که اگر پیشزمینهای در مورد آن داشته باشیم کارها بهتر پیش میرود.
🔻 خبر در سایت هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141388
#روزها #ثبت_احوال ۴
▪️▫️ ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🎤 گفتگوی فاطمه یوسفی با معصومه فروزان
▫️«با یک خداحافظی ساده بعد از ۲۷ سال خدمت در ثبت احوال بازنشسته شدم. پیشنهاد ریاست را نپذیرفتم چون فکر میکنم فرهنگ سنتی گراش با رییس بودن یک زن مغایر است و از طرفی خودم هم نمیخواستم زیر بار این مسئولیت سنگین بروم.»
📎دست خط و امضای او را در بسیاری از شناسنامهها و اسناد معتبر گراشیها میتوان پیدا کرد. حالا که دو سال از بازنشستگی معصومه فروزان در ادارهی ثبت احوال میگذرد، او روبهرویم نشسته تا از تجربیاتش بگوید. او حالا مادر یک پسر و یک دختر است که از آب و گل درآمدهاند.
🔗ادارهی ثبت احوال، یکی از معدود ادارههایی است که قبل از شهرستان شدن گراش راهاندازی شد، سال ۷۰ اعلام کردند برای صورتبرداری از اسناد سجلی به چند نیرو نیاز دارند من به همراه خانم جمالی در این سال استخدام شدیم و کارمان را شروع کردیم.
📄آن موقع حقوق ما ۶ هزار تومان بود که سه ماه یک بار از طریق معتمدین تامین میشد.دردسر ما بازنویسی سندها با رسمالخط قدیمی بود که در بعضی از اسناد، کلمات هیچ نقطهای نداشت.
☑️برای گفتن از اهمیت ثبت احوال همین کافی است که بگویم اگر ثبت احوال به مشکلی بخورد، هیچ ارگانی نمیتواند کار کند چون همه ارگانها به ثبت احوال وصل است و یک ادارهی پایه است مثلا در حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ثبت احوال نقش کلیدی دارد. در انتخابات، یکی از مهرههای اصلی ثبت احوال است.
☑️اگر اطلاعات هویتی نباشد، نه کسی در مدرسه ثبتنام میشود، نه خبری از گرفتن یارانه است، ورود یا خروج از کشور به مشکل میخورد و... پس کار ما پایهی کار همهی ادارت و مرتبط با عرصههای مختلف است.
➖صدور شناسنامه برای متولدشدگان، صدور گواهی فوتیها، آمار ازدواج و طلاقها، دادن استعلام به دادگاه، فرمانداری و شهرداری. قبلا آمار سربازان را نیز باید مشخص میکردیم. تمام سندها را بررسی میکردیم و مشخصات را درمیآوردیم که چه تعداد سرباز باید اعزام شوند.
📂وقتی در اداره بودم سعی میکردم هیچ کسی دست خالی از اداره نرود. مثلا اگر رییس نبود. نمیگفتم برو رییس نیست، فردا بیا. من عادت نداشتم به زدن این حرف.
🔺از سال ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ سمت معاونت اداره را پذیرفتم البته با پذیرش معاونت، مسئولیت من زیاد تغییر نکرد. چون در طول آن سالها بیشتر کارها بر عهدهی خودم بود. و از طرفی رییس اداره پشت سر هم عوض میشد و رییس غیر بومی دیگری میآمد که در نهایت لازم بود سررشتهی کار را خودم دستشان بدهم.
💻در حال حاضر ثبت احوال چهار نیرو دارد، رییس و ۳ کارمند و همه کارها هم به صورت سیستمی است و دیگر به صورت دستی انجام نمیشود.
▫️به من پیشنهاد دادند که رییس شوم. مدیر کل قبلی میگفت حق خودت است که رییس شوی. اما من قبول نکردم. چون ریاست ثبت احوال مسئولیت خیلی سنگینی است.
▫️یادم است من در اداره و سر پستم بودم؛ یک ارباب رجوع وارد میشد و میپرسید: کسی نیست؟ جواب میدادم: پس من اینجا نشستم، چه هستم؟! یعنی به زن اهمیت نمیدادند. هنوز هم نمیدهند. دید من این طور بود اگر من بروم رییس شوم و پشت میز بنشینم، کسی حرفم را قبول نمیکند.
➕من ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ بعد از ۲۷ سال خدمت خودم را بازنشست کردم. همیشه دوست داشتم وقتی بازنشسته میشوم حداقل یک گراشی در اداره باشد. با این دلیل که ما در اداره یک سری اطلاعات و اسناد مواجه هستیم که اگر پیشزمینهای در مورد آن داشته باشیم کارها بهتر پیش میرود.
🔻 خبر در سایت هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141388
#روزها #ثبت_احوال ۴
▪️▫️ ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
5️⃣پروندهی ثبتاحوال
📌رییس اداره ثبت احوال گراش: سیاست دولت این است که ارباب رجوع کمتر به اداره رجوع داشته باشد.
👨🏻💼علی باقری رییس اداره ثبتاحوال با ۷ سال حضور در صندلی ریاست این اداره از مدیران باسابقه شهرستان گراش است. ۳ دیماه روز ثبت احوال فرصتی بود تا در گفتگو با رییس ثبت احوال از وضعیت پرسنل، متولدین بومی و غیر بومی، و وضعیت صدور شناسنامه و کارت ملی صحبت میکند.
🎤در حال حاضر وضعیت پرسنل اداره ثبت احوال چگونه است؟
💬خودم و دو نفر به صورت دائم در اداره حضور داریم. یک نفر دو روز در هفته حضور دارد، که البته یک روز از آن به ارد میرود و فقط یک روز در دفتر گراش حضور دارد. یکی از پرسنل دائم ما هم یک روز در هفته به بنارویه میرود.
🎤وضعیت در فداغ چگونه است؟
🏢ما پارسال در فداغ دفتر ثبت احوال را راهاندازی کردیم و آنجا از دفتر ارد هم فعالتر است، چون در کل هفته فعال است و خدمات میدهد و فقط هم در واحد کارت ملی آن کمی مشکلات هست، چون دفتر ICT است. نامهنگاریها و پیگیریهایی انجام شده است که اگر بشود واحد کارت ملی هم برایشان فعال بشود.
🎤اکنون کار اصلی و پروژه عمده ثبت احوال چیست؟
📝پروژهای که فعلا در دست داریم، پروژهی سببی-نسبی یعنی شجرهنامهی اشخاص و ریشهیابی از لحاظ پدر، مادر، همسر و فرزند است. اینها در سامانه به هم مرتبط میشود که دولت بتواند از سایر ارگانها که از ثبت احوال خدمات میگیرند، به صلاح دید دولت استفاده کند.
🎤با توجه با آمار شما آیا آمار فرزندآوری رشدی داشته است و سیاست فرزندآوری موفق بوده است؟
📈روبه رشد است و این سیاست جواب داده است. در آمار و ارقام که نگاه میکنیم، نتیجهی مثبت داشته است و این نتیجه در درازمدت هم باید بررسی بشود تا بهتر بتوان نتیجهگیری کرد.
🎤یک ابهام که خیلی از شهروندان دارند این است که تقسیم کار بین دفاتر و ادارات چه فرمی دارد و برای چه کارهایی باید به سراغ ثبت احوال بیایند؟
🧑🏻💻دفاتر کارهایی که مربوط به درخواستهاست را انجام میدهند. یعنی سیاست دولت در بخش ثبت احوال به این شکل است که ارباب رجوع کمتر به اداره رجوع داشته باشد، هم به خاطر سیاست کوچکسازی و هم اینکه دفاتر صبح و عصر باز هستند و همچنین در دفاتر درخواست المثنی شناسنامه و جدیدا المثنی کارت ملی نیز به آنها داده شده است و تحویل کارت ملی و شناسنامه آنجا انجام داده میشود. مسائل حقوقی، تولد و فوتی و امثالهم در خود اداره انجام میشود و بعد از اینکه در دفاتر درخواستها انجام شد، به اینجا ارسال میگردد و در اینجا ادامهی کار صورت میگیرد. دفتر خدمات ثبت احوال در بلوار معلم گراش فعال است و یک دفتر هم در فداغ داریم.
🎤بازهی زمانی صدور شناسنامه و کارت ملی چقدر است؟
🪪شناسنامه در حالت عادی یک هفته صادر میشود ولی بعضی وقتها حتی روزانه میشود، مثل کسانی که نیاز ضروری دارند و به دفاتر مراجعه میکنند و بعد از اینکه موضوعشان را مطرح کردند، سعی میکنیم که یک روزه شناسنامههایشان را صادر کنیم. حالا ممکن است در بحث کنکور یا ازدواج و موارد دیگر باشد.
🪪زمان صدور کارت ملی هم نسبت به قبل خیلی تسریع شده چون صدور کارت ملی با ما نیست و در شهرستان و استان انجام نمیشود و در تهران و سامانهی کنترل کیفیت صادر میشود و تاییدیهی آن در اینجا که صورت میگیرد و صدور آن در تهران انجام میشود. اما زمان آن به نسبت قبل سریعتر شده است.
🎤حرف آخر ؟
▫️بیشترین موضوعی که دغدغهی ماست برای کارت ملی و شناسنامههای رسوبشده در دفاتر است. با مکاتبههایی که با استان شده است، باید در تاریخهای معین شده به استان پس میفرستادیم جهت امحا. بعضی از افراد چون ساکن اینجا نیستند، در دسترس نیستند و وقتی با شماره همراههایی که از آنها در سیستم ثبت است، تماس گرفته میشود، بعضیها اصلا در گراش حضور ندارند و شاید در خارج زندگی میکنند و یا برای کار رفتهاند. اینها باید برگردند تا شناسنامه و یا کارتملیشان را تحویل بگیرند. ما توقعمان این است که در شرایط خاص مثل کارت ملی که برای صدور آن زمان زیادی لازم است، سهلانگاری نکنند چون زمان زیادی از آنها گرفته نمیشود و هرچه سریعتر برای کارت ملی و شناسنامههای رسوب شده در دفاتر اقدام کنند و تحویل بگیرند و گرنه باید به استان برگشت بدهیم.
#روزها #ثبت_احوال ۵
🔻خبر در سایت هفتبرکه :
☑️https://www.gerishna.com/archives/140266
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
📌رییس اداره ثبت احوال گراش: سیاست دولت این است که ارباب رجوع کمتر به اداره رجوع داشته باشد.
👨🏻💼علی باقری رییس اداره ثبتاحوال با ۷ سال حضور در صندلی ریاست این اداره از مدیران باسابقه شهرستان گراش است. ۳ دیماه روز ثبت احوال فرصتی بود تا در گفتگو با رییس ثبت احوال از وضعیت پرسنل، متولدین بومی و غیر بومی، و وضعیت صدور شناسنامه و کارت ملی صحبت میکند.
🎤در حال حاضر وضعیت پرسنل اداره ثبت احوال چگونه است؟
💬خودم و دو نفر به صورت دائم در اداره حضور داریم. یک نفر دو روز در هفته حضور دارد، که البته یک روز از آن به ارد میرود و فقط یک روز در دفتر گراش حضور دارد. یکی از پرسنل دائم ما هم یک روز در هفته به بنارویه میرود.
🎤وضعیت در فداغ چگونه است؟
🏢ما پارسال در فداغ دفتر ثبت احوال را راهاندازی کردیم و آنجا از دفتر ارد هم فعالتر است، چون در کل هفته فعال است و خدمات میدهد و فقط هم در واحد کارت ملی آن کمی مشکلات هست، چون دفتر ICT است. نامهنگاریها و پیگیریهایی انجام شده است که اگر بشود واحد کارت ملی هم برایشان فعال بشود.
🎤اکنون کار اصلی و پروژه عمده ثبت احوال چیست؟
📝پروژهای که فعلا در دست داریم، پروژهی سببی-نسبی یعنی شجرهنامهی اشخاص و ریشهیابی از لحاظ پدر، مادر، همسر و فرزند است. اینها در سامانه به هم مرتبط میشود که دولت بتواند از سایر ارگانها که از ثبت احوال خدمات میگیرند، به صلاح دید دولت استفاده کند.
🎤با توجه با آمار شما آیا آمار فرزندآوری رشدی داشته است و سیاست فرزندآوری موفق بوده است؟
📈روبه رشد است و این سیاست جواب داده است. در آمار و ارقام که نگاه میکنیم، نتیجهی مثبت داشته است و این نتیجه در درازمدت هم باید بررسی بشود تا بهتر بتوان نتیجهگیری کرد.
🎤یک ابهام که خیلی از شهروندان دارند این است که تقسیم کار بین دفاتر و ادارات چه فرمی دارد و برای چه کارهایی باید به سراغ ثبت احوال بیایند؟
🧑🏻💻دفاتر کارهایی که مربوط به درخواستهاست را انجام میدهند. یعنی سیاست دولت در بخش ثبت احوال به این شکل است که ارباب رجوع کمتر به اداره رجوع داشته باشد، هم به خاطر سیاست کوچکسازی و هم اینکه دفاتر صبح و عصر باز هستند و همچنین در دفاتر درخواست المثنی شناسنامه و جدیدا المثنی کارت ملی نیز به آنها داده شده است و تحویل کارت ملی و شناسنامه آنجا انجام داده میشود. مسائل حقوقی، تولد و فوتی و امثالهم در خود اداره انجام میشود و بعد از اینکه در دفاتر درخواستها انجام شد، به اینجا ارسال میگردد و در اینجا ادامهی کار صورت میگیرد. دفتر خدمات ثبت احوال در بلوار معلم گراش فعال است و یک دفتر هم در فداغ داریم.
🎤بازهی زمانی صدور شناسنامه و کارت ملی چقدر است؟
🪪شناسنامه در حالت عادی یک هفته صادر میشود ولی بعضی وقتها حتی روزانه میشود، مثل کسانی که نیاز ضروری دارند و به دفاتر مراجعه میکنند و بعد از اینکه موضوعشان را مطرح کردند، سعی میکنیم که یک روزه شناسنامههایشان را صادر کنیم. حالا ممکن است در بحث کنکور یا ازدواج و موارد دیگر باشد.
🪪زمان صدور کارت ملی هم نسبت به قبل خیلی تسریع شده چون صدور کارت ملی با ما نیست و در شهرستان و استان انجام نمیشود و در تهران و سامانهی کنترل کیفیت صادر میشود و تاییدیهی آن در اینجا که صورت میگیرد و صدور آن در تهران انجام میشود. اما زمان آن به نسبت قبل سریعتر شده است.
🎤حرف آخر ؟
▫️بیشترین موضوعی که دغدغهی ماست برای کارت ملی و شناسنامههای رسوبشده در دفاتر است. با مکاتبههایی که با استان شده است، باید در تاریخهای معین شده به استان پس میفرستادیم جهت امحا. بعضی از افراد چون ساکن اینجا نیستند، در دسترس نیستند و وقتی با شماره همراههایی که از آنها در سیستم ثبت است، تماس گرفته میشود، بعضیها اصلا در گراش حضور ندارند و شاید در خارج زندگی میکنند و یا برای کار رفتهاند. اینها باید برگردند تا شناسنامه و یا کارتملیشان را تحویل بگیرند. ما توقعمان این است که در شرایط خاص مثل کارت ملی که برای صدور آن زمان زیادی لازم است، سهلانگاری نکنند چون زمان زیادی از آنها گرفته نمیشود و هرچه سریعتر برای کارت ملی و شناسنامههای رسوب شده در دفاتر اقدام کنند و تحویل بگیرند و گرنه باید به استان برگشت بدهیم.
#روزها #ثبت_احوال ۵
🔻خبر در سایت هفتبرکه :
☑️https://www.gerishna.com/archives/140266
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
📚 حافظ ما را نوبهار کرد!
✍🏼 #یادداشت عزیز نوبهار
6️⃣ پرونده #ثبت_احوال
▫️چند روز پیش روز ثبت احوال بود به ذهنم رسید قصه فامیلی خودم را بنویسم. اگر دیگر فامیلهای گراشی هم بتوانند این موضوع را مکتوب کنند میتواند موضوع جالبی برای تاریخ اجتماعی گراش باشد.
▫️قضیه مواجه من با فامیلیام از مدرسه شروع شد. وقتی در کلاس اول ابتدایی فامیلم را گفتم: خانم معلم شعر «آمد نوبهار، طی شد هجر یار» را خواند که بعدها فهمیدم شعری از نواب صفا است و در دهه ۲۰ مرحومه دلکش، که آن زمان خواننده مشهوری بوده، اجرا کرده است.
▫️برخورد بعدی من با این کلمه در مکانی بود کاملا متفاوت؛ قضیه به سالهایی برمیگردد که در سنین بچگی، اولین بار به جبهه رفتم. وقتی که صادق آهنگران نوحه «نوبهار آمد پدید...فجر صادق بر دمید...» را خواند از چهرهی دوستانم میتوانستم تشخیص دهم که از فردا کلی با این آهنگ شوخی میکنند. دقیقا هم همین شد، فردای آن روز در جبهه، رزمندگان تا من را می دیدند فوری صدا می زدند: نوبهار آمد پدید...! و با هم میخندیدیم.
▫️خیلی پیش میآید که یکی از دوستان ما جایی واقع میشود که کوچهای، مغازهای یا چیزی نام نوبهار است یا در شعرهای فارسی (معمولا از مولانا و سعدی) آن را میخواند، عکس میگیرد و برای من یا یکی از اعضای خانواده ارسال میکند.
▫️جالبترین آنها برای ما یکی آتشکده نوبهار در بلخ افغانستان بود و دیگری همین تیم فوتبال «نوبهار» یا به تلفظ ازبکی «نوفباخور» است که اخیرا در جام باشگاههای آسیا با نماینده کشورمان، نساجی مازندران بازی کرد.
▫️اما درباره این که فامیل نوبهار از کجا آمده، تا جایی که میدانم اولین شناسنامه با این فامیلی در گراش را پدربزرگم، کربلایی عزیز گرفته و این شهرت از او به ما ارث رسیده است. خود او عمو زادههایی داشته که اکنون نام خانوادگی پایبرجا دارند.
▫️قصه این فامیلی چنان که از مرحوم پدرم شنیدهام به سالهای قبل از ۱۳۱۴ بر میگردد. تا جایی که اطلاع دارم، پدر پدرم در آن سال از دنیا رفته و قبل از آن خودش، پسرش و بعدا دو دخترش با این شهرت، شناسنامه گرفتهاند. گویا در آن سالهای اولیه صدور شناسنامه برای ثبت آن مامورینی به شهرها میآمدهاند (اطلاع ندارم که این اتفاق در گراش افتاده یا لار). در آغاز هم خیلی از این امر استقبال نمیشده است، اما بعد که گفته میشود برای رفتن به حج و کربلا باید سجل داشته باشید، خیلیها شناسنامه میگیرند.
🔻پدربزرگم، به همراه پدر من که در آن زمان کمتر از ده سال داشته با هم برای سجل میروند. گویا مرحوم پدربزرگم که از بقیه سجل گرفتههای گراشی، شنیده بوده که میبایست کلمهای را برای فامیلیاش انتخاب کند ، قبل از رفتن فال گرفته و این بیت آمده که:
«ای روی ماهمنظر تو نوبهار حُسن»
▫️این بیت را به فال نیک میگیرد و آنجا فامیل نوبهار را پیشنهاد میدهد. گویا مامور سجل هم به کودک همراه پدربزرگم که لباس سفید با گلدوزی رنگی بر تن داشته اشاره میکند و میگوید، به این پسر بچه هم میآید. این مبدأ انتخاب فامیلی ما میشود و چون پدرم عمو و برادر نداشته این فامیلی فقط از این طریق استمرار یافته است. دو دختر کربلایی عزیز هم یکی همسر مرحوم حاجی غلام نوروزی و دیگری همسر مرحوم حاج محمد اسدالله روانبخش هستند که الحمدالله هنوز در قید حیات هستند.
▫️طبق این داستان، هر وقت کسی از من میپرسد، فامیل شما از کجا آمده با شوخی میگویم: حضرت حافظ شیرازی این فامیلی را برایمان انتخاب کرده است!
#روزها #ثبت_احوال ۶
🔻در هفتبرکه بخوانید :
☑️https://www.gerishna.com/archives/141518
#فامیلینیا
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍🏼 #یادداشت عزیز نوبهار
6️⃣ پرونده #ثبت_احوال
▫️چند روز پیش روز ثبت احوال بود به ذهنم رسید قصه فامیلی خودم را بنویسم. اگر دیگر فامیلهای گراشی هم بتوانند این موضوع را مکتوب کنند میتواند موضوع جالبی برای تاریخ اجتماعی گراش باشد.
▫️قضیه مواجه من با فامیلیام از مدرسه شروع شد. وقتی در کلاس اول ابتدایی فامیلم را گفتم: خانم معلم شعر «آمد نوبهار، طی شد هجر یار» را خواند که بعدها فهمیدم شعری از نواب صفا است و در دهه ۲۰ مرحومه دلکش، که آن زمان خواننده مشهوری بوده، اجرا کرده است.
▫️برخورد بعدی من با این کلمه در مکانی بود کاملا متفاوت؛ قضیه به سالهایی برمیگردد که در سنین بچگی، اولین بار به جبهه رفتم. وقتی که صادق آهنگران نوحه «نوبهار آمد پدید...فجر صادق بر دمید...» را خواند از چهرهی دوستانم میتوانستم تشخیص دهم که از فردا کلی با این آهنگ شوخی میکنند. دقیقا هم همین شد، فردای آن روز در جبهه، رزمندگان تا من را می دیدند فوری صدا می زدند: نوبهار آمد پدید...! و با هم میخندیدیم.
▫️خیلی پیش میآید که یکی از دوستان ما جایی واقع میشود که کوچهای، مغازهای یا چیزی نام نوبهار است یا در شعرهای فارسی (معمولا از مولانا و سعدی) آن را میخواند، عکس میگیرد و برای من یا یکی از اعضای خانواده ارسال میکند.
▫️جالبترین آنها برای ما یکی آتشکده نوبهار در بلخ افغانستان بود و دیگری همین تیم فوتبال «نوبهار» یا به تلفظ ازبکی «نوفباخور» است که اخیرا در جام باشگاههای آسیا با نماینده کشورمان، نساجی مازندران بازی کرد.
▫️اما درباره این که فامیل نوبهار از کجا آمده، تا جایی که میدانم اولین شناسنامه با این فامیلی در گراش را پدربزرگم، کربلایی عزیز گرفته و این شهرت از او به ما ارث رسیده است. خود او عمو زادههایی داشته که اکنون نام خانوادگی پایبرجا دارند.
▫️قصه این فامیلی چنان که از مرحوم پدرم شنیدهام به سالهای قبل از ۱۳۱۴ بر میگردد. تا جایی که اطلاع دارم، پدر پدرم در آن سال از دنیا رفته و قبل از آن خودش، پسرش و بعدا دو دخترش با این شهرت، شناسنامه گرفتهاند. گویا در آن سالهای اولیه صدور شناسنامه برای ثبت آن مامورینی به شهرها میآمدهاند (اطلاع ندارم که این اتفاق در گراش افتاده یا لار). در آغاز هم خیلی از این امر استقبال نمیشده است، اما بعد که گفته میشود برای رفتن به حج و کربلا باید سجل داشته باشید، خیلیها شناسنامه میگیرند.
🔻پدربزرگم، به همراه پدر من که در آن زمان کمتر از ده سال داشته با هم برای سجل میروند. گویا مرحوم پدربزرگم که از بقیه سجل گرفتههای گراشی، شنیده بوده که میبایست کلمهای را برای فامیلیاش انتخاب کند ، قبل از رفتن فال گرفته و این بیت آمده که:
«ای روی ماهمنظر تو نوبهار حُسن»
▫️این بیت را به فال نیک میگیرد و آنجا فامیل نوبهار را پیشنهاد میدهد. گویا مامور سجل هم به کودک همراه پدربزرگم که لباس سفید با گلدوزی رنگی بر تن داشته اشاره میکند و میگوید، به این پسر بچه هم میآید. این مبدأ انتخاب فامیلی ما میشود و چون پدرم عمو و برادر نداشته این فامیلی فقط از این طریق استمرار یافته است. دو دختر کربلایی عزیز هم یکی همسر مرحوم حاجی غلام نوروزی و دیگری همسر مرحوم حاج محمد اسدالله روانبخش هستند که الحمدالله هنوز در قید حیات هستند.
▫️طبق این داستان، هر وقت کسی از من میپرسد، فامیل شما از کجا آمده با شوخی میگویم: حضرت حافظ شیرازی این فامیلی را برایمان انتخاب کرده است!
#روزها #ثبت_احوال ۶
🔻در هفتبرکه بخوانید :
☑️https://www.gerishna.com/archives/141518
#فامیلینیا
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
📔 قرار بود «صیاد» باشیم، ولی «سیاح» شدیم!
✍️ راضیه سیاح
7️⃣ پرونده #ثبت_احوال
🖌 معمولا وقتی برای اولین بار خودم را معرفی میکنم و شنونده میخواهد نامخانوادگی مرا بنویسد، نمینویسد! قبل از نوشتن، یکی از این دو سوال را میپرسد: «با کدام س مینویسند؟» و یا «سیاح یا سیار؟» اگر هم راهنمایی نخواست و بدون پرسیدنِ این دو سوال، سیاح را نوشت، معمولا اشتباه مینویسد!
📌 البته این موضوع بیشتر به دلیل نزدیک بودن کلمه سیاح با کلمات مشابه آوایی اتفاق میافتد. ما قرار نبود سیاح باشیم. پدربزرگم میخواست که صیاد باشیم. جد پدری ما، «کوچکخان»، میرشکار بوده و وقتی برای دریافت شناسنامه به ثبت احوال میرود، «صیاد» را به عنوان نام خانوادگیاش انتخاب میکند. اما مامور ثبت احوال کلمه را به درستی نمیشنود یا نمینویسد و از آن روز به بعد پدربزرگم سیاح میشود! البته سیاحی که تا آن روز سیاحتی نداشته است.
▫️ سیاحهای گراش خیلی کم هستند. دلیل اصلی آن هم این موضوع است که جد پدریام فقط دو پسر داشته که بعد از فوت پدر و مادر، یکی از پسرها به شیراز میرود و فقط یکی از پسرها در گراش میماند و میشود جد ما سیاحهای گراشی. پدربزرگ سه دختر هم داشته که دیگر هیچ کدامشان در قید حیات نیستند.
▫️ عموزادههای ما به گراش برنمیگردند و در شیراز میمانند. به همین دلیل است که تعداد اعضای خانواده سیاح در گراش به بیست نفر هم نمیرسد و ما یکی از کمجمعیتترین و ناشناختهترین خانوادههای شهر هستیم؛ تا جایی که بعضی از همشهریها حتی این فامیل را تاکنون نشنیدهاند.
☑️ هفتبرکه: در پروندهی ثبت احوال، تاکنون قصهی چند فامیلی از جمله بلبل و نوبهار را منتشر کردهایم و اکنون هم سیاح برایمان نوشته است. این پرونده را با هشتگ #فامیلینیا در رسانههای هفتبرکه بخوانید.
🖌 شما هم اگر قصهی نام خانوادگیتان را شنیدهاید، برای هفتبرکه بنویسید.
🔻 مطلب کامل در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141647
#روزها #ثبت_احوال ۷
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ راضیه سیاح
7️⃣ پرونده #ثبت_احوال
🖌 معمولا وقتی برای اولین بار خودم را معرفی میکنم و شنونده میخواهد نامخانوادگی مرا بنویسد، نمینویسد! قبل از نوشتن، یکی از این دو سوال را میپرسد: «با کدام س مینویسند؟» و یا «سیاح یا سیار؟» اگر هم راهنمایی نخواست و بدون پرسیدنِ این دو سوال، سیاح را نوشت، معمولا اشتباه مینویسد!
📌 البته این موضوع بیشتر به دلیل نزدیک بودن کلمه سیاح با کلمات مشابه آوایی اتفاق میافتد. ما قرار نبود سیاح باشیم. پدربزرگم میخواست که صیاد باشیم. جد پدری ما، «کوچکخان»، میرشکار بوده و وقتی برای دریافت شناسنامه به ثبت احوال میرود، «صیاد» را به عنوان نام خانوادگیاش انتخاب میکند. اما مامور ثبت احوال کلمه را به درستی نمیشنود یا نمینویسد و از آن روز به بعد پدربزرگم سیاح میشود! البته سیاحی که تا آن روز سیاحتی نداشته است.
▫️ سیاحهای گراش خیلی کم هستند. دلیل اصلی آن هم این موضوع است که جد پدریام فقط دو پسر داشته که بعد از فوت پدر و مادر، یکی از پسرها به شیراز میرود و فقط یکی از پسرها در گراش میماند و میشود جد ما سیاحهای گراشی. پدربزرگ سه دختر هم داشته که دیگر هیچ کدامشان در قید حیات نیستند.
▫️ عموزادههای ما به گراش برنمیگردند و در شیراز میمانند. به همین دلیل است که تعداد اعضای خانواده سیاح در گراش به بیست نفر هم نمیرسد و ما یکی از کمجمعیتترین و ناشناختهترین خانوادههای شهر هستیم؛ تا جایی که بعضی از همشهریها حتی این فامیل را تاکنون نشنیدهاند.
☑️ هفتبرکه: در پروندهی ثبت احوال، تاکنون قصهی چند فامیلی از جمله بلبل و نوبهار را منتشر کردهایم و اکنون هم سیاح برایمان نوشته است. این پرونده را با هشتگ #فامیلینیا در رسانههای هفتبرکه بخوانید.
🖌 شما هم اگر قصهی نام خانوادگیتان را شنیدهاید، برای هفتبرکه بنویسید.
🔻 مطلب کامل در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141647
#روزها #ثبت_احوال ۷
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🌴 راهیابی خرما به تقویم رسمی
📌شورای عالی انقلاب فرهنگی روز ۲۵ شهریور را به عنوان روز خرما نامگذاری و به تقویم رسمی کشور اضافه کرد.
▫️شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه ۸۹۱ خود ۱۱ مناسبت جدید را تصویب و برای درج در تقویم ابلاغ کرد. یکی از این روزها، روز خرما است که در اواخر شهریورماه قرار دارد.
▫️به گزارش هفتبرکه از این ۱۱ مناسبت، ۷ مناسبت مربوط به فرهنگ خوراک و کشاورزی و سه مناسبت مربوط به فلسطین است.
📅۲۵ فروردین ⬅️روز گندم و نان
📅۲۰ اردیبهشت ⬅️روز گل محمدی و گلاب
📅۳۱ مرداد ⬅️روز عسل
📅۲۵ شهریور ⬅️روز خرما
📅 ۱۵ مهر ⬅️روز جهانی حماسه فلسطین _ طوفان الاقصی
📅۲۵ مهر ⬅️روز نسل کشی کودکان و زنان فلسطینی
📅۵ آبان ⬅️روز زعفران
📅۷ آبان ⬅️روز انار
📅۴ آذر ⬅️روز زیتون
📅۱۲ دی ⬅️روز علوم انسانی اسلامی - بزرگداشت علامه مصباح
📅۵ آوریل ⬅️روز جهانی کودک فلسطین
🔻 به نظر شما چه روزهای دیگر باید به تقویم اضافه شود؟
#خبرک ۱ #روزها
🔻 در هفتبرکه:
☑️7berkeh.ir/archives/141799
▪️🗓▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
📌شورای عالی انقلاب فرهنگی روز ۲۵ شهریور را به عنوان روز خرما نامگذاری و به تقویم رسمی کشور اضافه کرد.
▫️شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه ۸۹۱ خود ۱۱ مناسبت جدید را تصویب و برای درج در تقویم ابلاغ کرد. یکی از این روزها، روز خرما است که در اواخر شهریورماه قرار دارد.
▫️به گزارش هفتبرکه از این ۱۱ مناسبت، ۷ مناسبت مربوط به فرهنگ خوراک و کشاورزی و سه مناسبت مربوط به فلسطین است.
📅۲۵ فروردین ⬅️روز گندم و نان
📅۲۰ اردیبهشت ⬅️روز گل محمدی و گلاب
📅۳۱ مرداد ⬅️روز عسل
📅۲۵ شهریور ⬅️روز خرما
📅 ۱۵ مهر ⬅️روز جهانی حماسه فلسطین _ طوفان الاقصی
📅۲۵ مهر ⬅️روز نسل کشی کودکان و زنان فلسطینی
📅۵ آبان ⬅️روز زعفران
📅۷ آبان ⬅️روز انار
📅۴ آذر ⬅️روز زیتون
📅۱۲ دی ⬅️روز علوم انسانی اسلامی - بزرگداشت علامه مصباح
📅۵ آوریل ⬅️روز جهانی کودک فلسطین
🔻 به نظر شما چه روزهای دیگر باید به تقویم اضافه شود؟
#خبرک ۱ #روزها
🔻 در هفتبرکه:
☑️7berkeh.ir/archives/141799
▪️🗓▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🍭 برات: بلبلمشاته، روشنایی، آمرزش، تزیین
✍️ فرشته صدیقی
💡 جشن نیمهی شعبان برای ما معادل شیرینی برات است. #برات در لغت به معنای ارائهی سندی معتبر برای انتقال یا وصول طلب است؛ و در برداشتی دیگر، به معنای چراغ و روشنایی. ابوریحان بیرونی، دانشمند بزرگ ایرانی، در این باب میگوید: «سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم شعبان ایام البیض نام دارد که شب پانزدهم شبی است بزرگ و «لیلة البرات» نامیده میشود.» که طبق این گفته برات، بیض یا روشنایی است و با bright در زبان انگلیسی هممعنی و احتمالا همریشه است.
🔻 برات در میان ملتهای دیگر
🌐 برات در نقاط مختلفی از دنیا با مراسم متفاوتی اجرا میشود. این مراسم در حوالی نیمهی ماه که شب در روشنایی کامل است اجرا میشود که با استناد به معنی لغوی آن، میتوان اینگونه برداشت کرد: چیزی را هدیه میدهند که طبق سندی معتبر، چیز دیگری را دریافت کنند. در بین اغلب ملل، اموات از احترام ویژهای برخوردارند و در میان ما ایرانیان، از دیرباز، بیشتر! در واقع ایرانیان کهن در این ایام خیراتی میکردهاند که آمرزش و رضایت عزیزان درگذشته را دریافت کنند.
🎊 آذین و گهواره و یا مهدی
🎉 اما فارغ از معنای لغوی آن، برات برای ما یادآور ایامی ویژه و آیینی آمیخته با شور و حالی متفاوت با دیگر اعیاد و مناسبات است. برات کلمهای است که شنیدنش ما را به سالهای دور میبرد، به حسی شیرین و خوب در ایام کودکی. شعبان خود شادی را تداعی میکند. مزین شدن سطح شهر و خیابان به خاطر اعیاد شعبانیه. و کوچهها و سردرِ خانههایی که چند سالی است روزها چراغانی میمانند.
🕌 اماکنی که از قدیم هرساله میزبان و برگزارکنندهی این مراسم در گراش بودند عبارتند از مسجد آخوند، مسجد حوض، مسجد صاحبالزمان(عج)، مسجد کل شیخ حسن و بعدها مساجد دیگر مثل مسجد حاج حسینا. یکی دو باب از منازل در هر محله نیز این مراسم را به عهده داشتند.
🖤 برات به یاد عزیزان از دست رفته
🍭 از قدیم رسم بود برای رفتگان در این ایام خیراتی صورت گیرد که بنا به سن و سال آن عزیز این خیرات متغیر بود. برای اطفال سِقطشده یا نوپا، کوزههای کوچک سفالین معمولاً از لار یا بنارویه تهیه میشد و به «کِئزِ براتی» معروف بود. کوزه از شربت گلاب یا ندرتاً عرقیات دیگر و با نقل و آبنبات و بلبلمشاته آکنده و صرفا به اطفال تقدیم میشد. اصلا کوزه را کوچک میگرفتند که راحت در دستان ظریف کودک بنشیند. اما به مروز زمان، لیوانهای رنگین و بطریهای زیبای آب (قمقمه) جای کوزهها را گرفتند.
🥘 برای سنین بالاتر، معمولا نانهای محلی، زولبیا و بامیه، پشمک رشتی یا شکری، انواع حلوا و سایر شیرینیها خیرات میشد. اما خانوادههایی با تمکّن مالی بیشتر، ترجیحشان خیرات چلوخورشت قیمهی گراشی برای عزیز از دسترفتهشان بود.
🍬 مرحوم عبدالحسین نوبهار، رحمت فیروزی، جواد مقدسی، حاج شمشاد پورشمسی و حاج حسن مقدسی از جمله قنادهای قدیمی بودند که در منازل خود برای این مراسم سفارش میگرفتند و زولبیا، بامیه، پشمک، و شیرینیهای محلی مثل شکرپنیر، بلبلمشاته و... را تهیه مینمودند.
🔻 گزارش کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/143862
#روزها
▪️💍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp: bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ فرشته صدیقی
💡 جشن نیمهی شعبان برای ما معادل شیرینی برات است. #برات در لغت به معنای ارائهی سندی معتبر برای انتقال یا وصول طلب است؛ و در برداشتی دیگر، به معنای چراغ و روشنایی. ابوریحان بیرونی، دانشمند بزرگ ایرانی، در این باب میگوید: «سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم شعبان ایام البیض نام دارد که شب پانزدهم شبی است بزرگ و «لیلة البرات» نامیده میشود.» که طبق این گفته برات، بیض یا روشنایی است و با bright در زبان انگلیسی هممعنی و احتمالا همریشه است.
🔻 برات در میان ملتهای دیگر
🌐 برات در نقاط مختلفی از دنیا با مراسم متفاوتی اجرا میشود. این مراسم در حوالی نیمهی ماه که شب در روشنایی کامل است اجرا میشود که با استناد به معنی لغوی آن، میتوان اینگونه برداشت کرد: چیزی را هدیه میدهند که طبق سندی معتبر، چیز دیگری را دریافت کنند. در بین اغلب ملل، اموات از احترام ویژهای برخوردارند و در میان ما ایرانیان، از دیرباز، بیشتر! در واقع ایرانیان کهن در این ایام خیراتی میکردهاند که آمرزش و رضایت عزیزان درگذشته را دریافت کنند.
🎊 آذین و گهواره و یا مهدی
🎉 اما فارغ از معنای لغوی آن، برات برای ما یادآور ایامی ویژه و آیینی آمیخته با شور و حالی متفاوت با دیگر اعیاد و مناسبات است. برات کلمهای است که شنیدنش ما را به سالهای دور میبرد، به حسی شیرین و خوب در ایام کودکی. شعبان خود شادی را تداعی میکند. مزین شدن سطح شهر و خیابان به خاطر اعیاد شعبانیه. و کوچهها و سردرِ خانههایی که چند سالی است روزها چراغانی میمانند.
🕌 اماکنی که از قدیم هرساله میزبان و برگزارکنندهی این مراسم در گراش بودند عبارتند از مسجد آخوند، مسجد حوض، مسجد صاحبالزمان(عج)، مسجد کل شیخ حسن و بعدها مساجد دیگر مثل مسجد حاج حسینا. یکی دو باب از منازل در هر محله نیز این مراسم را به عهده داشتند.
🖤 برات به یاد عزیزان از دست رفته
🍭 از قدیم رسم بود برای رفتگان در این ایام خیراتی صورت گیرد که بنا به سن و سال آن عزیز این خیرات متغیر بود. برای اطفال سِقطشده یا نوپا، کوزههای کوچک سفالین معمولاً از لار یا بنارویه تهیه میشد و به «کِئزِ براتی» معروف بود. کوزه از شربت گلاب یا ندرتاً عرقیات دیگر و با نقل و آبنبات و بلبلمشاته آکنده و صرفا به اطفال تقدیم میشد. اصلا کوزه را کوچک میگرفتند که راحت در دستان ظریف کودک بنشیند. اما به مروز زمان، لیوانهای رنگین و بطریهای زیبای آب (قمقمه) جای کوزهها را گرفتند.
🥘 برای سنین بالاتر، معمولا نانهای محلی، زولبیا و بامیه، پشمک رشتی یا شکری، انواع حلوا و سایر شیرینیها خیرات میشد. اما خانوادههایی با تمکّن مالی بیشتر، ترجیحشان خیرات چلوخورشت قیمهی گراشی برای عزیز از دسترفتهشان بود.
🍬 مرحوم عبدالحسین نوبهار، رحمت فیروزی، جواد مقدسی، حاج شمشاد پورشمسی و حاج حسن مقدسی از جمله قنادهای قدیمی بودند که در منازل خود برای این مراسم سفارش میگرفتند و زولبیا، بامیه، پشمک، و شیرینیهای محلی مثل شکرپنیر، بلبلمشاته و... را تهیه مینمودند.
🔻 گزارش کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/143862
#روزها
▪️💍▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp: bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
👨🏫 گفتگو با ۳ زوج فرهنگی: همسر در خانه، همکار در مدرسه
✍️ فاطمه یوسفی
🔻 در گرامیداشت روز معلم، پای صحبت سه زوج فرهنگی نشستهایم تا با فراز و نشیبهای زندگیشان آشنا شویم و داستان سختیها و شیرینیهای زندگی آنها را بشنویم.
1️⃣ محمدعلی سیار و عطیه مهرابی
2️⃣ علیاکبر درویشی و زهرا رنجبر
3️⃣ سپهر کاظمیان و مریم خلیفه.
➖ زوجهای فرهنگی زیادی در شهر فعالیت دارند که ما در وقتی دیگر به سراغ آنها نیز خواهیم رفت.
1️⃣ زوج فرهنگی اول: محمدعلی سیار و عطیه مهرابی
🟢 محمدعلی سیار اهل دهکویه، و عطیه مهرابی اهل گراش، یک زوج فرهنگی هستند که در سالهای ابتدایی خدمتشان در محل کار با هم آشنا شدند و تصمیم به ازدواج گرفتند. ثمرهی این ازدواج دو فرزند ۷ساله و ۷ماهه است.
▫️ محمدعلی سیار متولد ۱۳۶۵ و فارغ التحصیل دبیرستان سمپاد شهید بهشتی لار و کارشناس علوم تربیتی از دانشگاه فرهنگیان است. عطیه مهرابی متولد ۱۳۶۸ فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان و دارای مدرک کارشناسی ارشد برنامهریزی درسی است.
▫️ محمدعلی سیار در حال حاضر مدیر آموزشگاه حسنی است، همان آموزشگاهی که عطیه معاون آن است. او هفده سال سابقهی خدمت در نظام آموزش و پرورش دارد. سیار میگوید: «سال اول خدمت مدیر آموزشگاه در روستا بودهام و بعد از آن به مدت ۷ سال در آموزش و پرورش اوز، مسئول امور مالی و بودجه و عامل ذیحساب اداره بودم. سپس با انتقال به گراش به مدت ۹ سال در آموزشگاههای شهید رامیارپور و حسنی ۲ سال در سمت معاون و ۷ سال در سمت مدیر خدمت کردهام و در حال حاضر نیز سال ششم مدیریت در آموزشگاه حسنی را سپری میکنم.»
▫️ عطیه مهرابی از ابتدای سال تحصیلی امسال با به دنیا آمدن فرزند دومش در مرخصی زایمان است. او ۵ سال معاونت آموزشی آموزشگاه حسنی را بر عهده داشته است. مهرابی میگوید: «۱۶ سال سابقه حکمی و ۱۵ سال سابقه تجربی دارم. سال اول خدمت، آموزگار مدرسه روستا و سپس به مدت سه سال در آموزشگاههای شهر اوز به آموزگاری مشغول بودم و در ادامه به مدت ۶ سال به عنوان معلم در دبستانهای فرامرزی، شهید عالمی و حسنی فعالیت داشتهام که در تمام این سالها آموزگار پایه اول یا دوم ابتدایی در مدارس پسرانه بودهام. و بعد از آن پنج سال معاون آموزشی مدرسه حسنی بودم که با به دنیا آمدن پسرم امسال را در مرخصی هستم.»
✔️ این زوج فرهنگی معتقدند شاغل بودن مشکلی سر راه زندگی شخصیشان ایجاد نکرده است. سیار میگوید: «شاید خیلی از افراد فکر کنند وقتی دو عضو خانواده یعنی زن و مرد شاغل هستند مشکلات زیادی وجود خواهد داشت اما با برنامهریزی همسرم ما مشکل خاصی نداشتیم. تنها مشکلی که وجود دارد این است که بچهها در نوزادی و سنین کم، نیاز به مراقبت دارند و وقتی مادرشان از مرخصی زایمان برگردد به خاطر دوری از مادر اذیت میشوند.»
✔️ زندگی با یک معلم مزایایی هم دارد. عطیه مهرابی میگوید: «با توجه به مسلط بودنم به کارهای اداری و سیستمی، کارهای اداری دیگر اعضای خانواده را به طور کامل انجام میدهم. و با توجه به مدیریت کردن مسائل مختلف در مدرسه، در مدیریت خیلی از مسايل مختلف منزل نیز میتوانم موثر باشم.»
▫️ این زوج فرهنگی تجربیات معلمی و روشهای آموزشی خود را نیز با همدیگر به اشتراک میگذارند. محمدعلی میگوید: «با توجه به این که من سالها با حضور در اداره، از فضای مدرسه دور بودم با برگشت به فضای مدرسه به صورت مستمر از تجربیات همسرم در کلاس درس و مطالب آموزشی او مربوط به پایه اول و دوم ابتدایی استفاده کردم.»
💬 سیار:
💸 حقوق معلمی کفاف گذراندن یک زندگی معمولی را نمیدهد.
📌 از نسل جدید میخواهم که واقعا نسبت به تحصیل خود بیتفاوت نباشند و افرادی که بنیه تحصیلی دارند با توجه به علاقه به سمت رشتههای گوناگون مثل پزشکی، مهندسی، معلمی، قضاوت و... روی بیاورند تا در آینده شهر از نیرویهای توانمند در ادارات و مدارس و نهادها برخوردار باشد.
🔻 #گزارش کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/145953
#روزها
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ فاطمه یوسفی
🔻 در گرامیداشت روز معلم، پای صحبت سه زوج فرهنگی نشستهایم تا با فراز و نشیبهای زندگیشان آشنا شویم و داستان سختیها و شیرینیهای زندگی آنها را بشنویم.
1️⃣ محمدعلی سیار و عطیه مهرابی
2️⃣ علیاکبر درویشی و زهرا رنجبر
3️⃣ سپهر کاظمیان و مریم خلیفه.
➖ زوجهای فرهنگی زیادی در شهر فعالیت دارند که ما در وقتی دیگر به سراغ آنها نیز خواهیم رفت.
1️⃣ زوج فرهنگی اول: محمدعلی سیار و عطیه مهرابی
🟢 محمدعلی سیار اهل دهکویه، و عطیه مهرابی اهل گراش، یک زوج فرهنگی هستند که در سالهای ابتدایی خدمتشان در محل کار با هم آشنا شدند و تصمیم به ازدواج گرفتند. ثمرهی این ازدواج دو فرزند ۷ساله و ۷ماهه است.
▫️ محمدعلی سیار متولد ۱۳۶۵ و فارغ التحصیل دبیرستان سمپاد شهید بهشتی لار و کارشناس علوم تربیتی از دانشگاه فرهنگیان است. عطیه مهرابی متولد ۱۳۶۸ فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان و دارای مدرک کارشناسی ارشد برنامهریزی درسی است.
▫️ محمدعلی سیار در حال حاضر مدیر آموزشگاه حسنی است، همان آموزشگاهی که عطیه معاون آن است. او هفده سال سابقهی خدمت در نظام آموزش و پرورش دارد. سیار میگوید: «سال اول خدمت مدیر آموزشگاه در روستا بودهام و بعد از آن به مدت ۷ سال در آموزش و پرورش اوز، مسئول امور مالی و بودجه و عامل ذیحساب اداره بودم. سپس با انتقال به گراش به مدت ۹ سال در آموزشگاههای شهید رامیارپور و حسنی ۲ سال در سمت معاون و ۷ سال در سمت مدیر خدمت کردهام و در حال حاضر نیز سال ششم مدیریت در آموزشگاه حسنی را سپری میکنم.»
▫️ عطیه مهرابی از ابتدای سال تحصیلی امسال با به دنیا آمدن فرزند دومش در مرخصی زایمان است. او ۵ سال معاونت آموزشی آموزشگاه حسنی را بر عهده داشته است. مهرابی میگوید: «۱۶ سال سابقه حکمی و ۱۵ سال سابقه تجربی دارم. سال اول خدمت، آموزگار مدرسه روستا و سپس به مدت سه سال در آموزشگاههای شهر اوز به آموزگاری مشغول بودم و در ادامه به مدت ۶ سال به عنوان معلم در دبستانهای فرامرزی، شهید عالمی و حسنی فعالیت داشتهام که در تمام این سالها آموزگار پایه اول یا دوم ابتدایی در مدارس پسرانه بودهام. و بعد از آن پنج سال معاون آموزشی مدرسه حسنی بودم که با به دنیا آمدن پسرم امسال را در مرخصی هستم.»
✔️ این زوج فرهنگی معتقدند شاغل بودن مشکلی سر راه زندگی شخصیشان ایجاد نکرده است. سیار میگوید: «شاید خیلی از افراد فکر کنند وقتی دو عضو خانواده یعنی زن و مرد شاغل هستند مشکلات زیادی وجود خواهد داشت اما با برنامهریزی همسرم ما مشکل خاصی نداشتیم. تنها مشکلی که وجود دارد این است که بچهها در نوزادی و سنین کم، نیاز به مراقبت دارند و وقتی مادرشان از مرخصی زایمان برگردد به خاطر دوری از مادر اذیت میشوند.»
✔️ زندگی با یک معلم مزایایی هم دارد. عطیه مهرابی میگوید: «با توجه به مسلط بودنم به کارهای اداری و سیستمی، کارهای اداری دیگر اعضای خانواده را به طور کامل انجام میدهم. و با توجه به مدیریت کردن مسائل مختلف در مدرسه، در مدیریت خیلی از مسايل مختلف منزل نیز میتوانم موثر باشم.»
▫️ این زوج فرهنگی تجربیات معلمی و روشهای آموزشی خود را نیز با همدیگر به اشتراک میگذارند. محمدعلی میگوید: «با توجه به این که من سالها با حضور در اداره، از فضای مدرسه دور بودم با برگشت به فضای مدرسه به صورت مستمر از تجربیات همسرم در کلاس درس و مطالب آموزشی او مربوط به پایه اول و دوم ابتدایی استفاده کردم.»
💬 سیار:
💸 حقوق معلمی کفاف گذراندن یک زندگی معمولی را نمیدهد.
📌 از نسل جدید میخواهم که واقعا نسبت به تحصیل خود بیتفاوت نباشند و افرادی که بنیه تحصیلی دارند با توجه به علاقه به سمت رشتههای گوناگون مثل پزشکی، مهندسی، معلمی، قضاوت و... روی بیاورند تا در آینده شهر از نیرویهای توانمند در ادارات و مدارس و نهادها برخوردار باشد.
🔻 #گزارش کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/145953
#روزها
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
Telegram
Gerishna Box! گریشنا باکس