گزارش تصویری از شعرخوانی در #ماه_شعر آفتابگردانها، موسسه فرهنگی هنری #شهرستان_ادب
https://www.instagram.com/hosseinrezaeeian/p/BssyJ78AG3f/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1881svnq6oac3
https://www.instagram.com/hosseinrezaeeian/p/BssyJ78AG3f/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1881svnq6oac3
Instagram
حسین رضائیان
#مناجات_عاشقانه غزلی که در سیزدهمین #ماه_شعر آفتابگردانها در #شهرستان_ادب خواندم: از خویش خالی جان من اما پر از توست تا چشم من میبیند این دنیا پر از توست از هر طرف، از هرجهت، از راست، از چپ دنیای من از پست و از بالا پر از توست امید را اینگونه معنا کردم…
شاعرانه
تو در تصور من بهترین شب سالی شبی که میشنوم عطر عشق را از آن شبی که دست مرا دست دوست میگیرد شبی که یاد تو را داد می زند باران تو در خیال من بی بها بها داری بهای من به نگاه تو بستگی دارد بگیر دست مرا ای تصور شیرین! ترحمی به وجودی که خستگی دارد تو در تغزل…
Instagram
حسین رضائیان
#گزارش_تصویری شعرخوانی در چهاردهمین #ماه_شعر موسسهی #شهرستان_ادب تو در تصور من بهترین شب سالی شبی که میشنوم عطر عشق را از آن شبی که دست مرا دست دوست میگیرد شبی که یاد تو را داد می زند باران تو در خیال من بی بها بها داری بهای من به نگاه تو بستگی دارد بگیر…
#درسنامه
#کاربرد_مجازی_کلمات
سرِ سفرهی ناهار، مادر به فرزندش میگوید: «مادرجان! یک بشقاب دیگر میخوری؟» ما از این جمله مقصود آن مادر را میفهمیم که از فرزندش میپرسد: «آیا میل دارد که باز هم غذا بخورد؟» اما در جمله به جای «غذا»، کلمهی «بشقاب» آمده است که ظرف غذاست. ما میدانیم که بشقاب خوردنی نیست.
همچنین مادر، فرزندش را «مادر جان» خطاب کرده است. این نوع کاربرد کلمات در زبان، کاربرد مجازیست؛ یعنی کلمه در معنایی غیر از معنای اصلی به کار میرود. مثلاً وقتی به پدر سلام میکنیم، او ممکن است در پاسخ ما بگوید: «سلام بابا!». ما فرزند او هستیم، اما او با نام خودش ما را صدا میزند. یا مثلاً برای بیان توانایی نویسندهای میگوییم که: «او قلم شیوایی دارد». یعنی «قلم» را به جای «نثر» به کار میبریم.
وقتی جوانی به خانوادهاش خبر میدهد که در دانشگاه پذیرفته شده و اهل خانواده با خوشحالی او را «خانم دکتر» یا «آقای مهندس» خطاب میکنند، در واقع عنوان آیندهی او را به زبان میآورند.
میان معنای اصلی و مجازی کلمات، ارتباط منطقی هست. مثلاً وقتی پدر به فرزندش میگوید «بابا»، معنای مجازی این کلمه با معنای اصلی آن ارتباط منطقی دارد؛ که ارتباط پدری - فرزندیست. یا وقتی میگوییم: «یک بشقاب خوردم» و مقصودمان غذا خوردن است، بشقاب با غذا ارتباط منطقی دارد؛ که ارتباط ظرف و مظروف است.
به این ارتباط، در اصطلاح بیانی، «علاقه در مجاز» میگویند. مثلاٌ وقتی به پسربچهای خردسال میگویند: «مرد خانواده!»، یعنی عنوان آیندهی او را به کار میبرند، در اصطلاح بیانی میگویند که در این کاربرد، مجاز به علاقهی آینده (ما یکون) وجود دارد. همچنین ممکن است پدیدهای را با نام گذشتهاش بنامند؛ مثلاً وقتی مادربزرگ، فرزند سالخوردهاش را میبیند و میگوید: «بچهام آمد!»، «بچه» نام گذشتهی آن فرزند سالخورده است. در این حال میگویند که مجاز به علاقهی گذشته (ما کان) وجود دارد.
علاقه در مجاز، گونههای فراوانی دارد؛ جزء و کل، علت و معلول، جنس و نوع و نظایر اینها. به هر حال، در تمامی گونههای مجاز، ارتباطی منطقی میان معنای اصلی و معنای مجازی کلمات وجود دارد؛ یعنی بدون ارتباط منطقی نمیتوان کلمهای را به جای کلمهای دیگر به کار برد.
از میان انواع مجاز، یک نوع آن مبتنی بر خیال است که به آن «مجاز به علاقهی شباهت» میگویند؛ یعنی کلمهای به دلیل شباهتِ مصداقِ آن، به جای کلمهای دیگر به کار میرود. مثلاً وقتی سعدی میگوید:
« مه پاره به بام اگر برآید / کی فرق کند که ماه یا اوست؟»
«مه پاره» یعنی هلال ماه را به جای دلبرِ زیبارو به کار برده است و خود اشاره کرده است که علت آن، شباهت این دو با هم است. مجاز به علاقهی شباهت، آغازگر بحث گستردهایست که در بیان، آن را «استعاره» نامیدهاند.
برگی از کتاب #جلسه_شعر
نوشتهی دکتر #اسماعیل_امینی
انتشارات #شهرستان_ادب
@h_rezaeian
#کاربرد_مجازی_کلمات
سرِ سفرهی ناهار، مادر به فرزندش میگوید: «مادرجان! یک بشقاب دیگر میخوری؟» ما از این جمله مقصود آن مادر را میفهمیم که از فرزندش میپرسد: «آیا میل دارد که باز هم غذا بخورد؟» اما در جمله به جای «غذا»، کلمهی «بشقاب» آمده است که ظرف غذاست. ما میدانیم که بشقاب خوردنی نیست.
همچنین مادر، فرزندش را «مادر جان» خطاب کرده است. این نوع کاربرد کلمات در زبان، کاربرد مجازیست؛ یعنی کلمه در معنایی غیر از معنای اصلی به کار میرود. مثلاً وقتی به پدر سلام میکنیم، او ممکن است در پاسخ ما بگوید: «سلام بابا!». ما فرزند او هستیم، اما او با نام خودش ما را صدا میزند. یا مثلاً برای بیان توانایی نویسندهای میگوییم که: «او قلم شیوایی دارد». یعنی «قلم» را به جای «نثر» به کار میبریم.
وقتی جوانی به خانوادهاش خبر میدهد که در دانشگاه پذیرفته شده و اهل خانواده با خوشحالی او را «خانم دکتر» یا «آقای مهندس» خطاب میکنند، در واقع عنوان آیندهی او را به زبان میآورند.
میان معنای اصلی و مجازی کلمات، ارتباط منطقی هست. مثلاً وقتی پدر به فرزندش میگوید «بابا»، معنای مجازی این کلمه با معنای اصلی آن ارتباط منطقی دارد؛ که ارتباط پدری - فرزندیست. یا وقتی میگوییم: «یک بشقاب خوردم» و مقصودمان غذا خوردن است، بشقاب با غذا ارتباط منطقی دارد؛ که ارتباط ظرف و مظروف است.
به این ارتباط، در اصطلاح بیانی، «علاقه در مجاز» میگویند. مثلاٌ وقتی به پسربچهای خردسال میگویند: «مرد خانواده!»، یعنی عنوان آیندهی او را به کار میبرند، در اصطلاح بیانی میگویند که در این کاربرد، مجاز به علاقهی آینده (ما یکون) وجود دارد. همچنین ممکن است پدیدهای را با نام گذشتهاش بنامند؛ مثلاً وقتی مادربزرگ، فرزند سالخوردهاش را میبیند و میگوید: «بچهام آمد!»، «بچه» نام گذشتهی آن فرزند سالخورده است. در این حال میگویند که مجاز به علاقهی گذشته (ما کان) وجود دارد.
علاقه در مجاز، گونههای فراوانی دارد؛ جزء و کل، علت و معلول، جنس و نوع و نظایر اینها. به هر حال، در تمامی گونههای مجاز، ارتباطی منطقی میان معنای اصلی و معنای مجازی کلمات وجود دارد؛ یعنی بدون ارتباط منطقی نمیتوان کلمهای را به جای کلمهای دیگر به کار برد.
از میان انواع مجاز، یک نوع آن مبتنی بر خیال است که به آن «مجاز به علاقهی شباهت» میگویند؛ یعنی کلمهای به دلیل شباهتِ مصداقِ آن، به جای کلمهای دیگر به کار میرود. مثلاً وقتی سعدی میگوید:
« مه پاره به بام اگر برآید / کی فرق کند که ماه یا اوست؟»
«مه پاره» یعنی هلال ماه را به جای دلبرِ زیبارو به کار برده است و خود اشاره کرده است که علت آن، شباهت این دو با هم است. مجاز به علاقهی شباهت، آغازگر بحث گستردهایست که در بیان، آن را «استعاره» نامیدهاند.
برگی از کتاب #جلسه_شعر
نوشتهی دکتر #اسماعیل_امینی
انتشارات #شهرستان_ادب
@h_rezaeian
#درسنامه
#کاریکلماتور، #هایکو، #شعر_کوتاه
«شعر کوتاه، طرح، هایکو، آنک، ترانک، کاریکلماتور، کلمات قصار و...»
باز هم از این نامها میتوان نوشت و بحث کرد که فلان شعر کوتاه از فلان شاعر، کاریکلماتور است و شعر نیست. یا فلان سروده، هایکو نیست و کلمات قصار است. برای سامان بخشیدن به این مباحث بیپایان، تأمل در چند نکته لازم است:
۱- در مباحث مربوط به شعر، نباید انتظار داشته باشیم که مانند تعاریف فیزیکی، مرزبندیهای دقیق و قاطع ترسیم شود. مانند آن نویسندهی خوشخیالی که معیار قطعی برای تشخیص شعر از غیر شعر تعریف کرده است و آن چیزی نیست جز وزن و قافیه و تساوی در مصراع! در شعر، با طیفی از مفاهیم و گونهها مواجه میشویم؛ مانند مرز میان رنگها که با کمرنگ شدن یکی، به تدریج به رنگی دیگر میرسیم؛ چندان که مثلاً در میان دو رنگ زرد و قرمز، طیفی از زردها، نارنجیها و قرمزها هستند.
۲- تعریف در مباحث شعری تا آنجا که جنبهی توصیفی و شناخت تجربی داشته باشد، کارآمد است. ولی اگر با نگاه تجویزی و قطعی باشد، فایدهی چندانی نخواهد داشت.
۳- برای شناخت گونههای مختلف نوشتههای کوتاه شاعرانه، میتوان به عناصر سازندهی آنها نگاه کرد؛ مانند «تخیل / تصویر، عاطفه، اندیشه، زبان، موسیقی، ابهام هنری و نظایر اینها».
۴- بر این اساس، مثلاً میتوانیم بگوییم که در کاریکلماتور، زبان بر سایر عناصر غالب است، موسیقی و عاطفه نقش چندانی ندارد، ولی تخیل و اندیشه کم و بیش دیده میشود.
۵- دربارهی هایکو حرف چندانی نمیتوان گفت؛ زیرا بخش اعظم هویت هنری هایکو وابسته به موسیقی و بیان در زبان ژاپنیست که در ترجمه از بین میرود. اما اگر فقط بر اساس ترجمهها سخن بگوییم، هایکو را باید شعر مبتنی بر تخیل / تصویر و عاطفه بنامیم.
۶- در کلمات قصار، اندیشه بر همه چیز مقدم است و پس از آن زبان اهمیت دارد. اما موسیقی و عاطفه و تخیل در کلمات قصار کمرنگ است.
پس از این تأملات، باز هم باید به نکتهی آغاز بازگردیم که این معیارها مانند مرزبندیهای فیزیکی نیستند که قطعی و خدشهناپذیر باشند (البته اصلاً اگر چنین قطعیتی در شناخت جهان میسر باشد!). ما میتوانیم برای هر یک از این معیارهای شناختِ گونههای شعری، موارد نقض مثال بزنیم. اما باید این سخن را پیش چشم بیاوریم که شناخت توصیفی، مبتنی بر وجه غالب است. مانند آن که وقتی از جنگل حرف میزنیم، همگان آن را به رنگ سبز میشناسند؛ با آن که جنگل، دنیای رنگهای گوناگون است، اما وجه غالب و دورنمای جنگل سبز است.
بنابراین به نظر میرسد که هنگام داوری دربارهی آثار دیگران، بهتر است به جای نامگذاریهای قطعی، با تأمل در عناصر سازندهی اثر بگوییم که این نوشته مثلاً به کاریکلماتور نزدیک شده است، یا آن جملهی قصار، رنگ و بوی شعر دارد.
برگی از کتاب #جلسه_شعر
نوشتهی دکتر #اسماعیل_امینی
انتشارات #شهرستان_ادب
@h_rezaeian
#کاریکلماتور، #هایکو، #شعر_کوتاه
«شعر کوتاه، طرح، هایکو، آنک، ترانک، کاریکلماتور، کلمات قصار و...»
باز هم از این نامها میتوان نوشت و بحث کرد که فلان شعر کوتاه از فلان شاعر، کاریکلماتور است و شعر نیست. یا فلان سروده، هایکو نیست و کلمات قصار است. برای سامان بخشیدن به این مباحث بیپایان، تأمل در چند نکته لازم است:
۱- در مباحث مربوط به شعر، نباید انتظار داشته باشیم که مانند تعاریف فیزیکی، مرزبندیهای دقیق و قاطع ترسیم شود. مانند آن نویسندهی خوشخیالی که معیار قطعی برای تشخیص شعر از غیر شعر تعریف کرده است و آن چیزی نیست جز وزن و قافیه و تساوی در مصراع! در شعر، با طیفی از مفاهیم و گونهها مواجه میشویم؛ مانند مرز میان رنگها که با کمرنگ شدن یکی، به تدریج به رنگی دیگر میرسیم؛ چندان که مثلاً در میان دو رنگ زرد و قرمز، طیفی از زردها، نارنجیها و قرمزها هستند.
۲- تعریف در مباحث شعری تا آنجا که جنبهی توصیفی و شناخت تجربی داشته باشد، کارآمد است. ولی اگر با نگاه تجویزی و قطعی باشد، فایدهی چندانی نخواهد داشت.
۳- برای شناخت گونههای مختلف نوشتههای کوتاه شاعرانه، میتوان به عناصر سازندهی آنها نگاه کرد؛ مانند «تخیل / تصویر، عاطفه، اندیشه، زبان، موسیقی، ابهام هنری و نظایر اینها».
۴- بر این اساس، مثلاً میتوانیم بگوییم که در کاریکلماتور، زبان بر سایر عناصر غالب است، موسیقی و عاطفه نقش چندانی ندارد، ولی تخیل و اندیشه کم و بیش دیده میشود.
۵- دربارهی هایکو حرف چندانی نمیتوان گفت؛ زیرا بخش اعظم هویت هنری هایکو وابسته به موسیقی و بیان در زبان ژاپنیست که در ترجمه از بین میرود. اما اگر فقط بر اساس ترجمهها سخن بگوییم، هایکو را باید شعر مبتنی بر تخیل / تصویر و عاطفه بنامیم.
۶- در کلمات قصار، اندیشه بر همه چیز مقدم است و پس از آن زبان اهمیت دارد. اما موسیقی و عاطفه و تخیل در کلمات قصار کمرنگ است.
پس از این تأملات، باز هم باید به نکتهی آغاز بازگردیم که این معیارها مانند مرزبندیهای فیزیکی نیستند که قطعی و خدشهناپذیر باشند (البته اصلاً اگر چنین قطعیتی در شناخت جهان میسر باشد!). ما میتوانیم برای هر یک از این معیارهای شناختِ گونههای شعری، موارد نقض مثال بزنیم. اما باید این سخن را پیش چشم بیاوریم که شناخت توصیفی، مبتنی بر وجه غالب است. مانند آن که وقتی از جنگل حرف میزنیم، همگان آن را به رنگ سبز میشناسند؛ با آن که جنگل، دنیای رنگهای گوناگون است، اما وجه غالب و دورنمای جنگل سبز است.
بنابراین به نظر میرسد که هنگام داوری دربارهی آثار دیگران، بهتر است به جای نامگذاریهای قطعی، با تأمل در عناصر سازندهی اثر بگوییم که این نوشته مثلاً به کاریکلماتور نزدیک شده است، یا آن جملهی قصار، رنگ و بوی شعر دارد.
برگی از کتاب #جلسه_شعر
نوشتهی دکتر #اسماعیل_امینی
انتشارات #شهرستان_ادب
@h_rezaeian
شاعرانه
روبروی دو قبلهی چشمت ساعتی غرق ربنا بودم خیرگی ذکر «لا اله» م بود شک ندارم که با خدا بودم دو سه ساعت نگاه و اشک و سکوت میسرودم تو را، عیارم را من چگونه به واژه بسپارم این سلوکی که با تو دارم را؟ تو همانی که هرچه غم دارم در حضور تو میرود از یاد وقت لرزیدن…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاعرانه
خون میچکد ز دست حقوق بشر، چرا؟ داغی نشسته بار دگر بر جگر، چرا؟ آری شرف دوباره به تقصیر برده شد برپا منای آدمیت، سر به سر، چرا؟ کوهی بنا ز کشتهی طفل و جوان و پیر کز هر خطا و جرم و گنه بی خبر، چرا؟ کوچه به کوچه خشم و خشونت چه کرده است کشته به روی کشته هزاران…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعرخوانی #حسین_رضائیان در #شب_شعر_مجازی موسسه #شهرستان_ادب:
به مناسبت گرامیداشت #روز_قدس:
ای مسلمین به زیر گلو تیغ کینه است
آخر نشستهاید چرا بی شرر، چرا؟
@h_rezaeian
به مناسبت گرامیداشت #روز_قدس:
ای مسلمین به زیر گلو تیغ کینه است
آخر نشستهاید چرا بی شرر، چرا؟
@h_rezaeian
Forwarded from شاعرانه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعرخوانی #حسین_رضائیان در #شب_شعر_مجازی موسسه #شهرستان_ادب:
به مناسبت گرامیداشت #روز_قدس:
ای مسلمین به زیر گلو تیغ کینه است
آخر نشستهاید چرا بی شرر، چرا؟
@h_rezaeian
به مناسبت گرامیداشت #روز_قدس:
ای مسلمین به زیر گلو تیغ کینه است
آخر نشستهاید چرا بی شرر، چرا؟
@h_rezaeian
شعرخوانی #حسین_رضائیان در #شهرستان_ادب
نام غزل: #نیستم
در اینستاگرام ببینید: 👇👇👇
https://www.instagram.com/reel/CzZRva3oHPF/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
نام غزل: #نیستم
در اینستاگرام ببینید: 👇👇👇
https://www.instagram.com/reel/CzZRva3oHPF/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
شعرخوانی #حسین_رضائیان در #شهرستان_ادب
نام غزل: #با_تو
در اینستاگرام ببینید: 👇👇👇
https://www.instagram.com/reel/Cz_ycfWIjRy/?igshid=ZWI2YzEzYmMxYg==
نام غزل: #با_تو
در اینستاگرام ببینید: 👇👇👇
https://www.instagram.com/reel/Cz_ycfWIjRy/?igshid=ZWI2YzEzYmMxYg==