Forwarded from دنج
✅ روند گذار به دولت ملی و تشریح نظریه #بازگشت_به_مشروطه
بخش هفتم
(پاسخ مستدل و تاریخی به #کیفرخواست_علیه_رضاشاه و حکومت #پهلوی - قسمت ۱)
🔸بخشهایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان (جنبش سکولار دموکراسی ایران)
اینکه یک سیاهۀ بلندبالایی به عنوان کیفرخواست علیه #رضاشاه صادر شده، بیشتر به این خاطر است که نه اقتضائات جامعۀ ایران به درستی بررسی شده و نه اینکه با کشورهای منطقه و اروپا و جهان بررسی و مقایسۀ تطبیقی به عمل آمده است.
اساساً این کیفرخواستی که در تاریخ معاصر بر علیه رضاشاه توسط روشنفکری صادر شده - و یک طرفه هم صادر شده است و مجال کافی برای پاسخگویی به این کیفرخواست هم به وجود نیامده- یک کیفرخواستی است که میتواند واقعی باشد اما با ارزشهای انتزاعی داوری شده که نمیشود معادلش را در دنیای واقعی پیدا کرد. وقتی که رضاشاه در ایران کارهای سازندگی را انجام میداد و متهم به سرکوب شده است، ما در کشورهای همسایۀ خودمان مانند ترکیه #آتاترک را داشتیم که قبلش ترکان جوان بودند. ترکان جوان در دورۀ عثمانی، یونانیها را به شدت سرکوب کردند، ارمنیها را نسلکشی کردند و سپس آمدند یک دولت جدید درست کردند با یک ملت جدید. در این دولت جدید ترکیه، مسألۀ زبان، تاریخ و هویت، همۀ اینها، ابداع شد و توان سرکوب و نیروی سرکوبی در جامعه اعمال شد. کردها را به عنوان ترکهای کوهستان اعلام کردند، هویتزدایی بزرگی به وقوع پیوست و جامعه اساساً زیر فشار سنگینی بود و بخش عمدهای از جامعۀ ترکیه یعنی آن آناتولی که ترک نبودند، مجبور شدند که خودشان را ترک بنامند و در یک هویت رسمی و ابداع و اعلامشده مستحیل شوند. از طرف دیگر در کشورهای منطقۀ ما هیچ کشوری وجود ندارد که بشود به عنوان الگو برای دموکراسی در نظر گرفت. در حوزۀ اروپا هم ما وقتی معاصر دورۀ رضاشاه را بررسی میکنیم، در دهۀ سی، فاشیستها در ایتالیا و نازیستها در آلمان به قدرت میرسند، یعنی همان دورهای که داریم از استبداد و خشونت صحبت میکنیم، همان دورهای است که اروپا خشنترین سرکوبها را دارد تجربه میکند. حتی در آمریکا هم نیروهای چپ مورد سرکوب قرار میگیرند. در دورۀ رضاشاه، مخصوصاً با برخوردی که با چپها شده، یک بزرگنمایی وحشتناکی صورت گرفته که لازم است به این بخش نیز پاسخ داده شود، چون در بازگشت به مشروطه همۀ این موارد لازم است.
دانستن این موارد بسیار مهم است، زیرا ما اگر ندانیم که چه راهی را طی کردهایم و از کجا وارد کژراهه شدهایم، و نتوانیم علیه بیانیه و کیفرخواستی که علیه نظام مشروطه و حکومت پهلوی نوشته شده و خوانده شده، پاسخهای درستی ارائه بدهیم، نمیتوانیم از کژراهه خارج شویم و به دولت ملی برگردیم، چرا که خروج از کژراهه، بازگشت به نظام مشروطه و قانون اساسی مشروطه است، یعنی هر اصلاحی با بازگشت به نظام و قانون اساسی مشروطه امکانپذیر است و بیرون از آن تعدادی شعار و اشعار و وعده و آرمانهای خوب وجود دارد که بودنشان خیلی زیبا است اما تا چه میزان میتوانند تحقق پیدا کنند و اینکه ما را به کدام سمت خواهند برد، محل شک و تردید است. در حالیکه ما یک تجربۀ زیسته به نام مشروطه داریم که حتی در دورۀ پهلوی قابل دفاع است و آن چیزی که تبلیغ شده که پهلویها نظام مشروطه را از بین بردهاند (که طرح مسأله در یک روایت کلان میباشد) اشتباه بزرگ و غیرواقعی است.
در سال 1886 در آمریکا، بعد از اینکه شورشهای ماه می در شیکاگو اتفاق میافتد، همۀ رهبران دستگیر میشوند و چهار تن از رهبران این جریان چپ و کمونیستی بلافاصله اعدام میشوند. در جنگ جهانی اول توسط دولت سرکوب شد و همۀ رهبران زندانی شدند و روزنامههای جریان چپ ممنوع شد. این اشارات به این خاطر است که بگویم تا زمانی که ما این روش مقایسهای را انجام ندهیم -که فکر میکنیم که فقط در ایران بوده که ۵۳ نفر را بردند توی زندان یا مرام اشتراکی را ممنوع کردند - نمیتوانیم تصویر درستی ارایه بدهیم.
البته من متأسفم که ۵۳ نفر زندانی شدند و این موارد هم به معنای دفاع از زندانی نیست. مسأله آن ۵۳ نفر نیست بلکه مسأله این هست ما نمیتوانیم چیزی را در آن دوره بخواهیم که در دنیای مدرن هم وجود نداشته، در دموکراسیهای موجود هم وجود نداشته است، اما آن موارد را فهرست کنیم و از دولتی نوپا در ایران بخواهیم.
ادامه دارد
#مشروطه
#دولت_ملی
#سلطنت_ملت
#حکومت_قانون
#بازگشت_به_مشروطه
برگرفته از کانال خبری پان ایرانیست
@DeNnJj
بخش هفتم
(پاسخ مستدل و تاریخی به #کیفرخواست_علیه_رضاشاه و حکومت #پهلوی - قسمت ۱)
🔸بخشهایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان (جنبش سکولار دموکراسی ایران)
اینکه یک سیاهۀ بلندبالایی به عنوان کیفرخواست علیه #رضاشاه صادر شده، بیشتر به این خاطر است که نه اقتضائات جامعۀ ایران به درستی بررسی شده و نه اینکه با کشورهای منطقه و اروپا و جهان بررسی و مقایسۀ تطبیقی به عمل آمده است.
اساساً این کیفرخواستی که در تاریخ معاصر بر علیه رضاشاه توسط روشنفکری صادر شده - و یک طرفه هم صادر شده است و مجال کافی برای پاسخگویی به این کیفرخواست هم به وجود نیامده- یک کیفرخواستی است که میتواند واقعی باشد اما با ارزشهای انتزاعی داوری شده که نمیشود معادلش را در دنیای واقعی پیدا کرد. وقتی که رضاشاه در ایران کارهای سازندگی را انجام میداد و متهم به سرکوب شده است، ما در کشورهای همسایۀ خودمان مانند ترکیه #آتاترک را داشتیم که قبلش ترکان جوان بودند. ترکان جوان در دورۀ عثمانی، یونانیها را به شدت سرکوب کردند، ارمنیها را نسلکشی کردند و سپس آمدند یک دولت جدید درست کردند با یک ملت جدید. در این دولت جدید ترکیه، مسألۀ زبان، تاریخ و هویت، همۀ اینها، ابداع شد و توان سرکوب و نیروی سرکوبی در جامعه اعمال شد. کردها را به عنوان ترکهای کوهستان اعلام کردند، هویتزدایی بزرگی به وقوع پیوست و جامعه اساساً زیر فشار سنگینی بود و بخش عمدهای از جامعۀ ترکیه یعنی آن آناتولی که ترک نبودند، مجبور شدند که خودشان را ترک بنامند و در یک هویت رسمی و ابداع و اعلامشده مستحیل شوند. از طرف دیگر در کشورهای منطقۀ ما هیچ کشوری وجود ندارد که بشود به عنوان الگو برای دموکراسی در نظر گرفت. در حوزۀ اروپا هم ما وقتی معاصر دورۀ رضاشاه را بررسی میکنیم، در دهۀ سی، فاشیستها در ایتالیا و نازیستها در آلمان به قدرت میرسند، یعنی همان دورهای که داریم از استبداد و خشونت صحبت میکنیم، همان دورهای است که اروپا خشنترین سرکوبها را دارد تجربه میکند. حتی در آمریکا هم نیروهای چپ مورد سرکوب قرار میگیرند. در دورۀ رضاشاه، مخصوصاً با برخوردی که با چپها شده، یک بزرگنمایی وحشتناکی صورت گرفته که لازم است به این بخش نیز پاسخ داده شود، چون در بازگشت به مشروطه همۀ این موارد لازم است.
دانستن این موارد بسیار مهم است، زیرا ما اگر ندانیم که چه راهی را طی کردهایم و از کجا وارد کژراهه شدهایم، و نتوانیم علیه بیانیه و کیفرخواستی که علیه نظام مشروطه و حکومت پهلوی نوشته شده و خوانده شده، پاسخهای درستی ارائه بدهیم، نمیتوانیم از کژراهه خارج شویم و به دولت ملی برگردیم، چرا که خروج از کژراهه، بازگشت به نظام مشروطه و قانون اساسی مشروطه است، یعنی هر اصلاحی با بازگشت به نظام و قانون اساسی مشروطه امکانپذیر است و بیرون از آن تعدادی شعار و اشعار و وعده و آرمانهای خوب وجود دارد که بودنشان خیلی زیبا است اما تا چه میزان میتوانند تحقق پیدا کنند و اینکه ما را به کدام سمت خواهند برد، محل شک و تردید است. در حالیکه ما یک تجربۀ زیسته به نام مشروطه داریم که حتی در دورۀ پهلوی قابل دفاع است و آن چیزی که تبلیغ شده که پهلویها نظام مشروطه را از بین بردهاند (که طرح مسأله در یک روایت کلان میباشد) اشتباه بزرگ و غیرواقعی است.
در سال 1886 در آمریکا، بعد از اینکه شورشهای ماه می در شیکاگو اتفاق میافتد، همۀ رهبران دستگیر میشوند و چهار تن از رهبران این جریان چپ و کمونیستی بلافاصله اعدام میشوند. در جنگ جهانی اول توسط دولت سرکوب شد و همۀ رهبران زندانی شدند و روزنامههای جریان چپ ممنوع شد. این اشارات به این خاطر است که بگویم تا زمانی که ما این روش مقایسهای را انجام ندهیم -که فکر میکنیم که فقط در ایران بوده که ۵۳ نفر را بردند توی زندان یا مرام اشتراکی را ممنوع کردند - نمیتوانیم تصویر درستی ارایه بدهیم.
البته من متأسفم که ۵۳ نفر زندانی شدند و این موارد هم به معنای دفاع از زندانی نیست. مسأله آن ۵۳ نفر نیست بلکه مسأله این هست ما نمیتوانیم چیزی را در آن دوره بخواهیم که در دنیای مدرن هم وجود نداشته، در دموکراسیهای موجود هم وجود نداشته است، اما آن موارد را فهرست کنیم و از دولتی نوپا در ایران بخواهیم.
ادامه دارد
#مشروطه
#دولت_ملی
#سلطنت_ملت
#حکومت_قانون
#بازگشت_به_مشروطه
برگرفته از کانال خبری پان ایرانیست
@DeNnJj
Forwarded from دنج
✅ روند گذار به دولت ملی و تشریح نظریه #بازگشت_به_مشروطه
بخش هفتم
(پاسخ مستدل و تاریخی به #کیفرخواست_علیه_رضاشاه و حکومت #پهلوی - قسمت ۱)
🔸بخشهایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان (جنبش سکولار دموکراسی ایران)
اینکه یک سیاهۀ بلندبالایی به عنوان کیفرخواست علیه #رضاشاه صادر شده، بیشتر به این خاطر است که نه اقتضائات جامعۀ ایران به درستی بررسی شده و نه اینکه با کشورهای منطقه و اروپا و جهان بررسی و مقایسۀ تطبیقی به عمل آمده است.
اساساً این کیفرخواستی که در تاریخ معاصر بر علیه رضاشاه توسط روشنفکری صادر شده - و یک طرفه هم صادر شده است و مجال کافی برای پاسخگویی به این کیفرخواست هم به وجود نیامده- یک کیفرخواستی است که میتواند واقعی باشد اما با ارزشهای انتزاعی داوری شده که نمیشود معادلش را در دنیای واقعی پیدا کرد. وقتی که رضاشاه در ایران کارهای سازندگی را انجام میداد و متهم به سرکوب شده است، ما در کشورهای همسایۀ خودمان مانند ترکیه #آتاترک را داشتیم که قبلش ترکان جوان بودند. ترکان جوان در دورۀ عثمانی، یونانیها را به شدت سرکوب کردند، ارمنیها را نسلکشی کردند و سپس آمدند یک دولت جدید درست کردند با یک ملت جدید. در این دولت جدید ترکیه، مسألۀ زبان، تاریخ و هویت، همۀ اینها، ابداع شد و توان سرکوب و نیروی سرکوبی در جامعه اعمال شد. کردها را به عنوان ترکهای کوهستان اعلام کردند، هویتزدایی بزرگی به وقوع پیوست و جامعه اساساً زیر فشار سنگینی بود و بخش عمدهای از جامعۀ ترکیه یعنی آن آناتولی که ترک نبودند، مجبور شدند که خودشان را ترک بنامند و در یک هویت رسمی و ابداع و اعلامشده مستحیل شوند. از طرف دیگر در کشورهای منطقۀ ما هیچ کشوری وجود ندارد که بشود به عنوان الگو برای دموکراسی در نظر گرفت. در حوزۀ اروپا هم ما وقتی معاصر دورۀ رضاشاه را بررسی میکنیم، در دهۀ سی، فاشیستها در ایتالیا و نازیستها در آلمان به قدرت میرسند، یعنی همان دورهای که داریم از استبداد و خشونت صحبت میکنیم، همان دورهای است که اروپا خشنترین سرکوبها را دارد تجربه میکند. حتی در آمریکا هم نیروهای چپ مورد سرکوب قرار میگیرند. در دورۀ رضاشاه، مخصوصاً با برخوردی که با چپها شده، یک بزرگنمایی وحشتناکی صورت گرفته که لازم است به این بخش نیز پاسخ داده شود، چون در بازگشت به مشروطه همۀ این موارد لازم است.
دانستن این موارد بسیار مهم است، زیرا ما اگر ندانیم که چه راهی را طی کردهایم و از کجا وارد کژراهه شدهایم، و نتوانیم علیه بیانیه و کیفرخواستی که علیه نظام مشروطه و حکومت پهلوی نوشته شده و خوانده شده، پاسخهای درستی ارائه بدهیم، نمیتوانیم از کژراهه خارج شویم و به دولت ملی برگردیم، چرا که خروج از کژراهه، بازگشت به نظام مشروطه و قانون اساسی مشروطه است، یعنی هر اصلاحی با بازگشت به نظام و قانون اساسی مشروطه امکانپذیر است و بیرون از آن تعدادی شعار و اشعار و وعده و آرمانهای خوب وجود دارد که بودنشان خیلی زیبا است اما تا چه میزان میتوانند تحقق پیدا کنند و اینکه ما را به کدام سمت خواهند برد، محل شک و تردید است. در حالیکه ما یک تجربۀ زیسته به نام مشروطه داریم که حتی در دورۀ پهلوی قابل دفاع است و آن چیزی که تبلیغ شده که پهلویها نظام مشروطه را از بین بردهاند (که طرح مسأله در یک روایت کلان میباشد) اشتباه بزرگ و غیرواقعی است.
در سال 1886 در آمریکا، بعد از اینکه شورشهای ماه می در شیکاگو اتفاق میافتد، همۀ رهبران دستگیر میشوند و چهار تن از رهبران این جریان چپ و کمونیستی بلافاصله اعدام میشوند. در جنگ جهانی اول توسط دولت سرکوب شد و همۀ رهبران زندانی شدند و روزنامههای جریان چپ ممنوع شد. این اشارات به این خاطر است که بگویم تا زمانی که ما این روش مقایسهای را انجام ندهیم -که فکر میکنیم که فقط در ایران بوده که ۵۳ نفر را بردند توی زندان یا مرام اشتراکی را ممنوع کردند - نمیتوانیم تصویر درستی ارایه بدهیم.
البته من متأسفم که ۵۳ نفر زندانی شدند و این موارد هم به معنای دفاع از زندانی نیست. مسأله آن ۵۳ نفر نیست بلکه مسأله این هست ما نمیتوانیم چیزی را در آن دوره بخواهیم که در دنیای مدرن هم وجود نداشته، در دموکراسیهای موجود هم وجود نداشته است، اما آن موارد را فهرست کنیم و از دولتی نوپا در ایران بخواهیم.
ادامه دارد
#مشروطه
#دولت_ملی
#سلطنت_ملت
#حکومت_قانون
#بازگشت_به_مشروطه
برگرفته از کانال خبری پان ایرانیست
@DeNnJj
بخش هفتم
(پاسخ مستدل و تاریخی به #کیفرخواست_علیه_رضاشاه و حکومت #پهلوی - قسمت ۱)
🔸بخشهایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان (جنبش سکولار دموکراسی ایران)
اینکه یک سیاهۀ بلندبالایی به عنوان کیفرخواست علیه #رضاشاه صادر شده، بیشتر به این خاطر است که نه اقتضائات جامعۀ ایران به درستی بررسی شده و نه اینکه با کشورهای منطقه و اروپا و جهان بررسی و مقایسۀ تطبیقی به عمل آمده است.
اساساً این کیفرخواستی که در تاریخ معاصر بر علیه رضاشاه توسط روشنفکری صادر شده - و یک طرفه هم صادر شده است و مجال کافی برای پاسخگویی به این کیفرخواست هم به وجود نیامده- یک کیفرخواستی است که میتواند واقعی باشد اما با ارزشهای انتزاعی داوری شده که نمیشود معادلش را در دنیای واقعی پیدا کرد. وقتی که رضاشاه در ایران کارهای سازندگی را انجام میداد و متهم به سرکوب شده است، ما در کشورهای همسایۀ خودمان مانند ترکیه #آتاترک را داشتیم که قبلش ترکان جوان بودند. ترکان جوان در دورۀ عثمانی، یونانیها را به شدت سرکوب کردند، ارمنیها را نسلکشی کردند و سپس آمدند یک دولت جدید درست کردند با یک ملت جدید. در این دولت جدید ترکیه، مسألۀ زبان، تاریخ و هویت، همۀ اینها، ابداع شد و توان سرکوب و نیروی سرکوبی در جامعه اعمال شد. کردها را به عنوان ترکهای کوهستان اعلام کردند، هویتزدایی بزرگی به وقوع پیوست و جامعه اساساً زیر فشار سنگینی بود و بخش عمدهای از جامعۀ ترکیه یعنی آن آناتولی که ترک نبودند، مجبور شدند که خودشان را ترک بنامند و در یک هویت رسمی و ابداع و اعلامشده مستحیل شوند. از طرف دیگر در کشورهای منطقۀ ما هیچ کشوری وجود ندارد که بشود به عنوان الگو برای دموکراسی در نظر گرفت. در حوزۀ اروپا هم ما وقتی معاصر دورۀ رضاشاه را بررسی میکنیم، در دهۀ سی، فاشیستها در ایتالیا و نازیستها در آلمان به قدرت میرسند، یعنی همان دورهای که داریم از استبداد و خشونت صحبت میکنیم، همان دورهای است که اروپا خشنترین سرکوبها را دارد تجربه میکند. حتی در آمریکا هم نیروهای چپ مورد سرکوب قرار میگیرند. در دورۀ رضاشاه، مخصوصاً با برخوردی که با چپها شده، یک بزرگنمایی وحشتناکی صورت گرفته که لازم است به این بخش نیز پاسخ داده شود، چون در بازگشت به مشروطه همۀ این موارد لازم است.
دانستن این موارد بسیار مهم است، زیرا ما اگر ندانیم که چه راهی را طی کردهایم و از کجا وارد کژراهه شدهایم، و نتوانیم علیه بیانیه و کیفرخواستی که علیه نظام مشروطه و حکومت پهلوی نوشته شده و خوانده شده، پاسخهای درستی ارائه بدهیم، نمیتوانیم از کژراهه خارج شویم و به دولت ملی برگردیم، چرا که خروج از کژراهه، بازگشت به نظام مشروطه و قانون اساسی مشروطه است، یعنی هر اصلاحی با بازگشت به نظام و قانون اساسی مشروطه امکانپذیر است و بیرون از آن تعدادی شعار و اشعار و وعده و آرمانهای خوب وجود دارد که بودنشان خیلی زیبا است اما تا چه میزان میتوانند تحقق پیدا کنند و اینکه ما را به کدام سمت خواهند برد، محل شک و تردید است. در حالیکه ما یک تجربۀ زیسته به نام مشروطه داریم که حتی در دورۀ پهلوی قابل دفاع است و آن چیزی که تبلیغ شده که پهلویها نظام مشروطه را از بین بردهاند (که طرح مسأله در یک روایت کلان میباشد) اشتباه بزرگ و غیرواقعی است.
در سال 1886 در آمریکا، بعد از اینکه شورشهای ماه می در شیکاگو اتفاق میافتد، همۀ رهبران دستگیر میشوند و چهار تن از رهبران این جریان چپ و کمونیستی بلافاصله اعدام میشوند. در جنگ جهانی اول توسط دولت سرکوب شد و همۀ رهبران زندانی شدند و روزنامههای جریان چپ ممنوع شد. این اشارات به این خاطر است که بگویم تا زمانی که ما این روش مقایسهای را انجام ندهیم -که فکر میکنیم که فقط در ایران بوده که ۵۳ نفر را بردند توی زندان یا مرام اشتراکی را ممنوع کردند - نمیتوانیم تصویر درستی ارایه بدهیم.
البته من متأسفم که ۵۳ نفر زندانی شدند و این موارد هم به معنای دفاع از زندانی نیست. مسأله آن ۵۳ نفر نیست بلکه مسأله این هست ما نمیتوانیم چیزی را در آن دوره بخواهیم که در دنیای مدرن هم وجود نداشته، در دموکراسیهای موجود هم وجود نداشته است، اما آن موارد را فهرست کنیم و از دولتی نوپا در ایران بخواهیم.
ادامه دارد
#مشروطه
#دولت_ملی
#سلطنت_ملت
#حکومت_قانون
#بازگشت_به_مشروطه
برگرفته از کانال خبری پان ایرانیست
@DeNnJj
Forwarded from دنج
✅ روند گذار به دولت ملی و تشریح نظریه #بازگشت_به_مشروطه
بخش هشتم
📌( پاسخ مستدل و تاریخی به #کیفرخواست_علیه_رضاشاه و حکومت #پهلوی - قسمت ۲)
🔸بخشهایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان (جنبش سکولار دموکراسی ایران)
در سال ۱۹۱۹ که داریم به دورهای نزدیک میشویم که رضاشاه دارد بر سر کار میآید، در آمریکا با تشکیل دو حزب کمونیستی و با یورش پالبر ده هزار نفر بازداشت و پانصد نفر از کار اخراج میشوند. در سال ۱۹۳۲، در تظاهراتی که بیکاران به رهبری «جو_یورک» بر پا کردند، پلیس چهار جوان #کمونیست را کشت. از سال ۱۹۴۷، سرکوبهای هیستریک آمریکا شروع میشود و قانونهایی وضع میشود که کمونیستها از برپایی هر نوع اتحادیهای منع میشدند. از سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۳ ، آمریکا رونق اقتصادی پایداری را تجربه میکند. حقوق کارگران افزایش پیدا میکند اما کماکان با خشنترین شکلِ سرکوب #جنبش_چپ در آمریکا مواجه هستیم. در این میان با مسألۀ «#مک_کارتی» روبرو هستیم، مسألۀ «#کمیسیون_پارلمانی» هست که به دنبال خرابکاران علیه آمریکا میگردند.
سیاهۀ مهمی علیه هنرپیشههای هالیوودی مطرح میشود و دهها هنرپیشۀ معروف به دادگاه کشیده میشود و برخی از بازیگرانی هم که مورد ظن بودهاند، به صورت مشکوکی توسط CIA و یا FBI حذف میشوند. در آن زمان، همزمان با تبعیض علیه چپها، تبعیض سنگینی هم علیه سیاهان وجود دارد. یعنی در دهۀ ۱۹۵۰ بحث حقوق مدنی به رهبری «#مارتین_لوترکینگ» مطرح میشود و دانشجویان سیاهپوست در دهۀ ۱۹۶۰ است که وارد رستوارانها میشوند و آن جنبش بزرگ را درست میکنند و قوانین در ۱۹۶۵ به بحث تفکیک نژادی پایان میدهد.
در سال ۱۹۷۴ تنها ۴۱ کشور دموکراتیک داشتیم. نه آنچنان در اروپا رواداری وجود دارد با مخالفان – از جمله چپها- و نه آمریکا چپ را تحمل میکند و همه جا به صورت گستردهای برخورد با چپها صورت میگیرد و روشهای پلیسی گستردهای وجود دارد. FBI تمام کسانی را که مشکوک به همکاری با شوروی هستند را زیر نظر گرفته، جنبشها و جریانهای کارگری و سندیکایی به شدت مشکوک و زیرنظر هستند و سرکوب میشوند و سعی میشود از تشکیل آنها جلوگیری شود.
دانستن این مورد مهم است که موج اول دموکراسی در ۱۹۲۰ تحت تأثیر انقلاب فرانسه و آمریکا شروع میشود و تا پس از جنگ جهانی اول فعال است و پس از اینکه به موج #نازیسم و #فاشیسم که گسترهای بزرگ از اروپا را دربرگرفته بود برمیخورد، عقبنشینی میکند. تا اینکه شاهد موج بعدی گسترش دموکراسی پس از جنگ جهانی دوم هستیم. اما واقعیت این است که اروپای جنوبی – پرتغال، اسپانیا و یونان- در پایان دهۀ ۷۰ [میلادی] است که وارد مدار #دموکراسی میشوند. آمریکای لاتین از اواخر دهۀ ۸۰ است که وارد مدار دموکراسی می شود. (برزیل ۱۹۸۸، شیلی ۱۹۸۹)
بسیاری از آن چیزهایی که علیه سیستم پهلوی گفته میشود نظیر اینکه اینها مانع دموکراسی بودهاند، واقعیت ندارد و سعی میشود که بدون مقایسه و روشهای تطبیقی با سایر دموکراسیهای موجود در جهان یا اتفاقاتی که در جهان مدرن رخ داده، بررسی شود و به همین خاطر روشنفکری ما در خلأ توانسته یک کیفرخواست بلندبالایی را علیه رضاشاه و شاه فقید قرائت کند، بدون آنکه توضیح مشخصی از وضعیت سایر نقاط جهان ارائه دهد.
یادآوری نکتههایی ضروری است برای روشنتر شدن این موضوع. برای نمونه، وقتی زوج آمریکایی (روزنبرگها) در آمریکا به جرم خیانت اعدام میشوند، هوشنگ ابتهاج شعری را در وصف آنها و آمریکای دهۀ ۵۰ میسراید:
«دروغ و دشمنی فرمانروایی میکند آنجا، طلا این کیمیای انسانها خدایی میکند آنجا...»
یعنی روشنفکری ما یک تصور انتزاعی و رمانتیک و به طور کلی شاعرانه از سیاست داشت و از آن دریچه دربارۀ دموکراسی آمریکایی و اتفاقاتی که در ایران میافتاد، ارزیابی میکرد. در دهۀ ۵۰ میلادی و دهۀ ۳۰ خورشیدی، روشنفکری ایرانی در آن دوره، اعدام روزنبرگها را که مشکوک به جاسوسی برای شوروی بودند، به عنوان خون شهدایی میدانست که منجر به آبیاری درخت آزادی خواهد شد!
ادامه دارد
#مشروطه
#دولت_ملی
#سلطنت_ملت
#حکومت_قانون
#بازگشت_به_مشروطه
برگرفته از کانال خبری پان ایرانیست
@DeNnJj
بخش هشتم
📌( پاسخ مستدل و تاریخی به #کیفرخواست_علیه_رضاشاه و حکومت #پهلوی - قسمت ۲)
🔸بخشهایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان (جنبش سکولار دموکراسی ایران)
در سال ۱۹۱۹ که داریم به دورهای نزدیک میشویم که رضاشاه دارد بر سر کار میآید، در آمریکا با تشکیل دو حزب کمونیستی و با یورش پالبر ده هزار نفر بازداشت و پانصد نفر از کار اخراج میشوند. در سال ۱۹۳۲، در تظاهراتی که بیکاران به رهبری «جو_یورک» بر پا کردند، پلیس چهار جوان #کمونیست را کشت. از سال ۱۹۴۷، سرکوبهای هیستریک آمریکا شروع میشود و قانونهایی وضع میشود که کمونیستها از برپایی هر نوع اتحادیهای منع میشدند. از سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۳ ، آمریکا رونق اقتصادی پایداری را تجربه میکند. حقوق کارگران افزایش پیدا میکند اما کماکان با خشنترین شکلِ سرکوب #جنبش_چپ در آمریکا مواجه هستیم. در این میان با مسألۀ «#مک_کارتی» روبرو هستیم، مسألۀ «#کمیسیون_پارلمانی» هست که به دنبال خرابکاران علیه آمریکا میگردند.
سیاهۀ مهمی علیه هنرپیشههای هالیوودی مطرح میشود و دهها هنرپیشۀ معروف به دادگاه کشیده میشود و برخی از بازیگرانی هم که مورد ظن بودهاند، به صورت مشکوکی توسط CIA و یا FBI حذف میشوند. در آن زمان، همزمان با تبعیض علیه چپها، تبعیض سنگینی هم علیه سیاهان وجود دارد. یعنی در دهۀ ۱۹۵۰ بحث حقوق مدنی به رهبری «#مارتین_لوترکینگ» مطرح میشود و دانشجویان سیاهپوست در دهۀ ۱۹۶۰ است که وارد رستوارانها میشوند و آن جنبش بزرگ را درست میکنند و قوانین در ۱۹۶۵ به بحث تفکیک نژادی پایان میدهد.
در سال ۱۹۷۴ تنها ۴۱ کشور دموکراتیک داشتیم. نه آنچنان در اروپا رواداری وجود دارد با مخالفان – از جمله چپها- و نه آمریکا چپ را تحمل میکند و همه جا به صورت گستردهای برخورد با چپها صورت میگیرد و روشهای پلیسی گستردهای وجود دارد. FBI تمام کسانی را که مشکوک به همکاری با شوروی هستند را زیر نظر گرفته، جنبشها و جریانهای کارگری و سندیکایی به شدت مشکوک و زیرنظر هستند و سرکوب میشوند و سعی میشود از تشکیل آنها جلوگیری شود.
دانستن این مورد مهم است که موج اول دموکراسی در ۱۹۲۰ تحت تأثیر انقلاب فرانسه و آمریکا شروع میشود و تا پس از جنگ جهانی اول فعال است و پس از اینکه به موج #نازیسم و #فاشیسم که گسترهای بزرگ از اروپا را دربرگرفته بود برمیخورد، عقبنشینی میکند. تا اینکه شاهد موج بعدی گسترش دموکراسی پس از جنگ جهانی دوم هستیم. اما واقعیت این است که اروپای جنوبی – پرتغال، اسپانیا و یونان- در پایان دهۀ ۷۰ [میلادی] است که وارد مدار #دموکراسی میشوند. آمریکای لاتین از اواخر دهۀ ۸۰ است که وارد مدار دموکراسی می شود. (برزیل ۱۹۸۸، شیلی ۱۹۸۹)
بسیاری از آن چیزهایی که علیه سیستم پهلوی گفته میشود نظیر اینکه اینها مانع دموکراسی بودهاند، واقعیت ندارد و سعی میشود که بدون مقایسه و روشهای تطبیقی با سایر دموکراسیهای موجود در جهان یا اتفاقاتی که در جهان مدرن رخ داده، بررسی شود و به همین خاطر روشنفکری ما در خلأ توانسته یک کیفرخواست بلندبالایی را علیه رضاشاه و شاه فقید قرائت کند، بدون آنکه توضیح مشخصی از وضعیت سایر نقاط جهان ارائه دهد.
یادآوری نکتههایی ضروری است برای روشنتر شدن این موضوع. برای نمونه، وقتی زوج آمریکایی (روزنبرگها) در آمریکا به جرم خیانت اعدام میشوند، هوشنگ ابتهاج شعری را در وصف آنها و آمریکای دهۀ ۵۰ میسراید:
«دروغ و دشمنی فرمانروایی میکند آنجا، طلا این کیمیای انسانها خدایی میکند آنجا...»
یعنی روشنفکری ما یک تصور انتزاعی و رمانتیک و به طور کلی شاعرانه از سیاست داشت و از آن دریچه دربارۀ دموکراسی آمریکایی و اتفاقاتی که در ایران میافتاد، ارزیابی میکرد. در دهۀ ۵۰ میلادی و دهۀ ۳۰ خورشیدی، روشنفکری ایرانی در آن دوره، اعدام روزنبرگها را که مشکوک به جاسوسی برای شوروی بودند، به عنوان خون شهدایی میدانست که منجر به آبیاری درخت آزادی خواهد شد!
ادامه دارد
#مشروطه
#دولت_ملی
#سلطنت_ملت
#حکومت_قانون
#بازگشت_به_مشروطه
برگرفته از کانال خبری پان ایرانیست
@DeNnJj