#بخش_اول
«تغییر رفتار رژیم ایران» و بختک «براندازی» و «فروپاشی»
جان بولتون: اگر ایران خواهان ممانعت از بازگشت تحریمهای آمریکاست باید پیشنهاد مذاکره دونالد ترامپ را بپذیرد.
حسین موسویان: جان بولتون برای براندازی جمهوری اسلامی برنامه داده و آمریکا در حال پیاده کردن آن است.
حسن روحانی: نظام ما امروز از همیشه مستحکمتر است و دغدغهای نسبت به نظام نباید داشته باشیم.
با آغاز رسمی فاز اول تحریمهای ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی، یک مقام آمریکایی به سیانان گفته این تحریمها برای تغییر رفتار رژیم ایران است نه تغییر رژیم و براندازی.همچنین جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید روز دوشنبه ۶ اوت درباره بازگشت تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی گفت، «اگر ایران خواهان ممانعت از بازگشت تحریمهای آمریکاست باید پیشنهاد مذاکره دونالد ترامپ را بپذیرد.»او به فاکس نیوز گفته «رژیم ایران باید قید برنامه موشکی بالستیک را بزند و برنامه هستهای را کاملاً کنار بگذارد.»بولتون تاکید کرده «اگر آیتاللهها میخواهند از زیر فشار بیرون بیایند باید بنشینند و مذاکره کنند و تا زمانی که مذاکره نشود فشار باقی است.»مشاور امنیت ملی کاخ سفید همچنین درباره احتمال بستن تنگه هرمز از سوی رژیم ایران گفت: «بستن تنگه هرمز بدترین اشتباه ایران خواهد بود.» او تاکید کرده بستن تنگه هرمز تنها یک بلوف از سوی حکومت ایران است.بولتون گفت اگر ایرانیها واقعاً جدی میبودند باید با ترامپ مذاکره میکردند و ما خواهیم دید که آیا آنها واقعا جدی هستند یا نه!ماکس اُته Max Otte که خبرگزاری تسنیم وی را از اعضای حزب دموکرات مسیحی آلمان معرفی کرده در مصاحبهی این خبرگزاری با وی پیشنهاد ترامپ برای مذاکره بدون پیششرط با ایران را «نمایش» خوانده و گفته اعتماد مجدد ایران به آمریکا غلط است.او در پاسخ به این پرسش که «آیا واشنگتن برای تغییر رژیم در ایران تلاش میکند» گفته: «واشنگتن در بسیاری کشورها برای تغییر رژیم تلاش میکند و مطمئناً سرویسهای اطلاعاتی آمریکا در این راستا در ایران هم فعال هستند.»گفتنی است که ماکس اُته اقتصاددان آلمانی- آمریکایی (متولد ۱۹۶۴) از سال ۱۹۹۱ عضو حزب دمکرات مسیحی آلمان که آنگلا مرکل صدراعظم این کشور رهبر آن است بوده. ولی از سال ۲۰۱۷ از حامیان پر و پا قرص حزب راستگرا و تازهتأسیس AFD (آلترناتیو برای آلمان) و از مدیران یکی از بنیادهای فرهنگی این حزب است.سیدحسین موسویان سفیر سابق جمهوری اسلامی در آلمان در زمان «ترور میکونوس» و عضو پیشین تیم مذاکرهکننده هستهای روز سهشنبه، ۱۵ امرداد، در مقالهای با عنوان «تحریمهای جدید و معمای مذاکره با ترامپ» در خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی ایران نوشته، جان بولتون که اکنون کلیدیترین نقش در موضوع ایران را در کاخ سفید به عهده دارد، سال گذشته طرحی برای «خروج آمریکا از برجام» و عملیاتی کردن «سیاست تغییر رژیم»، به ترامپ و شورای امنیت ملی آمریکا ارائه کرد.به گفته موسویان این طرح شامل راهبردهای کلیدی در مورد نحوه خروج یکجانبه آمریکا از برجام، همفکری و همکاری با اسراییل و عربستان، کار دیپلماتیک سنگین روی اروپا و اقدامات لازم برای تغییر رژیم در ایران است.سیدحسین موسویان که یکی از چهرههای امنیتی نظام و سالهاست یکی از لابیگران جمهوری اسلامی در غرب است، بخشی از اقدامات عملیاتی پیشبینی شده در طرح جان بولتون را شرح داده است، از جمله:
-گفتوگو با اسراییل برای عملیات نظامی علیه ایران
-محدود نمودن نقش ایرانیها از جمله ورود به امریکا از طریق توقف ویزا اعم از ویزای دانشجویی و علمی و غیره
-افشای فعالیتهای اقتصادی فرماندهان سپاه و شخصیتهای دیگر ایرانی با ذکر نام
-حمایت از از اعتراضهای دانشجویی، کارگری، زنان و گروههای «ضد انقلاب» داخلی ایران
حسین موسویان به سخنرانی مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در جمع ایرانیهای مقیم این کشور در لسآنجلس و «ادعای فساد مالی مسئولان» با ذکر نام برخی شخصیتها را بخشی از «سناریوی همراه و محدود کردن» فعالیت ایرانیهای دوتابعیتی و مقیم آمریکا دانسته و مدعی شده است که چند ماه قبل نیروهایی ناشناخته شبانه به دفتر شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) هجوم بردند و اسناد و مدارک و کامپیوترهای آنها را بُردند و با فاصله اندکی هم تریتا پارسی و رضا مرعشی، دو گرداننده اصلی این شورا که دهها مقاله علیه سناریوی جنگ و تحریم ایران و در دفاع از برجام نوشته بودند نیز از سمت خود در این شورا استعفا دادند. وی همه اینها را در ادامه مسیر براندازی دانسته است. البته این سخنان و ابراز اطلاعات سیدحسین موسویان به عنوان مهرهی جمهوری اسلامی همزمان تایید دیگریست بر روابط «شورای ملی ایرانیان آمریکا» با جمهوری اسلامی و نقش لابیگری این نهاد که در دوران اوباما به شدت فعال بود و با روی کار آمدن ترامپ ستاره بختاش رو به افول گذاشت.
ادامه⬇
«تغییر رفتار رژیم ایران» و بختک «براندازی» و «فروپاشی»
جان بولتون: اگر ایران خواهان ممانعت از بازگشت تحریمهای آمریکاست باید پیشنهاد مذاکره دونالد ترامپ را بپذیرد.
حسین موسویان: جان بولتون برای براندازی جمهوری اسلامی برنامه داده و آمریکا در حال پیاده کردن آن است.
حسن روحانی: نظام ما امروز از همیشه مستحکمتر است و دغدغهای نسبت به نظام نباید داشته باشیم.
با آغاز رسمی فاز اول تحریمهای ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی، یک مقام آمریکایی به سیانان گفته این تحریمها برای تغییر رفتار رژیم ایران است نه تغییر رژیم و براندازی.همچنین جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید روز دوشنبه ۶ اوت درباره بازگشت تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی گفت، «اگر ایران خواهان ممانعت از بازگشت تحریمهای آمریکاست باید پیشنهاد مذاکره دونالد ترامپ را بپذیرد.»او به فاکس نیوز گفته «رژیم ایران باید قید برنامه موشکی بالستیک را بزند و برنامه هستهای را کاملاً کنار بگذارد.»بولتون تاکید کرده «اگر آیتاللهها میخواهند از زیر فشار بیرون بیایند باید بنشینند و مذاکره کنند و تا زمانی که مذاکره نشود فشار باقی است.»مشاور امنیت ملی کاخ سفید همچنین درباره احتمال بستن تنگه هرمز از سوی رژیم ایران گفت: «بستن تنگه هرمز بدترین اشتباه ایران خواهد بود.» او تاکید کرده بستن تنگه هرمز تنها یک بلوف از سوی حکومت ایران است.بولتون گفت اگر ایرانیها واقعاً جدی میبودند باید با ترامپ مذاکره میکردند و ما خواهیم دید که آیا آنها واقعا جدی هستند یا نه!ماکس اُته Max Otte که خبرگزاری تسنیم وی را از اعضای حزب دموکرات مسیحی آلمان معرفی کرده در مصاحبهی این خبرگزاری با وی پیشنهاد ترامپ برای مذاکره بدون پیششرط با ایران را «نمایش» خوانده و گفته اعتماد مجدد ایران به آمریکا غلط است.او در پاسخ به این پرسش که «آیا واشنگتن برای تغییر رژیم در ایران تلاش میکند» گفته: «واشنگتن در بسیاری کشورها برای تغییر رژیم تلاش میکند و مطمئناً سرویسهای اطلاعاتی آمریکا در این راستا در ایران هم فعال هستند.»گفتنی است که ماکس اُته اقتصاددان آلمانی- آمریکایی (متولد ۱۹۶۴) از سال ۱۹۹۱ عضو حزب دمکرات مسیحی آلمان که آنگلا مرکل صدراعظم این کشور رهبر آن است بوده. ولی از سال ۲۰۱۷ از حامیان پر و پا قرص حزب راستگرا و تازهتأسیس AFD (آلترناتیو برای آلمان) و از مدیران یکی از بنیادهای فرهنگی این حزب است.سیدحسین موسویان سفیر سابق جمهوری اسلامی در آلمان در زمان «ترور میکونوس» و عضو پیشین تیم مذاکرهکننده هستهای روز سهشنبه، ۱۵ امرداد، در مقالهای با عنوان «تحریمهای جدید و معمای مذاکره با ترامپ» در خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی ایران نوشته، جان بولتون که اکنون کلیدیترین نقش در موضوع ایران را در کاخ سفید به عهده دارد، سال گذشته طرحی برای «خروج آمریکا از برجام» و عملیاتی کردن «سیاست تغییر رژیم»، به ترامپ و شورای امنیت ملی آمریکا ارائه کرد.به گفته موسویان این طرح شامل راهبردهای کلیدی در مورد نحوه خروج یکجانبه آمریکا از برجام، همفکری و همکاری با اسراییل و عربستان، کار دیپلماتیک سنگین روی اروپا و اقدامات لازم برای تغییر رژیم در ایران است.سیدحسین موسویان که یکی از چهرههای امنیتی نظام و سالهاست یکی از لابیگران جمهوری اسلامی در غرب است، بخشی از اقدامات عملیاتی پیشبینی شده در طرح جان بولتون را شرح داده است، از جمله:
-گفتوگو با اسراییل برای عملیات نظامی علیه ایران
-محدود نمودن نقش ایرانیها از جمله ورود به امریکا از طریق توقف ویزا اعم از ویزای دانشجویی و علمی و غیره
-افشای فعالیتهای اقتصادی فرماندهان سپاه و شخصیتهای دیگر ایرانی با ذکر نام
-حمایت از از اعتراضهای دانشجویی، کارگری، زنان و گروههای «ضد انقلاب» داخلی ایران
حسین موسویان به سخنرانی مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در جمع ایرانیهای مقیم این کشور در لسآنجلس و «ادعای فساد مالی مسئولان» با ذکر نام برخی شخصیتها را بخشی از «سناریوی همراه و محدود کردن» فعالیت ایرانیهای دوتابعیتی و مقیم آمریکا دانسته و مدعی شده است که چند ماه قبل نیروهایی ناشناخته شبانه به دفتر شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) هجوم بردند و اسناد و مدارک و کامپیوترهای آنها را بُردند و با فاصله اندکی هم تریتا پارسی و رضا مرعشی، دو گرداننده اصلی این شورا که دهها مقاله علیه سناریوی جنگ و تحریم ایران و در دفاع از برجام نوشته بودند نیز از سمت خود در این شورا استعفا دادند. وی همه اینها را در ادامه مسیر براندازی دانسته است. البته این سخنان و ابراز اطلاعات سیدحسین موسویان به عنوان مهرهی جمهوری اسلامی همزمان تایید دیگریست بر روابط «شورای ملی ایرانیان آمریکا» با جمهوری اسلامی و نقش لابیگری این نهاد که در دوران اوباما به شدت فعال بود و با روی کار آمدن ترامپ ستاره بختاش رو به افول گذاشت.
ادامه⬇
🔴از حرف تا عمل: «نیروهای مسلح» و نقش رضا پهلوی برای قرار گرفتن آنها در کنار مردم(#بخش_اول)
- شاهزاده رضا پهلوی اخیرا در توییتی به نیروهای انتظامی- امنیتی هشدار داده که از خشونت با معترضان بپرهیزند و آغوش مردم همیشه به روی کسانی که با رژیم سرکوب همکاری نکنند باز است.
- فرمانده ارتش که به چاکرمآبی و سرسپردگی شهرت دارد برای سرکوب اعتراضات اعلام آمادگی کرده.
- سرهنگ عشقیپور میگوید باید واقعبین بود و نباید توقع خاصی از ارتش داشت.
- دو خلبان شاغل در ارتش به کیهان لندن میگویند پرسنل ارتش اهل سرکوب مردم نیستند.
کم نیستند صاحبنظرانی که معتقدند ادامهی اعتراضات داخلی در ایران علیه فقر و گرانی و فساد سیستماتیک در جمهوری، ادامهی ماجراجوییهای نظامی سپاه پاسداران در منطقه و حمایت از تروریسم و همچنین فشارهای بینالمللی به ویژه تحریمهای آمریکا، کنترل اوضاع از دست مقامهای رژیم را تا حدود زیادی گرفته و نظام با شیبی تند در مسیر فروپاشی حرکت میکند. از سویی دیگر «براندازی» و «تغییر رژیم» بر سر نظام و وفادارانش سایهای سنگین افکنده آن هم در شرایطی که بزرگترین برانداز، خود نظام است که با سیاستهای انحصارطلبانهی خود چهارنعل به سوی فروپاشی میتازد. پیشبینی اینکه در آینده تحولات ایران به کدام سو میرود و عاقبت چه میشود آسان نیست و هر چه گفته شود جز حدس و گمان و یا گاه آرزو و همچنین تهدید و ارعاب (سوریهای شدن) نیست. در این میان «چه کسانی یا نظامی قرار است جای اینها (جمهوری اسلامی) بیایند؟» به درستی از اصلیترین پرسشهایی است که این روزها زیاد مطرح میشود. اگر واقعهی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ نبود او امروز پادشاه ایران میبود. با چه عملکردی؟! نمیدانیم! خود وی در مصاحبههای مختلف گفته است که در این چهل سال بسیار آموخته و تجربه کرده است. وی چهار دهه است که در تبعید زندگی میکند و در آستانه شصت سالگی است. اینکه در داخل ایران و حتی بیرون از کشور نگاه چند درصد ایرانیها به اوست مشخص نیست اما اینکه از دیماه ۱۳۹۶ محبوبیت گستردهی خاندان پهلوی و شاهزاده در بین اقشار مختلف مردم به زبان آمده و علنی شده، واقعیتی نیست که با هیچ ترفندی بتوان آن را پنهان و لاپوشانی کرد. تشدید حملات و دروغهایی که از سوی دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی علیه وی صورت میگیرد، خود بیانگر این واقعیت است. در این میان، نگاه نیروهای مسلّح ایران و خانوادههای آنها نسبت به رضا پهلوی به عنوان شخصیتی که میتواند در گذار از جمهوری اسلامی به یک نظام دمکراتیک نقش مهمی بازی کند، اهمیت بسیاری دارد. شاهزاده رضا پهلوی بارها در مصاحبههای خود تاکید کرده باید راه را برای بازگشت همه نیروهای مسلّح که در کشتار و جنایت علیه مردم شریک نبودند و دستشان به خون شهروندان آلوده نیست باز گذاشت. چنانکه در تیرماه ۱۳۹۷ نیز در مصاحبه با کیهان لندن تاکید میکند «در ایران کسانی را داریم که دلشان با مردم است، ارتشی، سپاهی و حتی بسیجی، نمیگویم همه آنها اما بسیاری از آنها نمیخواهند با این کشتی غرق شوند و میخواهند ضمانتی در فردای پس از سقوط نظام داشته باشند، این تضمین را جامعه به آنها میدهد.» شاهزاده پهلوی اخیرا در توییتی به نیروهای انتظامی- امنیتی اخطار داده «از خشونت با معترضان بپرهیزید و سلاحتان را زمین بگذارید. آغوش ملت به روی آنها که به فرقه تبهکار پشت کنند باز است اما کسانی که تا آخرین لحظه برای حفظ این رژیم ضدایرانی جنایت کنند در فردای براندازی محاکمه و پاسخگو خواهند شد. به ملت بپیوندید!» دیدگاههای وی در مورد نظامیها آنقدر مهم هست که کارشناسان و رسانههای خارجی نیز دربارهی آن کند و کاو کنند. الی لیک گزارشگر بلومبرگ، در خرداد ۱۳۹۷ (ژوئن ۲۰۱۸) در مقالهای مینویسد آثار علاقمندی به جین شارپ تئوریسن انقلابهای بدون خشونت در کلام رضا پهلوی پیداست. او به دنبال «[…] جذب حداکثری اعضای نهادهای نظامی و شبهنظامی رژیم کنونی است که فاسد نبوده و دست به جنایت نزدهاند.» نویسنده در ادامه میگوید این یکی از آموزشهای جین شارپ است درباره مناسبات انسان- قدرت- جنبش. به اعتقاد رضا پهلوی مهم است که بتوان وابستگان پلیس و نیروهای امنیتیِ یک رژیم دیکتاتوری را به مشارکت در انقلاب جلب کرد: «نظامیها باید بدانند که قربانی تغییر رژیم نمیشوند. بعضی از سیاستمداران در سطح رهبری حکومت باید پاسخگوی اعمالشان باشند اما اکثریت مردم باید بدانند که قرار نیست مجازات شوند.» اخیرا شبکه تلویزیونی «من و تو» مستندی با عنوان «وضعیت ارتش» پخش کرده است که بازتاب زیادی در ایران و به ویژه در میان نظامیها داشته است.
https://t.me/OfficialRezaPahlavi/193?single
(ادامه در بخش بعد
- شاهزاده رضا پهلوی اخیرا در توییتی به نیروهای انتظامی- امنیتی هشدار داده که از خشونت با معترضان بپرهیزند و آغوش مردم همیشه به روی کسانی که با رژیم سرکوب همکاری نکنند باز است.
- فرمانده ارتش که به چاکرمآبی و سرسپردگی شهرت دارد برای سرکوب اعتراضات اعلام آمادگی کرده.
- سرهنگ عشقیپور میگوید باید واقعبین بود و نباید توقع خاصی از ارتش داشت.
- دو خلبان شاغل در ارتش به کیهان لندن میگویند پرسنل ارتش اهل سرکوب مردم نیستند.
کم نیستند صاحبنظرانی که معتقدند ادامهی اعتراضات داخلی در ایران علیه فقر و گرانی و فساد سیستماتیک در جمهوری، ادامهی ماجراجوییهای نظامی سپاه پاسداران در منطقه و حمایت از تروریسم و همچنین فشارهای بینالمللی به ویژه تحریمهای آمریکا، کنترل اوضاع از دست مقامهای رژیم را تا حدود زیادی گرفته و نظام با شیبی تند در مسیر فروپاشی حرکت میکند. از سویی دیگر «براندازی» و «تغییر رژیم» بر سر نظام و وفادارانش سایهای سنگین افکنده آن هم در شرایطی که بزرگترین برانداز، خود نظام است که با سیاستهای انحصارطلبانهی خود چهارنعل به سوی فروپاشی میتازد. پیشبینی اینکه در آینده تحولات ایران به کدام سو میرود و عاقبت چه میشود آسان نیست و هر چه گفته شود جز حدس و گمان و یا گاه آرزو و همچنین تهدید و ارعاب (سوریهای شدن) نیست. در این میان «چه کسانی یا نظامی قرار است جای اینها (جمهوری اسلامی) بیایند؟» به درستی از اصلیترین پرسشهایی است که این روزها زیاد مطرح میشود. اگر واقعهی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ نبود او امروز پادشاه ایران میبود. با چه عملکردی؟! نمیدانیم! خود وی در مصاحبههای مختلف گفته است که در این چهل سال بسیار آموخته و تجربه کرده است. وی چهار دهه است که در تبعید زندگی میکند و در آستانه شصت سالگی است. اینکه در داخل ایران و حتی بیرون از کشور نگاه چند درصد ایرانیها به اوست مشخص نیست اما اینکه از دیماه ۱۳۹۶ محبوبیت گستردهی خاندان پهلوی و شاهزاده در بین اقشار مختلف مردم به زبان آمده و علنی شده، واقعیتی نیست که با هیچ ترفندی بتوان آن را پنهان و لاپوشانی کرد. تشدید حملات و دروغهایی که از سوی دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی علیه وی صورت میگیرد، خود بیانگر این واقعیت است. در این میان، نگاه نیروهای مسلّح ایران و خانوادههای آنها نسبت به رضا پهلوی به عنوان شخصیتی که میتواند در گذار از جمهوری اسلامی به یک نظام دمکراتیک نقش مهمی بازی کند، اهمیت بسیاری دارد. شاهزاده رضا پهلوی بارها در مصاحبههای خود تاکید کرده باید راه را برای بازگشت همه نیروهای مسلّح که در کشتار و جنایت علیه مردم شریک نبودند و دستشان به خون شهروندان آلوده نیست باز گذاشت. چنانکه در تیرماه ۱۳۹۷ نیز در مصاحبه با کیهان لندن تاکید میکند «در ایران کسانی را داریم که دلشان با مردم است، ارتشی، سپاهی و حتی بسیجی، نمیگویم همه آنها اما بسیاری از آنها نمیخواهند با این کشتی غرق شوند و میخواهند ضمانتی در فردای پس از سقوط نظام داشته باشند، این تضمین را جامعه به آنها میدهد.» شاهزاده پهلوی اخیرا در توییتی به نیروهای انتظامی- امنیتی اخطار داده «از خشونت با معترضان بپرهیزید و سلاحتان را زمین بگذارید. آغوش ملت به روی آنها که به فرقه تبهکار پشت کنند باز است اما کسانی که تا آخرین لحظه برای حفظ این رژیم ضدایرانی جنایت کنند در فردای براندازی محاکمه و پاسخگو خواهند شد. به ملت بپیوندید!» دیدگاههای وی در مورد نظامیها آنقدر مهم هست که کارشناسان و رسانههای خارجی نیز دربارهی آن کند و کاو کنند. الی لیک گزارشگر بلومبرگ، در خرداد ۱۳۹۷ (ژوئن ۲۰۱۸) در مقالهای مینویسد آثار علاقمندی به جین شارپ تئوریسن انقلابهای بدون خشونت در کلام رضا پهلوی پیداست. او به دنبال «[…] جذب حداکثری اعضای نهادهای نظامی و شبهنظامی رژیم کنونی است که فاسد نبوده و دست به جنایت نزدهاند.» نویسنده در ادامه میگوید این یکی از آموزشهای جین شارپ است درباره مناسبات انسان- قدرت- جنبش. به اعتقاد رضا پهلوی مهم است که بتوان وابستگان پلیس و نیروهای امنیتیِ یک رژیم دیکتاتوری را به مشارکت در انقلاب جلب کرد: «نظامیها باید بدانند که قربانی تغییر رژیم نمیشوند. بعضی از سیاستمداران در سطح رهبری حکومت باید پاسخگوی اعمالشان باشند اما اکثریت مردم باید بدانند که قرار نیست مجازات شوند.» اخیرا شبکه تلویزیونی «من و تو» مستندی با عنوان «وضعیت ارتش» پخش کرده است که بازتاب زیادی در ایران و به ویژه در میان نظامیها داشته است.
https://t.me/OfficialRezaPahlavi/193?single
(ادامه در بخش بعد
گــارد شـــاهــنــشــاهــی
🔴یادداشت #شاهزاده_رضاپهلوی در شماره امروز (پنجشنبه ۱۶ آگست-۲۵ مرداد) روزنامه پرتیراژ والستریتجورنال 🔴#مردم_ایران پیامی دارند: میخواهیم کشورمان را پس بگیریم" @gurd_shah
یادداشتی از #شاهزاده_رضا_پهلوی*
#بخش_اول
در تازهترین دور تظاهرات سراسری علیه جمهوری اسلامی، جوانی به نام «رضا اوتادی» به همسایگانش در خیابانهای کرج ملحق شد. آنها با هم شعار دادند: «مرگ بر دیکتاتور» و «آخوند باید گم بشه!». رضا سپس توسط دستگاه امنیتی رژیم شناسایی شد و در شب دوازده مرداد در حالی که به سمت خانه میرفت، نیروهای امنیتی رژیم، وی را به ضرب گلوله کشتند. او ۲۶ ساله بود.
اطلاعات زیادی درباره رضا اوتادی در دسترس نیست. میدانیم که مغازهدار بود و نامزد کرده بود. در صفحه توئیترش که فقط یک بار در آن توئیت کرد در روز اول خرداد نوشت: «تغییر رژیم ایران؛ برای آزادی، زندگی بهتر، آرامش، امنیت اقتصادی و روانی، خندههای بدون استرس.» در این تنها توئیتِ غمانگیز ولی مصمم، رضا اوتادی خواست اساسی یک ملت را ثبت کرد. او شاید این را میدانست و نیازی ندید که بیشتر از این بگوید.
تظاهرات اخیر در ایران، تازهترین فصل از یک تلاش تقریباً چهل ساله است. این تظاهرات بر خلاف آنچه بعضی طرفداران رژیم گفتهاند صرفا به خاطر مشکلات اقتصادی مثل «قیمت تخممرغ» نیست؛ بلکه حوزه گستردهتری را شامل میشود و اهداف آن بسیار عمیقتر از هر موضوع واحد اقتصادی و اجتماعی است.
جنبش اعتراضی ملی در ایران، بیعدالتیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زندگی زیر سایه جمهوری اسلامی را تشخیص میدهد و تقبیح میکند و آنها را نشانههای یک بیماری واحد میداند: جمهوری اسلامی؛ هم ایدئولوژی و هم ساختار آن. جنبش اعتراضی ایرانیان، ریشه این بیماری را هدف قرار میدهد و نه صرفا نشانههای آن مثل فساد یا سرکوب را. هممیهنان من به دنبال پایان دادن به جمهوری اسلامی هستند نه فقط به خاطر اینکه رژیمی اقتدارگرا، فاسد و بیکفایت است بلکه به این دلیل که رژیمی است غیر ایرانی و ضد ایرانی.
جمهوری اسلامی از همان آغاز به دنبال ویران کردن ایران با تبدیل آن از یک ملت به یک نهضت بود. جمهوری اسلامی پرچم کشور را که چندین قرن قدمت داشت عوض کرد؛ جلوی آموزش تاریخ و ادبیات ما را گرفت؛ از گرد هم آمدن مردم ما بر مزار قهرمانانشان مثل کورش کبیر و فردوسی در مناسبتهای خاص جلوگیری کرد؛ در نظام طبقاتی مبتنی بر آپارتاید مذهبی و جنسیتی خود، هر ایرانی را در جایگاه حقوقی و اجتماعی خاصی قرار داد به طوری که زنان و اقلیتهای مذهبی، شهروندان درجه دوم و سوم یا پایینتر شدند؛ و در سرزمینی که به خاطر شعر و موسیقیاش شهره است، هم شعر و هم موسیقی را سانسور و گاه به طرز وحشیانهای سرکوب کرد.
صبر ایرانیان به سر آمده است. در خیابانهای ایران و در شبکههای اجتماعی، شعار پرطرفدار "میمیریم، میمیریم، ایران رو پس میگیریم" با حسی سرشار از عزم راسخ و فوریت، طنینانداز شده است. ایرانیان علاوه بر اینکه آزادی، عدالت و فرصت میخواهند، خواهان شکوه، افتخار و احترام برای کشورشان هستنند. آنها میخواهند جایگاه شایسته خود در جامعه جهانی را باز پس بگیرند. آنها میخواهند به خاطر خدمات بزرگ علمی و فرهنگی تمدن باستانیشان شناخته و تحسین شوند. آنها همچنان که اداره کشورشان را به دست میگیرند و راهی درخشان به سوی توسعه و نوآوری میگشایند، میخواهند دوستانی نزدیک و شریکانی قابل اعتماد شناخته شوند. در یک جمله، هممیهنانم میخواهند ایران را از جمهوری اسلامی پس بگیرند.
در بهمنماه گذشته، رژیم در حالی سی و نهمین سالگردش را «جشن» گرفت که هیچگاه تا این اندازه نامحبوب و غرق در بحران نبود. رژیم به طور همزمان با چندین چالش وجودی روبرو است که همه آنها را خودش به وجود آورده: یک اقتصاد آشفته، نابودی وسیع زیستمحیطی، جدا شدن نیروهای امنیتی، تظاهرات سراسری و اعتصابات کارگری بیسابقه، و مهمتر از همه، جمعیتی نترس که به طور فزاینده درگیر فعالیتهای روزانه مقاومت و نافرمانی میشوند.
همچون بسیاری از رژیمهای اقتدارگرا، جمهوری اسلامی با ترس از مردم حکومت میکند. رژیم به تازهترین موج تظاهرات، همان پاسخی را داد که همیشه میدهد: توهین، تهدید، زندان، شکنجه و کشتن ایرانیان بیگناه. رژیم همچنین در تلاشی برای جلوگیری از هماهنگی مردم، اینترنت و تلفن را در تهران، کرج، قم و شهرهای دیگر کُند یا قطع کرد تا معترضان نتوانند مبارزهشان و پاسخ وحشیانه رژیم را با جهان خارج به اشتراک بگذارند.
@gurd_shah
#بخش_اول
در تازهترین دور تظاهرات سراسری علیه جمهوری اسلامی، جوانی به نام «رضا اوتادی» به همسایگانش در خیابانهای کرج ملحق شد. آنها با هم شعار دادند: «مرگ بر دیکتاتور» و «آخوند باید گم بشه!». رضا سپس توسط دستگاه امنیتی رژیم شناسایی شد و در شب دوازده مرداد در حالی که به سمت خانه میرفت، نیروهای امنیتی رژیم، وی را به ضرب گلوله کشتند. او ۲۶ ساله بود.
اطلاعات زیادی درباره رضا اوتادی در دسترس نیست. میدانیم که مغازهدار بود و نامزد کرده بود. در صفحه توئیترش که فقط یک بار در آن توئیت کرد در روز اول خرداد نوشت: «تغییر رژیم ایران؛ برای آزادی، زندگی بهتر، آرامش، امنیت اقتصادی و روانی، خندههای بدون استرس.» در این تنها توئیتِ غمانگیز ولی مصمم، رضا اوتادی خواست اساسی یک ملت را ثبت کرد. او شاید این را میدانست و نیازی ندید که بیشتر از این بگوید.
تظاهرات اخیر در ایران، تازهترین فصل از یک تلاش تقریباً چهل ساله است. این تظاهرات بر خلاف آنچه بعضی طرفداران رژیم گفتهاند صرفا به خاطر مشکلات اقتصادی مثل «قیمت تخممرغ» نیست؛ بلکه حوزه گستردهتری را شامل میشود و اهداف آن بسیار عمیقتر از هر موضوع واحد اقتصادی و اجتماعی است.
جنبش اعتراضی ملی در ایران، بیعدالتیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زندگی زیر سایه جمهوری اسلامی را تشخیص میدهد و تقبیح میکند و آنها را نشانههای یک بیماری واحد میداند: جمهوری اسلامی؛ هم ایدئولوژی و هم ساختار آن. جنبش اعتراضی ایرانیان، ریشه این بیماری را هدف قرار میدهد و نه صرفا نشانههای آن مثل فساد یا سرکوب را. هممیهنان من به دنبال پایان دادن به جمهوری اسلامی هستند نه فقط به خاطر اینکه رژیمی اقتدارگرا، فاسد و بیکفایت است بلکه به این دلیل که رژیمی است غیر ایرانی و ضد ایرانی.
جمهوری اسلامی از همان آغاز به دنبال ویران کردن ایران با تبدیل آن از یک ملت به یک نهضت بود. جمهوری اسلامی پرچم کشور را که چندین قرن قدمت داشت عوض کرد؛ جلوی آموزش تاریخ و ادبیات ما را گرفت؛ از گرد هم آمدن مردم ما بر مزار قهرمانانشان مثل کورش کبیر و فردوسی در مناسبتهای خاص جلوگیری کرد؛ در نظام طبقاتی مبتنی بر آپارتاید مذهبی و جنسیتی خود، هر ایرانی را در جایگاه حقوقی و اجتماعی خاصی قرار داد به طوری که زنان و اقلیتهای مذهبی، شهروندان درجه دوم و سوم یا پایینتر شدند؛ و در سرزمینی که به خاطر شعر و موسیقیاش شهره است، هم شعر و هم موسیقی را سانسور و گاه به طرز وحشیانهای سرکوب کرد.
صبر ایرانیان به سر آمده است. در خیابانهای ایران و در شبکههای اجتماعی، شعار پرطرفدار "میمیریم، میمیریم، ایران رو پس میگیریم" با حسی سرشار از عزم راسخ و فوریت، طنینانداز شده است. ایرانیان علاوه بر اینکه آزادی، عدالت و فرصت میخواهند، خواهان شکوه، افتخار و احترام برای کشورشان هستنند. آنها میخواهند جایگاه شایسته خود در جامعه جهانی را باز پس بگیرند. آنها میخواهند به خاطر خدمات بزرگ علمی و فرهنگی تمدن باستانیشان شناخته و تحسین شوند. آنها همچنان که اداره کشورشان را به دست میگیرند و راهی درخشان به سوی توسعه و نوآوری میگشایند، میخواهند دوستانی نزدیک و شریکانی قابل اعتماد شناخته شوند. در یک جمله، هممیهنانم میخواهند ایران را از جمهوری اسلامی پس بگیرند.
در بهمنماه گذشته، رژیم در حالی سی و نهمین سالگردش را «جشن» گرفت که هیچگاه تا این اندازه نامحبوب و غرق در بحران نبود. رژیم به طور همزمان با چندین چالش وجودی روبرو است که همه آنها را خودش به وجود آورده: یک اقتصاد آشفته، نابودی وسیع زیستمحیطی، جدا شدن نیروهای امنیتی، تظاهرات سراسری و اعتصابات کارگری بیسابقه، و مهمتر از همه، جمعیتی نترس که به طور فزاینده درگیر فعالیتهای روزانه مقاومت و نافرمانی میشوند.
همچون بسیاری از رژیمهای اقتدارگرا، جمهوری اسلامی با ترس از مردم حکومت میکند. رژیم به تازهترین موج تظاهرات، همان پاسخی را داد که همیشه میدهد: توهین، تهدید، زندان، شکنجه و کشتن ایرانیان بیگناه. رژیم همچنین در تلاشی برای جلوگیری از هماهنگی مردم، اینترنت و تلفن را در تهران، کرج، قم و شهرهای دیگر کُند یا قطع کرد تا معترضان نتوانند مبارزهشان و پاسخ وحشیانه رژیم را با جهان خارج به اشتراک بگذارند.
@gurd_shah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میگویند خیزش مردمی در ایران شعله ور شده که براندازی جمهوری اسلامی ایران در صدر خواسته هایشان است. فرخ نگهدار فعال سیاسی و تحلیلگر مسایل ایران و علیرضا کیانی فعال سیاسی وعضو گروه فَرَشگَرد
#بخش_اول
#بخش_اول
🔴من محمدرضا پهلوی پادشاه ایران و خلبان شهباز هستم
#بخش_اول
💠روزی که قرار بود قرارداد الجزایر برای حل اختلافات مرزی ایران و عراق امضا شود همه توقع داشتند طارق عزیز به نمایندگی از عراق در جلسه حاضر شود اما تلکس وزارت امور خارجه ایران بازی را عوض کرد ، این متن از این قرار بود که پادشاه ایران شخصا مذاکرات را رهبری خواهد کرد ! به این ترتیب صدام حسین ناچار شد در مقابل شخصا در جلسه حاضر شود. صدام یک شکنجه گر ، قلدر و لات قداره بند بود اما هیچ از سیاست نمی دانست ! صدام حسین در مخمصه بدی گیر کرده بود از یک طرف اگر صدام حسین نمی آمد می گفتند از شاه ایران ترسیده است و اگر می آمد هیچ نمی دانست که بگوید و آبرویش می رفت و از طرف دیگر با طارق عزیز سرنوشت مذاکرات معلوم بود، صحبت ها به نتیجه ای نمی رسید و همه دست از پا دراز تر به کشور های خود بر می گشتند.
محمد رضا شاه پهلوی دانسته سد محکم جلوی پای صدام حسین گذاشت. فردای آن روز در جواب تلکس وزارت امور خارخه ایران، دولت عراق اعلام کرد صدام حسین رهبری میسیون عراق را بعهده خواهد داشت. جواب دولت عراق به ایران فرستاده شد. محمد رضا شاه قسمت دوم بازی روانی خود را روی صدام حسین شروع کرد. وزارت امور خارجه ایران در جواب حضور صدام حسین در مذاکرات، یک تلکس به الجزایر فرستاد که چون این مذاکرات طولانی نخواهد بود، در خواست دولت ایران این است که محل مذاکره در همان فرود گاه الجزایر باشد. محمد رضا شاه دانسته از لجبازی اعراب مخصوصاً این برگ را به زمین کوبید که محل مذاکره در همان فرودگاه الجزایر باشد. این جا می توانیم این برداشت را داشته باشیم که تمام اقدامات محمد رضا شاه پهلوی خورد کردن شخصیت صدام حسین بوده است که با کشتار به ریاست جمهوری رسیده بود دولت الجزایر با اعلام زمان ملاقات، از طرفین دعوت به عمل آورد که به الجزایر بیایند.
توجه شود: در روز و ساعت موعود اولین هواپیمائی که در آسمان فرودگاه الجزایر پیدا شد هواپیمای حامل صدام حسین و هیئت نمایندگی عراقی بود. هواپیمای زیبای شهباز با آن رنگ فیروزه ای که سمبل غرور و افتخار کشور ما بود با کمی تأخیر که داشت به فرودگاه الجزایر می رسید. هواپیمای عراقی حامل صدام حسین از برج مراقبت فرودگاه الجزایر اجازه فرود خواست. در این جا اتفاقی افتاد جالبی افتاد.
برج مراقبت فرودگاه الجزایر به هواپیمای صدام حسین اجازه نشست نداد. به خلبان هواپیمای صدام حسین گفت باند فرودگاه هنوز آماده نیست بهتر است در آسمان دور بزند تا اطلاع ثانوی. این کار آن قدر ادامه پیدا کرد تا شهباز به آسمان فرودگاه الجزایر رسید. در این جا خلبان هواپیمای شهباز از برج مراقبت اجازه نشست خواست. خلبان شهباز با کمال فروتنی و سادگی گفت من محمد رضا پهلوی کاپیتان شهباز اجازه فرود می خواهم، در برج مراقبت فرودگاه شور و غوغا بپا شد. مأمور برج مراقبت با صدائی لرزان از هیجان ولی بسیار خوشحال پرسید شما پادشاه ایران هستید. شاهنشاه جواب دادند بله، مأمور برج مراقبت در جواب گفت قربان، فرودگاه الجزایر در اختیار شما است. ما بی صبرانه در انتظار شما بودیم.
شاهنشاه تشکر کرده و هواپیما را به آرامی در باند فرودگاه نشست. هواپیما به آرامی به جلوی جایگاه مخصوص رسید، در هواپیما باز شد و شاه با وقار مخصوص خود از پلکان هواپیما شروع به پائین آمدن کرد. در پائین پلکان تمام رجال الجزایر برای دیدن شاه جمع شده بودند و بی اختیار تحت تأثیر احساسات خود شروع به دست زدن و هورا کشیدن کردند. آقای بومیدین رئیس جمهور الجزایر شاهنشاه را در آغوش گرفته و با ایشان دست دادند. شاه و بومدین در جایگاه مخصوص ایستاده و گروه موزیک ارتش الجزایر سرود شاهنشاهی را شروع به نواختن کرد. پس از پایان سرود شاهنشاهی، شاه شروع به دیدن گارد احترام کردند و عبدالکریم سیفی کاردار با تجربه و ایران دوست، در پشت سر شاه خود در حرکت بود. کسی دقت نکرد که در آن لحظه یک هواپیمای دیگر دارد به زمین می نشیند، آن هواپیما حامل صدام حسین بود که تازه اجازه نشست گرفته بود. شاه به جایگاه مخصوص رفته و در اتاقی که برای مذاکره آماده شده بود به نوشیدن قهوه پرداخت. خلبان هواپیمای شهباز دستور داشت که هواپیما را پس از سوخت گیری در جلوی جایگاه، در حالت آماده برای پرواز باشد.
در آن لحظه صدام حسین دشمن دیرینه محمدرضا شاه و ملت ایران وارد سالن مذاکره شد. شاه فقید مانند کسی که دوست دیرینه خود را دیده باشد با لبخند به سوی صدام رفته دست ایشان را فشرد. شاه برنامه چیده بود که در یک مذاکره طولانی به سبک ماراتن فرمایشی صدام را خسته کرده تا به هدف نهائی برسد. خود شاه رهبری مذاکرات را به عهده گرفت و درست ۴ ساعت این مذاکرات طول کشید. هر دو ساعت. نیم ساعت تنفس برنامه ریزی شده بود.
#جاوید_شاه
(پایان قسمت اول)
@gurd_shah
#بخش_اول
💠روزی که قرار بود قرارداد الجزایر برای حل اختلافات مرزی ایران و عراق امضا شود همه توقع داشتند طارق عزیز به نمایندگی از عراق در جلسه حاضر شود اما تلکس وزارت امور خارجه ایران بازی را عوض کرد ، این متن از این قرار بود که پادشاه ایران شخصا مذاکرات را رهبری خواهد کرد ! به این ترتیب صدام حسین ناچار شد در مقابل شخصا در جلسه حاضر شود. صدام یک شکنجه گر ، قلدر و لات قداره بند بود اما هیچ از سیاست نمی دانست ! صدام حسین در مخمصه بدی گیر کرده بود از یک طرف اگر صدام حسین نمی آمد می گفتند از شاه ایران ترسیده است و اگر می آمد هیچ نمی دانست که بگوید و آبرویش می رفت و از طرف دیگر با طارق عزیز سرنوشت مذاکرات معلوم بود، صحبت ها به نتیجه ای نمی رسید و همه دست از پا دراز تر به کشور های خود بر می گشتند.
محمد رضا شاه پهلوی دانسته سد محکم جلوی پای صدام حسین گذاشت. فردای آن روز در جواب تلکس وزارت امور خارخه ایران، دولت عراق اعلام کرد صدام حسین رهبری میسیون عراق را بعهده خواهد داشت. جواب دولت عراق به ایران فرستاده شد. محمد رضا شاه قسمت دوم بازی روانی خود را روی صدام حسین شروع کرد. وزارت امور خارجه ایران در جواب حضور صدام حسین در مذاکرات، یک تلکس به الجزایر فرستاد که چون این مذاکرات طولانی نخواهد بود، در خواست دولت ایران این است که محل مذاکره در همان فرود گاه الجزایر باشد. محمد رضا شاه دانسته از لجبازی اعراب مخصوصاً این برگ را به زمین کوبید که محل مذاکره در همان فرودگاه الجزایر باشد. این جا می توانیم این برداشت را داشته باشیم که تمام اقدامات محمد رضا شاه پهلوی خورد کردن شخصیت صدام حسین بوده است که با کشتار به ریاست جمهوری رسیده بود دولت الجزایر با اعلام زمان ملاقات، از طرفین دعوت به عمل آورد که به الجزایر بیایند.
توجه شود: در روز و ساعت موعود اولین هواپیمائی که در آسمان فرودگاه الجزایر پیدا شد هواپیمای حامل صدام حسین و هیئت نمایندگی عراقی بود. هواپیمای زیبای شهباز با آن رنگ فیروزه ای که سمبل غرور و افتخار کشور ما بود با کمی تأخیر که داشت به فرودگاه الجزایر می رسید. هواپیمای عراقی حامل صدام حسین از برج مراقبت فرودگاه الجزایر اجازه فرود خواست. در این جا اتفاقی افتاد جالبی افتاد.
برج مراقبت فرودگاه الجزایر به هواپیمای صدام حسین اجازه نشست نداد. به خلبان هواپیمای صدام حسین گفت باند فرودگاه هنوز آماده نیست بهتر است در آسمان دور بزند تا اطلاع ثانوی. این کار آن قدر ادامه پیدا کرد تا شهباز به آسمان فرودگاه الجزایر رسید. در این جا خلبان هواپیمای شهباز از برج مراقبت اجازه نشست خواست. خلبان شهباز با کمال فروتنی و سادگی گفت من محمد رضا پهلوی کاپیتان شهباز اجازه فرود می خواهم، در برج مراقبت فرودگاه شور و غوغا بپا شد. مأمور برج مراقبت با صدائی لرزان از هیجان ولی بسیار خوشحال پرسید شما پادشاه ایران هستید. شاهنشاه جواب دادند بله، مأمور برج مراقبت در جواب گفت قربان، فرودگاه الجزایر در اختیار شما است. ما بی صبرانه در انتظار شما بودیم.
شاهنشاه تشکر کرده و هواپیما را به آرامی در باند فرودگاه نشست. هواپیما به آرامی به جلوی جایگاه مخصوص رسید، در هواپیما باز شد و شاه با وقار مخصوص خود از پلکان هواپیما شروع به پائین آمدن کرد. در پائین پلکان تمام رجال الجزایر برای دیدن شاه جمع شده بودند و بی اختیار تحت تأثیر احساسات خود شروع به دست زدن و هورا کشیدن کردند. آقای بومیدین رئیس جمهور الجزایر شاهنشاه را در آغوش گرفته و با ایشان دست دادند. شاه و بومدین در جایگاه مخصوص ایستاده و گروه موزیک ارتش الجزایر سرود شاهنشاهی را شروع به نواختن کرد. پس از پایان سرود شاهنشاهی، شاه شروع به دیدن گارد احترام کردند و عبدالکریم سیفی کاردار با تجربه و ایران دوست، در پشت سر شاه خود در حرکت بود. کسی دقت نکرد که در آن لحظه یک هواپیمای دیگر دارد به زمین می نشیند، آن هواپیما حامل صدام حسین بود که تازه اجازه نشست گرفته بود. شاه به جایگاه مخصوص رفته و در اتاقی که برای مذاکره آماده شده بود به نوشیدن قهوه پرداخت. خلبان هواپیمای شهباز دستور داشت که هواپیما را پس از سوخت گیری در جلوی جایگاه، در حالت آماده برای پرواز باشد.
در آن لحظه صدام حسین دشمن دیرینه محمدرضا شاه و ملت ایران وارد سالن مذاکره شد. شاه فقید مانند کسی که دوست دیرینه خود را دیده باشد با لبخند به سوی صدام رفته دست ایشان را فشرد. شاه برنامه چیده بود که در یک مذاکره طولانی به سبک ماراتن فرمایشی صدام را خسته کرده تا به هدف نهائی برسد. خود شاه رهبری مذاکرات را به عهده گرفت و درست ۴ ساعت این مذاکرات طول کشید. هر دو ساعت. نیم ساعت تنفس برنامه ریزی شده بود.
#جاوید_شاه
(پایان قسمت اول)
@gurd_shah