اونجا ڪه #صائب_تبـریزے میگه:
انگشت بِ لب مانده ام از قاعده ےِ" عشـق "
ما " یار " نـدیده تب معشـوق ڪشیدیم !
انگشت بِ لب مانده ام از قاعده ےِ" عشـق "
ما " یار " نـدیده تب معشـوق ڪشیدیم !
جناب #صائب_تبـریزے چقدر قشنگ
جواب اونڪه رفته و بـرمیگرده رو میده:
"دل رُبایانه دگـر بر سرِ ناز آمدهاے
از دلِ ما چه بِ جا مانده ڪه باز آمدهاے؟!"
"با خودتـون چندچندید؟!"
جواب اونڪه رفته و بـرمیگرده رو میده:
"دل رُبایانه دگـر بر سرِ ناز آمدهاے
از دلِ ما چه بِ جا مانده ڪه باز آمدهاے؟!"
"با خودتـون چندچندید؟!"
مڪش منت بِ هر نامرد و مردے
مده دل را بِ ذلت دست فردے
اگـر او را بِ تـو مهر و وفا نیست
اگـر او بر جـراحاتت دوا نیست
رهایش ڪن مرنجان خویشتن را
مبـر هرگز زِیادت این سخن را
#صائب_تبـریزے
مده دل را بِ ذلت دست فردے
اگـر او را بِ تـو مهر و وفا نیست
اگـر او بر جـراحاتت دوا نیست
رهایش ڪن مرنجان خویشتن را
مبـر هرگز زِیادت این سخن را
#صائب_تبـریزے
تـرسیم زیباترین لحظه عاشقانه از جناب
#صائب_تبـریزے
"از شـوق آن بر و دوش، روزے بغل گشودم
آغوش من چو محـراب، دیگر بِ هم نیامد.."
و اینم زیباترین پاسخ از جناب #بیدل
بـراےِ خلق یه شاهڪار رومانتیڪ :
"بیدل، آزادے گـر استقبال آغوشت ڪند؛
آنقدر وا شو ڪه نتوان بست مضمون تـو را... "
#صائب_تبـریزے
"از شـوق آن بر و دوش، روزے بغل گشودم
آغوش من چو محـراب، دیگر بِ هم نیامد.."
و اینم زیباترین پاسخ از جناب #بیدل
بـراےِ خلق یه شاهڪار رومانتیڪ :
"بیدل، آزادے گـر استقبال آغوشت ڪند؛
آنقدر وا شو ڪه نتوان بست مضمون تـو را... "