◼️ مصیبتِ گشتِ ارشاد علیه جانِ بانوان!
✍️ سید محسن امامیفر، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
بعید به نظر میرسد که وجدان بیداری پیدا شود و ماجرای مهسا امینی، جدیدترین اقدام حادثهآفرین گشت ارشاد را که باعث به کمارفتن او شده است، بشنود و فریاد سر ندهد.
این چه سیاستی است که در جزئیترین شئونات زندگی مردم ورود میکند؟ مشروعیت این سیاست در کجاست؟
اساسن این گشت ارشاد است یا گشت ارعاب؟
چه کسی مسئول به کما رفتن مهسا امینی است؟
در این کشور، جان انسانها چه ارزشی دارد؟
گشت ارشاد(بخوانید گشتِ ارعاب) تا کی باید برای دختران این سرزمین ترس و وحشت بیافریند و گویا از الان به بعد جان آنها را به خطر بیاندازد؟
این چه امنیتی است که باید به آن افتخار کرد؟
این چه مصیبتی است که دامنگیر ملت ایران شده است؟
مصیبت بزرگتر اما، حمایت ناشیانه بخشی از مردم عادی از چنین سیاستهایی است که نتیجهای جز توجیه ظلم موجود ندارد.
متاسفانه دولت رئیسی هیچ واکنشی به نقض حقوق شهروندان و به خطر افتادن جان انسانها ندارد و افسوس بزرگتر سکوت سنگین مجلس شورای اسلامی به عنوان خانه ملت و نمایندگان مردم، نسبت به این فجایع است.
پر واضح است که دولت رئیسی مسئول مستقیم وضعیت اسفناک کنونی در تمام زمینهها در کشور میباشد.
دولتمردان! بدانید که قاطبه این ملت رنجدیده به ناکارآمدی و ناشایستگی شما ایمان دارند.
بیش از این بر طبل بیکفایتی نکوبید و جان انسانها را به بازی نگیرید و بر مدارِ مردم کشورداری کنید، نه بر ضدِ مردم.
مصیبتِ گشت ارشاد را متوقف کنید!
http://telegra.ph/مصیبت-گشت-ارشاد-علیه-جان-بانوان--پایگاه-خبری-تحلیلی-انصاف-نیوز-09-16
✍️ سید محسن امامیفر، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
بعید به نظر میرسد که وجدان بیداری پیدا شود و ماجرای مهسا امینی، جدیدترین اقدام حادثهآفرین گشت ارشاد را که باعث به کمارفتن او شده است، بشنود و فریاد سر ندهد.
این چه سیاستی است که در جزئیترین شئونات زندگی مردم ورود میکند؟ مشروعیت این سیاست در کجاست؟
اساسن این گشت ارشاد است یا گشت ارعاب؟
چه کسی مسئول به کما رفتن مهسا امینی است؟
در این کشور، جان انسانها چه ارزشی دارد؟
گشت ارشاد(بخوانید گشتِ ارعاب) تا کی باید برای دختران این سرزمین ترس و وحشت بیافریند و گویا از الان به بعد جان آنها را به خطر بیاندازد؟
این چه امنیتی است که باید به آن افتخار کرد؟
این چه مصیبتی است که دامنگیر ملت ایران شده است؟
مصیبت بزرگتر اما، حمایت ناشیانه بخشی از مردم عادی از چنین سیاستهایی است که نتیجهای جز توجیه ظلم موجود ندارد.
متاسفانه دولت رئیسی هیچ واکنشی به نقض حقوق شهروندان و به خطر افتادن جان انسانها ندارد و افسوس بزرگتر سکوت سنگین مجلس شورای اسلامی به عنوان خانه ملت و نمایندگان مردم، نسبت به این فجایع است.
پر واضح است که دولت رئیسی مسئول مستقیم وضعیت اسفناک کنونی در تمام زمینهها در کشور میباشد.
دولتمردان! بدانید که قاطبه این ملت رنجدیده به ناکارآمدی و ناشایستگی شما ایمان دارند.
بیش از این بر طبل بیکفایتی نکوبید و جان انسانها را به بازی نگیرید و بر مدارِ مردم کشورداری کنید، نه بر ضدِ مردم.
مصیبتِ گشت ارشاد را متوقف کنید!
http://telegra.ph/مصیبت-گشت-ارشاد-علیه-جان-بانوان--پایگاه-خبری-تحلیلی-انصاف-نیوز-09-16
Telegraph
مصیبتِ گشتِ ارشاد علیه جانِ بانوان! | پایگاه خبری تحلیلی انصاف نیوز
سیدمحسن امامیفر، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: بعید به نظر میرسد که وجدان بیداری پیدا شود و ماجرای مهسا امینی، جدیدترین اقدام حادثهآفرین گشت ارشاد را بشنود و فریاد سر ندهد. این چه سیاستی است که در جزئیترین شئونات…
🔺 نفی اعتراض مردم!
🔸 نمیتوان یک سبک زندگی خاص با اجازه دخالت در تمام شئون زندگی و همچنین بحرانهای اقتصادی را بر مردم تحمیل نمود و انتظار هیچ واکنشی از سوی جامعه نداشت.
🔸 شاید نسلهای قبلی، تحمیل و اجبار را پس از پرداخت هزینههای اعتراض و با اکراه، میپذیرفتند اما نسل جدید هرگز نمیپذیرد و ساکت نمینشیند، هرچند با هزینههای گزاف مواجه گردد.
🔸 بنابراین نفی اعتراض مردم و پاککردن و تغییر دادن صورت مساله، دردی را دوا نکرده و نخواهد کرد.
سید محسن امامیفر
🔸 نمیتوان یک سبک زندگی خاص با اجازه دخالت در تمام شئون زندگی و همچنین بحرانهای اقتصادی را بر مردم تحمیل نمود و انتظار هیچ واکنشی از سوی جامعه نداشت.
🔸 شاید نسلهای قبلی، تحمیل و اجبار را پس از پرداخت هزینههای اعتراض و با اکراه، میپذیرفتند اما نسل جدید هرگز نمیپذیرد و ساکت نمینشیند، هرچند با هزینههای گزاف مواجه گردد.
🔸 بنابراین نفی اعتراض مردم و پاککردن و تغییر دادن صورت مساله، دردی را دوا نکرده و نخواهد کرد.
سید محسن امامیفر
🔺 لختِ مادرزاد؟!
✍ سید محسن امامیفر
🔸 مصطفی میرسلیم نماینده تهران گفته است "در خیابان افرادی را دیدم که لخت مادرزاد بودند".
🔸 جناب میرسلیم! ای کاش مختصات دقیق آنجایی را که افرادِ لخت مادرزاد دیدهاید، بیان میکردید تا مطمئن شویم در خیابان بودهاید!
🔸 البته در صورت اطمینان از حضور شما در خیابان، باید تعریفتان از "لخت مادرزاد" را نیز بیان نمایید چرا که به نظر میرسد شما تعریف متفاوتی از "لخت مادرزاد"، نسبت به تعریف جامعه داشته باشید که البته نشان از انحرافِ عمیق فکری دارد.
🔸 جناب میرسلیم! از این مسائل که بگذریم، آیا بهتر نیست از تمام سمتهای خود استعفا داده و به اضافهگویی نپردازید تا زمان مناسب را به دست آورید و به مدیریت خانواده بپردازید که "جاسوس" تحویل جامعه ندهید؟!
🔸 شما با همان چشمانی که فرزندِ جاسوستان را بیخ گوشتان ندیدید، افراد لخت مادرزاد در خیابان دیدید؟!
🔸 حق بدهید نه تنها مردم، که سیاسیونِ همفکرتان نیز هیچگاه شما را جدی نمیگیرند.
✍ سید محسن امامیفر
🔸 مصطفی میرسلیم نماینده تهران گفته است "در خیابان افرادی را دیدم که لخت مادرزاد بودند".
🔸 جناب میرسلیم! ای کاش مختصات دقیق آنجایی را که افرادِ لخت مادرزاد دیدهاید، بیان میکردید تا مطمئن شویم در خیابان بودهاید!
🔸 البته در صورت اطمینان از حضور شما در خیابان، باید تعریفتان از "لخت مادرزاد" را نیز بیان نمایید چرا که به نظر میرسد شما تعریف متفاوتی از "لخت مادرزاد"، نسبت به تعریف جامعه داشته باشید که البته نشان از انحرافِ عمیق فکری دارد.
🔸 جناب میرسلیم! از این مسائل که بگذریم، آیا بهتر نیست از تمام سمتهای خود استعفا داده و به اضافهگویی نپردازید تا زمان مناسب را به دست آورید و به مدیریت خانواده بپردازید که "جاسوس" تحویل جامعه ندهید؟!
🔸 شما با همان چشمانی که فرزندِ جاسوستان را بیخ گوشتان ندیدید، افراد لخت مادرزاد در خیابان دیدید؟!
🔸 حق بدهید نه تنها مردم، که سیاسیونِ همفکرتان نیز هیچگاه شما را جدی نمیگیرند.
🔸 سیاستخارجیِ ادعامحور
✍️ سید محسن امامیفر، روزنامهنگار و پژوهشگر روابط بینالملل در یادداشتی با عنوان «سیاستخارجیِ ادعامحور» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
چین در اقدامی بیسابقه به همراه عربستان، مواضعی کاملن ضد جمهوری اسلامی اتخاذ نموده است. رویکردی که تقابلجویانه تفسیر میشود.
هرچند به این معنا نیست که چین همکاریهای دوجانبه با ایران را کاهش دهد، اما حجم عظیم تجارت چین با عربستان که چند برابر حجم تجارت با ایران است، این کشور را که منطق سیاست خارجی خود را بر پایه اقتصاد بنا نهاده وادار مینماید، با عربستان، که انتفاع بسیار بیشتری در مناسبات فیمابین خواهد داشت، همگرایی استراتژیک داشته باشد، نه با ایران.
چین و عربستان در سفر شی جین پینگ به ریاض، ۳۴ قرارداد سرمایهگذاری در بخشهای انرژی سبز، هیدروژن سبز، فتوولتائیک خورشیدی، فناوری اطلاعات، حمل و نقل، لجستیک، صنایع پزشکی، مسکن و ساخت و ساز امضا نمودند و بر همین اساس، همکاری اقتصادی خود را گسترش قابل توجهی دادند و این اتفاقی نیست که چین به سادگی از کنار آن بگذرد و در تقابل ایران و عربستان، به سود جمهوری اسلامی اقدام نماید.
این اقدام چین در بالاترین سطح سیاسی، ادعاهای پوچ مسئولان ایرانی مبنی بر مشارکت راهبردی ایران و چین را عیان نمود.
اگر چه جمهوری اسلامی دشمنی واضحی با ایالات متحده که رقیب جدی چین به شمار میرود، دارد و میتواند از نظر مقامات جمهوری اسلامی، عامل مهمی برای همگرایی راهبردی میان دو کشور باشد اما چین نشان داد، میزان انتفاع اقتصادی، عامل تعیین کننده در یک مشارکت جامع و استراتژیک خواهد بود.
چرا که افزایش قدرت اقتصادی است که میتواند حوزه نفوذ سیاسی در یک منطقه و جهان را گسترش دهد.
چین به وضوح نشان داد در مناسبات امنیتی_ژئوپلیتیکی خاورمیانه، که در دو سوی آن همواره ایران و عربستان قرار دارند، بر خلاف انتظار جمهوری اسلامی، طرف سعودی را خواهد گرفت.
عربستان نیز از ضربات مستقیم و غیرمستقیم جمهوری اسلامی در امان خواهد بود چرا که منافع اقتصادی چین در این کشور با خطر جدی مواجه خواهد شد و چین این توانایی را دارد که مانع حملات جمهوری اسلامی بشود. به این دلیل که جمهوری اسلامی با وجود مواضع تقابلجویانه چین، همچنان به این کشور نیاز حیاتی خواهد داشت و نمیتواند راهبردهای سیاستخارجی خود را بر خلاف منافع استراتژیک چین، طراحی نماید. جمهوری اسلامیِ غربستیز، اساسن امکان پشت کردن به چین را ندارد. در چنین مختصاتی، توازن قوای منطقهای علیه جمهوری اسلامی و به سود سعودی، تغییر خواهد کرد.
اما سوال مهم این است، دولت رئیسی که نگاه و گرایشهای همکاریجویانه با غرب را مانع تامین منافع ملی و حتا به نوعی خیانت به حساب میآورد و با افتخار از سیاست شرقگرایی با محوریت روسیه و چین سخن به میان میآورد، در واکنش به اقدام تقابلی چین، آن هم مشترکا با عربستان، چه توجیه و واکنشی خواهد داشت؟
مبرهن است که نمیتواند واکنش متناسب و تلافیجویانه داشته باشد، چرا که چین در شرایط تحریمهای فلجکننده علیه جمهوری اسلامی، مانع از فروپاشی اقتصادی ایران شده است. بنابراین همانطور که پیشتر ذکر شد، نیازِ استراتژیک و عملی جمهوری اسلامی به چین همچنان وجود دارد.
وقتی عضویت در سازمان همکاری شانگهای، سند افتخارآفرینی دولت رئیسی میشود، با وجود آنکه به دلیل تحریمها، هیچ انتفاعی برای ایران نخواهد داشت، نتیجه این میگردد که عربستان که حتا در شانگهای نیز حضور ندارد، با اِعمال سیاستخارجی عملگرایانه از طریق افزایش حجم عظیم مبادلات و گسترش چشمگیر همکاریهای اقتصادی با چین، خود را به عنوان شریکی استراتژیک مطرح نموده و این کشور را وادار به اتخاذ مواضع تقابلی با جمهوری اسلامی مینماید.
مسئولان و مقامات ارشد جمهوری اسلامی شاید همچنان به این نکته واقف نشدهاند؛ سیاست خارجی که بر پایه ادعا، استوار گردد، هرگز نمیتواند تامین کننده منافع ملی باشد.
@goftarname
لینک اینستاگرام
http://instagram.com/Goftarname
http://telegra.ph/سیاستخارجی-ادعامحور--پایگاه-خبری-تحلیلی-انصاف-نیوز-12-11
✍️ سید محسن امامیفر، روزنامهنگار و پژوهشگر روابط بینالملل در یادداشتی با عنوان «سیاستخارجیِ ادعامحور» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
چین در اقدامی بیسابقه به همراه عربستان، مواضعی کاملن ضد جمهوری اسلامی اتخاذ نموده است. رویکردی که تقابلجویانه تفسیر میشود.
هرچند به این معنا نیست که چین همکاریهای دوجانبه با ایران را کاهش دهد، اما حجم عظیم تجارت چین با عربستان که چند برابر حجم تجارت با ایران است، این کشور را که منطق سیاست خارجی خود را بر پایه اقتصاد بنا نهاده وادار مینماید، با عربستان، که انتفاع بسیار بیشتری در مناسبات فیمابین خواهد داشت، همگرایی استراتژیک داشته باشد، نه با ایران.
چین و عربستان در سفر شی جین پینگ به ریاض، ۳۴ قرارداد سرمایهگذاری در بخشهای انرژی سبز، هیدروژن سبز، فتوولتائیک خورشیدی، فناوری اطلاعات، حمل و نقل، لجستیک، صنایع پزشکی، مسکن و ساخت و ساز امضا نمودند و بر همین اساس، همکاری اقتصادی خود را گسترش قابل توجهی دادند و این اتفاقی نیست که چین به سادگی از کنار آن بگذرد و در تقابل ایران و عربستان، به سود جمهوری اسلامی اقدام نماید.
این اقدام چین در بالاترین سطح سیاسی، ادعاهای پوچ مسئولان ایرانی مبنی بر مشارکت راهبردی ایران و چین را عیان نمود.
اگر چه جمهوری اسلامی دشمنی واضحی با ایالات متحده که رقیب جدی چین به شمار میرود، دارد و میتواند از نظر مقامات جمهوری اسلامی، عامل مهمی برای همگرایی راهبردی میان دو کشور باشد اما چین نشان داد، میزان انتفاع اقتصادی، عامل تعیین کننده در یک مشارکت جامع و استراتژیک خواهد بود.
چرا که افزایش قدرت اقتصادی است که میتواند حوزه نفوذ سیاسی در یک منطقه و جهان را گسترش دهد.
چین به وضوح نشان داد در مناسبات امنیتی_ژئوپلیتیکی خاورمیانه، که در دو سوی آن همواره ایران و عربستان قرار دارند، بر خلاف انتظار جمهوری اسلامی، طرف سعودی را خواهد گرفت.
عربستان نیز از ضربات مستقیم و غیرمستقیم جمهوری اسلامی در امان خواهد بود چرا که منافع اقتصادی چین در این کشور با خطر جدی مواجه خواهد شد و چین این توانایی را دارد که مانع حملات جمهوری اسلامی بشود. به این دلیل که جمهوری اسلامی با وجود مواضع تقابلجویانه چین، همچنان به این کشور نیاز حیاتی خواهد داشت و نمیتواند راهبردهای سیاستخارجی خود را بر خلاف منافع استراتژیک چین، طراحی نماید. جمهوری اسلامیِ غربستیز، اساسن امکان پشت کردن به چین را ندارد. در چنین مختصاتی، توازن قوای منطقهای علیه جمهوری اسلامی و به سود سعودی، تغییر خواهد کرد.
اما سوال مهم این است، دولت رئیسی که نگاه و گرایشهای همکاریجویانه با غرب را مانع تامین منافع ملی و حتا به نوعی خیانت به حساب میآورد و با افتخار از سیاست شرقگرایی با محوریت روسیه و چین سخن به میان میآورد، در واکنش به اقدام تقابلی چین، آن هم مشترکا با عربستان، چه توجیه و واکنشی خواهد داشت؟
مبرهن است که نمیتواند واکنش متناسب و تلافیجویانه داشته باشد، چرا که چین در شرایط تحریمهای فلجکننده علیه جمهوری اسلامی، مانع از فروپاشی اقتصادی ایران شده است. بنابراین همانطور که پیشتر ذکر شد، نیازِ استراتژیک و عملی جمهوری اسلامی به چین همچنان وجود دارد.
وقتی عضویت در سازمان همکاری شانگهای، سند افتخارآفرینی دولت رئیسی میشود، با وجود آنکه به دلیل تحریمها، هیچ انتفاعی برای ایران نخواهد داشت، نتیجه این میگردد که عربستان که حتا در شانگهای نیز حضور ندارد، با اِعمال سیاستخارجی عملگرایانه از طریق افزایش حجم عظیم مبادلات و گسترش چشمگیر همکاریهای اقتصادی با چین، خود را به عنوان شریکی استراتژیک مطرح نموده و این کشور را وادار به اتخاذ مواضع تقابلی با جمهوری اسلامی مینماید.
مسئولان و مقامات ارشد جمهوری اسلامی شاید همچنان به این نکته واقف نشدهاند؛ سیاست خارجی که بر پایه ادعا، استوار گردد، هرگز نمیتواند تامین کننده منافع ملی باشد.
@goftarname
لینک اینستاگرام
http://instagram.com/Goftarname
http://telegra.ph/سیاستخارجی-ادعامحور--پایگاه-خبری-تحلیلی-انصاف-نیوز-12-11
Telegraph
سیاستخارجیِ ادعامحور | پایگاه خبری تحلیلی انصاف نیوز
سید محسن امامیفر، روزنامهنگار و پژوهشگر روابط بینالملل در یادداشتی با عنوان «سیاستخارجیِ ادعامحور» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: چین در اقدامی بیسابقه به همراه عربستان، مواضعی کاملن ضد جمهوری اسلامی اتخاذ نموده است. رویکردی که تقابلجویانه…
🔸 وزیر کشور گفته است "برنامه تحول راهبردی جمعیت و فرزندآوری با عنوان مسیر نجات تدوین شده است."
🔸 برنامهای تحت عنوان "مسیر نجات" تدوین شده که اساسن ابزار تحقق آن در اختیار دولت نیست!
🔸 اگر تمام راهبردهای دولت همین قدر انتزاعی باشند که نتوان هیچ نسبتی میان آنها و واقعیتهای موجود در جامعه برقرار کرد، امید به نجات چه محلی از اعراب خواهد داشت؟!
سید محسن امامیفر
🔸 برنامهای تحت عنوان "مسیر نجات" تدوین شده که اساسن ابزار تحقق آن در اختیار دولت نیست!
🔸 اگر تمام راهبردهای دولت همین قدر انتزاعی باشند که نتوان هیچ نسبتی میان آنها و واقعیتهای موجود در جامعه برقرار کرد، امید به نجات چه محلی از اعراب خواهد داشت؟!
سید محسن امامیفر
🔺 عمر ماست که میسوزانید!
✍️ سید محسن امامیفر
🔸 معاون وزیر نفت گفته است "استفاده از سوخت گازوئیل و مازوت در شرایط کمبود گاز، یک ضرورت اجتنابناپذیر است".
🔸 نکته قابل تامل و تاسف اینکه ایران رتبه اول ذخایر نفت و گاز جهان را داراست اما در عین ناباوری با کمبود گاز مواجه است!
🔸 ضمن اینکه بنا بر اظهارات دولتمردان، قرار بود اروپا، پاییز و زمستان سختی داشته باشد اما اینجا در ایران، آن هم پیش از شروع زمستان، روسیاهی به زغال ماند!
🔸 آقایان! این مازوت نیست که میسوزد، عمر ماست که میسوزانید!
https://www.instagram.com/p/CmVxDePMT0J/?igshid=MDJmNzVkMjY=
✍️ سید محسن امامیفر
🔸 معاون وزیر نفت گفته است "استفاده از سوخت گازوئیل و مازوت در شرایط کمبود گاز، یک ضرورت اجتنابناپذیر است".
🔸 نکته قابل تامل و تاسف اینکه ایران رتبه اول ذخایر نفت و گاز جهان را داراست اما در عین ناباوری با کمبود گاز مواجه است!
🔸 ضمن اینکه بنا بر اظهارات دولتمردان، قرار بود اروپا، پاییز و زمستان سختی داشته باشد اما اینجا در ایران، آن هم پیش از شروع زمستان، روسیاهی به زغال ماند!
🔸 آقایان! این مازوت نیست که میسوزد، عمر ماست که میسوزانید!
https://www.instagram.com/p/CmVxDePMT0J/?igshid=MDJmNzVkMjY=
Instagram
Instagram
🔺یک دیدارِ استراتژیک؛ از واگرایی تا همگرایی
✍️ سیدمحسن امامیفر، روزنامهنگار
🔸منتشره در انصاف نیوز
🔹برخی نکات مهم یادداشت در ادامه میآید:
دیدار ناطقنوری، علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف و غلامعلی حدادعادل، در نوع خود بیسابقه است.
پس از به حاشیه راندهشدن علی لاریجانی از صحنه رسمی سیاست، این سیاستمدار کهنهکارِ محافظهکار در یک حرکت تاکتیکی، همگرایی خود را از طریق جلسات با سران جناح اصلاحات و اعتدال، بیشتر کرد. هرچند فاصله ناطق نوری از جناح اصولگرا، پیشتر از اینها و از نیمه دوم دهه هشتاد آغاز گردید.
با این وجود، به نظر میرسد اعتراضات ۱۴۰۱ که نقطه عطفی در مختصات سیاسی ایران بود و منجر به اعلام مواضع بعضن جدید از سوی سیاستمداران گردید، آینده این همگرایی را در عمل با مشکل مواجه نمود.
حسن روحانی جدیدن از تقدم همهپرسی بر انتخابات سخن میگوید و راهکاری برای برونرفت از بحران ارائه میدهد که ناطق و به ویژه لاریجانی با توجه به مشی سیاسی محافظهکارانه خود، نمیتوانند از آن حمایت کنند. خاصه اینکه، رهبری نیز با صراحت تمام با برگزاری رفراندوم مخالف نمود.
از سوی دیگر سیدمحمد خاتمی نیز استراتژی اصلاحطلبیِ انتخاباتمحور را در بنبست توصیف کرده و خروج از بحرانهای داخلی و خارجی را در ضرورت بازگشت به قانون اساسی میداند. هرچند جهت اقناع بدنه اصلاحطلبانِ پیشرو، لاجرم باید توازنی میان استراتژی خود و میرحسین موسوی که عملن گذرطلبانه است، برقرار نماید که البته بسیار بعید است خاتمی توانایی و ابزار آن را در اختیار داشته باشد.
بنابراین مسیر لاریجانی و ناطق نمیتواند با خاتمی و روحانی مشترک باشد. مهرههایی مانند لاریجانی و ناطق به دلیل اینکه همچنان مورد اعتماد سطوح عالی نظام هستند، میتوانند با اتخاذ یک استراتژی هوشمندانه، مجددن به بازیگری در صحنه رسمی سیاست امیدوار باشند.
اما در سوی دیگر مختصات سیاسی ایران، محمدباقر قالیباف که برای نیل به کرسی ریاست مجلس، ناچار به همگرایی تاکتیکی با تندروهای جناح راست به ویژه در زمان دولت روحانی و تقابل سیاسی با جریان میانهرو و میانهروهایی همچون لاریجانی بود، پس از رویکار آمدن رئیسی و پایان بهارِ دولت وی، مسیر خود را رفته رفته از تندروها و جریان پایداری جدا نمود تا بتواند شخصیت عقلانیتمحور و تکنوکرات خود را در جامعه و به ویژه معندلین اصولگرا، احیا نماید.
از طرفی، اعتراضات ۱۴۰۱ به وضوح نشان داد، اداره کشور به دور از میانهروی و بر مدار تندروی و بر اساس شعارگرایی، نه عملگرایی، تا چه میزان میتواند ویرانکننده باشد. اینجا بود که قوه عاقله نظام پس از اطمینان از ناکارآمدی دولت رئیسی در حل بحرانهای داخلی و همچنین سیاست خارجی، ماموریت مذاکرات نهایی صلح با عربستان را به علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی سپرد که به لحاظ سیاسی، میتوان او را در طیف میانهرو تعریف نمود. عملن کارگزاران سیاستخارجی دولت رئیسی از مدار تحولات منطقهای کنار گذاشته شدند که نشاندهنده اراده نظام بر حل بحرانهای سیاستخارجی به ویژه در سطح منطقه و احتمالن سطوح جهانی باشد.
نکته بسیار مهم اینکه، رویکرد جدید و کلان نظام سیاسی در ایران که در سطوح عالی اتخاذ شده است، با حضور جریان رادیکال جناح راست در مجلس و دولت قابل تحقق نیست. لذا قدم اول برای تحقق این امر، فتح مجلس توسط جریان معتدل و میانهرو جناح راست است. لازمه آن نیز، احیای جریان محافظهکار با محوریت ناطق، لاریجانی، قالیباف و حدادعادل است. بنابراین قالیباف و حدادعادل از یک سو و ناطق و لاریجانی از سوی دیگر ناچار هستند پس از حدود دو دهه واگرایی، به همگرایی روی بیاورند.
به عقیده نگارنده، جلسه این چهار سیاستمدار بر این مبنا تشکیل شده است. اراده تشکیل این جلسه نیز، فراتر از خواست رئیس مجلس بوده است.
اما یک امتیاز دیگر ائتلاف ناطق، لاریجانی و قالیباف، جذب سبد رای ناراضیانی است که از سیستم اداره کشور به طور کلی قطع امید کرده اما به دلیل هزینههای گزاف، راضی به تغییرات انقلابگونه نیستند. آنها از بازگشت سیستم اداره کشور به مسیر میانهروی، اعتدال و عقلانیت سیاسی استقبال خواهند کرد.
بنابراین انتخابات مجلس ۱۴۰۲، با توجه به اینکه اصلاحطلبان توان سازمانی، اراده لازم و پایگاه اجتماعی مناسب جهت حضور در انتخابات مجلس را ندارند، به احتمال قریب به یقین، شاهد رقابت و مرزبندی محافظهکاران و رادیکالیستهای جناح راست باشد.
با تمام این تفاسیر، انتخابات به دلیل ناامیدی فزاینده مردم و شکاف شدید ملت_دولت در سطح کلان خود، با مشارکت پایین برگزار خواهد شد، هرچند پیروزی محافظهکاران در همین انتخابات نیز محتمل است.
🔸متن کامل یادداشت👇
http://telegra.ph/یک-دیدار-استراتژیک-از-واگرایی-تا-همگرایی--پایگاه-خبری-تحلیلی-انصاف-نیوز-04-20
✍️ سیدمحسن امامیفر، روزنامهنگار
🔸منتشره در انصاف نیوز
🔹برخی نکات مهم یادداشت در ادامه میآید:
دیدار ناطقنوری، علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف و غلامعلی حدادعادل، در نوع خود بیسابقه است.
پس از به حاشیه راندهشدن علی لاریجانی از صحنه رسمی سیاست، این سیاستمدار کهنهکارِ محافظهکار در یک حرکت تاکتیکی، همگرایی خود را از طریق جلسات با سران جناح اصلاحات و اعتدال، بیشتر کرد. هرچند فاصله ناطق نوری از جناح اصولگرا، پیشتر از اینها و از نیمه دوم دهه هشتاد آغاز گردید.
با این وجود، به نظر میرسد اعتراضات ۱۴۰۱ که نقطه عطفی در مختصات سیاسی ایران بود و منجر به اعلام مواضع بعضن جدید از سوی سیاستمداران گردید، آینده این همگرایی را در عمل با مشکل مواجه نمود.
حسن روحانی جدیدن از تقدم همهپرسی بر انتخابات سخن میگوید و راهکاری برای برونرفت از بحران ارائه میدهد که ناطق و به ویژه لاریجانی با توجه به مشی سیاسی محافظهکارانه خود، نمیتوانند از آن حمایت کنند. خاصه اینکه، رهبری نیز با صراحت تمام با برگزاری رفراندوم مخالف نمود.
از سوی دیگر سیدمحمد خاتمی نیز استراتژی اصلاحطلبیِ انتخاباتمحور را در بنبست توصیف کرده و خروج از بحرانهای داخلی و خارجی را در ضرورت بازگشت به قانون اساسی میداند. هرچند جهت اقناع بدنه اصلاحطلبانِ پیشرو، لاجرم باید توازنی میان استراتژی خود و میرحسین موسوی که عملن گذرطلبانه است، برقرار نماید که البته بسیار بعید است خاتمی توانایی و ابزار آن را در اختیار داشته باشد.
بنابراین مسیر لاریجانی و ناطق نمیتواند با خاتمی و روحانی مشترک باشد. مهرههایی مانند لاریجانی و ناطق به دلیل اینکه همچنان مورد اعتماد سطوح عالی نظام هستند، میتوانند با اتخاذ یک استراتژی هوشمندانه، مجددن به بازیگری در صحنه رسمی سیاست امیدوار باشند.
اما در سوی دیگر مختصات سیاسی ایران، محمدباقر قالیباف که برای نیل به کرسی ریاست مجلس، ناچار به همگرایی تاکتیکی با تندروهای جناح راست به ویژه در زمان دولت روحانی و تقابل سیاسی با جریان میانهرو و میانهروهایی همچون لاریجانی بود، پس از رویکار آمدن رئیسی و پایان بهارِ دولت وی، مسیر خود را رفته رفته از تندروها و جریان پایداری جدا نمود تا بتواند شخصیت عقلانیتمحور و تکنوکرات خود را در جامعه و به ویژه معندلین اصولگرا، احیا نماید.
از طرفی، اعتراضات ۱۴۰۱ به وضوح نشان داد، اداره کشور به دور از میانهروی و بر مدار تندروی و بر اساس شعارگرایی، نه عملگرایی، تا چه میزان میتواند ویرانکننده باشد. اینجا بود که قوه عاقله نظام پس از اطمینان از ناکارآمدی دولت رئیسی در حل بحرانهای داخلی و همچنین سیاست خارجی، ماموریت مذاکرات نهایی صلح با عربستان را به علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی سپرد که به لحاظ سیاسی، میتوان او را در طیف میانهرو تعریف نمود. عملن کارگزاران سیاستخارجی دولت رئیسی از مدار تحولات منطقهای کنار گذاشته شدند که نشاندهنده اراده نظام بر حل بحرانهای سیاستخارجی به ویژه در سطح منطقه و احتمالن سطوح جهانی باشد.
نکته بسیار مهم اینکه، رویکرد جدید و کلان نظام سیاسی در ایران که در سطوح عالی اتخاذ شده است، با حضور جریان رادیکال جناح راست در مجلس و دولت قابل تحقق نیست. لذا قدم اول برای تحقق این امر، فتح مجلس توسط جریان معتدل و میانهرو جناح راست است. لازمه آن نیز، احیای جریان محافظهکار با محوریت ناطق، لاریجانی، قالیباف و حدادعادل است. بنابراین قالیباف و حدادعادل از یک سو و ناطق و لاریجانی از سوی دیگر ناچار هستند پس از حدود دو دهه واگرایی، به همگرایی روی بیاورند.
به عقیده نگارنده، جلسه این چهار سیاستمدار بر این مبنا تشکیل شده است. اراده تشکیل این جلسه نیز، فراتر از خواست رئیس مجلس بوده است.
اما یک امتیاز دیگر ائتلاف ناطق، لاریجانی و قالیباف، جذب سبد رای ناراضیانی است که از سیستم اداره کشور به طور کلی قطع امید کرده اما به دلیل هزینههای گزاف، راضی به تغییرات انقلابگونه نیستند. آنها از بازگشت سیستم اداره کشور به مسیر میانهروی، اعتدال و عقلانیت سیاسی استقبال خواهند کرد.
بنابراین انتخابات مجلس ۱۴۰۲، با توجه به اینکه اصلاحطلبان توان سازمانی، اراده لازم و پایگاه اجتماعی مناسب جهت حضور در انتخابات مجلس را ندارند، به احتمال قریب به یقین، شاهد رقابت و مرزبندی محافظهکاران و رادیکالیستهای جناح راست باشد.
با تمام این تفاسیر، انتخابات به دلیل ناامیدی فزاینده مردم و شکاف شدید ملت_دولت در سطح کلان خود، با مشارکت پایین برگزار خواهد شد، هرچند پیروزی محافظهکاران در همین انتخابات نیز محتمل است.
🔸متن کامل یادداشت👇
http://telegra.ph/یک-دیدار-استراتژیک-از-واگرایی-تا-همگرایی--پایگاه-خبری-تحلیلی-انصاف-نیوز-04-20
Telegraph
یک دیدارِ استراتژیک؛ از واگرایی تا همگرایی | پایگاه خبری تحلیلی انصاف نیوز
سیدمحسن امامیفر، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار دادهاست، دربارهی دیدار اخیر برخی چهرههای اصولگرا نوشت: دیدار ناطقنوری، علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف و غلامعلی حدادعادل که در یک مراسم افطاری به میزبانی رئیس مجلس شورای اسلامی برگزار…
🔸وقتی راهبردهای سیاستخارجی را بدون فهم دقیق تحولات و معادلات بینالملل و بر اساس شعار و آرمان اتخاذ کنید، نتیجه این میشود که نه میتوانید فضایی جهت برقراری روابط قوی دیپلماتیک با غرب و آمریکا برای خود ایجاد کنید و نه چین و روسیه شما را به عنوان متحد استراتژیک خود در نظر میگیرند.
🔸اولویتهای ژئوپلتیک چین و روسیه برای ایران خط قرمز است اما منافع ژئوپلتیک ایران برای آنها وجهالمعامله است!
🔸تا شعارگرایی جای خود را به واقعگرایی ندهد، اوضاع همین قدر دردناک است.
سید محسن امامیفر
@goftarname
🔸اولویتهای ژئوپلتیک چین و روسیه برای ایران خط قرمز است اما منافع ژئوپلتیک ایران برای آنها وجهالمعامله است!
🔸تا شعارگرایی جای خود را به واقعگرایی ندهد، اوضاع همین قدر دردناک است.
سید محسن امامیفر
@goftarname
🔸 مصدق؛ دموکرات یا مستبد؟! (بخش اول)
✍️ سیدمحسن امامیفر، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «مصدق؛ دموکرات یا مستبد؟!» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
۷۰ سال از کودتای ۲۸ مرداد میگذرد و انواع تحلیلها از این رویداد تلخ تاریخی که مسیر ایران را تغییر داد، ارائه شده است.
اخیرن آقای مهدی تدینی مترجم و پژوهشگر برجسته تاریخ و سیاست در یادداشتی خواندنی با عنوان “اسطورهی مصدق” در کانال تلگرامی خود به نقد انگاره دموکراتبودن دکتر مصدق پرداخته و با ذکر برخی جزئیات از آن سالهای پرتلاطم به این نتیجه رسیده است که نخستوزیر معزول، ضداستعمار بود اما ضداستبداد نه! چرا که مصدق از روشهای غیردمکراتیک جهت نیل به اهداف خود استفاده کرده است.
در اینکه مصدق از روشهای غیردموکراتیک در بسیاری از اقدامات خویش از جمله انحلال پارلمان، استفاده کرده است، بحثی نیست. اما سوال اساسی این است که در یک سیستم استبدادی، با هدف محدود کردن قدرت شاه و متعاقبن برقراری یک حکومت دموکراتیک، از چه استراتژی میتوان بهره جست؟
آیا جهت مبارزه با حکومتی غیردموکراتیک، اقدام در چارچوبهای دموکراتیک که نه مطلق اما تا حدود زیادی صرفن روی کاغذ اعتبار داشت، برای مصدق امکانپذیر بود؟
نکته مهم این است که در تحلیل تحولات منتهی به کودتای ۲۸ مرداد، نمیتوان با عینک ایدهآلگرایی بدون توجه به مختصات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حاکم، به نقد رویکرد مصدق پرداخت.
سیاستمدار در ردای عملگرایی میتواند موفق باشد نه در قامت روشنفکری. از نظر در عرصه روشنفکری تا عمل در میدان سیاست، فاصله زمین تا آسمان است.
نقدهای بسیاری به مصدق وارد است، به ویژه در مناسبات با متحدان خود که در فقدان رویکرد منعطفانه و جمعگرایانه و البته اشتباه محاسباتی در اتکای بیش از اندازه بر کاریزمای فردی در راستای بسیج عمومی، نهایتن به واگرایی و شکست نهضت ملی منجر شد (گرچه یکی دیگر از عوامل مهم جدایی جریان روحانیت سنتی، بازاریان و برخی از سران جبهه ملی و یاران مصدق از او، به سهمخواهی و عدم درک درست مختصات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظام بینالملل از سوی آنها بازمیگشت). اما با همه این تفاسیر، عنوان این نقد که مصدق به دنبال دموکراسی نبود، جای تامل و تردید فراوان دارد.
استراتژی مواجهه مصدق با شاه گرچه دموکراتیک نبود اما دلیل موجه برای غیردموکرات بودن او نیست. مصدق ناچار به اتخاذ روش و رویکردهایی بود که جناب تدینی در یادداشت خود به عنوان ادله دمکراتنبودن وی مطرح مینماید.
سخت است بر ضداستعمار بودن مصدق مهر تایید زد اما در ضداستبداد بودنش تردید کرد. اگر مصدق به دنبال غلبه بر محمدرضاشاه جهت قبضه کردن قدرت برای خود بود، نمیتوانست انگلیس را دشمن خود نماید.
در واقع اگر نه استعمار، اما جمع "وابستگی به قدرت خارجی" از یک سو و "استبداد در داخل" از سوی دیگر، حکومتکردن را سهلتر مینماید تا اینکه پس از قطعِ ید استعمار، بااستبداد حکومت کردن.
اگر مصدق به دنبال از بین بردن استبداد شاهی و پیادهسازی استبدادی نوین از سوی خود بود، از طریق وابستگی به قدرتهای خارجی، راحتتر میتوانست حکومت کند تا اینکه پس از قطعِ ید استعمار، با استبداد حکومت کردن که به مراتب میتوانست سختتر باشد.
از سوی دیگر اگرچه برخی تاکتیکهای استبدادی مصدق، میتواند به عنوان ابزاری برای تحکیم دولت خود و متعاقبن رای به مستبد بودن او تفسیر گردد، اما این نکته مهم را باید در نظر داشت که این اقدامات از سوی مصدق، میتوانست با هدف از بین بردن نقش و تأثیر قدرتهای خارجی بر جریانات و مسئولان وابسته به دربار و استعمار و یا جلوگیری از کارشکنیها و توطئههای مخالفان نهضت ملی و عوامل دیگر جهت فراهمآوردن شرایط مساعد برای حکومتی دموکراتیک و مستقلتر باشد.
از این رو، با وجود تضادهایی در اقدامات و تاکتیکهای مصدق، نمیتوان او را بهعنوان مستبد در نظر گرفت، بلکه شخصیت سیاسی و رویکردهای او باید با توجه به شرایط و منافع مختلف کشور تحلیل شود. البته همانطور که بسیار سخت است استبدادی بودن را منطبق بر مختصات شخصیت سیاسی مصدق بدانیم، دموکرات بودن وی نیز میتواند محل تامل باشد.
http://www.ensafnews.com/430987/
✍️ سیدمحسن امامیفر، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «مصدق؛ دموکرات یا مستبد؟!» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
۷۰ سال از کودتای ۲۸ مرداد میگذرد و انواع تحلیلها از این رویداد تلخ تاریخی که مسیر ایران را تغییر داد، ارائه شده است.
اخیرن آقای مهدی تدینی مترجم و پژوهشگر برجسته تاریخ و سیاست در یادداشتی خواندنی با عنوان “اسطورهی مصدق” در کانال تلگرامی خود به نقد انگاره دموکراتبودن دکتر مصدق پرداخته و با ذکر برخی جزئیات از آن سالهای پرتلاطم به این نتیجه رسیده است که نخستوزیر معزول، ضداستعمار بود اما ضداستبداد نه! چرا که مصدق از روشهای غیردمکراتیک جهت نیل به اهداف خود استفاده کرده است.
در اینکه مصدق از روشهای غیردموکراتیک در بسیاری از اقدامات خویش از جمله انحلال پارلمان، استفاده کرده است، بحثی نیست. اما سوال اساسی این است که در یک سیستم استبدادی، با هدف محدود کردن قدرت شاه و متعاقبن برقراری یک حکومت دموکراتیک، از چه استراتژی میتوان بهره جست؟
آیا جهت مبارزه با حکومتی غیردموکراتیک، اقدام در چارچوبهای دموکراتیک که نه مطلق اما تا حدود زیادی صرفن روی کاغذ اعتبار داشت، برای مصدق امکانپذیر بود؟
نکته مهم این است که در تحلیل تحولات منتهی به کودتای ۲۸ مرداد، نمیتوان با عینک ایدهآلگرایی بدون توجه به مختصات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حاکم، به نقد رویکرد مصدق پرداخت.
سیاستمدار در ردای عملگرایی میتواند موفق باشد نه در قامت روشنفکری. از نظر در عرصه روشنفکری تا عمل در میدان سیاست، فاصله زمین تا آسمان است.
نقدهای بسیاری به مصدق وارد است، به ویژه در مناسبات با متحدان خود که در فقدان رویکرد منعطفانه و جمعگرایانه و البته اشتباه محاسباتی در اتکای بیش از اندازه بر کاریزمای فردی در راستای بسیج عمومی، نهایتن به واگرایی و شکست نهضت ملی منجر شد (گرچه یکی دیگر از عوامل مهم جدایی جریان روحانیت سنتی، بازاریان و برخی از سران جبهه ملی و یاران مصدق از او، به سهمخواهی و عدم درک درست مختصات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظام بینالملل از سوی آنها بازمیگشت). اما با همه این تفاسیر، عنوان این نقد که مصدق به دنبال دموکراسی نبود، جای تامل و تردید فراوان دارد.
استراتژی مواجهه مصدق با شاه گرچه دموکراتیک نبود اما دلیل موجه برای غیردموکرات بودن او نیست. مصدق ناچار به اتخاذ روش و رویکردهایی بود که جناب تدینی در یادداشت خود به عنوان ادله دمکراتنبودن وی مطرح مینماید.
سخت است بر ضداستعمار بودن مصدق مهر تایید زد اما در ضداستبداد بودنش تردید کرد. اگر مصدق به دنبال غلبه بر محمدرضاشاه جهت قبضه کردن قدرت برای خود بود، نمیتوانست انگلیس را دشمن خود نماید.
در واقع اگر نه استعمار، اما جمع "وابستگی به قدرت خارجی" از یک سو و "استبداد در داخل" از سوی دیگر، حکومتکردن را سهلتر مینماید تا اینکه پس از قطعِ ید استعمار، بااستبداد حکومت کردن.
اگر مصدق به دنبال از بین بردن استبداد شاهی و پیادهسازی استبدادی نوین از سوی خود بود، از طریق وابستگی به قدرتهای خارجی، راحتتر میتوانست حکومت کند تا اینکه پس از قطعِ ید استعمار، با استبداد حکومت کردن که به مراتب میتوانست سختتر باشد.
از سوی دیگر اگرچه برخی تاکتیکهای استبدادی مصدق، میتواند به عنوان ابزاری برای تحکیم دولت خود و متعاقبن رای به مستبد بودن او تفسیر گردد، اما این نکته مهم را باید در نظر داشت که این اقدامات از سوی مصدق، میتوانست با هدف از بین بردن نقش و تأثیر قدرتهای خارجی بر جریانات و مسئولان وابسته به دربار و استعمار و یا جلوگیری از کارشکنیها و توطئههای مخالفان نهضت ملی و عوامل دیگر جهت فراهمآوردن شرایط مساعد برای حکومتی دموکراتیک و مستقلتر باشد.
از این رو، با وجود تضادهایی در اقدامات و تاکتیکهای مصدق، نمیتوان او را بهعنوان مستبد در نظر گرفت، بلکه شخصیت سیاسی و رویکردهای او باید با توجه به شرایط و منافع مختلف کشور تحلیل شود. البته همانطور که بسیار سخت است استبدادی بودن را منطبق بر مختصات شخصیت سیاسی مصدق بدانیم، دموکرات بودن وی نیز میتواند محل تامل باشد.
http://www.ensafnews.com/430987/
انصاف نیوز
مصدق؛ دموکرات یا مستبد؟!
سیدمحسن امامیفر، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «مصدق؛ دموکرات یا مستبد؟!» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: ۷۰ سال از کودتای ۲۸ مرداد میگذرد و انواع تحلیلها از این رویداد تلخ تاریخی که مسیر ایران را تغییر داد، ارائه شده است. اخیرن آقای…
🔸 مصدق؛ دموکرات یا مستبد؟! (بخش دوم)
نگارنده بر این باور است که با توجه به پیچیدگیها و تناقضات در عملکردها و تصمیمگیریهای مصدق، به طوری که او در برخی موارد تاکید بر اصول دموکراتیک داشته و تلاشهایی برای تقویت نهادهای دموکراتیک انجام داده و دستاوردهای آزادیخواهانهای داشته است، اما در عین حال، برخی اقدامات او نیز میتوانند تحت عناوینی مانند مستبدانه یا تاکتیکهای غیردموکراتیک تلقی شوند، بنابراین نمیتوان نظر قطعی در خصوص دموکراتبودن یا مستبدبودن وی داد. هرچند بنابر آنچه گفته شد مستبد بودن مصدق با ضداستعمار بودن وی تا حدودی منافات دارد.
به نظر میرسد با توجه به پیچیدگی تاریخی و سیاقهای مختلف، ارزیابی دقیق و کامل شخصیت یک رهبر سیاسی مانند محمد مصدق، موضوعی ساده نیست و با قطعیت نمیتوان در این خصوص نظر داد.
شاید اگر مسیر تاریخ ایران به گونهای دیگر رقم میخورد و مصدق قادر به غلبه کامل بر شاه میشد و حکومت خویش را ادامه میداد، بهتر میتوانستیم در این باب تحلیل کنیم. هرچند میتوان به صراحت عنوان کرد، مصدق اهدافی دموکراتیک داشت، با این وجود که برخی تاکتیکهایش غیردموکراتیک بود.
اما آنچه قابل پذیرشتر است، اینکه مصدق، مستبد نبود، که اگر بود در پاسخ به درخواست فاطمی وزیر خارجه وقت که پس از ناکامی کودتای ۲۵ مرداد، خواهان تغییر سمت خود و انتصاب به عنوان وزیر دفاع جهت اعدام ۵۰ نفر از سران مخالفان بود، پاسخ مثبت میداد.
در حالی که مصدق در پاسخ به درخواست فاطمی، گفت: "با چه قانونی؟" و وقتی که فاطمی در جواب گفت "قانون انقلاب"، مصدق با صدای بلند اظهار کرد:"قانون من، قانون اساسی است، قانون انقلاب نیست!"
http://www.ensafnews.com/430987/
نگارنده بر این باور است که با توجه به پیچیدگیها و تناقضات در عملکردها و تصمیمگیریهای مصدق، به طوری که او در برخی موارد تاکید بر اصول دموکراتیک داشته و تلاشهایی برای تقویت نهادهای دموکراتیک انجام داده و دستاوردهای آزادیخواهانهای داشته است، اما در عین حال، برخی اقدامات او نیز میتوانند تحت عناوینی مانند مستبدانه یا تاکتیکهای غیردموکراتیک تلقی شوند، بنابراین نمیتوان نظر قطعی در خصوص دموکراتبودن یا مستبدبودن وی داد. هرچند بنابر آنچه گفته شد مستبد بودن مصدق با ضداستعمار بودن وی تا حدودی منافات دارد.
به نظر میرسد با توجه به پیچیدگی تاریخی و سیاقهای مختلف، ارزیابی دقیق و کامل شخصیت یک رهبر سیاسی مانند محمد مصدق، موضوعی ساده نیست و با قطعیت نمیتوان در این خصوص نظر داد.
شاید اگر مسیر تاریخ ایران به گونهای دیگر رقم میخورد و مصدق قادر به غلبه کامل بر شاه میشد و حکومت خویش را ادامه میداد، بهتر میتوانستیم در این باب تحلیل کنیم. هرچند میتوان به صراحت عنوان کرد، مصدق اهدافی دموکراتیک داشت، با این وجود که برخی تاکتیکهایش غیردموکراتیک بود.
اما آنچه قابل پذیرشتر است، اینکه مصدق، مستبد نبود، که اگر بود در پاسخ به درخواست فاطمی وزیر خارجه وقت که پس از ناکامی کودتای ۲۵ مرداد، خواهان تغییر سمت خود و انتصاب به عنوان وزیر دفاع جهت اعدام ۵۰ نفر از سران مخالفان بود، پاسخ مثبت میداد.
در حالی که مصدق در پاسخ به درخواست فاطمی، گفت: "با چه قانونی؟" و وقتی که فاطمی در جواب گفت "قانون انقلاب"، مصدق با صدای بلند اظهار کرد:"قانون من، قانون اساسی است، قانون انقلاب نیست!"
http://www.ensafnews.com/430987/
انصاف نیوز
مصدق؛ دموکرات یا مستبد؟!
سیدمحسن امامیفر، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «مصدق؛ دموکرات یا مستبد؟!» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: ۷۰ سال از کودتای ۲۸ مرداد میگذرد و انواع تحلیلها از این رویداد تلخ تاریخی که مسیر ایران را تغییر داد، ارائه شده است. اخیرن آقای…
🔺 عجایب ارزشگذاری در سیاستخارجی ایران!
🔸علیاکبر ولایتی در واکنش به بیانیه مسکو و اعراب در مورد جزایر سه گانه گفته است: "برخی فشارهای سیاسی بر روسیه موجب میشود که برای به دست آوردن امتیازی کمارزش به اعتبار خود لطمه بزند."
🔸اینکه روسیه امتیازات ارزشمند و یا بیارزشی از اعراب در این خصوص میگیرد، به ارزیابیهای تخصصی مقامات آن کشور بازمیگردد، نه سیاستمداران ما!
🔸اما به فرض آنکه روسیه برای به دست آوردن امتیازی کم ارزش، هیچ تعهدی به تمامیت سرزمینی ایران ندارد، شما برای به دست آوردن کدام امتیاز ارزشمند، جامعه را وادار به تحمل این همه هزینه و فشار سیاسی و اقتصادی از سوی جامعه بینالملل به دلیل حمایت کامل از روسیه در جنگ با اوکراین کردید؟
🔸این همه هزینه و فشار سیاسی برای کشوری که برای به دست آوردن امتیازی کمارزش، حداقل در بیان، تمامیت سرزمینی ایران را نقض میکند؟!
🔸این هم از عجایب ارزشگذاری در سیاست خارجی ایران است!
سیدمحسن امامیفر
🔸علیاکبر ولایتی در واکنش به بیانیه مسکو و اعراب در مورد جزایر سه گانه گفته است: "برخی فشارهای سیاسی بر روسیه موجب میشود که برای به دست آوردن امتیازی کمارزش به اعتبار خود لطمه بزند."
🔸اینکه روسیه امتیازات ارزشمند و یا بیارزشی از اعراب در این خصوص میگیرد، به ارزیابیهای تخصصی مقامات آن کشور بازمیگردد، نه سیاستمداران ما!
🔸اما به فرض آنکه روسیه برای به دست آوردن امتیازی کم ارزش، هیچ تعهدی به تمامیت سرزمینی ایران ندارد، شما برای به دست آوردن کدام امتیاز ارزشمند، جامعه را وادار به تحمل این همه هزینه و فشار سیاسی و اقتصادی از سوی جامعه بینالملل به دلیل حمایت کامل از روسیه در جنگ با اوکراین کردید؟
🔸این همه هزینه و فشار سیاسی برای کشوری که برای به دست آوردن امتیازی کمارزش، حداقل در بیان، تمامیت سرزمینی ایران را نقض میکند؟!
🔸این هم از عجایب ارزشگذاری در سیاست خارجی ایران است!
سیدمحسن امامیفر
🔺تردید در رد صلاحیت
🔸رحیمپور ازغدی در ادامه جریانسازی علیه حسن روحانی جهت ردصلاحیت او، استدلالهایی از قبیل اینکه گفته شده دو تابعیتی است و پاسپورت بریتانیایی داشته و همچنین دروغهای مکرر هم گفته و یک میلیون شکایت هم از او شده، مطرح کرده است.
🔸پروپاگاندای شدید جریان انقلابی علیه رئیسجمهور سابق با هدف ردصلاحیت وی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری با شدت بیشتری این روزها ادامه دارد و نشاندهنده آن است که حاکمیت در سطوح بالای خود، نسبت به ردصلاحیت روحانی تردید دارد و به جمعبندی نهایی نرسیده است.
🔸فضاسازی شخصیتهای مطرح و رسانههای جریان انقلابی در راستای تخریب روحانی، با هدف تأثیرگذاری بر بدنه این طیف و در نهایت افزایش فشار از سوی بدنه و راس این جریانِ بانفوذ بر حاکمیت جهت ردصلاحیت رئیسجمهور سابق دنبال میشود.
🔸این در حالی است که هممیهن در خبری مدعی شده، رهبری در دیدار با اعضای شورای نگهبان نسبت به برخی ردصلاحیتها ابراز نارضایتی کرده است.
سید محسن امامیفر
🔸رحیمپور ازغدی در ادامه جریانسازی علیه حسن روحانی جهت ردصلاحیت او، استدلالهایی از قبیل اینکه گفته شده دو تابعیتی است و پاسپورت بریتانیایی داشته و همچنین دروغهای مکرر هم گفته و یک میلیون شکایت هم از او شده، مطرح کرده است.
🔸پروپاگاندای شدید جریان انقلابی علیه رئیسجمهور سابق با هدف ردصلاحیت وی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری با شدت بیشتری این روزها ادامه دارد و نشاندهنده آن است که حاکمیت در سطوح بالای خود، نسبت به ردصلاحیت روحانی تردید دارد و به جمعبندی نهایی نرسیده است.
🔸فضاسازی شخصیتهای مطرح و رسانههای جریان انقلابی در راستای تخریب روحانی، با هدف تأثیرگذاری بر بدنه این طیف و در نهایت افزایش فشار از سوی بدنه و راس این جریانِ بانفوذ بر حاکمیت جهت ردصلاحیت رئیسجمهور سابق دنبال میشود.
🔸این در حالی است که هممیهن در خبری مدعی شده، رهبری در دیدار با اعضای شورای نگهبان نسبت به برخی ردصلاحیتها ابراز نارضایتی کرده است.
سید محسن امامیفر
🔺 موج جدید حملات علیه رضا کیانیان
🔹 چه کسی بازنده کارزار خواهد بود؟
سیدمحسن امامیفر
🔸هنرمندانی مانند کیانیان قرائت متفاوتی از شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور دارند که زاویه جدی با دیدگاه رسمی مسئولان کشوری دارد و بر مدار منافع مردم تعریف میشود، نه مردمداری پوپولیستی.
🔸عدم سکوت رضا کیانیان به عنوان یک هنرمندِ کنشگر در مقابله با سیاستهای ضدفرهنگی و ضدمردمی، دستگاه رسمی را آزار میدهد.
🔸اما بر اساس کدام منطق، هنرمند باید در مواجهه با بحران هایی که مردم کشورش با آن دست و پنجه نرم می کنند، سکوت پیشه نماید؟!
🔸البته که این طیف های هژمونی طلب، هنرمند ساکتِ منفعل را بر هنرمند حق گویِ حق طلب ترجیح می دهند.
🔸اما باید توجه داشت اگر کیانیان سرمایه بزرگ اجتماعی شده، به این دلیل است که "حقیقت" را قربانی "مصلحت" نکرده و این به واقع ستودنی است.
🔸به نظر می رسد تندروها هیچ درکی از فلسفه هنر ندارند و در این امر نیز همچون سیاست، اقدامات و اظهارات خود را بر پایه خودمختاری های بی قاعده، بی ضابطه، فرافکنانه و افراطی بنا نهاده اند.
🔸تجربه ثابت کرده این جریانات، عطش و حرص غریبی برای مقابله با مردم و مرزبندی و جبهه گیری در مواجهه با علایق، مطالبات و مشاهیر ملت دارند.
🔸اظهارات تند مدیرکل نظارت سازمان سینمایی وزارت ارشاد علیه کیانیان با این مضمون که " از به حاشیه کشاندن سینما پرهیز کنید، در غیر اینصورت شما بازنده این کارزار خواهید بود"، در همین راستا تعریف میشود.
🔸اما تاریخ ثابت کرده هرکه در مقابل مردم و آنهایی که در خط مردم حرکت میکنند بایستد، بازنده کارزار خواهد بود.
🔹 چه کسی بازنده کارزار خواهد بود؟
سیدمحسن امامیفر
🔸هنرمندانی مانند کیانیان قرائت متفاوتی از شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور دارند که زاویه جدی با دیدگاه رسمی مسئولان کشوری دارد و بر مدار منافع مردم تعریف میشود، نه مردمداری پوپولیستی.
🔸عدم سکوت رضا کیانیان به عنوان یک هنرمندِ کنشگر در مقابله با سیاستهای ضدفرهنگی و ضدمردمی، دستگاه رسمی را آزار میدهد.
🔸اما بر اساس کدام منطق، هنرمند باید در مواجهه با بحران هایی که مردم کشورش با آن دست و پنجه نرم می کنند، سکوت پیشه نماید؟!
🔸البته که این طیف های هژمونی طلب، هنرمند ساکتِ منفعل را بر هنرمند حق گویِ حق طلب ترجیح می دهند.
🔸اما باید توجه داشت اگر کیانیان سرمایه بزرگ اجتماعی شده، به این دلیل است که "حقیقت" را قربانی "مصلحت" نکرده و این به واقع ستودنی است.
🔸به نظر می رسد تندروها هیچ درکی از فلسفه هنر ندارند و در این امر نیز همچون سیاست، اقدامات و اظهارات خود را بر پایه خودمختاری های بی قاعده، بی ضابطه، فرافکنانه و افراطی بنا نهاده اند.
🔸تجربه ثابت کرده این جریانات، عطش و حرص غریبی برای مقابله با مردم و مرزبندی و جبهه گیری در مواجهه با علایق، مطالبات و مشاهیر ملت دارند.
🔸اظهارات تند مدیرکل نظارت سازمان سینمایی وزارت ارشاد علیه کیانیان با این مضمون که " از به حاشیه کشاندن سینما پرهیز کنید، در غیر اینصورت شما بازنده این کارزار خواهید بود"، در همین راستا تعریف میشود.
🔸اما تاریخ ثابت کرده هرکه در مقابل مردم و آنهایی که در خط مردم حرکت میکنند بایستد، بازنده کارزار خواهد بود.
🔺تناقض انقلابی!
✍سیدمحسن امامیفر
🔸 روزنامه جوان در مطلبی نوشته است: "دخترانی که در پارتی دستگیر میشوند، فرق میکنند با دخترانی که در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت میکنند وممکن است حجاب کامل هم نداشته باشند. آنها هم البته خطاکارند، اما نوع برخورد و نگاه ما به این دو حتماً با هم تفاوت دارد. ما این افراد را متدین، انقلابی و در مسیر حق میبینیم."
🔸 تناقض مهمی که در گفتمان انقلابی وجود دارد و در مطلب فوق هم آشکار بود، این است که بیحجابی را به عنوان یک گناه شرعی عنوان میکنند و عرف جامعه را در این مقوله هرگز نمیپذیرند و برای مقابله با این گناه شرعی، خود را مجاز میدانند تا با دختران بیحجاب، انواع و اقسام برخوردها را داشته باشند. از جریمه گرفته تا توقیف ماشین، دستگیری و ...!
🔸 واضح است بر اساس گفتمان و رفتار جریان انقلابی، چنین فردی نمیتواند متدین باشد، هرچند مسلمان است. اما در عینحال بانوان بیحجابی که در راهپیماییهای حکومتی شرکت میکنند را متدین میدانند.
🔸 این تناقضی آشکار و نشاندهنده آن است که تنها شاخص دینداری و در مسیر حق بودن نزد این جریان، انقلابی بودن است.
به عبارت دیگر، انقلابی باش، هر چه میخواهی باش!
🔸 نکته دوم اینکه بر مبنای آنچه خودشان عنوان میکنند، قاعدتن نباید با بانوان بیحجاب در خیابانها یا در پارتیها برخورد کنند چرا که احتمال انقلابیبودن آنها وجود دارد. بنابراین بر اساس اعتقاد آقایان، متدین و در مسیر حق هستند!
🔸 با این وجود، این همه برخورد با زنان و دختران این سرزمین به چه علت صورت میگیرد؟!
✍سیدمحسن امامیفر
🔸 روزنامه جوان در مطلبی نوشته است: "دخترانی که در پارتی دستگیر میشوند، فرق میکنند با دخترانی که در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت میکنند وممکن است حجاب کامل هم نداشته باشند. آنها هم البته خطاکارند، اما نوع برخورد و نگاه ما به این دو حتماً با هم تفاوت دارد. ما این افراد را متدین، انقلابی و در مسیر حق میبینیم."
🔸 تناقض مهمی که در گفتمان انقلابی وجود دارد و در مطلب فوق هم آشکار بود، این است که بیحجابی را به عنوان یک گناه شرعی عنوان میکنند و عرف جامعه را در این مقوله هرگز نمیپذیرند و برای مقابله با این گناه شرعی، خود را مجاز میدانند تا با دختران بیحجاب، انواع و اقسام برخوردها را داشته باشند. از جریمه گرفته تا توقیف ماشین، دستگیری و ...!
🔸 واضح است بر اساس گفتمان و رفتار جریان انقلابی، چنین فردی نمیتواند متدین باشد، هرچند مسلمان است. اما در عینحال بانوان بیحجابی که در راهپیماییهای حکومتی شرکت میکنند را متدین میدانند.
🔸 این تناقضی آشکار و نشاندهنده آن است که تنها شاخص دینداری و در مسیر حق بودن نزد این جریان، انقلابی بودن است.
به عبارت دیگر، انقلابی باش، هر چه میخواهی باش!
🔸 نکته دوم اینکه بر مبنای آنچه خودشان عنوان میکنند، قاعدتن نباید با بانوان بیحجاب در خیابانها یا در پارتیها برخورد کنند چرا که احتمال انقلابیبودن آنها وجود دارد. بنابراین بر اساس اعتقاد آقایان، متدین و در مسیر حق هستند!
🔸 با این وجود، این همه برخورد با زنان و دختران این سرزمین به چه علت صورت میگیرد؟!
🔺نامزد اصلاحطلبان و مطالبه تغییر قانون اساسی
✍️سیدمحسن امامیفر
خیلی با خود فکر میکردم که در رابطه با انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری و کاندیداهای بالقوه، مطلب بنویسم اما هرگاه که اراده میکردم، نهایتا بدون هیچ نتیجهای، منصرف میشدم.
همه میخواهند بیایند! شاید از روی احساس تکلیف و یا هر احساس دیگری که برای مردم احتمالا هویدا خواهد بود.
تعدد افرادی که احتمال نامزدیشان بالاست، حقیقتا موجبات تاسف شدید از صحنه انتخابات را فراهم میآورد. چنین فضایی نیاز به تحلیل دارد؟!
برخی فعالان نیز چنان فضاسازی میکنند، گویی با یک انتخابات کاملا رقابتی و هیجانانگیز میان دو نامزد که معرف دوگانهای شاخص است، مواجه هستیم.
اما مهمترین سوالی که ذهنم را مشغول میکند، اینکه جریانات و احزاب که از نامزدهای خود رونمایی میکنند، چه برنامهای برای آشتی مردم با صندوق رای دارند؟
روی سخنم به صورت خاص، اصلاحطلبان هستند که بدون حضور مردم، از آرای باطله هم شکست میخورند.
چه درس عبرتی از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ گرفتند؟
آیا با همان گفتمان کلیشهای خود میخواهند وارد عرصه بشوند یا شعار و راهبرد تازهای دارند؟
اگر نامزد یا نامزدهای احتمالیشان بتوانند در مناظرات بر هدف تغییر قانون اساسی که خاتمی از آن سخن به میان آورده، تاکید کنند، میتوان گفت با تغییر گفتمانی وارد عرصه شدند.
بماند اینکه اگر چنین مطلبی بیان هم بشود، بدون ارائه راهکار اجرایی آن، بیفایده خواهد بود.
لذا حضور کاندیداهای اصلاحطلب بدون تغییر در گفتمان و راهبرد، شکستی قاطعتر از ۱۴۰۰ را برای آنها رقم خواهد زد.
https://www.instagram.com/p/C7jkS1RNkSd/?igsh=MXAzYmIwOTJkbHFlcA==
✍️سیدمحسن امامیفر
خیلی با خود فکر میکردم که در رابطه با انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری و کاندیداهای بالقوه، مطلب بنویسم اما هرگاه که اراده میکردم، نهایتا بدون هیچ نتیجهای، منصرف میشدم.
همه میخواهند بیایند! شاید از روی احساس تکلیف و یا هر احساس دیگری که برای مردم احتمالا هویدا خواهد بود.
تعدد افرادی که احتمال نامزدیشان بالاست، حقیقتا موجبات تاسف شدید از صحنه انتخابات را فراهم میآورد. چنین فضایی نیاز به تحلیل دارد؟!
برخی فعالان نیز چنان فضاسازی میکنند، گویی با یک انتخابات کاملا رقابتی و هیجانانگیز میان دو نامزد که معرف دوگانهای شاخص است، مواجه هستیم.
اما مهمترین سوالی که ذهنم را مشغول میکند، اینکه جریانات و احزاب که از نامزدهای خود رونمایی میکنند، چه برنامهای برای آشتی مردم با صندوق رای دارند؟
روی سخنم به صورت خاص، اصلاحطلبان هستند که بدون حضور مردم، از آرای باطله هم شکست میخورند.
چه درس عبرتی از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ گرفتند؟
آیا با همان گفتمان کلیشهای خود میخواهند وارد عرصه بشوند یا شعار و راهبرد تازهای دارند؟
اگر نامزد یا نامزدهای احتمالیشان بتوانند در مناظرات بر هدف تغییر قانون اساسی که خاتمی از آن سخن به میان آورده، تاکید کنند، میتوان گفت با تغییر گفتمانی وارد عرصه شدند.
بماند اینکه اگر چنین مطلبی بیان هم بشود، بدون ارائه راهکار اجرایی آن، بیفایده خواهد بود.
لذا حضور کاندیداهای اصلاحطلب بدون تغییر در گفتمان و راهبرد، شکستی قاطعتر از ۱۴۰۰ را برای آنها رقم خواهد زد.
https://www.instagram.com/p/C7jkS1RNkSd/?igsh=MXAzYmIwOTJkbHFlcA==
🔺 احمدینژاد؛ درونِ بیرونِ نظام سیاسی
سید محسن امامیفر
احمدینژاد باز هم کاندید شد در حالی که نظام سیاسی هرگز به عقب بازنمیگردد.
حکومت از سال ۹۲ به گونهای سیاستهای خود را در مواجهه با احمدینژاد طراحی کرده که وی "درونِ بیرونِ نظام سیاسی" باشد که هم بتوانند او را کنترل کنند و هم هیچ مسئولیت اجرایی را نتواند در اختیار بگیرد.
احمدینژاد اما در یک دهه گذشته قصد داشت با سخنان، مصاحبههای حاشیهساز و اقداماتاش، خود را برای جامعه بازتعریف کند و خود را نماینده مردم معترضی که اساسا هیچ تعلقی به جریانهای سیاسی نداشتند، معرفی نماید.
تا حدودی هم موفق بود و اگر در انتخابات هم بر فرض محال، تایید صلاحیت شود، رای اول را کسب خواهد کرد.
هرچند طبقه متوسط فرهنگی و نه اقتصادی، هیچ اقبالی به وی نخواهد داشت.
به هر تقدیر بهتر آن است که بدون هیچ واهمهای، همه سلایق سیاسی بتوانند در انتخابات شرکت کنند تا شاید اندکی از بدبینی مردم کاسته شود.
https://www.instagram.com/p/C7wL3YzMRNd/?igsh=MW82dGh4ejRxajFvdw==
سید محسن امامیفر
احمدینژاد باز هم کاندید شد در حالی که نظام سیاسی هرگز به عقب بازنمیگردد.
حکومت از سال ۹۲ به گونهای سیاستهای خود را در مواجهه با احمدینژاد طراحی کرده که وی "درونِ بیرونِ نظام سیاسی" باشد که هم بتوانند او را کنترل کنند و هم هیچ مسئولیت اجرایی را نتواند در اختیار بگیرد.
احمدینژاد اما در یک دهه گذشته قصد داشت با سخنان، مصاحبههای حاشیهساز و اقداماتاش، خود را برای جامعه بازتعریف کند و خود را نماینده مردم معترضی که اساسا هیچ تعلقی به جریانهای سیاسی نداشتند، معرفی نماید.
تا حدودی هم موفق بود و اگر در انتخابات هم بر فرض محال، تایید صلاحیت شود، رای اول را کسب خواهد کرد.
هرچند طبقه متوسط فرهنگی و نه اقتصادی، هیچ اقبالی به وی نخواهد داشت.
به هر تقدیر بهتر آن است که بدون هیچ واهمهای، همه سلایق سیاسی بتوانند در انتخابات شرکت کنند تا شاید اندکی از بدبینی مردم کاسته شود.
https://www.instagram.com/p/C7wL3YzMRNd/?igsh=MW82dGh4ejRxajFvdw==
🔺قالیباف؛ کاندیدِ مورد حمایتِ هسته اصلی قدرت؟
سید محسن امامیفر
به نظر میرسد جدیترین کاندید مورد حمایت هسته اصلی قدرت، محمدباقر قالیباف باشد.
او با وجود آنکه رقابت انتخابات مجلس را حداقل در تهران به پایداریها واگذار کرد و رای چهارم را کسب کرد اما توانست ریاست قوه مقننه را مجددا در اختیار بگیرد. در این مسیر تایید رهبری بر زحمات و مدیریت وی در مجلس یازدهم، بسیار تاثیرگذار بود.
قالیباف با تمام حاشیههای فراوانی که پیرامونش وجود دارد، عملگراست و تا حدی معتدل. اما نه از جنس اعتدال لاریجانی که در جریان اصولگرای میانهرو تعریف میشود.
قالیباف در جریان انقلابی اما در طیف میانه آن قرار دارد. طیف تندرو این جریان اما زاویه بسیار جدی با او دارند. بنابراین در انتخابات در مقابل همدیگر صفآرایی خواهند کرد.
پرواضح بود او زمانی که خیالاش از ریاست مجلس راحت شد، پا به عرصه انتخابات ریاستجمهوری گذاشت. قالیباف اهل قانون و قانونگذاری نیست، او همواره به دنبال امر اجرایی و نهایت آمال خود را فتح نهاد ریاستجمهوری قرار داده است. تمام مسیر سیاسی او، با این هدف تعریف شده است.
با توجه به شرایط داخلی و بینالمللی، اینکه حاکمیت از ریاستجمهوری فردی عملگرا و معتدل اما کاملا ولایتمدار و وابسته به جریان انقلابی استقبال نماید، بسیار زیاد است.
هرچند در صورت تایید صلاحیت جهانگیری و لاریجانی، معادله انتخابات بسیار پیچیده خواهد شد. با این توضیح که فعلا نقش وحید حقانیان در انتخابات نیز کاملا پنهان است و باید منتظر روزهای آینده بود.
https://www.instagram.com/p/C7whoXDtYQo/?igsh=Y2FnaGM4Y25kamE3
سید محسن امامیفر
به نظر میرسد جدیترین کاندید مورد حمایت هسته اصلی قدرت، محمدباقر قالیباف باشد.
او با وجود آنکه رقابت انتخابات مجلس را حداقل در تهران به پایداریها واگذار کرد و رای چهارم را کسب کرد اما توانست ریاست قوه مقننه را مجددا در اختیار بگیرد. در این مسیر تایید رهبری بر زحمات و مدیریت وی در مجلس یازدهم، بسیار تاثیرگذار بود.
قالیباف با تمام حاشیههای فراوانی که پیرامونش وجود دارد، عملگراست و تا حدی معتدل. اما نه از جنس اعتدال لاریجانی که در جریان اصولگرای میانهرو تعریف میشود.
قالیباف در جریان انقلابی اما در طیف میانه آن قرار دارد. طیف تندرو این جریان اما زاویه بسیار جدی با او دارند. بنابراین در انتخابات در مقابل همدیگر صفآرایی خواهند کرد.
پرواضح بود او زمانی که خیالاش از ریاست مجلس راحت شد، پا به عرصه انتخابات ریاستجمهوری گذاشت. قالیباف اهل قانون و قانونگذاری نیست، او همواره به دنبال امر اجرایی و نهایت آمال خود را فتح نهاد ریاستجمهوری قرار داده است. تمام مسیر سیاسی او، با این هدف تعریف شده است.
با توجه به شرایط داخلی و بینالمللی، اینکه حاکمیت از ریاستجمهوری فردی عملگرا و معتدل اما کاملا ولایتمدار و وابسته به جریان انقلابی استقبال نماید، بسیار زیاد است.
هرچند در صورت تایید صلاحیت جهانگیری و لاریجانی، معادله انتخابات بسیار پیچیده خواهد شد. با این توضیح که فعلا نقش وحید حقانیان در انتخابات نیز کاملا پنهان است و باید منتظر روزهای آینده بود.
https://www.instagram.com/p/C7whoXDtYQo/?igsh=Y2FnaGM4Y25kamE3