عشق و جنگ
✍️ رحیم قمیشی
هر دو آمریکا تحصیل کرده و برگشته بودند آبادان، شهری که دوستش داشتند.
پالایشگاه آبادان بزرگترین پالایشگاه جهان، و رشته آنها هم پالایش نفت بود.
چه میدانستند جنگ بیشتر آرزوهایشان را به باد میدهد!
حکایت واقعی زیر، نوشتۀ پنج سال پیشترم است. آنرا تقدیم میکنم به آنها که نمیدانند جنگ چیست. میگویند چند میلیارد انسان هم کشته شود، برای اهدافشان، مهم نیست!
تقدیم میکنم به آنها که میپرسند چرا با جنگ اینهمه مخالفم. مگر اسرائیلیام!
میدانم آنهااصلأ نمیدانند "عشق" چیست!
پیرمرد، سبیلِ سفید و پرپشتی داشت. ابروهای نیمه سفیدش قشنگ بودند.
موهایش را معلوم بود از صبح شانه نزده. میخواست خودش را خونسرد نشان دهد، اما نمیتوانست!
از چشمهایش نگرانی میبارید. به هر پرستاری که ممکن بود رو زده بود تا خبری از داخل برایش بیاورد.
پرستار سفیدپوش و خوشاخلاق گفت؛ پدر جان، خانم شما چون عمل دارد، نوبتش آخر است. لطفا بنشینید، باید حوصله کنید!
مرد، مستاصل و با خجالت آمد و صندلی کناریام نشست.
اتاق انتظار همراهان بیماران بود. من هم منتظر همسرم.
بهخاطر دلهرهاش، خواستم سر صحبت را با او باز کنم، شاید سرگرم شود.
پرسیدم همسرتان داخل است؟
با سر تایید کرد.
گفتم من هم همسرم داخل است، نگران نباشید! اینجا بیمارستان خوبی است.
گفت: آخر همسر من در کما است! میترسم اتفاقی برایش بیفتد.
با تعجب تکرار کردم: کما؟
گفت بله از سال ۱۳۸۳ با یک سکته رفته کما.
بیشتر از ۱۵ سال بود همسرش در کما بود! باورم نمیشد.
چشمهایش هنوز به در بود، شاید پرستار دیگری بیرون بیاید، تا حال همسرش را بپرسد، و من هنوز در بهت بودم.
گفتم یعنی تا حالا شده کسی بعد از اینهمه سال از کما بیرون بیاید؟
نگاهم کرد و گفت؛ نه، نشده!
از سؤالم پشیمان شدم.
پرسیدم دکترها چه میگویند؟
گفت خیلیهایشان میگویند نگهداریاش فایدهای ندارد.
دیدم چشمهایش حسابی مرطوب شدند.
خواستم دیگر سؤالی نپرسم تا باز ناراحتش نکنم. ولی خودش ادامه داد.
گفت که خیلی دوستش دارد!
یک روز در میان فیزیوتراپ میبرد خانه تا نگذارد بدن همسرش خشک شود. میگفت سه روز در هفته حماماش میکند. از طریق لولهای به معده همسرش مواد غذایی میفرستد. امروز هم آورده بود تا جای لوله را عوض کنند، مبادا عفونت کند.
پرسیدم یعنی پرستار دارد؟
گفت خودم پرستارش هستم...
دوباره بلند شد و از پرستارها سؤال کرد، گفتند مشکلی نیست، حالش خوب است، و هنوز عمل نشده.
نمیتوانست بنشیند! ۱۵ سال بود همسرش خوابیده بود، پیرمرد نمیخواست باور کند.
میگفت میداند همسرش به زندگی برمیگردد.
وقتی ترانههایی را که او دوست دارد برایش میگذارد صورتش قشنگتر میشود. بوی غذایی که دوست داشته، وقتی در خانه میپیچد میمکهای صورتش تغییر میکنند.
میگفت دکترها چه میدانند، تکنولوژی با چه سرعتی جلو میرود.
گفتم این همه صبوری و امیدواری را چطور به دست آوردهای؟!
کمی مکث کرد.
حتماً میدانست چه میخواهد بگوید، اما نمیدانست من میتوانم درک کنم یا نه.
با تأمل زیاد گفت: با «عشق».
چشمهای مرا هم پر از اشک کرد.
خودش و همسرش درس خوانده آمریکا بودند، همانجا ازدواج کرده و ۴۵ سال پیش برگشته بودند ایران.
قرار گذاشته بودند تا آخر عمر همدیگر را تنها نگذارند. هر دو جنگزده آبادان بودند. مهندس پالایشگاه. میگفت جنگ همه چیزشان را سوزاند. همه نقشه هایشان را، آن زندگی آرام و زیبایشان را.
ولی باز با هم، زندگی را ساخته بودند. با چه زحمتها و مصیبتها.
با همان نیروی عشقشان.
اما نمیدانست چرا همسرش آخرش کم آورده بود.
عشق چه کارها که نمیکند.
امید تا کجاها که نمیبرد آدمی را.
مرد آنقدر بیتاب شده بود که دیگر توضیحات پرستارها نمیتوانست قانعش کند. همسرش اگر درد داشت که نمیتوانست چیزی بگوید.
آنها نمیتوانستند بفهمند.
پرستار مجبور شد برایش کاور مخصوص ورود به بخش بیاورد، تا برود داخل.
تا دوباره جان بگیرد.
تا همسرش باز حساش کند.
تا هیچکدام تنها نباشند...
ما بدون جنگ، بدون دشمنسازی
بدون اسلحه و گلوله
تنها با همین عشقها
سربلند و پیروزیم در دنیا
گاهی که دلتنگ بچهها و جبهه میشویم
دلتنگ عشق آنجاییم
دلتنگ محبتهای بیاندازه دوستان
و فداکاریهای بیحدشان
گلولههای سربی و تنهای خونی
که دلتنگی ندارد!
آنها که شعار جنگ میدهند، یعنی میفهمند؟
آنها که دستور حبس و حصر و اعدام انسانها را میدهند ، یعنی درک میکنند؟
آنها که میخواهند شهرهایی را با خاک یکسان کنند، یعنی حس میکنند؛
یک جان چقدر ارزش دارد.
آیا آنها در عمرشان، عاشق هم شدهاند؟
اصلا میدانند عشق چیست!
مگر میشود یک عاشق واقعی
جز به زیبا کردن دنیا
جز به زندگی
بیندیشد!
@ghomeishi3
✍️ رحیم قمیشی
هر دو آمریکا تحصیل کرده و برگشته بودند آبادان، شهری که دوستش داشتند.
پالایشگاه آبادان بزرگترین پالایشگاه جهان، و رشته آنها هم پالایش نفت بود.
چه میدانستند جنگ بیشتر آرزوهایشان را به باد میدهد!
حکایت واقعی زیر، نوشتۀ پنج سال پیشترم است. آنرا تقدیم میکنم به آنها که نمیدانند جنگ چیست. میگویند چند میلیارد انسان هم کشته شود، برای اهدافشان، مهم نیست!
تقدیم میکنم به آنها که میپرسند چرا با جنگ اینهمه مخالفم. مگر اسرائیلیام!
میدانم آنهااصلأ نمیدانند "عشق" چیست!
پیرمرد، سبیلِ سفید و پرپشتی داشت. ابروهای نیمه سفیدش قشنگ بودند.
موهایش را معلوم بود از صبح شانه نزده. میخواست خودش را خونسرد نشان دهد، اما نمیتوانست!
از چشمهایش نگرانی میبارید. به هر پرستاری که ممکن بود رو زده بود تا خبری از داخل برایش بیاورد.
پرستار سفیدپوش و خوشاخلاق گفت؛ پدر جان، خانم شما چون عمل دارد، نوبتش آخر است. لطفا بنشینید، باید حوصله کنید!
مرد، مستاصل و با خجالت آمد و صندلی کناریام نشست.
اتاق انتظار همراهان بیماران بود. من هم منتظر همسرم.
بهخاطر دلهرهاش، خواستم سر صحبت را با او باز کنم، شاید سرگرم شود.
پرسیدم همسرتان داخل است؟
با سر تایید کرد.
گفتم من هم همسرم داخل است، نگران نباشید! اینجا بیمارستان خوبی است.
گفت: آخر همسر من در کما است! میترسم اتفاقی برایش بیفتد.
با تعجب تکرار کردم: کما؟
گفت بله از سال ۱۳۸۳ با یک سکته رفته کما.
بیشتر از ۱۵ سال بود همسرش در کما بود! باورم نمیشد.
چشمهایش هنوز به در بود، شاید پرستار دیگری بیرون بیاید، تا حال همسرش را بپرسد، و من هنوز در بهت بودم.
گفتم یعنی تا حالا شده کسی بعد از اینهمه سال از کما بیرون بیاید؟
نگاهم کرد و گفت؛ نه، نشده!
از سؤالم پشیمان شدم.
پرسیدم دکترها چه میگویند؟
گفت خیلیهایشان میگویند نگهداریاش فایدهای ندارد.
دیدم چشمهایش حسابی مرطوب شدند.
خواستم دیگر سؤالی نپرسم تا باز ناراحتش نکنم. ولی خودش ادامه داد.
گفت که خیلی دوستش دارد!
یک روز در میان فیزیوتراپ میبرد خانه تا نگذارد بدن همسرش خشک شود. میگفت سه روز در هفته حماماش میکند. از طریق لولهای به معده همسرش مواد غذایی میفرستد. امروز هم آورده بود تا جای لوله را عوض کنند، مبادا عفونت کند.
پرسیدم یعنی پرستار دارد؟
گفت خودم پرستارش هستم...
دوباره بلند شد و از پرستارها سؤال کرد، گفتند مشکلی نیست، حالش خوب است، و هنوز عمل نشده.
نمیتوانست بنشیند! ۱۵ سال بود همسرش خوابیده بود، پیرمرد نمیخواست باور کند.
میگفت میداند همسرش به زندگی برمیگردد.
وقتی ترانههایی را که او دوست دارد برایش میگذارد صورتش قشنگتر میشود. بوی غذایی که دوست داشته، وقتی در خانه میپیچد میمکهای صورتش تغییر میکنند.
میگفت دکترها چه میدانند، تکنولوژی با چه سرعتی جلو میرود.
گفتم این همه صبوری و امیدواری را چطور به دست آوردهای؟!
کمی مکث کرد.
حتماً میدانست چه میخواهد بگوید، اما نمیدانست من میتوانم درک کنم یا نه.
با تأمل زیاد گفت: با «عشق».
چشمهای مرا هم پر از اشک کرد.
خودش و همسرش درس خوانده آمریکا بودند، همانجا ازدواج کرده و ۴۵ سال پیش برگشته بودند ایران.
قرار گذاشته بودند تا آخر عمر همدیگر را تنها نگذارند. هر دو جنگزده آبادان بودند. مهندس پالایشگاه. میگفت جنگ همه چیزشان را سوزاند. همه نقشه هایشان را، آن زندگی آرام و زیبایشان را.
ولی باز با هم، زندگی را ساخته بودند. با چه زحمتها و مصیبتها.
با همان نیروی عشقشان.
اما نمیدانست چرا همسرش آخرش کم آورده بود.
عشق چه کارها که نمیکند.
امید تا کجاها که نمیبرد آدمی را.
مرد آنقدر بیتاب شده بود که دیگر توضیحات پرستارها نمیتوانست قانعش کند. همسرش اگر درد داشت که نمیتوانست چیزی بگوید.
آنها نمیتوانستند بفهمند.
پرستار مجبور شد برایش کاور مخصوص ورود به بخش بیاورد، تا برود داخل.
تا دوباره جان بگیرد.
تا همسرش باز حساش کند.
تا هیچکدام تنها نباشند...
ما بدون جنگ، بدون دشمنسازی
بدون اسلحه و گلوله
تنها با همین عشقها
سربلند و پیروزیم در دنیا
گاهی که دلتنگ بچهها و جبهه میشویم
دلتنگ عشق آنجاییم
دلتنگ محبتهای بیاندازه دوستان
و فداکاریهای بیحدشان
گلولههای سربی و تنهای خونی
که دلتنگی ندارد!
آنها که شعار جنگ میدهند، یعنی میفهمند؟
آنها که دستور حبس و حصر و اعدام انسانها را میدهند ، یعنی درک میکنند؟
آنها که میخواهند شهرهایی را با خاک یکسان کنند، یعنی حس میکنند؛
یک جان چقدر ارزش دارد.
آیا آنها در عمرشان، عاشق هم شدهاند؟
اصلا میدانند عشق چیست!
مگر میشود یک عاشق واقعی
جز به زیبا کردن دنیا
جز به زندگی
بیندیشد!
@ghomeishi3
Ashegh Nashodi
Shahin Banan
عاشق نشدی - شاهین بنان
شرایطی برای پایان بحران
✍️ رحیم قمیشی
اسرائیل پس از انجام عملیاتی در دو استان خوزستان و ایلام، و پایتخت کشور،، اعلام کرده عملیاتش به پایان رسیده.
هنوز از حجم خسارات و یا تلفات احتمالی گزارشی رسمی منتشر نشده، ولی آنچه از گزارشات فعلی غیر رسمی برمیآید ایران در صدد کم اهمیت جلوه دادن حمله شب گذشته اسرائیل است.
اسرائیل مدعی شده حمله از طریق هواپیماهای جنگیاش با سوخترسانی در مسیر.بوده، و صرفا مراکز پدافندی و موشکی را هدف قرار داده.
اینک توپ در زمین ایران است.
آیا ایران پاسخ خواهد داد؟ یا با کماهمیت جلوه دادن حمله تلافیجویانه اسرائیل، پرونده درگیریهای رودررو را میبندد؟
قطعا تصمیم در سطح سران کشور اتخاذ خواهد شد و مردم تنها شاهد اوجگیری درگیری یا روند رو به آرامش خواهند بود.
اما اگر نظر مردم اهمیت داشته باشد؛
به جز تعدادی که فکر میکنند اسرائیل سبب خیر برای ایران خواهد شد، یا عدهای که تصور میکنند ایران توانایی از میان برداشتن اسراییل را دارد، به نظر میرسد اکثریت مردم با ادامه وضعیت تهدیدها از هر طرفی مخالف باشند.
تصور اینکه با حملات هوایی یا موشکی بتوان دستاورد بزرگی برای ملتی ساخت، یک توهم بیشتر نیست. شرایط بحران تنها به ضرر مردمی تمام میشود که در مواقع خطر هیچ پناهگاهی در اختیار ندارند. جنگ هرگز راه حل نیست.
اکثر مردم تحمل ادامه فشارهای عصبی تهدیدها را ندارند.
فرصت بازگشت آرامش به کشور، بهبود شرایط اقتصادی، تامین آزادیهای مردم، و توسعه روابط با جهان را نباید با عملیاتهای بیفایده و پر هزینۀ رفت و برگشتی از دست داد.
اگر اسراییل همانطور که رسماً اعلام کرده قصد ادامه عملیات را ندارد، زمینه برای تصمیمهایی عاقلانه و خاموش کردن آتش جنگ و بحران فراهم است.
اگر این فرصت قدر دانسته شود.
@ghomeishi3
اسرائیل پس از انجام عملیاتی در دو استان خوزستان و ایلام، و پایتخت کشور،، اعلام کرده عملیاتش به پایان رسیده.
هنوز از حجم خسارات و یا تلفات احتمالی گزارشی رسمی منتشر نشده، ولی آنچه از گزارشات فعلی غیر رسمی برمیآید ایران در صدد کم اهمیت جلوه دادن حمله شب گذشته اسرائیل است.
اسرائیل مدعی شده حمله از طریق هواپیماهای جنگیاش با سوخترسانی در مسیر.بوده، و صرفا مراکز پدافندی و موشکی را هدف قرار داده.
اینک توپ در زمین ایران است.
آیا ایران پاسخ خواهد داد؟ یا با کماهمیت جلوه دادن حمله تلافیجویانه اسرائیل، پرونده درگیریهای رودررو را میبندد؟
قطعا تصمیم در سطح سران کشور اتخاذ خواهد شد و مردم تنها شاهد اوجگیری درگیری یا روند رو به آرامش خواهند بود.
اما اگر نظر مردم اهمیت داشته باشد؛
به جز تعدادی که فکر میکنند اسرائیل سبب خیر برای ایران خواهد شد، یا عدهای که تصور میکنند ایران توانایی از میان برداشتن اسراییل را دارد، به نظر میرسد اکثریت مردم با ادامه وضعیت تهدیدها از هر طرفی مخالف باشند.
تصور اینکه با حملات هوایی یا موشکی بتوان دستاورد بزرگی برای ملتی ساخت، یک توهم بیشتر نیست. شرایط بحران تنها به ضرر مردمی تمام میشود که در مواقع خطر هیچ پناهگاهی در اختیار ندارند. جنگ هرگز راه حل نیست.
اکثر مردم تحمل ادامه فشارهای عصبی تهدیدها را ندارند.
فرصت بازگشت آرامش به کشور، بهبود شرایط اقتصادی، تامین آزادیهای مردم، و توسعه روابط با جهان را نباید با عملیاتهای بیفایده و پر هزینۀ رفت و برگشتی از دست داد.
اگر اسراییل همانطور که رسماً اعلام کرده قصد ادامه عملیات را ندارد، زمینه برای تصمیمهایی عاقلانه و خاموش کردن آتش جنگ و بحران فراهم است.
اگر این فرصت قدر دانسته شود.
@ghomeishi3
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
حمله اسرائیل به ایران
آنچه ما نمیدانیم!
✍️ رحیم قمیشی
سحرگاه امروز هواپیماهای جنگی اسرائیل ظاهراً خود را به قلب پایتخت رسانده و مناطقی را مورد هدف قرار دادند.
متاسفانه طبق معمول هیچ مقام مهمی گزارشی دقیق به مردم نمیدهد و اگر فضای مجازی نبود شاید هنوز تصور میکردیم رعد و برقی در آسمان اتفاق افتاده!
پرسشهای مهمی که بیپاسخ مانده:
چند هواپیما وارد ایران شدند؟ آیا اسرائیل راست میگوید بیش از یکصد هواپیما بودهاند؟
سامانههای پدافند هوایی پیشرفته روسی (اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰) چرا موفق نشدند چند فروند از انها را مورد شناسایی قرار داده و یا هدف قرار دهند؟
در حالی که نظام تمام این روزها منتظر حمله اسرائیل بوده، به جز احتمال تلافی، چه تدبیری برای ناکام گذاردن آن حمله داشته؟
حمله اسرائیل حداقل دو ساعت به طول انجامیده، چه روشی برای آگاهیبخشی به مردم اطراف صنایع نظامی و انبارهای موشکی، بکار گرفته شد؟ تا با خطا رفتن احتمالی یک موشک از سوی اسرائیل، ایران تلفات بالایی نداشته باشد.
آیا امید مقامات به دقت حمله اسراییل بوده؟
هواپیماهای اسرائیل اگر رادار گریز بودهاند، آیا احتمال یا امکان آن را نداشتهاند، مراکز مهمتری را هدف بگیرند؟
سخنگوی نظامی ایران کیست؟ آیا فرماندهی کل نیروهای مسلح ضرورتی برای گفتگوی مستقیم با مردم را احساس نمیکند؟
سری بودن مراکز هدف قرار گرفته، آیا دلیل میشود مردم اصلا ندانند چقدر لطمه به کشور وارد شده، یا اصلأ لطمهای وارد نشده! وقتی اسرائیل آدرس همه را داشته.
و نهایتاً مردم حق دارند بدانند چه شده و چه خواهد شد.
چرا هیچ آژیر خطری به صدا در نیامد.
چرا هیچ پیامک خطری به دست هیچکس نرسید.
آیا بیخبر گذاردن مردم نشان از آن ندارد که نظام هم پذیرفته، بسیاری از مردم این جنگ را مربوط به خود نمیدانند!!
هیچ نظام سیاسی، بدون همراهی استوار مردمش پیروزی بدست نیاورده، آیا ایران قرار است یک نمونه بدون رقیب و استثنایی در تاریخ بشریت شود؟
و در حالیکه مردم اخبار را با موبایل رصد و تماشا میکنند، قوای مسلح یک تنه با اسرائیل و آمریکا و ناتو درگیر شوند!
این راه موفقیتآمیز نخواهد بود.
مسیر غلط هر کجا جلویش گرفته شود
منفعت است!
با خود و با مردم روراست باشید.
اگر به ایران میاندیشید.
@ghomeishi3
آنچه ما نمیدانیم!
سحرگاه امروز هواپیماهای جنگی اسرائیل ظاهراً خود را به قلب پایتخت رسانده و مناطقی را مورد هدف قرار دادند.
متاسفانه طبق معمول هیچ مقام مهمی گزارشی دقیق به مردم نمیدهد و اگر فضای مجازی نبود شاید هنوز تصور میکردیم رعد و برقی در آسمان اتفاق افتاده!
پرسشهای مهمی که بیپاسخ مانده:
چند هواپیما وارد ایران شدند؟ آیا اسرائیل راست میگوید بیش از یکصد هواپیما بودهاند؟
سامانههای پدافند هوایی پیشرفته روسی (اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰) چرا موفق نشدند چند فروند از انها را مورد شناسایی قرار داده و یا هدف قرار دهند؟
در حالی که نظام تمام این روزها منتظر حمله اسرائیل بوده، به جز احتمال تلافی، چه تدبیری برای ناکام گذاردن آن حمله داشته؟
حمله اسرائیل حداقل دو ساعت به طول انجامیده، چه روشی برای آگاهیبخشی به مردم اطراف صنایع نظامی و انبارهای موشکی، بکار گرفته شد؟ تا با خطا رفتن احتمالی یک موشک از سوی اسرائیل، ایران تلفات بالایی نداشته باشد.
آیا امید مقامات به دقت حمله اسراییل بوده؟
هواپیماهای اسرائیل اگر رادار گریز بودهاند، آیا احتمال یا امکان آن را نداشتهاند، مراکز مهمتری را هدف بگیرند؟
سخنگوی نظامی ایران کیست؟ آیا فرماندهی کل نیروهای مسلح ضرورتی برای گفتگوی مستقیم با مردم را احساس نمیکند؟
سری بودن مراکز هدف قرار گرفته، آیا دلیل میشود مردم اصلا ندانند چقدر لطمه به کشور وارد شده، یا اصلأ لطمهای وارد نشده! وقتی اسرائیل آدرس همه را داشته.
و نهایتاً مردم حق دارند بدانند چه شده و چه خواهد شد.
چرا هیچ آژیر خطری به صدا در نیامد.
چرا هیچ پیامک خطری به دست هیچکس نرسید.
آیا بیخبر گذاردن مردم نشان از آن ندارد که نظام هم پذیرفته، بسیاری از مردم این جنگ را مربوط به خود نمیدانند!!
هیچ نظام سیاسی، بدون همراهی استوار مردمش پیروزی بدست نیاورده، آیا ایران قرار است یک نمونه بدون رقیب و استثنایی در تاریخ بشریت شود؟
و در حالیکه مردم اخبار را با موبایل رصد و تماشا میکنند، قوای مسلح یک تنه با اسرائیل و آمریکا و ناتو درگیر شوند!
این راه موفقیتآمیز نخواهد بود.
مسیر غلط هر کجا جلویش گرفته شود
منفعت است!
با خود و با مردم روراست باشید.
اگر به ایران میاندیشید.
@ghomeishi3
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
۱۰ جوان رشید در کام مرگ
و بیلیاقتی مقامات مسئول
یکی از بدیهای مهم جنگ همین است که اخبار بسیار بااهمیت، میشوند خبرهای چهارم و پنجم!
۱۰ جوان، غالبا سرباز و کارکنان فراجا، در کمین اشرار، در منطقه تفتان، گرفتار و کشته میشوند، یک گروه تروریستی بدنام مسئولیت آن را بر عهده میگیرد، و دیگر کسی نمیداند بر سر خانوادههای آن شهدا چه میرود.
اینکه گروههای تروریستی شرق کشور با کشتن سربازان وظیفه احساس پیروزی میکنند، چقدر شرم آور است. اینکه چنین ترورهایی برایمان عادی شده، اینکه هیچکس پاسخ نمیدهد چرا یگانهای ضربت قوی وجود ندارند تا بلافاصله با هلیکوپتر و تجهیزات قوی، به کمک سربازان بروند، دردهایی است که تمامی ندارند.
با دیدن عکسهای جوانان عرق شرم بر پیشانیمان مینشیند.
چرا خبر مرگ در کشور ما عادی میشود.
چرا مشکلات سیستان و بلوچستان ریشهیابی و حل نمیشوند. چرا سربازان ما از تجهیزات کافی، جلیقههای ضد گلوله برخوردار نیستند.
چرا سربازان باید عقب وانت نشسته به ماموریت اعزام شوند.
چرا هزینههایی که برای لبنان و فلسطین و یمن و عراق میشود، یک دهم آن برای امنیت واقعی کشور صرف نمیشود!؟
و چرا کسی بهخاطر این ناکارآمدیها از کار برکنار نمیشود!
این جوانها آینده سازان این کشورند. سربازان آموزش ندیده را حق ندارید در کارهای سخت به کار بگیرید و نیروهای ورزیده را در شهرهای بزرگ به جان مردم بیندازید.
چرا هیچ چیز کشور، بهتر نمیشود...
تسلیت به مردم ایران
و تسلیت به خانوادههای داغدارشان
رحیم قمیشی
و بیلیاقتی مقامات مسئول
یکی از بدیهای مهم جنگ همین است که اخبار بسیار بااهمیت، میشوند خبرهای چهارم و پنجم!
۱۰ جوان، غالبا سرباز و کارکنان فراجا، در کمین اشرار، در منطقه تفتان، گرفتار و کشته میشوند، یک گروه تروریستی بدنام مسئولیت آن را بر عهده میگیرد، و دیگر کسی نمیداند بر سر خانوادههای آن شهدا چه میرود.
اینکه گروههای تروریستی شرق کشور با کشتن سربازان وظیفه احساس پیروزی میکنند، چقدر شرم آور است. اینکه چنین ترورهایی برایمان عادی شده، اینکه هیچکس پاسخ نمیدهد چرا یگانهای ضربت قوی وجود ندارند تا بلافاصله با هلیکوپتر و تجهیزات قوی، به کمک سربازان بروند، دردهایی است که تمامی ندارند.
با دیدن عکسهای جوانان عرق شرم بر پیشانیمان مینشیند.
چرا خبر مرگ در کشور ما عادی میشود.
چرا مشکلات سیستان و بلوچستان ریشهیابی و حل نمیشوند. چرا سربازان ما از تجهیزات کافی، جلیقههای ضد گلوله برخوردار نیستند.
چرا سربازان باید عقب وانت نشسته به ماموریت اعزام شوند.
چرا هزینههایی که برای لبنان و فلسطین و یمن و عراق میشود، یک دهم آن برای امنیت واقعی کشور صرف نمیشود!؟
و چرا کسی بهخاطر این ناکارآمدیها از کار برکنار نمیشود!
این جوانها آینده سازان این کشورند. سربازان آموزش ندیده را حق ندارید در کارهای سخت به کار بگیرید و نیروهای ورزیده را در شهرهای بزرگ به جان مردم بیندازید.
چرا هیچ چیز کشور، بهتر نمیشود...
تسلیت به مردم ایران
و تسلیت به خانوادههای داغدارشان
رحیم قمیشی
ایران پیروز شده، اسرائیل هم!
✍️ رحیم قمیشی
گزارش نظامی حاکمیت ایران نشان میدهد، اسرائیل اصلأ وارد مرزهای ما نشده، راکتهایی با سر جنگی بسیار ضعیف پرتاب کرده، آنهم از فضای در اختیار آمریکا در عراق، با تجهیزاتی کاملآ آمریکایی، و کمترین آسیب به ایران وارد شده.
پس ایران برنده شده!
اسرائیل هم میگوید به تمام اهدافش دست پیدا کرده. بیش از صد جنگنده اعزام کرده و همه با سلامت بازگشتهاند. اهدافِ دقیقا نظامی را مورد هدف قرار داده، پدافند ما را از کار انداخته، و او پیروز بوده!
حال که هر دو پیروز شدهاند، به نظر ادامه مناقشه یک فعل بیخاصیت باشد. اسرائیل گنبد آهنینش سوراخ میشود و خوشحال است که از ۴۰۰ موشک ما ۳۵۰ تا را زده. ما لاشه یک راکت را هم پیدا نمیکنیم و مدعی هستیم ارزش پدافند نداشتهاند!
من تخصصی در جنگهای هوایی ندارم اما هنوز باور نمیکنم هواپیماهای جنگی بتوانند راکتها یا موشکهایی را حمل کنند که از خارج ایران، بتوانند پایتخت را هدف قرار دهند!
آیا واقعا هواپیماهای اسرائیل به ایران وارد نشدند؟
از طرفی ایران در اطلاعیه اش بارها سعی کرده پای آمریکا را به وسط بکشد! اینکه تجهیزات اسرائیل آمریکایی بودهاند، اینکه از فضای آمریکایی عراق استفاده شده و اینکه آمریکا باید منتظر عواقب این همکاریاش باشد!
یادم هست قذافی رهبر سابق لیبی، چندین ماه قبل از سرنگونیاش در سواحل کشورش با یک ناوچه آمریکایی درگیر شد، بلافاصله دستور داد در روزنامههایشان با بزرگترین فونت ممکن بنویسند؛ جنگ لیبی و آمریکا شروع شد!
او چند ماه بعد در بیابان بدنبال راهی برای فرار میگشت که قبایل لیبیایی او را دستگیر و اعدام کردند.
اینکه مناقشه اسرائیل و ایران را درگیری نظامی ایران و آمریکا تعبیر کنیم هیچ خیری در آن نیست.
اسرائیل تجهیزات آمریکایی دارد، ما هم تجهیزات روسی!
اما اینکه خاک عراق در اختیار اسرائیل بوده (بنا به ادعای نظامیان ایران) اینکه عراق هیچ اقدامی برای ما نکرده، اینکه از خارج از مرزها موشکهای هوا به زمین تا تهران رسیده و در بین راه هدف قرار نگرفتهاند، اینکه اسرائیل توانسته حمایت مطلق آمریکا را داشته باشد و ما حمایت نیم بند روسیه را هم کسب نکردهایم! اینکه بازار ما طی سه هفته گذشته در آشفتهترین وضعیت خود به سر برده بود، یعنی اینکه ما باید در دکترین دفاعی خود بازنگری اساسی کنیم.
اما حال که ما پیروز مطلق میدان بودهایم و اسرائیل هم ادعاهایی توخالی داشته، و یک ترقه بازی بیشتر نبوده، آیا فرصت مناسبی نیست که پایان جنگ با اسرائیل و آمریکا را اعلام نموده و اینک که قدرت نظامی خود را به نمایش گذارده و پوزه هر دو را به خاک مالیدیم، اجازه دهیم کمی هم مردم به زندگی خود برسند؟!
سیستم آموزشی ما هزاران مشکل دارد، سیستم درمانی ما، دخل و خرج بودجه، بورس، تولید، اشتغال، ارزش پول ملی، ناترازی تولید و مصرف گاز و برق و آب، مشکل بنزین آلوده، جادههای ناامن، خودروهای بیکیفیت، تحریم، لیست سیاه بینالمللی، زندانهای پر، بیاعتمادی مردم به حاکمیت...
اسراییل را شکست دادید
آمریکا را هم از پای درآوردید!
حالا هنر حکومتداری خود را در داخل نشان دهید.
آیا الفبای حکومتداری در شرایط آرام را بلدید؟
یا باز هم باید شرایط را بحرانی کنید
تا همه مشکلات را به آن ربط دهید!
اسرائیل نگذاشت
آمریکا نگذاشت
صهیونیستها
آمدن ترامپ
نکند خودتان هم باور کردهاید.زمین و زمان نمیگذارند
موفقیت نصیبتان شود!
@ghomeishi3
گزارش نظامی حاکمیت ایران نشان میدهد، اسرائیل اصلأ وارد مرزهای ما نشده، راکتهایی با سر جنگی بسیار ضعیف پرتاب کرده، آنهم از فضای در اختیار آمریکا در عراق، با تجهیزاتی کاملآ آمریکایی، و کمترین آسیب به ایران وارد شده.
پس ایران برنده شده!
اسرائیل هم میگوید به تمام اهدافش دست پیدا کرده. بیش از صد جنگنده اعزام کرده و همه با سلامت بازگشتهاند. اهدافِ دقیقا نظامی را مورد هدف قرار داده، پدافند ما را از کار انداخته، و او پیروز بوده!
حال که هر دو پیروز شدهاند، به نظر ادامه مناقشه یک فعل بیخاصیت باشد. اسرائیل گنبد آهنینش سوراخ میشود و خوشحال است که از ۴۰۰ موشک ما ۳۵۰ تا را زده. ما لاشه یک راکت را هم پیدا نمیکنیم و مدعی هستیم ارزش پدافند نداشتهاند!
من تخصصی در جنگهای هوایی ندارم اما هنوز باور نمیکنم هواپیماهای جنگی بتوانند راکتها یا موشکهایی را حمل کنند که از خارج ایران، بتوانند پایتخت را هدف قرار دهند!
آیا واقعا هواپیماهای اسرائیل به ایران وارد نشدند؟
از طرفی ایران در اطلاعیه اش بارها سعی کرده پای آمریکا را به وسط بکشد! اینکه تجهیزات اسرائیل آمریکایی بودهاند، اینکه از فضای آمریکایی عراق استفاده شده و اینکه آمریکا باید منتظر عواقب این همکاریاش باشد!
یادم هست قذافی رهبر سابق لیبی، چندین ماه قبل از سرنگونیاش در سواحل کشورش با یک ناوچه آمریکایی درگیر شد، بلافاصله دستور داد در روزنامههایشان با بزرگترین فونت ممکن بنویسند؛ جنگ لیبی و آمریکا شروع شد!
او چند ماه بعد در بیابان بدنبال راهی برای فرار میگشت که قبایل لیبیایی او را دستگیر و اعدام کردند.
اینکه مناقشه اسرائیل و ایران را درگیری نظامی ایران و آمریکا تعبیر کنیم هیچ خیری در آن نیست.
اسرائیل تجهیزات آمریکایی دارد، ما هم تجهیزات روسی!
اما اینکه خاک عراق در اختیار اسرائیل بوده (بنا به ادعای نظامیان ایران) اینکه عراق هیچ اقدامی برای ما نکرده، اینکه از خارج از مرزها موشکهای هوا به زمین تا تهران رسیده و در بین راه هدف قرار نگرفتهاند، اینکه اسرائیل توانسته حمایت مطلق آمریکا را داشته باشد و ما حمایت نیم بند روسیه را هم کسب نکردهایم! اینکه بازار ما طی سه هفته گذشته در آشفتهترین وضعیت خود به سر برده بود، یعنی اینکه ما باید در دکترین دفاعی خود بازنگری اساسی کنیم.
اما حال که ما پیروز مطلق میدان بودهایم و اسرائیل هم ادعاهایی توخالی داشته، و یک ترقه بازی بیشتر نبوده، آیا فرصت مناسبی نیست که پایان جنگ با اسرائیل و آمریکا را اعلام نموده و اینک که قدرت نظامی خود را به نمایش گذارده و پوزه هر دو را به خاک مالیدیم، اجازه دهیم کمی هم مردم به زندگی خود برسند؟!
سیستم آموزشی ما هزاران مشکل دارد، سیستم درمانی ما، دخل و خرج بودجه، بورس، تولید، اشتغال، ارزش پول ملی، ناترازی تولید و مصرف گاز و برق و آب، مشکل بنزین آلوده، جادههای ناامن، خودروهای بیکیفیت، تحریم، لیست سیاه بینالمللی، زندانهای پر، بیاعتمادی مردم به حاکمیت...
اسراییل را شکست دادید
آمریکا را هم از پای درآوردید!
حالا هنر حکومتداری خود را در داخل نشان دهید.
آیا الفبای حکومتداری در شرایط آرام را بلدید؟
یا باز هم باید شرایط را بحرانی کنید
تا همه مشکلات را به آن ربط دهید!
اسرائیل نگذاشت
آمریکا نگذاشت
صهیونیستها
آمدن ترامپ
نکند خودتان هم باور کردهاید.زمین و زمان نمیگذارند
موفقیت نصیبتان شود!
@ghomeishi3
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آن روزهای کرونایی
✍️ رحیم قمیشی
در آن روزهای نحس همهگیری کرونا، من که بیماری زمینهای داشتم، دکترم توصیه اکید داشت اصلا از خانه بیرون نروم، اگر هم به ضرورت میروم، خیلی زود برگردم.
کسی را بغل نکنم، با کسی روبوسی نکنم، ماسکم را برندارم، تا زنده بمانم!
بارها خواستم بروم به دکترم بگویم من این زندگی را نمیخواهم!
وقت نمیداد همۀ حرفهایم را بزنم.
من دلم برای آن پیرمردی که کنار ایستگاه مترو خرت و پرت میفروخت تنگ میشد.
دلم برای آن بچهها که سر چهارراه گل میفروختند. دلم برای باغبان پیری که دیگر هیچوقت نیامد برای کار در باغچهمان، دلم برای آن رانندهای که داد میزد، فقط یه نفر! حرکت.
دلم برای مدرسههای شلوغ و بچههای مدرسهای میگرفت، برای مادرهایی که یک ساعت میایستادند آنجا، دختر یا پسر کوچکشان را ببرند خانه، برای سرایدار مدرسه، برای آن شلغم و لبو فروشی که دیگر اجازه کار نداشت.
من دلم برای گربهها و سگهای ولگرد خیابانمان هم میگرفت. وقتی سگی وارد میشد چطور گربهها میپریدند روی درختها، همانطوری که موشها از دست آنها، دلم برای رفتن زیر باران میگرفت. چقدر برای یک سفر دلم تنگ میشد.
چقدر مُردند، نشد برایشان مراسم بگیریم.
گفتیم پس از کرونا میگیریم، نشد، نگرفتیم!
نماز جمعهها تعطیل شدند، مساجد و زیارتگاهها هم، چقدر خندیدیم به آنها که فکر میکردند بدون آنها، خدا تنها میماند!
یک بار که کرونا گرفتم و کارم به بستری در بیمارستان کشید، با خدا دعوایم شد.
احساس کردم دارم میمیرم، گفتم خدایا اینهمه مقاومت کردم تا روزهای پس از کرونا را ببینم، نبینم!؟ عدالتت کجا رفت؟
دیدم با دعوا کار پیش نمیرود، آخر سر التماسش کردم تا بمانم.
دلم میخواست بدون ماسک هم قدم بزنم. سوار مترو شوم دستفروشها را ببینم.
دلم میخواست روزهایی را ببینم که ما آدمها از هم نمیترسیم.
برادر از برادر نترسد، خواهر از خواهر.
دلم میخواست رستورانها باز شوند.
سینماها، ورزشگاهها، مدرسهها، دانشگاهها
نمیدانم چرا ما آدمها خیلی زود گذشته را فراموش میکنیم!
چرا زود یادمان میرود همه آن نعمتها را که داریم.
امکان سفر کردن را
امکان دیدن دوستانمان را
رفتن به جاهای شلوغ بدون ماسک را
رفتن به مراسمها...
چرا همهاش سرمان شلوغ است!
همهاش کار داریم.
چرا فکر میکنیم تا ابد زندهایم.
همیشه فرصت داریم
برای بوسیدن
برای عشق ورزیدن
نه!!
ما با التماس همین روزها را خواسته بودیم
همه چیز حکومت و جنگ نیست
همه چیز سیاست و مکر نیست
ما میتوانیم خودمان باشیم
همان که دوست داریم
میتوانیم به آنچه داریم
دلخوش باشیم
و امیدوار به آیندهمان
نباید همه چیز یادمان برود!
@ghomeishi3
✍️ رحیم قمیشی
در آن روزهای نحس همهگیری کرونا، من که بیماری زمینهای داشتم، دکترم توصیه اکید داشت اصلا از خانه بیرون نروم، اگر هم به ضرورت میروم، خیلی زود برگردم.
کسی را بغل نکنم، با کسی روبوسی نکنم، ماسکم را برندارم، تا زنده بمانم!
بارها خواستم بروم به دکترم بگویم من این زندگی را نمیخواهم!
وقت نمیداد همۀ حرفهایم را بزنم.
من دلم برای آن پیرمردی که کنار ایستگاه مترو خرت و پرت میفروخت تنگ میشد.
دلم برای آن بچهها که سر چهارراه گل میفروختند. دلم برای باغبان پیری که دیگر هیچوقت نیامد برای کار در باغچهمان، دلم برای آن رانندهای که داد میزد، فقط یه نفر! حرکت.
دلم برای مدرسههای شلوغ و بچههای مدرسهای میگرفت، برای مادرهایی که یک ساعت میایستادند آنجا، دختر یا پسر کوچکشان را ببرند خانه، برای سرایدار مدرسه، برای آن شلغم و لبو فروشی که دیگر اجازه کار نداشت.
من دلم برای گربهها و سگهای ولگرد خیابانمان هم میگرفت. وقتی سگی وارد میشد چطور گربهها میپریدند روی درختها، همانطوری که موشها از دست آنها، دلم برای رفتن زیر باران میگرفت. چقدر برای یک سفر دلم تنگ میشد.
چقدر مُردند، نشد برایشان مراسم بگیریم.
گفتیم پس از کرونا میگیریم، نشد، نگرفتیم!
نماز جمعهها تعطیل شدند، مساجد و زیارتگاهها هم، چقدر خندیدیم به آنها که فکر میکردند بدون آنها، خدا تنها میماند!
یک بار که کرونا گرفتم و کارم به بستری در بیمارستان کشید، با خدا دعوایم شد.
احساس کردم دارم میمیرم، گفتم خدایا اینهمه مقاومت کردم تا روزهای پس از کرونا را ببینم، نبینم!؟ عدالتت کجا رفت؟
دیدم با دعوا کار پیش نمیرود، آخر سر التماسش کردم تا بمانم.
دلم میخواست بدون ماسک هم قدم بزنم. سوار مترو شوم دستفروشها را ببینم.
دلم میخواست روزهایی را ببینم که ما آدمها از هم نمیترسیم.
برادر از برادر نترسد، خواهر از خواهر.
دلم میخواست رستورانها باز شوند.
سینماها، ورزشگاهها، مدرسهها، دانشگاهها
نمیدانم چرا ما آدمها خیلی زود گذشته را فراموش میکنیم!
چرا زود یادمان میرود همه آن نعمتها را که داریم.
امکان سفر کردن را
امکان دیدن دوستانمان را
رفتن به جاهای شلوغ بدون ماسک را
رفتن به مراسمها...
چرا همهاش سرمان شلوغ است!
همهاش کار داریم.
چرا فکر میکنیم تا ابد زندهایم.
همیشه فرصت داریم
برای بوسیدن
برای عشق ورزیدن
نه!!
ما با التماس همین روزها را خواسته بودیم
همه چیز حکومت و جنگ نیست
همه چیز سیاست و مکر نیست
ما میتوانیم خودمان باشیم
همان که دوست داریم
میتوانیم به آنچه داریم
دلخوش باشیم
و امیدوار به آیندهمان
نباید همه چیز یادمان برود!
@ghomeishi3
Mahe Delam
Hoorosh Band
ماه دلم - هوروش بند
هفتم آبان
روز کوروش کبیر گرامی باد
✍️ رحیم قمیشی
افتخار میکنم فرزند ایرانم، فرزند کوروش کبیر.
افتخار میکنم نیاکان بزرگ من، هنگامی که جهان با ظلم و جنایت اداره میشد، پیام آور صلح و راستی در دنیا شدند.
افتخار میکنم ۲۵۶۲ سال پیش وقتی کوروش، بابل بزرگترین شهر جهان را بدون خونریزی فتح کرد، پرچم همزیستی، دوستی و راستی را در آنجا برافراشت.
او دستور داد هیچکس حق ندارد متعرض پیروان هیچ دین و آیینی شود. بردهها را آزاد کرد و به جهانیان منشور حقوق بشر را عرضه کرد.
من به ایرانی بودنم افتخار میکنم و به تاریخ پرشکوهم. در ایران من هرگز دختری زنده به گور نمیشد، گلادیاتورها خون همدیگر را نمیریختند و افتخار پادشاهانش آن بود که مردمان سرزمینشان در رفاه و آسایشاند.
کوروش داعیه فتح جهان را نداشت، آرزویش گسترانیدن راستی و درستی، و صلح و صفا بین مردمان بود. او مرگ جهانیان را هرگز نمیخواست.
ماندگاری او در تاریخ، نه فتوحاتش بود و نه چاکران دربارش، نه تحمیل خدای خویش بر سایر بندگان. احترام به انسانها و قدمهایش برای ساختن ایران بزرگ، تنها افتخارش بود.
افتخار میکنم که ایرانیام و منشور کوروش، همچنان جانمایه سازمان ملل جهانی است و اندیشمندان شرق و غرب او را بزرگ میشمارند.
خودخواهها، راههای رسیدن به مقبرهاش را ببندند، او را از کتابهای درسی حذف کنند، بگویند او یک افسانه بوده، نامی از او در رسانههای غیر ایرانیشان نیاورند، جز کوچک کردن خود، چیزی نصیبشان نمیشود!
کوروش بزرگ افتخار همه ماست و به تمام جهان نشان خواهیم داد فرزندان او هستیم.
ما فرزندان صلح و آبادانی هستیم
فرزندان راستی و صداقت
و آرزوی بهترینها
برای جهانیان
روز پدر ایرانیان
کوروش بزرگ
به همه مبارک
@ghomeishi3
روز کوروش کبیر گرامی باد
افتخار میکنم فرزند ایرانم، فرزند کوروش کبیر.
افتخار میکنم نیاکان بزرگ من، هنگامی که جهان با ظلم و جنایت اداره میشد، پیام آور صلح و راستی در دنیا شدند.
افتخار میکنم ۲۵۶۲ سال پیش وقتی کوروش، بابل بزرگترین شهر جهان را بدون خونریزی فتح کرد، پرچم همزیستی، دوستی و راستی را در آنجا برافراشت.
او دستور داد هیچکس حق ندارد متعرض پیروان هیچ دین و آیینی شود. بردهها را آزاد کرد و به جهانیان منشور حقوق بشر را عرضه کرد.
من به ایرانی بودنم افتخار میکنم و به تاریخ پرشکوهم. در ایران من هرگز دختری زنده به گور نمیشد، گلادیاتورها خون همدیگر را نمیریختند و افتخار پادشاهانش آن بود که مردمان سرزمینشان در رفاه و آسایشاند.
کوروش داعیه فتح جهان را نداشت، آرزویش گسترانیدن راستی و درستی، و صلح و صفا بین مردمان بود. او مرگ جهانیان را هرگز نمیخواست.
ماندگاری او در تاریخ، نه فتوحاتش بود و نه چاکران دربارش، نه تحمیل خدای خویش بر سایر بندگان. احترام به انسانها و قدمهایش برای ساختن ایران بزرگ، تنها افتخارش بود.
افتخار میکنم که ایرانیام و منشور کوروش، همچنان جانمایه سازمان ملل جهانی است و اندیشمندان شرق و غرب او را بزرگ میشمارند.
خودخواهها، راههای رسیدن به مقبرهاش را ببندند، او را از کتابهای درسی حذف کنند، بگویند او یک افسانه بوده، نامی از او در رسانههای غیر ایرانیشان نیاورند، جز کوچک کردن خود، چیزی نصیبشان نمیشود!
کوروش بزرگ افتخار همه ماست و به تمام جهان نشان خواهیم داد فرزندان او هستیم.
ما فرزندان صلح و آبادانی هستیم
فرزندان راستی و صداقت
و آرزوی بهترینها
برای جهانیان
روز پدر ایرانیان
کوروش بزرگ
به همه مبارک
@ghomeishi3
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from دلنوشته ها - رحیم قمیشی (Rahim Ghomeishi)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ایران ای سرای امید
Ey Iran (Live)
Shadmehr Aghili
همخوانی ای ایران - اجرای شادمهر عقیلی
ایران و راه حل دو کشوری؛
اسرائیل و فلسطین
✍️ رحیم قمیشی
سازمان ملل، شورای امنیت جهانی، کشورهای عربی، آمریکا، اروپا، روسیه، چین، دولت خودگردان فلسطین و بیش از ۱۹۰ کشور جهان، اتفاق نظر دارند مشکل اسرائیل و فلسطین با تشکیل دو دولت مستقل قابل حل است.
دو دولت مخالفند؛ اسرائیل و ج.ا. ایران!
حاکمان ایران معتقدند آنجا باید یک کشور باشد، یا یهودیان زیر دست مسلمانان بروند و یا مسلمانها زیر دست یهودیان!
و مسلم است رأیگیری به نحوی باید انجام شود که مسلمانان رأی اول را بیاورند! یعنی تمام فلسطینیهایی که برای همیشه از آنجا مهاجرت کرده و قصد بازگشت هم ندارند باید حق رأی داشته باشند! و به عکس یهودیان مهاجر، بدون حق رأی باشند.
مخالفت دولت اسرائیل هم که طبیعی است. تا قدرت را در دست دارد زیر بار هیچ طرحی نمیرود، بهویژه که ادعا میکند ایران در صدد محو اوست.
چقدر منطقی، عقلانی و پسندیده است مقامات ایران اعلام کنند، همراه سازمان ملل، شورای امنیت و همه کشورهای جهان با راه حل دو دولتی موافقند و تمام مساعی خود را در این راه بکار میگیرند.
مسلماً آرزوی ما اینست مجددا ایران و تاجیکستان و ترکمنستان و ارمنستان و آذربایجان و حتی افغانستان یک کشور بزرگ و مقتدر شویم، اما آیا امروز شدنی است؟ پافشاری بر چنین موضوعی چقدر منطقی است؟!
چرا ما باید بهجای مردم فلسطین تصمیم بگیریم.
تا کی باید سرمایههای کشور صرف یک آرزوی دست نیافتنی شود؟
کی قرار است از جرگه اسرائیل بیرون بیاییم؟ و عملاً اهداف او را دنبال نکنیم!
راه حل دو کشوری بهترین راهحل است، اینکه رئیس قوه قضائیه ایران طرح چنین دیدگاههایی را بر خلاف امنیت ملی قلمداد کرده، تنها در صورتی قابل قبول است که بگوییم ما اصالتا فلسطینی هستیم، نه ایرانی!
اکثریت مردم حکومت دینی نمیخواهند، حاضر به رفراندوم نیستید.
اکثریت مردم روابط محترمانه با آمریکا، اروپا و جهان را خواهانند، حاضر به عمل نیستید.
اکثریت مردم با سختگیری پوشش و حجاب اجباری مخالفند، نمیپذیرید.
به وضوح اکثریت مردم از فیلترینگ فضای مجازی خسته و خشمگینند، آنها را صاحب صلاحیت نمیدانید.
اکثریت مردم انتخاباتهای شما را نمایشی میدانند، و میدانید، اما خود را به ندانستن میزنید.
حداقل در این زمینه نظر مردم را جویا شوید؛
آیا با دخالت در سرنوشت مردم فلسطین موافقید؟
آیا همراه شدن با نظر اکثر مردم دنیا و نهادهای جهانی را قبول دارید؟
آیا با پافشاری ایران بر راه حل محو اسرائیل موافقید؟
اگر تنها یک سوم مردم کشور با شما موافق بودند، شما بروید جشن بگیرید! که چنین نیست. شما بیست درصد جامعه ایران هم نیستید!
چرا پذیرش راه حل دو کشوری فلسطین و اسراییل باید بر خلاف امنیت ملی قلمداد شود!
تا کجا بدون منطق میخواهید برانید!
تا کجا بر خلاف نظر اکثریت مردم میخواهید اقدام کنید.
تا کجا میخواهید خواست مردم را نبینید؟
فکر نمیکنید روزی مردم، شما و ایدههای ایدئولوژیکتان را به زیر میکشند.
فکر نمیکنید چرا مردم از حمله اسرائیل نمیترسند؟
فکر نمیکنید تاریخ، عرصه جنگ عدهای امام حسینی و عدهای یزیدی نیست، و شما حسین نیستید!
این نمایشنامه شما خیلی وقت است عمرش پایان یافته.
آیا مردم حق ندارند تعیین کنند بودجهشان صرف چه اموری باید بشود؟
دست برداشتن از ایدههای دگم محو اسرائیل امروز یک ضرورت است، این را با صدای بلند اعلام میکنیم، اگر این موضع خلاف امنیت ملی شماست!! لطفاً زندانهایتان را برای جا دادن هفتاد میلیون ایرانی باز کنید!
@ghomeishi3
اسرائیل و فلسطین
سازمان ملل، شورای امنیت جهانی، کشورهای عربی، آمریکا، اروپا، روسیه، چین، دولت خودگردان فلسطین و بیش از ۱۹۰ کشور جهان، اتفاق نظر دارند مشکل اسرائیل و فلسطین با تشکیل دو دولت مستقل قابل حل است.
دو دولت مخالفند؛ اسرائیل و ج.ا. ایران!
حاکمان ایران معتقدند آنجا باید یک کشور باشد، یا یهودیان زیر دست مسلمانان بروند و یا مسلمانها زیر دست یهودیان!
و مسلم است رأیگیری به نحوی باید انجام شود که مسلمانان رأی اول را بیاورند! یعنی تمام فلسطینیهایی که برای همیشه از آنجا مهاجرت کرده و قصد بازگشت هم ندارند باید حق رأی داشته باشند! و به عکس یهودیان مهاجر، بدون حق رأی باشند.
مخالفت دولت اسرائیل هم که طبیعی است. تا قدرت را در دست دارد زیر بار هیچ طرحی نمیرود، بهویژه که ادعا میکند ایران در صدد محو اوست.
چقدر منطقی، عقلانی و پسندیده است مقامات ایران اعلام کنند، همراه سازمان ملل، شورای امنیت و همه کشورهای جهان با راه حل دو دولتی موافقند و تمام مساعی خود را در این راه بکار میگیرند.
مسلماً آرزوی ما اینست مجددا ایران و تاجیکستان و ترکمنستان و ارمنستان و آذربایجان و حتی افغانستان یک کشور بزرگ و مقتدر شویم، اما آیا امروز شدنی است؟ پافشاری بر چنین موضوعی چقدر منطقی است؟!
چرا ما باید بهجای مردم فلسطین تصمیم بگیریم.
تا کی باید سرمایههای کشور صرف یک آرزوی دست نیافتنی شود؟
کی قرار است از جرگه اسرائیل بیرون بیاییم؟ و عملاً اهداف او را دنبال نکنیم!
راه حل دو کشوری بهترین راهحل است، اینکه رئیس قوه قضائیه ایران طرح چنین دیدگاههایی را بر خلاف امنیت ملی قلمداد کرده، تنها در صورتی قابل قبول است که بگوییم ما اصالتا فلسطینی هستیم، نه ایرانی!
اکثریت مردم حکومت دینی نمیخواهند، حاضر به رفراندوم نیستید.
اکثریت مردم روابط محترمانه با آمریکا، اروپا و جهان را خواهانند، حاضر به عمل نیستید.
اکثریت مردم با سختگیری پوشش و حجاب اجباری مخالفند، نمیپذیرید.
به وضوح اکثریت مردم از فیلترینگ فضای مجازی خسته و خشمگینند، آنها را صاحب صلاحیت نمیدانید.
اکثریت مردم انتخاباتهای شما را نمایشی میدانند، و میدانید، اما خود را به ندانستن میزنید.
حداقل در این زمینه نظر مردم را جویا شوید؛
آیا با دخالت در سرنوشت مردم فلسطین موافقید؟
آیا همراه شدن با نظر اکثر مردم دنیا و نهادهای جهانی را قبول دارید؟
آیا با پافشاری ایران بر راه حل محو اسرائیل موافقید؟
اگر تنها یک سوم مردم کشور با شما موافق بودند، شما بروید جشن بگیرید! که چنین نیست. شما بیست درصد جامعه ایران هم نیستید!
چرا پذیرش راه حل دو کشوری فلسطین و اسراییل باید بر خلاف امنیت ملی قلمداد شود!
تا کجا بدون منطق میخواهید برانید!
تا کجا بر خلاف نظر اکثریت مردم میخواهید اقدام کنید.
تا کجا میخواهید خواست مردم را نبینید؟
فکر نمیکنید روزی مردم، شما و ایدههای ایدئولوژیکتان را به زیر میکشند.
فکر نمیکنید چرا مردم از حمله اسرائیل نمیترسند؟
فکر نمیکنید تاریخ، عرصه جنگ عدهای امام حسینی و عدهای یزیدی نیست، و شما حسین نیستید!
این نمایشنامه شما خیلی وقت است عمرش پایان یافته.
آیا مردم حق ندارند تعیین کنند بودجهشان صرف چه اموری باید بشود؟
دست برداشتن از ایدههای دگم محو اسرائیل امروز یک ضرورت است، این را با صدای بلند اعلام میکنیم، اگر این موضع خلاف امنیت ملی شماست!! لطفاً زندانهایتان را برای جا دادن هفتاد میلیون ایرانی باز کنید!
@ghomeishi3
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ضد جنگ - شروین حاجیپور
چرا ایران به اسرائیل حمله نخواهد کرد!
✍️ رحیم قمیشی
در سیاست پیشگویی غلط است.
هیچکس نمیداند فردا چه خواهد شد. به فرض هم تمام تحلیلگران سیاسی وقوع یک شورش اجتماعی در کشوری را پیشبینی کنند، همان پیشبینی دقیق علمی، عاملی میشود برای عدم تحقق آن.
چون حاکمیت با ابزاری که در دست دارد نسبت به پیشگیری آن شورش اقدام خواهد نمود. پولپخشی خواهد کرد، نیروهای فراوان نظامی را به خیابان خواهد آورد و دهها راه دیگر، که در ایران اکثر آنها را در سالهای گذشته تجربه کردهایم.
اما چرا میگوییم ایران به اسرائیل حمله نخواهد کرد.
اگر عقلانیتی در کار باشد
اگر منافع دراز مدت ایران مد نظر باشد
اگر با واقعیات بخواهند تصمیم بگیرند.
از طرف ایران حملهای را شاهد نخواهیم بود، و گر نه عالم دیوانگان هرگز قابل پیشبینی نیست!
اسرائیل نشان داد از خارج از مرز ایران (به ادعای مقامات) میتواند پایتخت را با دقت مورد هدف قرار بدهد.
آمریکا نشان داد در حمایت از اسرائیل، ولو افکار عمومی جهان را همراه نداشته باشد، کوتاه نمیآید.
روسیه نشان داد نقش فعالی در خنثی نمودن حملات اسرائیل برعهده نخواهد گرفت.
و مهمتر از همه؛
جامعه نشان داد با حمله خارجی هم، حاضر نیست مشکلاتش را فراموش نموده و به هر قیمتی از نظام حمایت کند.
همچنان موضوع گرانیها مهمترین معضل جامعه است، ناکارآمدی دولت مستقر، فیلترینگ، حاکمیت اقلیت بر اکثریت، برخوردهای ناشایست با بانوان، زندانی بودن در چهاردیواری ایران، جدایی حاکمان از دردها و خواستهای منطقی ایرانیان و اعدام و زندان و حصر و حبس و تهدیدی که از حد گذشته. اینها را نمیتوان نادیده گرفت.
ایران به اسرائیل حمله نخواهد کرد!
اسرائیل بدون حمایت سیستم پدافندی تاد آمریکا درصد بالایی از موشکهای شلیک شده از ایران را در هوا خنثی میکرد. حال احتمالا این درصد بسیار بالاتر خواهد رفت.
اسرائیل قبلاً تظاهر میکرد دادن یک کشته برایش بسیار دردناک است، الان نشان داده قابلیت هضم دو هزار و چند هزار کشته را دارد.
اسرائیل قبلاً تلاش میکرد افکار عمومی جهان را همراه خود کند، امروز آن را بیخیال شده و به حمایت دولتها اکتفا نموده.
دولتهای عربی برای حل مشکل فلسطین در عربستان تشکیل جلسه داده، از ایران دعوت هم ننمودند.
دولت رسمی فلسطین، حزبالله لبنان، گروههای فتح و امل، آمادگی خود را برای توافقاتی با اسرائیل بهوضوح نشان دادهاند.
شکنندگی اقتصاد کشورمان به روشنترین شکل ممکن خود را نشان داده و هر آن احتمال ناآرامی به دلیل گرانیهای بیحد و حصر میرود، دولت ورشکستگیاش را بطور غیررسمی اعلام نموده است.
با دلار هفتاد هزار تومانی و بیارزشی پول ملی.
لذا هیچ عقل سلیمی ادامه درگیری نظامی با اسراییل و آمریکا را توصیه و یا تجویز نمیکند.
حاکمیت ایران تنها فرصت اندکی در اختیار دارد تا خود را با نظام جهانی آشتی داده و به حل مشکلات بیپایان داخلی بپردازد، در غیر اینصورت شکافهای داخلی دهان باز کرده و بحرانهای غیر قابل کنترل کشور را تهدید خواهند کرد.
بستن پرونده درگیری مستقیم، در شرایط حاضر، عقلانیترین گزینه ممکن است، اما اینکه تصمیم دیگری اتخاذ و به اجرا درآید، معنای خاصی در خود دارد.
برخی تصمیم دارند به قیمت نابودی ایران افکار و آرزوهای اشتباه خود را به کرسی بنشانند!
معنایش آنست که رفاه و امنیت مردم در رده چندم اهمیت مقامات قرار دارد.
معنایش آنست که محاسبات عقلی و نظر اکثر مردم در نظر حاکمان جایی ندارد.
بدون هیچگونه بزرگنمایی، درصد زیادی از مردم ایران، از اینکه اسرائیل در حمله پنجم آبانماه، مراکز مهمتر و حساستری را در کشور هدف نگرفته، سرخورده شدهاند!!
بخصوص وقتی متوجه شدند چقدر هدفگیری اسراییل دقیق بوده.
ما آرزو داریم هر تغییر و تحولی در ایران بهواسطه عزم و اراده مردم اتفاق بیفتد، اما خوبست مقامات بدانند، ادامه حملات نظامی، با وجود نارضایتی شدید داخلی، شرایط را به گونهای ممکن است رقم بزند که آنها هرگز انتظار ندارند.
بر خلاف تبلیغات هر شب رسانهها که امشب عملیات ایران اتفاق میافتد، به نظر میرسد هیچ اقدام مهمی از سوی ایران به اجرا نخواهد رسید.
اگر تصمیمها بر منطق استوار باشند!
@ghomeishi3
در سیاست پیشگویی غلط است.
هیچکس نمیداند فردا چه خواهد شد. به فرض هم تمام تحلیلگران سیاسی وقوع یک شورش اجتماعی در کشوری را پیشبینی کنند، همان پیشبینی دقیق علمی، عاملی میشود برای عدم تحقق آن.
چون حاکمیت با ابزاری که در دست دارد نسبت به پیشگیری آن شورش اقدام خواهد نمود. پولپخشی خواهد کرد، نیروهای فراوان نظامی را به خیابان خواهد آورد و دهها راه دیگر، که در ایران اکثر آنها را در سالهای گذشته تجربه کردهایم.
اما چرا میگوییم ایران به اسرائیل حمله نخواهد کرد.
اگر عقلانیتی در کار باشد
اگر منافع دراز مدت ایران مد نظر باشد
اگر با واقعیات بخواهند تصمیم بگیرند.
از طرف ایران حملهای را شاهد نخواهیم بود، و گر نه عالم دیوانگان هرگز قابل پیشبینی نیست!
اسرائیل نشان داد از خارج از مرز ایران (به ادعای مقامات) میتواند پایتخت را با دقت مورد هدف قرار بدهد.
آمریکا نشان داد در حمایت از اسرائیل، ولو افکار عمومی جهان را همراه نداشته باشد، کوتاه نمیآید.
روسیه نشان داد نقش فعالی در خنثی نمودن حملات اسرائیل برعهده نخواهد گرفت.
و مهمتر از همه؛
جامعه نشان داد با حمله خارجی هم، حاضر نیست مشکلاتش را فراموش نموده و به هر قیمتی از نظام حمایت کند.
همچنان موضوع گرانیها مهمترین معضل جامعه است، ناکارآمدی دولت مستقر، فیلترینگ، حاکمیت اقلیت بر اکثریت، برخوردهای ناشایست با بانوان، زندانی بودن در چهاردیواری ایران، جدایی حاکمان از دردها و خواستهای منطقی ایرانیان و اعدام و زندان و حصر و حبس و تهدیدی که از حد گذشته. اینها را نمیتوان نادیده گرفت.
ایران به اسرائیل حمله نخواهد کرد!
اسرائیل بدون حمایت سیستم پدافندی تاد آمریکا درصد بالایی از موشکهای شلیک شده از ایران را در هوا خنثی میکرد. حال احتمالا این درصد بسیار بالاتر خواهد رفت.
اسرائیل قبلاً تظاهر میکرد دادن یک کشته برایش بسیار دردناک است، الان نشان داده قابلیت هضم دو هزار و چند هزار کشته را دارد.
اسرائیل قبلاً تلاش میکرد افکار عمومی جهان را همراه خود کند، امروز آن را بیخیال شده و به حمایت دولتها اکتفا نموده.
دولتهای عربی برای حل مشکل فلسطین در عربستان تشکیل جلسه داده، از ایران دعوت هم ننمودند.
دولت رسمی فلسطین، حزبالله لبنان، گروههای فتح و امل، آمادگی خود را برای توافقاتی با اسرائیل بهوضوح نشان دادهاند.
شکنندگی اقتصاد کشورمان به روشنترین شکل ممکن خود را نشان داده و هر آن احتمال ناآرامی به دلیل گرانیهای بیحد و حصر میرود، دولت ورشکستگیاش را بطور غیررسمی اعلام نموده است.
با دلار هفتاد هزار تومانی و بیارزشی پول ملی.
لذا هیچ عقل سلیمی ادامه درگیری نظامی با اسراییل و آمریکا را توصیه و یا تجویز نمیکند.
حاکمیت ایران تنها فرصت اندکی در اختیار دارد تا خود را با نظام جهانی آشتی داده و به حل مشکلات بیپایان داخلی بپردازد، در غیر اینصورت شکافهای داخلی دهان باز کرده و بحرانهای غیر قابل کنترل کشور را تهدید خواهند کرد.
بستن پرونده درگیری مستقیم، در شرایط حاضر، عقلانیترین گزینه ممکن است، اما اینکه تصمیم دیگری اتخاذ و به اجرا درآید، معنای خاصی در خود دارد.
برخی تصمیم دارند به قیمت نابودی ایران افکار و آرزوهای اشتباه خود را به کرسی بنشانند!
معنایش آنست که رفاه و امنیت مردم در رده چندم اهمیت مقامات قرار دارد.
معنایش آنست که محاسبات عقلی و نظر اکثر مردم در نظر حاکمان جایی ندارد.
بدون هیچگونه بزرگنمایی، درصد زیادی از مردم ایران، از اینکه اسرائیل در حمله پنجم آبانماه، مراکز مهمتر و حساستری را در کشور هدف نگرفته، سرخورده شدهاند!!
بخصوص وقتی متوجه شدند چقدر هدفگیری اسراییل دقیق بوده.
ما آرزو داریم هر تغییر و تحولی در ایران بهواسطه عزم و اراده مردم اتفاق بیفتد، اما خوبست مقامات بدانند، ادامه حملات نظامی، با وجود نارضایتی شدید داخلی، شرایط را به گونهای ممکن است رقم بزند که آنها هرگز انتظار ندارند.
بر خلاف تبلیغات هر شب رسانهها که امشب عملیات ایران اتفاق میافتد، به نظر میرسد هیچ اقدام مهمی از سوی ایران به اجرا نخواهد رسید.
اگر تصمیمها بر منطق استوار باشند!
@ghomeishi3
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
جامعهای که از دست میرود!
✍️ رحیم قمیشی
همسرم از قول دوستش گفته بود، دیروز آنها برای خرید واشر زودپزی خارجی، مجبور شدهاند سه و نیم میلیون تومان پول بدهند، یعنی چندین برابر قیمت خرید خودِ زودپزشان، نه خریدی قبل از انقلاب، خریدی برای همین چند سال پیش.
دیشب میهمان داشتیم و باید خریدهایی میکردم. ماشین را به تعمیرگاه سپردم و در همان حوالی تعمیرگاه سعی کردم خریدهایم را انجام دهم.
فروشگاه بزرگ زنجیرهای، در همان نزدیکی مرغهایی نسبتاً ریز داشت، کیلویی ۸۵ هزار تومان، زنگ زدم خانه، گفتند خیلی خوب است بگیر!
پنج مرغ برداشتم، صندوق بدون وزن کردن آنها، همه را شش کیلو حساب کرد. گفتم اجازه هست وزن کنم، دیدم مرغها ۵ کیلو هستند!
با احترام گفتم شما پول یک کیلو را اضافه گرفتهاید، صندوقدار با ناراحتی گفت، شرکت همه مرغها را ۱۲۰۰ گرمی حساب کرده، ما هم باید همینطور بفروشیم!
گفتم پس نگویید کیلویی ۸۵ هزار تومان، بگویید کیلویی ۱۰۲ هزار تومان!
خیلی ناراحت شد.
من ناشکری کرده بودم. خساست به خرج داده بودم، باید میرفتم در صف ترهبار تا صد هزار تومان صرفهجویی کنم! به نظر فروشنده من آدمی تازه برخاسته از خواب اصحاب کهف بودم.
طبق لیست رفتم موز بگیرم، نوشته بود کیلویی ۹۹ هزار تومان، چرا اینقدر گران شده بود نمیدانستم، وقتی وزن کرد، دیدم عددش اشتباه شده، در فاکتور نگاه کردم، ۱۰۵ هزار تومان خورده بود، گفتم پس چرا درشت نوشتهاید ۹۹، عذرخواهی کرد، جوری ۱۲ هزار تومان را به من برگرداند که احساس خجالت کردم.
من از اصحاب کهف شده بودم.
چرا همهاش اتفاقات غیر قابل تصور میافتاد، نمیدانستم.
برگشتم مکانیکی، ماشینم خرابتر از اولش بود. پانصد هزار تومان باید پرداخت میکردم. گفتم این که بهتر نشده! گفت قطعه را عوض کردهایم، اما قطعات کهنه، خرابش هم، بهتر از قطعات نو تعویضی هستند!
مینالید از وضعیت قطعات بیکیفیت خودرو، از قطعات بدون برند، بدون گارانتی، بدون درج قیمت، بیصاحبی مملکت، اینکه دزدی زیاد است، اینکه اجاره مغازه کوچکش شده پنجاه میلیون در ماه و هزار بدبختی دیگر.
و من باید از او تشکر میکردم.
تا نفهمد من یک اصحاب کهفیام!
آن اصحاب وقتی بیدار شدند فقط پولشان بیارزش شده بود.
ما در این ۴۵ سال اخلاقمان، فرهنگمان، صداقتمان، اعتقادمان به خدا، باورمان به بازگشت عملمان به خودمان، در کنار پول و اعتبارمان، و همه چیزمان نابود شده.
قیمت میوهها را نیم کیلویی مینویسیم تا مشتری راغب به خرید شود.
قیمت پوشاک را به تومان مینویسیم، تا مشتری پس از خرید متوجه شود ۲۴۰ هزار نبوده و دو میلیون و چهارصد هزار از کارتش کم شده، قسم دروغ میخوریم، چکهای برگشتی ما رکورددار جهان است، بزرگترین کلاهبرداریهای جهانی در کشور ما رخ میدهد. بیشترین زندانیان اقتصادی را در جهان داریم.
ما اسرائیل و آمریکا و انگلیس و منافقین و صدام را شکست دادیم!
ما هر چه ضد ولایت فقیه بود را از دار دنیا حذف کردیم!
اصلا جهان را به دین و آئین خودمان درآوردیم.
با این کثافتی که سر تا پایمان را گرفته چه میکنیم!؟
با این بیفرهنگی
با این بیقانونی
با این عادت به زندگی در جنگل
با این جنگ برای تنازع بقا
کاش مثل اصحاب کهف
دوباره میخوابیدیم
و این دایره وحشت
جلوی چشمان ما
قرار نمیگرفت.
@ghomeishi3
همسرم از قول دوستش گفته بود، دیروز آنها برای خرید واشر زودپزی خارجی، مجبور شدهاند سه و نیم میلیون تومان پول بدهند، یعنی چندین برابر قیمت خرید خودِ زودپزشان، نه خریدی قبل از انقلاب، خریدی برای همین چند سال پیش.
دیشب میهمان داشتیم و باید خریدهایی میکردم. ماشین را به تعمیرگاه سپردم و در همان حوالی تعمیرگاه سعی کردم خریدهایم را انجام دهم.
فروشگاه بزرگ زنجیرهای، در همان نزدیکی مرغهایی نسبتاً ریز داشت، کیلویی ۸۵ هزار تومان، زنگ زدم خانه، گفتند خیلی خوب است بگیر!
پنج مرغ برداشتم، صندوق بدون وزن کردن آنها، همه را شش کیلو حساب کرد. گفتم اجازه هست وزن کنم، دیدم مرغها ۵ کیلو هستند!
با احترام گفتم شما پول یک کیلو را اضافه گرفتهاید، صندوقدار با ناراحتی گفت، شرکت همه مرغها را ۱۲۰۰ گرمی حساب کرده، ما هم باید همینطور بفروشیم!
گفتم پس نگویید کیلویی ۸۵ هزار تومان، بگویید کیلویی ۱۰۲ هزار تومان!
خیلی ناراحت شد.
من ناشکری کرده بودم. خساست به خرج داده بودم، باید میرفتم در صف ترهبار تا صد هزار تومان صرفهجویی کنم! به نظر فروشنده من آدمی تازه برخاسته از خواب اصحاب کهف بودم.
طبق لیست رفتم موز بگیرم، نوشته بود کیلویی ۹۹ هزار تومان، چرا اینقدر گران شده بود نمیدانستم، وقتی وزن کرد، دیدم عددش اشتباه شده، در فاکتور نگاه کردم، ۱۰۵ هزار تومان خورده بود، گفتم پس چرا درشت نوشتهاید ۹۹، عذرخواهی کرد، جوری ۱۲ هزار تومان را به من برگرداند که احساس خجالت کردم.
من از اصحاب کهف شده بودم.
چرا همهاش اتفاقات غیر قابل تصور میافتاد، نمیدانستم.
برگشتم مکانیکی، ماشینم خرابتر از اولش بود. پانصد هزار تومان باید پرداخت میکردم. گفتم این که بهتر نشده! گفت قطعه را عوض کردهایم، اما قطعات کهنه، خرابش هم، بهتر از قطعات نو تعویضی هستند!
مینالید از وضعیت قطعات بیکیفیت خودرو، از قطعات بدون برند، بدون گارانتی، بدون درج قیمت، بیصاحبی مملکت، اینکه دزدی زیاد است، اینکه اجاره مغازه کوچکش شده پنجاه میلیون در ماه و هزار بدبختی دیگر.
و من باید از او تشکر میکردم.
تا نفهمد من یک اصحاب کهفیام!
آن اصحاب وقتی بیدار شدند فقط پولشان بیارزش شده بود.
ما در این ۴۵ سال اخلاقمان، فرهنگمان، صداقتمان، اعتقادمان به خدا، باورمان به بازگشت عملمان به خودمان، در کنار پول و اعتبارمان، و همه چیزمان نابود شده.
قیمت میوهها را نیم کیلویی مینویسیم تا مشتری راغب به خرید شود.
قیمت پوشاک را به تومان مینویسیم، تا مشتری پس از خرید متوجه شود ۲۴۰ هزار نبوده و دو میلیون و چهارصد هزار از کارتش کم شده، قسم دروغ میخوریم، چکهای برگشتی ما رکورددار جهان است، بزرگترین کلاهبرداریهای جهانی در کشور ما رخ میدهد. بیشترین زندانیان اقتصادی را در جهان داریم.
ما اسرائیل و آمریکا و انگلیس و منافقین و صدام را شکست دادیم!
ما هر چه ضد ولایت فقیه بود را از دار دنیا حذف کردیم!
اصلا جهان را به دین و آئین خودمان درآوردیم.
با این کثافتی که سر تا پایمان را گرفته چه میکنیم!؟
با این بیفرهنگی
با این بیقانونی
با این عادت به زندگی در جنگل
با این جنگ برای تنازع بقا
کاش مثل اصحاب کهف
دوباره میخوابیدیم
و این دایره وحشت
جلوی چشمان ما
قرار نمیگرفت.
@ghomeishi3
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آقای پزشکیان!
برای جشن صد روزگی ریاستت چه آماده کردهای؟
✍️ رحیم قمیشی
میگویند در کلاس درسِ کشیش، وقتی او گفت؛ الان الاغی بال درآورده و در آسمان پرواز میکند، تنها کسی که از پشت میز با شتاب به طرف حیاط مدرسه رفت تا الاغ پرنده را ببیند، دِیوید بود!
همان پسری که همه میگفتند عقلش کامل نیست و از سادگی بینهایتش هر چیزی را باور میکند.
وقتی همه به او خندیدند، یک جمله گفت:
من، من میدانستم الاغ پرواز نمیکند، اما نمیتوانستم باور کنم کشیش هم دروغ بگوید!
آقای پزشکیان!
من همان دِیوید هستم، همان که نمیتواند باور کند یکی که نهجالبلاغه میخواند، میتواند دروغ هم بگوید. سه روز دیگر حتما میآیی تا بگویی در این صد روز چه گذشت. امیدوارم نگویی چقدر ساده بودم که باور کردم الاغ هم پرواز میکند!
میدانستم تا حاکم اجازه ندهد گره فیلترینگ باز نمیشود، میدانستم روابط با کشورهای پیشرفته ممکن است بدتر شود، میدانستم متحجرین زیر بار پوشش اختیاری و سنگین دخترانم نمیروند، میدانستم آنها اگر جنگ بخواهند از دست هیچکدام از ما کاری برنمیآید، میدانستم در شرایط تهدید و بیپولی وضع بدتر میشود، که بهتر نمیشود، میدانستم ارزش پول ملی در دست تو نخواهد بود و ما باز هم فقیرتر و بدبختتر خواهیم شد...
من میدانستم متخصصین اجازه اظهار نظر هم نخواهند داشت، چه رسد به سیاستگذاری، میدانستم تاجزاده و مدنی از زندان آزاد نخواهند شد، خانمهای زندانی حکمشان سنگینتر خواهد شد، حصر سختتر خواهد شد، میدانستم من و دوستانم باز احضار خواهیم شد، که چرا مینویسیم، چرا حرف میزنیم، چرا اصلا زندهایم!
میدانستم اطلاعات از پروندهسازیها دست بر نخواهد داشت. اعدامها قطع نخواهند شد.
حتما شنیدی امروز در دانشگاه علوم و تحقیقات چه گذشت، چطور مردهای خشن دختران را تهدید به کتک کردهاند...
اما من، "دیوید" نمیتوانم باور کنم تو هم دروغ گفته باشی!
لطفاً آن الاغ را نشانم بده در آسمان!
مگر نگفتی اگر نتوانستی کاری کنی میآیی و با مردم صادقانه سخن میگویی.
تو نتوانستی کاری بکنی...
نگو آیفون را که ریجستر کردی، یعنی کار.
نگو چهار استاندار عوض کردی، یعنی کار.
نگو تازه بودجه نوشتی، که میدانیم آنجا هم چه شده و ۱۴۰۴ بدتر از ۱۴۰۳ نشود بهتر نخواهد شد.
نگو وفاق ایجاد کردی که گریهام میگیرد، آن وفاقی که فقط خودیهای نظام ولایی درونش باشند کجایش وفاق است!؟
نگو اگر جلیلی بود الان جنگ بود!
این داستان خیلی تکراری شده.
آقای پزشکیان!
بگو آن الاغ پرنده کجاست؟
دیوید نمیتواند باور کند کشیش دروغ بگوید! من نمیتوانم باور کنم کسی که کلام علی و نهجالبلاغه سرمشقش باشد، با قدرت، نردِ عشق بازی کند.
بگو چه شد؟
بگو چه میخواهی بکنی!
بگو چرا هیچ روزنه امیدی نگشودی.
بگو چرا من و امثال من باز فقیرتر شدیم...
آقای پزشکیان!
صاحب این مملکت ماییم.
همان کسانی که صدایمان به هیچ کجا نمیرسد.
میگوییم جنگ نمیخواهیم، جنگ میشود.
میگوییم میخواهیم زندگی معمولی داشته باشیم، نمیشود.
میگوییم این راه که میرفتهاید به ناکجاآباد است. به ما میخندید!
مردم این کشور همان مردمی هستند که برای شهریه مدارس دولتیات باید کلاسها را نظافت کنند.
صاحب این کشور همان مردمی هستند که اجاره خانههایشان را ندارند بپردازند...
یا الاغ را نشانمان بده
یا صادقانه بیا و بگو
چه شد که موفق نبودی
و چرا باید امیدوار باشیم؟
بگو ادامه راهت، آیا همین خواهد بود؟
بیا و ثابت کن کشیش دروغ نمیگوید
دیوید دارد دیوانه میشود!
نگذار همه کلاس به او بخندند...
@ghomeishi3
برای جشن صد روزگی ریاستت چه آماده کردهای؟
میگویند در کلاس درسِ کشیش، وقتی او گفت؛ الان الاغی بال درآورده و در آسمان پرواز میکند، تنها کسی که از پشت میز با شتاب به طرف حیاط مدرسه رفت تا الاغ پرنده را ببیند، دِیوید بود!
همان پسری که همه میگفتند عقلش کامل نیست و از سادگی بینهایتش هر چیزی را باور میکند.
وقتی همه به او خندیدند، یک جمله گفت:
من، من میدانستم الاغ پرواز نمیکند، اما نمیتوانستم باور کنم کشیش هم دروغ بگوید!
آقای پزشکیان!
من همان دِیوید هستم، همان که نمیتواند باور کند یکی که نهجالبلاغه میخواند، میتواند دروغ هم بگوید. سه روز دیگر حتما میآیی تا بگویی در این صد روز چه گذشت. امیدوارم نگویی چقدر ساده بودم که باور کردم الاغ هم پرواز میکند!
میدانستم تا حاکم اجازه ندهد گره فیلترینگ باز نمیشود، میدانستم روابط با کشورهای پیشرفته ممکن است بدتر شود، میدانستم متحجرین زیر بار پوشش اختیاری و سنگین دخترانم نمیروند، میدانستم آنها اگر جنگ بخواهند از دست هیچکدام از ما کاری برنمیآید، میدانستم در شرایط تهدید و بیپولی وضع بدتر میشود، که بهتر نمیشود، میدانستم ارزش پول ملی در دست تو نخواهد بود و ما باز هم فقیرتر و بدبختتر خواهیم شد...
من میدانستم متخصصین اجازه اظهار نظر هم نخواهند داشت، چه رسد به سیاستگذاری، میدانستم تاجزاده و مدنی از زندان آزاد نخواهند شد، خانمهای زندانی حکمشان سنگینتر خواهد شد، حصر سختتر خواهد شد، میدانستم من و دوستانم باز احضار خواهیم شد، که چرا مینویسیم، چرا حرف میزنیم، چرا اصلا زندهایم!
میدانستم اطلاعات از پروندهسازیها دست بر نخواهد داشت. اعدامها قطع نخواهند شد.
حتما شنیدی امروز در دانشگاه علوم و تحقیقات چه گذشت، چطور مردهای خشن دختران را تهدید به کتک کردهاند...
اما من، "دیوید" نمیتوانم باور کنم تو هم دروغ گفته باشی!
لطفاً آن الاغ را نشانم بده در آسمان!
مگر نگفتی اگر نتوانستی کاری کنی میآیی و با مردم صادقانه سخن میگویی.
تو نتوانستی کاری بکنی...
نگو آیفون را که ریجستر کردی، یعنی کار.
نگو چهار استاندار عوض کردی، یعنی کار.
نگو تازه بودجه نوشتی، که میدانیم آنجا هم چه شده و ۱۴۰۴ بدتر از ۱۴۰۳ نشود بهتر نخواهد شد.
نگو وفاق ایجاد کردی که گریهام میگیرد، آن وفاقی که فقط خودیهای نظام ولایی درونش باشند کجایش وفاق است!؟
نگو اگر جلیلی بود الان جنگ بود!
این داستان خیلی تکراری شده.
آقای پزشکیان!
بگو آن الاغ پرنده کجاست؟
دیوید نمیتواند باور کند کشیش دروغ بگوید! من نمیتوانم باور کنم کسی که کلام علی و نهجالبلاغه سرمشقش باشد، با قدرت، نردِ عشق بازی کند.
بگو چه شد؟
بگو چه میخواهی بکنی!
بگو چرا هیچ روزنه امیدی نگشودی.
بگو چرا من و امثال من باز فقیرتر شدیم...
آقای پزشکیان!
صاحب این مملکت ماییم.
همان کسانی که صدایمان به هیچ کجا نمیرسد.
میگوییم جنگ نمیخواهیم، جنگ میشود.
میگوییم میخواهیم زندگی معمولی داشته باشیم، نمیشود.
میگوییم این راه که میرفتهاید به ناکجاآباد است. به ما میخندید!
مردم این کشور همان مردمی هستند که برای شهریه مدارس دولتیات باید کلاسها را نظافت کنند.
صاحب این کشور همان مردمی هستند که اجاره خانههایشان را ندارند بپردازند...
یا الاغ را نشانمان بده
یا صادقانه بیا و بگو
چه شد که موفق نبودی
و چرا باید امیدوار باشیم؟
بگو ادامه راهت، آیا همین خواهد بود؟
بیا و ثابت کن کشیش دروغ نمیگوید
دیوید دارد دیوانه میشود!
نگذار همه کلاس به او بخندند...
@ghomeishi3
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
برای دوستان شهیدم؛
نمیخواهم خوابتان را ببینم!
✍️ رحیم قمیشی
مادر شهید، دلش حسابی گرفته بود.
میگفت نمیدانم چرا پسرم را خیلی کم در خواب میبینم، اما همان کم هم، تا میخواهم بغلش کنم، از خواب میپرم.
او گریه نمیکرد، تنها دل من را میسوزاند!
چرا خدا کمکش نمیکرد خواب پسرش را ببیند!
نگفتم مادر! من خیلی خواب دوستان شهیدم را میبینم، بغلشان هم میکنم، گاهی بیست بار هم بوسشان میکنم.
اما من مشکل دیگری دارم؛
نشده بتوانم آنچه میخواهم، به آنها بگویم! در خوابهای من، انگار حرف زدن با آنها وجود ندارد، نمیدانم چرا!
آخر من خیلی چیزها آماده کردهام برای دوستان شهیدم بگویم، اگر آن دنیا نبینمشان، همهشان عقده میشوند در دلم. آن وقت حتماً دوباره میمیرم!
وقتی اسیر شدم، فکر نمیکردم موقع بازگشت، پدرم را نمیبینم. او چند ماه پس از اسارتم با آنکه در میانسالیاش بود، نماند، و من بیخبر، چهار سال خاطره جمع میکردم تا با آب و تاب برایش تعریف کنم. نشد و هرگز نگفتم.
ماندهام ببینم آن دنیا میبینمش یا نه!
میدانم آن بهشت و جهنمی که قدیمیها تصویر میکردند وجود ندارد، اما نمیشود که مادر شهید نتواند یکبار دیگر پسرش را در آغوش بگیرد. نمیشود همسر شهید نتواند برای شوهرش بگوید چطور و با چه مشقتها، بچهها را بزرگ کرده، نه نمیشود...
من هم "باید" پدرم را دوباره ببینم.
من سالها برای دیدنش نقشه کشیدم.
نمیخواهم برای سنگ قبرش بگویم.
نه، نمیخواهم!
شاید آن مادر با بغل کردن فرزندش سیر شود، اما من میخواهم همه چیز را برای پدرم بگویم...
بگویم پدر! من هر چه گفتی گوش کردم.
من زیادی هم جلو نرفتم، من گم نشدم، من بیاحتیاطی نکردم. در آن عملیات، فرماندهان ما را ول کردند همان جلو.
من میدانستم تو و مادر منتظرم هستید، ولی برخی فکر کردند ما نه پدر داریم، نه مادر!
باید به او بگویم حق با او بود.
آنها که جنگیدند پس از جنگ سربار کشور محسوب شدند.
آنها که نجنگیدند شدند طرفداران حماسهسازی، طرفدار عملیات برون مرزی، تسخیر دنیا!
به او میگویم راست میگفت، ما جانمان بیارزش بود، اما جان برخی ارزش داشت!
باید به او بگویم؛
عربدهکشان جنگ، حاضر نشدند بروند جلو.
سیاهپوشان حسین، خیلیهایشان دروغ میگفتند که کاش با حسین بودند!
آنها که پیشانیهایشان پینه داشت
آنها که برای نماز چند مُهر میگذاشتند
آنها که صف اول را مال خود میدانستند
بیشترشان تظاهر به خداباوری میکردند
میخواهم به پدرم بگویم؛
ببخشد مرا
من باعث شدم او بمیرد
من باعث شدم مادرم ناگهان پیر شود
من دلهای آنها را سوزاندم...
من نمیخواهم شهدا را فقط در خواب بغل بگیرم.
نمیخواهم فقط ببینمشان، آن هم از دور.
آنها باید بدانند پس از رفتنشان چه شد!
چقدر ما یارانشان را ناخودی دانستند
چقدر معیارها پس از آنها تغییر کرد
چقدر ما احضار شدیم برای محاکمه
چقدر ابنملجم نامیده شدیم
چقدر گفتند یاران علی هم خائن شدند!
آنها باید بدانند ما به آنها خیانت نکردیم
حاکمان خیانت کردند
صاحبان ویلاها و پُستها
آنها که گفتند خودشان ستون اسلامند
آنها که گفتند نمایندگان خدایند
همهشان خیانت کردند
آنها برای حکومت، برای پول، برای بزرگ نشان دادن خودِ کوچکشان.
به هیچ چیز رحم نکردند
نه به شهدا، نه به حقیقت، نه به بازماندگان شهدا، نه به مردم، نه به ایران!
نمیخواهم آنها تصور کنند ما کوتاهی کردیم
نه!
ما به عهدمان پایبند بودیم
اما آن مدعیان دروغگو
آن حقیرها
نگذاشتند...
@ghomeishi3
نمیخواهم خوابتان را ببینم!
مادر شهید، دلش حسابی گرفته بود.
میگفت نمیدانم چرا پسرم را خیلی کم در خواب میبینم، اما همان کم هم، تا میخواهم بغلش کنم، از خواب میپرم.
او گریه نمیکرد، تنها دل من را میسوزاند!
چرا خدا کمکش نمیکرد خواب پسرش را ببیند!
نگفتم مادر! من خیلی خواب دوستان شهیدم را میبینم، بغلشان هم میکنم، گاهی بیست بار هم بوسشان میکنم.
اما من مشکل دیگری دارم؛
نشده بتوانم آنچه میخواهم، به آنها بگویم! در خوابهای من، انگار حرف زدن با آنها وجود ندارد، نمیدانم چرا!
آخر من خیلی چیزها آماده کردهام برای دوستان شهیدم بگویم، اگر آن دنیا نبینمشان، همهشان عقده میشوند در دلم. آن وقت حتماً دوباره میمیرم!
وقتی اسیر شدم، فکر نمیکردم موقع بازگشت، پدرم را نمیبینم. او چند ماه پس از اسارتم با آنکه در میانسالیاش بود، نماند، و من بیخبر، چهار سال خاطره جمع میکردم تا با آب و تاب برایش تعریف کنم. نشد و هرگز نگفتم.
ماندهام ببینم آن دنیا میبینمش یا نه!
میدانم آن بهشت و جهنمی که قدیمیها تصویر میکردند وجود ندارد، اما نمیشود که مادر شهید نتواند یکبار دیگر پسرش را در آغوش بگیرد. نمیشود همسر شهید نتواند برای شوهرش بگوید چطور و با چه مشقتها، بچهها را بزرگ کرده، نه نمیشود...
من هم "باید" پدرم را دوباره ببینم.
من سالها برای دیدنش نقشه کشیدم.
نمیخواهم برای سنگ قبرش بگویم.
نه، نمیخواهم!
شاید آن مادر با بغل کردن فرزندش سیر شود، اما من میخواهم همه چیز را برای پدرم بگویم...
بگویم پدر! من هر چه گفتی گوش کردم.
من زیادی هم جلو نرفتم، من گم نشدم، من بیاحتیاطی نکردم. در آن عملیات، فرماندهان ما را ول کردند همان جلو.
من میدانستم تو و مادر منتظرم هستید، ولی برخی فکر کردند ما نه پدر داریم، نه مادر!
باید به او بگویم حق با او بود.
آنها که جنگیدند پس از جنگ سربار کشور محسوب شدند.
آنها که نجنگیدند شدند طرفداران حماسهسازی، طرفدار عملیات برون مرزی، تسخیر دنیا!
به او میگویم راست میگفت، ما جانمان بیارزش بود، اما جان برخی ارزش داشت!
باید به او بگویم؛
عربدهکشان جنگ، حاضر نشدند بروند جلو.
سیاهپوشان حسین، خیلیهایشان دروغ میگفتند که کاش با حسین بودند!
آنها که پیشانیهایشان پینه داشت
آنها که برای نماز چند مُهر میگذاشتند
آنها که صف اول را مال خود میدانستند
بیشترشان تظاهر به خداباوری میکردند
میخواهم به پدرم بگویم؛
ببخشد مرا
من باعث شدم او بمیرد
من باعث شدم مادرم ناگهان پیر شود
من دلهای آنها را سوزاندم...
من نمیخواهم شهدا را فقط در خواب بغل بگیرم.
نمیخواهم فقط ببینمشان، آن هم از دور.
آنها باید بدانند پس از رفتنشان چه شد!
چقدر ما یارانشان را ناخودی دانستند
چقدر معیارها پس از آنها تغییر کرد
چقدر ما احضار شدیم برای محاکمه
چقدر ابنملجم نامیده شدیم
چقدر گفتند یاران علی هم خائن شدند!
آنها باید بدانند ما به آنها خیانت نکردیم
حاکمان خیانت کردند
صاحبان ویلاها و پُستها
آنها که گفتند خودشان ستون اسلامند
آنها که گفتند نمایندگان خدایند
همهشان خیانت کردند
آنها برای حکومت، برای پول، برای بزرگ نشان دادن خودِ کوچکشان.
به هیچ چیز رحم نکردند
نه به شهدا، نه به حقیقت، نه به بازماندگان شهدا، نه به مردم، نه به ایران!
نمیخواهم آنها تصور کنند ما کوتاهی کردیم
نه!
ما به عهدمان پایبند بودیم
اما آن مدعیان دروغگو
آن حقیرها
نگذاشتند...
@ghomeishi3
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دوستان عزیزم
برای چند روزی
کانال دلنوشتهها، نوشته جدیدی نخواهد داشت.
برای چند روزی
کانال دلنوشتهها، نوشته جدیدی نخواهد داشت.