در داستان دروغین شنود از سلسله جعلیات نشر ابراهیم هادی ادعا میشود که شخصیت اصلی داستان، در حالت خروج از بدن به هر کسی نگاه میکرده از اعماق باطنی او و نیز همه گذشته و آینده آشکار و پنهان او و حتی اجداد و اعقاب و مرتبطانش مطلع میشده است!
گذشته از آن که این ادعای ناروا با آموزههای دینی، همخوانی ندارد، آشکارا با بخشهای دیگر این داستان خیالی نیز در تناقض است. مثلا با وجود این که راوی -به ادعای خود- در آن حالات برزخی، اطرافیان و از جمله همسرش را دیده و باطنشان را مشاهده کرده، و در نتیجه طبق این ادعا، از همه آینده آنها حتی احوالشان در قیامت مطلع شده، اما در بخشهای دیگر داستان -به ویژه در گزارش ماجراهای پس از ترخیص از بیمارستان- ادعای غلوآمیز خود را فراموش کرده و سخنان و رفتارش نشان میدهد هیچ آگاهی از آینده و سرنوشت همسر و دیگر اطرافیانش ندارد! #سه_دقیقه_در_قیامت
#شنود
@gholow2
گذشته از آن که این ادعای ناروا با آموزههای دینی، همخوانی ندارد، آشکارا با بخشهای دیگر این داستان خیالی نیز در تناقض است. مثلا با وجود این که راوی -به ادعای خود- در آن حالات برزخی، اطرافیان و از جمله همسرش را دیده و باطنشان را مشاهده کرده، و در نتیجه طبق این ادعا، از همه آینده آنها حتی احوالشان در قیامت مطلع شده، اما در بخشهای دیگر داستان -به ویژه در گزارش ماجراهای پس از ترخیص از بیمارستان- ادعای غلوآمیز خود را فراموش کرده و سخنان و رفتارش نشان میدهد هیچ آگاهی از آینده و سرنوشت همسر و دیگر اطرافیانش ندارد! #سه_دقیقه_در_قیامت
#شنود
@gholow2
آیا انتشارات ابراهیم هادی برای برپایی اردوهای برزخی با ملک الموت قرارداد دارد؟!
در چاپ چهاردم سه دقیقه در قیامت داستانهای بسیاری را در تأثیرات و کرامات کتاب افزودهاند، از آن جمله داستان خانم دکتر بدحجابی که به طور اتفاقی با کتاب آشنا، و با خواندن آن متحول میشود. به صورت کاملاً اتفاقی در همان روز تصادف کرده، و به برزخ میرود. مأموران برزخ، توبه او را ناکافی شمرده و میگویند باید پسران و مردانی که با حجاب بدش تحریکشان کرده هم راضی شوند! سرانجام به یاد کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت می افتد و به تقلید از نویسنده آن کتاب -که مشکلات دنیا و آخرت را حل کرده- با توسل به حضرت زهرا س به دنیا برمیگردد، و با هوشمندی خارق العاده و حدسی غیرمنتظره، بیهیچ واسطهای راوی کتاب را پیدا میکند تا از او بپرسد چگونه مردانی که با پوشش بد خود تحریکشان کرده، بیابد.
چه بسا قسمت عجیبتر داستان، چگونگی جلب رضایت خانم دکتر زیبارو از ۱۱۰۰ مرد چشمچران بوده که قصهپرداز به علت محدودیتهای فرهنگی ناگزیز از سانسور آن شده است!
گفتنی است در منابع دینی نه تنها شاهد روشنی از رضایتخواهی در چنین نمونههایی نیست بلکه بطلان آن روشن است.
@gholow2
در چاپ چهاردم سه دقیقه در قیامت داستانهای بسیاری را در تأثیرات و کرامات کتاب افزودهاند، از آن جمله داستان خانم دکتر بدحجابی که به طور اتفاقی با کتاب آشنا، و با خواندن آن متحول میشود. به صورت کاملاً اتفاقی در همان روز تصادف کرده، و به برزخ میرود. مأموران برزخ، توبه او را ناکافی شمرده و میگویند باید پسران و مردانی که با حجاب بدش تحریکشان کرده هم راضی شوند! سرانجام به یاد کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت می افتد و به تقلید از نویسنده آن کتاب -که مشکلات دنیا و آخرت را حل کرده- با توسل به حضرت زهرا س به دنیا برمیگردد، و با هوشمندی خارق العاده و حدسی غیرمنتظره، بیهیچ واسطهای راوی کتاب را پیدا میکند تا از او بپرسد چگونه مردانی که با پوشش بد خود تحریکشان کرده، بیابد.
چه بسا قسمت عجیبتر داستان، چگونگی جلب رضایت خانم دکتر زیبارو از ۱۱۰۰ مرد چشمچران بوده که قصهپرداز به علت محدودیتهای فرهنگی ناگزیز از سانسور آن شده است!
گفتنی است در منابع دینی نه تنها شاهد روشنی از رضایتخواهی در چنین نمونههایی نیست بلکه بطلان آن روشن است.
@gholow2
غلوپژوهی
استقبال زیاد از کتاب «سه دقیقه در قیامت» و حمایت سودجویان، در کنار سکوت دغدغهمندان باعث شده تا نویسنده دروغپرداز، در چاپهای بعدی اکاذیب جدیدی را نیز به کتاب بیفزاید. در ص۸۲ چاپ چهاردهم کتاب، نویسنده ادعا کرده باطن پلید کودکان یک مرد را دیده که علتش آن…
مؤلف کتاب سه دقیقه در قیامت: «این را از دفتر دو تن از مراجع سوال کردم. و وقتی مطمئن شدم مطلب را آوردم.»
در پی نقدهای ما بر کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت، جناب آقای محسن عمادی، نویسنده کتاب و مدیر نشر شهید هادی با ما ارتباط گرفته، و پیشنهاد دادند پاسخ اشکالات (و یا به قول خودشان شبهات) ما را به صورت تلفنی بدهند، و بنده از ایشان خواستم که پاسخها به صورت مکتوب و یا پیام صوتی باشد، تا امکان نشر عمومی آن باشد.
تقریباً یک هفته از ارسال پاسخ بالا میگذرد. و چون پاسخ آقای عمادی برای سؤالات سادۀ من جز سکوت و وعده پاسخ تفصیلیتر نبود، سؤالاتم را با مخاطبان گرامی در میان میگذارم:
- این دو تن از مراجع کیستند، و ذکر نام ایشان چه دشواری دارد؟
- چرا نظر ایشان نه تنها ملاک حکم تکلیفی، بلکه معیار حکم وضعی و برزخ و حرامزادگی افراد شده است؟
- اگر قبل از استفتای ادعایی از دو مرجع به این قضیه اطمینان نداشتید، چگونه به صرف موافقتش با فتوای دو مرجع به قضیه تفصیلی اطمینان یافتید؟!
تقصیر مخاطبان قصهگویان هم هست. این قدر سند نخواستهاند، که مؤلف حتی دقت ندارد اگر ادعای استفتا بکند، امکان دارد ما نام دو مرجع را از وی بخواهیم!
@gholow2
در پی نقدهای ما بر کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت، جناب آقای محسن عمادی، نویسنده کتاب و مدیر نشر شهید هادی با ما ارتباط گرفته، و پیشنهاد دادند پاسخ اشکالات (و یا به قول خودشان شبهات) ما را به صورت تلفنی بدهند، و بنده از ایشان خواستم که پاسخها به صورت مکتوب و یا پیام صوتی باشد، تا امکان نشر عمومی آن باشد.
تقریباً یک هفته از ارسال پاسخ بالا میگذرد. و چون پاسخ آقای عمادی برای سؤالات سادۀ من جز سکوت و وعده پاسخ تفصیلیتر نبود، سؤالاتم را با مخاطبان گرامی در میان میگذارم:
- این دو تن از مراجع کیستند، و ذکر نام ایشان چه دشواری دارد؟
- چرا نظر ایشان نه تنها ملاک حکم تکلیفی، بلکه معیار حکم وضعی و برزخ و حرامزادگی افراد شده است؟
- اگر قبل از استفتای ادعایی از دو مرجع به این قضیه اطمینان نداشتید، چگونه به صرف موافقتش با فتوای دو مرجع به قضیه تفصیلی اطمینان یافتید؟!
تقصیر مخاطبان قصهگویان هم هست. این قدر سند نخواستهاند، که مؤلف حتی دقت ندارد اگر ادعای استفتا بکند، امکان دارد ما نام دو مرجع را از وی بخواهیم!
@gholow2
غلوپژوهی
مؤلف کتاب سه دقیقه در قیامت: «این را از دفتر دو تن از مراجع سوال کردم. و وقتی مطمئن شدم مطلب را آوردم.» در پی نقدهای ما بر کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت، جناب آقای محسن عمادی، نویسنده کتاب و مدیر نشر شهید هادی با ما ارتباط گرفته، و پیشنهاد دادند پاسخ اشکالات (و…
فتوایی که مؤلف کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت مدعیاند از دو تن از مراجع دریافت کردهاند: «بنا بر نظر برخی مراجع اگر پسری با یک دختر یا پسر دیگر، رابطه نامشروع داشته باشد، حق ازدواج با خواهر او را ندارد و ازدواج آنها باطل است» (سه دقیقه در قیامت، پاورقی ص۸۲).
کدام دو مرجع؟!
کدام دو مرجع؟!
پاسخ به شبهات کتاب سه دقیقه در قیامت
@Aminikhaah
پیشنهاد برخی فضلا به روایت آقای امینیخواه: سه دقیقه در قیامت را خمیر، و رسماً عذرخواهی کنید!
در پی اشکالِ فقهی به کتاب سه دقیقه در قیامت (اینجا و اینجا و اینجا) جناب امینی خواه (شارح رمانهای برزخی) در این صوت به خیالِ خود به این اشکال پاسخ دادهاند! اما در واقع کار را خرابتر و رسوایی را بیشتر کردهاند!
در پستهای بعد عجائب گفتار ایشان نشان داده خواهد شد ان شاء الله تا بدانند شرح عروه گفتن با شرح #سه_دقیقه_در_قیامت، خیلی فرق دارد!
@gholow2
در پی اشکالِ فقهی به کتاب سه دقیقه در قیامت (اینجا و اینجا و اینجا) جناب امینی خواه (شارح رمانهای برزخی) در این صوت به خیالِ خود به این اشکال پاسخ دادهاند! اما در واقع کار را خرابتر و رسوایی را بیشتر کردهاند!
در پستهای بعد عجائب گفتار ایشان نشان داده خواهد شد ان شاء الله تا بدانند شرح عروه گفتن با شرح #سه_دقیقه_در_قیامت، خیلی فرق دارد!
@gholow2
🔺اشتباهات عجیب آقای امینیخواه در صوت جوابیه به اشکالات سه دقیقه در قیامت
1- اشتباه نخست
آقای امینیخواه در دقیقه 18 صوت بالا در هنگام نقل و شرحِ کلام آیت الله شبیری زنجانی (کتاب نکاح، 8/ 3/ 1380، درس 313) میفرمایند: «... اگر کسی شبهةً با زنی مباشرت کند، در خلال عدهاش میتواند با خواهر وی ازدواج کند... وقتی این جوری گفته میشود یعنی بحث شبهه است؛ یعنی اصلاً در خود شبهه، بحث است؛ زنا که واضح است. اگر با کسی زنا کرد که نمیتواند با خواهرش ازدواج کند... ولی بنا بر احتیاط مستحب باید تا پایان ایام عده خصوصاً در صورتی که شبهه از طرف مرد و زنا از سوی زن باشد صبر کند. باز احتیاط مستحب است. احتیاط مستحب هم چی؟ باید عمل کرد دیگر!... تازه شبهه بوده نه زنا و نه زنایی که هنوز ادامه دارد!... همه مراجع همین را می گویند. شما بروید بگردید ببینید مگر غیر از این می شود پیدا کرد؟»
آقای امینیخواه در حالی منتقد را به نفهمیدن متنِ عربی عروه متهم میکند، که خودشان نه متن عربی عروه را فهمیدهاند و نه متنِ فارسی آقای شبیری را، و با کمالِ تعجب، مسأله را وارونه دریافته و در همین چند جمله دچار چند خبط عجیب شدهاند! اتفاقاً آن نکاحی که در اینجا جوازش مسلّم فرض شده، مورد زنا است و فقط در مورد شبهه، احتیاط مستحب دادهاند. ایشان را به دو صفحه قبل از همان کتاب ارجاع میدهیم:
«اگر مردى با زنى زنا كرد و هنوز مدت استبراء آن زن نگذشته، مىتواند با خواهرش ازدواج كند زيرا نه شبهۀ جمع در نكاح الاختين در او وجود دارد و نه مدت استبراء مزنى بها جزء ايام عدۀ مطلقه شمرده مىشود تا ادلهاى كه از ازدواج با خواهر مطلقه در ايام عدهاش منع كرده شامل آن شود... چون عدۀ زنى كه مورد وطى به شبهه قرار گرفته مانند عدۀ بائنه است بايد بر حسب قواعد بتواند خواهرش را در آن ايام بگيرد. سيد مىفرمايد: ولى احتياط استحبابى در اين است كه تا پايان عدۀ او صبر كند...» (درس نکاح آیت الله شبیری، ج9، ص3079-3080).
2- اشتباه دوم
ظاهراً ایشان درک صحیحی از اصطلاح احتیاط مستحب ندارند که در سخنانِ بالا، رعایت احتیاط مستحب را لازم و به منزله «باید» در نظر گرفته، و آن را به عنوان نمونهای از فتاوای علما در تأیید کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت ذکر میکنند! اجتناب از روی احتیاط مستحب در موردِ شبهه، کجا و حرمت نکاح مرتبط با زنا کجا؟! از قیاسش خنده آمد خلق را.
ادامه دارد...
#سه_دقیقه_در_قیامت
@gholow2
1- اشتباه نخست
آقای امینیخواه در دقیقه 18 صوت بالا در هنگام نقل و شرحِ کلام آیت الله شبیری زنجانی (کتاب نکاح، 8/ 3/ 1380، درس 313) میفرمایند: «... اگر کسی شبهةً با زنی مباشرت کند، در خلال عدهاش میتواند با خواهر وی ازدواج کند... وقتی این جوری گفته میشود یعنی بحث شبهه است؛ یعنی اصلاً در خود شبهه، بحث است؛ زنا که واضح است. اگر با کسی زنا کرد که نمیتواند با خواهرش ازدواج کند... ولی بنا بر احتیاط مستحب باید تا پایان ایام عده خصوصاً در صورتی که شبهه از طرف مرد و زنا از سوی زن باشد صبر کند. باز احتیاط مستحب است. احتیاط مستحب هم چی؟ باید عمل کرد دیگر!... تازه شبهه بوده نه زنا و نه زنایی که هنوز ادامه دارد!... همه مراجع همین را می گویند. شما بروید بگردید ببینید مگر غیر از این می شود پیدا کرد؟»
آقای امینیخواه در حالی منتقد را به نفهمیدن متنِ عربی عروه متهم میکند، که خودشان نه متن عربی عروه را فهمیدهاند و نه متنِ فارسی آقای شبیری را، و با کمالِ تعجب، مسأله را وارونه دریافته و در همین چند جمله دچار چند خبط عجیب شدهاند! اتفاقاً آن نکاحی که در اینجا جوازش مسلّم فرض شده، مورد زنا است و فقط در مورد شبهه، احتیاط مستحب دادهاند. ایشان را به دو صفحه قبل از همان کتاب ارجاع میدهیم:
«اگر مردى با زنى زنا كرد و هنوز مدت استبراء آن زن نگذشته، مىتواند با خواهرش ازدواج كند زيرا نه شبهۀ جمع در نكاح الاختين در او وجود دارد و نه مدت استبراء مزنى بها جزء ايام عدۀ مطلقه شمرده مىشود تا ادلهاى كه از ازدواج با خواهر مطلقه در ايام عدهاش منع كرده شامل آن شود... چون عدۀ زنى كه مورد وطى به شبهه قرار گرفته مانند عدۀ بائنه است بايد بر حسب قواعد بتواند خواهرش را در آن ايام بگيرد. سيد مىفرمايد: ولى احتياط استحبابى در اين است كه تا پايان عدۀ او صبر كند...» (درس نکاح آیت الله شبیری، ج9، ص3079-3080).
2- اشتباه دوم
ظاهراً ایشان درک صحیحی از اصطلاح احتیاط مستحب ندارند که در سخنانِ بالا، رعایت احتیاط مستحب را لازم و به منزله «باید» در نظر گرفته، و آن را به عنوان نمونهای از فتاوای علما در تأیید کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت ذکر میکنند! اجتناب از روی احتیاط مستحب در موردِ شبهه، کجا و حرمت نکاح مرتبط با زنا کجا؟! از قیاسش خنده آمد خلق را.
ادامه دارد...
#سه_دقیقه_در_قیامت
@gholow2
Telegram
غلوپژوهی
پیشنهاد برخی فضلا به روایت آقای امینیخواه: سه دقیقه در قیامت را خمیر، و رسماً عذرخواهی کنید!
در پی اشکالِ فقهی به کتاب سه دقیقه در قیامت (اینجا و اینجا و اینجا) جناب امینی خواه (شارح رمانهای برزخی) در این صوت به خیالِ خود به این اشکال پاسخ دادهاند!…
در پی اشکالِ فقهی به کتاب سه دقیقه در قیامت (اینجا و اینجا و اینجا) جناب امینی خواه (شارح رمانهای برزخی) در این صوت به خیالِ خود به این اشکال پاسخ دادهاند!…
3- اشتباه سوم
جناب آقای امینیخواه در دقیقه 5 صوت جوابیه میفرمایند: «... با خواهر رابطه نامشروع داشته، آن یکی خواهر را تا وقتی با این خواهر رابطه دارد، نمیتواند بگیرد؛ بعد که این خواهر را ول کرد، آن یکی را میتواند بگیرد، ولی تا وقتی که رابطه نامشروع داشته باشد -قید کرده تو کتاب- حق ازدواج با خواهر او را ندارد و ازدواج آنها باطل است. این مطلبی که تو پاورقی آمده، نظر برخی مراجع، نظر همه مراجع است. این که واضح است! داشته باشد، نه داشته است!...»
در دقیقه 7 نیز میفرمایند: «... اگر عربی بلد است این عزیز، اصلا بیاید از رو بخواند ببینیم میتواند درست بخواند یا نه؟!... میتواند برود دومی را بگیرد. کِی؟ فی مدة استبراء الاولی. با اولی زنا کرده، تو مدت استبراء اولی که این استبراء می شود دورانِ چی؟ دوران عده. اگر اولی تو عده است. تو عده. عده یعنی چی؟ یعنی بینونت. درست است آقا؟ یعنی جدا شدیم از هم. یعنی داشته است؛ نه داشته باشد!... اگر اولی تو عده است هم اشکال ندارد! اگر بعد از عده است که واضح است. تو عده باشد هم اشکال ندارد. به شرطی که رابطه با اولی قطع شده باشد. درست است؟ این چه ربطی به ماجرای کتاب دارد؟... استبراء الاولی کجا بود؟! و همین باعث این مشکل شده بود... کتاب از این بهتر نمیشد بگوید!»
ظاهراً جناب امینیخواه نه تنها معنای عده و استبراء را به درستی نمیدانند، بلکه حتی از درک مفهوم کمیت «زمان» نیز جا ماندهاند! وقتی گفته میشود در مدت استبراء اولی، می تواند با دومی ازدواج کند، یعنی استبراء اولی شرط ازدواج با دومی نیست! نه این که استبراء شرط است ولی وسطش می تواند ازدواج کند!! چون آنچه مهم است پایان مدتِ استبراء است. حرف ایشان مانند این است که کسی بگوید: بعد از طلاق دادن خواهر اول، برای ازدواج با خواهر دوم، اولی باید عده نگه دارد، ولی وسطش هم می شود ازدواج کرد!! بلکه از این هم به مراتب سخیفتر است؛ زیرا زنا نکاح شرعی نیست که صیغه طلاق و رجعت داشته باشد! استبراء از زنا، به محض جداییِ زانی از زانیه، آغاز میشود و مهم پایان مدت است. مقتضای حرف جنابِ امینیخواه گویی این است که در داستان مورد بحث، در حالی که آن نگونبخت، در مجلس زنا با خواهر اول بوده، عاقد همان لحظه، صیغه عقدش با خواهر دوم را جاری کرده است!
لطفاً کمی بیشتر به سخنانتان بیندیشید، و در دفاع عجولانه از جعلیات، خود را تخریب نفرمایید؛ بهویژه وقتی که نویسنده کتاب، روزهای بسیاری است که در برابر درخواست نام مراجعی -که ادعای استفتا از ایشان داشتهاند- روش سکوت و احاله به آینده را گزیدهاند.
ادامه در پستهای بعد
#سه_دقیقه_در_قیامت
@gholow2
جناب آقای امینیخواه در دقیقه 5 صوت جوابیه میفرمایند: «... با خواهر رابطه نامشروع داشته، آن یکی خواهر را تا وقتی با این خواهر رابطه دارد، نمیتواند بگیرد؛ بعد که این خواهر را ول کرد، آن یکی را میتواند بگیرد، ولی تا وقتی که رابطه نامشروع داشته باشد -قید کرده تو کتاب- حق ازدواج با خواهر او را ندارد و ازدواج آنها باطل است. این مطلبی که تو پاورقی آمده، نظر برخی مراجع، نظر همه مراجع است. این که واضح است! داشته باشد، نه داشته است!...»
در دقیقه 7 نیز میفرمایند: «... اگر عربی بلد است این عزیز، اصلا بیاید از رو بخواند ببینیم میتواند درست بخواند یا نه؟!... میتواند برود دومی را بگیرد. کِی؟ فی مدة استبراء الاولی. با اولی زنا کرده، تو مدت استبراء اولی که این استبراء می شود دورانِ چی؟ دوران عده. اگر اولی تو عده است. تو عده. عده یعنی چی؟ یعنی بینونت. درست است آقا؟ یعنی جدا شدیم از هم. یعنی داشته است؛ نه داشته باشد!... اگر اولی تو عده است هم اشکال ندارد! اگر بعد از عده است که واضح است. تو عده باشد هم اشکال ندارد. به شرطی که رابطه با اولی قطع شده باشد. درست است؟ این چه ربطی به ماجرای کتاب دارد؟... استبراء الاولی کجا بود؟! و همین باعث این مشکل شده بود... کتاب از این بهتر نمیشد بگوید!»
ظاهراً جناب امینیخواه نه تنها معنای عده و استبراء را به درستی نمیدانند، بلکه حتی از درک مفهوم کمیت «زمان» نیز جا ماندهاند! وقتی گفته میشود در مدت استبراء اولی، می تواند با دومی ازدواج کند، یعنی استبراء اولی شرط ازدواج با دومی نیست! نه این که استبراء شرط است ولی وسطش می تواند ازدواج کند!! چون آنچه مهم است پایان مدتِ استبراء است. حرف ایشان مانند این است که کسی بگوید: بعد از طلاق دادن خواهر اول، برای ازدواج با خواهر دوم، اولی باید عده نگه دارد، ولی وسطش هم می شود ازدواج کرد!! بلکه از این هم به مراتب سخیفتر است؛ زیرا زنا نکاح شرعی نیست که صیغه طلاق و رجعت داشته باشد! استبراء از زنا، به محض جداییِ زانی از زانیه، آغاز میشود و مهم پایان مدت است. مقتضای حرف جنابِ امینیخواه گویی این است که در داستان مورد بحث، در حالی که آن نگونبخت، در مجلس زنا با خواهر اول بوده، عاقد همان لحظه، صیغه عقدش با خواهر دوم را جاری کرده است!
لطفاً کمی بیشتر به سخنانتان بیندیشید، و در دفاع عجولانه از جعلیات، خود را تخریب نفرمایید؛ بهویژه وقتی که نویسنده کتاب، روزهای بسیاری است که در برابر درخواست نام مراجعی -که ادعای استفتا از ایشان داشتهاند- روش سکوت و احاله به آینده را گزیدهاند.
ادامه در پستهای بعد
#سه_دقیقه_در_قیامت
@gholow2
Telegram
غلوپژوهی
پیشنهاد برخی فضلا به روایت آقای امینیخواه: سه دقیقه در قیامت را خمیر، و رسماً عذرخواهی کنید!
در پی اشکالِ فقهی به کتاب سه دقیقه در قیامت (اینجا و اینجا و اینجا) جناب امینی خواه (شارح رمانهای برزخی) در این صوت به خیالِ خود به این اشکال پاسخ دادهاند!…
در پی اشکالِ فقهی به کتاب سه دقیقه در قیامت (اینجا و اینجا و اینجا) جناب امینی خواه (شارح رمانهای برزخی) در این صوت به خیالِ خود به این اشکال پاسخ دادهاند!…
4. اشتباه چهارم
آقای امینیخواه، شارح رُمان #سه_دقیقه_در_قیامت در دقیقه 12 صوت جوابیه بالا نیز گفته اند: «... اگر با خواهر همسرش زنا کرد، درست شد؟ اینجا می تواند خواهر دیگر را بگیرد؟... اگر تو ارتباط بودند با هم دیگر، خب این جا دیگر مشخص است؛ وقتی که عقد شرعی دارد با نفر اول، خواهرش را نمی تواند بگیرد، اینکه عقد شرعی است، خدا و پیغمبری است، به طریق اولی، قاعده اولویت است؛ قیاس اولویت است؛ به طریق اولی وقتی که دارد با خواهر زنا می کند، نمی تواند آن یکی خواهر را بگیرد! حالا فقها هم توضیح دادهاند...»
ایشان قیاسی شگفتانگیز کردهاند -که اوّلُ مَن قاسَ ابلیس- و شگفتتر آن که قیاس را هم وارونه ترتیب دادهاند! توضیح آن که بر خلاف تصوّر عامیانه ایشان، زنا از جهت لزوم رعایت عده و حرمت جمع بین دو خواهر، بر «عقدِ خدا و پیغمبری» اولویت ندارد!
برای جای افتادنِ بهتر مطلب، علاوه بر سخنان پیشینِ آیت الله شبیری، به کلماتِ برخی از شارحانِ عروة، ذیلِ همان عبارت پیشین (مسأله 49) توجه بفرمایید:
1. آیت الله سید عبد الاعلی سبزواری، مهذب الاحکام، ج24، ص164
«لعدم الحرمة لماء الزاني و عدم وجوب الاعتداد منه بل عدم وجوب الاستبراء منه أيضا كما يأتي كل ذلك في أحكام العدد إن شاء اللّه تعالى.»
2. آیت الله سید ابو القاسم الخوئی، المباني في شرح العروة الوثقى، ج2، ص360
بلا إشكال فيه، إذ إنّ الممنوع بحسب النصوص إنّما هو التزويج بالاُخت في زمان العدّة الرجعية للاُولى، وحيث إنّ الاستبراء ليس منها، فلا مانع من التزويج بها في هذه العدّة. هذا كلّه بناءً على وجوب الاستبراء من الزنا. وأما بناءً على القول بعدمه فلا مجال لتوهّم المنع ، وقد عرفت في محلّه أنّ الاستبراء إنّما يجب عليه إذا أراد أن يتزوجها بعد السفاح دون غيره.
3. آیت الله علی پناه اشتهاردی، مدارک العروة، ج29، ص349
مقتضى قوله تعالى وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ تحريم الجمع على النحو الّذي يكون الانفراد مباحا شرعا، و انّما منع من الجمع، فلو كان النكاح غير مشروع حال الانفراد أيضا فلا يشمله الجمع الكذائي، لحرمة الانفراد فضلا عن الجمع فيحمل ما دلّ على حرمة الأخرى - مع نكاح الأولى - على النكاح الشرعي لا مطلقا، فلو زنا بإحدى الأختين لا يحرم تزويج الأخرى. نعم يقع الكلام في كون وطي الأولى بشبهة هل يحرّم الأخرى في عدّتها؟ لصدق الجمع في الجملة أم لا؟ الأصحّ هو الثاني، لما أشار إليه الماتن رحمه اللّه من كون العدّة في حكم البائن. و أمّا وجه الاحتياط في عدم التزويج فأمران...
چنانکه میبینید تمام بحث این است که اصلاً زنا، عقد شرعی و به قول جناب امینیخواه «خدا و پیغمبری» نیست و ارزش و اعتبار ندارد تا مشمول حرمت جمع بین الاختین شود! آن وقت جناب امینیخواه، مسأله را سر و ته قیاس میکنند و گمان میکنند، هر چه رابطه مشکل دارتر باشد، لابد تشدّد در رعایت عدّه و لوازمش باید بیشتر باشد! مشتاقیم بدانیم این فقهائی که ایشان می فرمایند این قیاس عوامانه را توضیح داده اند چه کسانیاند؟!
اشتباهات دیگری نیز در سخنرانی جنابِ امینیخواه وجود دارد که فعلاً ترجیح میدهیم به همین مقدار اکتفا کرده و وقت بیشتری صرف آن نکنیم.
▪️هم چنین آقای امینیخواه در سخنرانی 22 دیماه در برای پاسخ به اشکالات (یا به قول خودشان «شبهات») داستان ادعایی سیطره ولی فقیه بر ملائکه به قیاس سبک دیگری دست زده، و روایتی چون خدمت برخی ملائکه به زائران سید الشهداء ع را شاهد صدق غلو خود گرفته بودند. در حالی که خدمت فرشتگانی به زائر یا مومن، سیطره و ولایت مومنان را ثابت نمیکند. فراتر از این، نادرستی سیطره ولی فقیه بر فرشتگان وجدانی است.
@gholow2
آقای امینیخواه، شارح رُمان #سه_دقیقه_در_قیامت در دقیقه 12 صوت جوابیه بالا نیز گفته اند: «... اگر با خواهر همسرش زنا کرد، درست شد؟ اینجا می تواند خواهر دیگر را بگیرد؟... اگر تو ارتباط بودند با هم دیگر، خب این جا دیگر مشخص است؛ وقتی که عقد شرعی دارد با نفر اول، خواهرش را نمی تواند بگیرد، اینکه عقد شرعی است، خدا و پیغمبری است، به طریق اولی، قاعده اولویت است؛ قیاس اولویت است؛ به طریق اولی وقتی که دارد با خواهر زنا می کند، نمی تواند آن یکی خواهر را بگیرد! حالا فقها هم توضیح دادهاند...»
ایشان قیاسی شگفتانگیز کردهاند -که اوّلُ مَن قاسَ ابلیس- و شگفتتر آن که قیاس را هم وارونه ترتیب دادهاند! توضیح آن که بر خلاف تصوّر عامیانه ایشان، زنا از جهت لزوم رعایت عده و حرمت جمع بین دو خواهر، بر «عقدِ خدا و پیغمبری» اولویت ندارد!
برای جای افتادنِ بهتر مطلب، علاوه بر سخنان پیشینِ آیت الله شبیری، به کلماتِ برخی از شارحانِ عروة، ذیلِ همان عبارت پیشین (مسأله 49) توجه بفرمایید:
1. آیت الله سید عبد الاعلی سبزواری، مهذب الاحکام، ج24، ص164
«لعدم الحرمة لماء الزاني و عدم وجوب الاعتداد منه بل عدم وجوب الاستبراء منه أيضا كما يأتي كل ذلك في أحكام العدد إن شاء اللّه تعالى.»
2. آیت الله سید ابو القاسم الخوئی، المباني في شرح العروة الوثقى، ج2، ص360
بلا إشكال فيه، إذ إنّ الممنوع بحسب النصوص إنّما هو التزويج بالاُخت في زمان العدّة الرجعية للاُولى، وحيث إنّ الاستبراء ليس منها، فلا مانع من التزويج بها في هذه العدّة. هذا كلّه بناءً على وجوب الاستبراء من الزنا. وأما بناءً على القول بعدمه فلا مجال لتوهّم المنع ، وقد عرفت في محلّه أنّ الاستبراء إنّما يجب عليه إذا أراد أن يتزوجها بعد السفاح دون غيره.
3. آیت الله علی پناه اشتهاردی، مدارک العروة، ج29، ص349
مقتضى قوله تعالى وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ تحريم الجمع على النحو الّذي يكون الانفراد مباحا شرعا، و انّما منع من الجمع، فلو كان النكاح غير مشروع حال الانفراد أيضا فلا يشمله الجمع الكذائي، لحرمة الانفراد فضلا عن الجمع فيحمل ما دلّ على حرمة الأخرى - مع نكاح الأولى - على النكاح الشرعي لا مطلقا، فلو زنا بإحدى الأختين لا يحرم تزويج الأخرى. نعم يقع الكلام في كون وطي الأولى بشبهة هل يحرّم الأخرى في عدّتها؟ لصدق الجمع في الجملة أم لا؟ الأصحّ هو الثاني، لما أشار إليه الماتن رحمه اللّه من كون العدّة في حكم البائن. و أمّا وجه الاحتياط في عدم التزويج فأمران...
چنانکه میبینید تمام بحث این است که اصلاً زنا، عقد شرعی و به قول جناب امینیخواه «خدا و پیغمبری» نیست و ارزش و اعتبار ندارد تا مشمول حرمت جمع بین الاختین شود! آن وقت جناب امینیخواه، مسأله را سر و ته قیاس میکنند و گمان میکنند، هر چه رابطه مشکل دارتر باشد، لابد تشدّد در رعایت عدّه و لوازمش باید بیشتر باشد! مشتاقیم بدانیم این فقهائی که ایشان می فرمایند این قیاس عوامانه را توضیح داده اند چه کسانیاند؟!
اشتباهات دیگری نیز در سخنرانی جنابِ امینیخواه وجود دارد که فعلاً ترجیح میدهیم به همین مقدار اکتفا کرده و وقت بیشتری صرف آن نکنیم.
▪️هم چنین آقای امینیخواه در سخنرانی 22 دیماه در برای پاسخ به اشکالات (یا به قول خودشان «شبهات») داستان ادعایی سیطره ولی فقیه بر ملائکه به قیاس سبک دیگری دست زده، و روایتی چون خدمت برخی ملائکه به زائران سید الشهداء ع را شاهد صدق غلو خود گرفته بودند. در حالی که خدمت فرشتگانی به زائر یا مومن، سیطره و ولایت مومنان را ثابت نمیکند. فراتر از این، نادرستی سیطره ولی فقیه بر فرشتگان وجدانی است.
@gholow2
Telegram
غلوپژوهی
پیشنهاد برخی فضلا به روایت آقای امینیخواه: سه دقیقه در قیامت را خمیر، و رسماً عذرخواهی کنید!
در پی اشکالِ فقهی به کتاب سه دقیقه در قیامت (اینجا و اینجا و اینجا) جناب امینی خواه (شارح رمانهای برزخی) در این صوت به خیالِ خود به این اشکال پاسخ دادهاند!…
در پی اشکالِ فقهی به کتاب سه دقیقه در قیامت (اینجا و اینجا و اینجا) جناب امینی خواه (شارح رمانهای برزخی) در این صوت به خیالِ خود به این اشکال پاسخ دادهاند!…
⚠️ اضطراب در سیاق افسانه سه دقیقه در قیامت
بنابر متنِ کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت از آثارِ انتشارات #ابراهیم_هادی، خود حضرت عزرائیل برای قبض روحِ راوی، حاضر شده (سه دقیقه در قیامت، ص20، چاپ چهاردهم) و اصرارهای راوی برای ماندن در دنیا بینتیجه مانده است (همان، ص21). و از سرتاسر داستان معلوم است که قرار بوده، راوی واقعاً بمیرد و از دنیا جدا شود و نه تنها خودش که حتّی ملائکه هم اطلاع نداشتند که او به دنیا باز میگردد. چنان که در انتهای گزارش سیر برزخی مینویسد:
«به جواني كه پشت ميز بود گفتد: دستم خالی است. نميشود كاری كني كه من برگردم؟ نمی شود از مادرمان حضرت زهرا س بخواهي كه مرا شفاعت كند. شايد اجازه دهند تا من برگردم و حق الناس را جبران کنم يا كارهای خطای گذشته را اصلاح كنم. جوابش منفی بود. اما باز اصرار كردم. گفتم از مادرمان حضرت زهرا س بخواه كه مرا شفاعت كنند. لحظاتي بعد، جوان پشت ميز نگاهی به من كرد و گفت: به خاطر اشکهای اين كودكان يتيم و به خاطر دعاهاي همسرت و دختری كه در راه داری و دعای پدر و مادرت، حضرت زهرا س شما را شفاعت نمود تا برگرديد. به محض اين كه به من گفته شد: «برگرد» يكباره ديدم كه زير پای من خالي شد! تلويزيونهاي سياه و سفيد قديمي وقتي خاموش مي شد، حالت خاصي داشت، چند لحظه طول ميكشيد تا تصوير محو شود. مثل همان حالت پيش آمد و من يكباره رها شدم... کمتر از لحظه ای ديدم روی تخت بيمارستان خوابيده ام و تيم پزشكي مشغول زدن شوک برقي به من هستند» (همان، ص77-78).
حال با توجه به این نکته بخش هایی از داستان دچار اشکال خواهد بود، برای نمونه به این بخشها توجه کنید:
1. «در همان زمان، يكی از دوستان همكارم را ديدم. ايشان از بچههاي بااخلاص و مؤمن در مجموعه دوستان ما بود. او مبلغي را از فرمانده خودش به عنوان تنخواه گرفته بود تا برخي از اقلام را براي واحد خودشان خريداري كند. اما اين مبلغ را به جای قرار دادن در كمد اداره، در جيب خودش گذاشت! او روز بعد، در اثر سانحه رانندگي درگذشت. حال وقتي مرا در آن وادي ديد، به سراغم آمد و گفت: خانواده فكر كردند كه اين پول براي من است و آن را هزينه كردهاند. تو رو خدا برو و به آنها بگو اين پول را به مسئول مربوطه برسانند. من اينجا گرفتارم. تو رو خدا براي من كاري بكن.» (همان، ص43).
در این جا نویسنده فراموش کرده است که از ابتدا قرار نبود، راوی داستان برگردد و حتی ملائکه از آن چه پیش خواهد آمد، اطلاع نداشتند، و بعد از شفاعت حضرت زهرا س، نیز بلافاصله و بدون هیچ مهلتی بازگشته است. پس این شخص، کی و بر چه اساسی از راوی خواسته که به خانوادهاش اطلاع دهد؟!
2. «از همشهریهای ما بود. كسی كه به ايمان او اعتقاد داشتيم. او مدتي قبل، از دنيا رفت. حالا او را در وضعيتی ديدم كه خو شآيند نبود! گرفتار عذاب نبود، اما اجازه ورود به بهشت برزخي را نداشت! وقتي مرا ديد، با التماس از من خواهش كرد كه كاری برايش انجام دهم. لازم نبود حرفي بزند، من همه چيز را با يك نگاه مي فهميدم. گفتم اگر توانستم چشم.» (همان، ص68).
باز در این جا نویسنده سیاق داستان را از یاد برده و بدون هیچ منطقی، آن همشهری از راوی خواسته که کاری برایش انجام دهد و راوی هم بدون این که قراری برای بازگشت داشته باشد، به صورت مشروط درخواست او را پذیرفته است! (این بخش در چاپ اول نبود و به همین علت ادبیاتش هم قدری متفاوت است؛ مثلا به عبارت تأکیدی «لازم نبود حرفی بزند، من همه چیز را با یک نگاه می فهمیدم.» دقت شود.)
3. «... در مورد امام عصر عج و زمان ظهور پرسيدم... من از نشانه هاي ظهور سؤال كردم. از اين كه اسرائيل و آمريكا مشغول دسيسه چيني در كشورهاي اسلامي هستند و برخي كشورهاي به ظاهر اسلامي با آنان همكاري مي كنند و... جوان پشت ميز لبخندي زد و گفت: نگران نباش. این ها كفی بر روي آب هستند. نيست و نابود مي شوند. شما نبايد سست شويد. نبايد ايمان خود را از دست دهيد. مگر به آیه 139 سوره آل عمران دقت نکردهای: وَلاتَهنُوا وَلاتَحزَنوا و اَنتُم الاَعلَون اِن کُنتُم مُؤمِنين» (همان، ص75).
در این جا هم می بینیم در حالی که هنوز قرار نبوده این شخص بازگردد، ملکِ حسابرسی به او توصیه می کند که نگران نباشد و ایمان خود را حفظ کند و در مقابل دشمن سست نشود!
@gholow2
بنابر متنِ کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت از آثارِ انتشارات #ابراهیم_هادی، خود حضرت عزرائیل برای قبض روحِ راوی، حاضر شده (سه دقیقه در قیامت، ص20، چاپ چهاردهم) و اصرارهای راوی برای ماندن در دنیا بینتیجه مانده است (همان، ص21). و از سرتاسر داستان معلوم است که قرار بوده، راوی واقعاً بمیرد و از دنیا جدا شود و نه تنها خودش که حتّی ملائکه هم اطلاع نداشتند که او به دنیا باز میگردد. چنان که در انتهای گزارش سیر برزخی مینویسد:
«به جواني كه پشت ميز بود گفتد: دستم خالی است. نميشود كاری كني كه من برگردم؟ نمی شود از مادرمان حضرت زهرا س بخواهي كه مرا شفاعت كند. شايد اجازه دهند تا من برگردم و حق الناس را جبران کنم يا كارهای خطای گذشته را اصلاح كنم. جوابش منفی بود. اما باز اصرار كردم. گفتم از مادرمان حضرت زهرا س بخواه كه مرا شفاعت كنند. لحظاتي بعد، جوان پشت ميز نگاهی به من كرد و گفت: به خاطر اشکهای اين كودكان يتيم و به خاطر دعاهاي همسرت و دختری كه در راه داری و دعای پدر و مادرت، حضرت زهرا س شما را شفاعت نمود تا برگرديد. به محض اين كه به من گفته شد: «برگرد» يكباره ديدم كه زير پای من خالي شد! تلويزيونهاي سياه و سفيد قديمي وقتي خاموش مي شد، حالت خاصي داشت، چند لحظه طول ميكشيد تا تصوير محو شود. مثل همان حالت پيش آمد و من يكباره رها شدم... کمتر از لحظه ای ديدم روی تخت بيمارستان خوابيده ام و تيم پزشكي مشغول زدن شوک برقي به من هستند» (همان، ص77-78).
حال با توجه به این نکته بخش هایی از داستان دچار اشکال خواهد بود، برای نمونه به این بخشها توجه کنید:
1. «در همان زمان، يكی از دوستان همكارم را ديدم. ايشان از بچههاي بااخلاص و مؤمن در مجموعه دوستان ما بود. او مبلغي را از فرمانده خودش به عنوان تنخواه گرفته بود تا برخي از اقلام را براي واحد خودشان خريداري كند. اما اين مبلغ را به جای قرار دادن در كمد اداره، در جيب خودش گذاشت! او روز بعد، در اثر سانحه رانندگي درگذشت. حال وقتي مرا در آن وادي ديد، به سراغم آمد و گفت: خانواده فكر كردند كه اين پول براي من است و آن را هزينه كردهاند. تو رو خدا برو و به آنها بگو اين پول را به مسئول مربوطه برسانند. من اينجا گرفتارم. تو رو خدا براي من كاري بكن.» (همان، ص43).
در این جا نویسنده فراموش کرده است که از ابتدا قرار نبود، راوی داستان برگردد و حتی ملائکه از آن چه پیش خواهد آمد، اطلاع نداشتند، و بعد از شفاعت حضرت زهرا س، نیز بلافاصله و بدون هیچ مهلتی بازگشته است. پس این شخص، کی و بر چه اساسی از راوی خواسته که به خانوادهاش اطلاع دهد؟!
2. «از همشهریهای ما بود. كسی كه به ايمان او اعتقاد داشتيم. او مدتي قبل، از دنيا رفت. حالا او را در وضعيتی ديدم كه خو شآيند نبود! گرفتار عذاب نبود، اما اجازه ورود به بهشت برزخي را نداشت! وقتي مرا ديد، با التماس از من خواهش كرد كه كاری برايش انجام دهم. لازم نبود حرفي بزند، من همه چيز را با يك نگاه مي فهميدم. گفتم اگر توانستم چشم.» (همان، ص68).
باز در این جا نویسنده سیاق داستان را از یاد برده و بدون هیچ منطقی، آن همشهری از راوی خواسته که کاری برایش انجام دهد و راوی هم بدون این که قراری برای بازگشت داشته باشد، به صورت مشروط درخواست او را پذیرفته است! (این بخش در چاپ اول نبود و به همین علت ادبیاتش هم قدری متفاوت است؛ مثلا به عبارت تأکیدی «لازم نبود حرفی بزند، من همه چیز را با یک نگاه می فهمیدم.» دقت شود.)
3. «... در مورد امام عصر عج و زمان ظهور پرسيدم... من از نشانه هاي ظهور سؤال كردم. از اين كه اسرائيل و آمريكا مشغول دسيسه چيني در كشورهاي اسلامي هستند و برخي كشورهاي به ظاهر اسلامي با آنان همكاري مي كنند و... جوان پشت ميز لبخندي زد و گفت: نگران نباش. این ها كفی بر روي آب هستند. نيست و نابود مي شوند. شما نبايد سست شويد. نبايد ايمان خود را از دست دهيد. مگر به آیه 139 سوره آل عمران دقت نکردهای: وَلاتَهنُوا وَلاتَحزَنوا و اَنتُم الاَعلَون اِن کُنتُم مُؤمِنين» (همان، ص75).
در این جا هم می بینیم در حالی که هنوز قرار نبوده این شخص بازگردد، ملکِ حسابرسی به او توصیه می کند که نگران نباشد و ایمان خود را حفظ کند و در مقابل دشمن سست نشود!
@gholow2
⚠️ سرگردانی مؤلف سه دقیقه در قیامت در ماهیت داستان
در کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت، از طرفی کلّیت داستان مربوط به برزخ است؛ در حالی که بسیاری از ماجراهایی که درباره حسابرسی و... ادعا کرده بنا بر اعتقاد مسلمین مربوط به قیامت است!
مثلاً مینویسد: «جوان پشت میز، به آن کتاب بزرگ اشاره کرد. وقتی تعجب من را دید، گفت: کتاب خودت هست، بخوان. امروز برای حسابرسی، همین که خودت آن را ببینی کافی است. چقدر این جمله آشنا بود. در یکی از جلسات قرآن، استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: اقرأ کتابک، کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا. این جوان درست ترجمه همین آیه را به من گفت (سه دقیقه در قیامت، ص23، چاپ پانزدهم).
در حالی که این آیه درباره قیامت است: «وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ في عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً. اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسيباً» (اسراء: 13-14).
برای همین است که خودِ نویسنده هم سرگردان است که این داستان را چه بنامد و دربارهاش چه بگوید و در کلافی از تناقضات افتاده است. در حالی نام کتاب را «سه دقیقه در قیامت» گذاشته، که قیامتی بر پا نشده است! لذا برای برون رفت از این اشکال اساسی مجبور شده، -به صورت نقل از یکی از علما- به توجیهی عارفانه متمسّک شود: «ایشان به بررسی اعمال مشغول شدند که مربوط به قیامت است. در برزخ این گونه به اعمال ما پرداخته نمیشود. ولی روایاتی هم داریم که شروع قیامت را از مرگ انسان می دانند» (سه دقیقه در قیامت، ص111، چاپ 15).
چنان که میبینیم ایشان خود، تناقض موجود در کتابش را دریافته و میخواهد آن را با استناد به روایتِ «من مات فقد قامت قیامته» برطرف کند! این روایت، تنها در منابع دستِ چندم یا متأثر از ادبیات عرفانی، به صورت بی سند یا با سند غیر اصیل به پیامبر ص نسبت داده شده است. در منابع دیگر به صورت یک جمله منسوب به برخی از تابعین آمده است (برای نمونه نک: البانی، سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة، 11/ 819). صد البته این جمله را تنها به صورت کنایی می توان پذیرفت؛ چرا که دیدگاه اسلام درباره قیامت و مقدماتِ جهان شمول آن و تفاوت قیامت با برزخ در آیات و روایات بیشمار بیان شده و جای توجیه و تأویل ندارد.
از سوی دیگر این سرگذشت، با آن چه در منابعِ دینی درباره برزخ و مرگ نیز آمده، همخوانی ندارد و لذا در جایی از کتاب، نویسنده به صورتی تناقض آمیز، به لفظ «مکاشفه» -البته از زبان یکی از علمای ربانی- پناه میبرد:
«لذا خدمت یکی از علما رفتم و این موارد را مطرح کردم. ایشان هم اشاره کرد که در این حالت مکاشفه که شما بودی، بحث زمان و مکان مطرح نبوده، لذا بعید نیست که برخی موارد مربوط به آینده را دیده باشید.» (سه دقیقه در قیامت، ص86، چاپ 15).
در همین جا به عبارت «بحث زمان و مکان طرح نبوده» دقت کنید. در جای خود در علوم عقلی و کلام، ثابت شده که اساساً این که مخلوقات فارغ از زمان باشند، محال و نامعقول است. اما گذشته از این، داستانی که خود نویسنده شرح داده سرتاسر از عنصر زمان و مکان بهره گرفته است. نویسنده در جای دیگر نیز می گوید: «آن جا زمان مطرح نبود. آن جا احتیاج به کلام نبود.» (سه دقیقه در قیامت، ص83، چاپ 15).
شاید نویسنده مفهوم زمان را به درستی نمی داند و گر نه بدون در نظر گرفتن زمان، کل داستان و به ویژه تغییرِ تقدیر راوی به شفاعتِ حضرت زهرا س اساساً بی معنا خواهد بود. کما این که جملاتی مانند این جمله از مَلَکِ حسابرسی مهمل خواهد ماند: «مدّتی پیش، مسابقه فوتبال بود.»! (سه دقیقه در قیامت، ص75، چاپ 15).
کتاب سه دقیقه در قیامت، نه با آموزههای دین درباره روز قیامت کاملاً سازگار است؛ نه با توصیفات قرآن و روایات درباره مرگ و برزخ مطابقت دارد و نه با آنچه به عنوان تجربه نزدیک به مرگ (NDE) ادعا میشود کاملاً همسو است! نه با نظر عرفا و فلاسفه هماهنگ است و نه با نظر متکلمین و اهل حدیث! در واقع ملغمهای است از همه اینها و از هر یک اجزائی را به وام گرفته و با عناصرِ خیالی رمانها، فیلمها و سریالهایی که قبلاً در این زمینه عرضه شده، ترکیب کرده و در نهایت رنگ و لعابِ انقلابی و بسیجی به همه کشیده است!
نشر #ابراهیم_هادی
@gholow2
در کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت، از طرفی کلّیت داستان مربوط به برزخ است؛ در حالی که بسیاری از ماجراهایی که درباره حسابرسی و... ادعا کرده بنا بر اعتقاد مسلمین مربوط به قیامت است!
مثلاً مینویسد: «جوان پشت میز، به آن کتاب بزرگ اشاره کرد. وقتی تعجب من را دید، گفت: کتاب خودت هست، بخوان. امروز برای حسابرسی، همین که خودت آن را ببینی کافی است. چقدر این جمله آشنا بود. در یکی از جلسات قرآن، استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: اقرأ کتابک، کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا. این جوان درست ترجمه همین آیه را به من گفت (سه دقیقه در قیامت، ص23، چاپ پانزدهم).
در حالی که این آیه درباره قیامت است: «وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ في عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً. اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسيباً» (اسراء: 13-14).
برای همین است که خودِ نویسنده هم سرگردان است که این داستان را چه بنامد و دربارهاش چه بگوید و در کلافی از تناقضات افتاده است. در حالی نام کتاب را «سه دقیقه در قیامت» گذاشته، که قیامتی بر پا نشده است! لذا برای برون رفت از این اشکال اساسی مجبور شده، -به صورت نقل از یکی از علما- به توجیهی عارفانه متمسّک شود: «ایشان به بررسی اعمال مشغول شدند که مربوط به قیامت است. در برزخ این گونه به اعمال ما پرداخته نمیشود. ولی روایاتی هم داریم که شروع قیامت را از مرگ انسان می دانند» (سه دقیقه در قیامت، ص111، چاپ 15).
چنان که میبینیم ایشان خود، تناقض موجود در کتابش را دریافته و میخواهد آن را با استناد به روایتِ «من مات فقد قامت قیامته» برطرف کند! این روایت، تنها در منابع دستِ چندم یا متأثر از ادبیات عرفانی، به صورت بی سند یا با سند غیر اصیل به پیامبر ص نسبت داده شده است. در منابع دیگر به صورت یک جمله منسوب به برخی از تابعین آمده است (برای نمونه نک: البانی، سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة، 11/ 819). صد البته این جمله را تنها به صورت کنایی می توان پذیرفت؛ چرا که دیدگاه اسلام درباره قیامت و مقدماتِ جهان شمول آن و تفاوت قیامت با برزخ در آیات و روایات بیشمار بیان شده و جای توجیه و تأویل ندارد.
از سوی دیگر این سرگذشت، با آن چه در منابعِ دینی درباره برزخ و مرگ نیز آمده، همخوانی ندارد و لذا در جایی از کتاب، نویسنده به صورتی تناقض آمیز، به لفظ «مکاشفه» -البته از زبان یکی از علمای ربانی- پناه میبرد:
«لذا خدمت یکی از علما رفتم و این موارد را مطرح کردم. ایشان هم اشاره کرد که در این حالت مکاشفه که شما بودی، بحث زمان و مکان مطرح نبوده، لذا بعید نیست که برخی موارد مربوط به آینده را دیده باشید.» (سه دقیقه در قیامت، ص86، چاپ 15).
در همین جا به عبارت «بحث زمان و مکان طرح نبوده» دقت کنید. در جای خود در علوم عقلی و کلام، ثابت شده که اساساً این که مخلوقات فارغ از زمان باشند، محال و نامعقول است. اما گذشته از این، داستانی که خود نویسنده شرح داده سرتاسر از عنصر زمان و مکان بهره گرفته است. نویسنده در جای دیگر نیز می گوید: «آن جا زمان مطرح نبود. آن جا احتیاج به کلام نبود.» (سه دقیقه در قیامت، ص83، چاپ 15).
شاید نویسنده مفهوم زمان را به درستی نمی داند و گر نه بدون در نظر گرفتن زمان، کل داستان و به ویژه تغییرِ تقدیر راوی به شفاعتِ حضرت زهرا س اساساً بی معنا خواهد بود. کما این که جملاتی مانند این جمله از مَلَکِ حسابرسی مهمل خواهد ماند: «مدّتی پیش، مسابقه فوتبال بود.»! (سه دقیقه در قیامت، ص75، چاپ 15).
کتاب سه دقیقه در قیامت، نه با آموزههای دین درباره روز قیامت کاملاً سازگار است؛ نه با توصیفات قرآن و روایات درباره مرگ و برزخ مطابقت دارد و نه با آنچه به عنوان تجربه نزدیک به مرگ (NDE) ادعا میشود کاملاً همسو است! نه با نظر عرفا و فلاسفه هماهنگ است و نه با نظر متکلمین و اهل حدیث! در واقع ملغمهای است از همه اینها و از هر یک اجزائی را به وام گرفته و با عناصرِ خیالی رمانها، فیلمها و سریالهایی که قبلاً در این زمینه عرضه شده، ترکیب کرده و در نهایت رنگ و لعابِ انقلابی و بسیجی به همه کشیده است!
نشر #ابراهیم_هادی
@gholow2
گفتگو بود یا نبود؟!
در کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت، می خوانیم:
«جوان پشت میز، به آن کتاب بزرگ اشاره کرد. وقتی تعجب من را دید، گفت: کتاب خودت هست، بخوان. امروز برای حسابرسی، همین که خودت آن را ببینی کافی است. چقدر این جمله آشنا بود. در یکی از جلسات قرآن، استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: اقرأ کتابک، کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا. این جوان درست ترجمه همین آیه را به من گفت» (سه دقیقه در قیامت، ص23، چاپ15).
در این جا نویسنده صریحاً می گوید که آن چه شنیده ترجمه این آیه بوده است نه خود آیه. در حالی که در جای دیگر کتاب می نویسد: «آن جا زمان مطرح نبود. آن جا احتیاج به کلام نبود.» (همان، ص83). و نیز می نویسد: «لازم نبود حرفي بزند، من همه چيز را با يك نگاه مي فهميدم.» (همان، ص68). همچنان که آقای امینی خواه شارح کتاب، در پاسخ به کانال غلوپژوهی بر همین نکته تأکید کردند که در آن عالم گفتگویی وجود ندارد تا عربی یا فارسی باشد!
اکنون می پرسیم اگر گفتگویی وجود نداشت، پس ملکِ حسابرس، چه چیزی را به عنوان ترجمه آیه به راوی گفته است؟! اساساً اگر حقیقت امور را می دیده و نه ظواهری مثل الفاظ را، پس چرا می گوید: جمله ای شنیدم که یادآور آیه قرآن بود نه خود آن؟! و چرا می گوید: ترجمه قرآن را شنیده ام نه خود قرآن را؟! در جایی که لفظی نیست، ترجمه چه معنا دارد؟!
البته بماند که اگر لفظی در کار نبود پس چرا می نویسد: «سمت چپ بالای صفحه اول با خطی درشت نوشته شده بود... این عدد چیه...» (همان، ص23). آیا نویسنده و شارح کتاب، مفهوم گفتگو و ارتباط آن با نوشتار را می دانند؟!
#ابراهیم_هادی
@gholow2
در کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت، می خوانیم:
«جوان پشت میز، به آن کتاب بزرگ اشاره کرد. وقتی تعجب من را دید، گفت: کتاب خودت هست، بخوان. امروز برای حسابرسی، همین که خودت آن را ببینی کافی است. چقدر این جمله آشنا بود. در یکی از جلسات قرآن، استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: اقرأ کتابک، کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا. این جوان درست ترجمه همین آیه را به من گفت» (سه دقیقه در قیامت، ص23، چاپ15).
در این جا نویسنده صریحاً می گوید که آن چه شنیده ترجمه این آیه بوده است نه خود آیه. در حالی که در جای دیگر کتاب می نویسد: «آن جا زمان مطرح نبود. آن جا احتیاج به کلام نبود.» (همان، ص83). و نیز می نویسد: «لازم نبود حرفي بزند، من همه چيز را با يك نگاه مي فهميدم.» (همان، ص68). همچنان که آقای امینی خواه شارح کتاب، در پاسخ به کانال غلوپژوهی بر همین نکته تأکید کردند که در آن عالم گفتگویی وجود ندارد تا عربی یا فارسی باشد!
اکنون می پرسیم اگر گفتگویی وجود نداشت، پس ملکِ حسابرس، چه چیزی را به عنوان ترجمه آیه به راوی گفته است؟! اساساً اگر حقیقت امور را می دیده و نه ظواهری مثل الفاظ را، پس چرا می گوید: جمله ای شنیدم که یادآور آیه قرآن بود نه خود آن؟! و چرا می گوید: ترجمه قرآن را شنیده ام نه خود قرآن را؟! در جایی که لفظی نیست، ترجمه چه معنا دارد؟!
البته بماند که اگر لفظی در کار نبود پس چرا می نویسد: «سمت چپ بالای صفحه اول با خطی درشت نوشته شده بود... این عدد چیه...» (همان، ص23). آیا نویسنده و شارح کتاب، مفهوم گفتگو و ارتباط آن با نوشتار را می دانند؟!
#ابراهیم_هادی
@gholow2
آیت فریب
چندی پیش دو کتابِ «سه دقیقه در قیامت» و «شنود» از سلسله کتب انتشارات شهید ابراهیم هادی را نقد کردیم و نشان دادیم که این دو داستان جعلی است. آقای محسن عمادی مسئول اصلی پردازش این دو داستان به کمکِ آقای مصطفی امینی خواه کوشیدند این اشکالات را پاسخ دهند و از این دو اسطوره دفاع کنند؛ که پاسخ دفاعیات ایشان گذشت.
امشب بعد مدتها، به صورت اتّفاقی در کتابفروشی به چاپهای جدیدتر این دو کتاب برخوردم و با تورّق آن متوجّه شدم که آقای عمادی با اشاره به مطالبِ این کانال، سعی کرده اتّهامات را از خود دور کند.
نکته بسیار مهم این که بر خلاف دفاعیاتِ اولیه، در چاپ جدید هر دو کتاب، متن داستان مطابق با انتقادات کانال غلوپژوهی تغییر داده شده است!!! بدین ترتیب تخیّلی بودن آن دو بیش از پیش آشکار گردیده و به تناقضات جدیدی گرفتار آمدهاند که توضیحش به اختصار در ادامه خواهد آمد.
#سه_دقیقه_در_قیامت
#ابراهیم_هادی
#شنود
@gholow2
چندی پیش دو کتابِ «سه دقیقه در قیامت» و «شنود» از سلسله کتب انتشارات شهید ابراهیم هادی را نقد کردیم و نشان دادیم که این دو داستان جعلی است. آقای محسن عمادی مسئول اصلی پردازش این دو داستان به کمکِ آقای مصطفی امینی خواه کوشیدند این اشکالات را پاسخ دهند و از این دو اسطوره دفاع کنند؛ که پاسخ دفاعیات ایشان گذشت.
امشب بعد مدتها، به صورت اتّفاقی در کتابفروشی به چاپهای جدیدتر این دو کتاب برخوردم و با تورّق آن متوجّه شدم که آقای عمادی با اشاره به مطالبِ این کانال، سعی کرده اتّهامات را از خود دور کند.
نکته بسیار مهم این که بر خلاف دفاعیاتِ اولیه، در چاپ جدید هر دو کتاب، متن داستان مطابق با انتقادات کانال غلوپژوهی تغییر داده شده است!!! بدین ترتیب تخیّلی بودن آن دو بیش از پیش آشکار گردیده و به تناقضات جدیدی گرفتار آمدهاند که توضیحش به اختصار در ادامه خواهد آمد.
#سه_دقیقه_در_قیامت
#ابراهیم_هادی
#شنود
@gholow2
تصویر متن چاپ نوزدهم کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت از انتشارات شهید #ابراهیم_هادی
مقایسه کنید با متن چاپ چهاردهم کتاب
@gholow2
مقایسه کنید با متن چاپ چهاردهم کتاب
@gholow2
⚠️تحریفاتِ جدید کتاب سه دقیقه در قیامت
در چاپ چهاردهم کتاب آمده بود:
«... من ابتدا فقط با نگاه، متوجه باطن افراد میشدم، اما حال... این شخصی که میخواست به بیمارستان بیاید مشکلات شدید اخلاقی داشت. او با داشتن سه فرزند، هنوز درگیر کارهای خلاف اخلاقی بود و باطنی بسیار آلوده داشت. اما بدتر از آن، مشاهده کردم که فرزندانش که الآن خردسال هستند، در آینده منبع فساد و آلودگی شده و از پدرشان باطنی آلودهتر خواهند داشت!
علت این مطلب هم مشخص بود. ازدواج این مرد با زنش مشکل داشت. آنها به هم حرام بودند و این فرزندان، ناپاک به دنیا آمده بودند! من حتی علت این موضوع را فهمیدم. این مرد، قبل از ازدواج با همسرش، با خواهر همسرش رابطه نامشروع داشت و این مسئله هنوز ادامه داشت و همین باعث این مشکل شده بود (1).
[پاورقی:] 1. بنا به نظر برخی مراجع، اگر پسری با یک دختر یا پسر دیگر، رابطه نامشروع داشته باشد، حق ازدواج با خواهر او را ندارد و ازدواج آنها باطل است.» (عمادی، سه دقیقه در قیامت، ص۸۱-۸۲، چاپ۱۴).
اما در چاپ نوزدهم کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت متن تغییر داده شده و این عبارات حذف شده است: «علت این مطلب هم مشخص بود. ازدواج این مرد با زنش مشکل داشت. آنها به هم حرام بودند و این فرزندان، ناپاک به دنیا آمده بودند!... و همین باعث این مشکل شده بود» (عمادی، سه دقیقه در قیامت، ص۸۴، چاپ۱۹)
محسن عمادی، مسئول انتشارات شهید #ابراهیم_هادی، همچنین پاورقی را تغییر داده و نوشته است:
«اگر کسی رابطه حرام را با زنی داشته باشد و با خواهر او ازدواج نماید، به یقین شرایط اخلاقی ناهنجاری را در خانواده خود رقم خواهد زد، هر چند که ازدواج او بر طبق نظر مراجع فعلی باطل نخواهد بود. در چاپ قبلی کتاب، این مطلب به گونه دیگری بیان شده بود که با تذکر برخی دوستان اصلاح گردید» (عمادی، سه دقیقه در قیامت، پاورقی ص۸۴، چاپ۱۹)
عمادی همچنین در پایان چاپ نوزدهم (ص۱۲۶) جملات گنگی در توجیه تحریفات جدید خود گفته است که هیچ حاصلی ندارد!
و اما سؤالات ما:
۱. چرا عمادی در متن خاطره راوی ادّعایی دست برده و آن چه را در چاپ پیشین از زبان راوی آورده بود، پس از انتقاداتِ کانال غلوپژوهی حذف کرده است؟! اگر راوی ادعایی این داستان را چنین نقل کرده چرا آن را برای فرار از اشکالات کانال غلوپژوهی تحریف کردند؟!
۲. عمادی پیشتر در جواب انتقادات کانال غلوپژوهی مدّعی شده بود که «... از دفتر دو تن از مراجع سوال کردم. و وقتی مطمئن شدم مطلب را آوردم.» اگر این استفتاء ادعایی راست بود، اکنون چه شد که متن داستان را تحریف کرده و پاورقی را هم بر خلاف آن استفتاء ادعایی تغییر دادند و نوشتند که «طبق نظر مراجع فعلی باطل نخواهد بود»؟!!
۳. با وجود جوابها و دفاعیات آقای امینی خواه چرا هم متن داستان و هم پاورقی تغییر داده شد؟!!
۴. عمادی در پایان چاپ نوزدهم نوشته است: «در پاورقی توضیحاتی داده شد که احتیاج به شرح بیشتری داشت.» (عمادی، سه دقیقه در قیامت، ص۱۲۶، چاپ۱۹) در این جا دو سخن خلاف واقع وجود دارد. اوّل این که وانمود کردهاند مشکل در پاورقی بوده که حل شده است؛ در حالی که مشکل اصلی در متن خاطره بوده که حذف شده است!! دوم این که وانمود کردهاند توضیحات کافی نبوده و نیاز به شرح داشته؛ در حالی که توضیحات به کلی غلط بوده و در چاپ جدید به کلی تغییر داده شده و خلافش ثبت شده است!! چرا دوباره در چاپ جدید چنین سخنان خلاف واقع و تناقضآمیزی گفتهاند؟!
@gholow2
در چاپ چهاردهم کتاب آمده بود:
«... من ابتدا فقط با نگاه، متوجه باطن افراد میشدم، اما حال... این شخصی که میخواست به بیمارستان بیاید مشکلات شدید اخلاقی داشت. او با داشتن سه فرزند، هنوز درگیر کارهای خلاف اخلاقی بود و باطنی بسیار آلوده داشت. اما بدتر از آن، مشاهده کردم که فرزندانش که الآن خردسال هستند، در آینده منبع فساد و آلودگی شده و از پدرشان باطنی آلودهتر خواهند داشت!
علت این مطلب هم مشخص بود. ازدواج این مرد با زنش مشکل داشت. آنها به هم حرام بودند و این فرزندان، ناپاک به دنیا آمده بودند! من حتی علت این موضوع را فهمیدم. این مرد، قبل از ازدواج با همسرش، با خواهر همسرش رابطه نامشروع داشت و این مسئله هنوز ادامه داشت و همین باعث این مشکل شده بود (1).
[پاورقی:] 1. بنا به نظر برخی مراجع، اگر پسری با یک دختر یا پسر دیگر، رابطه نامشروع داشته باشد، حق ازدواج با خواهر او را ندارد و ازدواج آنها باطل است.» (عمادی، سه دقیقه در قیامت، ص۸۱-۸۲، چاپ۱۴).
اما در چاپ نوزدهم کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت متن تغییر داده شده و این عبارات حذف شده است: «علت این مطلب هم مشخص بود. ازدواج این مرد با زنش مشکل داشت. آنها به هم حرام بودند و این فرزندان، ناپاک به دنیا آمده بودند!... و همین باعث این مشکل شده بود» (عمادی، سه دقیقه در قیامت، ص۸۴، چاپ۱۹)
محسن عمادی، مسئول انتشارات شهید #ابراهیم_هادی، همچنین پاورقی را تغییر داده و نوشته است:
«اگر کسی رابطه حرام را با زنی داشته باشد و با خواهر او ازدواج نماید، به یقین شرایط اخلاقی ناهنجاری را در خانواده خود رقم خواهد زد، هر چند که ازدواج او بر طبق نظر مراجع فعلی باطل نخواهد بود. در چاپ قبلی کتاب، این مطلب به گونه دیگری بیان شده بود که با تذکر برخی دوستان اصلاح گردید» (عمادی، سه دقیقه در قیامت، پاورقی ص۸۴، چاپ۱۹)
عمادی همچنین در پایان چاپ نوزدهم (ص۱۲۶) جملات گنگی در توجیه تحریفات جدید خود گفته است که هیچ حاصلی ندارد!
و اما سؤالات ما:
۱. چرا عمادی در متن خاطره راوی ادّعایی دست برده و آن چه را در چاپ پیشین از زبان راوی آورده بود، پس از انتقاداتِ کانال غلوپژوهی حذف کرده است؟! اگر راوی ادعایی این داستان را چنین نقل کرده چرا آن را برای فرار از اشکالات کانال غلوپژوهی تحریف کردند؟!
۲. عمادی پیشتر در جواب انتقادات کانال غلوپژوهی مدّعی شده بود که «... از دفتر دو تن از مراجع سوال کردم. و وقتی مطمئن شدم مطلب را آوردم.» اگر این استفتاء ادعایی راست بود، اکنون چه شد که متن داستان را تحریف کرده و پاورقی را هم بر خلاف آن استفتاء ادعایی تغییر دادند و نوشتند که «طبق نظر مراجع فعلی باطل نخواهد بود»؟!!
۳. با وجود جوابها و دفاعیات آقای امینی خواه چرا هم متن داستان و هم پاورقی تغییر داده شد؟!!
۴. عمادی در پایان چاپ نوزدهم نوشته است: «در پاورقی توضیحاتی داده شد که احتیاج به شرح بیشتری داشت.» (عمادی، سه دقیقه در قیامت، ص۱۲۶، چاپ۱۹) در این جا دو سخن خلاف واقع وجود دارد. اوّل این که وانمود کردهاند مشکل در پاورقی بوده که حل شده است؛ در حالی که مشکل اصلی در متن خاطره بوده که حذف شده است!! دوم این که وانمود کردهاند توضیحات کافی نبوده و نیاز به شرح داشته؛ در حالی که توضیحات به کلی غلط بوده و در چاپ جدید به کلی تغییر داده شده و خلافش ثبت شده است!! چرا دوباره در چاپ جدید چنین سخنان خلاف واقع و تناقضآمیزی گفتهاند؟!
@gholow2
Telegram
غلو پژوهی
استقبال زیاد از کتاب «سه دقیقه در قیامت» و حمایت سودجویان، در کنار سکوت دغدغهمندان باعث شده تا نویسنده دروغپرداز، در چاپهای بعدی اکاذیب جدیدی را نیز به کتاب بیفزاید.
در ص۸۲ چاپ چهاردهم کتاب، نویسنده ادعا کرده باطن پلید کودکان یک مرد را دیده که علتش آن…
در ص۸۲ چاپ چهاردهم کتاب، نویسنده ادعا کرده باطن پلید کودکان یک مرد را دیده که علتش آن…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
توضیحات عباس موزون (کارگردان برنامه زندگی پس از زندگی) درباره جعل و تحریف انتشارات #ابراهیم_هادی در کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت (بخش۱)
دریافت فایل صوتی این بخش
@gholow2
دریافت فایل صوتی این بخش
@gholow2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
توضیحات عباس موزون (کارگردان برنامه زندگی پس از زندگی) درباره جعل و تحریف انتشارات #ابراهیم_هادی در کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت (بخش۲)
دریافت فایل صوتی این بخش
@gholow2
دریافت فایل صوتی این بخش
@gholow2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روایت متفاوت محسن عمادی، نویسنده #سه_دقیقه_در_قیامت در گفتگوی شفاهی را مقایسه کنید با روایت کتبی ایشان.
(بالاخره راوی تازه در گفتگو با عمادی با این احادیث و آیات آشنا میشد یا از قبل میدانست و در تجربه برزخی خود برایش تداعی میشد؟!)
#ابراهیم_هادی
@gholow2
(بالاخره راوی تازه در گفتگو با عمادی با این احادیث و آیات آشنا میشد یا از قبل میدانست و در تجربه برزخی خود برایش تداعی میشد؟!)
#ابراهیم_هادی
@gholow2
عبارات ناهمخوان کتاب سه دقیقه در قیامت با ادعاهای جدید عمادی (نویسنده کتاب). قس:
t.me/gholow2/2317
t.me/gholow2/2317
غلوپژوهی
تصویر متن چاپ هفتم کتاب #شنود از انتشارات شهید #ابراهیم_هادی مقایسه کنید با چاپ دوم همین کتاب آقای عمادی مدّعی است: «پس از چاپ اول کتاب، راوی محترم تماس گرفت و گفت: مطالبی که من دیدم مربوط به جوانان صعده و جنگهای داخلی یمن و حرکت آنها به سوی صنعا قبل از…
بعد چند سال اکاذیب نشر ابراهیم هادی همچنان در حال تجدید چاپ.
اکذوبه «شنود» از چاپ بیستم و مجعوله «سه دقیقه در قیامت» از چاپ بیست و نهم گذشته است.
به خواندن و شنیدن دروغ عادت کردهایم!
#ابراهیم_هادی
#شنود
#سه_دقیقه_در_قیامت
علاوه بر هشتگها، برای نمونه نقدهای پیشین، نگر:
t.me/gholow2/1786
t.me/gholow2/1926 تا t.me/gholow2/1964
t.me/gholow2/2304
@Gholow2
اکذوبه «شنود» از چاپ بیستم و مجعوله «سه دقیقه در قیامت» از چاپ بیست و نهم گذشته است.
به خواندن و شنیدن دروغ عادت کردهایم!
#ابراهیم_هادی
#شنود
#سه_دقیقه_در_قیامت
علاوه بر هشتگها، برای نمونه نقدهای پیشین، نگر:
t.me/gholow2/1786
t.me/gholow2/1926 تا t.me/gholow2/1964
t.me/gholow2/2304
@Gholow2
بهروزرسانی اکذوبه سه دقیقه در قیامت
رمان خیالی سه دقیقه در قیامت قرار است با هر اتفاق جدیدی بهروزرسانی شود و پردازندگانش ادعا کنند از قبل آن را میدانستند.
این بار «مصطفی امینیخواه» ادعا میکند صاحب این تجربه خیالی، رئیسی را هم جزو شهدا دیده بوده است! و میگوید قبلا هم بعد از حمله به دو روحانی در صحن امام رضا (ع) گفتیم که صاحب تجربه آن دو را هم دیده بوده است!
پیشتر بعد از ترور سردار سلیمانی هم، ایشان را به نوعی به این قصه اضافه کرده بودند.
بار دیگر پس از آن که کانال غلوپژوهی باعث رسوایی دروغپردازان شد، مجبور شدند متن داستان را تغییر بدهند!
خلاصه این رمان کشش آن را دارد که هر اتفاقی را که در آینده میافتد دربربگیرد و راوی آن مثل همه دروغگوها همیشه پس از رخداد وقایع ادعا کند آنها را از قبل دیده بودم! اما قبل از رخداد ابداً نمیتواند چیزی را پیشبینی کند!!!
همچنین میتواند اشتباهات فاحش خود را پس از رسوایی ویرایش کند و داستان را به گونه دیگری روایت کند.
#سه_دقیقه_در_قیامت
#ابراهیم_هادی
@Gholow2
رمان خیالی سه دقیقه در قیامت قرار است با هر اتفاق جدیدی بهروزرسانی شود و پردازندگانش ادعا کنند از قبل آن را میدانستند.
این بار «مصطفی امینیخواه» ادعا میکند صاحب این تجربه خیالی، رئیسی را هم جزو شهدا دیده بوده است! و میگوید قبلا هم بعد از حمله به دو روحانی در صحن امام رضا (ع) گفتیم که صاحب تجربه آن دو را هم دیده بوده است!
پیشتر بعد از ترور سردار سلیمانی هم، ایشان را به نوعی به این قصه اضافه کرده بودند.
بار دیگر پس از آن که کانال غلوپژوهی باعث رسوایی دروغپردازان شد، مجبور شدند متن داستان را تغییر بدهند!
خلاصه این رمان کشش آن را دارد که هر اتفاقی را که در آینده میافتد دربربگیرد و راوی آن مثل همه دروغگوها همیشه پس از رخداد وقایع ادعا کند آنها را از قبل دیده بودم! اما قبل از رخداد ابداً نمیتواند چیزی را پیشبینی کند!!!
همچنین میتواند اشتباهات فاحش خود را پس از رسوایی ویرایش کند و داستان را به گونه دیگری روایت کند.
#سه_دقیقه_در_قیامت
#ابراهیم_هادی
@Gholow2