غلوپژوهی
5.6K subscribers
445 photos
58 videos
268 files
851 links
- مطالعات حدیثی، تاریخی و فرقه‌شناسی
- موضوع کانال منحصر به غلو فرقه‌ای نیست.

مدیر اصلی: @amid3

مروری بر مطالب قدیم:
t.me/gholow2/1000
اینستا:
instagram.com/gholow2
کانالهای وابسته:
معرفة الرجال:
@Al_Rijal
میراث امامان:
@Al_Meerath
سایت:
deraayaat.ir
Download Telegram
📕ارزیابی روایات فتوحات مکیه در باب توحید
✍️ مصطفی آذرخشی

این پایان نامه با بررسی منابع و برداشت های ابن عربی، رویکرد دوگانه ابن عربی به احادیث نبوی در فتوحات مکیه (تساهل بالا و روش ناکارآمد در موضوعات اعتقادی، در برابر دقت بیشتر در فقهیات) نشان داده. و به بررسی سندی و محتوایی اخبار او پرداخته است.
@gholow2
نقش_ایدئولوژیک_نسخه‌بدل‌ها_شفیعی.pdf
714.1 KB
مقاله مفید و خواندنی «نقش ایدئولوژیک نسخه بدل ها»
✍️ محمدرضا شفیعی کدکنی

جوامع در طول تاریخ در معرض تحول فکری و اعتقادی بوده اند. این تحولات بسیاری اوقات گسترده بوده و گاه موجب اختلاف مذهب نسل ها می شده است. با این حال نسل های بعد غالباً مایلند تصویر مورد علاقه خودشان را از بزرگان پیشین ارائه دهند.
به عنوان نمونه در این مقاله با بررسی تاریخی نسخه های آثار چند تن از شاعران و بزرگان فارسی قدیم مانند عطار، سنایی، صفی الدین اردبیلی و... که سنی مذهب بوده‌اند، نشان داده که ناسخان دوران بعد از گسترش تشیع در ایران تلاش بسیاری کرده‌اند که در نسخه های متأخرتر، از قرائن تسنن شخصیت های مورد علاقه خود بکاهند! و حتی آنها را شیعه بنمایند! چنان‌که بعد از زوال کرامیه، دیگرانی در پی از بین بردن نام و جایگاه محمد بن کرام در نسخه ها رفته‌اند!
این دست بررسی ها در شناخت تطورات فرهنگی جوامع و برخی از حقائق نهان تاریخ نیز موثر است.

مطالعه این مقاله به عموم توصیه می‌شود.
@gholow2
غلوپژوهی
نقش_ایدئولوژیک_نسخه‌بدل‌ها_شفیعی.pdf
⚠️همگام سازی اخبار و شخصیت‌ها با شرایط زمان و مکان خود!

می‌توان مطالعاتی مانند آن‌چه در مقاله «نقش ایدئولوژیک نسخه بدل ها» گذشت، را در مورد بسیاری از دیگر بزرگان تاریخ پی گرفت. تأثیر نگاه‌های ایدئولوژیک و تمامیت‌خواه در تحریف تاریخ به حدی است که حتی به عنوان نمونه تا عصر حاضر نیز برخی در لباس اهل علم در تلاش و تکاپو هستند تا از سنیان متعصب شیعه ستیزی چون ابن عربی و ملای رومی نیز شیعه بتراشند. و به جای توجه به هزاران قرینه در نسخه های اصیل و در دسترس آثار ایشان که به روشنی فضای فکری سنی و صوفیانه مؤلف را فریاد می‌زند، به دلخواه و البته با سختی عقیده ای مشترک میان فریقین و یا عبارتی نادر در نسخه ای مشکوک یا مجعول را شاهد تشیع شخصیت مورد علاقه خود می‌گیرند. و زحمت نوشتن آثاری چند صد صفحه‌ای در اثبات امر بدیهی «تسنن ابن عربی» را به دوش برخی از محققان می افکنند. (نمونه: t.me/gholow2/482) در نگاه ایدئولوژیک، بررسی های تاریخی رنگ می‌بازد، و دلپسند بودن فلان شخصیت یا کتاب یا روایت برای نسبت آن به گروه خود کفایت می‌کند.

از شاخه‌های همین بحث و نتایج رویکرد پیش‌گفته، مسأله انتساب های موازی اخبار به اشخاص مختلف است. که یکی دیگر از مشکلات اساسی است که ما در میراث حدیثی خود با آن روبرو هستیم، یعنی بسیاری از روایاتِ ما به چندین کس از معصوم و غیر معصوم نسبت داده شده است. نمونه در مورد توحید مفضل: t.me/gholow2/1246

در ابتدا شاید به نظر برسد که این خاصیت روایات اسلامی است یا حتی بعضی که آشنایی کمتری با این مباحث دارند، ممکن است آن را صرفاً توطئه ای از دشمنان بپندارند که روایات اهل بیت ع را سرقت کرده و به غیر ایشان نسبت داده اند. اگر چه گاه این توطئه‌ها هم بوده و هست؛ ولی بی تردید اصل این مشکل بسیار گسترده‌تر و اساسی‌تر است و به طبیعت جامعه بشری و اصل خصوصیات رایج گزارش‌ها (چه شفاهی و چه کتبی) برمی‌گردد؛ زیرا پدیده انتساب های موازی به هیچ موضوع و محدوده و فضایی اختصاص ندارد. و در اطراف خودمان دائما با انتساب های موازی روبرو هستیم. حتی در لطیفه‌ها و قصه‌ها و حکایات عامیانه به طرز عجیبی با آن مواجهیم. می بینیم که کسان مختلفی از اقوام و شهرهای مختلف حکایت یکسانی را از اقوام و همشهری‌های خود نقل می کنند به گونه ای که معلوم است اصل واحدی داشته و از روی آن گرته برداری شده و هر کسی بدون این که از این حقیقت خبر داشته باشند حکایت را آن گونه که شنیده باور و نقل کرده است. و یا بسیاری از متون زیبا در میان مذاهب مختلف به افراد گوناگون منسوب شده است.
یکی از فروع این پدیده نیز، به روزرسانی و بومی سازی روایات است. یعنی مردم هر زمان و هر شهر حکایتی کهن را متناسب با زمان و مکان خود پردازش می‌کنند. این پدیده همواره عمدی و دفعی نیست و بسیاری از موارد آن به نوعی ناخواسته و ناخودآگاه است و می توان گفت به طبیعت نقل برمی گردد. البته حتی در عین طبیعی بودن، علل و انگیزه های مختلفی دارد. لذا می بینیم که گاه یک روایت واحد از شرق تا غرب گسترش یافته و در هر جایی و هر زمانی شکلی خاص به خود گرفته است.

غلوپژوهی
@gholow2
Samsung VP1
<unknown>
پیش‌نشست چهارم همایش آسیب‌شناسی مطالعات تاریخ اهل بیت علیهم‌السلام در دوره معاصر
با حضور آقایان:
- عمار عبودی نصار (مواضع خاندان علوی در برابر ائمه ع)
- سعید طاوسی مسرور (آسیب شناسی برخی از آثار عاشورایی معاصر)
- مهران اسماعیلی (چالش دوگانه موضوع محوری و مسأله محوری در پژوهش های تاریخی)
حمیدرضا مطهری (آسیب شناسی مطالعات سیره در غرب اسلامی)

سه‌شنبه ۸ مرداد ۹۸، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
@gholow2
غلوپژوهی
🌺 و أَحِبُّوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ‏ حُبّاً مُقْتَصِداً وَ لَا تَغُلُّوا... 1. أمیر المؤمنین ع:‏ هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌ‏ غَالٍ‏ وَ مُبْغِضٌ قَال‏ نقل است امیرالمومنین ع فرمود: دو نفر در رابطه با من هلاك شدند: دوست دار غلوّ كننده، و دشمن متجاوز…
🎁به بهانه غدیر...

ایام عید سعید و مبارک غدیر فرصت مناسبی است تا دیگر بار به بازخوانی فضائل بی‌شمار مولای متقیان، امیر مؤمنان، حضرت علی بن ابی طالب علیه صلوات الله بپردازیم. و بیشتر مستندات حقانیت ولایت و وصایت آن امام همام را در میان عموم نشر دهیم. ادله ای که آثار دوست و دشمن را پر کرده است. و عالمان بسیاری نیز به جمعش همت گماشته‌اند.
اما افسوس که می‌بینیم که در بسیاری از مجامع عمومی از صدا و سیما تا برخی از هیئات، به جای نشر معارف حضرت ع و مطالب مستند مرتبط با ایشان، بر اشعار کم محتوا یا آسیب زا تأکید دارند. و بدتر که این دوری از مستندگویی ایشان را به سوی حاکمیت‌بخشی به عقیده غالیانه تفویض پیش برده است. گاه از فلان شاعر شهیر می‌شنوید که می‌سراید:
«بگو که دهر به‌دست تو خلق شد، ما هم
بگو بگو و مگو من صنایع‌ الله‌ام»
دیگری ولایت بخشی به انبیاء علیهم السلام را به دست علی ع می‌داند.
فلان مداح مشهور حضرت ع را «مسبب الاسباب»، «الرحمن الرحیم» می‌خواند، و دیگری «نوح و هود و صالح» را جملگی علی می‌داند و می‌گوید «تا هست علی هست و تا بود علی بود.»
در همه این موارد باید پرسید مستند معتبر این سخنان کجاست؟! مذاق های عامیانه؟ یا منابع نصیریه؟ یا اخبار نوظهور قرن13 و 14؟ یا آموزه های صوفیانه در مورد انسان کامل و فنا؟! (نک: t.me/gholow2/1598) پس جایگاه کتاب و سنت و عقل در این میانه چیست؟! (نک‍: مجموعه آیات و روایات در نقد تفویض؛ و مجموعه نقدهای بر برخی از مستندات قائلان به تفویض)
امروز دیگر غلو هیئتی منحصر در «هو» کشان و «لا اله الا علی» گویان هیئت دیوانگان کاشان و خواندن اشعار صغیر اصفهانی نیست. در رسانه موسوم به ملی هم فلان مادح و شاعر مشهور هم درجاتی از غلو را ترویج می کند! اما همین رسانه گاهی برای تبیین علمی مواضع مورد اختلاف شیعه و سنی در بحث ولایت امیرالمؤمنین علی ع، درد «وحدت»ش می گیرد! آخر چه وحدتی؟! وقتی موضوعات قابل گفت‌و‌گو و مستند را در بند کرده‌اید، آیا با ترویج مناسک نوساخته و اشعار غلو آمیز دنبال تقریب هستید؟
هر چه هست دیگر این ادعای ناموجه که «اینها شعر است، و لزوماً بیان واقع نیست» دیگر ره به جایی نمی‌برد. چه آن‌که می بینیم بسیار از اهالی هیئات و مرتبطان با ایشان که چندان با آیات و روایت آشنا نیستند، و یا مستعمان جلسات با عنوان درس اخلاق و... ناخودآگاه به تفویض باورمند شده‌اند! و ادله نفی تفویض برایشان کاملاً ناشناخته و یا گنگ و نامفهوم، و یا تأویل شده است. و به هر حال اگر این هم نبود، باز حکمت مروی از ائمه اطهار ع برجای خود بود که «از هر دروغی، کوچک یا بزرگ، و به شوخی یا جدی بپرهیزید.» (الكافي، ط - الإسلامية، ج‏2، ص338-340)

🌹عید غدیر مبارک
غلو پژوهی
@gholow2
Forwarded from علی عادل زاده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌺عید سعید غدیر و اعلام وصایت امیر المؤمنین علی علیه السلام بر همه مؤمنان مبارک باد!
🌷الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المؤمنین علیه السلام
@gholow2
مصدریابی_داستان_شهادت_امام_عصرعج.pdf
509.2 KB
مصدریابی داستان شهادت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در منابع متاخران
سید محمدرضا لواسانی

داستان زنی ریش دار به نام سعیده یا ملیحه که با پرتاب جسمی سنگین موجب شهادت امام زمان عج خواهد شد، در سده گذشته شهرت زیادی یافته است. این مقاله نشان می‌دهد قدیمی‌ترین منبعی که آن را نقل کرده، کتب شیخ احمد احسائی (ق13) پیشوای شیخیه است. [می‌دانیم که در آثار او مطالب جعلی و بی‌اساس بسیار است.] منابع بعدی مانند الزام الناصب نیز داستان را از احسائی گرفته اند. سعیده ریش‌دار پیش‌تر تنها در منبع مجهول المؤلف و ضعیف جامع الأخبار یاد شده و البته در آن نیز سخنی از داستان قتل امام نیست.
@gholow2
📕کتاب الاصلاح، ابوحاتم رازی

کتاب الزینه ابوحاتم رازی اسماعیلی مذهب که در زمینه مصطلحات اسلامی نگاشته شده، نشان از فضل مؤلف دارد. چنانکه اعلام النبوة او در پاسخ به شبهات ملحدان نیز اثری جالب است. اما در برابر این دو اثر عمومی او، بخشی از کتابی با عنوان کتاب الإصلاح نیز از او نیز برجامانده که بیشتر آرای باطنی اسماعیلی مؤلف را بر می نماید. البته برخی از دغدغه های او در کتب دیگرش هم در این کتاب دیده می شود. (مانند نقد ملحدان: الإصلاح، نشر مؤسسه مطالعات اسلامی، ص299 و مباحث فرق و ادیان: ص157-166) در کتاب الإصلاح هم گاه نویسنده در ظاهر مخالفت با غلو و غلات بر می آید. و از آن جمله ابو الخطاب و مغیرة بن سعید را تخطئه می کند. (ص160 و 161) و در رد غلات می نویسد. (ص244) او حتی غلات مزدکیان را به غلات اسلامی شبیه می داند. (ص159) کتاب الإصلاح در نقد «المحصول» نسفی، دیگر داعی اسماعیلی نکاشته شده. به گفته رازی، نسفی دعوت اول علم توحید را بدون عمل می دانشته و به دیانت بدون شریعت معتقد بوده. (ص79) (که چنین نظراتی در برخی از دوران پسین نیز به اباحی گری های گسترده برخی اسماعیلیان انجامیده) اما رازی با این دیدگاه نیز مخالف است.
با همه این‌ها، شواهد غلو در کتاب الإصلاح گسترده است. رازی در موارد بسیاری شخص متم را به جای الله در آیات می نشاند و گاه او را «المتم/الناطق القائم مقام الله» می خواند. (ص129/ ص328 و 329 و نک: ص15) متم کسی است که انبیا را فرستاده (ص319) و بدو دعوت می شود. (ص12) حضرت مریم در انی اعوذ بالرحمن (مریم: 19) به متم پناه برده (ص111)
او بر متم نبودن بسیاری از انبیا تأکید می کند (نمونه: ص312) و به عنوان نمونه در مورد حضرت داود می گوید چون متم نبود جایز نبود مزاحم (زن) اوریا شود و اگر متم می بود جائز بود! (ص18 وص99) چنانکه حضرت محمد متم بود. (ص18) در نظر او حضرت یونس در ذکر یونسیه لا اله الا انت به متم تضرع کرده است. (ص103) و بر خلاف نظر نسفی، معتقد است متم سقوط و تنزل ندارد. (ص299. ص319: شعیب)
با این حال او این انبیا را لواحق می خواند. (ص99) که الوهیت خداوند در آنان ظاهر شده. (ص96)
یکی از دیگر جهات غالیانه کتاب الإصلاح باطنی گری آن است. رازی آیات غیر مرتبط قرآن را به نحو گسترده بر مراحل قیام و انقلاب و دعوت کرده است. (نمونه ص6) شباهت جالبی به تأویل گرایی گروهک فرقان دارد!

رازی نمونه عینی جالبی از غلوگرایانی است که گاه در مقام انتقاد از برخی از غلات و باطنیه نیز بر آمده اند. (برای نمونه‌های دیگر نک: نجاشی، ص266 و 310، طوسی، فهرست، ص549)
t.me/gholow/146
@gholow2
غلوپژوهی
📛 نشر آثار نصیریه به زعم حقیر نشر آثار نصیریه بیش از آنکه آثار مفید برای محققان داشته باشد، آثار مخرب بر غیر محققان داشته است؛ گرچه این کمترین، به نحو گسترده با این منابع مرتبط بوده ام، و تأثیر شدید آن را در تبیین بیشتر میراث حدیثی، رجالی و فرقه شناسی امامیه…
⚠️عامل گسترش نونصیریه

اخیراً جمعیت هایی از غالیان در قم و مشهد و... رو به ازدیاد اند، که عقایدی بسیار شبیه به فرقه باطنی و غالیانه نصیریه دارند؛ معتقداتی همچون حلول، تناسخ، بابیت، تکفیر بزرگان امامیه، نفی بلایای ائمه ع، اباحه گرایی و... . ایشان علاوه بر استناد به برخی از اخبار الوهیت ائمه ع در منابع نصیریه، خود نیز زحمت جعل برخی از اخبار در معانی مرتبط را به دوش می کشند. هم چنین ابواب غلات نصیریه مانند ابوالخطاب و محمد بن نصیر را می ستایند، و به پیشوای شهیر نصیریه، حسین بن حمدان خصیبی ارادت بسیاری دارند. و بر فقهای اصحاب امامیه مانند زراره شدیداً طعن می زنند. البته این تفاوت مهم را با نصیریه سنتی دارند که کمتر اهل تقیه هستند. (در حالی که نصیریه سنتی به غایت معتقداتشان را کتمان می کنند.) و البته آشنایی آنها با تراث و رجال نصیریه بسیار محدود است. هم چنین با وجود تصریحات مکرر نونصیریه بر نفی بلایای ائمه ع و اداره جهان به دست ایشان، اما گاه تن به تناقض می دهند، و برخلاف نصیریان شام، در فضای ایران برای اهل بیت ع عزاداری هم می کنند! این جهات و نکاتی که در ادامه خواهد آمد موجب آن می شود که به آنها عنوانی نو بدهم.
در قرون اخیر غلو گرایان در ایران کم نبوده اند، از کسانی همچون برسی تا شیخیه و بسیاری از عارف مسلکان تفویضی و... اما هیچ یک از آنها به این نحو گسترده به آرای اختصاصی نصیریه اقبال نشان نداده بودند. (گرچه اکثر موارد فوق آرایی متداول در میان دیگر فرق متقدم غلو هم بوده است.) با این وجود جای این سؤال است که علت رشد این جریان چیست؟
صد البته که گسترش آثار نصیریه، به کمک تکنولوژی روز در سال های اخیر در این جهت مؤثر بوده است. اما باز جای این سؤال است که علت اقبال برخی در جامعه امامیه به تراث و آرای نصیریه چیست؟ چه آنکه می دانیم نصیریه از غالی ترین فرقه‌ها بوده است و با توجه به موضع شدیده سلف امامیه علیه غلات ترویج دیدگاه‌های این فرقه در دوران اخیر در جامعه ما جای تأمل و درنگ دارد.

ادامه دارد...
@gholow2
... شاید نخستین احتمال در زمینه اقبال برخی از شیعیان به آرای نصیریه آن باشد که تبلیغ برخی از نصیریان معاصر (=علویه سوریه، نک: t.me/gholow2/1280) زمینه ساز گرایش برخی در جامعه امامیه به این فرقه غالی باشد. یا دست کم معاشرت برخی از ضعفای شیعه با نصیریه زمینه گرایششان به کیش نصیریه بوده باشد. اما قرائن چیز دیگری را نشان می‌دهد؛ چرا که نصیریه از دوران پایه گذاری چندان اهل تبلیغ نبوده‌اند. آنان همواره کتب خود را از دیگر فرقه‌ها مخفی می کرده، و تلاش چندانی برای دعوت اهل دیگر فرقه‌ها به مذهب خود نداشته‌اند. در کتب قدیم نصیریه بر لزوم تقیه و کتمان کردن عقاید این کیش ونیز عمل به دستورات فقه اسلامی (به تعبیر خودشان آصار) از روی تقیه تأکید شده است. همچنین تا دوران اخیر آثار ایشان عموماً از دیگران مخفی بوده. در این میان تنها برخی از آثار عام ایشان که عقایدشان را به روشنی نشان نمی‌دهد و یا از اساس برای عموم نوشته شده، در میان غیر نصیریان شناخته شده بود؛ مانند تحف العقول، التمحیص، الهدایة الکبری و المائده. و حتی ارتباطات نصیریان با دیگر فرَق نیز بیشتر محدود به نحله‌های غالی و باطنی دیگر مانند اسحاقیه، برخی از اسماعیلیه و احتمالاً بعضی از مسیحیان بوده است. اطلاعات برخی از رجال عامه مانند ابن حزم و ابن تیمیه و… از نصیریه نیز احتمالاً به خاطر حضور مستمر و گسترده این اشخاص در مناطق نصیری نشینی مانند حران و بلاد غرب شام بوده است. همچنین گرچه در دهه های اخیر بعضی از کتب نصیریه دستیاب شده، اما باید دقت کرد که هیچ یک از این کتب توسط خودشان نشر نیافته است. افشای عقاید ایشان در دوران اخیر ابتدا توسط کسی بوده که از کیش نصیری برگشته؛ یعنی سلیمان الاذنی، صاحب الباکور سلیمانیه. او بسیاری از اسرار نصیریه را در کتاب خود آورد. و البته خودش در آتش خشم شدید اهل این فرقه سوخت. همچنین پس از این که فرانسوی‌ها در منطقه شام استیلا یافتند، با وجود پول و قدرت نظامی شان، و با حضور مستمر در مناطق نصیری نشین، اطلاعات جدیدی در مورد این فرقه یافتند. و بعضی از مستشرقان پیجوی ایشان (مانند کتافاگو و بعدها ماسینیون) و دیگران توانستند اطلاعات زیادی را از کتب نصیریه به دست آورند و همچنین بعضی از نسخه های خطی شان را یافته و به کتابخانه‌های اروپا ببرند. چاپ بسیاری از همین نسخه‌ها بعدها برای اولین بار تراث قدیم نصیری را به ما نشان داد. هم چنین در دوران اخیر یک مسیحی مارونی این منطقه با نام مستعار ابوموسی الحریری (سلیمان القزی؟) بسیاری از کتب قدیم نصیریه را نشر داد. (چاپ کتاب قس و نبی توسط همین عنوان و همین نشر مؤید مسلمان نبودن اوست. و نک: علی، العلویون فی التاریخ، ص231) بعضی از کتب نصیریه که از تراث مشترک با اسماعیلیه بوده، مانند کتاب الهفت منسوب به مفضل بن عمر نیز نخستین بار توسط اسماعیلیان نشر یافت. بعضی از عامه و یا احتمالاً شیعیان نیز با وجود دسترسی های گسترده در دوران اخیر بعضی از نسخه های خطی و یا فایل های تایپ شده این نسخه‌ها را در فضای مجازی قرار دادند.

دسترسی گسترده به این نسخ و بعضی از تألیفات سری چاپ نشده نصیریان معاصر، و سنجش آن با قرائن تاریخی اصالت نسبی بسیاری از نسخه‌های نشر یافته را تأیید می‌کند. و همچنین نشان می دهد که اندک کتب منتشر شده توسط خود نصیریان که چاپ رسمی و عمومی دارند، با نسخه های پیش گفته تفاوت بسیار زیادی دارد و آنچه را که نصیریان در کتب سری خود از عقاید غالیانه مطرح می کردند، در چاپ های عمومی حذف کرده و خود را شبیه امامیان می نمایانند.
همچنین با وجود آمد و شد برخی از نصیریان (علویان سوریه) به ایران، نگارنده این سطور به قرائن روشنی در زمینه ارتباط گسترده بعضی از شیعیان داخل ایران با نصیریان شام -در حدی که از آنان تأثیر بگیرند- دست نیافت. به ویژه که قرائن روحیه کتمان و تقیه شدید آنان نیز دردست است. (نیز نک: t.me/gholow2/1278)
با این وجود اگر احتمالِ بی‌شاهدِ تبلیغاتِ مخفیانه نصیریان در ایران را در نظر نگیریم، به نظر می آید که علت اصلی در گرایش جمعی از شیعیان به نصیریه، رویکردی بوده که در طول چند قرن در جامعه ما شکل گرفته و برخی از عوام غیرمتخصص در معارف مذهب امامیه را به سوی غلو سوق داده است و این خود زنگ خطری است برای ما! زیرا در حالی که ظاهراً نصیریه هیچ تبلیغی نداشته اند، کسانی در میان امامیه پیدا شده‌اند که خود داوطلبانه به سمت این کیش رفته و مبلغ آن شده‌اند!
#نشر_آثار_نصیریه

غلو پژوهی
@gholow2
⚠️ عقل‌ستیزی، مهمترین علت پیشرفتِ تصوف.

صوفی پژوهِ معاصر، دکتر قاسم غنی، می‌نویسد:
«مهمترین علت پیشرفتِ تصوف این است که تصوف با قلب و احساسات کار دارد، نه با عقل و منطق؛ و بدیهی است که عقل و منطق سلاحِ خواص است و اکثر مردم از بکار بردن آن عاجزند و ملول می‌شوند. نقطه حساس انسان نَفْس اوست و سخنی پیشرفت کلی می‌کند، که ملایم با احساسات و موافق با خواهش‌های نفسانی باشد. چون مذهب صوفی عشق، و مایهٔ او ذوق و احساس است، کلامش رقیق و لطیف و موثر می‌شود.»
📗تاریخ تصوف در اسلام، ص ١٧٤

@tazvir3
⚠️اصحاب رسول الله ص و انحراف ایشان

بنی اسرائیل که در آیات قرآن، امت برگزیده و مورد تفضل و نعمت شمرده می شود، و دارای کتاب و حکمت هستند (بقره40 و 47؛ جاثیه: 16) و حضرت موسی ع معجزات بسیار برایشان آورد. اما همین قوم بعد از بینات روشن دنبال گوساله پرستی رفتند. (بقره: 51، 92؛ نساء: 153)، در آیات در مورد ایشان آمده:
- وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى‏ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوار (اعراف: 148)
- قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلاَّ نَفْسي‏ وَ أَخي‏ فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقين‏ (مائده: 25)
و...
تعبیر حضرت موسی ع «لا املک الا نفسی و اخی»، یعنی این قوم (بنی اسرائیل که مثلاً ایمان آورده اند) به حرف حضرت گوش نمی دادند چنانکه در همین آیات و آیات سوره بقره و اعراف و طه و... موارد سرکشی ایشان آمده است. در جریان دخول ارض مقدس، جریان گوساله پرستی، جریان تقاضای جعل خدای جدید، تقاضای دیدن خدا و... از فرامین حضرت شدیداً تخطی کردند.
وانگهی این موارد در دوران حیات حضرت موسی است. بنی اسرائیل با اینکه امت برگزیده بودند از ولی خدا منحرف شدند. 👈پس چرا عامه (اهل سنت و برخی از دیگر مسلمین غیر شیعی) در امکان انحراف امت نبی خاتم استبعاد می کنند؟
حال آنکه هم در آیات احتمال ارتداد مسلمین مطرح شده است. (آل عمران: 100 و 145 و 149) و هم به عقاید فاسد برخی مسلمین اشاره شده. (آل عمران: 154) و البته بحث منافقین هم به جای خود خدشه ای بر برخی از مبانی عامه در مورد صحابه است. هم چنین در روایات نبوی عامه هم ارتداد جمعی از اصحاب رسول الله ص به تواتر آمده است: t.me/sohof2/1300
فراتر از این موارد از جهت نظری نیز معلوم نیست صحابه تا چه حد به لزوم اطاعت رسول الله ص باور داشتند؟ چه آنکه از همین صحابه عقیده خطای رسول الله ص در امور، و یا عدم لزوم اطاعت از حضرت در برخی مسائل مکرر نقل شده است؛ نمونه آن بی اعتبار ساختن لعن های رسول الله ص است. و لعن بی جای رسول الله ص را موجب رحمت بر شخص مورد لعن گرفته اند! (نیشابوری، صحيح مسلم، ج‏4، ص2007؛ مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‏16، ص223؛ ج‏23، ص431؛ ج‏39، ص212؛ ج‏41، ص472؛ ج‏42، ص159، 196؛ ج‏43، ص285؛ مسند الدارمي، ج‏3، ص1819.) دیگر نمونه ها: t.me/sohof2/472

حال آن‌که این دیدگاه ایشان خلاف صریح آیات کلام الله ص است:
- مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظا (نساء: 80)
- فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليما (نساء: 65)
- وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ‏ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِيناً (احزاب: 36)
- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ... (نساء: 59)
- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ‏ (محمد: 33)
امر «أَطيعُوا الرَّسُولَ» در آیات بسیار دیگری نیز آمده است: آل‏عمران: 32 و 132؛ المائدة: 92؛ انفال: 1 و 20؛ نور: 54 و 56؛ مجادله: 13؛ تغابن: 12.
همان آیه شکوه حضرت موسی ع هم دلالت واضح دارد بر لزوم اطاعت از حضرت موسی. او دستور جهاد می‌دهد و چون مردم اطاعت نمی‌کنند، به خداوند شکوه می‌کند که من فقط اختیار خودم و برادرم را دارم و نفرینشان می‌کند. سزای این نافرمانی هم سرگردانی چهل ساله شد...
در کتب کلامی دلیل عقلی هم بر مطلب ارائه شده است.

با این حال عامه فلسفه می‌تراشند که اگر بگوییم اصحاب رسول الله ص بعد از ایشان منحرف شدند، برای رسول الله ص زشت است؛ و این توهین به خود رسول الله ص است؛ و با این وصف رسالت حضرت رسول ص عقیم می شود و...
کسی را رسد که بگوید این همه در آیات قرآن، انبیای الهی تک و تنها مانده‌اند به کجای عالم برخورده است؟ سرتاسر سوره شعرا حکایت تکذیب اقوام انبیا است! عمده مطالب سوره هود و نیمه نخست سوره اعراف و بسیاری از سور دیگر بر کم شماری ایمان آورندگان، گستره عذاب اقوام، انحراف برخی از خویشان انبیا تأکید دارد. خوب امت نبی خاتم ص هم رویش! به هر حال حق و حقیقت وجود دارد. و می توان به آن رسید. کما اینکه بعد از رسول الله ص اکثر اصحاب علی ع را تنها گذاشتند. ولی به هرحال کسانی با ایشان بودند و کم کم رو به ازدیاد نهادند.
پس این سخنان ذوقی عامه، حجتی در برابر مستندات متواتر و گسترده شیعه در خلافت و وصایت امیرالمؤمنین ع نمی‌شود.
@gholow2
📔 حقیقت محمدیه و عیسی مسیح، در اندیشه ابن عربی و اکهارت
امداد توران

در این اثر تشابه های گسترده دو عارف اسلامی و مسیحی در موضوعی عرفانی بررسی کرده، و ارتباط دیدگاه هردو را با اندیشه های یونانی و ناخالص بودن دو دیدگاه را نشان داده است. از مباحث کتاب می توان مایه های غلوآمیز اندیشه حقیقت محمدیه را نیز دریافت.
@gholow2
مقالاتی در مورد ابن غضائری

در میان مقالات در مورد ابن غضائری، موارد زیر را مفیدتر یافتم. به ویژه مقاله اول از آقای جلالی، که اصالت کتاب الضعفا را نشان داده است.
(هرچند هرکدام از مقالات نقاط قوت و ضعف خود را دارد.)

- ایزدی، مهدی، جستاری در رویکردهای ابن‌غضائری به توثیق رجال همراه با واکاوی مفهوم غلو در اندیشه رجالی او، حدیث پژوهی، س10، ش۱۹، بهار و تابستان۱۳۹۷
- جلالی، مهدی؛ جستاری در باب نسبت کتاب الضعفاء به ابن‌غضائری، فصلنامه دانشکده الهیات و معارف مشهد، ش68، 1384،
- جلالی، مهدی؛ روش ابن‌غضائری در نقد رجال، مجله مطالعات اسلامی، ش65 و 66، پاییز1383.
- جلالی، مهدی؛ جلالي، مهدی - رباطي، سمانه؛ بررسي تطبيقي روش ابن‌غضائري، شيخ طوسي و نجاشي در تعامل با راويان غير امامي؛ فصلنامه علوم حديث، ش79، بهار1395 ص144-167
- صفری فروشانی، نعمت‌الله، جریان شناسی غلو2، ابن‌غضائری و متّهمان به غلوّ در کتاب الضعفاء، مجله علوم حدیث، ش2، بی‌تا
- قاسم پور، محسن، مقايسه ديدگاه‌های رجالی ابن‌غضائری و نجاشی، فصلنامه حدیث پژوهی، س5، ش9، بهار1392.
- قربانی زرین، رضا، «دیدگاه‌های غضائری و ابن‌غضائری درباره مقامات امامان علیهم السلام» امامت پژوهی، س3، ش11، پاییز1392.

به زعم نویسنده، علت مهم رویگردانی علمای متأخر روحیه شدید توثیق گرایی آنها در کنار آشنایی کم با منابع فرق و روات آنان و درصد بالای تضعیفات در کتاب الضعفا بوده است که البته آن هم طبیعت کتابی در این موضوع است. برای نمونه شواهد:
اکبری، عمیدرضا، «بازخوانی انتقادات متأخران بر ابن غضائری در جرح غالیان»، پژوهش‌های رجالی، ش5، 1401ش.
حال آنکه قدما از شیخ و نجاشی و ابن داوود و علامه حلی و بسیاری از رجالیان دوران میانی به آراء او اعتنا داشته اند. در این رابطه، نک‍:
اکبری، عمیدرضا، «انتساب کتاب الضعفاء به ابن غضائری- آسیب‌شناسی تحلیل‌ها»، مطالعات تاريخي قرآن و حديث، ش65، 1398ش.
@gholow2
جستاری_در_باب_نسبت_کتاب_الضعفاء.pdf
1.1 MB
جلالی، مهدی؛ جستاری در باب نسبت کتاب الضعفاء به ابن‌غضائری، فصلنامه دانشکده الهیات و معارف مشهد، ش68، 1384،
@gholow2
جستاری_در_رویکردهای_ابن_غضائری_به.pdf
758.7 KB
ایزدی، مهدی، جستاری در رویکردهای ابن‌غضائری به توثیق رجال همراه با واکاوی مفهوم غلو در اندیشه رجالی او، حدیث پژوهی، س10، ش۱۹، بهار و تابستان۱۳۹۷
@gholow2
دیدگاه_های_غضائری_و_ابن_غضائری_درباره.pdf
514.3 KB
قربانی زرین، رضا، «دیدگاه‌های غضائری و ابن‌غضائری درباره مقامات امامان علیهم السلام» امامت پژوهی، س3، ش11، پاییز1392
@gholow2
روش_ابن_غضائری_در_نقد_رجال_جلالی،.pdf
1.4 MB
جلالی، مهدی؛ روش ابن‌غضائری در نقد رجال، مجله مطالعات اسلامی، ش65 و 66، پاییز1383.
@gholow2