غلوپژوهی
⛔️ تکفیر سران غلات نسبت به شیعه در کتاب آداب عبد المطلب (ص282 از ج6 تراث علوی) به روایت حسین بن حمدان آمده هرکس دینش را از تعدادی از فقهای اصحاب مانند زراره و محمد بن مسلم و... بگیرد نجس است: «من أخذ من علم زرارة و أبی بصیر و سدیر و ابن أبی یعفور و محمد بن…
غالیان معاصر و تکفیر عالمان امامی و اصحاب ائمه ع
غالیان از دیرباز امامیه و فقهای اصحاب ائمه ع را تکفیر میکردهاند (نمونهها). اخیراً غالیان نوظهور نیز رویکرد مشابهشان را از محافل خصوصی فراتر برده، و علناً به لعن و تکفیر فقهای اصحاب میپردازند. در نگاه این گروهها کافی است که عالمی روایتی ضروری الفساد در الوهیت ائمه ع، تفویض، تناسخ، بابیت و دیگر مسائل مورد تکذیب ائمه را نقد یا رد کند، تا بهسان غالیان نخستین (نمونهها)، برچسب مقصره بر فقها زده، و تکفیرشان کنند. ایشان بنا بر هوای نفس خود هر خبر نامعلومی را معارف صعب میخوانند. در این نگاه، هرچه اشکالات تاریخی و کلامی و معارضهای روایتی بیسند بیشتر باشد، قبول آن فضیلت بالاتری است (چون بیشتر در معرض رد است)، ولی اخبار متواتر لزوم عمل به علم و پرهیز از شبهات، لزوم تقوا و تقیه، مدارا با مردم و… اموری دستپایین تلقی میشوند!
دقیقاً برعکس روایات امامی در مذمت «غلو»، خطابیان اخباری در ذم «تقصیر» و مدح «غلو» آوردهاند. مثلاً خبر تصویر4 در واقع تحریری از خبر خصیبی پیشوای نصیریه در بابیت ابن نصیر و تناسخ است (الهداية، ص431-432؛ نیز نک: حقائق اسرار، ص164).
@gholow2
غالیان از دیرباز امامیه و فقهای اصحاب ائمه ع را تکفیر میکردهاند (نمونهها). اخیراً غالیان نوظهور نیز رویکرد مشابهشان را از محافل خصوصی فراتر برده، و علناً به لعن و تکفیر فقهای اصحاب میپردازند. در نگاه این گروهها کافی است که عالمی روایتی ضروری الفساد در الوهیت ائمه ع، تفویض، تناسخ، بابیت و دیگر مسائل مورد تکذیب ائمه را نقد یا رد کند، تا بهسان غالیان نخستین (نمونهها)، برچسب مقصره بر فقها زده، و تکفیرشان کنند. ایشان بنا بر هوای نفس خود هر خبر نامعلومی را معارف صعب میخوانند. در این نگاه، هرچه اشکالات تاریخی و کلامی و معارضهای روایتی بیسند بیشتر باشد، قبول آن فضیلت بالاتری است (چون بیشتر در معرض رد است)، ولی اخبار متواتر لزوم عمل به علم و پرهیز از شبهات، لزوم تقوا و تقیه، مدارا با مردم و… اموری دستپایین تلقی میشوند!
دقیقاً برعکس روایات امامی در مذمت «غلو»، خطابیان اخباری در ذم «تقصیر» و مدح «غلو» آوردهاند. مثلاً خبر تصویر4 در واقع تحریری از خبر خصیبی پیشوای نصیریه در بابیت ابن نصیر و تناسخ است (الهداية، ص431-432؛ نیز نک: حقائق اسرار، ص164).
@gholow2
تبعات اعتقادیِ بی توجّهی به اعتبارسنجی احادیث
در تصاویر نمونه هایی از استناد میرزا مهدی اصفهانی و مدافعان او به احادیثی از الهدایة الکبری، مشارق انوار الیقین، ریاض الجنان و... دیده می شود. استناد به این روایات ضعیف با اعتراض منتقد مکتب تفکیک مواجه شده است. پیشتر تذکر داده شده که این کتابها، انتقال دهنده میراث غالیان اند. به عنوان مثال در تصویر شماره 4 به حدیث خیط استناد شده که در گذشته درباره آن بحث مختصری شد. اتکا به چنین روایاتی آن هم در مهمترین مسائل اعتقادی یعنی توحید، اثرات زیان باری داشته و ضرورت بازنگری در رویکرد به شدّت سهل انگارانه متأخران در امر حدیث را گوشزد می کند. #حدیث_خیط
یادداشتی مرتبط
@gholow2
در تصاویر نمونه هایی از استناد میرزا مهدی اصفهانی و مدافعان او به احادیثی از الهدایة الکبری، مشارق انوار الیقین، ریاض الجنان و... دیده می شود. استناد به این روایات ضعیف با اعتراض منتقد مکتب تفکیک مواجه شده است. پیشتر تذکر داده شده که این کتابها، انتقال دهنده میراث غالیان اند. به عنوان مثال در تصویر شماره 4 به حدیث خیط استناد شده که در گذشته درباره آن بحث مختصری شد. اتکا به چنین روایاتی آن هم در مهمترین مسائل اعتقادی یعنی توحید، اثرات زیان باری داشته و ضرورت بازنگری در رویکرد به شدّت سهل انگارانه متأخران در امر حدیث را گوشزد می کند. #حدیث_خیط
یادداشتی مرتبط
@gholow2
غلوپژوهی
غالیان معاصر و تکفیر عالمان امامی و اصحاب ائمه ع غالیان از دیرباز امامیه و فقهای اصحاب ائمه ع را تکفیر میکردهاند (نمونهها). اخیراً غالیان نوظهور نیز رویکرد مشابهشان را از محافل خصوصی فراتر برده، و علناً به لعن و تکفیر فقهای اصحاب میپردازند. در نگاه این…
«گویا به نظرش رسول الله ص کوتاهی کردهاند!»
در کتاب «درست بن أبی منصور» خبری آمده که در آن امام صادق علیه السلام در دوران استقامت ابو الخطاب او را به خاطر عقاید افراطی اش توبیخ می کنند:
عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ زُرَارَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبُو الْخَطَّابِ -قَبْلَ أَنْ يُبْتَلَى وَ يَفْسُدَ- عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَسَأَلَهُ عَنْ صَلَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَأَخْبَرَهُ، فَقَالَ: أَزِيدُ إِنْ قَوِيتُ، قَالَ: فَتَغَيَّرَ وَجْهُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: ثُمَّ قَالَ: إِنِّي لَأَمْقُتُ الْعَبْدَ يَأْتِينِي فَيَسْأَلُنِي عَنْ صَنِيعِ رَسُولِ اللَّهِ فَأُخْبِرُهُ، فَيَقُولُ: «أَزِيدُ إِنْ قَوِيتُ» كَأَنَّهُ يَرَى أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَدْ قَصَّرَ... (الأصول الستة عشر، نشر دار الحديث، ص289، ح423)
از زراره نقل است که گوید من و ابوالخطاب -پیش از آنکه غالی و فاسد شود- بر حضرت ابوعبدالله صادق ع وارد شدیم، پس ابوالخطاب از نماز رسول الله ص پرسید، و حضرت به او پاسخ دادند. اما ابوالخطاب گفت: اگر قوت داشتم بیشترش کنم؟ پس چهره حضرت دگرگون شد، و فرمود: مرا خشمگین میسازد آن که نزدم میآید، و از سیره رسول الله ص میپرسد، ولی چون اورا به سیره خبر دهم، میگوید: «اگر قوت داشتم بیشترش کنم؟» گویا به نظرش می آید (این کم است و) رسول الله ص کوتاهی کردهاند.
_____
پیشتر در مباحثی نشان دادیم که روایات بسیاری از مشکلات اعتقادی و ضعف ابوالخطاب حتی در دوران استقامت ظاهری او حکایت دارد.
به تجربه دیدهایم که غلات با همه جهالت و بیدانشیشان خود را برگزیدگان عالم میپندارند، که تنها آنان تحمل معارف را دارند، گاهی با ادعای تقدس در زمینه وجوب نماز شب مینویسند، و هم ایشان دیگر بار از آن سوی بام افتاده و ترک نماز واجب میکنند. خطابیانی که که گاه گوشتهای حلال را بر خود حرام میکردند، بعدها به تفصیل از در زمینه حلیت خمر و فضائل آن و اسقاط تکالیف قلمفرسایی کردهاند (تفصیل مستندات: اکبری، نصیریه، بخش3-6). و این است که گفتهاند لا تری الجاهل إلا مفرطاً أو مفرِّطا. (جاهل را جز بر افراط و تفریط نمیبینی. نهج البلاغه، ص479)
و هستند کسانی که تا دیروز گویی شیخ کلینی و صدوق ره را در روایتگری معصوم میدانستند، و امروز از کفر این عالمان به جرم تقصیر میگویند! البته، چه باکشان! ایشان را کافی است که کذابترین ملحدان سخنی مخالف قرآن را به معصوم نسبت دهد. همین میشود ضروری دین که توقف در قبالش مساوق کفر است!
@gholow2
در کتاب «درست بن أبی منصور» خبری آمده که در آن امام صادق علیه السلام در دوران استقامت ابو الخطاب او را به خاطر عقاید افراطی اش توبیخ می کنند:
عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ زُرَارَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبُو الْخَطَّابِ -قَبْلَ أَنْ يُبْتَلَى وَ يَفْسُدَ- عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَسَأَلَهُ عَنْ صَلَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَأَخْبَرَهُ، فَقَالَ: أَزِيدُ إِنْ قَوِيتُ، قَالَ: فَتَغَيَّرَ وَجْهُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: ثُمَّ قَالَ: إِنِّي لَأَمْقُتُ الْعَبْدَ يَأْتِينِي فَيَسْأَلُنِي عَنْ صَنِيعِ رَسُولِ اللَّهِ فَأُخْبِرُهُ، فَيَقُولُ: «أَزِيدُ إِنْ قَوِيتُ» كَأَنَّهُ يَرَى أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَدْ قَصَّرَ... (الأصول الستة عشر، نشر دار الحديث، ص289، ح423)
از زراره نقل است که گوید من و ابوالخطاب -پیش از آنکه غالی و فاسد شود- بر حضرت ابوعبدالله صادق ع وارد شدیم، پس ابوالخطاب از نماز رسول الله ص پرسید، و حضرت به او پاسخ دادند. اما ابوالخطاب گفت: اگر قوت داشتم بیشترش کنم؟ پس چهره حضرت دگرگون شد، و فرمود: مرا خشمگین میسازد آن که نزدم میآید، و از سیره رسول الله ص میپرسد، ولی چون اورا به سیره خبر دهم، میگوید: «اگر قوت داشتم بیشترش کنم؟» گویا به نظرش می آید (این کم است و) رسول الله ص کوتاهی کردهاند.
_____
پیشتر در مباحثی نشان دادیم که روایات بسیاری از مشکلات اعتقادی و ضعف ابوالخطاب حتی در دوران استقامت ظاهری او حکایت دارد.
به تجربه دیدهایم که غلات با همه جهالت و بیدانشیشان خود را برگزیدگان عالم میپندارند، که تنها آنان تحمل معارف را دارند، گاهی با ادعای تقدس در زمینه وجوب نماز شب مینویسند، و هم ایشان دیگر بار از آن سوی بام افتاده و ترک نماز واجب میکنند. خطابیانی که که گاه گوشتهای حلال را بر خود حرام میکردند، بعدها به تفصیل از در زمینه حلیت خمر و فضائل آن و اسقاط تکالیف قلمفرسایی کردهاند (تفصیل مستندات: اکبری، نصیریه، بخش3-6). و این است که گفتهاند لا تری الجاهل إلا مفرطاً أو مفرِّطا. (جاهل را جز بر افراط و تفریط نمیبینی. نهج البلاغه، ص479)
و هستند کسانی که تا دیروز گویی شیخ کلینی و صدوق ره را در روایتگری معصوم میدانستند، و امروز از کفر این عالمان به جرم تقصیر میگویند! البته، چه باکشان! ایشان را کافی است که کذابترین ملحدان سخنی مخالف قرآن را به معصوم نسبت دهد. همین میشود ضروری دین که توقف در قبالش مساوق کفر است!
@gholow2
Telegram
غلو پژوهی
📜 بررسی دیدگاهها در مورد رد یا قبول روایات ابو الخطاب
به طور کلی چند دیدگاه در این زمینه وجود دارد:
1- ترک مطلق اخبار او حتی در دوران استقامت. (دیدگاه مرحوم ابن غضائری در الرجال، ص: 88/ 119)
2- ترک اخبار دوران ضلالت (دیدگاه مرحوم شیخ طوسی در عدة الاصول،…
به طور کلی چند دیدگاه در این زمینه وجود دارد:
1- ترک مطلق اخبار او حتی در دوران استقامت. (دیدگاه مرحوم ابن غضائری در الرجال، ص: 88/ 119)
2- ترک اخبار دوران ضلالت (دیدگاه مرحوم شیخ طوسی در عدة الاصول،…
Audio
نقد متنی و سندی حدیث معرفت به نورانیت
🎙امیرحسن خوروش، 21/ 3/ 1400
📕 1:30 معرفی دو منبع اصلی این حدیث و کتبی که این حدیث را از آن دو گرفتهاند و معرفی شروح این حدیث
🔺 9:13 تبیین وضعیت سند این حدیث و وضعیت رجالی «محمد بن صدقه»
🔍 12:03 بررسی فرازهای مشکوک این حدیث و رهگیری آنها در مصادر امامیه و مصادر غالیان؛ از جمله بحث دربارهٔ:
🔹 12:03 اصطلاح «المعرفة بالنورانیة»
🔹 15:44 تناسخ و ظهور امیرالمؤمنین ع در دورانهای گوناگون
🔹 20:12 وجود حجّت صامت و ناطق در هر روزگاری
🔹 27:25 انکار درگذشت و قتل امامان ع
🔹 32:10 تأویل صبر به نبی اکرم ص و صلاة به امیرالمؤمنین ع
🔹 36:15 تفویضِ إحیاء مردگان به برگزیدگان خدا
🔹 39:44 حضور فعّال امام در رخدادهای مهمّ امّتهای گذشته
🔹 44:22 دوگانۀ «مؤمن ممتحَن» و «ناصبی کافر مقصّر»
🔹 50:33 نام بردن از دو فرقهٔ خوارج و مرجئه
🔹 52:19 الوهیّت امیرالمؤمنین ع
_____
این تحقیقات به خوبی نشان میدهد که برخی از نویسندگان و واعظان ما که احتیاط کمتری در مواجهه با اخبار ناشناس دارند، چقدر آسیبپذیرند، و قرنها با تفسیر نادرست چنین اخباری خود را مشغول میسازند.
کیفیت اصلی در گروه معاریض
@gholow2
🎙امیرحسن خوروش، 21/ 3/ 1400
📕 1:30 معرفی دو منبع اصلی این حدیث و کتبی که این حدیث را از آن دو گرفتهاند و معرفی شروح این حدیث
🔺 9:13 تبیین وضعیت سند این حدیث و وضعیت رجالی «محمد بن صدقه»
🔍 12:03 بررسی فرازهای مشکوک این حدیث و رهگیری آنها در مصادر امامیه و مصادر غالیان؛ از جمله بحث دربارهٔ:
🔹 12:03 اصطلاح «المعرفة بالنورانیة»
🔹 15:44 تناسخ و ظهور امیرالمؤمنین ع در دورانهای گوناگون
🔹 20:12 وجود حجّت صامت و ناطق در هر روزگاری
🔹 27:25 انکار درگذشت و قتل امامان ع
🔹 32:10 تأویل صبر به نبی اکرم ص و صلاة به امیرالمؤمنین ع
🔹 36:15 تفویضِ إحیاء مردگان به برگزیدگان خدا
🔹 39:44 حضور فعّال امام در رخدادهای مهمّ امّتهای گذشته
🔹 44:22 دوگانۀ «مؤمن ممتحَن» و «ناصبی کافر مقصّر»
🔹 50:33 نام بردن از دو فرقهٔ خوارج و مرجئه
🔹 52:19 الوهیّت امیرالمؤمنین ع
_____
این تحقیقات به خوبی نشان میدهد که برخی از نویسندگان و واعظان ما که احتیاط کمتری در مواجهه با اخبار ناشناس دارند، چقدر آسیبپذیرند، و قرنها با تفسیر نادرست چنین اخباری خود را مشغول میسازند.
کیفیت اصلی در گروه معاریض
@gholow2
Audio
نگاهی دقیق تر به رساله رجعت منسوب به مفضل بن عمر در آغاز جلد 53 بحار الانوار
🎙علی عادلزاده
1. مقدمه
0:50 معرفی رساله رجعت
2:40 اهمیت رساله
4:00 توجه غالیان و هشتگ #المقصرة_اعدائنا
4:50 استناد شیخ سند
2. سیر انتشار در منابع
6:10 الهدایة الکبری
7:40 حسن بن سلیمان حلی
9:00 مؤلفان قرن 11ق
9:50 مقصود از «بعض مؤلفات اصحابنا» در بحار
11:19 شیوه تقطیع و حذف علامه مجلسی
15:03 ادعای میرجهانی درباره نسخه قدیمی رساله
17:40 ادعای او درباره سند حدیث لولا فاطمة
23:55 نتیجه
3. بررسی سند رساله رجعت
24:52 درستی انتساب رساله به خصیبی
26:28 نمود رساله در دیوان خصیبی
28:13 اتهام خصیبی
30:18 ناشناختگی حسنیان/ دلائل الامامة
32:05 ابن نصیر/ عمر بن الفرات/ محمد بن المفضل/ مفضل
35:01 نقد توصیف علامه مجلسی از سند
36:47 تحلیل جریانی سند/ بابیت
37:46 تسلسل ابواب نصیریه در سند رساله
38:25 تسلسل ابواب مخمسه در طب الائمة
39:01 نمونههای تسلسل در اسناد نصیری
39:32 اسناد مشابه خصیبی
41:18 تأخر پیدایش سند
42:13 حلقه مشترک روایات ابن نصیر
43:14 کلیشه رسائل بلند منسوب به مفضل
43:50 سند جابر جعفی در دیوان خصیبی
44:49 نتیجه
@gholow2
🎙علی عادلزاده
1. مقدمه
0:50 معرفی رساله رجعت
2:40 اهمیت رساله
4:00 توجه غالیان و هشتگ #المقصرة_اعدائنا
4:50 استناد شیخ سند
2. سیر انتشار در منابع
6:10 الهدایة الکبری
7:40 حسن بن سلیمان حلی
9:00 مؤلفان قرن 11ق
9:50 مقصود از «بعض مؤلفات اصحابنا» در بحار
11:19 شیوه تقطیع و حذف علامه مجلسی
15:03 ادعای میرجهانی درباره نسخه قدیمی رساله
17:40 ادعای او درباره سند حدیث لولا فاطمة
23:55 نتیجه
3. بررسی سند رساله رجعت
24:52 درستی انتساب رساله به خصیبی
26:28 نمود رساله در دیوان خصیبی
28:13 اتهام خصیبی
30:18 ناشناختگی حسنیان/ دلائل الامامة
32:05 ابن نصیر/ عمر بن الفرات/ محمد بن المفضل/ مفضل
35:01 نقد توصیف علامه مجلسی از سند
36:47 تحلیل جریانی سند/ بابیت
37:46 تسلسل ابواب نصیریه در سند رساله
38:25 تسلسل ابواب مخمسه در طب الائمة
39:01 نمونههای تسلسل در اسناد نصیری
39:32 اسناد مشابه خصیبی
41:18 تأخر پیدایش سند
42:13 حلقه مشترک روایات ابن نصیر
43:14 کلیشه رسائل بلند منسوب به مفضل
43:50 سند جابر جعفی در دیوان خصیبی
44:49 نتیجه
@gholow2
Audio
4. بررسی متن رساله رجعت منسوب به مفضل بن عمر
🎙علی عادلزاده
(ادامه بحث)
0:00 مشابهت و تفاوت رساله رجعت با احادیث دیگر/ شیخ احمد احسائی
2:25 مقایسه روایت مفضل و جابر / تناسخ
8:48 عوسجة اسدی پدر عبد الله بن زبیر؟!
11:23 انتساب بنای سامراء به متوکل
13:14 تاریخ میلاد امام زمان عج
15:18 داستان زید بن سنان
17:27 انحصار غلو در عبدالله بن سبأ / عفراء
18:44 تفویض / نبوت / رسالت
22:28 حرام بودن فرزند متعه!
23:53 معنای رجعت (ارتباط با نفی بلایا) / تأویل ملائکه
25:50 تطبیق آیات قیامت بر رجعت / جاری شدن جوی خمر در رجعت!
28:17 تأویل غالی، تالی، مقصر و...
31:05 ویژگی های زبانی
34:20 اصطلاحات خاص نصیری
36:54 توجیه غلو، هر چه غلو شود تقصیر است!
38:47 بابیت محمد بن نصیر و مفضل بن عمر
39:06 اکوان / تناسخ
39:32 اشتراک بخشی از رساله رجعت با الهفت
40:14 تناسخ شیخین / صلب عیسی / حبس یونس
41:45 تضمن یک روایت کلیدی نصیری
42:39 داستان حزقیل/ نوروز / آب پاشی
44:07 حقوق اخوان/ اشتراکیگری
45:19 وجه تسمیه سلسل/ ذکر فرقه ها
46:15 تطبیق اصحاب اخدود بر غالیان
47:20 صاریا / گله بز لاغر
- بحث از ابهامات در گروه معاریض
- غلوپژوهی
@gholow2
🎙علی عادلزاده
(ادامه بحث)
0:00 مشابهت و تفاوت رساله رجعت با احادیث دیگر/ شیخ احمد احسائی
2:25 مقایسه روایت مفضل و جابر / تناسخ
8:48 عوسجة اسدی پدر عبد الله بن زبیر؟!
11:23 انتساب بنای سامراء به متوکل
13:14 تاریخ میلاد امام زمان عج
15:18 داستان زید بن سنان
17:27 انحصار غلو در عبدالله بن سبأ / عفراء
18:44 تفویض / نبوت / رسالت
22:28 حرام بودن فرزند متعه!
23:53 معنای رجعت (ارتباط با نفی بلایا) / تأویل ملائکه
25:50 تطبیق آیات قیامت بر رجعت / جاری شدن جوی خمر در رجعت!
28:17 تأویل غالی، تالی، مقصر و...
31:05 ویژگی های زبانی
34:20 اصطلاحات خاص نصیری
36:54 توجیه غلو، هر چه غلو شود تقصیر است!
38:47 بابیت محمد بن نصیر و مفضل بن عمر
39:06 اکوان / تناسخ
39:32 اشتراک بخشی از رساله رجعت با الهفت
40:14 تناسخ شیخین / صلب عیسی / حبس یونس
41:45 تضمن یک روایت کلیدی نصیری
42:39 داستان حزقیل/ نوروز / آب پاشی
44:07 حقوق اخوان/ اشتراکیگری
45:19 وجه تسمیه سلسل/ ذکر فرقه ها
46:15 تطبیق اصحاب اخدود بر غالیان
47:20 صاریا / گله بز لاغر
- بحث از ابهامات در گروه معاریض
- غلوپژوهی
@gholow2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸انتقادات بهجا و صریح خطیب ارجمند، جناب آقای معاونیان از نفوذ و گسترش برخی از مداحیها و عقاید غالیانه و صوفیه در هیئات مذهبی
(البته، برخی از جزئیات در مقابله با این آسیب در گفتار کاملتر ایشان نیازمند گفتوگو و بررسی است.)
____
پیشتر هم برخی عالمان و مراجع نسبت به این رویکردهای شرکآلود هشدار میدادند، ولی برخی دیگر مراجع با تعابیر سربسته و نامستند «در دستگاه سیدالشهداء ع دخالت نکنید»، تحذیرات را کماثر میکردند. جا دارد امروز بپذیرند که تسامحشان در تند شدن آتش غلو بیاثر نبوده است. غلوی که به الوهیت ائمه ع و تکفیر مراجع و حتی فقهای اصحاب ائمه ع نیز کشیده شده است.
باید بیاموزیم که نقد هر روش مأثور و یا مبنای مورد اختلافی نقد گفتار معصوم نیست. کسی که مبانی نادر خود را عین مبنای معصوم میداند، گویی ادعای امامت کرده است (روایتی مرتبط).
@gholow2
(البته، برخی از جزئیات در مقابله با این آسیب در گفتار کاملتر ایشان نیازمند گفتوگو و بررسی است.)
____
پیشتر هم برخی عالمان و مراجع نسبت به این رویکردهای شرکآلود هشدار میدادند، ولی برخی دیگر مراجع با تعابیر سربسته و نامستند «در دستگاه سیدالشهداء ع دخالت نکنید»، تحذیرات را کماثر میکردند. جا دارد امروز بپذیرند که تسامحشان در تند شدن آتش غلو بیاثر نبوده است. غلوی که به الوهیت ائمه ع و تکفیر مراجع و حتی فقهای اصحاب ائمه ع نیز کشیده شده است.
باید بیاموزیم که نقد هر روش مأثور و یا مبنای مورد اختلافی نقد گفتار معصوم نیست. کسی که مبانی نادر خود را عین مبنای معصوم میداند، گویی ادعای امامت کرده است (روایتی مرتبط).
@gholow2
📕 سرِّ فاش!
نقد ادله قرآنی و روایی وحدت وجود
رساله دکتری آقای محمدعلی صابری
جامعترین پژوهش تازهنشر در نقد مستندات نقلی فلاسفه و عرفا در موضوع وحدت وجود، با بررسیهای سندی، متنی، و مفهومشناسی.
🔺خلاصه نتایج
الف. نتایج گریزناپذیر انگاره «وحدت وجود»
لوازمی همچون نفی آفرینش، متجزی دانستن خداوند، پرستش غیر خدای یگانه و جبرگرایی با اصول معرفتی ادیان توحیدی در تضاداند.
ب. نُه آیه مورد استناد وحدتوجودیها
هیچ یک از این مشهورترین مستندات قرآنی صراحت و حتی ظهور عرفی در دلالت بر این انگاره ندارند. خلاصه تفسیر مشهور از این آیات:
1. آیه «هُوَ الاوَّلُ و الآخِر»: ازلی و ابدی بودن خداوند و نیز قدرت و علم او.
2. آیه «فَثَمَّ وَجهُ الله»: قبله نماز، یا حضور علمی، قدرتی، تدبیری و حِکمی خداوند در همه جا.
3. «کُلُّ شَیءٍ هالِکٌ إلّا وَجهَه»: نابودی و فنای موجودات و بقای ذات خداوند یا نابودی هر عملی جز آنچه رضای خدا از آن اراده شود.
4. آیه «أنَّه الحَقُّ»: نشان دادن نشانههای قدرت و حکمت و علم خداوند در مخلوقات که دلالت میکنند خداوند و وجود او حق است. یا نشان دادن آثارِ حوادث گذشته یا خبر دادن از حوادث آینده که اثبات میکنند رسول خدا و قرآن حقاند.
5. آیه «وَ ما رَمَیتَ إذ رَمَیتَ»: اعطای قدرت جسمی و روحی انجام این افعال (قتل مشرکان و ...) از سوی خداوند یا امدادهای الهی (نزول ملائکه و ...) در رخدادی خاص.
6. آیه «إنّا لِله و إنّا إلیهِ راجِعون»: بعث و نشور و رجوع به امر و حکم و ثواب و عقاب خداوند در آخرت.
7. آیه «وَ هُوَ مَعَکُم أینَ مَا کُنتُم»: علم و آگاهی خداوند به بندگان و یا قدرت و تسلط او بر آنها.
8. آیه «حَبلُ الوَرید»: علم یا سلطه خدا نسبت به بندگانش.
9. آیه «بِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ»: احاطه علم یا قدرت خدا نسبت بندگان.
ج. بررسی سندی مهمترین مستندات روایی وحدت وجود
نتایج پژوهش:
1. حدیث «کنز مخفی»: در هیچ یک از منابع روایی شیعه و سنی گزارش نشده، بلکه اولین بار در رسائل اخوان الصفا و سپس در کتب صوفیه و عرفا متداول گشته، به آثار برخی عالمان از غیر عرفا نیز راه یافته است.
2. حدیث «رَأَیتُ اللهَ فیه»: در هیچ یک از آثار حدیثی فریقین وجود ندارد. در کتب متصوفه به محمدبنواسع، حلاج، امیرالمؤمنین، خلفای سهگانه و دیگران منسوب است.
3. حدیث «لا هو إلا هو»: در کتب روایی شیعه همچون توحید صدوق با سند بسیار ضعیف، و در مکارم الاخلاق طبرسی و مهج الدعوات ابنطاوس بیسند نقل شده است. [عبارات آن نیز همبستگی عمیقی با کلمات برخی صوفیان دارد.]
4. حدیث «حبل»: در منابع امامیه نیامده، و در منابع سنی با الفاظ متفاوت گزارش شده است که در هیچیک از این منابع سندی قابل اعتبار و بدون خدشه ندارد.
5. حدیث «وَ هُوَ الآن کَما کان»: در هیچ یک از منابع شیعه و سنی روایت نشده است. بخش اول آن در روایاتی آمده است اما بخش دوم آن مجعول و اضافه شده است و برخی عالمان سنی به این مطلب تصریح کردهاند. البته بخش دوم به تنهایی ـ و بدون بخش اول ـ در روایتی از شیعه آمده، اما در میان متنی است که معنایی دور از مدعای وحدتوجودیها افاده میکند.
6. حدیث «قرب نوافل»: در منابع شیعه و سنی روایت شده است و در مجموع از جهت سندی قابل اعتبار و اطمینان است.
7. بخش دوم دعای عرفه: مناجاتی معروف از ابنعطاءالله اسکندرانی از صوفیان قرن هفتم است که به اشتباه یا عمد در برخی نسخههای اقبال سید-بنطاوس در انتهای دعای عرفه امام حسین علیهالسلام اضافه گشته و ناروا آن را جزء دعای آن حضرت دانستهاند.
8. روایات «داخل فی الأشیاء»: در منابع روایی شیعه روایت شدهاند و هر چند سندی صحیح ـ بنا بر اصطلاح پسینیان ـ برای تکتک این احادیث یافت نمیشود، اما با توجه به تعدد طرق و حضور در کتب معتبری همچون کافی و توحید، در مجموع به صدور مضمون آن از معصوم اطمینان میکنیم.
9. روایات «ظلّ»: در منابع شیعه روایت شدهاند. اسناد آنها دچار اشکال است هر چند پذیرش سند کلینی بنا بر برخی مبانی رجالی بعید نیست.
@gholow2
نقد ادله قرآنی و روایی وحدت وجود
رساله دکتری آقای محمدعلی صابری
جامعترین پژوهش تازهنشر در نقد مستندات نقلی فلاسفه و عرفا در موضوع وحدت وجود، با بررسیهای سندی، متنی، و مفهومشناسی.
🔺خلاصه نتایج
الف. نتایج گریزناپذیر انگاره «وحدت وجود»
لوازمی همچون نفی آفرینش، متجزی دانستن خداوند، پرستش غیر خدای یگانه و جبرگرایی با اصول معرفتی ادیان توحیدی در تضاداند.
ب. نُه آیه مورد استناد وحدتوجودیها
هیچ یک از این مشهورترین مستندات قرآنی صراحت و حتی ظهور عرفی در دلالت بر این انگاره ندارند. خلاصه تفسیر مشهور از این آیات:
1. آیه «هُوَ الاوَّلُ و الآخِر»: ازلی و ابدی بودن خداوند و نیز قدرت و علم او.
2. آیه «فَثَمَّ وَجهُ الله»: قبله نماز، یا حضور علمی، قدرتی، تدبیری و حِکمی خداوند در همه جا.
3. «کُلُّ شَیءٍ هالِکٌ إلّا وَجهَه»: نابودی و فنای موجودات و بقای ذات خداوند یا نابودی هر عملی جز آنچه رضای خدا از آن اراده شود.
4. آیه «أنَّه الحَقُّ»: نشان دادن نشانههای قدرت و حکمت و علم خداوند در مخلوقات که دلالت میکنند خداوند و وجود او حق است. یا نشان دادن آثارِ حوادث گذشته یا خبر دادن از حوادث آینده که اثبات میکنند رسول خدا و قرآن حقاند.
5. آیه «وَ ما رَمَیتَ إذ رَمَیتَ»: اعطای قدرت جسمی و روحی انجام این افعال (قتل مشرکان و ...) از سوی خداوند یا امدادهای الهی (نزول ملائکه و ...) در رخدادی خاص.
6. آیه «إنّا لِله و إنّا إلیهِ راجِعون»: بعث و نشور و رجوع به امر و حکم و ثواب و عقاب خداوند در آخرت.
7. آیه «وَ هُوَ مَعَکُم أینَ مَا کُنتُم»: علم و آگاهی خداوند به بندگان و یا قدرت و تسلط او بر آنها.
8. آیه «حَبلُ الوَرید»: علم یا سلطه خدا نسبت به بندگانش.
9. آیه «بِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ»: احاطه علم یا قدرت خدا نسبت بندگان.
ج. بررسی سندی مهمترین مستندات روایی وحدت وجود
نتایج پژوهش:
1. حدیث «کنز مخفی»: در هیچ یک از منابع روایی شیعه و سنی گزارش نشده، بلکه اولین بار در رسائل اخوان الصفا و سپس در کتب صوفیه و عرفا متداول گشته، به آثار برخی عالمان از غیر عرفا نیز راه یافته است.
2. حدیث «رَأَیتُ اللهَ فیه»: در هیچ یک از آثار حدیثی فریقین وجود ندارد. در کتب متصوفه به محمدبنواسع، حلاج، امیرالمؤمنین، خلفای سهگانه و دیگران منسوب است.
3. حدیث «لا هو إلا هو»: در کتب روایی شیعه همچون توحید صدوق با سند بسیار ضعیف، و در مکارم الاخلاق طبرسی و مهج الدعوات ابنطاوس بیسند نقل شده است. [عبارات آن نیز همبستگی عمیقی با کلمات برخی صوفیان دارد.]
4. حدیث «حبل»: در منابع امامیه نیامده، و در منابع سنی با الفاظ متفاوت گزارش شده است که در هیچیک از این منابع سندی قابل اعتبار و بدون خدشه ندارد.
5. حدیث «وَ هُوَ الآن کَما کان»: در هیچ یک از منابع شیعه و سنی روایت نشده است. بخش اول آن در روایاتی آمده است اما بخش دوم آن مجعول و اضافه شده است و برخی عالمان سنی به این مطلب تصریح کردهاند. البته بخش دوم به تنهایی ـ و بدون بخش اول ـ در روایتی از شیعه آمده، اما در میان متنی است که معنایی دور از مدعای وحدتوجودیها افاده میکند.
6. حدیث «قرب نوافل»: در منابع شیعه و سنی روایت شده است و در مجموع از جهت سندی قابل اعتبار و اطمینان است.
7. بخش دوم دعای عرفه: مناجاتی معروف از ابنعطاءالله اسکندرانی از صوفیان قرن هفتم است که به اشتباه یا عمد در برخی نسخههای اقبال سید-بنطاوس در انتهای دعای عرفه امام حسین علیهالسلام اضافه گشته و ناروا آن را جزء دعای آن حضرت دانستهاند.
8. روایات «داخل فی الأشیاء»: در منابع روایی شیعه روایت شدهاند و هر چند سندی صحیح ـ بنا بر اصطلاح پسینیان ـ برای تکتک این احادیث یافت نمیشود، اما با توجه به تعدد طرق و حضور در کتب معتبری همچون کافی و توحید، در مجموع به صدور مضمون آن از معصوم اطمینان میکنیم.
9. روایات «ظلّ»: در منابع شیعه روایت شدهاند. اسناد آنها دچار اشکال است هر چند پذیرش سند کلینی بنا بر برخی مبانی رجالی بعید نیست.
@gholow2
Telegram
میراث خطی شیعه
سرِّ فاش!
نقد ادله قرآنی و روایی وحدت وجود
کتاب حاضر که رساله دکتری آقای محمدعلی صابری بوده، تحقیق و تتبعی کمنظیر پیرامون مستندات قرآنی و روایی مورد استفاده فلاسفه و عرفا است که ضمن بررسی اقوال ایشان به بررسی سندی و متنی، و معناشناسی این مستندات میپردازد.…
نقد ادله قرآنی و روایی وحدت وجود
کتاب حاضر که رساله دکتری آقای محمدعلی صابری بوده، تحقیق و تتبعی کمنظیر پیرامون مستندات قرآنی و روایی مورد استفاده فلاسفه و عرفا است که ضمن بررسی اقوال ایشان به بررسی سندی و متنی، و معناشناسی این مستندات میپردازد.…
د. بررسی متن و مضمون روایات مورد استناد برای وحدت وجود
... جز یک یا دو مورد از متون جعلی و غیر حدیثی، سایر متون، دلالتی روشن بر وحدت وجود نداشتند. خلاصه این نتایج به تفکیک متون:
1. متن «کنز مخفی»: به نظر میرسد گوینده متن «کنز مخفی» خواسته است که بگوید: خدا موجودی با ارزش و والامقام بود که پیش از آغاز خلقت ناشناخته بود آنگاه اراده کرد که شناخته شود پس مخلوقاتی بیافرید که چنین شود. متن «کنز مخفی» در معنای وحدت وجود و تجلی ذات خدا صراحتی ندارد بلکه مجموع تعابیر آن بر خلاف این معناست؛ چرا که صراحتا سخن از دوگانگی خدا و خلق است نه وحدت آنها؛ صحبت از خلقت و ایجاد است و نه تجلی ذاتی؛ اشاره به حالت نبودِ مخلوقات پیش از آفرینش آنها توسط خداوند دارد و نه همراهی همیشگی و ذاتی آنها با خداوند.
2. متن «رأیت الله فیه»: دلالت یک یا دو شکل از پنج شکل نقل شده آن (با فیه و شکل ترکیبی) بر وحدت وجود بعید نیست هر چند بر معانی دیگر نیز قابل حملاند. سه شکل دیگر (با قبله، بعده و معه) دلالتی بر وحدت وجود ندارند.
3. حدیث «لا هو الا هو»: معنای مورد نظر وحدتوجودیها از نظر ادبی اشتباه است چرا که لا را به معنای نفی جنس گرفتهاند در حالی که صحیح نیست و این لا معنای نفی ساده میدهد و معنای عبارت چنین میشود: ای کسی که او نیست جز او. و منظور از این تعبیر شبیه نداشتن خداوند و لزوم شناخت او به خودش ـ نه به غیرش ـ میباشد.
4. حدیث «حبل»: هر چند معنای ابتدایی آن حضور ذات خداوند در همه جاست اما همین هم غیر از وحدت وجود و یکی بودن خدا و موجودات است. عالمان سنی این حدیث را بر علم خداوند نسبت به هرچیز و هرجا حمل کردهاند.
5. متن «و هو الآن کما کان»: میتواند به معنای نفی خلقت و نفی وجودی غیر از خدا و به معنای همهخدایی باشد و نیز میتوان آن را به معنای برتری ذاتی خداوند و همرتبه نبودن چیزی با او پیش از خلقت و پس از آن دانست.
6. حدیث «قرب نوافل»: کنایی و مجازی بودن معنای آن از نظر عرف اهل زبان امر روشنی است. همچون پدری که به فرزند خود میگوید اگر حرف مرا گوش کنی من دست و پای تو میشوم، چشم و گوش تو میشوم، خداوند مهربان نیز پاداش نوافل بنده را با یاری رساندن ویژه به او در ادراکات و اعمالش میدهد و توفیقاتی در بینش و عمل به او میبخشد که دیگران ندارند. [نمونه بررسیهای مرتبط]
7. بخش الحاقی دعای عرفه: گرچه تصریحی به وحدت وجود و عینیت خدا و خلق ـ از جنس تصریحات ابنعربی و حیدر آملی و مانند ایشان ـ ندارد اما برخی مقدمات یا لوازم این انگاره همچون تجلی ذاتی خدا در خلق، شناخت خدا با شهود، و تخطئه استدلال عقلی در اثبات خدا از آن برداشت میشود
8. روایات «داخل فی الاشیاء»: دلالتی بر وحدت وجود ندارند بلکه مفروض آنها وجود خدا و موجوداتی غیر از خدا و تبیین رابطه این دو است. دستهای از این روایات آشکارا دخول و خروج خدا در موجودات را نفی میکنند و او را بالاتر از این اوصاف و ارتباطات ذاتی با مخلوقات میدانند؛ و اما آن دسته از این روایات که خدا را داخل و خارج از موجودات میدانند معانی تأویلی همچون علم خدا به درون موجودات و علو ذاتی و برتری صفاتی خدا از موجودات را اراده کردهاند.
9. روایات «ظلّ»: به معنای عالم ذر و نیز گذرا و فانی بودن دنیا اشاره دارند و ربطی به وحدت وجود و اصطلاحاتی چون ماهیات امکانی ندارند.
👈 بر این اساس معتبرترین مستندات روایی وحدت وجود ارتباط مضمونی با این انگاره ندارند، بلکه بعضاً صریح در کثرت هستند، و در برابر مستندات صریح در وحدت وجود آشکارا نامعتبرند.
فهرست کتاب سرِّ فاش
___________
نمونه بررسیهای سه مستند نقلی دیگر برای وجدت وجود:
- ریشهیابی خبر «لنا حالات...»
- مفهومشناسی روایت «شَيْءٌ بِحَقِيقَةِ الشَّيْئِيَّةِ»
- حدیث «علیّ ممسوس فی ذات الله»؛ نقش اختلاف نسَخ در گوناگونی برداشتها
@gholow2
... جز یک یا دو مورد از متون جعلی و غیر حدیثی، سایر متون، دلالتی روشن بر وحدت وجود نداشتند. خلاصه این نتایج به تفکیک متون:
1. متن «کنز مخفی»: به نظر میرسد گوینده متن «کنز مخفی» خواسته است که بگوید: خدا موجودی با ارزش و والامقام بود که پیش از آغاز خلقت ناشناخته بود آنگاه اراده کرد که شناخته شود پس مخلوقاتی بیافرید که چنین شود. متن «کنز مخفی» در معنای وحدت وجود و تجلی ذات خدا صراحتی ندارد بلکه مجموع تعابیر آن بر خلاف این معناست؛ چرا که صراحتا سخن از دوگانگی خدا و خلق است نه وحدت آنها؛ صحبت از خلقت و ایجاد است و نه تجلی ذاتی؛ اشاره به حالت نبودِ مخلوقات پیش از آفرینش آنها توسط خداوند دارد و نه همراهی همیشگی و ذاتی آنها با خداوند.
2. متن «رأیت الله فیه»: دلالت یک یا دو شکل از پنج شکل نقل شده آن (با فیه و شکل ترکیبی) بر وحدت وجود بعید نیست هر چند بر معانی دیگر نیز قابل حملاند. سه شکل دیگر (با قبله، بعده و معه) دلالتی بر وحدت وجود ندارند.
3. حدیث «لا هو الا هو»: معنای مورد نظر وحدتوجودیها از نظر ادبی اشتباه است چرا که لا را به معنای نفی جنس گرفتهاند در حالی که صحیح نیست و این لا معنای نفی ساده میدهد و معنای عبارت چنین میشود: ای کسی که او نیست جز او. و منظور از این تعبیر شبیه نداشتن خداوند و لزوم شناخت او به خودش ـ نه به غیرش ـ میباشد.
4. حدیث «حبل»: هر چند معنای ابتدایی آن حضور ذات خداوند در همه جاست اما همین هم غیر از وحدت وجود و یکی بودن خدا و موجودات است. عالمان سنی این حدیث را بر علم خداوند نسبت به هرچیز و هرجا حمل کردهاند.
5. متن «و هو الآن کما کان»: میتواند به معنای نفی خلقت و نفی وجودی غیر از خدا و به معنای همهخدایی باشد و نیز میتوان آن را به معنای برتری ذاتی خداوند و همرتبه نبودن چیزی با او پیش از خلقت و پس از آن دانست.
6. حدیث «قرب نوافل»: کنایی و مجازی بودن معنای آن از نظر عرف اهل زبان امر روشنی است. همچون پدری که به فرزند خود میگوید اگر حرف مرا گوش کنی من دست و پای تو میشوم، چشم و گوش تو میشوم، خداوند مهربان نیز پاداش نوافل بنده را با یاری رساندن ویژه به او در ادراکات و اعمالش میدهد و توفیقاتی در بینش و عمل به او میبخشد که دیگران ندارند. [نمونه بررسیهای مرتبط]
7. بخش الحاقی دعای عرفه: گرچه تصریحی به وحدت وجود و عینیت خدا و خلق ـ از جنس تصریحات ابنعربی و حیدر آملی و مانند ایشان ـ ندارد اما برخی مقدمات یا لوازم این انگاره همچون تجلی ذاتی خدا در خلق، شناخت خدا با شهود، و تخطئه استدلال عقلی در اثبات خدا از آن برداشت میشود
8. روایات «داخل فی الاشیاء»: دلالتی بر وحدت وجود ندارند بلکه مفروض آنها وجود خدا و موجوداتی غیر از خدا و تبیین رابطه این دو است. دستهای از این روایات آشکارا دخول و خروج خدا در موجودات را نفی میکنند و او را بالاتر از این اوصاف و ارتباطات ذاتی با مخلوقات میدانند؛ و اما آن دسته از این روایات که خدا را داخل و خارج از موجودات میدانند معانی تأویلی همچون علم خدا به درون موجودات و علو ذاتی و برتری صفاتی خدا از موجودات را اراده کردهاند.
9. روایات «ظلّ»: به معنای عالم ذر و نیز گذرا و فانی بودن دنیا اشاره دارند و ربطی به وحدت وجود و اصطلاحاتی چون ماهیات امکانی ندارند.
👈 بر این اساس معتبرترین مستندات روایی وحدت وجود ارتباط مضمونی با این انگاره ندارند، بلکه بعضاً صریح در کثرت هستند، و در برابر مستندات صریح در وحدت وجود آشکارا نامعتبرند.
فهرست کتاب سرِّ فاش
___________
نمونه بررسیهای سه مستند نقلی دیگر برای وجدت وجود:
- ریشهیابی خبر «لنا حالات...»
- مفهومشناسی روایت «شَيْءٌ بِحَقِيقَةِ الشَّيْئِيَّةِ»
- حدیث «علیّ ممسوس فی ذات الله»؛ نقش اختلاف نسَخ در گوناگونی برداشتها
@gholow2
Telegram
کانال معرفة الرجال و الآثار
فهرست کتاب تازهنشر «سرّ فاش» در نقد ادله قرآنی و روایی وحدت وجود،
نوشته آقای محمدعلی صابری
کاری از مجموعه میراث خطی شیعه
🔺گزارش خلاصه نتایج کتاب سرِّ فاش
تهیه کتاب:
@Al_Rijal
نوشته آقای محمدعلی صابری
کاری از مجموعه میراث خطی شیعه
🔺گزارش خلاصه نتایج کتاب سرِّ فاش
تهیه کتاب:
@Al_Rijal
غلوپژوهی
💠پیوند غلو و تصوف پیشتر در سلسله مباحثی شباهات بسیار عقاید غالیان و صوفیان را بر شمرديم. در نوشته فوق با عنوان «ریشه های غالیانه ولایت صوفیه» از آقای مویدی نیز نویسنده تلاش نموده تا این شباهات را در مسأله ولایت صوفیانه و غالیانه بنمایاند. با این وجود این…
انگارههای فلسفی غالیان نصیری و اسحاقی
برشی کوتاه از کتاب نصیریه، بخش3-2-3
(عمیدرضا اکبری)
... شیخ مفید حکم به قدیم بودن ائمه ع را از شاخصههای غالیان شمرده است.[1] این اعتقاد از فرق خطابیه و غیر ایشان نیز گزارش شده است.[2] البته تصریحات به این انگاره در میان نصیریان نیز فراوان است. خصیبی با تصریح به ازلیت اهل بیت ع معتقد است که ایشان پیش از آنکه در اجسام و صورتها و عالم امکان حلول کنند، مجرد و نامحدود بودهاند.[3] برخی از روایات نصیریه از سران غلو مانند بشار شعیری، در ازلیت خلق، به مانند اهل فلسفه و عرفان بر لزوم تداوم فیض تأکید کردهاند.[4] همچنین خصیبی در المائده عقل انسانی را ازلی میخواند،[5] و این با نظریه عقل اول فلاسفه تناسب دارد، چه در ادامه خواهد آمد که نوع نگاه ایشان به تفویض خلق به اسم نیز با همین معنا تناسب دارد. نصیریان از ازلیت قرآن نیز گفتهاند.[6]
انگاره ازلیت ائمه ع از ابوالخطاب و دیگر ابواب نیز گزارش شده است.[7] برخی کتب ناهمخوانی این انگاره را با آیات قرآن و بسیاری از روایات امامیه، مبنی بر اختصاص ازلیت به الله و حدوث غیر او نشان دادهاند.[8] در حالی که نصیریان در مواضعی بر تکثر ازلی تصریح کردهاند.[9]
دیگر اصطلاح و انگاره مرتبط فلاسفه یعنی قاعده الواحد[10] نیز در میان نصیریان و اسحاقیان مورد توجه بوده است. در گزارشی در کتاب الرد علی الغلاة نوبختی از غالی عصر خودش اسحاق بن محمد بصری نقل کرده است که در مورد ظهورات معنا گفته: «لو كانوا ألفاً لكانوا واحداً»[11]؛ اگر هزار تا هم باشد، در واقع یکی است. در گزارش شاگرد سرشناس اسحاق بصری، حسن بن منذر[12] هم همین عبارت در ضمن روایتی آمده که در آن تصریح شده که «خداوند احد است، و تنها واحد و یکی آفریده» و اختیارات بسیار بدو واگذارده است. و او محمد بن عبد الله است.[13] از این منظر این انگاره با حقیقت محمدیه و خلقت عالم از یک حقیقت واحد غیر از الله (معنی) پیوند میخورد. خصیبی نیز در الرسالة تأکید کرده که ظهور معنی همواره واحد است، و بر خلاف وحدت اسم، تعدد نمیپذیرد.[14]
(بخش) 3-2-4 اعتقاد به تشبیه
بنا بر برخی از روایات امامیه از ائمه ع غالیان روایاتی را در جبر و تشبیه جعل کرده بودند، و از این جهت مورد ملامت واقع شدهاند، که عظمت خدا را کوچک کردهاند.[15] و از دیرباز فرقی چون مغیریه معتقد به تشبیه دانسته شدهاند.[16] از برخی از فرق خطابیه نیز نقل شده که امام در واقع صورتی از الله است.[17] در مواضع بسیاری از منابع نصیریان عقیده تشبیه تأیید شده است. که در واقع تبیینی از عقاید پیشگفته است. کارکرد این انگاره در میان غالیان بدین صورت است که میگویند چون خدا شناخته نمیشود و به کلی سخنی در مورد او نمیتوان گفت؛ پس عبادت هم نمیشود. و ناگزیر باید اسما یا صور او عبادت شوند. و ایشان همان اهل بیت ع هستند. خصیبی تصریح میکند اگر خدا به صورت مرئی ظاهر نمیشد، وجود او اثبات نمیشد. طبرانی نیز...
... گفتنی است مشابه استدلال خصیبی بر تأیید تشبیه، بعدها در کلمات برخی از صوفیان نیز به چشم میخورد. ابن عربی هم در دیدگاه خود، تنزیه خداوند را به تنهایی موجب تعطیل شدن معرفت انگاشته، و تشبیه را در کنار آن لازم میداند.[18] ابن عربی زبان بسیار تند و صریح بر طعن بر معتقدان به تنزیه میگشاید،[19] و با انتقاد از معرفت عقلانی از توحید، میگوید: اسمهای سیصد و شصت گانه خدا را عبادت میکند. ابن عربی در موضعی نیز با ذکر اسماء الحسنی آنها را ائمه میخواند، و تعداد آنها را هفت میداند.[20]
مستندات
_________
نگارنده پیشتر در مقاله پیوند عقیدتی غلو و تصوف (همایش ملی تصوف) شواهد گستردهای از اشتراکات اعتقادی غالیان و عارفان را گرد آورده، و انشاء الله در پژوهش مجزایی به روبط تاریخی دو گروه و تقدیس غالیان نسبت به صوفیان و فلاسفه باستان خواهیم پرداخت. نمونههای بسیار دیگری از این دست در همین کتاب نصیریه آمده، و به ویژه اشتراک مستندات قرآنی و روایی خصیبی و ابن عربی در مباحثی مانند تشبیه نیز بسیار در خور توجه است.
@gholow2
برشی کوتاه از کتاب نصیریه، بخش3-2-3
(عمیدرضا اکبری)
... شیخ مفید حکم به قدیم بودن ائمه ع را از شاخصههای غالیان شمرده است.[1] این اعتقاد از فرق خطابیه و غیر ایشان نیز گزارش شده است.[2] البته تصریحات به این انگاره در میان نصیریان نیز فراوان است. خصیبی با تصریح به ازلیت اهل بیت ع معتقد است که ایشان پیش از آنکه در اجسام و صورتها و عالم امکان حلول کنند، مجرد و نامحدود بودهاند.[3] برخی از روایات نصیریه از سران غلو مانند بشار شعیری، در ازلیت خلق، به مانند اهل فلسفه و عرفان بر لزوم تداوم فیض تأکید کردهاند.[4] همچنین خصیبی در المائده عقل انسانی را ازلی میخواند،[5] و این با نظریه عقل اول فلاسفه تناسب دارد، چه در ادامه خواهد آمد که نوع نگاه ایشان به تفویض خلق به اسم نیز با همین معنا تناسب دارد. نصیریان از ازلیت قرآن نیز گفتهاند.[6]
انگاره ازلیت ائمه ع از ابوالخطاب و دیگر ابواب نیز گزارش شده است.[7] برخی کتب ناهمخوانی این انگاره را با آیات قرآن و بسیاری از روایات امامیه، مبنی بر اختصاص ازلیت به الله و حدوث غیر او نشان دادهاند.[8] در حالی که نصیریان در مواضعی بر تکثر ازلی تصریح کردهاند.[9]
دیگر اصطلاح و انگاره مرتبط فلاسفه یعنی قاعده الواحد[10] نیز در میان نصیریان و اسحاقیان مورد توجه بوده است. در گزارشی در کتاب الرد علی الغلاة نوبختی از غالی عصر خودش اسحاق بن محمد بصری نقل کرده است که در مورد ظهورات معنا گفته: «لو كانوا ألفاً لكانوا واحداً»[11]؛ اگر هزار تا هم باشد، در واقع یکی است. در گزارش شاگرد سرشناس اسحاق بصری، حسن بن منذر[12] هم همین عبارت در ضمن روایتی آمده که در آن تصریح شده که «خداوند احد است، و تنها واحد و یکی آفریده» و اختیارات بسیار بدو واگذارده است. و او محمد بن عبد الله است.[13] از این منظر این انگاره با حقیقت محمدیه و خلقت عالم از یک حقیقت واحد غیر از الله (معنی) پیوند میخورد. خصیبی نیز در الرسالة تأکید کرده که ظهور معنی همواره واحد است، و بر خلاف وحدت اسم، تعدد نمیپذیرد.[14]
(بخش) 3-2-4 اعتقاد به تشبیه
بنا بر برخی از روایات امامیه از ائمه ع غالیان روایاتی را در جبر و تشبیه جعل کرده بودند، و از این جهت مورد ملامت واقع شدهاند، که عظمت خدا را کوچک کردهاند.[15] و از دیرباز فرقی چون مغیریه معتقد به تشبیه دانسته شدهاند.[16] از برخی از فرق خطابیه نیز نقل شده که امام در واقع صورتی از الله است.[17] در مواضع بسیاری از منابع نصیریان عقیده تشبیه تأیید شده است. که در واقع تبیینی از عقاید پیشگفته است. کارکرد این انگاره در میان غالیان بدین صورت است که میگویند چون خدا شناخته نمیشود و به کلی سخنی در مورد او نمیتوان گفت؛ پس عبادت هم نمیشود. و ناگزیر باید اسما یا صور او عبادت شوند. و ایشان همان اهل بیت ع هستند. خصیبی تصریح میکند اگر خدا به صورت مرئی ظاهر نمیشد، وجود او اثبات نمیشد. طبرانی نیز...
... گفتنی است مشابه استدلال خصیبی بر تأیید تشبیه، بعدها در کلمات برخی از صوفیان نیز به چشم میخورد. ابن عربی هم در دیدگاه خود، تنزیه خداوند را به تنهایی موجب تعطیل شدن معرفت انگاشته، و تشبیه را در کنار آن لازم میداند.[18] ابن عربی زبان بسیار تند و صریح بر طعن بر معتقدان به تنزیه میگشاید،[19] و با انتقاد از معرفت عقلانی از توحید، میگوید: اسمهای سیصد و شصت گانه خدا را عبادت میکند. ابن عربی در موضعی نیز با ذکر اسماء الحسنی آنها را ائمه میخواند، و تعداد آنها را هفت میداند.[20]
مستندات
_________
نگارنده پیشتر در مقاله پیوند عقیدتی غلو و تصوف (همایش ملی تصوف) شواهد گستردهای از اشتراکات اعتقادی غالیان و عارفان را گرد آورده، و انشاء الله در پژوهش مجزایی به روبط تاریخی دو گروه و تقدیس غالیان نسبت به صوفیان و فلاسفه باستان خواهیم پرداخت. نمونههای بسیار دیگری از این دست در همین کتاب نصیریه آمده، و به ویژه اشتراک مستندات قرآنی و روایی خصیبی و ابن عربی در مباحثی مانند تشبیه نیز بسیار در خور توجه است.
@gholow2
Telegram
غلو پژوهی
________________
[1]. مفید، تصحيح الإعتقادات، ص136
[2]. اشعری، المقالات و الفرق، ص60، 91
[3]. خصیبی، الهداية، 1419ق، ص433 و 434؛ نیز نک: جنبلانی، ایضاح المصباح، ص47-48
[4]. علی بن حمزه، حجة العارف، ص272؛ نیز نک: ابنشعبه، حقائق اسرار، 2006، ص90
[5].…
[1]. مفید، تصحيح الإعتقادات، ص136
[2]. اشعری، المقالات و الفرق، ص60، 91
[3]. خصیبی، الهداية، 1419ق، ص433 و 434؛ نیز نک: جنبلانی، ایضاح المصباح، ص47-48
[4]. علی بن حمزه، حجة العارف، ص272؛ نیز نک: ابنشعبه، حقائق اسرار، 2006، ص90
[5].…
________________
[1]. مفید، تصحيح الإعتقادات، ص136
[2]. اشعری، المقالات و الفرق، ص60، 91
[3]. خصیبی، الهداية، 1419ق، ص433 و 434؛ نیز نک: جنبلانی، ایضاح المصباح، ص47-48
[4]. علی بن حمزه، حجة العارف، ص272؛ نیز نک: ابنشعبه، حقائق اسرار، 2006، ص90
[5]. خصیبی، المائده، ص263
[6]. عصمة الدولة، الرسالة المصریه، ص669
[7]. همان، ص422، 429-430
[8]. نمونه: نک: علیاحمدی، وجود العالم بعد العدم، فصل1-3، به ویژه ص59-104
[9]. نمونه: جلی، الرسالة المسیحیة، 2006م، ص288
[10]. مدعای قاعده این است که از علت واحد تنها یک معلول صادر میشود. برای معرفی، پیشینیه و نقدی بر این نظریه نک: یثربی، نقدى بر قاعده الواحد و اصل سنخیت، سرتاسر.
[11]. خطیب، تاريخ بغداد، ج6، ص377
[12]. نک: اکبری، تحلیلی از گزارشهای تازهیاب شامی در مورد کاتب نعمانی، ص126
[13]. ابن شعبه، حقائق أسرار الدین، 2006م، 46؛ 2016م، ص37: «وبالإسناد الأول عن [الحسن] بن المنذر قال: حَّدثني أحمد بن محمد بن خالد... إن الله أحد خلق واحداً فجعله موحداً بما فیه الواحد، وجعله عینه الناظرة وأذنه السامعة ویده الباطشة ولسانه الناطق في خلقه بأمره، فلو كانوا مائة ألف لكانوا واحداً. قلت: سیدي من هذا الواحد؟ قال: محمد بن عبد الله الهاشمي».
نیز نک: جلی، النعمانية، ص2؛ طبرانی، الجواهر، ص83؛ النجحية، ص108 با اشاره به اجماع غالیان عینیة بر آن.
[14]. خصیبي، الرسالة، 2006م، ص57؛ 2016م، ص26.
[15]. نمونه: ابن بابویه، التوحيد، ص364؛ عيون أخبار الرضا ع، ج1، ص143/ 45: «صغروا عظمة الله». برای نمونههای مشابه همین تعبیر در مورد غالیان: كشي، رجال، ص301، 304، 401؛ ابن بابویه، إعتقادات الإمامية، ص100؛ طوسي، الأمالي، ص650
[16]. نمونه در مورد مغیریه: اشعری، المقالات و الفرق، ص33، 37
[17]. اشعری، مقالات الإسلاميين و اختلاف المصلين، ص12
[18]. ابن عربي، فصوص، 1946م، ج1، ص181-183
[19]. ابن عربي، الفتوحات، 4-ج، ج3، ص450
[20]. ابن عربی، انشاء الدوائر، ص34
@gholow2
[1]. مفید، تصحيح الإعتقادات، ص136
[2]. اشعری، المقالات و الفرق، ص60، 91
[3]. خصیبی، الهداية، 1419ق، ص433 و 434؛ نیز نک: جنبلانی، ایضاح المصباح، ص47-48
[4]. علی بن حمزه، حجة العارف، ص272؛ نیز نک: ابنشعبه، حقائق اسرار، 2006، ص90
[5]. خصیبی، المائده، ص263
[6]. عصمة الدولة، الرسالة المصریه، ص669
[7]. همان، ص422، 429-430
[8]. نمونه: نک: علیاحمدی، وجود العالم بعد العدم، فصل1-3، به ویژه ص59-104
[9]. نمونه: جلی، الرسالة المسیحیة، 2006م، ص288
[10]. مدعای قاعده این است که از علت واحد تنها یک معلول صادر میشود. برای معرفی، پیشینیه و نقدی بر این نظریه نک: یثربی، نقدى بر قاعده الواحد و اصل سنخیت، سرتاسر.
[11]. خطیب، تاريخ بغداد، ج6، ص377
[12]. نک: اکبری، تحلیلی از گزارشهای تازهیاب شامی در مورد کاتب نعمانی، ص126
[13]. ابن شعبه، حقائق أسرار الدین، 2006م، 46؛ 2016م، ص37: «وبالإسناد الأول عن [الحسن] بن المنذر قال: حَّدثني أحمد بن محمد بن خالد... إن الله أحد خلق واحداً فجعله موحداً بما فیه الواحد، وجعله عینه الناظرة وأذنه السامعة ویده الباطشة ولسانه الناطق في خلقه بأمره، فلو كانوا مائة ألف لكانوا واحداً. قلت: سیدي من هذا الواحد؟ قال: محمد بن عبد الله الهاشمي».
نیز نک: جلی، النعمانية، ص2؛ طبرانی، الجواهر، ص83؛ النجحية، ص108 با اشاره به اجماع غالیان عینیة بر آن.
[14]. خصیبي، الرسالة، 2006م، ص57؛ 2016م، ص26.
[15]. نمونه: ابن بابویه، التوحيد، ص364؛ عيون أخبار الرضا ع، ج1، ص143/ 45: «صغروا عظمة الله». برای نمونههای مشابه همین تعبیر در مورد غالیان: كشي، رجال، ص301، 304، 401؛ ابن بابویه، إعتقادات الإمامية، ص100؛ طوسي، الأمالي، ص650
[16]. نمونه در مورد مغیریه: اشعری، المقالات و الفرق، ص33، 37
[17]. اشعری، مقالات الإسلاميين و اختلاف المصلين، ص12
[18]. ابن عربي، فصوص، 1946م، ج1، ص181-183
[19]. ابن عربي، الفتوحات، 4-ج، ج3، ص450
[20]. ابن عربی، انشاء الدوائر، ص34
@gholow2
اعتراض شیخ طوسی (ره) بر تأویل بیپایه غالیان برای آیه «ما رميت»
#پیوند_غلو_و_تصوف
چنانکه در پژوهش آقای محمدعلی صابری آمده، نخستین استنادات غالیانه صوفیان بر آیه «و ما رمیت اذ رمیت» (انفال: 17) برای وحدت وجود توسط ابن عربی (م638) بوده، و او مدعی شده که خدا هم در صورتهای مختلف ظهور میکند (ابن عربی، فصوص، ج1، ص183-185). در حالیکه بنا بر نظر مشهور مفسران، آیه ناظر به امدادهای الهی (نزول ملائکه و ...) در رخدادی خاص و یا اعطای قدرت جسمی و روحی انجام این افعال (قتل مشرکان و...) از سوی خداوند است (صابری، سر فاش، ص179-199).
اما دست کم از سه سده پیش از ابن عربی، چنین استنادی نزد غالیان شام مطرح بوده است. نمونهای از استنادات نصیریان به آیه مورد بحث را میتوان در کتاب الفرق بین الرسول و المرسل (ص6) اثر خصیبی (م 346ق) دید. و یا در کتاب حجة العارف علی بن حمزة حرّانی (م ق5) آمده است:
«ورمى الحصی یوم بدرٍ، وقد أخبر الله عنه بقوله: وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَكِنَّ اللّهَ رَمَى. وهذا یدلُّ على أنَّ الله هو الذي ظهر ورمى، وهو صاحب القدرة المشار إلیه، وإنَّ تلك الصورة المشاهدة كصورة الإنسان العاجز هي حجابٌ وقعت علیه الأبصار لیثبت الوجود ویدلَّهم علیه بظهور القدرة من تلك الصورة المعاینة بالآلة والحركة والسكون» (حرانی، حجة العارف، 2016م، ص11).
البته، شیخ طوسی از چنین استناد غالیانهای اطلاع یافته بوده، و به نیکی آن را چنین نقد کرده است:
فأما تعلق من تعلق بذلك من الغلاة، بأن قال: لما قال «وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى»- و كان النبي هو الرامي- دل ذلك على انه هو اللَّه تعالى، فهو جهل و قلة معرفة بوجوه الكلام لأنه لو كان على ما قالوه لكان الكلام متناقضاً، لأنه خطاب للنبي صلى الله عليه و آله بأنه لم يرم، فان كان هو اللَّه تعالى فالى من توجه الخطاب؟ و إن توجه اليه الخطاب دل على ان اللَّه غيره. و أيضاً فإذا كان هو اللَّه فقد نفى عنه الرمي فإذا أضافه بعد ذلك الى اللَّه كان متناقضاً على انه قد دلت الأدلة العقلية على ان اللَّه ليس بجسم، و لا حال في جسم، فبطل قول من قال إن اللَّه كان حل في محمّد صلى الله عليه و آله و ليس هذا موضع نقضه. و قد ذكرنا الكلام في ذلك و استوفيناه في الأصول (طوسی، التبيان فى تفسير القرآن، ج5، ص94)
شیخ میفرماید: غالیان به این آیه تمسک کرده و گفتهاند وقتی فرمود: اما خدا تیر انداخت، با اینکه پیامبر تیرانداز بود نشان میدهد که پیامبر همان خدا [یا ظهور خدا] است. این جهل و نشناختن گونههای مختلف سخن است؛ چه بنا بر سخن ایشان کلام متناقض میشود. زیرا آیه خطاب به نبی ص پرتاب را از او [بنا بر هر معنایی] نفی کرده است، اگر او همان خدا است، پس خطاب با کیست؟ و اگر خطاب با نبی ص است، پس دلیل بر این است که او غیر خدا است. و اگر او خدا است، که اثبات و نفی پیاپی رمی به تناقض میانجامد. از طرفی ادله عقلی نیز دال بر این است که خدا نه جسم است، و نه در اجسام حلول میکند پس سخن کسانی که میگویند خدا در محمد ص حلول کرده باطل میشود... تفصیل این بحث را در مباحث اصول (عقائد) آوردهایم.
@gholow2
#پیوند_غلو_و_تصوف
چنانکه در پژوهش آقای محمدعلی صابری آمده، نخستین استنادات غالیانه صوفیان بر آیه «و ما رمیت اذ رمیت» (انفال: 17) برای وحدت وجود توسط ابن عربی (م638) بوده، و او مدعی شده که خدا هم در صورتهای مختلف ظهور میکند (ابن عربی، فصوص، ج1، ص183-185). در حالیکه بنا بر نظر مشهور مفسران، آیه ناظر به امدادهای الهی (نزول ملائکه و ...) در رخدادی خاص و یا اعطای قدرت جسمی و روحی انجام این افعال (قتل مشرکان و...) از سوی خداوند است (صابری، سر فاش، ص179-199).
اما دست کم از سه سده پیش از ابن عربی، چنین استنادی نزد غالیان شام مطرح بوده است. نمونهای از استنادات نصیریان به آیه مورد بحث را میتوان در کتاب الفرق بین الرسول و المرسل (ص6) اثر خصیبی (م 346ق) دید. و یا در کتاب حجة العارف علی بن حمزة حرّانی (م ق5) آمده است:
«ورمى الحصی یوم بدرٍ، وقد أخبر الله عنه بقوله: وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَكِنَّ اللّهَ رَمَى. وهذا یدلُّ على أنَّ الله هو الذي ظهر ورمى، وهو صاحب القدرة المشار إلیه، وإنَّ تلك الصورة المشاهدة كصورة الإنسان العاجز هي حجابٌ وقعت علیه الأبصار لیثبت الوجود ویدلَّهم علیه بظهور القدرة من تلك الصورة المعاینة بالآلة والحركة والسكون» (حرانی، حجة العارف، 2016م، ص11).
البته، شیخ طوسی از چنین استناد غالیانهای اطلاع یافته بوده، و به نیکی آن را چنین نقد کرده است:
فأما تعلق من تعلق بذلك من الغلاة، بأن قال: لما قال «وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى»- و كان النبي هو الرامي- دل ذلك على انه هو اللَّه تعالى، فهو جهل و قلة معرفة بوجوه الكلام لأنه لو كان على ما قالوه لكان الكلام متناقضاً، لأنه خطاب للنبي صلى الله عليه و آله بأنه لم يرم، فان كان هو اللَّه تعالى فالى من توجه الخطاب؟ و إن توجه اليه الخطاب دل على ان اللَّه غيره. و أيضاً فإذا كان هو اللَّه فقد نفى عنه الرمي فإذا أضافه بعد ذلك الى اللَّه كان متناقضاً على انه قد دلت الأدلة العقلية على ان اللَّه ليس بجسم، و لا حال في جسم، فبطل قول من قال إن اللَّه كان حل في محمّد صلى الله عليه و آله و ليس هذا موضع نقضه. و قد ذكرنا الكلام في ذلك و استوفيناه في الأصول (طوسی، التبيان فى تفسير القرآن، ج5، ص94)
شیخ میفرماید: غالیان به این آیه تمسک کرده و گفتهاند وقتی فرمود: اما خدا تیر انداخت، با اینکه پیامبر تیرانداز بود نشان میدهد که پیامبر همان خدا [یا ظهور خدا] است. این جهل و نشناختن گونههای مختلف سخن است؛ چه بنا بر سخن ایشان کلام متناقض میشود. زیرا آیه خطاب به نبی ص پرتاب را از او [بنا بر هر معنایی] نفی کرده است، اگر او همان خدا است، پس خطاب با کیست؟ و اگر خطاب با نبی ص است، پس دلیل بر این است که او غیر خدا است. و اگر او خدا است، که اثبات و نفی پیاپی رمی به تناقض میانجامد. از طرفی ادله عقلی نیز دال بر این است که خدا نه جسم است، و نه در اجسام حلول میکند پس سخن کسانی که میگویند خدا در محمد ص حلول کرده باطل میشود... تفصیل این بحث را در مباحث اصول (عقائد) آوردهایم.
@gholow2
سخن میرزا شریف شیروانی درباره ظهور امیرالمؤمنین (ع) در امتهای پیشین
«غلات قایل اند... روح مقدس جناب أمیر مؤمنان، علیه السّلام، در ابدان متغایره از زمن حضرت آدم، علیه السّلام، تا وقت بعثت جناب خاتم الأنبیاء، صلّی الله علیه و آله و سلّم، در میان قوالب و صور، متقلّب می بود و در زمان حضرت نوح و ابراهیم و موسی، علیهم السّلام، بود و به ایشان اعانت می نمود. و این مذهب بعینه، مذهب اهل تناسخ است. که تمامی علماء اسلام ایشان را تکفیر نموده و بطلان مذهب ایشان را از ضروریات اسلام شمرده اند...
الحاصل بطلان این قول از اَبده بدیهیات است. و در خصوص تقلّب جناب أمیر مؤمنان، علیه السّلام، در ابدان و هیاکل و صور مختلفه، در أزمنه سابقه، دلیلی از نصوص موجود نیست و حدیثی که رجب بُرسی در مشارق روایت نموده، دالّ بر این که آن جناب با أنبیاء سابقه بود سراً، و با جناب خاتم أنبیاء بود جهراً، در کتابهای أخبار موجود نیست و ظاهراً مثل سایر روایات او موضوع باشد...» (میرزا شریف شیروانی، مرغم الغلاة)
__________
1- در خور توجه است که حضور ائمه و امیرالمؤمنین ع در امم پیشین از منفردات اخبار منابع شدیداً ضعیف و به ویژه اخبار غالیانه آثار نصیریان است. آیات قرآن بارها پس از ذکر قصص امتهای پیشین تأکید میکند که رسول الله ص پیشتر آن جا نبوده و ایشان و امتش پیش از وحی الهی از آن قصص آگاه نبودهاند؛ برای نمونه: هود: 49؛ قصص: 44، 46، 86؛ آل عمران: 44؛ یوسف: 102؛ نیز نک: عنکبوت: 48؛ شوری: 52 و...
مرحوم شیروانی در ادامه نقدهای ارزشمند دیگری نیز بر این اخبار آورده است. پیشتر هم بررسی برخی از مستندات این انگاره مانند خبر موسوم به نورانیت و خطبة البیان ارائه شد، و امیدواریم ان شاء الله در پژوهش مجزایی با تفصیل بیشتر از تحقیقات پیشین (نمونه: اکبری، نصیریه، بخش3-4-3)، به این انگاره بپردازیم.
2- مرغم الغلاة، کتابی است که میرزا شریف شیروانی در حدود 180 سال پیش نگاشته است. در این کتاب ضمن تأکید بر عقاید اصیل شیعه و برشمردن بسیاری از فضائل اهل بیت (ع)، عقاید باطلِ غلات و مفوّضه، مانندِ خالقیّت و رازقیّتِ اهل بیت (ع)، تناسخ، انکار شهادتِ امامان (ع) و... مورد انتقاد قرار گرفته و درباره #علم_غیب مباحث سودمندی ارائه شده است. تلاش فکری و دقّت نظر نویسنده با وجود محدودیتهای آن روزگار، جالب و ستودنی است. این کتاب که ان شاء الله به زودی با تصحیح خانم زارعی به چاپ خواهد رسید، اطّلاعات جدیدی درباره سابقه تاریخی غلوپژوهی پیش روی مینهد.
#دشت_ارژن
@gholow2
«غلات قایل اند... روح مقدس جناب أمیر مؤمنان، علیه السّلام، در ابدان متغایره از زمن حضرت آدم، علیه السّلام، تا وقت بعثت جناب خاتم الأنبیاء، صلّی الله علیه و آله و سلّم، در میان قوالب و صور، متقلّب می بود و در زمان حضرت نوح و ابراهیم و موسی، علیهم السّلام، بود و به ایشان اعانت می نمود. و این مذهب بعینه، مذهب اهل تناسخ است. که تمامی علماء اسلام ایشان را تکفیر نموده و بطلان مذهب ایشان را از ضروریات اسلام شمرده اند...
الحاصل بطلان این قول از اَبده بدیهیات است. و در خصوص تقلّب جناب أمیر مؤمنان، علیه السّلام، در ابدان و هیاکل و صور مختلفه، در أزمنه سابقه، دلیلی از نصوص موجود نیست و حدیثی که رجب بُرسی در مشارق روایت نموده، دالّ بر این که آن جناب با أنبیاء سابقه بود سراً، و با جناب خاتم أنبیاء بود جهراً، در کتابهای أخبار موجود نیست و ظاهراً مثل سایر روایات او موضوع باشد...» (میرزا شریف شیروانی، مرغم الغلاة)
__________
1- در خور توجه است که حضور ائمه و امیرالمؤمنین ع در امم پیشین از منفردات اخبار منابع شدیداً ضعیف و به ویژه اخبار غالیانه آثار نصیریان است. آیات قرآن بارها پس از ذکر قصص امتهای پیشین تأکید میکند که رسول الله ص پیشتر آن جا نبوده و ایشان و امتش پیش از وحی الهی از آن قصص آگاه نبودهاند؛ برای نمونه: هود: 49؛ قصص: 44، 46، 86؛ آل عمران: 44؛ یوسف: 102؛ نیز نک: عنکبوت: 48؛ شوری: 52 و...
مرحوم شیروانی در ادامه نقدهای ارزشمند دیگری نیز بر این اخبار آورده است. پیشتر هم بررسی برخی از مستندات این انگاره مانند خبر موسوم به نورانیت و خطبة البیان ارائه شد، و امیدواریم ان شاء الله در پژوهش مجزایی با تفصیل بیشتر از تحقیقات پیشین (نمونه: اکبری، نصیریه، بخش3-4-3)، به این انگاره بپردازیم.
2- مرغم الغلاة، کتابی است که میرزا شریف شیروانی در حدود 180 سال پیش نگاشته است. در این کتاب ضمن تأکید بر عقاید اصیل شیعه و برشمردن بسیاری از فضائل اهل بیت (ع)، عقاید باطلِ غلات و مفوّضه، مانندِ خالقیّت و رازقیّتِ اهل بیت (ع)، تناسخ، انکار شهادتِ امامان (ع) و... مورد انتقاد قرار گرفته و درباره #علم_غیب مباحث سودمندی ارائه شده است. تلاش فکری و دقّت نظر نویسنده با وجود محدودیتهای آن روزگار، جالب و ستودنی است. این کتاب که ان شاء الله به زودی با تصحیح خانم زارعی به چاپ خواهد رسید، اطّلاعات جدیدی درباره سابقه تاریخی غلوپژوهی پیش روی مینهد.
#دشت_ارژن
@gholow2
علاّمه مجلسی (ره) در رساله اعتقادات:
«و لا تعتقد انهم خلقوا العالَمَ بامرِ اللهِ تعالی فإنا قد نُهینا فی صحاح الاخبار عن القول به و لا عبرة بما رواه البرسی و غیره من الأخبار الضعیفة»
و معتقد مباش که اهل بیت (ع) عالَم را به امر خدا خلق کردهاند؛ زیرا ما را در احادیث صحیح از این اعتقاد نهی کرده اند و هیچ اعتنایی به روایات ضعیفی که رجب بُرسی و غیر او نقل کرده اند نیست.
@gholow2
«و لا تعتقد انهم خلقوا العالَمَ بامرِ اللهِ تعالی فإنا قد نُهینا فی صحاح الاخبار عن القول به و لا عبرة بما رواه البرسی و غیره من الأخبار الضعیفة»
و معتقد مباش که اهل بیت (ع) عالَم را به امر خدا خلق کردهاند؛ زیرا ما را در احادیث صحیح از این اعتقاد نهی کرده اند و هیچ اعتنایی به روایات ضعیفی که رجب بُرسی و غیر او نقل کرده اند نیست.
@gholow2