غلوپژوهی
5.6K subscribers
445 photos
58 videos
268 files
851 links
- مطالعات حدیثی، تاریخی و فرقه‌شناسی
- موضوع کانال منحصر به غلو فرقه‌ای نیست.

مدیر اصلی: @amid3

مروری بر مطالب قدیم:
t.me/gholow2/1000
اینستا:
instagram.com/gholow2
کانالهای وابسته:
معرفة الرجال:
@Al_Rijal
میراث امامان:
@Al_Meerath
سایت:
deraayaat.ir
Download Telegram
🔸 وکلای اربعه و منابع غیر امامی

روایات امامی متعددی جایگاه وکلای اربعه امام عصر عج را در دوره غیبت تبیین می‌کنند، که به ویژه در الغیبة طوسی به تفصیل آمده است (الغیبة طوسی، ص353-396). یکی از ابهامات در این زمینه این است که چرا گزارش‌های در مورد این وکلا در کتب غیبت پیشین، مانند ابواب غیبت الکافی، الغیبة نعمانی و کمال الدین کمتر نمود یافته است؟

در پاسخ باید گفت چه بسا برای این مؤلفان، بیشتر نشان دادن قدمت اندیشه غیبت برایشان اولویت داشته است. کتاب غیبت در الکافی نسبتاً مختصر و بنای شیخ کلینی در مجموع الکافی نیز بر اختصار است. و البته کلینی در کافی روایاتی را با واسطه از عمری نقل کرده است (الكافي، ج‏1، ص329، 330) شاید در کتاب الرسائل نمونه‌های بیشتری از این دست را بازتاب داده بوده است (نمونه: كمال الدين، ج‏2، ص484). احتمالاً نگارش کافی در دوره وکالت وکلا نیز به خاطر حساسیت جایگاه وکلای اربعه و مساله اختفا نیز در زیاد نبودن روایات کلینی از وکلا مؤثر بوده باشد، به ویژه او بیشتر هم‌دوره حسین بن روح بوده که تقیه‌اش بسیار شدید بوده است (الغیبة طوسی، ص384-386، 391). تأکید بر نام نبردن کافی از امام عصر نیز شاهد همین رویکرد کلینی است (الكافي، ج‏1، ص332-333، نیز ج4، ص162).

کمال الدین شیخ صدوق نیز گرچه وکلا را به طور خاص نشناسانده، ولی در فصل توقیعات، بیش از همه نام چهار وکیل را به عنوان صاحبان توقیع در اسنادش آورده است (كمال الدين، ج‏2، ص483-486، 489، 501-521). برخی از اخبار وکالت نیز از موثقان از امامین عسکریین است (نمونه: الكافي، ج‏1، ص330). در این میان گرچه نعمانی از وکلای اربعه نام نبرده، ولی ضمن تأیید اصل جایگاه سفرا (نعمانی، ص173)، هیچ توقیع و خبری نیز از امام عصر عج نیاورده است. نعمانی در شام بوده و ابهام‌های مهمی در روابط حدیثی او وجود دارد (نک‍: اکبری، گزارش‌های شامی در مورد کاتب نعمانی)

اما از آثار برجامانده از قرن4 در مورد وکلا می‌توان به گزارش کتاب ابن ابی الثلج اشاره کرد (تاريخ أهل البيت نقلا عن الأئمة ع، ص150). با این حال گذشته از منابع الغیبة طوسی مانند کتاب اخبار الوکلاء ابن برنیه و اخبار الوکلاء الأربعة ابن نوح سیرافی در قرن4، تعدادی از منابع فرق شیعی غیر امامی جایگاه وکلاء را بازتاب داده‌اند؛ مثلاً در اخبار مربوط به عزاقره، نصیریه و مخمسه.
از آن جمله کلمات خصیبی در انتهای الهداية الکبری است، و عبارات شلمغانی که در الغیبة شیخ (ص307، 324، 404) نمود یافته، و نیز سخنان ابو القاسم کوفی بزرگ مخمسه در عیون المعجزات (ص326) به روایت ابی عمران کرمانی. این آثار بیشتر در مورد سه وکیل نخست با قاطعیت سخن گفته‌اند، و عبارات در مورد وکیل چهارم خالی از تردید نیست. این می‌تواند با کوتاهی مدت وکالت ایشان مرتبط باشد. البته در گزارش‌هایی بعدها شلمغانی به کلی از تشیع برائت جسته (الغيبة للطوسي، ص391) که محل بحث ما نیست.

نکته مهم این است که غالیان با وجود منازعه مشایخشان بر سر بابیت، و زاویه شدیدی که با وکلا داشتند، نمی‌توانستند وکالت ایشان را رد کنند و لذا به تحریف جایگاه وکلا در آثار عام خود روی آوردند. در آثار خاص برجامانده از نصیریه، اهتمامی به وکلا به چشم نمی‌خورد. و این به خاطر این است که در واقع وکلا با غالیان مرتبط نبوده‌اند. شاید به همین جهت باشد که به نحو کلی برخی از غالیان مانند نصیریه اهتمام چندانی به روایات امام عصر در دوران غیبت ندارند. حتی در اثر عامی مانند الهدایة الکبری بسیاری از روایات امام عصر مربوط به دوره امام عسکری ع است (الهدایة، 1419ق، 355-366، 363، 366، 368، 387) در روایاتش از امام در دور غیبت معمولاً معلوم نیست چه کسی توقیع را می‌گیرد (همان، ص371-374). او در مواضعی به اسناد غالیانه آورده توقیعات امام عسکری بر دست محمد بن نصیر خارج می‌شد (الهداية الكبرى، 1419ق، ص323، 367) و جایگاه عثمان بن سعید و فرزندش را به وکالت مالی امام تحریف کرده‌اند (الهدایة الکبری، 1419ق، ص370؛ 2007م، ص392-393) (توضیحات بیشتر)
خصیبی در آثارش مکرراً آورده که محمد بن نصیر با امام عصر عج به غیبت رفته است (خصیبی، الهداية، 1419ق، ص396؛ الرسالة، 2006، ص110؛ مرهج، شرح دیوان خصیبی، 1436ق، ص449) این مطلب در بسیار از آثار نصیریان نمود یافته است (طبرانی، البحث و الدلالة، 2016م، ص40؛ الدلائل، ص66، ش198؛ عصمة الدولة، الرسالة المصرية، 2016م، ص447)، پس در نگاه نصیریه خود ابن نصیر می‌توانسته واسطه توقیعات امام عصر تلقی شود.

بر این اساس، بررسی منابع غلات بیشتر جایگاه مسلم ایشان و دست کم سه وکیل نخست را نمایانده‌اند، در حالی که بی‌تردید این وکلا امامی و مرتبط با بزرگان امامیه بوده‌اند. از طرفی روایاتی در برائت ایشان از خطابیه و شخص محمد بن نصیر و شلمغانی در دست است (نمونه: كمال الدين، ج‏2، ص484؛ کشی، ص520؛ الغيبة طوسي، ص398، 403-406)
@gholow2
چاپ دوم کتاب "بررسی تقریرهای مختلف وحدت وجود
به ضمیمه نسخه خطی «ابطال وحدت وجود» قاضی سعید قمی
"
منتشر شد...


💠کتاب حاضر به قلم دکتر سید محسن هندی به بررسی‌ تقریرات مختلف وحدت وجود از زمان ابن عربی تا فلاسفه معاصر می‌پردازد.
💠ابن عربی، صدرالدین قونوی، علاءالدین سمنانی، ملاصدرا، آقا علی مدرس زنوزی، قاضی سعید قمی، علامه طباطبایی، آقایان جوادی آملی، مصباح یزدی، غلامرضا فیاضی و حسین عشاقی افرادی هستند که نظرات و مبانی آنان بطور مفصل در این رساله تقریر و بررسی شده است.
💠نویسنده فصل مجزایی را نیز به مکتب تفکیک اختصاص داده و به بررسی مبانی و آراء مؤسسان این مکتب پرداخته است.
💠ضمیمه شدن نسخه خطی «ابطال وحدت وجود» قاضی سعید قمی، و نقد و بررسی اشکالات او به وحدت وجود به غنای این کتاب ارزشمند افزوده است.
💠کتاب حاضر که از نظر جامعیت در موضوع خود کم‌نظیر است و با تتبع و نظمی مثال‌زدنی و قلمی شیواست توسط انتشارات اعتقادما و میراث خطی شیعه در ۵۴۰ص ارائه شده است.

💠قیمت کتاب ۱۱۰/۰۰۰ت + ۱۲/۰۰۰ت هزینه پست [= ۱۲۲هزار ت]
قیمت با تخفیف: ۹۹/۰۰۰ت
تهیه: @eteqadema
@nosakh_shii
▪️ کلام رسول خدا پس از ازدواج حضرت زهرا س

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهمدانِيُّ قَالَ: ثنا يَعْقُوبُ بْنُ يُوسُفَ الضَّبِّيُّ، ثنا نَصْرُ بْنُ مُزَاحِمٍ، ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُسْلِمٍ الْمُلَائِيُّ، حَدَّثَنِي دَاوُدُ بْنُ أَبِي عَوْفٍ أَبُو الْجَحَّافِ، عَنْ عَطِيَّةَ الْعَوْفِيِّ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ: لَمَّا دَخَلَ عَلِيٌّ بِفَاطِمَةَ جَاءَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَرْبَعِينَ صَبَاحًا علَى بَابِهَا فَيَقُولُ: أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ.

از ابوسعید خدری: پس از ازدواج علی ع و فاطمه، رسول خدا ص چهل صبح به نزد در خانه ایشان می‌آمد و می‌فرمود: من با دشمن شما دشمنم و با دوست شما دوستم.

📚 فضائل فاطمة لابن شاهين، ص33. مشابه این روایت از طرق دیگری نیز نقل شده است؛ نمونه: «سنن ابن ماجه ت الأرنؤوط، 1/ 102؛ سنن الترمذي ت شاكر، 5/ 699؛ مسند البزار، 10/ 228.
@sohof2
غلوپژوهی
نظر عالمان سلف دربارۀ عصمت در پی اظهارات عبدالکریم سروش، مبنی بر همانندی علم نبی و امام در غیر مسائل دین با علم اهل عصر خود و امکان نقد گفتار امام، برخی چنین پنداشته که دیدگاه او در مورد عصمت در میان عالمان سلف پیشینهای دارد، و «مستندش همان چیزهایی است که…
🔸نمونه‌ای در روابط بحث‌های کلامی، فقهی، حدیثی و تاریخی

یکی از این بحث هایی که شاهد این ارتباطات است، بحث سهو النبی است. مرحوم شیخ صدوق گزارش‌های مربوط به سهو النبی را منافی با عصمت در تبلیغ شرایع نمی داند. اما در مقابل بزرگانی مانند شیخ مفید و شیخ طوسی آن گزارش‌ها را منافی با عصمت می‌دانند. این نوع نگرش در فتاوای فقهی این عالمان نیز اثر گذاشته است. به نحوی که مرحوم شیخ طوسی به اخبار بسیار مربوط به سهو در سلام نابجا در رکعت دوم را به خاطر اشتمال آن بر بحث سهو النبی عمل نکرده است؛ (تهذيب الأحكام ت خرسان، ج‏2، ص181، 351) در حالی که شیخ صدوق به این اخبار فتوا داده است (من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص358).
حال در این اختلاف کلامی چگونه می توان به راه حلی برای برون رفت از آن دست یافت؟ برخی از متکلمان مکتب بغداد در نقد سهو النبی بر این نکته تأکید دارند اگر مثلاً آن گزارش ذی الشمالین و تذکر او به حضرت رسول الله در سلام نابجا را بپذیریم، لازم می‌آید اعتماد از دیگر افعال سیره حضرت رسول الله نیز از بین برود. (عدم سهو النبي، ص29) در حالی که عملاً می دانیم جمع قابل توجهی از اصحاب امامیه متقدم چنین سهوی را مخل به عصمت ندانسته‌اند. حال باید پرسید منشا این نوع اختلاف برداشت چیست؟
با بررسی تاریخی به نظر می‌آید تفاوت مهمی که بین این صاحبان دو نگرش وجود دارد. دیدگاه مربوط به قبول سهو النبی از نظر زمانی تقدم دارد. به شکلی که غالب محدثان امامی متقدم و نیز عامه را در بر می گیرد. در حالی که نظریه نقد سهو نخستین بار در مکتب بغداد است به صورت پررنگ‌تر نمود یافته و نمونه‌های قبول آن پیش از مکتب بغداد به نحو بسیار نادر تنها از برخی از اهل غیبت گزارش شده است. (گرامی، بازخوانی مفهوم غلو در اندیشه جریان های متقدم امامی، بخش سهو النبی) تا آنجا که کمی پیش از اوج گیری مکتب شیعی بغداد، و در زمان صدوق و ابن الولید نفی سهو چندان جایگاهی نزد امامیه نداشته. (t.me/gholow2/1073 و t.me/gholow2/1086) در دوران اخیر عقیده نفی سهو کاملا رایج و مسلم شمرده می شود.

به نظر می آید نوع تلقی‌ها از قضیه سهو النبی مرتبط با مبحث حجیت فعل معصوم است، و این در این اختلافات مؤثر است. جا دارد به این سوالات پاسخ داده شود آیا در نگاه اصحاب معصومان علیهم السلام وقوع سهو در یک فعل معصوم منافی حجیت رفتار ایشان تلقی می شده است؟ نگاه ایشان در بحث عصمت چه بوده است؟ آیا اصحاب معصومان علیهم السلام فعل واحد از معصوم را حجت تلقی می‌کردند، و یا فارغ از اعتبار، جهت صدور هم برایشان مهم بوده است؟ آیا میان فعل واحد با سیره و اوامر و نواهی معصوم فرق می‌گذاشتند؟
آنچه که از بعضی از گزارش‌ها برمی‌آید این است که در میان جمعی از اصحاب ائمه علیهم السلام این نگاه وجود داشته که لزوماً فعلی واحد از ائمه حجت نیست؛ زیرا در وجه صدور یک مورد، احتمالات مختلفی مانند تقیه، وجود حکم اختصاصی برای معصوم، وجود قید خاص برای عمل متصور است، که همه آنها حجت عملی نمی‌تواند باشد. (الكافي، ج‏6، ص486/ ح5؛ ج‏4، ص327/ 6؛ قرب الإسناد، ط – آل البیت، ص 88؛ تهذيب الأحكام ت خرسان، ج‏2، ص82/ ح72؛ و...)
مثلاً اگر اصل واقعه ذی الشمالین این دانسته شود که منافی عصمت رسول الله و حجیت روش حضرت ص است، باید پرسید که اگر قضیه نادر سلام در رکعت دوم در نماز چهار رکعتی وجهی غیر از سهو می داشت، به هر حال متقدمان آن را حجت در عمل می‌دانستند، و یا وجوه دیگری را نیز در صدور این فعل به تردید تصور می‌کردند؟
در همین گزارش سهو النبی نیز می توان دید که بعد از اینکه حضرت رسول الله ص در رکعت دوم از نماز ظهر سلام دادند، اصحاب لزوماً آن را تلقی به حجیت نکردند، و ذی الشمالین از وجه آن پرسید. (الكافي، ج‏3، ص355، 357)
نکته دیگر تلقی مرحوم شیخ صدوق از بحث اسها است که این موارد سهو را فعلی خاص در واقعه ای خاص برای تفقیه و تعلیم مطلبی می دانستند، که نسبت به سهو بودن آن نیز تذکر داده می شود. و لذا در نگاه این عالم وجهی برای خلط آن با دیگر موارد نیست. (من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص360) بر این اساس، فضای روایات سهو النبی با روایاتی مانند معاصی انبیا یا خبر ناآگاهی رسول خدا از گردافشانی نخل -که چالش‌های سندی و مضمونی‌شان بسیار شدیدتر است- تفاوت جدی دارد.
از این رو، اگر این موارد را در کنار هم در نظر بگیریم تا حدی روشن می‌شود که چرا دیدگاه‌ها در سازگاری یا ناسازگاری سهو النبی با عصمت تفاوت دارد.
@gholow2
غلوپژوهی
⚠️ تسامح های منبری نهاد ارزشمند روحانیت از دیرباز متصدی ترویج معارف دین بوده است، و امروزه نیز بسیاری از طلاب در این راستا فراوان با شرایطی سخت و بدون چشم داشت به پاداش دنیوی به تبلیغ معارف دین می پردازند. این فعالیت ها گاه فراتر از صرف آموختن معارف کتاب…
⚠️کم‌توجهی به تخصص‌گرایی در حوزه

در برنامه آموزشی رسمی حوزه علمیه همت اصلی بر فقه و اصول فقه است. البته در جای خود توجه ویژه به این دو علم لازم است و جای قدردانی دارد. اما متأسفانه این توجه بسیار به قیمت به حاشیه راندن دیگر علوم اسلامی در حوزه انجامیده است. هرچند هنوز برخی از مباحث این دو علم نیز آن سان که شایسته است در برنامه آموزشی مورد توجه قرار نگرفته است. (و بر برخی زوائد کم کاربرد تأکید بسیار شده.) و این بی‌ارتباط با اصرار بیش از حد بر برنامه واحد برای همه طلاب با استعدادها و سلایق و علایق مختلف نیست. توضیح آنکه بعد از سه پایه نخست، حوزه در هفت پایه بعد دروس اصلی همه پایه ها فقه و اصول است. و به دیگر علوم به صورت بسیار گذرا پرداخته می‌شود. سپس در درس خارج نیز غالباً محور اصلی همین دو علم هستند؛ درس خارجی که ممکن است دو سال و یا بیست سال و یا بیشتر به طول بینجامد.
علاوه بر این دفاتر بسیاری از مراجع به کسانی که به تخصص های غیر از فقه و اصول مشغول باشند، شهریه نمی دهند! کم لطفی نظام حوزه به مدرسان علوم مختلف نیز به تضعیف تخصص‌گرایی دامن می‌زند. به این نحو که اگر طلبه‌ای خودش سال‌ها در علوم حدیث و رجال و یا کلام، پژوهش کرده باشد، برای شروع تدریس غالباً ناگزیر است از تدریس پایه های اول و ادبیات عرب و آموزش فقه و منطق بیاغازد! خلاصه متخصص یک علم را بر تدریس علم دیگر می‌گمارند!
در سال‌های اخیر مؤسساتی تخصصی در دیگر رشته‌های اسلامی برای سطوح تحصیلی بالا ایجاد شده. ولی متأسفانه هم چنان این موسسات و رشته‌های تخصصی شان جایگاه پررنگی در حوزه ندارند. بلکه در برخی از همین مؤسسات طلبه مجبور است حتی تا سال‌های آخر دروس فقه و اصول را بخواند.

برنامه رسمی فقه و اصول برای اکثر طلاب مناسب نیست، و برای بسیاری‌شان سنگین است، و برای برخی هم جامعیت کافی را ندارد. اما به هر حال، این انس با فقه و اصول این مزیت را دارد، که اکثر طلاب از پیچیدگی های فقاهت اطلاع می یابند. و به راحتی به خود اجازه فتوا نمی‌دهند. و بر منابر نیز اکثراً به ذکر فتاوای فقهای شهیر با ذکر نامشان می‌پردازند.
اما از ثمرات کم توجهی به تخصص‌های مختلف دیگر در حوزه علمیه این است، که با ارائه سطحی مباحث رشته‌های غیر فقه و اصول توهم آشنایی با آن علم برای طلاب ایجاد می‌کنند. بسیاری از کسانی که از ابتدایی‌ترین مباحث علوم حدیث، رجال، علوم قرآنی، کلام، تاریخ، فرق و... اطلاع ندارند؛ به خاطر آشنایی سطحی با مباحث و مبانی علوم، و ناآگاهی از اختلافات و پیچیدگی‌های آن گمان می‌کنند می‌توانند در مورد مسائل مختلف صحبت کرده و حتی بدون دانستن مستندات متخصصان به نقد ایشان مبادرت ورزند!
از دیرباز از مقتضیات کار حوزوی تبلیغ و منبر بوده، و از ضروریات منبر آشنایی با علوم حدیث است. می‌بینیم که وقتی حوزه ابزار ضروری اعتبار سنجی احادیث را در هیچ یک از دروسش به دست طلبه نمی‌دهد، طلاب -به ویژه آنان‌که به مطالب و روایات شناخته‌شده‌تر اکتفا نمی‌کنند، و دنبال مطلب جدید هستند- در استفاده از روایات به اشتباهات بسیار گرفتار می‌شوند. برخی به راحتی به اخبار بی‌سند قرون متأخر استناد می‌کنند. و برخی که قدری وضعشان بهتر است، هر خبر ضعیف السند در منابع متقدم را بدون بررسی‌های متنی و سندی به مخاطبان ارائه می‌دهند. به اقتضای روضه‌خوانی و ذکر سیره اهل بیت ع آشنایی با بررسی‌های تاریخی نیز از ضروریات مبلغان است. اما چه اندک‌اند کسانی که به صورت روشمند وارد این مباحث شوند. (t.me/gholow2/934) این زمینه نشر مطالب بی‌پایه و حتی بعضاً غلو را فراهم می‌کند.
وانگهی ضعف عمومی برخی از رشته‌ها مانند علوم حدیث، تاریخ و کلام آثار سوء خود را در آرای فقهی نیز می‌گذارد. کم‌کاری در معرفی تخصص‌ها در حوزه حتی در دیدگاه‌ها نسبت به عالمان سرشناس نیز مشکلاتی درست می‌کند. مثلاً از مجتهد ممحض در فقه و اصول در مورد فلان فرقه باطنی استفتا می‌کنند! و مسائل تاریخ فلان منطقه را از مرجع فقهی می جویند و… و متخصصان این حوزه‌ها در میان عموم (حوزوی و غیر حوزوی) مهجور می‌مانند.

در برخی از نشست‌های طلبگی جمعی افسوس می‌خورند و بر حذر می‌دارند از اینکه امروزه غیرحوزویان بر منابر سخنرانی می‌کنند. و یا از این‌که چرا بسیاری از طلاب مشغله‌های غیر طلبگی از کارمندی تا مسافرکشی را پیشه کرده‌اند؟! البته این به حاشیه رفتن عجیب نیست. وقتی در میان بدنه حوزه هنوز تخصص‌گرایی به رسمیت کافی شناخته نشده، مردم هم کم کم این را احساس می کنند.
البته بسیاری از دانشگاهیان و غیرحوزویان نیز بی‌کار نمی‌نشینند! و گاه با رویکردی تخصص‌گراتر وارد عرصه‌های علوم اسلامی می‌شوند. در حوزه افراد متخصص در فنون مختلف کم نیستند. چنان‌که مبلغان موفق با اتکای به معارف عمومی شیعه نیز بسیارند. اما ایشان عموماً خود برنامه‌ای متفاوت با برنامه‌های نظام آموزش رسمی داشته‌اند.
#حوزه
@gholow2
غلوپژوهی
🔺نمونه ای دیگر از جعل های خطرناک غالیان سیاسی و تأملی در برخورد دوگانه نهادهای نظارتی در امر نشر کتب بی سندی داستان های ادعایی آثاری مانند کتاب تازه نشر «سه دقیقه در قیامت» در بی اعتباری آن کافی است. با این حال این اثر که حتی مولفش نیز مجهول است، در مقدمه…
استقبال زیاد از کتاب «سه دقیقه در قیامت» و حمایت سودجویان، در کنار سکوت دغدغه‌مندان باعث شده تا نویسنده دروغ‌پرداز، در چاپ‌های بعدی اکاذیب جدیدی را نیز به کتاب بیفزاید.

در ص۸۲ چاپ چهاردهم کتاب، نویسنده ادعا کرده باطن پلید کودکان یک مرد را دیده که علتش آن بوده که آن مرد با زنی رابطه نامشروع داشته و سپس با خواهر آن زن ازدواج کرده لذا ازدواجش حرام و فرزندانش حرامزاده بوده‌اند!! در پاورقی هم این حکم عجیب در مورد زنا را به مراجع نسبت داده که دروغ است، و البته ظاهراً در اثر خلط با حکم لواط شکل گرفته است.

حکم مسأله را می‌توانید در رساله‌ها ببینید؛ به عنوان نمونه:
إذا زنى بإحدى الأختين جاز له نكاح الأخرى في مدة استبراء الأولى (العروة الوثقى، ج5، ص552).

کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت تنها یکی از ده‌ها کتاب انتشارات ابراهیم هادی است که همگی از سبک و‌ سیاق خاصی در جهت اهداف معین پیروی می کنند.
#ابراهیم_هادی
مطلب مرتبط: مروری بر آسیب‌های کتاب سه دقیقه در قیامت

@gholow2
- تمثال ولی فقیه در آسمان‌ها
- امر و نهی ولی فقیه به ملائکه
- توانایی تغییر مقدرات!!

نتیجه اقبال به دروغ‌پردازی‌های انتشارات ابراهیم هادی آن شده که پس از کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت، دو کتاب بازگشت و شنود با خرافات فاجعه‌بارتر، از سوی این انتشارات روانه بازار شده است.

کتاب شنود گزارش مشاهدات یک مأمور امنیتی از عالم دیگر در یک تجربه نزدیک به مرگ است. دروغ‌پردازی و غلو در این کتاب به اوج خود رسیده تا آن‌جا که نویسنده پس از گزارش مفصل دیدار و همراهی با ملائکه یاور امام مهدی ع و نقل سخنان یک شخص الهی آسمانی درباره آن ملائکه، در ص۷۴ چاپ دوم (=صفحات ۱۳۲ تا ۱۳۴ نسخه الکترونیک) می‌نویسد:

«[ادامه سخنان شخص الهی:]... این ملائک... منتظر حرکت مخلصانه از شیعیان هستند. بعد با تعجب گفتم: یعنی اگر کسی حرکتی نکند این ملائک کاری نمی کنند؟ گفت: فقط در یک صورت. امام حاضر و معصوم می تواند امر خدا را ابلاغ کند. اگر امام معصوم بخواهد همه چیز تغییر می کند.
بعد ادامه داد: در دوران غیبت، ولی امر مسلمین نیز می تواند به آن ها دستور دهد. در همین افکار بودم که منظور از ولی امر مسلمین کیست،' یک باره در میان فوج ملائک تصویر بزرگی را دیدم که شمایل حضرت امام و مقام معظم رهبری نمایان بود.»

آیا علمای دین و پژوهشگران وظیفه ندارند در برابر این همه خرافه‌پردازی و تحریف حقایق واکنش نشان دهند؟!
____
1. این دست سؤالات کلیشه‌ای در این داستان‌های جعلی فراوان تکرار می‌شود. آیا به راستی مصداق ولی امر از نظر یک سپاهی رزمنده مبهم بوده است؟
#شنود
@gholow2
نقدی بر کتاب سه دقیقه در قیامت.pdf
180.8 KB
نقدی مختصر بر کتاب دروغین #سه_دقیقه_در_قیامت
به‌کوشش عباس دهرویه

با تشکر از ایشان به خاطر ارسال این نوشتار
@gholow2
جاعل کتاب شنود از سلسله آثار خیالی انتشارات شهید ابراهیم هادی ادعا می‌کند در سیر ماورائی خود به فلسطین، عراق و یمن رفته و ضعف اعتقادی مبارزان را مشاهده کرده که مانع یاری ملائکه می‌شده است.

او مدعی است این سیر برزخی در اوائل سال ۹۳ صورت گرفته (ص۶ و پاورقی ص۷۲) و اوضاع یمن را در آن زمان چنین توصیف می‌کند:
«عربستان حملات سختی را بر ضد مردم مسلمان یمن آغاز کرده و در محاصره کامل قرار دارند... به یکی از خطوط مقدم نبرد رفتم. نیمه‌های شب بود و رزمندگان شجاعی یمنی در سنگرهای خودشان نشسته بودند. برخی از فرماندهان میدانی نیز در آن جا حضور داشتند... یکی می گفت: صعده زادگاه ما است... هرگز اجازه نمی‌دهیم سقوط کند... ما باید ثابت کنیم می‌توانیم یمن را اداره کنیم...»

ظاهرا جاعل داستان در محاسبات خود ۱ سال دچار اشتباه شده است! در اوائل سال۹۳ نه از محاصره و حملات شدید عربستان خبری بود و نه خطر سقوط صعده و خطوط مقدم نبرد! بلکه دوران افزایش قدرت حوثی‌ها بود که به تسلط آنها در ماه‌های پایانی سال ۹۳ و حمله عربستان در سال بعد انجامید. #سه_دقیقه_در_قیامت
#شنود
@gholow2
در داستان دروغین شنود از سلسله جعلیات نشر ابراهیم هادی ادعا می‌شود که شخصیت اصلی داستان، در حالت خروج از بدن به هر کسی نگاه می‌کرده از اعماق باطنی او و‌ نیز همه گذشته و آینده آشکار و‌ پنهان او و حتی اجداد و اعقاب و مرتبطانش مطلع می‌شده است!

گذشته از آن که این ادعای ناروا با آموزه‌های دینی، همخوانی ندارد، آشکارا با بخش‌های دیگر این داستان خیالی نیز در تناقض است. مثلا با وجود این که راوی -به ادعای خود- در آن حالات برزخی، اطرافیان و از جمله همسرش را دیده و باطنشان را مشاهده کرده، و در نتیجه طبق این ادعا، از همه آینده آن‌ها حتی احوالشان در قیامت مطلع شده، اما در بخش‌های دیگر داستان -به ویژه در گزارش ماجراهای پس از ترخیص از بیمارستان- ادعای غلوآمیز خود را فراموش کرده و سخنان و رفتارش نشان می‌دهد هیچ آگاهی از آینده و سرنوشت همسر و‌ دیگر اطرافیانش ندارد! #سه_دقیقه_در_قیامت
#شنود
@gholow2
آیا انتشارات ابراهیم هادی برای برپایی اردوهای برزخی با ملک الموت قرارداد دارد؟!

در چاپ چهاردم سه دقیقه در قیامت داستان‌های بسیاری را در تأثیرات و کرامات کتاب افزوده‌اند، از آن جمله داستان خانم دکتر بدحجابی که به طور اتفاقی با کتاب آشنا، و با خواندن آن متحول می‌شود. به صورت کاملاً اتفاقی در همان روز تصادف کرده، و به برزخ می‌رود. مأموران برزخ، توبه او را ناکافی شمرده و می‌گویند باید پسران و‌ مردانی که با حجاب بدش تحریک‌شان کرده هم راضی شوند! سرانجام به یاد کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت می افتد و به تقلید از نویسنده آن کتاب -که مشکلات دنیا و آخرت را حل کرده- با توسل به حضرت زهرا س به دنیا برمی‌گردد، و‌ با هوشمندی خارق العاده و حدسی غیرمنتظره، بی‌هیچ واسطه‌ای راوی کتاب را پیدا می‌کند تا از او بپرسد چگونه مردانی که با پوشش بد خود تحریکشان کرده، بیابد.

چه بسا قسمت عجیب‌تر داستان، چگونگی جلب رضایت خانم دکتر زیبارو از ۱۱۰۰ مرد چشم‌چران بوده که قصه‌پرداز به علت محدودیت‌های فرهنگی ناگزیز از سانسور آن شده است!
گفتنی است در منابع دینی نه تنها شاهد روشنی از رضایت‌خواهی در چنین نمونه‌هایی نیست بلکه بطلان آن روشن است.
@gholow2
🔸 تفاوت نگاه رهبر انقلاب و ائمه جمعه در مورد تعبیر «ذوب در ولایت»

#غلو_سیاسی

رهبر انقلاب: «تعبیر «ذوب در ولایت» را غالباً مخالفان شماها - کسانی که میخواهند نکته‌گیری کنند و مضمونی بگویند - به کار میبرند؛ والّا بنده این حرف را از آدمهای حسابی کمتر شنیده‌ام. بنده نمیفهمم معنای ذوب در ولایت را. ذوب در ولایت یعنی چه؟ باید ذوب در اسلام شد...» (در دیدار نمایندگان مجلس، تاریخ 27/3/1383).

برخی از ائمه جمعه که تعبیر «ذوب در ولایت» را به کار برده‌اند:

سید احمد علم الهدی امام جمعه مشهد
سید احمد خاتمی امام جمعه تهران
سید محمد علی آل هاشم امام جمعه تبریز
سیدعلیرضا عبادی امام جمعه خراسان‌ جنوبی
غلامعلی صفایی بوشهری امام جمعه بوشهر
مجتهد شبستری امام جمعه سابق تبریز
رسول فلاحتی امام جمعه رشت
نور کریمی‌تبار امام جمعه ایلام
محمدباقر برقراری امام جمعه ملایر
آیت نعمتی امام جمعه نیر
عبدالجواد عبداللهی امام جمعه سپاهان شهر اصفهان
مصطفی باقری بنابی امام جمعه بناب
و...
این تعبیر در سخنان سرداران و بزرگان نظام نیز به وفور آمده است.
@hawzeh_notes
غلوپژوهی
🚫 داستانی دیگر از ادعای مشاهده امام عصر از راویان متهم: t.me/gholow2/1053 و متن آن: amenin.blog.ir/post/m7 این داستان که از آقای کاظم صدیقی نقل شده، به همت مهدی احدی نشر گسترده یافته است! جالب آنکه راوی برای آنکه داستانش را طبق رویه جاعلان از اسرار نشان دهد،…
🔺ادعایی عجیب در رؤیت امام عصر

از جناب آقای سیدمحمد و سیدجواد شبیری فرزندان آیةالله شبیری زنجانی نقل شده است که «در رمی جمرات پیر زن ایرانی را دیدیم که از جمعیت وحشت کرده بود ونمی‌توانست رمی کند. من و اخوی کمک کردیم تا رمیش را انجام داد. این گذشت، شب آن روز جلسه‌ای دربعثه رهبری بود آقای صدیقی منبر رفتند یک‌مرتبه دیدیم درکمال تعجب گفتند امروز امام زمان و یکی از یارانش در قالب دو سید به یک زن ایرانی کمک کرده است در رمی جمرات!! که تقریبا در مجلس ما [با خود؟] گفتیم امام زمان کجا بوده‌اند؟ من و اخوی به این پیرزن کمک کردیم.»

در بسیاری از ادعاهای مشاهده این ابهام اساسی وجود دارد که مدعی بر چه اساس شخصی را که کمکی کرده، امام عصر عج می‌خواند؟

تحلیل سندی و دلالی این گزارش: t.me/gholow/301
#صدیقی
@gholow2
غلوپژوهی
استقبال زیاد از کتاب «سه دقیقه در قیامت» و حمایت سودجویان، در کنار سکوت دغدغه‌مندان باعث شده تا نویسنده دروغ‌پرداز، در چاپ‌های بعدی اکاذیب جدیدی را نیز به کتاب بیفزاید. در ص۸۲ چاپ چهاردهم کتاب، نویسنده ادعا کرده باطن پلید کودکان یک مرد را دیده که علتش آن…
مؤلف کتاب سه دقیقه در قیامت: «این را از دفتر دو تن از مراجع سوال کردم. و وقتی مطمئن شدم مطلب را آوردم.»

در پی نقدهای ما بر کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت، جناب آقای محسن عمادی، نویسنده کتاب و مدیر نشر شهید هادی با ما ارتباط گرفته، و پیشنهاد دادند پاسخ اشکالات (و یا به قول خودشان شبهات) ما را به صورت تلفنی بدهند، و بنده از ایشان خواستم که پاسخ‌ها به صورت مکتوب و یا پیام صوتی باشد، تا امکان نشر عمومی آن باشد.
تقریباً یک هفته از ارسال پاسخ بالا می‌گذرد. و چون پاسخ آقای عمادی برای سؤالات سادۀ من جز سکوت و وعده پاسخ تفصیلی‌تر نبود، سؤالاتم را با مخاطبان گرامی در میان می‌گذارم:

- این دو تن از مراجع کیستند، و ذکر نام ایشان چه دشواری دارد؟
- چرا نظر ایشان نه تنها ملاک حکم تکلیفی، بلکه معیار حکم وضعی و برزخ و حرامزادگی افراد شده است؟
- اگر قبل از استفتای ادعایی از دو مرجع به این قضیه اطمینان نداشتید، چگونه به صرف موافقتش با فتوای دو مرجع به قضیه تفصیلی اطمینان یافتید؟!

تقصیر مخاطبان قصه‌گویان هم هست. این قدر سند نخواسته‌اند، که مؤلف حتی دقت ندارد اگر ادعای استفتا بکند، امکان دارد ما نام دو مرجع را از وی بخواهیم!
@gholow2
غلوپژوهی
مؤلف کتاب سه دقیقه در قیامت: «این را از دفتر دو تن از مراجع سوال کردم. و وقتی مطمئن شدم مطلب را آوردم.» در پی نقدهای ما بر کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت، جناب آقای محسن عمادی، نویسنده کتاب و مدیر نشر شهید هادی با ما ارتباط گرفته، و پیشنهاد دادند پاسخ اشکالات (و…
فتوایی که مؤلف کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت مدعی‌اند از دو تن از مراجع دریافت کرده‌اند: «بنا بر نظر برخی مراجع اگر پسری با یک دختر یا پسر دیگر، رابطه نامشروع داشته باشد، حق ازدواج با خواهر او را ندارد و ازدواج آن‌ها باطل است» (سه دقیقه در قیامت، پاورقی ص۸۲).

کدام دو مرجع؟!
پاسخ به شبهات کتاب سه دقیقه در قیامت
@Aminikhaah
پیشنهاد برخی فضلا به روایت آقای امینی‌خواه: سه دقیقه در قیامت را خمیر، و رسماً عذرخواهی کنید!

در پی اشکالِ فقهی به کتاب سه دقیقه در قیامت (این‌جا و این‌جا و این‌جا) جناب امینی خواه (شارح رمان‌های برزخی) در این صوت به خیالِ خود به این اشکال پاسخ داده‌اند! اما در واقع کار را خراب‌تر و رسوایی را بیشتر کرده‌اند!
در پست‌های بعد عجائب گفتار ایشان نشان داده خواهد شد ان شاء الله تا بدانند شرح عروه گفتن با شرح #سه_دقیقه_در_قیامت، خیلی فرق دارد!
@gholow2