⚠️ بیاعتباری خبر طولانی کساء و بررسی منابع آن
واقعه نزول آیه تطهیر در شأن پنج تن آل کساء ع روایات بسیاری در منابع کهن دارد. اما خبر داستان طولانی و رایج کساء متأخر است، و محققانی چون علامه عسکری، آقای ریشهری و شیخ حسین الراضی در بیاعتباریش نوشتهاند. پژوهش نشرنیافته رسول جزینی نیز ابحاث نسخهشناسی مفیدی دارد که بسیاری از نکات زیر برگرفته از آن است.
📚 منابع خبر
از عجایب حدیث طولانی کساء آنکه در همه منابعی که برایش شمردهاند، تنها در برخی نسخههای این کتب آمده و در برخی نیامده. بررسی مصادر:
1- غرر الاخبار
در نسخه دانشگاه طهران از این اثر فقط بخش بسیار کوتاهی از حدیث طولانی، و بدون ذکر هیچ سندی و بدون نسبت به هیچ معصومی آمده: «حتّى أنّهم ذكروا». و در نسخه سماوی از اساس نیامده (غرر، ص298، حاشیه) لذا نمیتوان آن را مصدر خبر شمرد. البته مؤلف، محمد بن حسن دیلمی نزد امامیه شناخته نشده و بسیار به خصیبی توجه دارد. (ادعای نصیری بودن او: عاصی، العلویون، ص306)
2- منتخب طریحی(م1085) منبعی متأخر و ضعیف است، و حاوی متفردات بسیار که به هیچ وجه مصدرش مشخص نیست. (نقد ریحانه کربلا، ص23-37) و این خبر هم در آن هیچ سندی ندارد. (المنتخب، ص254) بلکه در الذریعه به اختلاف نُسَخ کتاب، و از جمله آن نبود خبر کساء در متن برخی نسخ، و روایت آن از نهج المهجه پسر شیخ احمد احسایی در حاشیه کتاب اشاره شده است. (الذريعة، ج22، ص420)
3- در سند خبر در حاشیه از نسخهای از عوالم العلوم چند اشکال وجود دارد:
- برخلاف معمول اخبار عوالم، ازمصدر آن نام نبرده.
- در این سند سید هاشم بحرانی (م1107) از سید ماجد بحرانی (م1028) نقل می کند. سید ماجد از مشایخ سید هاشم نیست، و بین وفات آن دو حدود 80 سال فاصله است.
- با وجود ذکر عالمان سرشناس بسیار در سند ادعایی، آثار ایشان و دیگر عالمان روایت خبر را توسط ایشان تایید نمیکند. مثلاً سید هاشم بحرانی تألیفات متعددی دارد که با وجود شهرت و گستردگی آثارش، در هیچ یک از منقولات از او این حدیث نیامده؛ حتی در آثار مرتبط و مفصلی چون تفسیر البرهان و غایه المرام و… در البرهان بیش از 60 حدیث از منابع قریقین نقل کرده که اشاره به داستان نزول آیه تطهیر و داستان کساء دارد. در کتاب غایه المرام 73 حدیث آورده است؛ اما هیچ اشارهای به این خبر ندارد. بحرانی با وسعت مشربش در نقل احادیث، اگر این حدیث در اختیارش بود حتماً ذکر میکرد.
- این مطلب حاشیهای نسخه عوالم منسوب به مؤلف، با خطی دارای وجوه شباهت وتفاوت به نسخه افزوده شده، و اصالت آن جای تردید جدی دارد. (t.me/gholow/144)
- در سند غرائبی مانند روایت ابو بصیر از ابان بن تغلب، روایت ابوبصیر اسدی از ابوبصیر دیگر (مرادی؟) به چشم میخورد!
4- مفاتيح الجنان،
افزون بر آنچه که در نادرستی نسبت خبر به شیخ عباس قمی (م 1359ق) گذشت، این خبر در نسخه اصلی مفاتیح (تألیف: 1344ق؛ چاپ اول: تبریز، 1346ق) نبوده است. محدث قمی در چاپ دوم هشت مطلب بر مفاتیح میافزاید -که البته در آن خبر کسا نیست- ولی به علتی که خود میگوید آن را در آخر کتاب و به عنوان «ملحقات مفاتیح الجنان» قرارداده و مینویسد «… دیدم هرگاه این کار را کنم فتح بابى شود براى تصرّف در کتاب مفاتیح و بسا شود بعضى از فضولان بعد از این در آن کتاب ادعیه دیگر بیفزایند یا از آن کم کنند و به اسم مفاتیح الجنان در میان مردم رواج دهند چنانکه در مفتاح الجنان مشاهده مىشود لاجرم کتاب را به همان حال خود گذاشتم و این هشت مطلب را بعد از تمام شدن مفاتیح ملحق به آن نمودم و به لعنت خداوند قَهّار و نفرین رسول خدا و ائمه اطهار ع واگذار نمودم کسى را که در مفاتیح تصرّف کند…» (مفاتیح، نشر اسوه، ص571)
علیرغم نفرین مؤلف، در چاپ سوم مطالبی از جمله حدیث کساء به مفاتیح افزوده میشود. در یکی از نسخههای چاپ شده در سه سال قبل از وفات مرحوم قمی، در رجب 1356 بعد از اتمام کتاب، و اشاره به اینکه نسخه از روی نسخه مؤلف مقابله شده، تاریخ آمده؛ اما خبر کساء به صورت مجزا و در خارج از ابواب کتاب به آن افزوده شده است. (t.me/gholow/138) که «تصرف بیجا» بوده است. (مفاخر اسلام، ج11، ص658)
چاپ پنجم کتاب در تهران سال 1360ق انجام گرفته. در مقدمه این چاپ تصریح شده که کتاب «… از روی نسخهای که به قلم مؤلف تصحیح شده بود مقابله و غلط گیری کردهاند…» کاتب (طاهر خوشنویس) در پایان کتاب مینویسد «با تأییدات حضرت باری... به نوشتن پنچمین نسخه مفاتیح الجنان موفق آمد در تاریخ روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان1359ق» 👈یعنی حدود 2 ماه قبل از رحلت مولف. در این چاپ از حدیث کساء و نه حتی ملحقات خبری نیست؛ بلکه با دعای مکارمالاخلاق تمام میشود. (t.me/gholow/140)
این مطلب موافق با صریح گفتار شیخ عباس در نبود حدیث کساء در «کتب معتبره معروفه» و اختصاصش به طریحی است. (منتهی الآمال، ج2، ص1018)
@gholow2
واقعه نزول آیه تطهیر در شأن پنج تن آل کساء ع روایات بسیاری در منابع کهن دارد. اما خبر داستان طولانی و رایج کساء متأخر است، و محققانی چون علامه عسکری، آقای ریشهری و شیخ حسین الراضی در بیاعتباریش نوشتهاند. پژوهش نشرنیافته رسول جزینی نیز ابحاث نسخهشناسی مفیدی دارد که بسیاری از نکات زیر برگرفته از آن است.
📚 منابع خبر
از عجایب حدیث طولانی کساء آنکه در همه منابعی که برایش شمردهاند، تنها در برخی نسخههای این کتب آمده و در برخی نیامده. بررسی مصادر:
1- غرر الاخبار
در نسخه دانشگاه طهران از این اثر فقط بخش بسیار کوتاهی از حدیث طولانی، و بدون ذکر هیچ سندی و بدون نسبت به هیچ معصومی آمده: «حتّى أنّهم ذكروا». و در نسخه سماوی از اساس نیامده (غرر، ص298، حاشیه) لذا نمیتوان آن را مصدر خبر شمرد. البته مؤلف، محمد بن حسن دیلمی نزد امامیه شناخته نشده و بسیار به خصیبی توجه دارد. (ادعای نصیری بودن او: عاصی، العلویون، ص306)
2- منتخب طریحی(م1085) منبعی متأخر و ضعیف است، و حاوی متفردات بسیار که به هیچ وجه مصدرش مشخص نیست. (نقد ریحانه کربلا، ص23-37) و این خبر هم در آن هیچ سندی ندارد. (المنتخب، ص254) بلکه در الذریعه به اختلاف نُسَخ کتاب، و از جمله آن نبود خبر کساء در متن برخی نسخ، و روایت آن از نهج المهجه پسر شیخ احمد احسایی در حاشیه کتاب اشاره شده است. (الذريعة، ج22، ص420)
3- در سند خبر در حاشیه از نسخهای از عوالم العلوم چند اشکال وجود دارد:
- برخلاف معمول اخبار عوالم، ازمصدر آن نام نبرده.
- در این سند سید هاشم بحرانی (م1107) از سید ماجد بحرانی (م1028) نقل می کند. سید ماجد از مشایخ سید هاشم نیست، و بین وفات آن دو حدود 80 سال فاصله است.
- با وجود ذکر عالمان سرشناس بسیار در سند ادعایی، آثار ایشان و دیگر عالمان روایت خبر را توسط ایشان تایید نمیکند. مثلاً سید هاشم بحرانی تألیفات متعددی دارد که با وجود شهرت و گستردگی آثارش، در هیچ یک از منقولات از او این حدیث نیامده؛ حتی در آثار مرتبط و مفصلی چون تفسیر البرهان و غایه المرام و… در البرهان بیش از 60 حدیث از منابع قریقین نقل کرده که اشاره به داستان نزول آیه تطهیر و داستان کساء دارد. در کتاب غایه المرام 73 حدیث آورده است؛ اما هیچ اشارهای به این خبر ندارد. بحرانی با وسعت مشربش در نقل احادیث، اگر این حدیث در اختیارش بود حتماً ذکر میکرد.
- این مطلب حاشیهای نسخه عوالم منسوب به مؤلف، با خطی دارای وجوه شباهت وتفاوت به نسخه افزوده شده، و اصالت آن جای تردید جدی دارد. (t.me/gholow/144)
- در سند غرائبی مانند روایت ابو بصیر از ابان بن تغلب، روایت ابوبصیر اسدی از ابوبصیر دیگر (مرادی؟) به چشم میخورد!
4- مفاتيح الجنان،
افزون بر آنچه که در نادرستی نسبت خبر به شیخ عباس قمی (م 1359ق) گذشت، این خبر در نسخه اصلی مفاتیح (تألیف: 1344ق؛ چاپ اول: تبریز، 1346ق) نبوده است. محدث قمی در چاپ دوم هشت مطلب بر مفاتیح میافزاید -که البته در آن خبر کسا نیست- ولی به علتی که خود میگوید آن را در آخر کتاب و به عنوان «ملحقات مفاتیح الجنان» قرارداده و مینویسد «… دیدم هرگاه این کار را کنم فتح بابى شود براى تصرّف در کتاب مفاتیح و بسا شود بعضى از فضولان بعد از این در آن کتاب ادعیه دیگر بیفزایند یا از آن کم کنند و به اسم مفاتیح الجنان در میان مردم رواج دهند چنانکه در مفتاح الجنان مشاهده مىشود لاجرم کتاب را به همان حال خود گذاشتم و این هشت مطلب را بعد از تمام شدن مفاتیح ملحق به آن نمودم و به لعنت خداوند قَهّار و نفرین رسول خدا و ائمه اطهار ع واگذار نمودم کسى را که در مفاتیح تصرّف کند…» (مفاتیح، نشر اسوه، ص571)
علیرغم نفرین مؤلف، در چاپ سوم مطالبی از جمله حدیث کساء به مفاتیح افزوده میشود. در یکی از نسخههای چاپ شده در سه سال قبل از وفات مرحوم قمی، در رجب 1356 بعد از اتمام کتاب، و اشاره به اینکه نسخه از روی نسخه مؤلف مقابله شده، تاریخ آمده؛ اما خبر کساء به صورت مجزا و در خارج از ابواب کتاب به آن افزوده شده است. (t.me/gholow/138) که «تصرف بیجا» بوده است. (مفاخر اسلام، ج11، ص658)
چاپ پنجم کتاب در تهران سال 1360ق انجام گرفته. در مقدمه این چاپ تصریح شده که کتاب «… از روی نسخهای که به قلم مؤلف تصحیح شده بود مقابله و غلط گیری کردهاند…» کاتب (طاهر خوشنویس) در پایان کتاب مینویسد «با تأییدات حضرت باری... به نوشتن پنچمین نسخه مفاتیح الجنان موفق آمد در تاریخ روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان1359ق» 👈یعنی حدود 2 ماه قبل از رحلت مولف. در این چاپ از حدیث کساء و نه حتی ملحقات خبری نیست؛ بلکه با دعای مکارمالاخلاق تمام میشود. (t.me/gholow/140)
این مطلب موافق با صریح گفتار شیخ عباس در نبود حدیث کساء در «کتب معتبره معروفه» و اختصاصش به طریحی است. (منتهی الآمال، ج2، ص1018)
@gholow2
Telegram
غلات و صوفیه
حدیث کساء در حاشیه نسخه عوالم العلوم بحرانی که اتحاد آن با خط مؤلف جای تردید جدی دارد.
@gholow2
@gholow2
... نویسندگان بسیاری به نبود حدیث طولانی کساء در مفاتیح الجنان تصریح کردهاند. (نمونه: محمدحسین سجاد، مصحح مفاتیح با همکاری چند نفر و با مقابله با نسخه ای که توسط شیخ عباس قمی غلط گیری شده؛ مکارم، مفاتیح نوین، ص1197؛ مطهری، آشنایی با قرآن، ج11، ص 80 و افزوده: «به این ترتیب هیچ سند درستی ندارد»)
مرحوم آقای دوانی از نویسندگان مدقق، از میرزا محسن محدث زاده (فرزند شیخ عباسی قمی) نقل کرده که ایشان تصریح می کند ناشری بدون اجازه حدیث کساء را به کتاب افزوده است و شیخ عباس از این کار بشدت نارحت می شود و می گوید «... حدیث کساء را من در سندش تردید دارم و به همین جهت در مفاتیح نیاوردم» (مفاخر اسلام، ج11، بخش دوم، ص656-658؛ t.me/gholow/142) گرچه گزارش دیگری از آقای محدث زاده نیز بر خلاف این در دست است. (پژوهشی در حدیث کساء، ص56) ولی روشن شد که مدارک و شواهد کاملاً نادرستی نسبت حدیث کساء به مفاتیح را ثابت می کند.
🔍 دیگر آنکه متن خبر نیز از نظر زبان شناسی تاریخی تناسب روشنی با طبقه حضرت زهرا س ندارد، و عبارات تفصیلی آن متناسب با روایات آن دوران نیست. و البته بنا بر اخبار اصیل کساء، این جریان نه در منزل حضرت زهرا س، که در منزل ام سلمه واقع شده است. و این مطلب کاملاً مشهور است. (نمونه: الكافي، ط - الإسلامية، ج1، ص287؛ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج22، ص3-27)
نکته دیگر اینکه در فراز پایانی خبر «ما ذكر خبرنا هذا في محفل...» به سان بعضی از گزارش های متأخر (به ویژه اخبار جعلی) وعده منافع بسیار گسترده برای ناشران خبر داده شده است. می بینیم خیل زیادی از معاصران خبر طولانی کساء را بعد از بیش از ده قرن و با وجود مناقشات در مورد آن، با جدیت بسیار ترویج می دهند! (نک مقاله: بازخوانی دیدگاه ها و مناقشات در باب روایت شیخ طریحی از حدیث کساء، جعفریان-توحیدینیا) و خبر در هر کوی و برزنی رواج یافته است. با این حال هیچ شاهدی نداریم که عالمان سرشناس موجود در سند ادعایی خبر، با وجود باقی ماندن صدها کتاب از ایشان و شاگردانشان، خبر حدیث طولانی و جدید کساء را روایت کرده باشند. بلکه ایشان و دیگر قدمای امامیه واقعه کساء را به نحو دیگری روایت کردهاند. اینجا است که با اطمینان می شود گفت: «لوکان لظهر و بان!» اگر چنین سندی می بود، معلوم و آشکار می شد!
بنا بر این مطالب، ظاهراً روایت نوظهوری از واقعه کساء که در نسخه کتاب منتخب طریحی (قرن11) آمده، در دوران بعد سندی نیز پیدا کرده، و با توجه به مضمون خاصش، مجال نشر در فضای پرتسامح قرون اخیر یافته است.
غلوپژوهی
@gholow2
مرحوم آقای دوانی از نویسندگان مدقق، از میرزا محسن محدث زاده (فرزند شیخ عباسی قمی) نقل کرده که ایشان تصریح می کند ناشری بدون اجازه حدیث کساء را به کتاب افزوده است و شیخ عباس از این کار بشدت نارحت می شود و می گوید «... حدیث کساء را من در سندش تردید دارم و به همین جهت در مفاتیح نیاوردم» (مفاخر اسلام، ج11، بخش دوم، ص656-658؛ t.me/gholow/142) گرچه گزارش دیگری از آقای محدث زاده نیز بر خلاف این در دست است. (پژوهشی در حدیث کساء، ص56) ولی روشن شد که مدارک و شواهد کاملاً نادرستی نسبت حدیث کساء به مفاتیح را ثابت می کند.
🔍 دیگر آنکه متن خبر نیز از نظر زبان شناسی تاریخی تناسب روشنی با طبقه حضرت زهرا س ندارد، و عبارات تفصیلی آن متناسب با روایات آن دوران نیست. و البته بنا بر اخبار اصیل کساء، این جریان نه در منزل حضرت زهرا س، که در منزل ام سلمه واقع شده است. و این مطلب کاملاً مشهور است. (نمونه: الكافي، ط - الإسلامية، ج1، ص287؛ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج22، ص3-27)
نکته دیگر اینکه در فراز پایانی خبر «ما ذكر خبرنا هذا في محفل...» به سان بعضی از گزارش های متأخر (به ویژه اخبار جعلی) وعده منافع بسیار گسترده برای ناشران خبر داده شده است. می بینیم خیل زیادی از معاصران خبر طولانی کساء را بعد از بیش از ده قرن و با وجود مناقشات در مورد آن، با جدیت بسیار ترویج می دهند! (نک مقاله: بازخوانی دیدگاه ها و مناقشات در باب روایت شیخ طریحی از حدیث کساء، جعفریان-توحیدینیا) و خبر در هر کوی و برزنی رواج یافته است. با این حال هیچ شاهدی نداریم که عالمان سرشناس موجود در سند ادعایی خبر، با وجود باقی ماندن صدها کتاب از ایشان و شاگردانشان، خبر حدیث طولانی و جدید کساء را روایت کرده باشند. بلکه ایشان و دیگر قدمای امامیه واقعه کساء را به نحو دیگری روایت کردهاند. اینجا است که با اطمینان می شود گفت: «لوکان لظهر و بان!» اگر چنین سندی می بود، معلوم و آشکار می شد!
بنا بر این مطالب، ظاهراً روایت نوظهوری از واقعه کساء که در نسخه کتاب منتخب طریحی (قرن11) آمده، در دوران بعد سندی نیز پیدا کرده، و با توجه به مضمون خاصش، مجال نشر در فضای پرتسامح قرون اخیر یافته است.
غلوپژوهی
@gholow2
Telegram
غلات و صوفیه
بازخوانی_دیدگاه_ها_و_مناقشات_در.pdf
477.7 KB
مقاله جالب «بازخوانی دیدگاه ها و مناقشات در باب روایت شیخ طریحی(م1087) از حدیث کساء»
رسول جعفریان، روح الله توحیدینیا
مجله علوم حدیث
در این مقاله با اذعان به مورد اتفاق بودن اصل ماجرای کساء، به توصیف منازعات و مناقشات گسترده شخصیت های معاصر امامیه در مورد حدیث طولانی و جدید کساء پرداخته است.
@gholow2
رسول جعفریان، روح الله توحیدینیا
مجله علوم حدیث
در این مقاله با اذعان به مورد اتفاق بودن اصل ماجرای کساء، به توصیف منازعات و مناقشات گسترده شخصیت های معاصر امامیه در مورد حدیث طولانی و جدید کساء پرداخته است.
@gholow2
برخی دیگر از اشکالات متنی حدیث طولانی کساء در نوشتار آیة الله سید محمد علی مبارکه ای
ایشان شواهدی از اضطراب متن خبر را ذکر کرده است؛ مانند تغییر راوی خبر در طول روایت آن.
در ادامه نیر به تفاوت معنای کساء با عباء در صدر اسلام، و نا معهود بودن جمع شدن پنج نفر زیر کساء اشاره کرده است.
هم چنین اثر گذاری های احتمالی خواندن حدیث را به خاطر اعتقاد افراد و یا تلقین دانسته اند. (نیز گفته شده عالمانی مانند آقای شبیری اثرات حدیث را بخاطر اصل توسل به خمسه طاهره ع علیهم السلام دانسته و آن را دلیل بر صحت حدیث مشهور نمی شمارند.)
(نشر تصویر دستخط توسط کانال بزم قدسیان)
@gholow2
ایشان شواهدی از اضطراب متن خبر را ذکر کرده است؛ مانند تغییر راوی خبر در طول روایت آن.
در ادامه نیر به تفاوت معنای کساء با عباء در صدر اسلام، و نا معهود بودن جمع شدن پنج نفر زیر کساء اشاره کرده است.
هم چنین اثر گذاری های احتمالی خواندن حدیث را به خاطر اعتقاد افراد و یا تلقین دانسته اند. (نیز گفته شده عالمانی مانند آقای شبیری اثرات حدیث را بخاطر اصل توسل به خمسه طاهره ع علیهم السلام دانسته و آن را دلیل بر صحت حدیث مشهور نمی شمارند.)
(نشر تصویر دستخط توسط کانال بزم قدسیان)
@gholow2
مکتوب محقّق سردار کابلی به آیة الله مرعشی و ذکر ایرادات سندی و ادبی حدیث کسای مشهور، و مطالبه دلیل بر ادعای عجیب ایشان که این حدیث را بتمامه در یکی از کتابهای اهل سنّت در سامراء دیده اند!
چنانچه بر محققین پوشیده نیست مرحوم آیة الله مرعشی دقت لازم را در این موارد به کار نمی بردند؛ از این رو بر کتاب افسانه مانند «جزیره خضراء و تطبیق آن بر مثلث برمودا» و نیز بر داستان ساختگی «کنگره علمای بغداد» مقدمه و تقریظ نوشته و باعث ترویج گسترده این دو متن ساختگی شدند.
(از آقای رحیم قاسمی)
چنانچه بر محققین پوشیده نیست مرحوم آیة الله مرعشی دقت لازم را در این موارد به کار نمی بردند؛ از این رو بر کتاب افسانه مانند «جزیره خضراء و تطبیق آن بر مثلث برمودا» و نیز بر داستان ساختگی «کنگره علمای بغداد» مقدمه و تقریظ نوشته و باعث ترویج گسترده این دو متن ساختگی شدند.
(از آقای رحیم قاسمی)
غلوپژوهی
⚠️روایت سندی ساختگی برای حدیث طولانی کساء چنان که در تصویر زیر می بینیم؛ آقای سید صادق شیرازی حدیث کساء را با واسطه پدرش از شیخ عباس قمی رحمه الله از میرزا حسین نوری رحمه الله نقل کرده است! t.me/gholow/145 آدرس سند در سایت آقای شیرازی این در حالی است که…
🔺سوء استفاده وهابیت از سند ساختگی خاندان شیرازی
یکی از مهم ترین آسیبهای جعل حدیث و نشر آن دراز شدن زبان دشمنان مذهب است. به عنوان نمونه در حالی که بسیاری از شیعیان از مقابله با کذب و جعل غافل اند؛ وهابیت -که از جعلی بودن سند حدیث کساء به روایت آقای شیرازی باخبر شده اند- آن را علم کرده و مذهب شیعه را مذهب دروغ شمرده اند. (نمونه متنی از نویسندهای وهابی: yon.ir/o1aJ)
گفتار مرحوم میرزا محمّد ارباب در باب مسامحه برخی روضهخوانان مانند طریحی در منتخب و زمینه سازی طعن بدخواهان بر شیعه بسیار جالب است. شیخ عباس قمی سخنانی از استاد خود میرزا محمد ارباب در کتاب اربعین الحسینیة نقل کرده که آوردن آن جهت تذکر فوائدی دارد:
«در مقدّمه كتاب اربعين الحسينيّه نصيحت بالغه، و موعظت جامعه ذكر شده كه ايرادش در اينجا مناسب است فرموده: ... و هر عمل كه موجب فوايد دنيويّه شود؛ نااهلان توجّهى تامّ و هجومى عامّ در آن عمل خواهند نمود، مانند ذكر مصائب كه يكى از وسايل معتبره معاش شده، و جهت عبادت كمتر ملحوظ شود تا رفته رفته كار به جايى رسيده كه در مجامع علماى مذهب اكاذيب صريحه ذكر مىشود و نهى از اين منكر ميسّر نيست، و جملهاى از ذاكرين مصائب، باك از اختراع وقايع مبكيه ندارند. بسا باشد كه اختراع سخنى كند و خود را مشمول حديث: من ابكى فله الجنّة مىداند، و به طول زمان همان حرف دروغ، شيوعى در تأليفات جديده پيدا كند. و هرگاه محدّث مطلع امين، منع از آن اكاذيب نمايد نسبت به كتابى مطبوع يا به كلامى مسموع دهد يا تمسّك به قاعده تسامح در ادلّه سنن نمايد. و دست آويز نقلهاى ضعيفه قرار دهد، موجب ملامت و توبيخ ملل خارجه خواهد شد، مانند جمله اى از وقايع معروفه كه در كتب جديده مضبوط و نزد اهل علم و حديث عين و اثرى از آن وقايع نيست. مانند عروسى قاسم در كربلا كه در كتاب روضة الشّهداء تألیف فاضل كاشفى نقل شده. و شيخ طريحى- كه از اجلّه علماء و معتمدين است- از او نقل نموده، ولى در كتاب منتخب، مسامحات بسيارى نموده كه بر اهل بصيرت و اطلاع پوشيده نيست. انتهى.» (منتهى الآمال، نشر دلیل ما، ج2، ص1077 و 1078)
جعلی بودن سند آقایان شیرازی (در سایت ایشان و نک کتاب «من فقه الزهراء عليها السلام»، ج1، ص9 و 53) در پست زیر بحث شد:
t.me/gholow2/1625
غلوپژوهی
@gholow2
یکی از مهم ترین آسیبهای جعل حدیث و نشر آن دراز شدن زبان دشمنان مذهب است. به عنوان نمونه در حالی که بسیاری از شیعیان از مقابله با کذب و جعل غافل اند؛ وهابیت -که از جعلی بودن سند حدیث کساء به روایت آقای شیرازی باخبر شده اند- آن را علم کرده و مذهب شیعه را مذهب دروغ شمرده اند. (نمونه متنی از نویسندهای وهابی: yon.ir/o1aJ)
گفتار مرحوم میرزا محمّد ارباب در باب مسامحه برخی روضهخوانان مانند طریحی در منتخب و زمینه سازی طعن بدخواهان بر شیعه بسیار جالب است. شیخ عباس قمی سخنانی از استاد خود میرزا محمد ارباب در کتاب اربعین الحسینیة نقل کرده که آوردن آن جهت تذکر فوائدی دارد:
«در مقدّمه كتاب اربعين الحسينيّه نصيحت بالغه، و موعظت جامعه ذكر شده كه ايرادش در اينجا مناسب است فرموده: ... و هر عمل كه موجب فوايد دنيويّه شود؛ نااهلان توجّهى تامّ و هجومى عامّ در آن عمل خواهند نمود، مانند ذكر مصائب كه يكى از وسايل معتبره معاش شده، و جهت عبادت كمتر ملحوظ شود تا رفته رفته كار به جايى رسيده كه در مجامع علماى مذهب اكاذيب صريحه ذكر مىشود و نهى از اين منكر ميسّر نيست، و جملهاى از ذاكرين مصائب، باك از اختراع وقايع مبكيه ندارند. بسا باشد كه اختراع سخنى كند و خود را مشمول حديث: من ابكى فله الجنّة مىداند، و به طول زمان همان حرف دروغ، شيوعى در تأليفات جديده پيدا كند. و هرگاه محدّث مطلع امين، منع از آن اكاذيب نمايد نسبت به كتابى مطبوع يا به كلامى مسموع دهد يا تمسّك به قاعده تسامح در ادلّه سنن نمايد. و دست آويز نقلهاى ضعيفه قرار دهد، موجب ملامت و توبيخ ملل خارجه خواهد شد، مانند جمله اى از وقايع معروفه كه در كتب جديده مضبوط و نزد اهل علم و حديث عين و اثرى از آن وقايع نيست. مانند عروسى قاسم در كربلا كه در كتاب روضة الشّهداء تألیف فاضل كاشفى نقل شده. و شيخ طريحى- كه از اجلّه علماء و معتمدين است- از او نقل نموده، ولى در كتاب منتخب، مسامحات بسيارى نموده كه بر اهل بصيرت و اطلاع پوشيده نيست. انتهى.» (منتهى الآمال، نشر دلیل ما، ج2، ص1077 و 1078)
جعلی بودن سند آقایان شیرازی (در سایت ایشان و نک کتاب «من فقه الزهراء عليها السلام»، ج1، ص9 و 53) در پست زیر بحث شد:
t.me/gholow2/1625
غلوپژوهی
@gholow2
Forwarded from غلوپژوهی
⚠️ذيل دعاى عرفه
در مورد ذیل دعای عرفه فراوان نوشته اند و پایان نامه و مقالاتی هم به اصالت سنجی آن پرداخته اند.
ذکر این گفتار مختصر از فقیه شهیر، آقای شبیری زنجانی در این جا مفید است:
«شناخت متن حديث و اینکه از عبارات يك متن بتوان آن را به معصوم علیه السلام استناد داد، كار بسیار مشكلى است و شخصى مثل مرحوم مجلسى مى تواند در اين ميدان اظهار نظر كند. آقاى خمينى چون با عرفان سروكار داشت و مضامين ذيل دعاى عرفه را بلند و والا يافته بود، معتقد بود كه اين ذيل حتماً از حضرت سيدالشهداء علیه السلام است... ولى بعداً معلوم شد كه اين ذيل از منشآت ابن عطاءالله اسكندرانى از بزرگان صوفيه در قرن هفتم و اوائل قرن هشتم است كه شروح بسيارى بر كتابش نوشتهاند. اين را مرحوم جلال همايى در مولوى نامهاش (ج۲ ص۱۸) تذكّر داده است.
ابن عطاءالله اسكندرانى در سال ۷۰۹ يعنى حدود ۴۵ سال پس از وفات ابن طاووس در سال (م ۶۶۴) از دنيا رفت. اين ذيل در نسخه هاى قديمه اقبال وجود ندارد و بعداً به اقبال ملحق گرديده است.[1] مرحوم مجلسى در بحارالأنوار (ج۹۵ ص۲۲۷) تصريح كرده است كه اين عبارات از امامان نيست و با نوشته هاى صوفيه مسانخ است. البته مجلسى اطلاع نداشت كه قائل اين عبارات كيست ولى آن را از صوفيه مى دانست.
1⃣ شهيد اوّل هم در مجموعهاش (نسخه ش ۸۹۳۲ کتابخانۀ مجلس) دعاى عرفه را بدون ذيل از سيد بن طاووس نقل مى كند و محال است شهيد كه تمايلات عرفانى هم داشته - چنان كه از اشعارش پيداست - ذيل را در كتاب سيّد ديده باشد و نقل نكند.»
📗جرعه ای از دریا، ج۳، ص۲۵۶
حاشیه: حتی مرحوم علامه مجلسی با گستردگی اطلاعاتی که در مورد احادیث امامیه داشته اند، و در عرصه فقه الحدیث از سرآمدان تاریخ امامیه هستند، در مواجهه با اخبار بعضی از فرق، تفسیرهایی ارائه کرده اند، که با خاستگاه آن فرق چندان همخوانی ندارد. و این نسبت به دوران علامه عجیب نیست؛ چرا که مضامین آن اخبار فرق امروزه در سایه دسترسی های گسترده جدید شناخته شده است.
غلوپژوهی
@gholow2
در مورد ذیل دعای عرفه فراوان نوشته اند و پایان نامه و مقالاتی هم به اصالت سنجی آن پرداخته اند.
ذکر این گفتار مختصر از فقیه شهیر، آقای شبیری زنجانی در این جا مفید است:
«شناخت متن حديث و اینکه از عبارات يك متن بتوان آن را به معصوم علیه السلام استناد داد، كار بسیار مشكلى است و شخصى مثل مرحوم مجلسى مى تواند در اين ميدان اظهار نظر كند. آقاى خمينى چون با عرفان سروكار داشت و مضامين ذيل دعاى عرفه را بلند و والا يافته بود، معتقد بود كه اين ذيل حتماً از حضرت سيدالشهداء علیه السلام است... ولى بعداً معلوم شد كه اين ذيل از منشآت ابن عطاءالله اسكندرانى از بزرگان صوفيه در قرن هفتم و اوائل قرن هشتم است كه شروح بسيارى بر كتابش نوشتهاند. اين را مرحوم جلال همايى در مولوى نامهاش (ج۲ ص۱۸) تذكّر داده است.
ابن عطاءالله اسكندرانى در سال ۷۰۹ يعنى حدود ۴۵ سال پس از وفات ابن طاووس در سال (م ۶۶۴) از دنيا رفت. اين ذيل در نسخه هاى قديمه اقبال وجود ندارد و بعداً به اقبال ملحق گرديده است.[1] مرحوم مجلسى در بحارالأنوار (ج۹۵ ص۲۲۷) تصريح كرده است كه اين عبارات از امامان نيست و با نوشته هاى صوفيه مسانخ است. البته مجلسى اطلاع نداشت كه قائل اين عبارات كيست ولى آن را از صوفيه مى دانست.
1⃣ شهيد اوّل هم در مجموعهاش (نسخه ش ۸۹۳۲ کتابخانۀ مجلس) دعاى عرفه را بدون ذيل از سيد بن طاووس نقل مى كند و محال است شهيد كه تمايلات عرفانى هم داشته - چنان كه از اشعارش پيداست - ذيل را در كتاب سيّد ديده باشد و نقل نكند.»
📗جرعه ای از دریا، ج۳، ص۲۵۶
حاشیه: حتی مرحوم علامه مجلسی با گستردگی اطلاعاتی که در مورد احادیث امامیه داشته اند، و در عرصه فقه الحدیث از سرآمدان تاریخ امامیه هستند، در مواجهه با اخبار بعضی از فرق، تفسیرهایی ارائه کرده اند، که با خاستگاه آن فرق چندان همخوانی ندارد. و این نسبت به دوران علامه عجیب نیست؛ چرا که مضامین آن اخبار فرق امروزه در سایه دسترسی های گسترده جدید شناخته شده است.
غلوپژوهی
@gholow2
غلوپژوهی
💠 تاثیر عجیب دعا در حق دیگران برای خودشخص دعا کننده روایتی از امام صادق (ع): إِذَا دَعَا الرَّجُلُ لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ نُودِیَ مِنَ الْعَرْش،ِ وَ لَكَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفِ مِثْلِه اگر شخصی در پشت سر برادر مؤمنش برای او دعا کند، از عرش ندا داده میشود:…
🌺پاداش دعا در حق برادران دینی
#عرفه
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: رَأَيْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جُنْدَبٍ بِالْمَوْقِفِ فَلَمْ أَرَ مَوْقِفاً كَانَ أَحْسَنَ مِنْ مَوْقِفِهِ مَا زَالَ مَادّاً يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ دُمُوعُهُ تَسِيلُ عَلَى خَدَّيْهِ حَتَّى تَبْلُغَ الْأَرْضَ فَلَمَّا انْصَرَفَ النَّاسُ قُلْتُ لَهُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا رَأَيْتُ مَوْقِفاً قَطُّ أَحْسَنَ مِنْ مَوْقِفِكَ قَالَ وَ اللَّهِ مَا دَعَوْتُ إِلَّا لِإِخْوَانِي وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع أَخْبَرَنِي أَنَّهُ مَنْ دَعَا لِأَخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ نُودِيَ مِنَ الْعَرْشِ وَ لَكَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفِ مِثْلِهِ فَكَرِهْتُ أَنْ أَدَعَ مِائَةَ أَلْفِ ضِعْفٍ مَضْمُونَةً لِوَاحِدٍ لَا أَدْرِي يُسْتَجَابُ أَمْ لَا.
على بن ابراهيم از پدرش حديث كند كه: عبد اللَّه بن جندب را در موقف (عرفات) ديدم و وقوفى بهتر از وقوف او نديدم پيوسته دستهايش بسوى آسمان بلند بود، و اشكهايش بر گونهاش روان بود بطورى كه بزمين ميريخت، پس همين كه مردم (از عرفات) برگشتند من بوى گفتم: اى ابا محمد من وقوفى بهتر از وقوف تو نديدم؟ گفت بخدا سوگند من جز براى برادران (دينى) خود دعائى نكردم، و اين براى اين بود كه حضرت ابا الحسن كاظم عليه السلام بمن خبر داد كه هر كه براى برادر دينى خود پشت سرش دعا كند از عرش بدو ندا شود: براى تو باد صد هزار برابر (آنچه براى برادران دينيت در خواست كردى) پس من خوش نداشتم كه صد هزار دعاى تعهد شده را بخاطر يك دعا از دست بدهم كه نمىدانم آن يك دعا هم باجابت برسد يا نه.
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 508/ 6؛ ج4، ص465؛ فلاح السائل و نجاح المسائل، ص: 44 از تلعکبری از کلینی با تعبیر «حدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي»؛ و رجال الكشي، ص586 به طریق دیگر از یونس بن عبد الرحمن از ابن جندب. و الأصول الستة عشر، دار الحدیث، ص189، اصل زید نرسی از معاوية بن وهب با تعابیر مشابه و زیادت ثواب عظیم دعا برای برادران. و نک: t.me/sohof2/1282
التماس دعا
@gholow2
#عرفه
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: رَأَيْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جُنْدَبٍ بِالْمَوْقِفِ فَلَمْ أَرَ مَوْقِفاً كَانَ أَحْسَنَ مِنْ مَوْقِفِهِ مَا زَالَ مَادّاً يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ دُمُوعُهُ تَسِيلُ عَلَى خَدَّيْهِ حَتَّى تَبْلُغَ الْأَرْضَ فَلَمَّا انْصَرَفَ النَّاسُ قُلْتُ لَهُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا رَأَيْتُ مَوْقِفاً قَطُّ أَحْسَنَ مِنْ مَوْقِفِكَ قَالَ وَ اللَّهِ مَا دَعَوْتُ إِلَّا لِإِخْوَانِي وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع أَخْبَرَنِي أَنَّهُ مَنْ دَعَا لِأَخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ نُودِيَ مِنَ الْعَرْشِ وَ لَكَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفِ مِثْلِهِ فَكَرِهْتُ أَنْ أَدَعَ مِائَةَ أَلْفِ ضِعْفٍ مَضْمُونَةً لِوَاحِدٍ لَا أَدْرِي يُسْتَجَابُ أَمْ لَا.
على بن ابراهيم از پدرش حديث كند كه: عبد اللَّه بن جندب را در موقف (عرفات) ديدم و وقوفى بهتر از وقوف او نديدم پيوسته دستهايش بسوى آسمان بلند بود، و اشكهايش بر گونهاش روان بود بطورى كه بزمين ميريخت، پس همين كه مردم (از عرفات) برگشتند من بوى گفتم: اى ابا محمد من وقوفى بهتر از وقوف تو نديدم؟ گفت بخدا سوگند من جز براى برادران (دينى) خود دعائى نكردم، و اين براى اين بود كه حضرت ابا الحسن كاظم عليه السلام بمن خبر داد كه هر كه براى برادر دينى خود پشت سرش دعا كند از عرش بدو ندا شود: براى تو باد صد هزار برابر (آنچه براى برادران دينيت در خواست كردى) پس من خوش نداشتم كه صد هزار دعاى تعهد شده را بخاطر يك دعا از دست بدهم كه نمىدانم آن يك دعا هم باجابت برسد يا نه.
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 508/ 6؛ ج4، ص465؛ فلاح السائل و نجاح المسائل، ص: 44 از تلعکبری از کلینی با تعبیر «حدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي»؛ و رجال الكشي، ص586 به طریق دیگر از یونس بن عبد الرحمن از ابن جندب. و الأصول الستة عشر، دار الحدیث، ص189، اصل زید نرسی از معاوية بن وهب با تعابیر مشابه و زیادت ثواب عظیم دعا برای برادران. و نک: t.me/sohof2/1282
التماس دعا
@gholow2
Telegram
صُحُفٍ مُطَهَّرَه
💠 تاثیر عجیب دعا در حق دیگران (2)
1- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَوْشَكُ دَعْوَةٍ وَ أَسْرَعُ إِجَابَةٍ دُعَاءُ الْمَرْءِ لِأَخِيهِ بِظَهْرِ…
1- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَوْشَكُ دَعْوَةٍ وَ أَسْرَعُ إِجَابَةٍ دُعَاءُ الْمَرْءِ لِأَخِيهِ بِظَهْرِ…
فضیلت مشابهت حضرت علی (ع) با حضرت عیسی (ع): سیر تطور یک روایت منقول از ابوصادق ازدی
مقاله ای از برادر محقق، آقای محمد قندهاری
t.me/sulaym/15
بررسی پرتکرارترین روایت ابوصادق ازدی در کتب موجود، روایتی از پیامبر اکرم که در آن امیرالمومنین را با حضرت عیسی علیهم السلام مقایسه کردهاند: «لو لا أن يقول فيك طوائف من أمتي ما قالت النصارى في عيسى ابن مريم لقلت اليوم فيك مقالا لا تمر بملإ منهم قلوا أو كثروا إلا قاموا إليك يأخذون التراب من تحت قدميك يلتمسون بذلك البركة»
مقاله ای از برادر محقق، آقای محمد قندهاری
t.me/sulaym/15
بررسی پرتکرارترین روایت ابوصادق ازدی در کتب موجود، روایتی از پیامبر اکرم که در آن امیرالمومنین را با حضرت عیسی علیهم السلام مقایسه کردهاند: «لو لا أن يقول فيك طوائف من أمتي ما قالت النصارى في عيسى ابن مريم لقلت اليوم فيك مقالا لا تمر بملإ منهم قلوا أو كثروا إلا قاموا إليك يأخذون التراب من تحت قدميك يلتمسون بذلك البركة»
Telegram
سلیمپژوهی |یادداشتهای محمد قندهاری
فضیلت مشابهت حضرت علی (ع) با حضرت عیسی (ع): سیر تطور یک روایت منقول از ابوصادق ازدی
یک از فضائل امیرالمؤمنین(ع) که در گذشته معروف بوده اما اکنون مغفول واقع شده، مشابهت ایشان با حضرت عیسی(ع) است. طبق حدیثی که در منابع شیعه و اهلسنت از ابوصادق ازدی نقل شده…
یک از فضائل امیرالمؤمنین(ع) که در گذشته معروف بوده اما اکنون مغفول واقع شده، مشابهت ایشان با حضرت عیسی(ع) است. طبق حدیثی که در منابع شیعه و اهلسنت از ابوصادق ازدی نقل شده…
📕ارزیابی روایات فتوحات مکیه در باب توحید
✍️ مصطفی آذرخشی
این پایان نامه با بررسی منابع و برداشت های ابن عربی، رویکرد دوگانه ابن عربی به احادیث نبوی در فتوحات مکیه (تساهل بالا و روش ناکارآمد در موضوعات اعتقادی، در برابر دقت بیشتر در فقهیات) نشان داده. و به بررسی سندی و محتوایی اخبار او پرداخته است.
@gholow2
✍️ مصطفی آذرخشی
این پایان نامه با بررسی منابع و برداشت های ابن عربی، رویکرد دوگانه ابن عربی به احادیث نبوی در فتوحات مکیه (تساهل بالا و روش ناکارآمد در موضوعات اعتقادی، در برابر دقت بیشتر در فقهیات) نشان داده. و به بررسی سندی و محتوایی اخبار او پرداخته است.
@gholow2
نقش_ایدئولوژیک_نسخهبدلها_شفیعی.pdf
714.1 KB
مقاله مفید و خواندنی «نقش ایدئولوژیک نسخه بدل ها»
✍️ محمدرضا شفیعی کدکنی
جوامع در طول تاریخ در معرض تحول فکری و اعتقادی بوده اند. این تحولات بسیاری اوقات گسترده بوده و گاه موجب اختلاف مذهب نسل ها می شده است. با این حال نسل های بعد غالباً مایلند تصویر مورد علاقه خودشان را از بزرگان پیشین ارائه دهند.
به عنوان نمونه در این مقاله با بررسی تاریخی نسخه های آثار چند تن از شاعران و بزرگان فارسی قدیم مانند عطار، سنایی، صفی الدین اردبیلی و... که سنی مذهب بودهاند، نشان داده که ناسخان دوران بعد از گسترش تشیع در ایران تلاش بسیاری کردهاند که در نسخه های متأخرتر، از قرائن تسنن شخصیت های مورد علاقه خود بکاهند! و حتی آنها را شیعه بنمایند! چنانکه بعد از زوال کرامیه، دیگرانی در پی از بین بردن نام و جایگاه محمد بن کرام در نسخه ها رفتهاند!
این دست بررسی ها در شناخت تطورات فرهنگی جوامع و برخی از حقائق نهان تاریخ نیز موثر است.
مطالعه این مقاله به عموم توصیه میشود.
@gholow2
✍️ محمدرضا شفیعی کدکنی
جوامع در طول تاریخ در معرض تحول فکری و اعتقادی بوده اند. این تحولات بسیاری اوقات گسترده بوده و گاه موجب اختلاف مذهب نسل ها می شده است. با این حال نسل های بعد غالباً مایلند تصویر مورد علاقه خودشان را از بزرگان پیشین ارائه دهند.
به عنوان نمونه در این مقاله با بررسی تاریخی نسخه های آثار چند تن از شاعران و بزرگان فارسی قدیم مانند عطار، سنایی، صفی الدین اردبیلی و... که سنی مذهب بودهاند، نشان داده که ناسخان دوران بعد از گسترش تشیع در ایران تلاش بسیاری کردهاند که در نسخه های متأخرتر، از قرائن تسنن شخصیت های مورد علاقه خود بکاهند! و حتی آنها را شیعه بنمایند! چنانکه بعد از زوال کرامیه، دیگرانی در پی از بین بردن نام و جایگاه محمد بن کرام در نسخه ها رفتهاند!
این دست بررسی ها در شناخت تطورات فرهنگی جوامع و برخی از حقائق نهان تاریخ نیز موثر است.
مطالعه این مقاله به عموم توصیه میشود.
@gholow2
غلوپژوهی
نقش_ایدئولوژیک_نسخهبدلها_شفیعی.pdf
⚠️همگام سازی اخبار و شخصیتها با شرایط زمان و مکان خود!
میتوان مطالعاتی مانند آنچه در مقاله «نقش ایدئولوژیک نسخه بدل ها» گذشت، را در مورد بسیاری از دیگر بزرگان تاریخ پی گرفت. تأثیر نگاههای ایدئولوژیک و تمامیتخواه در تحریف تاریخ به حدی است که حتی به عنوان نمونه تا عصر حاضر نیز برخی در لباس اهل علم در تلاش و تکاپو هستند تا از سنیان متعصب شیعه ستیزی چون ابن عربی و ملای رومی نیز شیعه بتراشند. و به جای توجه به هزاران قرینه در نسخه های اصیل و در دسترس آثار ایشان که به روشنی فضای فکری سنی و صوفیانه مؤلف را فریاد میزند، به دلخواه و البته با سختی عقیده ای مشترک میان فریقین و یا عبارتی نادر در نسخه ای مشکوک یا مجعول را شاهد تشیع شخصیت مورد علاقه خود میگیرند. و زحمت نوشتن آثاری چند صد صفحهای در اثبات امر بدیهی «تسنن ابن عربی» را به دوش برخی از محققان می افکنند. (نمونه: t.me/gholow2/482) در نگاه ایدئولوژیک، بررسی های تاریخی رنگ میبازد، و دلپسند بودن فلان شخصیت یا کتاب یا روایت برای نسبت آن به گروه خود کفایت میکند.
از شاخههای همین بحث و نتایج رویکرد پیشگفته، مسأله انتساب های موازی اخبار به اشخاص مختلف است. که یکی دیگر از مشکلات اساسی است که ما در میراث حدیثی خود با آن روبرو هستیم، یعنی بسیاری از روایاتِ ما به چندین کس از معصوم و غیر معصوم نسبت داده شده است. نمونه در مورد توحید مفضل: t.me/gholow2/1246
در ابتدا شاید به نظر برسد که این خاصیت روایات اسلامی است یا حتی بعضی که آشنایی کمتری با این مباحث دارند، ممکن است آن را صرفاً توطئه ای از دشمنان بپندارند که روایات اهل بیت ع را سرقت کرده و به غیر ایشان نسبت داده اند. اگر چه گاه این توطئهها هم بوده و هست؛ ولی بی تردید اصل این مشکل بسیار گستردهتر و اساسیتر است و به طبیعت جامعه بشری و اصل خصوصیات رایج گزارشها (چه شفاهی و چه کتبی) برمیگردد؛ زیرا پدیده انتساب های موازی به هیچ موضوع و محدوده و فضایی اختصاص ندارد. و در اطراف خودمان دائما با انتساب های موازی روبرو هستیم. حتی در لطیفهها و قصهها و حکایات عامیانه به طرز عجیبی با آن مواجهیم. می بینیم که کسان مختلفی از اقوام و شهرهای مختلف حکایت یکسانی را از اقوام و همشهریهای خود نقل می کنند به گونه ای که معلوم است اصل واحدی داشته و از روی آن گرته برداری شده و هر کسی بدون این که از این حقیقت خبر داشته باشند حکایت را آن گونه که شنیده باور و نقل کرده است. و یا بسیاری از متون زیبا در میان مذاهب مختلف به افراد گوناگون منسوب شده است.
یکی از فروع این پدیده نیز، به روزرسانی و بومی سازی روایات است. یعنی مردم هر زمان و هر شهر حکایتی کهن را متناسب با زمان و مکان خود پردازش میکنند. این پدیده همواره عمدی و دفعی نیست و بسیاری از موارد آن به نوعی ناخواسته و ناخودآگاه است و می توان گفت به طبیعت نقل برمی گردد. البته حتی در عین طبیعی بودن، علل و انگیزه های مختلفی دارد. لذا می بینیم که گاه یک روایت واحد از شرق تا غرب گسترش یافته و در هر جایی و هر زمانی شکلی خاص به خود گرفته است.
غلوپژوهی
@gholow2
میتوان مطالعاتی مانند آنچه در مقاله «نقش ایدئولوژیک نسخه بدل ها» گذشت، را در مورد بسیاری از دیگر بزرگان تاریخ پی گرفت. تأثیر نگاههای ایدئولوژیک و تمامیتخواه در تحریف تاریخ به حدی است که حتی به عنوان نمونه تا عصر حاضر نیز برخی در لباس اهل علم در تلاش و تکاپو هستند تا از سنیان متعصب شیعه ستیزی چون ابن عربی و ملای رومی نیز شیعه بتراشند. و به جای توجه به هزاران قرینه در نسخه های اصیل و در دسترس آثار ایشان که به روشنی فضای فکری سنی و صوفیانه مؤلف را فریاد میزند، به دلخواه و البته با سختی عقیده ای مشترک میان فریقین و یا عبارتی نادر در نسخه ای مشکوک یا مجعول را شاهد تشیع شخصیت مورد علاقه خود میگیرند. و زحمت نوشتن آثاری چند صد صفحهای در اثبات امر بدیهی «تسنن ابن عربی» را به دوش برخی از محققان می افکنند. (نمونه: t.me/gholow2/482) در نگاه ایدئولوژیک، بررسی های تاریخی رنگ میبازد، و دلپسند بودن فلان شخصیت یا کتاب یا روایت برای نسبت آن به گروه خود کفایت میکند.
از شاخههای همین بحث و نتایج رویکرد پیشگفته، مسأله انتساب های موازی اخبار به اشخاص مختلف است. که یکی دیگر از مشکلات اساسی است که ما در میراث حدیثی خود با آن روبرو هستیم، یعنی بسیاری از روایاتِ ما به چندین کس از معصوم و غیر معصوم نسبت داده شده است. نمونه در مورد توحید مفضل: t.me/gholow2/1246
در ابتدا شاید به نظر برسد که این خاصیت روایات اسلامی است یا حتی بعضی که آشنایی کمتری با این مباحث دارند، ممکن است آن را صرفاً توطئه ای از دشمنان بپندارند که روایات اهل بیت ع را سرقت کرده و به غیر ایشان نسبت داده اند. اگر چه گاه این توطئهها هم بوده و هست؛ ولی بی تردید اصل این مشکل بسیار گستردهتر و اساسیتر است و به طبیعت جامعه بشری و اصل خصوصیات رایج گزارشها (چه شفاهی و چه کتبی) برمیگردد؛ زیرا پدیده انتساب های موازی به هیچ موضوع و محدوده و فضایی اختصاص ندارد. و در اطراف خودمان دائما با انتساب های موازی روبرو هستیم. حتی در لطیفهها و قصهها و حکایات عامیانه به طرز عجیبی با آن مواجهیم. می بینیم که کسان مختلفی از اقوام و شهرهای مختلف حکایت یکسانی را از اقوام و همشهریهای خود نقل می کنند به گونه ای که معلوم است اصل واحدی داشته و از روی آن گرته برداری شده و هر کسی بدون این که از این حقیقت خبر داشته باشند حکایت را آن گونه که شنیده باور و نقل کرده است. و یا بسیاری از متون زیبا در میان مذاهب مختلف به افراد گوناگون منسوب شده است.
یکی از فروع این پدیده نیز، به روزرسانی و بومی سازی روایات است. یعنی مردم هر زمان و هر شهر حکایتی کهن را متناسب با زمان و مکان خود پردازش میکنند. این پدیده همواره عمدی و دفعی نیست و بسیاری از موارد آن به نوعی ناخواسته و ناخودآگاه است و می توان گفت به طبیعت نقل برمی گردد. البته حتی در عین طبیعی بودن، علل و انگیزه های مختلفی دارد. لذا می بینیم که گاه یک روایت واحد از شرق تا غرب گسترش یافته و در هر جایی و هر زمانی شکلی خاص به خود گرفته است.
غلوپژوهی
@gholow2
Telegram
غلو پژوهی
Samsung VP1
<unknown>
پیشنشست چهارم همایش آسیبشناسی مطالعات تاریخ اهل بیت علیهمالسلام در دوره معاصر
با حضور آقایان:
- عمار عبودی نصار (مواضع خاندان علوی در برابر ائمه ع)
- سعید طاوسی مسرور (آسیب شناسی برخی از آثار عاشورایی معاصر)
- مهران اسماعیلی (چالش دوگانه موضوع محوری و مسأله محوری در پژوهش های تاریخی)
حمیدرضا مطهری (آسیب شناسی مطالعات سیره در غرب اسلامی)
سهشنبه ۸ مرداد ۹۸، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
@gholow2
با حضور آقایان:
- عمار عبودی نصار (مواضع خاندان علوی در برابر ائمه ع)
- سعید طاوسی مسرور (آسیب شناسی برخی از آثار عاشورایی معاصر)
- مهران اسماعیلی (چالش دوگانه موضوع محوری و مسأله محوری در پژوهش های تاریخی)
حمیدرضا مطهری (آسیب شناسی مطالعات سیره در غرب اسلامی)
سهشنبه ۸ مرداد ۹۸، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
@gholow2
Forwarded from صُحُفٍ مُطَهَّرَه
مجموعه روایاتی در فضل مولا امیر المؤمنین علیه السلام و عید غدیر
از t.me/sohof2/332
تاt.me/sohof2/341
و از t.me/sohof2/900
تا t.me/sohof2/929
از t.me/sohof2/332
تاt.me/sohof2/341
و از t.me/sohof2/900
تا t.me/sohof2/929
Telegram
صُحُفٍ مُطَهَّرَه
✳️ ده هزار شاهد
عن اَبي عبدِ اللّه عليه السلام: اَلْعَجَبُ يا أبا حَفْصُ لِما لَقِىَ عَلىُّ بْنُ اَبىطالِبٍ!! اِنَّهُ كانَ لَهُ عَشْـرَةَ الآفِ شاهِدٍ لَمْ يَقْدِرْ عَلى اَخْذِ حَقّهِ وَالرَّجُلُ يَأْخُذُ حَقَّهُ بِشاهِدَيْنِ.
🔸امام صادق عليه السلام:…
عن اَبي عبدِ اللّه عليه السلام: اَلْعَجَبُ يا أبا حَفْصُ لِما لَقِىَ عَلىُّ بْنُ اَبىطالِبٍ!! اِنَّهُ كانَ لَهُ عَشْـرَةَ الآفِ شاهِدٍ لَمْ يَقْدِرْ عَلى اَخْذِ حَقّهِ وَالرَّجُلُ يَأْخُذُ حَقَّهُ بِشاهِدَيْنِ.
🔸امام صادق عليه السلام:…
غلوپژوهی
🌺 و أَحِبُّوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ حُبّاً مُقْتَصِداً وَ لَا تَغُلُّوا... 1. أمیر المؤمنین ع: هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَال نقل است امیرالمومنین ع فرمود: دو نفر در رابطه با من هلاك شدند: دوست دار غلوّ كننده، و دشمن متجاوز…
🎁به بهانه غدیر...
ایام عید سعید و مبارک غدیر فرصت مناسبی است تا دیگر بار به بازخوانی فضائل بیشمار مولای متقیان، امیر مؤمنان، حضرت علی بن ابی طالب علیه صلوات الله بپردازیم. و بیشتر مستندات حقانیت ولایت و وصایت آن امام همام را در میان عموم نشر دهیم. ادله ای که آثار دوست و دشمن را پر کرده است. و عالمان بسیاری نیز به جمعش همت گماشتهاند.
اما افسوس که میبینیم که در بسیاری از مجامع عمومی از صدا و سیما تا برخی از هیئات، به جای نشر معارف حضرت ع و مطالب مستند مرتبط با ایشان، بر اشعار کم محتوا یا آسیب زا تأکید دارند. و بدتر که این دوری از مستندگویی ایشان را به سوی حاکمیتبخشی به عقیده غالیانه تفویض پیش برده است. گاه از فلان شاعر شهیر میشنوید که میسراید:
«بگو که دهر بهدست تو خلق شد، ما هم
بگو بگو و مگو من صنایع اللهام»
دیگری ولایت بخشی به انبیاء علیهم السلام را به دست علی ع میداند.
فلان مداح مشهور حضرت ع را «مسبب الاسباب»، «الرحمن الرحیم» میخواند، و دیگری «نوح و هود و صالح» را جملگی علی میداند و میگوید «تا هست علی هست و تا بود علی بود.»
در همه این موارد باید پرسید مستند معتبر این سخنان کجاست؟! مذاق های عامیانه؟ یا منابع نصیریه؟ یا اخبار نوظهور قرن13 و 14؟ یا آموزه های صوفیانه در مورد انسان کامل و فنا؟! (نک: t.me/gholow2/1598) پس جایگاه کتاب و سنت و عقل در این میانه چیست؟! (نک: مجموعه آیات و روایات در نقد تفویض؛ و مجموعه نقدهای بر برخی از مستندات قائلان به تفویض)
امروز دیگر غلو هیئتی منحصر در «هو» کشان و «لا اله الا علی» گویان هیئت دیوانگان کاشان و خواندن اشعار صغیر اصفهانی نیست. در رسانه موسوم به ملی هم فلان مادح و شاعر مشهور هم درجاتی از غلو را ترویج می کند! اما همین رسانه گاهی برای تبیین علمی مواضع مورد اختلاف شیعه و سنی در بحث ولایت امیرالمؤمنین علی ع، درد «وحدت»ش می گیرد! آخر چه وحدتی؟! وقتی موضوعات قابل گفتوگو و مستند را در بند کردهاید، آیا با ترویج مناسک نوساخته و اشعار غلو آمیز دنبال تقریب هستید؟
هر چه هست دیگر این ادعای ناموجه که «اینها شعر است، و لزوماً بیان واقع نیست» دیگر ره به جایی نمیبرد. چه آنکه می بینیم بسیار از اهالی هیئات و مرتبطان با ایشان که چندان با آیات و روایت آشنا نیستند، و یا مستعمان جلسات با عنوان درس اخلاق و... ناخودآگاه به تفویض باورمند شدهاند! و ادله نفی تفویض برایشان کاملاً ناشناخته و یا گنگ و نامفهوم، و یا تأویل شده است. و به هر حال اگر این هم نبود، باز حکمت مروی از ائمه اطهار ع برجای خود بود که «از هر دروغی، کوچک یا بزرگ، و به شوخی یا جدی بپرهیزید.» (الكافي، ط - الإسلامية، ج2، ص338-340)
🌹عید غدیر مبارک
غلو پژوهی
@gholow2
ایام عید سعید و مبارک غدیر فرصت مناسبی است تا دیگر بار به بازخوانی فضائل بیشمار مولای متقیان، امیر مؤمنان، حضرت علی بن ابی طالب علیه صلوات الله بپردازیم. و بیشتر مستندات حقانیت ولایت و وصایت آن امام همام را در میان عموم نشر دهیم. ادله ای که آثار دوست و دشمن را پر کرده است. و عالمان بسیاری نیز به جمعش همت گماشتهاند.
اما افسوس که میبینیم که در بسیاری از مجامع عمومی از صدا و سیما تا برخی از هیئات، به جای نشر معارف حضرت ع و مطالب مستند مرتبط با ایشان، بر اشعار کم محتوا یا آسیب زا تأکید دارند. و بدتر که این دوری از مستندگویی ایشان را به سوی حاکمیتبخشی به عقیده غالیانه تفویض پیش برده است. گاه از فلان شاعر شهیر میشنوید که میسراید:
«بگو که دهر بهدست تو خلق شد، ما هم
بگو بگو و مگو من صنایع اللهام»
دیگری ولایت بخشی به انبیاء علیهم السلام را به دست علی ع میداند.
فلان مداح مشهور حضرت ع را «مسبب الاسباب»، «الرحمن الرحیم» میخواند، و دیگری «نوح و هود و صالح» را جملگی علی میداند و میگوید «تا هست علی هست و تا بود علی بود.»
در همه این موارد باید پرسید مستند معتبر این سخنان کجاست؟! مذاق های عامیانه؟ یا منابع نصیریه؟ یا اخبار نوظهور قرن13 و 14؟ یا آموزه های صوفیانه در مورد انسان کامل و فنا؟! (نک: t.me/gholow2/1598) پس جایگاه کتاب و سنت و عقل در این میانه چیست؟! (نک: مجموعه آیات و روایات در نقد تفویض؛ و مجموعه نقدهای بر برخی از مستندات قائلان به تفویض)
امروز دیگر غلو هیئتی منحصر در «هو» کشان و «لا اله الا علی» گویان هیئت دیوانگان کاشان و خواندن اشعار صغیر اصفهانی نیست. در رسانه موسوم به ملی هم فلان مادح و شاعر مشهور هم درجاتی از غلو را ترویج می کند! اما همین رسانه گاهی برای تبیین علمی مواضع مورد اختلاف شیعه و سنی در بحث ولایت امیرالمؤمنین علی ع، درد «وحدت»ش می گیرد! آخر چه وحدتی؟! وقتی موضوعات قابل گفتوگو و مستند را در بند کردهاید، آیا با ترویج مناسک نوساخته و اشعار غلو آمیز دنبال تقریب هستید؟
هر چه هست دیگر این ادعای ناموجه که «اینها شعر است، و لزوماً بیان واقع نیست» دیگر ره به جایی نمیبرد. چه آنکه می بینیم بسیار از اهالی هیئات و مرتبطان با ایشان که چندان با آیات و روایت آشنا نیستند، و یا مستعمان جلسات با عنوان درس اخلاق و... ناخودآگاه به تفویض باورمند شدهاند! و ادله نفی تفویض برایشان کاملاً ناشناخته و یا گنگ و نامفهوم، و یا تأویل شده است. و به هر حال اگر این هم نبود، باز حکمت مروی از ائمه اطهار ع برجای خود بود که «از هر دروغی، کوچک یا بزرگ، و به شوخی یا جدی بپرهیزید.» (الكافي، ط - الإسلامية، ج2، ص338-340)
🌹عید غدیر مبارک
غلو پژوهی
@gholow2
Telegram
غلو پژوهی
🌷انتقاد از یک بدسلیقگی رایج!
پیشتر در سلسله ابحاثی نشان دادیم که با وجود ادله قرآنی و روایی بسیار بر علوم الهی انبیا و اوصیا، اما آیات (حتی آیات سوره جن: 25-27) و احادیث بسیار زیاد، و کلمات عموم علمای امامی سلف در نفی علم به غیب انبیا و اوصیا اتفاق دارد.…
پیشتر در سلسله ابحاثی نشان دادیم که با وجود ادله قرآنی و روایی بسیار بر علوم الهی انبیا و اوصیا، اما آیات (حتی آیات سوره جن: 25-27) و احادیث بسیار زیاد، و کلمات عموم علمای امامی سلف در نفی علم به غیب انبیا و اوصیا اتفاق دارد.…
مصدریابی_داستان_شهادت_امام_عصرعج.pdf
509.2 KB
مصدریابی داستان شهادت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در منابع متاخران
سید محمدرضا لواسانی
داستان زنی ریش دار به نام سعیده یا ملیحه که با پرتاب جسمی سنگین موجب شهادت امام زمان عج خواهد شد، در سده گذشته شهرت زیادی یافته است. این مقاله نشان میدهد قدیمیترین منبعی که آن را نقل کرده، کتب شیخ احمد احسائی (ق13) پیشوای شیخیه است. [میدانیم که در آثار او مطالب جعلی و بیاساس بسیار است.] منابع بعدی مانند الزام الناصب نیز داستان را از احسائی گرفته اند. سعیده ریشدار پیشتر تنها در منبع مجهول المؤلف و ضعیف جامع الأخبار یاد شده و البته در آن نیز سخنی از داستان قتل امام نیست.
@gholow2
سید محمدرضا لواسانی
داستان زنی ریش دار به نام سعیده یا ملیحه که با پرتاب جسمی سنگین موجب شهادت امام زمان عج خواهد شد، در سده گذشته شهرت زیادی یافته است. این مقاله نشان میدهد قدیمیترین منبعی که آن را نقل کرده، کتب شیخ احمد احسائی (ق13) پیشوای شیخیه است. [میدانیم که در آثار او مطالب جعلی و بیاساس بسیار است.] منابع بعدی مانند الزام الناصب نیز داستان را از احسائی گرفته اند. سعیده ریشدار پیشتر تنها در منبع مجهول المؤلف و ضعیف جامع الأخبار یاد شده و البته در آن نیز سخنی از داستان قتل امام نیست.
@gholow2